تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835067005




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تعزيه ، نمايش مذهبي ايرانيان


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تعزيه ، نمايش مذهبي ايرانيان


تعزيه، در لغت به معنى سوگوارى (تعزيت)، برپاى داشتن يادبود عزيزان از دست رفته، تسليت، امر كردن به صبر و پرسيدن از خويشان مرده است؛ ولى در اصطلاح، به گونه‌اى از نمايش مذهبى منظوم گفته مي‌شود كه در آن عده‌اى اهل ذوق و كار آشنا در مناسبت‌هاى مذهبى و به صورت غالب، در جريان سوگواري‌هاى ماه محرم، براى باشكوهتر نشان دادن آن آئين و يا به نيت آمرزيده شدن مردگان، آرزوى بهره‌مندى از شفاعت اولياى خدا به روز رستخيز، تشفى خاطر، بازيافت تندرستى، و يا براى نشان دادن ارادت و اخلاص فزون از‌اندازه به اوليا ـ به ويژه اهل بيت پيامبر عليهم السلام، با رعايت آداب و رسوم و تمهيدهايى خاص و نيز بهره‌گيرى از ابزارها و نواها و گاه نقوش زنده برخى از موضوع‌هاي مذهبى و تاريخى مربوط به اهل بيت، به ويژه واقعه كربلا را پيش چشم بينندگان باز مي‌آفرينند.

بر خلاف معنى لغوى تعزيه، غم‌انگيز بودن شرط حتمي‌ آن نيست و ممكن است گاه شادي‌بخش نيز باشد. به اين معنى كه اگر چه هسته اصلى آن گونه‌اى سوگوارى و يادكرد و بزرگداشت خاطره مصائب ‌اندوهبارى است كه بر اهل بيت و به ويژه امام حسين (ع) و ياران نزديكش رفته است، اما با گذشت زمان و تحول و تكامل كمي‌ و كيفى و گونه‌گونى و تعدد آن تعزيه‌هايى در ذم دشمنان دين و خاندان پيامبر(ص) پرداخت شده كه نه تنها صفت اندوهبار بودن را از دست داده است، بلكه سخت مضحك و خنده‌آور نيز هستند [تعزيه مضحك]. در اين ميان تعزيه‌هايى تفريحى نيز چهره نمايانده‌اند، كه از آن جمله‌اند: تعزيه‌هاى درةالصدف، امير تيمور، حضرت يوسف و عروسى دختر قريش. شيوه برپا كردن آن نيز چنين است كه با پايان گرفتن هر مجلس سوگوارى يا دسته روى ـ و يا حتى به صورتى جداگانه ـ عده‌اى شبيه خوان [شبيه] در هر جا كه مناسب تشخيص دهند، مي‌ايستند و نوازندگانى كه از قبل همراه آنانند، به زدن طبل يا شيپور آغاز مي‌كنند و در همان ميان نيز زمينه را براى برپا كردن تعزيه آماده مي‌سازند. اين زمينه معمولاً عبارت است از شكل دادن دايره‌اى محل نمايش، جاى دادن سكوهايى كوچك و بزرگ (تختگاه) براى مشخص كردن شأن و مرتبه اشخاص نمايش، و همچنين «عَلَم» و «كُتَل»، و نصب پرچم‌هاى سبز و سرخ و سياه. زدن طبل و شيپور در چنين لحظه و مناسبت‌هايي به خودى خود پيام از اجراى نمايش تعزيه مي‌دهد. به محض گردآمدن عده‌اى تماشاگر، شبيه خوانى كه از شخصيت‌هاى شناخته‌شده‌تر نمايش است، ابياتى چند را به عنوان درآمد مي‌خواند. مثلاً شمر در آغاز كار در حالى كه با گام‌هاى بلند و تند، گرد صحنه نمايش را مي‌پيمايد، چندين بار به صداى بلند مي‌خواند:

الا ياران! نه من شمرم نه اين خنجر

مراد از كار ما اين است كه اين مجلس بكا باشد

و سپس معمولاً با به اجرا درآمدن پيشخوانى، نمايش مجلس اصلى آغاز مي‌شود. در اين نمايش مذهبى براى عواطف تماشاگران مرزبندى تازه‌اى صورت گرفته و براى خندانيدن و خنديدن جاى مشخصى در نظر گرفته شده است. هم از اين روست كه در اين حالت لفظ «شبيه خوانى» را كه آغاز نيز متداول بود و مفهوم شكلى از نمايش را افاده مي‌كرد، به جاى «تعزيه» كه مفهوم تسليت و سوگوارى دارد، به كار مي‌برند. بر پاى دارنده اصلى تعزيه را بانى و گرداننده آن را تعزيه گردان، «معين البكا» يا «ناظم البكا» و بازيگران آن را «شبيه‌خوان» يا «تعزيه خوان» و ساير همكاران برپايى آن را «عمله تعزيه» مي‌نامند. گاهى نيز لفظ عمله را براى همه دست به كاران تعزيه استفاده مي‌كنند. در اين نمايش محدوديتى براى استفاده از لوازم و اسباب در ميان نيست چنانكه براى باشكوه‌تر جلوه دادن نمايش از هر وسيله ـ به شرط آنكه به تقدس ماجراهاى آن آسيبى نرساند ـ استفاده مي‌شود.

براى نمونه، در عهد ناصرالدين شاه به هنگام اجراى مجلسى از مجالس تعزيه هنگامي‌ كه سخن از وجود يك شير به ميان آمد، بي‌درنگ صورت زنده اين جانور را كه در قفسى محبوس بود از باغ‌وحش آوردند و در پيش چشم حاضران به تماشا گذاردند، تا مگر بر جديت و هيجان صحنه افزوده شود. از اين رو، اگر ديده شود كه مثلا شبيه شمر چكمه ولينگتون به پاى دارد و سيگارى خارجى بر لب و افزون برداشتن جقه فرماندهى و قبضه براق شمشير، تپانچه تيرى در پر كمر، جاى هيچگونه شگفتى نيست. شبيه‌خوان‌ها براى آسانى ادامه مطلب مربوط به نقش خود، معمولاً به هنگام اجرا، تكه كاغذى به نام فرد، در دست دارند كه در آنها مصراع‌هاى آخر نقش طرف مقابل يا نخستين مصراع از ادامه نقش خود يادداشت شده تا بتوانند به موقع و بي‌هيچ زحمتى نقش آفرينى خود را دنبال كنند. تعزيه‌گردان بازيگران ناشى يا خردسال را، خود با توجه به مندرجات و يادداشت‌هاى بياضى كه در دست دارد [بياض] از كنار محدوده نمايش راهنمايى مي‌كند. حتى گاهى به شبيه‌خوان‌هاى كارآزموده نيز تذكراتى مي‌دهد. نقش زنان را هم در اين نمايش، به واسطه ممنوعيت‌هايى كه شرع اسلام بر نقش آفرينى زنان بر صحنه‌اى در ملاء عام بسته است، مردان بازى مي‌كنند كه در اين حالت به آنها «زن خوان» مي‌گويند. طبيعى است كه چنين بازيگرانى براى بهتر آفريدن نقش زنان بايد صدايى خوش و دلاويز داشته باشند و ترجيحا نقاب بر چهره پوشند. گاه نيز براى بهتر در آمدن بازى نقش زنان، از پسران نوباوه كارآموخته استفاده مي‌شود. در اين حالت، اگر چه اين نوباوه نقابى بر چهره ندارد، اما به هيچ وجه كمترين نشانى از بزك (گريم) در سيماى وى به چشم نمي‌خورد.

*اولياخوان و اشقياخوان

شبيه خوانان در اجراى هر مجلس دو دسته‌اند: اولياخوان و اشقياخوان.

شبيه‌خوان‌هايى كه نقش اوليا و يارى دهندگان دين را مي‌آفرينند، اولياخوان / مظلوم / انبياخوان ناميده مي‌شوند، و كسانى كه نقش اشقيا و دين‌ستيزان را بازمي‌خوانند، اشقياخوان يا ظالم خوانند. اولياخوان‌ها نقش‌هاى خود را موزون و خطابه‌اى سر مي‌دهند، اما اشقياخوان‌ها سخنان خود را ناموزون و معمولى، و در پاره‌اى از موارد، مسخره‌آميز بيان مي‌دارند. اوليا خوان‌ها جامه سبز يا سياه بر تن مي‌كنند و اشقيا خوان‌ها لباس سرخ. اما در مورد سياهى‌لشگرهاى هر يك از دو دسته، استفاده از جامه‌هايى بدين رنگ‌ها مصداق كاملى ندارند.

نشانه و نماد در تعزيه كاربرد بسيار دارد، چنانكه گفته‌اند اين نمايش باغى از نشانه و نمادهاست. از آن جمله‌اند انواع پرچم‌هاى سبز، سرخ و سياه كه نماد اهل بيت، شور و انقلاب، و سوگواري‌اند، علم كه نماد درفش سپاه امام حسين (ع) است و گفته‌اند صورت واقعى آن را معمولاً سپهسالار وى ـ حضرت عباس(ع) ـ بر دست مي‌گرفت؛ تشت آب به نشانة شط فرات؛ شاخه نخل و يا هر نهالى به نشانه نخلستان و درخت. چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنين مسافرت. چتر كه وسيله القاى تازه فرود آمدن هرولى يا فرشته به ويژه جبرئيل از آسمان است؛ زدن عينك سفيد براى نشان دادن روح بصيرت و نيكدلى؛ عينك دودى براى جلوه خباثت و بدسگالى فرد مورد نظر؛ عصا كه نشانگر تجربه و مصلحت‌انديشى است؛ نگريستن گاه و بيگاه از ميان دو انگشت بزرگ دست براى تأكيد بر قدرت و فضيلت اولياء در تجسم اوضاع آينده و همچنين پيش‌بينى؛ بر تن كردن نيم‌تنه بلند سفيد (كفنى) به نشانه نزديك شدن مرگ و اعلام جانبازى؛ زدن يا افشاندن ‌اندكى كاه بر سر براى نشان دادن ماتم نشينى؛ اسب سپيد بي‌سوار به نشانه اسب امام حسين (ع) (ذوالجناح) و به شهادت رسيدن صاحبش؛ گهواره آغشته به رنگ سرخ براى بيان به شهادت رسيدن علي اصغر، كودك شيرخوار امام حسين (ع)؛ استفاده گاه و بيگاه از كبوترى سفيد براى آگاهانيدن تماشاگران از دريافت نامه يا خبر و همچنين القاى حس معصوميت و همدردى در آنها و كجاوه‌نشينى شبيه زنان براى نشان دادن به اسيرى رفتن آنها. نقش‌خوانى بر منبر، ويژه اولياى نامدار است. بزرگى و كوچكى چهارپايه‌هايي كه گاه اوليا براى سر دادن نقش‌هاى خود بر آن مي‌ايستند، وسيله‌اى براى مشخص نمودن پايه و مرتبه آنهاست.

در تعزيه از موسيقى نيز استفاده مختصرى مي‌شود، چنانكه كاربرد آن تنها محدود به يكى دو سازبادى ـ از جمله شيپور يا كرنا (براى اعلام برپايى تعزيه و يا جنگ نمايشى سپاهيان) و نى (امروزه بيشتر قره‌نى) براى سوزناك‌تر كردن لحظه‌هاى احساسى (از جمله، لحظه‌هاى وداع و تنهايي) و در كنار آنها سنج و طبل مي‌شود. از دستگاه‌هاى موسيقى ايرانى نيز در اين نمايش بهره‌هايى برده مي‌شد. اين بهره‌ورى البته متناسب با موقع و مقام و روحيه شبيه انجام مي‌گرفت. مثلاً حضرت عباس عموما چهارگاه، حر عراق، عبدالله ـ پسر امام حسن ـ راك (كه به همين جهت، راك عبدالله آوازه يافته است) و زينب كبرى مي‌خواند، و اذان به لحن كرد بيات گفته مي‌شد. اجراى تعزيه نياز به صحنه آرايى (دكور) خاصى ندارد، چنانكه اغلب بدون هيچ گونه صحنه از پيش تعيين شده‌اى مي‌توان آن را به اجرا درآورد. از همين روست كه برخى از دست به كاران نمايش اروپا از جمله «يژى گروتوفسكى» - كارگردان لهستانى ـ تعزيه را جلوه‌اى از «تئاتر ساده و ناب» به شمار مي‌آورند. اجراى تعزيه از نظر مكانى منحصر به جاى ويژه‌اى نيست، اما به دليل پيوستگي‌اش با سوگواري‌هاى عمده مسلمانان، به ويژه آئين ماه محرم، به ويژه در تكايا [تكيه] و حسينيه‌ها يا فضاى باز اطراف آنها، صحن مساجد، ميدانچه‌ها و چهارراه ها، و يا در عصر جديدتر، در تماشاخانه‌ها بازى مي‌شود. هر چند نمي‌توان تعزيه را در مفهوم ويژه و امروزين آن «تئاتر» به شمار آورد ـ از آن رو كه كشاكش آكسيونى در آن جايى ندارد و طرح يا پيرنگ ماجرا از آغاز به اصطلاح نزد تماشاگران لو رفته است و فرجام كار نيز از همان اوان كار پيداست ـ اما نمايش شناسان در بررسى گونه‌هاى مختلف نمايشى قائل به همانندي‌هايى ميان اين نمايش و تئاتر روايى هستند؛ از آن جمله است جنبه بهره‌بردن از شيوه فاصله‌گذارى يا بيگانه‌سازى كه در جريان آن اگر چه بازيگر خود در نمايش ماجرا نقش مي‌آفريند، اما شيوه كار او چنان است كه در تماشاگر مي‌دمد تا بازيگر را با شخصيت مورد نظر يكى نگيرد (يا به اصطلاح تئاترى، او را همسان نپندارد)، و بداند كه وى فقط نقش افراد را بازى مي‌كند. بدين منظور، يا لحظه‌هايى بازى را قطع مي‌كند و به روايتِ مانده ديگرى از اجرا مي‌پردازد و يا آنكه در برابر كامروايي‌ها يا رنج و شكنجه‌هاى رفته بر آن شخصيت، واكنش نشان مي‌دهد.

از اين جمله است شيوه برخورد سركردگان اشقيا با اولياى نامدار و همچنين برشمردن اصل و نسب سياهكارشان به عنوان معرفى خود در برابر آنها. گريستن شمر بر شهادت امام حسين (ع) كه خود از مرتكبان مستقيم اين حادثه است، گوشه ديگرى است از كاربست اين شيوه. در حال حاضر، اگر چه ذوق برپايى تعزيه به ويژه در روزهاى سوگوارى ماه محرم‌اندكى دامن گسترانيده، چنانكه گاهى‌ هاله‌اى از آن در ميان شيعيان كشورهايى مانند هند، پاكستان، تركيه و لبنان به چشم مي‌خورد، اما مردم كشورها به دليل دسترسى داشتن به رسانه‌هاى گروهى و بهره‌مندى از تماشاى گونه‌هاى متنوع‌تر نمايشهاى ايرانى و خارجى و در نتيجه، به محاق افتادن جنبه آيينى اين نمايش، تعزيه را بيشتر به عنوان نوعى از نمايش بومي‌ كهن مي‌نگرند، تا به عنوان آيينى فراگير. به همين دليل اگر كانون‌هاى رسمي‌ نمايش يا شمارى از جوانان با ذوق بر اين كار اهتمام‌ نورزند، مردم به خودى خود، شوقى در برپايى آن نشان نمي‌دهند.

*تاريخچه پيدايش تعزيه

تاريخ پيدايش تعزيه به صورت دقيق پيدا نيست: برخى با باور به ايرانى بودن اين نمايش آيينى، پاگيرى آن را به ايران پيش از اسلام به پيشينه 3 هزار ساله سوگوارى بر مرگ پهلوان مظلوم داستان‌هاى ملى ايران ـ سياوش (سوگ سياوش) ـ نسبت داده‌اند و اين آيين را مايه و زمينه ساز شكل‌گيرى آن دانسته‌اند، و برخى ديگر با استناد به گزارش‌هايى، پيدايش آن را مشخصا از ايران بعد از اسلام و مستقيما از ماجراى كربلا و شهادت امام حسين(ع) و يارانش مي‌دانند. از اين دوره اخير آگاهيم كه سوگوارى براى شهيدان كربلا از سوى دوستداران آل على(ع) در آشكار و نهان ـ از آن رو كه بني‌اميه روز دهم محرم را روز پيروزى خود مي‌شمرد ـ در عراق، ايران و برخى از مناطق شيعه نشين ديگر انجام مي‌گرفت، چنانكه ابوحنيفه دينورى، اديب، دانشمند و تاريخ‌نگار عرب، در كتاب خود ـ اخبار الطوال ـ از سوگوارى براى خاندان على (ع) به روزگار امويان خبر مي‌دهد. اما شكل رسمي‌ و آشكار اين سوگوارى، به روايت ابن‌اثير، براى نخستين بار به روزگار حكمرانى دودمان ايرانى «آل بويه» صورت گرفت؛ و آن چنان بود كه معز الدوله احمد ابن بويه در دهم محرم سال 352 قمري «در بغداد به مردم دستور داد كه براى حسين على دكان‌هايشان را ببندند و بازارها را تعطيل كنند و خريد و فروش نكنند و نوحه بخوانند و جامه‌هاى خشن و سياه بپوشند و زنان موى پريشان روى سيه كرده و جامه چاك زده نوحه بخوانند و در شهر بگردند و سيلى به صورت بزنند و مردم چنين كنند...».

به هر حال، مي‌توان دريافت كه در اين ميان محرك ايرانيان در اين امر، جدا از انگيزه‌هاى سياسى برخى از آيين‌ها و مراسمي‌ مانند سوگ سياوش نيز بود كه در اوايل عهد اسلامي‌ ممنوع شده و درسوگوارى براى شهيدان كربلا تجلى يافته بود.

ديلمان در سوگوارى‏هاى خود بر سينه مى‏زدند و نمد سياه بر گردن مى‏آويختند. اين آئين و حتى جلسات وعظ و بازگفتن واقعه كربلا تا اوايل سلطنت طغرل سلجوقى نيز آزادانه برقرار بود، اما از آن پس تا تأسيس دودمان صفوى، سوگوارى براى شهيدان كربلا بر اثر فشار و تضييقات حكمرانان متعصب، بيشتر در نهان صورت مى‏گرفت و هر گاه موقعيت مناسبى پيش مى‏آمد ـ از آن جمله در دوران حكومت سلطان محمد خدابنده ـ شيعيان حداكثر استفاده را در انجام آئين سوگوارى و بزرگداشت خاندان پيامبر(ص) مى‏كردند. اما سوگواري‌ها در فاصله تاريخي، سبك و ميثاق يگانه‌اي نداشت و در اين ميان، گونه‌هاي ديگري نيز در تعزيت پديد آمد كه از ان جمله‌اند: پرده‏دارى يا پرده‏خوانى كه هر دو گونه‏اى از نقالى مذهبى به شمار مي‌روند، همچنين مقتل نويسى (سده ششم هجرى قمري)، نوحه خوانى و مرثيه خوانى (سده ششم هجرى قمري) و مهمتر از همة روضه خوانى. در كنار اينها، دسته گرداني‌ها [دسته‏هاى مذهبى‏] رواج يافت و به ويژه در عصر صفوى كه تشيع دين رسمى كشور اعلام شد و از آن براى يكپارچه كردن كشور به ويژه در برابر عثماني‌ها و ازبك‌ها كه بر آيين سنت بودند استفاده شد، آئين محرم با توجه و پشتيبانى حكومت وقت به اوج خود رسيد. اين سيماى تكاملى را مى‏توان چنين خلاصه كرد: نخست دسته‏هاى سوگوارى فقط دسته‏هايى بودند كه به آرامى از پيش چشم تماشاگران مى‏گذشتند و به سينه‏زنى و زنجيرزنى و كوبيدن سنج و مانند اينها مى‏پرداختند (سوگوارى به صورت سيار). اين دسته‏ها و علم‌هايى را كه بى‏شباهت به ابزارهاى جنگى نبود با خود حمل مي‌كردند و با همسرايى در خواندن نوحه، ماجراى كربلا را براى مردم باز مى‏گفتند.

رفته رفته، آوازهاى دست جمعى كمتر شد. در همين هنگام بود كه چند واقعه خوان با همراهى سنج و طبل و نوحه‏خوانى ماجراى كربلا را در نقطه‏اى براى تماشاگران نقل مى‏كردند (سوگوارى به صورت ساكن).

كم‌كم جاى نقالان را شبيه‌خوانان شهيدان كربلا گرفتند. كار اين شبيه‏ها به اين ترتيب بود كه با شبيه سازى و پوشيدن جامه‏هايى نزديك به روزگار واقعه ظاهر مى‏شدند و مصيبتهاى خود را شرح مى‏دادند. مرحله بعدى، گفتگو و محادثه در كار شبيه‏ها بود و همين گونه‏ها بود كه به پيدايش بازيگران براى بازآفرينى ماجراهاى تعزيه انجاميد. گويند در يك مجلس روضه‏خوانى در تبريز به سال 1050 هجري قمري «خواننده كتاب [شايد روضة الشهداء] چون بدينجا رسيد كه شمر لعين حضرت امام حسين(ع) را چنين شهيد كرد، همان ساعت از سراپرده، شبيه شهيدان روز عاشورا و نيز شبيه كشته‏شدگان اولاد امام حسين(ع) را به ميدان آوردند» گاه نيز به مناسبت مطالب تصاويرى به خوانندگان نشان مى‏دادند [پرده‏دارى‏]. اغلب سفرنامه‏هاى اروپاييان ـ كه از منابع توصيفى اين نمايش آيينى به شمار مى‏آيند ـ در اين مرحله از تكامل تعزيه در عصر صفويه از وجود شبيه تنى چند از شهيدان كربلا در دسته‏هاى سوگوارى و يا حمل جنگ افزارها و عماريهايى كه در تابوتهايى قرار داشته و در تابوتها (مانند تابوت طفلان مسلم و يا حجله حضرت قاسم) سخن مى‏گويند.




 دوشنبه 23 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن