واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: 1 دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي ! 2 دارندگيست و برازندگي ! 3 داري طرب كن، نداري طلب كن ! 4 داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه ! 5 دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد ! 6 دانا گوشت ميخورد نادان چغندر ! 7 دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ! 8 دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد ! 9 دختر، تخم تر تيزك است ! 10 دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره ! 11 دخترميخوهي ماماش را بين --- كرباس ميخواهي پهناش را ببين ! 12 دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر ! 13 دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه ! 14 درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در ! 15 در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام ! 16 در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست ! 17 در پس هر گريه آخر خنده ايست ! 18 در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند ! 19 در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟! 20 در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت ! 21 در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند ! 22 در جيبش را تار عنكبوت گرفته است ! 23 در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد شد ! 24 در حوضي كه ماهي نيست ، قورباغه سپهسالاره ! 25 در خانه ات را ببند همسايه تو دزد نكن ! 26 در خانه اگر كس است يكحرف بس است ! 27 در خانه بيعاره ها نقاره ميزنند ! 28 در خانه مور، شبنمي طوفانست ! 29 در خانه هر چه، مهمان هر كه ! 30 درخت اگر متحرك شدي ز جاي بجاي --- نه جور اره كشيدي نه جفاي تبر ! 31 درخت پر بار، سنگ ميخوره ! 32 درخت كاهلي بارش گرسنگي است ! 33 درخت كج جز بآتش راست نميشه ! 34 درخت گردكان باين بلندي --- درخت خربزه الله اكبر ! 35 درخت هر چه بارش بيشتر بشه، سرش پائين تر مياد ! 36 درد دل خودم كم بود، اينهم قرقر همسايه ! 37 درد، كوه كوه مياد، مومو ميره ! 38 در دروازه را ميشه بست، اما در دهن مردم و نميشه بست ! 39 در دنيا هميشه بيك پاشنه نميچرخه ! 40 در دنيا يه خوبي ميمونه يه بدي ! 41 در ديزي وازه، حياي گربه كجا رفته ! 42 در زمستان، الو، به از پلوه ! 43 در زمستان يه جل بهتر از يه دسته گله ! 44 درزي در كوزه افتاد ! 45 در زير اين گنبد آبنوسي، يكجا عزاست يكجا عروسي ! 46 درس اديب اگر بود زمزمه محبتي --- جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را . ( نظيري نيشابوري ) 47 در شهر كورها يه چشمي پادشاست ! 48 در شهر ني سواران بايد سوار ني شد ! 49 در عفو لذتيست كه در انتقام نيست ! 50 در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست ! ( حافظ شيرازي ) 51 در كف شير نر خونخواره اي --- غير از تسليم و رضا كو چاره اي ؟ 52 در مجلس خود راه مده همچو مني را --- كافسرده دل افسرده كند انجمني را ! 53 درم داران عالم را كرم نيست --- كريمان را بدست اندر درم نيست ! 54 در مسجده، نه كند نيست نه سوزوندني ! 55 در نمك ريختن توي ديگ بايد به مرد پشت كرد ! 56 درويش از ده رانده، ادعاي كدخدائي كند ! 57 درويش موميائي، هي ميگي و نميائي ! 58 درويش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت ! 59 در، هميشه بيك پاشنه نميگرده ! 60 درهفت آسمان يك ستاره نداره ! 61 دزد،آب گرون ميخوره ! 62 دزد بازار آشفته ميخواهد! 63 دزد باش و مرد باش ! 64 دزد به يك راه ميرود، صاحب مال به هزار راه ! 65 دزد حاضر و بز حاضر ! 66 دزد ناشي به كاهدون ميزنه ! 67 دزدي آنهم شلغم ؟ ! 68 دزدي كه نسيم را بدزدد دزد است ! 69 دست بالاي دست بسيار است . ( در جهان پيل مست بسيار است ... ) 70 دست به دنبك هر كي بزني صدا ميده ! 71 دست بريده قدر دست بريده را ميدونه ! 72 دست بشكند در آستين، سر بشكند دركلاه ! 73 دست بيچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پيرهن دريدن نيست ! 74 دست بي هنر كفچه گدئيست ! 75 دست پشت سر نداره ! 76 دست پيش را گرفته كه پس نيفته ! 77 دستت چربه، بمال سرت ! 78 دستت چو نميرسد به خانم --- درياب كنيز مطبخي را ! 79 دستت چو نميرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو ! 80 دست تنگي بدتر از دلتنگي است ! 81 دست خالي براي تو سر زدن خوبه ! 82 دست در كاسه و مشت در پيشاني ! 83 دست، دست را ميشناسه ! 84 دست دكاندار تلخ است ! 85 دست راست را از چپ نميشناسه ! 86 دستش به خر نميرسه پالان خر را بر ميدارد ! 87 دستش به دم گاو بند شده ! 88 دستش به عرب و عجم بند شده است ! 89 دستش بدهنش ميرسه ! 90 دستش در كيسه خليفه است ! 91 دستش را به كمرش گرفته كه از بيگي نيفته ! 92 دستش شيره ايست يا دستش چسبناك است ! 93 دستش را توي حنا گذاشت ! 94 دست شكسته بكار ميره، دل شكسته بكار نميره ! 95 دست شكسته وبال گردنه ! 96 دستش نمك نداره ! 97 دست كار دل و نميكنه و دل كار دست و نميكنه ! 98 دستش كجه ! 99 دست كه به چوب بردي گربه دزده حساب كار خودشو ميكنه ! 100 دست كه بسيار شد بركت كم مي شود ! 101 دست ما كوتاه و خرما بر نخيل . ( پاي ما لنگ است و منزل بس دراز ) ( حافظ شيرازي ) 102 دست ننت درد نكنه ! 103 دست و روت را بشور منم بخور ! 104 دست و رويش را با آب مرده شور خانه شسته است ! 105 دستي را كه حاكم ببره خون نداره يا ديه نداره ! 106 دستي را كه نميتوان بريد بايد بوسيد ! 107 دستي را كه از من بريد، خواه سگ بخورد خواه گربه ! 108 دشمنان در زندن با هم دوست شوند ! 109 دشمن دانا بلندت ميكند --- بر زمينت ميزند نادان دوست ! 110 دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود . ( نظامي ) 111 دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد . ( داني كه چه گفت زال با رستم گرد ) ( سعدي ) 112 دعا خانه صاحبش را ميشناسد ! 113 دعا كن ( الف) بميره يا دعا كن بابات بميره ! 114 دعوا سر لحاف ملا نصرالدين بود ! 115 دلاكها كه بيكار ميشوند سر هم را ميتراشند ! 116 دل بيغم دراين عالم نباشد --- اگر باشد بني آدم نباشد . 117 دل سفره نيست كه آدم پيش هر كس باز كنه ! 118 دلش درو طاقچه نداره ! 119 دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم ! 120 دلو هميشه از چاه درست در نمياد ! 121 دماغش را بگيري جانش در مياد ! 122 دم خروس از جيبش پيداست ! 123 دمش را توي خمره زده است ! 124 دندن اسب پيشكشي را نميشمارند ! 125 دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد ! 126 دنيا پس از مرگ ما، چه دريا چه سراب ! 127 دنيا دمش درازه ! 128 دنيا جاي آزمايش است، نه جاي آسايش ! 129 دنيا، دار مكافاته ! 130 دنيا را آب ببره او راخواب ميبره ! 131 دنيا را هر طور بگيري ميگذره ! 132 دنيايش مثل آخرت يزيده ! 133 دنيا محل گذره ! 134 دو تا در را پهلوي هم ميگذارند براي اينست كه به درد هم برسند ! 135 دو خروس بچه از يك مرغ پيدا ميشوند، يكي تركي ميخونه يكي فارسي ! 136 دود از كنده بلند ميشه ! 137 دود، روزنه خودشو پيدا ميكنه ! 138 دو دستماله ميرقصه ! 139 دور اول و بد مستي ؟ 140 دور دور ميرزا جلاله ، يك زن به دو شوهر حلاله ! 141 دوري و دوستي ! 142 دوست آنست كه بگرياند. دشمن آنست كه بخنداند ! 143 دوست همه كس، دوست هيچكس نيست ! 144 دوستي بدوستي در، جو بيار زرد آلو ببر ! 145 دوستي دوستي از سرت ميكنند پوستي ؟! 146 دوصد گفته چو نيم كردار نيست ! 147 دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد ! 148 دوغ در خانه ترش است ! 149 دوغ و دوشاب در نظرش يكيست ! 150 دو قرت و نيمش باقيه ! 151 دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتاي جامه اگر كهنه است و گر از نو . 152 هزار مرتبه بهتر بنزد ابن يمين --- زفرمملكت كيقباد و كيخسرو . 153 ده انگشت را خدا برابر نيافريده ! 154 ده، براي كدخدا خوبه و برادرش ! 155 ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند . 156 دهنش آستر داره ! 157 دهنش چاك و بست نداره ! 158 دهن مردم را نميشود بست ! 159 دهنه جيبش را تار عنكبوت گرفته ! 160 ديده مي بينه، دل ميخواد ! 161 دير آمده زود ميخواد بره ! 162 دير زائيده زود ميخواد بزرگ كنه ! 163 ديشب همه شب كمچه زدي كو حلوا ؟! 164 ديگ به ديگ ميگه روت سياه ، سه پايه ميگه صل علي ! 165 ديگران كاشتند ما خورديم، ما ميكاريم ديگران بخورند ! 166 ديگ ملا نصرالدين است ! 167 ديوار حاشا بلنده ! 168 ديوار موش داره ، موش هم گوش داره ! 169 ديوانه چو ديوانه به بيند خوشش آيد !
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 603]