تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838091739
شهر توانمند تابع نظام مديريت است
واضح آرشیو وب فارسی:موج: شهر توانمند تابع نظام مديريت است
خبرگزاري موج - گروه اقتصاد اجتماعي .
شهر، محصول نياز انسان به اجتماعي زيستن و تجمع گرايي است. با ظهور اجتماعاتي از انسانها كه براي تأمين امنيت زندگي اجتماعي خود يكجا نشيني را در نقاط مناسب آغاز كردند شهرها متولد شدند. به تدريج و با افزايش تعداد جمعيت اين اجتماعات اوليه و پيشرفتهاي صنعتي و تكنولوژي، شهر تازه متولد شده به سرعت رشد كرد و تبديل به كلان شهرها و جهان شهرها شد.
در شهرهاي اوليه، به منظور ساماندهي محل زندگي و رفع نيازهاي كلي، از همان ابتداي تولد شهرها، معمولاً افرادي متولي امور شهر ميشدند. با پيشرفتهايي كه در كليه زواياي زندگي اجتماعي به وجود آمد، نقش و جايگاه مديريت و مديران در زندگيهاي اجتماعي پر رنگتر شد. اينها افرادي بودند كه به منظور بهره برداري هرچه بيشتر از منابع و امكانات طبيعي و غير طبيعي، اجراي برنامهها و قوانين اجتماعي را براي اداره و سر و سامان دادن به مسائل شهر كنترل و هدايت ميكردند. از جمله خصوصيات اين افراد قدرت برنامه ريزي، سازماندهي و ساماندهي امور، رهبري، نظارت و كنترل است. آنچه امروزه با عنوان مديريت به طور عام و مديريت شهري به طور خاص از آن ياد ميكنيم، در واقع شكل تكامل يافته اين امر به شمار ميرود .گسترش روز افزون شهرها و واگذاري وظايف و فعاليتهاي جديد به مديريت شهرها، ضمن اثبات لزوم چنين مديريتي، نگاهي نوين، عالمانه و جامع به اين مقوله را ميطلبيد. بدون شك اين حوزه وسيع بدون استفاده از تجارب ديگران در زمينههاي نظري و عملي به موفقيت كامل دست نمييافت.
گسترش شهرنشيني و به دنبال آن مشكلات خاص زندگي شهري و ظهور مولفههاي مسأله ساز در كلان شهرها، بيش از پيش توجه به راهبردها و چارههاي سودمند براي بهينه سازي زندگي شهروندان در قالب مديريت شهري را ضروري ساخته است. هر فعاليت اجتماعي بدون وجود مديريت سازمان يافتهاي كه اهداف و ابزارهاي رسيدن به آنها را مشخص كند و فعاليتها را هماهنگ سازد، از هم پاشيده و به بي نظمي ميگرايد. شهرها به عنوان يك سازمان، نيازمند مديريت هستند تا ضمن تعيين اهداف و برنامهها، فعاليت عناصر مختلف شهري را هماهنگ كند. اگر شهر همچون يك سازمان در نظر گرفته شود، لازم است در رأس آن عنصري براي برنامه ريزي آينده و اداره امور كنوني قرار گيرد. اين عنصر را ميتوان مديريت شهر ناميد.
مسائل بسياري در شهرها وجود دارند كه براي حل آنها وجود مديريت شهري غير قابل انكار است؛ مسائلي مانند چگونگي گسترش آينده شهر، تأمين خدمات عمومي (آب، برق، نظافت و ... )، احداث مراكز عمومي با كاركردهاي تفريحي _ فرهنگي و ورزشي، ساختن خيابانها و كوچهها و ... . آنچه وظيفه هر مديري به شمار ميآيد، وظيفه مديريت شهري است. مديريت شهري بايد براي شهر برنامه ريزي انجام دهد، فعاليتهاي شهري را سازمان دهد، بر فعاليتهاي انجام شده نظارت كند و حتي براي انجام بهينه امور، انگيزه لازم را در سازمان مديريت شهري و ساير سازمانها و شهروندان ايجاد كند.
براي درك مديريت شهري ميتوان آن را به يك نظام تشبيه كرد. نظام تركيبي از اجزا و قسمتهاي مختلف و وابسته يك مجموعه است كه روابط متقابل ميان آنها به شكل خاصي سازمان يافته است. اين سازمان يافتگي براي به انجام رساندن كاري يا دستيابي به هدفي خاص شكل ميگيرد.
مديريت شهري از قسمتهايي چون معاونتها و سازمانها يا ادارههاي وابسته تشكيل شده كه با يكديگر در قالب ساختاري واحد روابط متقابل دارند. اين ارتباط ممكن است ضعيف يا قوي باشد، ليكن در يك حركت يكپارچه و مشخص به سمت هدف مديريت شهر كه همانا ساماندهي امور شهر ميباشد، اقدام به انجام وظايف مربوطه ميكنند.
نظام مديريت شهري مانند هر نظام ديگر ورودي و خروجيهايي دارد كه ميتوان آن را به شكل ساده اين گونه تعريف كرد: اين نظام از نظر رده بندي نظامها در رده نظامهاي اجتماعي قرار ميگيرد، زيرا متشكل از تعداد زيادي افراد بوده، داراي ساخت سلسله مراتبي و تقسيم كار دقيق است. قسمت مهم اين نظام، امور مالي است كه مهمترين مسأله نظام مديريت شهري را تشكيل داده و درجه استقلال اين نظام تاحد زيادي به وضع مالي آن بستگي دارد.
در برخي منابع آمده است: ((شهرداريهايي كه داراي منابع درآمد كافي نباشند، حتي اگر داراي قدرت و اختيار زيادي باشند، قادر به انجام خدمات موثر نخواهد بود. در بسياري از كشورها، يكي از مهمترين مسألههاي شهرداريها و مديريت شهري، چاره جويي براي افزايش درآمد است. امور مالي در مديريت شهري همانند قلب خون را به جريان مياندازد. اگرچه قسمتهاي گوناگون مديريت شهري هر يك در كار خود استقلالي نسبي دارند، اما براي تحقق اهداف نظام بايد با يكديگر هماهنگي داشته باشند. انجام اين وظيفه مهم بر عهده مدير نظام يا شهردار است. شهردار يا مدير شهر در اداره نظام مديريت شهري بايد سه جنبه را در نظر داشته باشد:
1- فرماندهي به معني برنامه ريزي كارهايي كه در شهرداري بايد انجام شود و صدور دستورات لازم براي انجام آنها . .
2- هماهنگ كردن وظايف هماهنگي وظايف و كار قسمتهاي مختلف شهرداري، به طوري كه ازتداخل وظايف و ايجاد موانع جلوگيري شود.
3-نظارت در انجام كارها، به اين معني كه اطمينان حاصل شود اعضاي سازمان شهرداري از الگوي تعيين شده پيروي كرده و كار دستگاهها طبق برنامه پيش ميرود.
اين سه وظيفه، هسته مركزي كار مديريت شهرداري را تشكيل ميدهند. شهردار بايد بداند انجام اين وظايف تنها با بهره گيري از ياري و همكاري همه كاركنان شهرداري و استفاده ازفرصتهاي زماني كه امكان سازگاري براي كارايي بهتر در زمان مطلوب را فراهم ميسازد، ميسراست.
در مجموع، وظايف كنوني مديريت شهري (صرف نظراز تنوع و اختلاف در نظامهاي اجتماعي و سياسي گوناگون) به شرح زير است:
1- برنامه ريزي شهري
اداره يك كلان شهر بدون برنامه و مقررات مشخص با آينده نگري جامع عملاً منجر به آشفتگي شهري شده، شاخصهها و عملكرد شهري سيري نزولي به خود خواهدگرفت و انتظارات شهروندان از زندگي رضايت بخش در شهر برآورده نخواهدشد.
برنامه ريزان شهري با وضع ضوابط و مقررات و تهيه نقشههاي توسعه شهري، نوسازي و بهسازي شهر، اختصاص فعاليتها به بخشهاي متفاوت شهر در قالب ضوابط حوزه بندي و با بررسي كارشناسانه و تهيه طرحهاي شهري در قالب طرحهاي هادي و تفصيلي با كنترل رشد شهر ميتوانند از افزايش آسيبهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي و فضايي در شهر جلوگيري كنند. در همين راستا، عمدهترين عواملي كه در هر برنامه شهري بايد مورد توجه قرار گيرد عبارتند از: كاربري اراضي، عناصرحمل و نقل، تسهيلات و تجهيزات شهري، عنصر مسكن، عنصر محيط زيست، ساختارهاي فرهنگي، تاريخي و اجتماعي، حوزه نفوذ شهري، بيان اهداف سياستها و برنامههاي اجرايي، تسهيلات آموزشي بهداشتي و ساير خدمات، عنصر انرژي، ارتباط برنامه با فرايند منطقهاي.
هربرنامه شهري بايد بر اساس امكانات، تواناييها، مطالعات اوليه و ضروري، تحقيقات، تحليل روند جاري توسعه اقتصادي و اجتماعي و جمعيت موجود و پيش بيني شده بنيان گذاري شود.
2- وظايف عمراني
وظايف عمراني شامل ساخت خيابانها و راههاي جديد، تعمير و نگهداري خيابانها و راههاي موجود، ساخت پلهاي درون شهري، احداث ساختمانهاي مورد نياز مديريت شهر، ساماندهي پروژههاي عمراني شهري و... .
3- وظايف خدماتي
تأمين آب، برق، فاضلاب گاز، حمل و نقل عمومي.
4- تأمين بهداشت شهري
شامل جمع آوري و دفع زباله نظافت شهري، ايجاد كشتارگاه نظارت بر تهيه و عرضه موادغذايي.
5- خدمات اجتماعي
ارائه خدماتي از قبيل نوانخانهها، بيمارستانها، مهدهاي كودك، آسايشگاه سالمندان.
6- وظايف ايمني
مبارزه با آتش سوزي و حوادث اعم ا زمترقبه يا غير مترقبه، سرپرستي نيروي پليس شهر.
7- وظايف فرهنگي
ايجاد كتابخانه، تأسيس انجمنهاي فرهنگي بايگاني (آرشيو)، نوار و فيلم موزهها، نمايشگاهها، تئاترها، سينماها، كنسرتها و جشنوارههاي فرهنگي و هنري.
8- ارتقاي محيط زيست شهري
از طريق ساخت پاركهاي درون شهري و تأمين فضاي سبز.
9- وظايف نظارتي
نظارت بر امور ساختماني و شهر سازي.
در ايران مطابق با فصل ششم قانون شهرداري (مصوب 11 تيرماه 1334)، شهرداريهاي كشور در يك تقسيم بندي كلي وظايف چهارگانه عمراني خدماتي نظارتي و رفاه اجتماعي را بر عهده دارند.
براي اداره شهرهاي بزرگ يا كلان شهرها تدابير جداگانهاي نياز است. تجمع تودههاي عظيم انساني در كلان شهرها مشكلات بسياري مانند عدم دسترسي همگاني به آب آشاميدني سالم و خدمات پزشكي بهداشتي و آموزشي، وضعيت نامناسب مسكن و صدها مسئله ديگر را پديد آورده است. با نگاهي به تجربههاي جهاني، وظايف مديريت كلان شهرها را ميتوان اين گونه جمع بندي كرد:
1- بررسي نيازهاي منابع و اولويتهاي شهري در سطح كلان شهر به منظور برنامه ريزي هماهنگ.
2- تدوين برنامه و تشكيلات برنامه ريزي هماهنگ و متمركز در سطح منطقهاي كلان شهر.
3- ايجاد هماهنگي در امر برنامه ريزي فيزيكي با جنبههاي برنامه ريزي اجتماعي و اقتصادي.
4- برنامه ريزي جامع در حد امكان مستقل در حيطه فعاليتهاي تشكيلاتي مديريت و امور مالي.
5- اقدام به برنامه ريزي توسعه شهري از جنبههاي اقتصادي، فيزيكي و اجتماعي. تشكيلات اين برنامه ريزي بايد سياستي را براي اجرا تدوين كند كه همه ياقسمتي از آن بتواند در برنامههاي كشوري و منطقهاي توسعه گنجانده شود.
6- تشويق مشاركت و همكاري مردم در امر تدوين و اجراي برنامههاي شهري به طور مستقيم يا توسط نمايندگاه انتخابي ايشان.
7- تأسيس نگهداري و به هنگام ساختن سيستم اطلاعاتي متمركز و جامع.
8- برنامه ريزي و كنترل منابع ناياب زمين منابع انساني و منابع مالي.
9- ارائه و رفع كمبود فوري خدمات ضروري و روزمره شهري كه با توسعه كلان شهرها به طور وسيعي احساس ميشود. در اين راستا، تعيين هزينههاي سنگين دولتي براي اداره و ارائه سيستم خدمات عمومي مشخص و حائز اهميت است.
10- واگذاري خدمات عمومي شهري به معناي گسترده و همه جانبه به مديريت كلان شهري و تمركز زدايي اين خدمات و وظايف بر حسب نوع آن به شهرداريهاي منطقهاي يا مقامات كلان شهر.
تحولاتي كه طي چند دهه اخير با سرعت گرفتن فزاينده شهر نشيني و پديد آمدن كلان شهرها در سطح جهان روي داده ا زيك طرف، و ناكارآمدي سيستمهاي مديريتي كه منجر به افت سطح عملكرد مديريت شهر شده است از طرف ديگر، لزوم بازنگري در مديريت شهري و وظايف آن را نشان ميدهد.
در اين ميان، ضرورتهايي وجود دارد كه لزوم بازنگري به مديريت شهري كنوني و وظايف آن در سطح جهاني را نشان ميدهد. اين ضرورتها عبارتند از:
1- وجود شكاف در برنامه ريزي و فعاليت ميان سازمانهاي محلي و دولت مركزي مسئول مديريت شهري.
2- وجود شكاف در برنامه ريزي و فعاليتها و ناهماهنگي ميان بخشهاي مختلف يك شهرداري واحد به منظور تدوين طرحها و اتخاذ سياستهاي مشترك.
3- شهرداريها و سازمانهاي محلي مسئول مديريت شهري، سازمانهايي هستند با كارآيي ضعيف، ساختا رتشكيلاتي انعطاف ناپذير و وابسته.
4- نداشتن حضور و مشاركت مردم به طور مستقيم يا غير مستقيم در اداره امور شهري.
5- نبود بودجه كافي براي شهرداريها و وابستگي زياد به دولت مركزي جهت تأمين اين بودجه، (در ايران طي ساليان اخير از ميزان وابستگي مالي شهرداريها به دولت مركزي كاسته شده و در حال حاضر تنها 3% از منابع درآمدي شهرداريها را دولت تأمين ميكند. البته مشكل نبود بودجه كافي شهرداريها به جاي خود باقي است).
6- شكاف ميان سازمانهاي ارائه دهنده خدمات با سازمانهايي كه توسعه خدمات را برعهده دارند. .
زندگي پيچيده شهري همراه خود نيازهاي مشترك بسياري پديد آورده است كه سبب ايجاد نظام مديريت شهري گرديده و تعيين كننده اهداف آن است.
براي ارائه تصويري روشن از اهداف مديريت شهري مناسب است ابتدا نيازهايي را كه سبب ايجاد نظام مديريت شهري شدهاند بيان كرد. شمار اين نيازها بسيار است، اما ميتوان آنها را در كلي ترين وجوه خود به سه نياز جهان شمول تقسيم كرد:
الف) نياز به ارتقاي شرايط كار و زندگي همه مردم شهر.
شهرها مراكز فرصتهاي اجتماعي، مولد قسمت اعظم ثروت يك جامعه و محل تجلي پيشرفت و تواناييهاي بالقوه بشري به شمار ميروند. بيشتر مردم ، شهر را محل كار، رفت و آمد و گذراندن زندگي ميدانند، از اين رو ضرورت دارد شرايط كار و زندگي شهروندان براي استفاده آنان از خدمات شهري مناسب بهبود يابد. در غير اين صورت، شئون انساني آنان از دست ميرود و نا آرامي و هرج و مرج در شهرها پديد خواهد آمد. در اين زمينه، شهرها نيازهاي بسياري دارند از جمله محيط زيست سالم، بهداشت، جمع آوري فاضلاب، آب آشاميدني سالم، مكان سكونت مناسب، جلوگيري از گسترش شهر و فشار زاغهها و حلبي آبادها، رفت و روب و نظافت شهري.
ب) نياز به توسعه اقتصادي و اجتماعي پايدار.
محدوديت امكانات و ضرورت حفاظت از آنها براي بهره گيري بهينه نسل كنوني و نسل آينده از جمله نيازهاي زندگي شهري است. براي تحكيم مباني توسعه پايدار و كمك به فرآيند توسعه جوامع شهري بايد به موارد زير توجه داشت:
- تقويت انگيزهها و ساز و كارهاي لازم براي جلب مشاركت فعال شهروندان در مديريت شهري.
- تقويت انگيزهها و ساز و كارهاي لازم براي بيشترين بهره وري از منابع توسعه شهري.
تقويت و بهينه سازي سازمانهاي منتخب شهروندان براي اداره شهر.
تقويت كيفيت برنامه ريزي و مديريت شهري.
ج) نياز به حفاظت از محيط كالبدي شهر.
كالبد شهر به عنوان مكان زندگي و كار شهرنشينان اهميتي بنيادي دارد. كالبد مناسب شهري افزون بر كاستن از مشكلاتي مانند ازدحام، ترافيك بيش از حد و سكونتگاههاي نامناسب، سبب آرامش رواني و جلوگيري از بسياري از آسيبهاي اجتماعي شهرنشينان ميشود.
پس از آن كه وظايف مديريت كلان شهرها مشخص شود، تحقق اين وظايف به منظور تأمين اهداف سيستم مديريت شهري بايد مد نظر قرار گيرد. اين اهداف را ميتوان در سه محور اساسي بيان كرد:
1- برنامههاي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور.
2- طرحهاي شهري.
3- قانون شهرداريها.
درايران يكي از منابع مهم تعيين اهداف مديريت شهري، برنامههاي پنج ساله توسعه كشور است. در برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران (74-1378)، اهداف زير به عنوان هدفهاي فصل عمران شهري ذكر شدهاند كه پيوند اساسي با مديريت شهري دارند:
- دستيابي به توسعه منظم و پيش انديشيده در شهرها.
- بالا بردن توان مديريت، برنامه ريزي، فني و اجرايي شهرداريها و سوق دادن آنها به سمت خودكفايي با ايجاد شوراهاي اسلامي شهر در شهرهاي كشور.
- ارتقاي كيفي و كمي آب شرب شهرها.
- اداره اقتصادي واحدهاي ارائه كننده خدمات شهري (شهرداريها، اتوبوس رانيها، شركتهاي آب و فاضلاب و ... ) همراه با كاهش هزينه.
- بهبود امور حمل و نقل و ترافيك درون شهري.
- افزايش ايمني و حفاظت شهرها و شهروندان در مقابل سوانح، حوادث طبيعي و بازسازي تأسيسات و تجهيزات شهرهاي آسيب ديده.
- بهسازي، نوسازي و بازسازي بافتهاي مسأله دار شهري با حفظ هويت بافتهاي با ارزش.
- ارتقاي توان مراكز آموزشي و پژوهشي در امور شهري و گسترش تحقيقات شهري.
- بهره مندي متناسب شهرها از تأسيسات و تجهيزات و تسهيلات شهري.
- افزايش بهره وري فني و اقتصادي در امر خدمات و عمران شهري و استفاده بهينه از اراضي شهري.
- بهبود شرايط زيست محيطي در شهرها و جلوگيري از تخريب فضاي سبز شهري.
قانون شهرداري از ديگر منابعي است كه در ايران اهداف مديريت شهري را تعيين ميكند. اين قانون با بيان جنبههاي گوناگون سازمان، تشكيلات و وظايف شهرداري، تعيين كننده اهداف شهري نيز هست. اين اهداف كه از قانون شهرداري استخراج ميشود به سه دسته تقسيم شده و عبارتند تز:
1- تأمين و ارائه خدمات شهري مانند پاكيزگي معابر و دفع زباله.
2- عمران شهري و انجام عمليات و طرحهاي عمراني و شهر سازي براي بهبود كالبد شهري مانند ساخت خيابان و ايجاد فضاي سبز.
3- ايجاد و تجهيز امكانات لازم براي مقابله با مسائل شهري با استفاده از تجهيز امكانات مالي و تهيه و اجراي برنامههاي توسعه كالبدي شهر.
ديگر منبع عمده تعيين هدف براي مديريت شهري، طرحهاي توسعه شهري ميباشد. طرحهاي هادي، جامع و تفصيلي شهرها نشان دهنده برنامه مورد نظر برنامه ريزان شهري ميباشد.
در مجموع ، هدف اساسي مديريت شهري را ميتوان پديد آوردن شهري سالم دانست كه نشانههاي آن عبارتند از:
1- داشتن فضاي تميز و محيط فيزيكي مطمئن با كيفيت عالي، اين امر شامل كيفيت مسكن نيز ميشود.
2- داشتن محيط زيستي كه اكنون ثابت و در دراز مدت پايدار باشد.
3- داشتن جامعهاي منسجم و قوي با حمايت دو جانبه مردم و دولت.
4- ايجاد زمينه براي مشاركت بيشتر مردم و كنترل آنان در اخذ تصميمهايي كه بر زندگي، بهداشت و رفاه موثر است .
5- برآوردن نيازهاي اساسي از قبيل غذا، آب، سرپناه، درآمد، ايمني و كار براي همه مردم شهر.
6- دسترسي گستره به انواع تجربهها و منابع با داشتن امكان زياد براي تماسهاي گوناگون، دخالت و ارتباطات در سطح گسترده.
7- داشتن اقتصاد شهري زنده، نوآور و پويا.
8- تشويق شهروندان به داشتن رابطه با تمدن و ميراث بيولوژيكي ساير گروهها و نسلهاي گذشته.
9- داشتن روشي كه باخصوصيات موجود سازگار بوده و موجبات ادامه راه را فراهم آورد.
10- داشتن حداقل سطح مناسب از بهداشت عمومي و خدمات مراقب از بيماريها، به گونهاي كه اين خدمات در دسترس همگان قرار گيرد.
11- داشتن وضعيت بالاي بهداشتي (بالا بودن سطح مثبت بهداشت و پايين بودن سطح بيماريها).
با در دست داشتن شاخصههاي كيفي اهداف مديريت شهري، ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه سطح پايين عملكردي در سيستم مديريت شهري نشان دهنده حركت به سمت "نقطه مرگ شهر" ميباشد. لازم است مديران جهت رشد و اعتلاي مجدد عملكرد شهر اقدام به ساماندهي سيستم مديريت شهري كنند.
مهندس عليرضا جعفري، شهردار منطقه 13 تهران
شنبه 21 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]
-
گوناگون
پربازدیدترینها