واضح آرشیو وب فارسی:مهر: 19 دي؛ سالگرد قيام خونيني كه سرنوشت ساز شد
قم - خبرگزاري مهر: 19دي سالروز قيام خونين مردم قم است، روزي كه برگ زرين و سرنوشت ساز را در تاريخ انقلاب اسلامي گشود، برگي كه حادثه ساز شد و توانست طومار 2500 ساله رژيم شاهنشاهي را از تاريخ ايران برچيند.
به گزارش خبرنگار مهر در قم، با توجه به اهميت اين روز و لزوم آشنايي نسل حاضر مروري داريم بر اتفاقات و حوادث اين قيام خونين و براي اين منظور با الهام از خاطرات و مشاهدات شاهدان و اسناد مركز اسناد انقلاب اسلامي، گوشههايي از مجاهدت و اهداف متعالي حماسه سازان 19دي را به تصوير مي كشيم، هر چند كه قلم از تبيين و تصوير شرايط خفقان و ترس و دلهره آن زمان عاجز است.
درك زماني كه يك پليس دوره گرد بر يك شهر حكومت بي چون و چرا ميكرد و درك شرايطي كه هيچ اميدي به پيروزي نيست و جانها نيز در خطر حتمي است و اينگونه حماسه آفريدن، براي نسل امروز به نظر ميرسد مشكل باشد. ولي نگاهي به عاشورا و كربلا و به جان و دل خريدن تبعات انجام وظيفه و تكليف تا حدودي انسان را به تجزيه و تحليل درست اين گونه وقايع رهنمون ميسازد.
روز 17 دي است معمولا ساعت چهار و 30 دقيقه تا پنج بعدازظهر روزنامه اطلاعات در قم توزيع ميشود ولي هيچ كس از توطئه رژيم خبر ندارد. پاسي از غروب ميگذرد، در روزنامه فروشيها شاهد فضاي غريبي هستيم، برخي آهسته پچ پچ ميكنند و مطلبي را نشان هم ميدهند و با ناراحتي سر خود را تكان ميدهند و با سرعت رد ميشوند. افراد جديدي را ميبيني كه روزنامه ميخرند، براي روزنامه فروش هم هنوز اين سؤال وجود دارد مگر در روزنامه اطلاعات چه نوشته شده است، حدود ساعت هفت شب است، تلفنها به صدا درآمده است، برخي از طلبهها در منازل اساتيدشان هستند، از طلبهاي كه تا حدودي مرا ميشناسد موضوع را ميپرسم، مقاله ارتجاع سرخ و سياه به قلم رشيدي مطلق كه مشخص است مستعار است را نشانم ميدهد.
با خواندنش آتش به جانم ميافتد، از اين همه بيشرمي و توهين به آقاي خميني سخت متاثر ميشوم. اين نامه از آقاي خميني به عنوان فردي ماجرا جو، بي اعتقاد، وابسته و سر سپرده به مراكز استعماري، جاه طلب، مجهولالهويه، عامل ارتجاع سرخ و سياه، عامل واقعه ننگين 15 خرداد، سيد هندي و... نام برده بود.
پاسي از شب گذشته، مدرسين سطوح عالي حوزه همه به نحوي از موضوع با خبر شدهاند در اين ميان آيتالله يزدي و حجتالاسلام سيد حسين موسوي تبريزي سخت در تكاپوي برپايي جلسه مدرسين حوزه هستند.
نيمه شب جلسه مدرسين حوزه علميه براي تصميمگيري عليه اين اقدام ننگين در منزل آيتالله نوري همداني برپا مي شود، سرعت عمل مدرسين براي تصميمگيري از نكات مهم و مورد توجه است.
در مقابل روزنامه آقايان مشكيني، طاهري خرمآبادي، مؤمن، صانعي، يزدي، وحيد خراساني، مكارم، سبحاني، محمدي گيلاني، نوري همداني و... همه جمع هستند، به اتفاق تصميم ميگيرند در اعتراض به درج اين مقاله توهينآميز، فردا هيجدهم دي ماه، دروس حوزه علميه را تعطيل كنند و در اين زمينه با مراجع تقليد نيز هماهنگي شود.
روز هيجدهم دي است، دروس حوزه تقريباً به طور كامل تعطيل شده و مراجع نيز درسهاي خود را تعطيل كرده اند. در مدارس حقاني، خان، رسالت، كرماني و حجتيه، جنب و جوش خاصي به چشم ميخورد، در اغلب اين مدارس مقاله مذكور نصب شده و در پي نوشتي آمده است، ساعت هشت صبح منزل آيتالله گلپايگاني.
ساعت هشت صبح، مدرسه خان شور ديگري دارد، حجتالاسلام فاكر بر روي پلهها با صداي بلند مقاله را ميخواند، عدهاي فرياد «درود بر خميني» سر ميدهند، هر لحظه بر طلاب مدرسه خان افزوده ميشود و تعداد آنها به بيش از 150 نفر ميرسد، با اينكه حركت خودجوش است ولي مثل اينكه به صورت غيبي هدايت ميشود. همه آرام به سوي منزل آيتالله گلپايگاني حركت ميكنند.
محوطه بيروني و دروني بيت ايشان پر ميشود، آقاي گلپايگاني خيلي زود ميآيند، چهره افسرده، غمگين، ناراحت و نگراني دارند، تا شروع به بسمالله الرحمن الرحيم ميكند آيه استرجاع را ميخوانند انالله و انا اليه راجعون، بغض طلاب ميتركد و صداي گريه از هر سو بلند ميشود، ايشان مي گويند: "ما هم از وارد شدن اين ضايعه بزرگ بر جامعه روحانيت و بر فقه و اجتهاد خبردار شديم، اينها اشتباه ميكنند اينها فكر نكنند ما ديگر سكوت كردهايم و چيزي نخواهيم گفت و دست بر ميداريم، اينها بايد بدانند كه اگر سر نيزه را حتي به زير گلوي ما بگذارند، ما حرفمان را ميزنيم". معظمله ضمن اينكه طلاب را به وحدت و ادامه اعتراض دعوت ميكنند تصريح مي كنند كه "علما همه با كارهاي رژيم مخالفند".
سخنان حضرت آيتالله العظمي گلپايگاني طلاب را خيلي دلگرم مي كند و آنها را به ادامه مبارزه تشويق مي كند، همانجا اعلام مي شود مقصد بعدي منزل آقاي شريعتمداري است.
ساعت حدود 5/10 صبح، جمعيت از منزل آيتالله گلپايگاني وارد خيابان چهارمردان مي شود. افضلي افسر شهرباني به راننده گريدر دستور مي دهد كه به سمت مردم حركت كند. از حركات راننده گريدر عدهاي از مردم روي يكديگر مي افتند. تني چند از طلاب با سنگ به سمت راننده و پليس حمله مي كنند و همين باعث مي شود جمعيت به طور متفرق به سمت منزل آقاي شريعتمداري حركت كند.
در منزل ايشان ابتدا اطرافيان با بيان اينكه "آقا مريض هستند، خودمان پيگيري ميكنيم" سعي بر متفرق كردن جمعيت دارند، اما اصرار طلبهها باعث مي شود بعد از يك ساعت آقاي شريعتمداري بيايند و بيان مي كنند "ما قبل از ورود شما مشغول فعاليت و پيگيري بوديم، باز هم دنبال ميكنيم و كار زيادي از دست ما بر نميآيد". در پايان هم اعلام مي شود ساعت سه بعد از ظهر طلاب در حسينيه حضرت آيتالله العظمي نجفي جمع خواهند شد.
ساعت 4 بعد از ظهر روز هيجدهم دي ماه، حسينيه آقاي نجفي و كوچه مقابل مملو از جمعيت است، آيتالله العظمي مرعشي نجفي كه سخت ناراحت به نظر ميرسند در پله دوم منبر قرار مي گيرد و مدتي به همراه طلاب گريه مي كند و مي گويد: "آيا شايسته است در يك روزنامه كثيرالانتشار به يك عالم رباني و سيد جليل محترم توهين شود. بنده ايشان را مي شناسم و مقام حبش به ائمه اطهار و ولايتش و خلوص نيتش و عباداتش و فضل و كمالش را من ميدانم". معظم له اضافه مي كنند: "من اين مصيبتهايي كه در اين دوران اخير ديدم و در طوب عمرم نديده بودم".
پس از سخنان آيتالله مرعشي نجفي جمعيت به سوي منزل آيتالله روحاني مي روند و در آنجا وي نيز اقدام رژيم را توطئهاي براي حوزه دانسته و طلاب را به اتحاد دعوت مي كند.
از بعد از ظهر روز هجدهم مردم قم به ويژه اصناف و بازاريان در اجتماعات شركت مي كنند. در مسجد اعظم (محل تجمع طلاب و اقشار مختلف مردم در آن زمان)، طلاب منتظر سخنان آيتالله حاج شيخ مرتضي حائري هستند. وي در سخن كوتاهي ضمن محكوم كردن اين حركت رژيم با بيان اينكه رژيم ميخواهد مسجد اعظم را هم مانند فيضيه كند از ادامه سخن گفتن باز مي ايستد.
در روز نوزدهم، بازار قم به نشانه حمايت از حوزه و محكوم كردن اقدام رژيم در درج مقاله موهن در روزنامه اطلاعات تعطيل مي شود، تعطيلي بازار جريان مبارزات را خيلي داغ مي كند، دروس حوزه نيز همپاي تعطيلي بازار تعطيل مي شود.
طلاب و بازاريان ساعت 9 صبح جلوي مسجد نوميدان آستانه اجتماع و پس از آن به سوي مسجد اعظم حركت مي كنند. در مسجد اعظم با تعطيل شدن درس آقاي شريعتمداري جمعيت چندين برابر مي شود.
در اين روز تا حدود زيادي ترس مردم ريخته است، اقشار مختلف مردم، رفتن به منازل آيات را پي ميگيرند. صبح روز نوزدهم به ترتيب آقايانهاشم آملي، علامه طباطبايي، آيتالله يزدي، آيتالله وحيد خراساني و آيتالله مكارم سخنراني ميكنند و نزديك ظهر اعلام ميشود بعد از ظهر تظاهركنندگان به سوي منازل آيتالله نوري همداني و آيتالله مشكيني خواهند رفت.
ساعت 3 بعد از ظهر، جمعيت بيسابقهاي در خيابان بيگدلي و منزل آيتالله نوري همداني اجتماع كردهاند. كل خيابان بيگدلي را بلندگوكشي كردهاند، و به نظر مي رسد جمعيت شركت كننده در اين مراسم بيش از 10 هزار نفر باشد كه در شرايط كنوني غيرقابل تصور است.
ابتدا حجتالاسلام سيد حسين موسوي تبريزي سخنان شديداللحني ايراد مي كنند، سپس آقاي نوري همداني در سخنانش با خواندن اين بيت كه "مه فشاند نور و سگ عو عو كند"، مي گويد: خميني مانند ماه ميتابد و از عوعو كردن سگ نتيجهاي جز خسته كردن خويش، جز منفور كردن خودش چيز ديگري عايد نويسنده نخواهد شد.
وي اضافه مي كند: هدفي كه معظم له دارند هدف روحانيت و هدف همه ملت ايران است.
بعد از سخنراني آيتالله نوريهمداني، شور وصف ناشدني در بين مردم ايجاد مي شود، شعار درود بر خميني و مرگ بر حكومت يزيدي چندين مرتبه از سوي تظاهركنندگان سر داده مي شود كه با تشويق ديگران جمعيت آرام مي گيرد و بدون شعار جمعيت جهت حضور در منزل آيتالله مشكيني به سمت چهارراه بيمارستان حركت مي كند.
ساعت حدود 30/4 بعد از ظهر است، در چهار راه بيمارستان ماموران شهرباني و ساواك آرايش ويژهاي گرفتهاند، كه نشان دهنده وقوع حوادثي خونين است.
تظاهركنندگان آرام در حال پيشروي هستند، كنار بانك صادرات تحرك بيشتري به چشم ميخورد. يكدفعه شيشههاي بانك با صداي مهيبي فرو مي ريزد و افرادي كه در آن نزديكي هستند، ميگويند: ماموري اقدام به شكستن شيشهها كرده است.
اما ماموران رژيم ستم شاهي كه به دنبال بهانه اي هستند، اين انفجار را بهانه ميكنند و با باتوم به جان مردم ميافتند، از گوشه ميدان جايي كه رييس شهرباني ايستاده است صداي تيري بلند ميشود و پس از آن صداي تيراندازيها متعدد ديگري به گوش ميرسد، هر كس به طرفي ميدود، صحنه عجيبي به پا ميشود، مردم در زير دست و پا له ميشوند. سر و دست است كه به وسيله باتومهاي ماموران شكسته ميشود.
شعارها هر لحظه تندتر ميشود مردم در كوچهها و مدرسه حجتيه سنگر ميگيرند و با پرتاب سنگ و آجر با ماموران درگير ميشوند. فرياد و آتش و دود و خون درهم ميآميزد، خون حركت ساز ميشود، هر گوشهاي شهيد و مجروحي افتاده است، هر كسي سعي ميكند به نحوي مجروحين را كمك كند كه به دست ماموران نيافتند.
شعار درود بر خميني، خميني عزيزم بگو تا خون بريزم. مرگ بر حكومت يزيدي، با انگشتان خون آلود مجروحين در حال نقش بستن بر در و ديوار كوچههاي منتهي به چهارراه بيمارستان است.
درگيري به داخل مدرسه حجتيه، خيابان ارم و گذر خان كشيده ميشود. در گذر خان ماموران يك بار ديگر مردم را به گلوله ميبندند و با شليك گاز اشكآور و با باتوم به جان آنها ميافتند. در مدرسه حجتيه يكي از طلاب را با تير ميزنند خون او مدرسه را رنگين ميسازد، پير مردي در داخل مدرسه آجر و سنگ براي جوانان ميآورد و...
غروب غمباري است، بوي باروت فضاي شهر را پر كرده است، احساس ميكني در شهر حكومت نظامي است، از هر طرف ميروي با ماموري برخورد ميكني، خيابان صفائيه، كوي آمار، كوچه ممتاز، ارم و حجتيه مملو از كفش، عمامه و عبا است، بيمارستان آيتالله گلپايگاني، كامكار و سهاميه پر از زخمي و شهيد است، در برخي بيمارستانها ماموران زخميها را به تختها زنجير كردهاند، صحنه دلخراشي است، كاركنان بيمارستانها در صددند به نحوي آنها را فراري دهند.
بيمارستان آيتالله گلپايگاني تا حدود قابل توجهي امن است بنابراين زخميها را به آنجا بردهاند، هر كسي تعداد شهدا و زخميها را رقمي ميگويد كه هولناك است. صحبت از 100 نفر و حتي 200 و 300 نفر است. حكومت تقريباَ نظامي باعث شده خيليها نتوانند به خانهها و حجرههايشان بروند، امشب، شب نگران كنندهاي براي مردم قم است، خيليها از سرنوشت فرزندان، پدران، برادران و دوستان خود هيچ خبري ندارند.
صبح روز بيستم دي، تحركات بين علما، مراجع و مردم، حكايتهاي بسياري را نويد ميدهد، قيام 19 دي به بار نشسته است و مظلوميت شهدا، مردم و خونها حركت ساز شده است، نهضت، آهنگ و شتاب تازهاي به خود گرفته، پيام تند و آتشين امام خميني (ره) به مناسبت فاجعه 19دي روح تازهاي در ملت مي دمد، اجتماع پشت اجتماع جلسه دنبال جلسه، هستههاي مقاومت در منازل و محلهها شكل مي گيرد.
و اين نهضت نهضتي بود كه به شهرهاي ديگر كشيده شد، تبريز، يزد، جهرم، تهران، مشهد، قيام در پي قيام، هفته بدنبال هفته و چهلم در پي چهلم ايجاد شد، نهضت فراگير شد و ثمر داد و امام آمد و 22 بهمن پديد آورد، آري اين چنين كرد قيام 19دي ... .
پنجشنبه 19 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]