واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: اوباما؛ اولين رييسجمهور وبنشين؟
ين صرفا يك انتخابات نبود. يك جنبش بود!» او در كتابش زندگي 20تاييهايي را وقايعنگاري كرده كه با كامپيوتر و وب بزرگ شدهاند.
هادي نيلي - يادداشت ستوننويس حوزه فناوري نيوزويك، درباره چالشها و فايدههاي آنلاينبودن رييسجمهور منتخب آمريكااوباما اولين سياستمدار ردهبالا است كه اينترنت را شناخته است. البته يادمان هست اين هوارد دين بود كه از وب براي پولجمعكردن استفاده كرد ولي اوباما آن را براي شكلدادن به يك ارتش به كار گرفت. و حالا آن ارتش متشكل از بروبچههاي ديجيتالباز، منتظرند كه دور اوباما را بگيرند و كمكش كنند كه مملكتداري كند.
نشستهاي پرشركتكننده آنلاين براي ذهنانگيزي و همفكري درباره موضوعات مختلف؟ وبسايتهايي كه رفقا دور هم جمع ميشوند تا درباره تصميم هايي كه گرفته ميشود، بحث و جدل كنند و بگويند كه از آنها خوششان ميآيد يا نه؟ يك زيرساخت كامپيوتري جديد براي دولت كه به افراد اجازه ميدهد نگاهي به آنچه در واشنگتن ميگذرد بيندازند، اينكه پولها كجا دارد خرج ميشود و تصميمها چهطور گرفته ميشوند؟ بله! همه اينها قرار است اتفاق بيفتد؛ و بلكه حتي بيشتر.
دون تـَپسكات، نويسنده كتاب «ديجيتاليتربيتشده»، ميگويد: «اين صرفا يك انتخابات نبود. يك جنبش بود!» او در كتابش زندگي 20تاييهايي را وقايعنگاري كرده كه با كامپيوتر و وب بزرگ شدهاند. تپسكات ميگويد: «ديگر مطمئن شدهام كه ما در نخستين روزهاي يك تغيير بنيادين در ماهيت خود دموكراسي هستيم.»
مملكتداري 2.0؛ مثل وب 2.0
بهاش بگوييم «مملكتداري 2.0» (مثل وب 2.0)؛ چيزي به جاي نظام يكجانبهاي كه در آن حكومت قوانين را از بالا به پايين تصويب ميكند و به شهروندان خدمات ارائه ميكند. ولي چرا از اينترنت استفاده نكنيم تا به شهروندان، بنگاهها و سازمانهاي مدني اجازه دهد با مقامهاي انتخابي همكاري كنند تا راهكارهايشان را بهبود دهند؟ اين نوع همكاري منبعباز (Open-source)، ماهيت ثانوي بروبچههاي شبكهباز است كه از اوباما حمايت كردند و همچنين فنآوراني كه از دره سيليكون دارند به اوباما مشاوره ميدهند. هفته پيش مديرعامل گوگل، اريك اشميت، به اتاقي پر از برنامهريزهاي دولت آمريكا در واشنگتن گفت: «يك نظام باز، يعني صداهاي بيشتر؛ صداهاي بيشتر يعني بحثهاي بيشتر؛ و اين يعني تصميمهاي بهتر!» آنها دور هم جمع شده بودند تا درباره نقشي كه فنآوري در حكومت بازي ميكند، صحبت كنند. اشميت گفت: «يك اجتماع، هميشه بهتر از يك فرد تصميم ميگيرد.» گروه انتقالقدرت اوباما همين الآن هم دارد سازماني راه مياندازد كه تلاشهاي اينترنتي آغازشده در كمپين تبليغاتي او را سامان دهند. همين اول كار، اوباما نقشههايي را رو كرده حاكي از اينكه او بنا دارد يك سزار فنآوري در دولت خود داشته باشد؛ يك سزار رده اول. او پيشتر قول داده بود كه كاخسفيد را شفاف و فوقالعاده كارآمد كند. اوباما درباره پخش زنده بخشهايي از جلسههاي كابينهاش روي اينترنت حرف زده تا به افراد بيشتري دسترسي پيدا كند. كمي پس از انتخاباتي كه او برندهاش شد، ويدئوي نخستين نطق «راديويي» خود را روي يوتيوب ارائه كرد. او همچنين درخواست كرده بود كساني كه نامزد تصدي پستهايي در دولت او هستند، اطلاعاتشان را آنلاين ثبت كنند تا اينطوري، عدهاي بيشتر از خوديهاي واشنگتننشين براي اين سمتها در نظر گرفته شوند.
توماس گينزمور ميگويد: «رسانههاي نو در محوريت هستند و به كل شاخه اجرايي كمك ميكنند كه سريعتر پيش بروند». گينزمور، شريك مديريتي Blue State Digital است؛ موسسه راهبردي فناوري كه سايت ارتباطات اجتماعي كمپين اوباما (my.BarackObama.com) را ساخت. گينزمور حدس ميزند اين ارتش حاضربهيراق هواداران اوباما، همچنان انگيزههاشان را حفظ كنند. او ميگويد: «حالا كه اوباما به كاخ سفيد راه پيدا كرده، هوادارانش ميخواهند بيشتر مشاركت كنند، نه كمتر، و در روند مملكتداري سهم داشته باشند». دردسرهاي حقوقي براي آنلاينبودن
در ادامه همين تلاشهاي اينترنتي، سوالهاي حقوقي دردسرسازي پيش ميآيند. يك چالش اين است كه چهطور ميشود از اطلاعات شخصي جمعشده از بيش از 10 ميليون هوادار در جريان كمپين انتخاباتي استفاده كرد. قوانين انتخاباتي فدرال، اوباماي رييسجمهور را از تعامل با هوادارانش به همان شكلي كه اوباماي نامزد رياستجمهوري اين كار را ميكرد، باز ميدارد. قانون ميگويد وقتي او رييسجمهور همه آمريكاييها شده، نميتواند صرفا با كساني كه بهاش راي دادهاند ارتباط برقرار كند. او هم مثل اعقابش بايد از سايت WhiteHouse.gov استفاده كند تا مطمئن شود همه را در بر گرفته است.
مقامهاي منصوب براي انتقالقدرت، دنبال راههايي هستند كه قوانين را دور بزنند. يك شيوه كه آنها دارند بهاش فكر ميكنند، اين است كه يك سازمان غيرانتفاعي راه بيندازند كه فهرستهاي هواداران اوباما (شامل نامها، شمارهتلفنها، و نشانيهاي ايميل) را از كمپين اوباما بخرد. اين را استيو هيلدبراند، قائممقام سابق كمپين اوباما ميگويد. اين سازمان غيرانتفاعي، مانند يك مجرا عمل ميكند و به دولت اوباما اجازه ميدهد با هواداران كمپيني او به شكلي غيرمستقيم ارتباط برقرار كند.
اين سازمان كه ظاهرا قرار است در قالب يك سازمان معاف از ماليات شكل بگيرد، ميتواند هواداران را تشويق كند كه قانونگذاران را براي گرفتن تصميمهايي كه ميخواهند، زير فشار بگذارند؛ مثلا با سرازيركردن تماسهاي تلفني و ايميلها به سمت دفتر يك سناتور، يا اينكه از طريق فيسبوك تظاهراتهايي را براي فشارآوردن درباره يك طرح سلامت جامع هماهنگ كنند. بلكبري؛ آري يا نه؟!
قوانين فدرال آمريكا درباره حفاظت از اطلاعات، ممكن است اوباما را از شركتكردن در همه اين فعاليتهاي اينترنتي جديد باز بدارد. قوانين ميگويد هرگونه مكاتبه رسمي از سوي رييسجمهور، در ملك دفتر رييسجمهور قرار ميگيرد، نه خود او. اين قوانين زماني تصويب شدهاند كه يگانه وسيله ارتباطي رييسجمهور، كاغذ و مكاتبات مكتوب بود. ولي الآن چيزهايي مثل ايميلها و پيامهاي آني كه براي يا از طرف اوباما فرستاده ميشود، دارايي دولت به حساب ميآيند و بيشتر آن عاقبت تحت لواي قانون آزادي اطلاعات در دسترس عموم قرار ميگيرد. به همين دليل، اوباما از اوايل همين ماه تلاش كرده عادت خود را به گوشي بلكبرياش [كه ميتواند از آن به اينترنت وصل باشد و ايميلهايش را مرتبا چك كند] كمتر و كمتر كند. اگر ميخواست، ميتوانست آن گوشي را نگه دارد. ولي اگر نگهاش ميداشت، ناچار بود بپذيرد مورخهاي چند دهه بعد بتوانند بررسي كنند كه او با اين گوشياش، چهقدر وقت تلف كرده، چهقدر با رفقايش شوخي كرده و سربهسرشان گذاشته، و چهقدر درباره تيم فوتبال محبوبش كلكل كرده است!
لاورنس لسيگ، بنيانگذار مركز «اينترنت و جامعه» دانشگاه استنفورد ميگويد: «او در اين مضيقه است كه چهقدر از اطلاعات درباره او ميتواند در زمره داراييهاي عمومي قرار بگيرد. اين، حوزهاي است كه قوانينش براي فنآوري فعلي، تاريخگذشتهاند.» مقامهاي امنيتي همچنين نگران استفاده اوباما از اين دستگاه براي امور رسمي هستند. آنها بيمناك سوءاستفاده يك هكر و دسترسي او به امور داخلي هستند.
ولي شايد بهتر است اوباما كه در كمپين تبليغاتياش از «درهاي باز» حمايت كرده بود، به بلكبرياش بچسبد و نگران اين نباشد كه مورخان چه فكر ميكنند. خيليها معتقدند اين كار درستي است كه او بايد بكند.
شفاف بمان! متصل نگه دار!
الن ميلر، مدير بنياد سانلايت كه مدافع شفافيت دولتي است، حدس ميزند فنآوري در دولت اوباما دو مولفه داشته باشد: «شفافيت» و «متصلماندن». شفافيت به معناي استفاده از فنآوري براي بازكردن پنجرههاي دولت است تا هر آمريكايي بتواند با رايانهاش، بر مقاماتي را كه انتخاب كرده است نظارت كند. اين روند، با اوباما شروع ميشود. رييسجمهور منتخب آمريكا درباره راهانداختن يك پورتال خوشدست صحبتهايي كرده كه در آن، مردم ميتوانند به قوانيني كه قرار است او امضا كند نگاهي بيندازند و روي آنها نظر بدهند.
ميلر ميگويد متصلماندن به معناي اجازهدادن به مردم بيرون از دولت است تا نقشي بيشتر در شكلدادن به سياستها و تصميمها و برنامهها داشته باشند؛ يا دستكم اينطور حس كنند كه نقش بيشتري دارند. اين شايد به معناي يك دوره چندروزه براي نظردادن روي قوانيني است كه قرار است اوباما امضايشان كند تا به قانون جاري تبديل شوند؛ يا شايد به معناي وبسايتهاي ويكي [كه همه در آنها امكان نوشتن و ويرايشكردن دارند] مورد حمايت دولت باشد كه به كاربران اجازه ميدهد روي لوايح بودجه (كه معمولا به مبهمبودن سوءشهرت دارند) پيشنهادهايي بدهند. مثالي كه همين حالا هم وجود دارد، يك وبسايت خصوصي براي «جنبش اجتماعي» است به نام Change.org. در اين سايت يك «سخنگاه ايده» هست كه به كاربران اجازه ميدهد پيشنهادهايي بدهند و سپس بقيه كاربران به آن پيشنهادها راي بدهند و آنها را بالا ببرند يا پايين بياورند. پيشنهاد «گوانتانامو را تعطيل كنيد»، در حال حاضر پرطرفدارترين ايده است.
آنچه اوباما بايد حواسش به آن جمع باشد، اين است كه جنبش شبكهبازها را رهبري كند، نه اينكه توسط آنها رهبري شود. تپسكات، نويسنده كتاب «ديجيتاليتربيتشده» معتقد است اگر حاميان اوباما حس كنند قهرمانشان پشت آنها را خالي كرده، احتمال زيادي دارد كه آنها اوباما را پس بزنند. او ميگويد: «اگر اوباما به اين نسل خيانت كند، تظاهراتهاي دهه 60 پيش تظاهراتهايي كه راه ميافتد، بيشتر شبيه جشن چاي دانشجوها ميشود!»
ولي ماركوس موليتسس، دبير وبلاگ ليبرالمآب DailyKos.com و گزارشگر گاهبهگاهي نيوزويك، فكر نميكند چنين اتفاقي بيفتد. او ميگويد: «اگر آنها از توهم در بيايند، شايد صرفا باز هم بيتفاوت و منفعل شوند. بعيد ميبينم حاميان نااميدشده او، عليه او عصباني شوند.»
دهها ميليون صدا براي گوش يك نفر
هر ريسكي كه در ميان باشد، رييسجمهور منتخب آمريكا اين را روشن كرده كه ميخواهد همه نظرات را روي ميزش داشته باشد و دولتي فراگير بنا كند كه لزوما هميشه با او موافق نيست. اين شايد به معناي دهها ميليون صدا باشد، با باورها و اولويتهايي متفاوت كه همهشان دارند براي گوشهاي يك نفر با هم رقابت ميكنند. آنچه ما گاه در فرهنگ «معتاد به فنآوري»مان از آن چشم ميپوشيم، اين است كه فنآوري گاه باعث نميشود كارها سريعتر پيش بروند. در واقع، گاه ميتواند كارها را كند سازد.
سه شنبه 17 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]