تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812693176




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تحريف‌ها و بدعت‌هاي عزاداري‌ها- بخش اول


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: تحريف‌ها و بدعت‌هاي عزاداري‌ها- بخش اول
مقدمه


حوادث گذشته هر جامعه اي مي تواند در سرنوشت و آينده آن جامعه تأثير به سزايي داشته باشد . تجديد آن خاطره ها در واقع نوعي بازنگري و بازسازي آن حادثه است تا مردم بتوانند به نحو صحيحي از آن استفاده كنند. زيرا ممكن است اين بزرگداشت، منافع و مصالح بيشماري را براي جامعه تأمين كند. (1)

در ميان حوادث و وقايع تاريخ اسلام،حادثه عاشوراء ، حادثه عظيمي بوده است كه نقش تعيين كننده اي در سعادت مسلمانان و روشن شدن راه هدايت مردم داشته است .

از اين روي بزرگداشت اين حادثه موجب مي شود تا بتوانيم از بركات آن در جامعه نيز استفاده كنيم؛اما متاسفانه چند صباحي است كه رسوخ فرهنگ عوام در عزاداري ها و مخدوش گرديدن پاره اي از نوحه ها و نمايش هاي مذهبي ، و آميخته شدن خرافات و اموري موهن با سوگواري هاي محرم موجب رواج بدعت ها و تحريف هاي در اين حادثه ي عظيم شده است .

از اين روي ضروري است بانگاهي جديد و همه جانبه بدعت ها را بشناسيم و با زدودن تحريف ها و بدعت ها، حادثه عزداري را خالصانه وصحيح در بطن جامعه بگسترانيم.براين اساس درحد بضاعت،در اين مقاله تنها به برخي بدعت ها و تحريف ها در حادثه عاشوراء مي پردازيم ؛به اميداينكه بتوانيم گامي در مسير اصلاح عزداري حسيني برداريم.هم چنان كه مقام معظم رهبري در آستانه ماه محرم فرمودند:« همه عزاداران از جمله گويندگان، وعاظ و مداحان بايد مراقب باشند كه شأن و جايگاه اين حقيقت عزيز را حفظ كنند و مبادا با برخي خرافه‌ها يا كارهاي غيرمعقول موجب ضايع شدن عزاداري امام حسين(ع) شوند.»(2)

تحريف

تحريف در لغت به معناي كج كردن ، گردانيدن ، بگردانيدن سخن ، تغيير هرچيز عموما و تغيير كتاب خصوصا ، چيزي را از حالت و وضع خود برگردانيدن ، تغيير ، تبديل ، انقلاب ، سرنگوني ، واژگوني و تقلب مي باشد.(3)

و در اصطلاح ، تحريف كلام آن است كه آن را در گوشه‌اي از احتمال قرار دهي كه بتوان به دو وجه حمل كرد.

« تحريفُ الكلامِ أَن تجعلَهُ علي حرفٍ مِنَ الإحتمالِ يمكُنُ حملُه علي الوجهينِ» (4) و در كلامي ديگر مي توان گفت: «گردانيدن كلام كسي از وضع و حالت اصلي خود ، بعضي از حروف كلمه را عوض كردن . تغيير دادن معني آن و انحراف سخن .» (5)

انواع تحريف

تحريف گاهي لفظي است و گاهي معنوي ، گاه صرفا به معناي تغيير لفظ «تغيير اللفظ دون المعني»(6) و گاه صرفا به معناي تغيير معنا و سوء تأويل مي باشد(7)

در تحريف لفظي مي توان گفت كه ظاهر يك چيز را عوض مي كنند به اين صورت كه از كلام كسي چيزي را كم يا زياد كرد و يا ترتيب جملات را تغيير داد و به اصطلاح پس و پيش كرد ، به طوري كه معنا تغييركند و به طور خلاصه در ظاهر و لفظ گوينده تصرف كردن . (8)

اما ، تحريف معنوي ، به اين صورت است كه در لفظ و سخن گوينده هيچ تصرفي نمي شود ، لفظ همين لفظ است ولي لفظ قابليت و استعداد معنايي دو پهلويي دارد به اين معنا كه هم مي توان معناي درست و مستقيم از آن كرد كه همان مقصود گوينده است و هم مي توان معناي ديگري كرد كه خلاف مقصود گوينده است كه اگر تغيير معنا به صورت دوم باشد تحريف رخ داده است و از نوع معنوي مي باشد . به عبارت ديگر يعني تغيير معنا مطابق مقصود محرف ( به كسر راء ، اسم فاعل ) نه مطابق مقصود اصلي گوينده .(9)

معناي لغوي و اصطلاحي بدعت

بدعت در لغت عبارت است از چيز نو پيداشده كه سابقه نداشته باشد. (10)چيزي كه نمونه پيشين نداشته باشد(11) نوآورد و يا نوآورده (12) آنچه به وجود آيد و سابقه قبلي نداشته باشد . (13) و در اصطلاح عبارت است از عقيده جديد كه مخالف ايمان باشد. (14) ديني نو يا قانوني نوآوردن كه آن را در كتاب و سنت اصلي نباشد و از اين باب است « مَن توضأَ ثلاثاً فقد أبدعَ » هركس سه بار عضو وضويش را بشويد بدعت نهاده است .(15) روشي در امر دين كه پيروان دين از پيش خود و بي استناد به شريعت نهاده شده باشند.(16)

پديد آوردن رسم و آيين و باور تازه در زمينه دين ، رسم وآيين و باوري كه ريشه در قرآن و سنت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه معصومين (عليهم السلام) ندارد و پس از زمان پيامبر و ياران وي پديدار گشته است . نكته اي كه از مجموعه اين تعاريف به دست مي آيد و قابل تذكر و بررسي است ،اين است كه در تعبيرات شرعي « بدعت » در مقابل «سنت» آمده است.(17)« البدعهُ مقابلهُ للسنهِ »(18)

حال سؤال اين است كه سنت چيست ؟ پاسخ اين است سنت اموري است كه پيامبر(صلوات الله عليه وآله) پايه گذاري كرد و بدعت كه در مقابل آن قرار مي گيرد به اموري گفته مي شود كه بعد ازآن حضرت پديد آمده است. به عبارت ديگر آن چه بعد از پيامبر(صلوات الله عليه وآله) به عنوان عقيده يا عمل ديني ارائه گردد در حالي كه در مورد آن بيان خاصي نرسيده باشد و مصداقي از يك حكم كلي نيز به شمار نرود يا آن عمل صريحاً نهي شده باشد ، بدعت است . (19) در حقيقت:بدعت عبارت است از آنچه را كه جزء دين نيست از دين دانستن .

بدعت همانا ايجاد آيين و رسمي تازه در قلمرو دين و زمينه مذهب است .(20) « و البدعهُ فِي المذهبِ : ايرادُ قولٍ لَم يستنَّ قائلُها و فاعلُها فيه بصاحبِ الشريعهِ و أماثلُها المتقدمهِ و أصولُها المتقنهِ . »(21)

خطر بدعت ها و عوامل ايجاد آن

در زمينه مهم ترين خطرات بدعت مي توان به موارد فوق:ايجاد فساد وفتنه (22)،افسردگي اهل ايمان (23)،انحراف و گمراهي در جامعه اسلامي(24) ،انحراف از سنت الهي(25) اشاره داشت.

در زمينه علل و عوامل بدعت نيز مي توان به :جهل و بي اطلاعي شخص بدعت گذار (26)،هوي و هوس و تمايلات خودخواهانه بدعت گذاران (27)،غرض ورزي (28)،انحراف افكار عمومي ازحق و حقيقت(29)و تطميع و تهديد (30)اشاره كرد.

از اين روي بدعت ها و تحريف هاي عاشورا را مي توان به دو دسته اصلي تقسيم كرد:دسته اول ، تحريف ها و بدعت هايي است كه در تاريخ و خود واقعه عاشورا صورت گرفته است ؛ و دسته دوم تحريف ها و بدعت هايي است كه در كيفيت عزاداري بر سيد و سالار شهيدان حضرت أبا عبد الله الحسين (عليه السلام) صورت گرفته است.در اين مقاله تنها به دسته دوم تحريف ها و بدعت ها اشاره مي شود.

تحريف ها و بدعت هاي مربوط به كيفيت و نوع عزاداري

يكي از پديده هاي اجتماعي ، سنت هاي مذهبي توده ها است . تجربه هاي تاريخي به اثبات رسانده است كه هرگاه ملت و قومي روي به باليدن آوردند و در گستره تاريخ ببالند سنت هاي اجتماعي و مذهبي آنان نيز بالنده مي شود و هرگاه منحط شدند سنت هاي مذهبي شان نيز افول كرده و در قهقراي جهل و توهم و عقب ماندگي سقوط مي نمايند.

با ظهور سلسله صفوي و رسمي شدن آئين تشيع در سرتاسر ايران بسياري از سنت ها و آداب و رسوم مذهبي از شكل پويا بودن شان به درآمده و فرم و محتوايي منحط و ايستا به خود گرفته و باعث تخدير مردم به جاي تنوير آنان شد .

يكي از اين سنت ها ـ اما مهم ترين و اساسي ترين شان ـ سنت سوگواري براي قافله سالار آزادي و عدالت حضرت امام حسين (عليه السلام) بود كه« حكومت صفويه با دامن زدن به آداب و رسوم انحرافي و سنت هاي غلط عزاداري با وارد كردن آيين هاي سوگواري غلط(به تقليد از مسيحيان) تلاش كرد تا روح حماسه حسيني را منع كرده و آن را به صورت يك سلسله آداب و رسوم چشم‌پركن ، اما بي‌محتوا در آورد.»(31)

عاشوراي حماسه، در عاشوراي تاريخ به عاشوراي مرثيه مبدل گشت و از آن همه حماسه ، دسته هاي عزاداري و مجالس روضه خواني و خيل مداحان نصيب گشت . گويا امام حسين فقط به هدف عزاداري براي خويش قيام كرد و خود را به كشتن داد تا امتي را بگرياند و عزادار سازد! بدتر اين كه همان عزاداري ها هم به خرافات و بدعت هايي آلوده گرديد. بدعت هايي كه اساسا هيچ ربطي به عزاداري ندارد و در هيچ جاي دنيا و در هيچ عزايي ، اين نوع مراسم مشاهده نمي شود و به عنوان نشانه هاي عزاداري شناخته نشده است مثل قمه زني و قفل زني و... در واقع معناي اين كه عزاداري زانوي غم در بغل گرفتن است و در عزا فرو رفتن نه قفل و قمه زني ، فراموش شده بود .(32)پس از ذكر اين مقدمه به اين نوع از تحريف ها كه در طول تاريخ وارد در اين سنت شده، اشاره مي كنيم .

علم و علامات

در زمان صفويه بسياري از مراسم و شعائر مذهبي از قبيل تكيه ( دركنار مسجد ) و هيئت و سينه زني و زنجيرزني وتيغ زني و جريده و علم و علامات و پرده و شبيه از مسيحيان اقتباس شده است تا تشيع از همه جهت مراسم و شعائر و نمايش مذهبي‌اش از اهل تسنن جدا شود و با مسلمانان غير شيعي كه در حال جنگ دائمي بودند و قيامشان عليه آنان بود هيچ وجه مشتركي احساس نكنند.

ولي چون تشيع پيش از صفويه مجال تظاهرات خاص فرقه اي از خود نداشت و گذشته از آنكه شيعه و سني يك ملت و يك جامعه را تشكيل مي دادند و جز چند مسئله استثنايي با هم اشتراك اعتقادي و عملي و عبادي داشتند ، پس از استقرار صفويه كه دشمن اصلي اش تسنن و رژيم عثماني بود كوشش هاي فراواني شده بود تا وجوه مشترك كه خصومت را تخفيف مي داد و وحدت را تقويت مي كرد از ميان برود و يا از رواج بيفتد و شيعه خود را صاحب ديني جدا و سني را داراي ديني جدا و متضاد با هم احساس كند .

يكي از اين كوشش ها ، پرداختن به بدعت ها و ابداع هاي تازه در مراسم مذهبي با استفاده از سمبل ها و نشانه هاي خاص مذهبي اروپاي شرقي بود كه صفويه با آنان عليه عثماني پيوند نزديك و مصالح مشترك و روابط صميمانه اي داشتند و حتي صفويه وزير خاص روضه‌خواني داشتند كه از مأموريت هاي وي تقليد و اقتباس صنايع مذهبي از اروپا بود ، پرده‌هاي سياه و باز را كه در حاشيه هايش اشعار محتشم نوشته شده است را ببينيد ، درست تقليد از سراپرده هاي كليساست . «شمايل‌گرداني و صورت‌كشي كه در اسلام مكروه است بي كم و كاست حتي جريده ( علم ) درست صليب مقدس مسيحيان است و حتي اندكي هم در شكل آن تغيير نداده اند . اين جريده را در دسته هاي سينه زني بي آنكه نقشي داشته باشد بدون هيچ معنا و توجيهي ( و خود جريده كشان هم نمي دانند اين چيست و اصلاً براي چيست؟ ) [حمل مي كنند] در عين حال به آن اهميت فراوان و تعصب نشان مي دهند و حيثيت هر دسته اي به سنگيني و تزئين و پيچيدگي و گراني جريده‌اش است و جريده‌كش‌ها شخصيت و عنوان ويژه اي دارند و به خاطر انجام اين رسالت عظيم مذهبي كه از هركسي ساخته نيست !

غالبا براي آنها يجوزهايي كه لايجوز لغيرهم است وجود دارد و حتي كيفيت حمل جريده را هم تغييري نداده اند و شايد خود كلمه جريده نيز كه به اين معني نه فارسي است و نه عربي ، تلفظ فارسي يا معرب اسم صليب در لاتين باشد . يعني (crolex) . »(33)

علم در اصل ، پرچمي است كه در مراسم ديني حمل مي شود و در فارسي به آن نشان هم گفته مي شود .« همان معناي درفش پيش از اسلام و در عربي به صورت « علامت » و به معناي همان واژه « لواء » و « رايت » نيز كاربرد دارد . روايت است كه در آغاز به پيامبر پيشنهاد شد كه با بر افروختن يك رايت ، مسلمانان را به نماز فرا خوانند اما ايشان گفتن اذان را ترجيح دادند .

در جنگ ها نيز علم در صدر اسلام كاربرد گسترده اي داشت ... در روايات بسياري آمده كه علمدار رسول الله در غزوات حضرت علي (عليه السلام) بود ... و روايت است كه رسول خدا فرموده است « علي پسر عم من حامل رايت من است. »(34)

و در روايت ديگري آمده است كه از رسول الله پرسيدند: « روز قيامت چه كسي رايت تو را در دست خواهد داشت فرمود چه كسي بهتر از آن كه آن را در دنيا به دست دارد (علي بن ابي طالب) . »(35)

حمل علم «در مراسم ديني از آل بويه در ايران رايج شد، از دوران صفويه كه مذهب شيعه اماميه استقرار يافت مراسم محرم و علم كشي رواج بيشتري يافت و رسمي شد. در اين دوران علم ها كه برگرفته از علم هاي دوران سلجوقي بود ، اهميت يافتند و در حماسه امام حسين چه به شكل مراسم آييني و چه به صورت تعزيه از علم و علمدار بسيار ياد شد كه در شخصيت عباس بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) تجلي مي يابد .

در دوران صفويه در آغاز علم ها بسيار بلند بودند ، اما در اواخرآن كوتاه تر و پهن تر شدند كه اين علمها سه بخش دارند يك بخش عمودي كه برآن ميله اي خورده است و با هم ظاهر صليب را تشكيل مي دهند ..» (36)

دقيقاً از همين جا مي توان دريافت كه علمي كه حضرت علمدار در كربلا در دست داشت غير از اين علمي است كه از مسيحيت وارد دين شده و به غلط در سنت عزاداري وارد شده است . آخر كدام عقل سليمي مي تواند بپذيرد كه حضرت سقا در روز عاشورا چنين علمي بر دوش نهاده و در آن بحبوحه جنگ به نبرد پرداخته است؟ « و نعوذ بالله من الشيطان الرجيم » .

مبادا گمان شود كه ما قصد آن داريم به قدرت بازو و توان حضرت عباس لطمه اي وارد كنيم ، ما نيز معتقديم كه حضرت عباس از شجاعان روزگار خود بوده و دشمن همواره از رويايي با حضرتش ترس و واهمه داشته و كيفيت شهادت حضرت دليل گفته و اعتقاد ماست . (37) اما دامن ايشان از اين غلوها منزه و مبري است .

قمه زني، سينه زني ، تيغ زني ، قفل بندي

بايد دانست كه سنت ها و آداب عزاداري به شكل رايج فعلي و رايج آن در سده هاي اوليه تاريخ اسلام و به خصوص عصر زندگاني امامان شيعه وجود نداشته است و نمودي نداشتند .

اين« كارها و اعمال شنيع را ما حتي در زمان قوت و انتشار تشيع مانند زمان آل بويه در ايران و يا زمان مأمون و اوائل زمان عباسيان كه از طرفي شاهان شيعه بر مردم حكومت داشتند و از طرفي علماي بزرگي چون شيخ مفيد و سيد مرتضي در آن زمان ها بوده اند نيز نمي بينيم و هيچ خبري اين موضوع و اثبات آن را نقل نكرده است در صورتي كه در همان وقت ها در عزاداري ، حتي در بغداد نيز كه مركز سنيان بوده بازارها را تعطيل و عزاداري مي كردند هرگز كسي نبود كه قمه بزند يا سينه زني كند يا اعمال شنيع ديگري انجام دهد . »(38)

چون «سر رشته مجالس عزاداري امام حسين (عليه السلام) به دست توده هاي مردم است و آنها ميان دار و صحنه گردان عاشوراهستند ، مردم براي عزاداري ، شكل هاي گوناگوني آفريده اند ازجمله سينه زني ، زنجير زني ، قفل زني ، تيغ زني ، قمه زني . هيچ كدام از اين شكل هاي عزاداري را عالمان اسلامي به مردم القا نكردند. بلكه مردم به جلو افتادند و شكلي خاص به عزاداري دادند ، النهايه اينكه فقها برخي از صورت هاي عزاداري را جايز يا حرام دانستند .» (39)

از طرف ديگر« آزار نفس و اذيت كردن بدن در اين سينه زني ها و زنجيرزني ها ( كه با آن زنجيرهاي نكره بر پشت سر يا به سر و صورت مي كوبند ) و قفل بندي و قمه زني ها حرام است عقلاً و نقلاً . يعني حفظ نفس از ضروريات ششگانه اسلامي است ، مخصوصا كه دين اسلام دين سهل و ساده است . پيامبر فرموده اند كه « جئتُكُم بِالشريعهِ السَّهلهِ السَّمحاءِ » و رفع حرج در موارد مختلفه كه در قرآن نيز مي فرمايد « مَا جَعَلَ عَلَيكُم فِي الدِّينِ حَرَج ٌ» خود اين سخن را ثابت مي كند .»(40)

اين توضيح را بايد ياد آور شد كه بين سينه زني و بر سينه زدن تفاوت است ؛ گاهي رسم بر سينه زدن چنان با حركت هي متعدد و موزوني صورت مي گيرد كه از حالت طبيعي خارج مي شود ، ما اين را سينه زني مي ناميم و از سينه زدن تفكيك مي كنيم . (41)

به راه انداختن دسته جات عزاداري

گويا به راه انداختن دسته جات عزاداري در دوران صفويه رونق داشته است ، در اين زمينه پيتر دلا واله ـ جهانگرد ايتاليايي ـ كه سال ها در ايران به سر مي برد و با شاه عباس اول همنشين بود ، گزارش هايي از مراسم عزاداري و زد و خورد هاي آن ارائه كرد كه موجب تأسف است .

وي تصريح كرده است كه گاه شاه عباس اول اين دسته ها را به جان هم مي انداخت و خود براي تفريح به تماشا مي نشست ! گزارش وي در باره مراسم عزاداري در ماه رمضان و محرم چنين است « دسته ها در ميدان مي گردند و در برابر كاخ سلطنتي و مسجد بزرگ توقف مي كنند و پس از دعا [ لابد براي شاه ! ] متفرق مي شوند. وزير اصفهان و خرانه دار شاه ، با عده زيادي از سواران نظارت مي كنند كه در مدخل خيابان ها به ميدان دسته ها به جان هم نيفتند امري كه غالباً پيش آمده و عده اي كشته شده اند.

البته شاه عباس از اين درگيري ها لذت مي برد و با قدرت از دسته اي جانب داري مي كند ، اما پس از درگيري آنان ، خود را به يكي از خانه ها مي رساند و از پشت پنجره ، تماشاگر اين درگيري هاي شوم مي شود . اين بود مراسم بزرگداشت شهادت علي ؛ اما مراسم شهادت حسين دقيقا مانند شهادت علي است ، جز اينكه با تشريفاتي بيشتر ، دسته هايي بزرگ تر و تمايلي افزون تر براي درگيري چماقداران . در روز عاشورا كه من سوار بر اسب ، ناظر اين مراسم بودم ، مأموران دولتي نتوانستند از بروز درگيري جلوگيري كنند . شنيدم كه در نقاط ديگر شهر نيز درگيري هايي پيش آمده و عده زيادي با سر شكسته و صورت خونين به خانه هاي شان برگشتند . »(42)

از اين صحنه ها در عاشوراهاي تاريخ فراوان است كه« مردم يا بر سينه و سر خويش مي زدند يا بر سر و صورت برادر خويش ، حماسه اي كه بايد الگوي مبارزه با ستمگران باشد تبديل شده بود به چماقي كه عزاداران بر سر خود فرود مي آوردند . نه كلمه اي كه عليه ظالمان سر داده شود و نه مشتي كه به سوي آنان گره شود ، اساسا مردم ، ظالمان عصر خود را نمي شناختند و يا بدتر اينكه هيچ حساسيتي در اين زمينه نداشتند حال آنكه عاشورا در هر عصر بايد يادآور حسينيان و يزيديان آن عصرباشد .»(43)

در روايات وارد شده در عزاداري براي امام حسين « فقط گريستن برآن حضرت مستند و قطعي است و چيزي به نام دسته هاي عزاداري و زنجير زني و حتي سينه زني وجود ندارد ، مگرنه اينكه ما موظفيم به سنت پيامبر عمل كنيم و قبلا ذكر شد كه هرچه خارج از اين باشد بدعت است ، پس به راه انداختن اين دسته ها و زدن سنج و دهل و طبلي كه رويش مارك yamaha كه تازه original made in japan است از كجاي تاريخ معصومين (عليهم السلام) آمده است ما نمي دانيم .

اگر واقعا اين امور براستي ثواب داشت و در دنيا و آخرت مضر نبود سزاوار بود كه علما و فقها نيز به آن مبادرت كنند و خود پيش قدم باشند ، كفن بپوشند و سنج و دهل و شيپور به دست گرفته ، پيشاپيش همه بر سر و كله بكوبند و ديگران را نيز به اين كار تشويق كنند !! (44)

زيرا «كه علما و فقها پيش از همه شايسته براي اين گونه كارها هستند و اكنون كه همه اين كارها را نمي كنند ، خوب بود اقلا يكي دو نفر هم كه شده از علما براي نمونه اين كارها را مي كردند ، ولي بايد گفت كه همين يكي دو نفر هم هرگز به اين كارها نپرداخته اند و هرگز در اين اعمال شنيع خود را براي ديگران سرمشق قرار نداده اند . حتي از هيچ يك از آنان ديده نشده كه در مجالس عزا و سوگواري ، كمي محكم بر پيشاني خود بزنند تا پيشاني ايشان سرخ شود ، آري همين كار را هم نمي كنند.» (45)

به« گناهاني مثل ايجاد موانع و سخت شدن عبور و مرور براي مردم و مزاحمت براي پيران و بيماران و... به خاطر صداي حاصل از اين ابزار و آلات و بيرون آمدن زنان از خانه و دنبال دسته ها به راه افتادن ـ در حالي كه زنان حتي حق شركت در تشييع جنازه و جماعت و عيادت مريض را هم ندارند.»(46)

استفاده از ابزار و آلات موسيقي و غنا

گل بود به سبزه نيز آراسته شد ! امام حسين هدف خود از قيام عليه يزيد بن معاويه بن أبي سفيان (لعنهم الله أجمعين) را احياي سيره جد و پدرش و از بين بردن بدعت ها و انحرافات بيان مي فرمايد آنجا كه (روحي له ا لفداء) فرمود « إنّي لَم أَخرِج أشِراً و لا بَطِراً و لامُفسِداً ولا ظالِماً و إنما خرجتُ لطلبِ الإصلاحِ فِي أمهِ جدِّي محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) ، أريدُ أن آمرُ بالمعروفِ و أنهَي عنِ المنكرِ و أسيرُ بسيرهِ جدِّي و سيرهِ أبِي علي بنِ أبيطالب (عليه السلام) . »(47) حال ما با وارد كردن اين بدعت ها ، قصد در برگزاري هر چه با شكوه تر قيام أبا عبدالله را داريم !! استفاده از ابزار و آلات موسيقي و غنا در عزاداري مسئله اي است كه در حرمت آن ذره اي شك و شبهه نيست . از اين ها گذشته تا آنجا هم كه آدمي اشباع شود عذر بدتر از گناه مي آورند ، مثل اين عذر كه قصدشان از استفاده از اين ابزار و آلات ، ايجاد حالت عاطفي در سوگواران است كه بايد بگوييم جاي بسي تأسف و دريغ دارد.

قدمت اين مسئله آن چنان به گذشته هاي دور مي رسد كه ما براي اثبات آن توجه شما را به خاطره اي كه سيد محسن امين در مورد اين مسئله تعريف مي كند معطوف مي داريم ؛ ايشان مي فرمايد « در شهر بعلبك در مجلس فاتحه يكي از بزرگان همان شهر حاضر بودم ، يك نفر واعظ دانا و زبردست ، يكي از خطب نهج البلاغه را كه درباره صفت اموات بود ، خيلي خوب و بدون غنا و آواز مي خواند ، يكي از دانشمندان مسيحي كه در آنجا حاضر بود به رفيقش گفته بود : من نه از بلاغت و فصاحت اين خطبه كه انشاء مرد بزرگي است در شگفتم و نه از رواني كلام اين ناطق ؛ بلكه تنها چيزي كه مرا متعجب مي كند اين است كه چرا اين ناطق مانند معمول سايرين خطبه را به آواز و غنا نخواند؟! همين مرد مي گفت : ما گمان مي كرديم شما همه مانند يكديگر هستيد و براي همين از آواز نخواني اين ناطق در تعجب آمدم . البته اين سخنان يك مرد مسيحي است كه نمي داند ممكن است در بين وعاظ و ناطقين نيز كساني باشند كه مفخر شيعه مي باشند و همه كس مي تواند از سخنان ايشان استفاده كند و بر معلومات خود بيفزايد ... . »(48)

بينديشم كه با اين دين چه كرده ايم كه عالمي مسيحي ، ورود غنا در دين ما را از مسلمات مي داند تا جايي كه ترك اين كار را تعجب آور مي داند و اين مسئله را به همه دين تسري مي دهد. خداوند علامه امين را رحمت كند كه اگر ايشان در اين زمان زنده بود و مي ديد كه ما چه همايش ها و كنفرانس ها و ميزگردها كه درباره علم موسيقي برگزار نمي كنيم و چقدر سعي و كوشش مي كنيم كه با ملل دنيا در گسترش اين هنر به اصطلاح ماندگار! همكاري و تبادل فكري كنيم ، و از اين هنر به عنوان يك هنر ملي كه ريشه در تاريخ كهن ايران دارد ياد مي كنيم و تازه در مراسم مذهبي كه به اسم شهيد كربلا بر پا مي شود از آن استفاده شايان مي بريم ، حتماً اين خاطره را به بوته فراموشي مي فرستاد !!

داد و فريادهاي بلند و عريان شدن

در عزاداري ها رفتارهايي انجام مي شود كه جاي تأسف دارد از جمله زنان جيغ ها و فريادهاي بلند سر مي دهند كه علاوه بر شنيع بودن آن اصلا گناه و معصيت كبيره دارد . داد و فريادها و نعره هاي مردان با صداهاي منكر جاي شرمساري است .

داخل كردن اين اعمال زشت و نامشروع در اقامه عزا براي امام حسين از افسون‌هاي شيطاني و از گناهاني است كه خدا و رسولش را به غضب مي آورد و حتي خود امام حسين نيز كه در راه زنده كردن دين رسول خدا كشته شد و براي جلوگيري از منكرات و منهيات بود كه اين همه فداكاري كرد ، هرگز از اين اعمال راضي كه نخواهدشد هيچ ، از اين كسان بيزاري خواهد جست.

زشتي اين اعمال« مخصوصاً وقتي است كه به پاي دين حساب شود و به اسم طاعت و عبادت صورت يابد . ائمه ما به ما دستور داده اند كه « كُونُوا زَيناً لَنا وَ لا تَكُونُوا شَيناً عَلَينَا.»(49)و علاوه براين ما را امر كرده اند كه اعمالي را انجام دهيم كه بگويند « خداوند جعفر بن محمد را رحمت كند كه چه نيكو اصحاب و پيروانش را ادب آموخته » و در عين حال از هيچ كدام از ائمه ما روايت نشده كه به پيروان خود اجازه چنين كارهايي داده باشند يا خود ايشان چنين به اين كارها برخاسته باشند و يا در زمان شان علناً و يا مخفيانه كسي يا كساني به اين كارها برخاسته ، دسته بندي كرده و در ملأ عام آبروي اسلام و تشيع را برده باشند .» (50)

از طرفي بعضاً «در مجالسي كه براي امامان برگزار مي شود يك القائاتي از طرف مداحان به عزاداران تزريق مي شود كه جاي شگفت و تعجب دارد و خود نگارنده اين سطور در يكي از اين مجالس عزاداري ـ كه البته براي أميرالمؤمنين در شب هاي قدر برگزارشده بود ـ شنيده است كه جناب روضه خوان به برادران عزادار در هنگام اجراي مراسم سينه زني گفته بود كه پيراهن تان را به نشانه احترام در آوريد چون بالأخره روزي اين لباس دنيوي را از تن ما در خواهند آورد. آيا اين استدلال و برهان منشاء عقلاني دارد ؟ دين اسلام ، دين حيا و عفت است . اين همه راجع به پوشش در اسلام تأكيد شده است بعد ما به همين راحتي ، برهنگي را رواج داده و به چه چيزهايي براي تكميل بيانات مان استدلال مي كنيم ! نعوذ بالله من تسويلات الشيطان ، و اين مردم ساده دل هم به تشويق جناب مداح ، به انجام چنين كارهايي مبادرت مي كنند به اين اميد كه دل امام زمان را شاد كنند و...» (51)

از سويي«مگر از اعتقادات مهم و اساسي شيعه اين نيست كه امام معصوم هميشه حاضر است و اعمال ما در مسمع و مرآي مبارك شان است ؟ مگر همين روضه خوانان نمي گويند كه امام زمان نسبت به فلان روضه توجه ويژه دارند و از همين قبيل حرف ها ، اولاً بايد دانست كه امام فقط در هنگام خواندن روضه حضرت عباس به مجالس وارد نمي شود بلكه امام در همه احوالات با ما و در كنار ما و از احوال ما آگاه است.

همواره به ما نظر دارند و افعال ما از نگاه شان دور و محجوب نيست . ثانياً اين آقايان اگر يك لحظه بينديشند كه حضرت صاحب الأمر و الزمان (روحي و أرواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) همين الان كه آنها در مجلس عزاداري هستند حضور داشته باشند ـ كه حتما حضور دارند ـ اينان را اين طور بدون لباس و پوشش ببينند آيا از خجالت و شرمساري مي توانند سر بلند كنند و همين مسئله براي خانم ها مطرح است ، آن هنگام كه با داد و فرياد به خيال خود به سوگ نشسته ايم...»(52)

ثالثاً مجلس امام حسين (عليه السلام) بايد مجلسي آرام و توأم با احترام و سكوت باشد تا فيوضات و رحماتي كه دراين مجالس در حال فرود و نزول است عائد عزاداران شود ، با داد و فرياد و بالا و پائين پريدن و نعره زدن ، آن هم در مجلسي كه محل رفت و آمد فرشتگان است، جز آزار ملكوتيان چيزي حاصل نمي شود و با اين اوضاع و احوال از بهره هاي آسماني آن بي بهره خواهيم ماند. مجلس امام حسين (عليه أفضل السلام والصلوه ) از مهم ترين مجالسي است كه بزرگان و عرفا براي كسب فيض و دريافت ادراكات قلبي به آن پناه مي برده اند و به شركت در آن التزام داشتند . در اين مجالس بايد سكوت شود تا به منبع اصلي فضل و كرامت و چشمه خوبي ها و پاكي ها حضرت أبي عبد الله الحسين (عليه السلام) وصل شد و نفس تيره را كه در ظلمت كده گناه اسير است نوراني نمود .

اين كه مداح بگويد « صدايت را آزاد كن » يا باعث هيجان در نفوس مردم بشود ، كاري دور از منطق و خرد و عقل است.

تقدم و أصالت نماز بر عزاداري

يكي از تلخ ترين اتفاق هاي مكرر در عزاداري براي سيد و سالار شهيدان اينكه مراسم سوگواري به گونه اي برگزار مي شود كه نماز عزاداران به تأخير مي افتد يا اينكه بعضاً قضا مي شود . در شب هاي محرم هر چه به روز دهم نزديك مي شويم مراسم عزاداري تا پاسي از شب ادامه دارد و عزاداران تا به خانه هاي شان برسند ساعت از دوازده و يك نيمه شب گذشته است ، و اين موجب مي شود كه نماز صبح بعضي از عزاداران قضا شود و يا نماز ظهر عاشورا كه چند سالي است با توفيقات خداوند سعي مي شود كه به موقع خوانده شود هنوز هم در مناطقي با تأخير خوانده مي شود.

اين در حالي است« كه امام روز عاشورا با آن همه مشغله و با آن دشمني كه حاضرنشد براي نماز خواندن ـ كه چند دقيقه اي بيش زمان نمي برد ـ جنگ را متوقف كنند ، باز هم از انجام فريضه در اول وقت كوتاهي نكردند و دو نفراز ياران حضرت يعني زهير بن قين بجلي و سعيدبن عبد الله حنفي پيش روي حضرت ايستادند و سينه ها سپر كردند و جلوي دشمن را گرفتند تا امام نماز خود را بخواند و اين امام خوبي ها چگونه راضي مي شود و چگونه مي تواند راضي شود كه كسي به جاي نماز براي وي عزاداري كند و يا به اطمينان شفاعت و طرفداري او واجبات را انجام ندهد و محرمات را مرتكب شود ؟

عزاداري امام بايد مردم را دين شناس كند ، به خدا نزديك و از گناه و معصيت بركنار دارد و علاقه به دين را در آنان شديدتر و روح توحيد را در ايشان زنده كند ؛ عزاداران بايد بدانند كه مجالس عزاي امام حسين تنها موقعي باعث خشنودي خدا و قبولي و موجب اجر و ثواب اخروي است كه در حدود بندگي خدا به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامي نباشد كه خداوند را از گناه نمي توان عبادت كرد و حرام را نمي توان مقدمه عبادت قرار داد.»(53)

در آخر اين نكته را ياد آور مي شويم« كه عزاداري امري مستحب و فريضه نماز از أوجب واجبات است . با ملاحظه در فقه و احكام دين اين مطلب به دست مي آيد كه بسياري از دستوارت دين مثل وضو ، غسل ، روزه و...، با اندك احتمالي در مضربودن براي سلامت تن از حكم وجوب ساقط مي شوند ولي نماز تنها فريضه اي است كه جز با انجام آن برائت ذمه حاصل نمي شود و احكام خاصي براي اين دستور در احوالات گوناگون وارد شده به اين صورت كه در صورت عدم قدرت بر ايستادن حكم به نشسته خواندن داده شده ، اگر توانايي نشستن نبود خوابيده ، اگر خطر دشمن بود نماز ذات الرقاع (خوف) ، حتي از همه اين ها عجيب تر در فقه مسئله اي به عنوان نماز عريان وارد شده براي كسي كه لباس بر تن ندارد ـ با اين كه ستر عورت بر فرد نماز گزار واجب است ـ و خواندن نماز در لباس نجس براي مربي و دايه كودك كه لباس ديگري جز همان كه نجس شده ندارد با در نظر گرفتن دستوراتي ، واجب مي باشد .»(54)

اين همه تبصره براي نماز نشان از توجه و عنايت خاص خداوند به اين واجب ديني است و گرنه مي بايد مثل ساير واجبات در صورت نبودن شرطي از عهده و ذمه شخص مكلف ساقط شود.

اين همه سهولت براي اجراي نماز همه و همه بيان گر اين است كه انجام آن در روح و روان تأثير به سزايي دارد و ترك آن منقصتي در پيكره جان انسان به جاي مي گذارد. خلاصه كلام آنكه هيچ مجوزي براي ترك نماز در اسلام تجويز نشده است . حال چگونه ما هنوز اين فريضه را به بهانه هاي بي اهميت به تأخير مي اندازيم مسئله اي است كه جاي تأمل و تفكر دارد.

تعبيه و شبيه (تعزيه)

براي پرداختن به اين مطلب خود سكوت كرده و نظر مرحوم محمد بن سليمان تنكابني را عيناً در اينجا مي آوريم ايشان مي گويند: «بدان كه در اين عصر كه سنه 1288 هـ . ق . است و مقارب اين اعصار در ميان طائفه شيعه «شبيه و تعبيه» متداول شده است كه بعضي را شبيه نسوان حرم آن حضرت و بعضي را شبيه به مردان و بعضي را شبيه به كفار و اشرار مي سازند و در مجالس عزا بيرون مي آورند و ايشان با هم گفت و شنود مي نمايند و اين اختراع و بدعت و محرم است .

اين حقير در سالف ايام رساله‌اي در حرمت تعبيه نوشته ام و اجمالا ذكري از احكام آن در اين مقام مي نمايم پس مي گويم اينكه : مبادا گمان سيره در اقامه تعبيه شود زيرا اين سيره مستحدثه است و قطعاً قبل از دويست سال قبل از اين زمان نبوده است پس حجتي در آن نيست و مقتضاي اصل اولي در عبادات حرمت است زيرا عبادات توفيقيه است و احتجاج به رسيدن از شارع مقدس است و چنين چيزي در شرع نيست . اطلاق گريستن و گرياندن در مصيبت حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) منصرف به فرد شايع زمان صدور خطاب است .

قانون در زمان صدور خطاب برآن جاري بود كه مردان نوحه‌گر يا زنان نوحه‌گر را در مصائب احضار مي نمودند و ايشان به نظم در اغلب و به نثر در اقل ، اوصاف آن مصيبت را بيان مي نمودند و مردم مي گريستند . در هيچ زماني متداول نبود كه براي اقامه مصائب ، شبيه مصيبت ابراز كرده باشند و به اين نحو تعزيه داري كنند...» (55)

و اينكه « عقلاً قبيح است كه شبيه عيال كسي را در محافل و مجالس بياورند و خلق كثير مشاهده نمايند اگرچه در مقام عزاداري آن شخص باشد و قوه عاقله بر قبح آن حاكم و بناي عقلا برخلاف آن استقرار يافته است .

علاوه بر اين وجود اكاذيب جعليه كه در «تعزيه و تعبيه و تشبيه»‌ها واقع است ، مؤيد اين معني است و نيز وجود اين « غنا » كه غالباً در اين گونه شبيه ها است. يا اينكه لباس زنان بر مردان و بالعكس حرام است ، كه در تعزيه ها چنين مي باشد و أيضا وجود بچه هاي « أفرد » كه در اين مجالس به انواع زينت هاي زنانه آراسته اند . با اين كه در اين مجالس بسياري از فجور و فسوق و نظربه شهرت و نحوآن در تعبيه و تعزيه و شبيه به وقوع مي پيوندد ... مجملا سخنان برخي از قدما از استدلال در فقه در مورد انظار فقهاء مهجور و هيچ دلالتي بر جواز «شبيه وتعبيه» ندارد . »(56)

عكس هاي منتسب به امام و ساير معصومين(ع)

به جرأت مي توان گفت كه اين مسئله هيچ دليل و مدرك ديني ندارد ، اما با اين همه ، هرساله و هرساله به تعداد اين عكس ها اضافه مي شود . وقتي به واسطه كاوش در فقه اين مسئله مشخص مي شود كه كشيدن صورت حرام است ، چگونه مي شود كه امام رضايت به نقاشي شدن اين عكس ها بدهد چه برسد به اينكه به حضرتش نيز نسبت داده شود ؟ اين همه سال ، منابر وعظ درست كرده ايم و گريه ها سرداده ايم ، اما اين روحانيون كه براي سخنراني و ايراد خطبه مي آيند تذكر نمي دهند كه اين عكس ها از جمله بدترين بدعت ها و تحريف ها است.

نكته جالب توجه اينكه حرمت كشيدن صورت در باب بيع از فقه آمده است .(57) كه از اين حكم مي توان اين نتيجه را استنتاج كرد كه خريد و فروش آن و مال بدست آمده از آن نيز حرام است ، نكته اي كه هرچند سال هاست بر منابر به آن اشاره مي شود ولي باز هم مغفول مي ماند اينكه دليل مهم شهادت امام به دست دنيا زدگان ، پر شدن شكم هاي آنها از حرام بوده است تا آنجا كه كلام امام كه قطب عالم و موجب قرار هستي است در آنها اثر نكرد.

ادامه دارد ...
 سه شنبه 17 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن