تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815300463




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روزشمار محرم روز نهم محرم- تاسوعاي حسيني


واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: روزشمار محرم روز نهم محرم- تاسوعاي حسيني
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : تاسوعا روزي است كه در آن روز امام حسين و اصحابش را محاصره كردند و لشكر كوفه و شام در اطراف او حلقه زده و ابن مرجانه و عمر بن سعد به جهت زيادي لشكر و سپاه اظهار شادماني و مسرت مي كردند و در اين روز حسين را تنها و غريب يافتند و دانستند كه ديگر ياوري به سراغ او نخواهد آمد و اهل عراق او را ياري نخواهند كرد. امان نامه:


چون شمر، نامه را از عبيدالله گرفت تا در كربلا به ابن سعد ابلاغ كند، او و عبدالله بن ابي المحل ( كه ام البنين عمه او بود ) به عبيدالله گفتند: اي امير! خواهر زادگان ما همراه با حسين اند، اگر صلاح مي بيني نامه اماني براي آنها بنويس، عبيدالله پيشنهاد آنها را پذيرفت و به كاتب خود فرمان داد تا امان نامه اي براي آنها بنويسد.

رد امان نامه

عبدالله بن ابي المحل امان نامه را بوسيله غلام خود كزمان به كربلا فرستاد و او پس از ورود به كربلا متن امان نامه را براي فرزندان ام البنين قرائت كرد و گفت: اين امان نامه اي است كه عبدالله بن ابي المحل كه از بستگان شماست فرستاده است آنها در پاسخ كزمان گفتند: سلام ما را به او برسان و بگو كه ما را حاجتي به امان نامه تو نيست امان خدا بهتر از امان عبيدالله پسر سميه است.

همچنين شمر به نزديكي خيمه امام آمد و عباس و عبدالله و جعفر و عثمان ( عليهما السلام ) فرزندان حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) ( كه مادرشان ام البنين است ) را صدا زد آنها بيرون آمدند شمر به آنها گفت: براي شما از عبيدالله امان گرفته ام! و آنها متفقاً گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت كند، ما امان داشته باشيم و پسر دختر پيامبرمان نداشته باشد؟

اعلان جنگ

پس از رد امان نامه عمر بن سعد فرياد زد كه: اي لشكر خدا سوار شويد و شاد باشيد كه به بهشت مي رويد و با لشكريان خود آماده جنگ شد.

در اين هنگام حضرت امام حسين(ع) در پيش خيمه، شمشير خود را در بر گرفته بود و سر بزانو نهاده بود و بخواب رفته بود.

حضرت زينب چون هياهوى لشكر را شنيد، بنزد برادر دويد، عرض كرد: برادر مگر صداهاى لشكر را نمي شنويد كه نزديك شده اند.

پس حضرت سر از زانو برداشت و خواهر را فرمود كه اي خواهر اكنون رسول خدا را در خواب ديدم كه بمن فرمود: تو بسوى من خواهى آمد.

حضرت زينب تا اين خبر را شنيد، طپانچه بر صورت زد و واويلا گفت.

حضرت فرمود كه اي خواهر ويل و عذاب از براى تو نيست، صبر كن و ساكت باش، خدا ترا رحمت كند.

در اين اثنا حضرت عباس بن علي ( عليه السلام ) آمد و امام (عليه السلام ) به او فرمود: اي برادر! بر اسب خود سوار شو و از آنها بپرس: مگر چه روي داده ؟ و براي چه به اينجا آمده اند؟

حضرت عباس ( عليه السلام ) با بيست سوار كه زهير بن قين و حبيب بن مظاهر از جمله آنان بودند نزد سپاه دشمن آمده و پرسيد: چه رخ داده و چه مي خواهيد؟ گفتند: فرمان امير است كه به شما بگوييم يا حكم او را بپذيريد و يا آماده كارزار شويد.

حضرت عباس ( عليه السلام) گفت: از جاي خود حركت نكنيد و شتاب به خرج ندهيد تا نزد ابي عبدالله رفته و پيام شما را به او عرض كنم.

آنها پذيرفته و حضرت عباس بن علي ( عليه السلام ) به تنهايي نزد امام حسين ( عليه السلام ) رفت و ماجرا را به عرض امام رسانيد و اين در حالي بود كه بيست تن همراهان او سپاه عمر بن سعد را نصيحت مي كردند و آنان را از جنگ با حسين برحذر مي داشتند و در ضمن از پيشروي آنها به طرف خيمه ها جلوگيري مي كردند.

امام ( عليه السلام ) به حضرت عباس بن علي ( عليه السلام ) فرمود: اگر مي تواني آنها را متقاعد كن كه جنگ را تا فردا به تاخير بيندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خداي خود راز و نياز كنيم و به درگاهش نماز بگزاريم. خداي متعال مي داند كه من بخاطر او نماز و تلاوت كتاب او ( قرآن ) را دوست دارم.

يك شب مهلت براي راز و نياز

پس حضرت عباس ( عليه السلام ) نزد سپاهيان دشمن بازگشت و از آنها شب عاشورا را براي نماز و عبادت مهلت خواست.

عمر بن سعد در موافقت با اين درخواست مردد بود و سرانجام از لشكريان خود پرسيد كه: چه بايد كرد؟

عمروبن حجاج گفت: سبحان الله اگر اهل ديلم ( كنايه از مردم بيگانه ) و كفار از تو چنين تقاضائي مي كردند سزاوار بود كه با آنها موافقت كني.

قيس بن اشعث گفت: درخواست آنها را اجابت كن بجان خودم سوگند كه آنها صبح فردا با تو خواهند جنگيد.

ابن سعد گفت: بخدا سوگند كه اگر بدانم چنين كنند هرگز با درخواست آنها موافقت نكنم.

و عاقبت فرستاده ابن سعد به نزد حضرت عباس بن علي ( عليه السلام ) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت مي دهيم اگر تسليم شديد شما را به نزد عبيدالله بن زياد خواهيم فرستاد و اگر سرباز زديد، دست از شما برنخواهيم داشت.

خطابه امام حسين عليه السلام براي اصحابش

در عصر اين روز امام حسين عليه السلام در جمع ياران خطبه اي قرائت فرمودند و اصحاب اعلام وفاداري نمودند./انتهاي پيام/
 سه شنبه 17 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[مشاهده در: www.snn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن