محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845540096
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله خود با عنوان «كل يوم عاشورا» آورده است: جناياتي كه اين روزها صهيونيست ها در غزه مرتكب مي شوند به روشني نشان مي دهد كه عبارت « كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا » يك واقعيت انكارناپذير است كه در سرتاسر تاريخ و در نقطه نقطه جهان قابل تكرار است .
سران رژيم صهيونيستي براي نسل كشي در غزه ايام تعطيلات سال نو مسيحي را انتخاب كردند تا درحالي كه بسياري از مردم جهان سرگرم ديد و بازديد هستند و رسانه ها نيز در بسياري از كشورها تعطيل يا نيمه تعطيلند جنايتكاران در فراغت و تا حدودي دور از چشم جهانيان بتوانند اهداف شوم خود را تحقق بخشند. اما همزماني اين اقدام وحشيانه با ماه محرم و ايام عاشوراي حسيني آن نقشه را نقش برآب كرد و در بخش ديگري از جهان كه اين جنايت در آنجا رخ مي دهد زمينه و انگيزه توجه به مقاومت را به شكل معجزه آسائي فراهم ساخت .
سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله لبنان از اول محرم هر روز در اجتماع عظيم مردم لبنان به مناسبت ايام عاشوراي حسيني و نهضت كربلا سخنراني مي كند و از ظلم و ستم يزيد و يزيديان زمان مي گويد و روح شجاعت و مقاومت و مبارزه عليه جنايتكاران و متجاوزان را در مردم تقويت مي كند و اين صحنه ها و اين سخنان براي همه ملت هاي عرب پخش مي شود و ساير ملت ها نيز به بركت پيشرفت وسايل ارتباط جمعي از آن با خبر مي شوند . پيروزي حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه در تابستان سال 1385 كه توانست افسانه شكست ناپذيري ارتش رژيم صهيونيستي را باطل كند هنوز در خاطره ها زنده است . آن پيروزي محصول پيروزي حزب الله لبنان از مكتب امام حسين عليه السلام بود. اين واقعيت را در آن جنگ همه فهميدند كما اينكه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و توفيقي كه مردم ايران در ساقط كردن رژيم ستم شاهي و اخراج استعمارگران آمريكائي از كشور به دست آوردند نيز محصول پيروي از مكتب امام حسين عليه السلام و نهضت عاشورا بود.
امام خميني در اوج قيام مردم ايران عليه رژيم ستم شاهي در محرم سال 1357 از تبعيدگاه خود در پاريس به مردم نويد دادند . « محرم ماه پيروزي خون بر شمشير است » و تاكيد كردند كه اين پيام نهضت حسيني است و پيروان مكتب عاشورا قطعا بر يزيديان زمان پيروز خواهند شد. اين وعده به سرعت محقق شد و ملت ايران توانست با دست خالي بر يك رژيم تا دندان مسلح پيروز شود و آنرا ساقط كند و در مراحل بعدي همه توطئه هاي آمريكا كه حامي رژيم شاه بود را نيز خنثي نمايد و در جنگ تحميلي 8 ساله كه به دستور آمريكا و با حمايت هاي نظامي و مالي و سياسي و تبليغاتي سران ارتجاع عرب و قدرت هاي شيطاني شرق و غرب توسط رژيم بعث عراق عليه جمهوري اسلامي نوپاي ايران به راه افتاده بود بردشمن غلبه كند و به عنوان الگوي مقاومت در جهان مطرح شود. آنچه حزب الله لبنان در برابر ارتش رژيم جنايتكار صهيونيستي انجام داد ادامه راهي بود كه امام خميني با زنده كردن نهضت عاشورا پيش پاي مردم گذاشت و مكتب امام حسين عليه السلام را در عمل وارد زندگي ملت ها كرد.
اكنون به نظر مي رسد در همزماني جنايت صهيونيست ها در غزه با محرم راز و رمزي نهفته است كه با گسترش نهضت عاشورا مرتبط است . مردم فلسطين شيعه نيستند اما در 30 سال اخير به بركت انقلاب اسلامي و آرمان هائي كه در انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي در ايران و پيروزي هاي نهضت حزب الله لبنان در بيروت و جنوب اين كشور و به ويژه در جنگ 33 روزه مشاهده شد و پيوندي كه ميان اين پيروزي هاي شگفت انگيز با نهضت عاشورا وجود دارد براي مردم فلسطين عموما و مردم غزه خصوصا آموزنده است .
امروز مساله اين نيست كه چه كسي شيعه و چه كسي سني است مساله اصلي و مهم اينست كه مردم فلسطين بخشي از امت اسلامي را تشكيل ميدهند و اكنون اين اسلام است كه مورد تهاجم صهيونيست ها و حاميان آمريكائي و اروپائي آنها قرار دارد. امروز همانگونه كه رهبر معظم انقلاب فرموده اند كفار حربي به اسلام و مسلمانان حمله ور شده اند و تمام كفر در برابر تمام اسلام قرار گرفته است . سران مرتجع عرب نيز كه « منافقان امت » هستند دست دردست كفار حربي به جنگ اسلام آمده اند و تمام توان خود را براي سركوب كردن جريان آزاديخواهي در ميان امت اسلامي بكار گرفته اند. رئيس رژيم مصر با صراحت مي گويد براي باز كردن گذرگاه رفح نيازمند اجازه گرفتن از صهيونيست هاست وزير خارجه رژيم كمپ ديويدي قاهره با وارد ساختن اتهاماتي به جمهوري اسلامي ايران كه بزرگترين حامي مردم فلسطين و بزرگترين دشمن اسرائيل است درحال پاشيدن تخم نفاق در ميان امت اسلامي است و ساير سران ارتجاع عرب نيز با پول و امكانات رسانه اي خود درحال كمك رساني به صهيونيست ها و ضربه زدن به مردم غزه هستند. جالب است كه در اين ميان از القاعده و طالبان و سلفي ها و وهابي هاي دو آتشه خبري نيست گوئي مردم غزه مسلمان نيستند و زير ضربات بي رحمانه صهيونيست ها قرار ندارند!
در چنين وضعيتي كه يزيديان زمان با همه امكاناتشان به نابودي اسلام كمر بسته اند وظيفه همه مسلمانان است كه با هوشياري تمام و با پيروي از مكتب امام حسين عليه السلام و شهداي كربلا در برابر اين جريان ضداسلام بايستند و يكبار ديگر غلبه خون بر شمشير را به نمايش بگذارند. اين واقعيت روياروئي حق و باطل است كه « كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا » بيانگر آنست و ترديدي نيست كه به خواست خدا اينبار نيز به بركت ايام عاشوراي حسيني پيروزي با اسلام است .
_____________
* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان «روضه حضرت قاسم(ع)» به قلم حسين شريعتمداري آورده است: 1- آن روز كه سراسيمه به تهران آمد 13 ساله بود. نوجوان كم سن و سال اردبيلي. به پدر و مادرش گفته بود كار مهمي پيش آمده كه بايد به تهران برود، اما نگفته بود چه كاري؟ وقتي با اصرار از پدر و مادر اجازه گرفت، بي درنگ راهي تهران شد. شنيده بود كه بايد به خيابان پاستور برود و رفت. هر طور بود وارد ساختمان رياست جمهوري شد. مي گفت بايد حتماً رئيس جمهور را ببيند. كار آساني نبود. با پادرمياني اين و آن بيرون ساختمان رياست جمهوري منتظر ماند. آن روزها، آقا رئيس جمهور بود، حضرت آيت الله العظمي خامنه اي... وقتي آقا براي رفتن به مراسمي از ساختمان بيرون آمد، مرحمت بالازاده، خودش را به او رساند، تلاش محافظان نتيجه اي نداشت، چون آقا به اشاره اجازه داده بود. مرحمت 13 ساله، با لهجه شيرين آذري و شايد هم به زبان آذري گفت؛ آقا! يك خواهش داشتم، آقا با مهرباني حالش را پرسيد و نامش را و بعد؛ خب! چه خواهشي پسرم؟ مرحمت كه هيجان زده بود، آب دهانش را قورت داد، نفس عميقي كشيد و گفت؛ آقا! خواهش مي كنم به آقايان روحاني و مداحان دستور بدهيد كه ديگر روضه حضرت قاسم(ع) نخوانند! آقا- شايد با تعجب- پرسيد؛ چرا فرزندم؟ و مرحمت كه حالا ديگر بغضش تركيده بود و هق هق گريه امانش نمي داد، با كلماتي بريده بريده گفت؛ آقا! حضرت قاسم(ع) هم مثل من 13 ساله بود كه امام حسين(ع) به او اجازه ميدان داد، ولي فرمانده سپاه اردبيل اجازه نمي دهد به جبهه بروم. مي گويد 13 ساله ها را نمي فرستيم....
مرحمت 13 ساله به اردبيل بازگشت، اما برخلاف ديروز كه از اردبيل به تهران مي آمد، دلگرفته و غمزده نبود از خوشحالي در پوست نمي گنجيد، دلش براي اين كه زودتر برسد، پر مي كشيد. كاش اتوبوس هم پر داشت، مثل هواپيما...
مرحمت بالازاده با نشان دادن مجوز آقا وارد تيپ عاشورا شد - چه نام بامسمايي- شجاعت و درايت را با هم داشت و همه در حيرت كه اينهمه در يك نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است. بر و بچه هاي تيپ عاشورا چهره مهربان و جدي مرحمت را از ياد نمي برند، بيشتر اوقات كنار فرمانده خود شهيد مهدي باكري ديده مي شد. روز 21 اسفند 1363 در عمليات بدر در جزيره مجنون شهيد شد. آقا مهدي باكري هم در همان عمليات به شهادت رسيد و...
2- فردا تاسوعاست، اما، كربلا زميني است به وسعت همه سرزمين ها و عاشورا، روزي به درازاي همه روزها، مرحمت بالازاده ها، حسين فهميده ها و نام آوران گمنام ديگري از اين دست، در جبهه هاي جنگ تحميلي، در بدر، خيبر، كربلاي4، والفجر8 و... فراوان بوده اند، در نبرد 33 روزه حزب الله با صهيونيست هاي وحشي نيز رد پاي آنها را به فراواني مي توان ديد، در صور، در صيدا، بعلبك، ضاحيه... و اين روزها در غزه... همه جا كربلاست و همه روزها عاشورا...
امام راحل ما(ره) اين كربلاها را پيش بيني كرده بود و در افق اين عاشوراها، پيروزي اسلام را نويد داده بود. آقا نيز گفته بود حسيني به ميدان مي آئيم و عاشورا مي سازيم. اما شواهد نشان مي دهد كه در اين عاشوراها و در عرصه اين كربلاها ديگر قرار نيست مثل عاشوراي سال 61 امام حسين(ع) و يارانش شهيد شوند، قرار است سر آمريكايي ها و صهيونيست ها را به سنگ بكوبيم... در جنگ تحميلي چنين كرديم و در جنگ 33 روزه هم... اكنون عاشوراي فلسطين در كربلاي غزه را پيش روي داريم و باز هم.
ديشب روزنامه آمريكايي نيويورك تايمز كه به نزديكي با لابي صهيونيست ها- آيپك- معروف است نوشته بود؛ پيروز جنگ غزه ايران و حماس است همانگونه كه پيروز جنگ 33 روزه، ايران و حزب الله بود. منظورشان پيروزي «امت واحده اسلامي» است. عقلشان نمي رسد يا خودشان را به نفهمي زده اند! مثل هميشه.
3- مي گويند انگيزه رژيم صهيونيستي از حمله به غزه، زمينه سازي براي پيروزي حزب كاديما- حزب اولمرت نخست وزير كنوني- در انتخابات آينده رژيم صهيونيستي است! شما را به خدا اين مزخرفات را دور بريزيد و از اين تحليل هاي كودكانه دست برداريد، تحليل هايي كه برخي كتاب هاي مسموم علوم سياسي به خورد ما داده اند! در غزه تمامي اسلام با تمامي كفر درگير است. نه بوش مسيحي است، نه اولمرت يهودي است و نه حسني مبارك و ملك عبدالله مسلمان هستند. جنگ احزاب است، همه كفر به جنگ همه اسلام آمده است. جنگ تحميلي هم جنگ احزاب بود. جنگ 33 روزه هم و اكنون نبرد غزه. به قول حضرت امام(ره) با احياي دوباره اسلام ناب محمدي(ص)، شيطان بزرگ نعره كشيده و همه شيطان هاي ريز و درشت را فراخوان داده است.
جمعه شب، جرج بوش در يك كنفرانس خبري با صراحت گفت؛ «امنيت اسرائيل، بخشي از امنيت ملي آمريكاست»! و ديروز شوراي امنيت سازمان ملل كه براي صدور قطعنامه عليه جنايات اسرائيل تشكيل جلسه داده بود با مخالفت آمريكا روبرو شد و حتي يك بيانيه خشك و خالي هم صادر نكرد. حسني مبارك به خبرنگاران گفت؛ بدون اجازه اسرائيل گذرگاه رفح را باز نمي كند و ملك عبدالله پادشاه سعودي هرگونه تظاهرات عليه جنايات اسرائيل را ممنوع كرده است. اتحاديه اروپا همنوا با صهيونيست ها ساز مي زند.
و اما در سوي ديگر اين ميدان، همه ملت هاي مسلمان با مردم غزه همصدا شده اند و ملت هاي غيرمسلمان، اما آزادانديش جهان نيز عليه صهيونيست ها و آمريكايي ها فرياد مي زنند. اين همزباني مقدمه همدلي است و از همدلي، همراهي برمي خيزد و نتيجه آن كه، صف ها در عرصه جنگ احزاب مشخص مي شود و هركس در صفي قرار مي گيرد كه با هويت واقعي او همخوان است. ديگر ملك عبدالله و حسني مبارك نمي توانند داعيه مسلماني داشته باشند و زلزله اي كه به جان حكومت دست نشانده آنها افتاده است، قوي تر از آن است كه در آينده اي نزديك غير از سقوط، سرانجام ديگري داشته باشند.
4- اگر جنگ غزه، نقطه تلاقي همه اسلام با همه كفر است- كه هست- چرا بايد مقابله با صهيونيست ها فقط در محدوده مرزهاي فلسطين اشغالي باشد؟ مگر صهيونيست ها با حمايت آشكار قدرت هاي استكباري نظير آمريكا و انگليس و پشتيباني برخي از سران كشورهاي عربي- به قول آقا منافق امت- به جنگ تمام اسلام و همه مسلمانان نيامده اند؟ و مگر مردم غزه به نمايندگي از همه امت اسلامي با صهيونيست ها درگير نيستند؟ بنابراين حمايت همه جانبه و از جمله حمايت نظامي از آنها وظيفه همه مسلمانان و تمامي كشورهاي اسلامي است. امروز، مردم غزه در خاكريز اول قرار گرفته اند و ميدان نبرد بسيار فراتر از محدوده داخلي فلسطين اشغالي است از اين روي، حمله به عقبه ارتش اسرائيل يعني حاميان جهاني و منطقه اي آن حق مسلم همه ملت هاي مسلمان است. نظاميان و شهرك نشينان صهيونيست را مي توان در هر نقطه اي از جهان به هلاكت رساند. آنها بيرون از فلسطين اشغالي به آساني در دسترس هستند. آيا برخي از سران عرب و دولت هاي دست نشانده آمريكا را نمي توان به راحتي مورد حمله قرار داد؟ چرا بايد حمله صهيونيست ها به تمامي جهان اسلام و خيانت سران عرب و حمايت آمريكا و اروپا از آنها را بپذيريم ولي از حمله به آنها در هركجا كه قابل دسترسي هستند خودداري كنيم؟! منافع آمريكا و انگليس و آلمان و ساير حاميان اسرائيل به آساني در دسترس- بخوانيد در تيررس- است.
5- صهيونيست ها به خيال خود با استفاده از تاكتيك «زمين سوخته» قصد داشتند از طريق حملات هوايي، حماس را زمين گير كنند ولي درپي يك هفته بمباران مردم غزه چاره اي جز آغاز حمله زميني نديده اند. اين حمله هم اكنون با نشانه هاي روشني از ناكامي روبرو شده است و اولمرت اعتراف مي كند كه تصور مقاومت حماس تا اين اندازه را نداشته است. اولمرت چند روز بعد از آغاز جنگ 33روزه نيز اعتراف مشابهي كرده بود.
برخي از شواهد و تحركات اسرائيل حاكي از آن است كه صهيونيست ها قصد دارند- بخوانيد آرزو دارند- چند كيلومتر از شمال غزه را تسخير و به نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل - كلاه آبي ها- واگذار كنند تا از انتقام بعدي نيروهاي مقاومت در امان باشند و از سوي ديگر حداقل 2 كيلومتر از مرز جنوبي غزه با مصر، يعني گذرگاه 11كيلومتري رفح را به تسخير درآورده و با استقرار نيروهاي خود مانع از باز شدن اين گذرگاه- در صورت افزايش فشار مردم مصر- شوند. اين طرح با توجه به مقاومت حماس احتمال عملي شدن ندارد و تاكنون ارتش اسرائيل در مزارع اطراف شهرها مستقر شده و جرأت ورود به خانه ها را ندارد. اما در صورت عملي شدن اين طرح، رزمندگان حماس- بخوانيد مردم غزه- در شمال اين باريكه كمترين تضميني براي امنيت نيروهاي سازمان ملل نخواهند داد، مگر سازمان ملل با سكوت خود به جنايات صهيونيست ها كمك نكرده است بنابراين نبايد انتظار داشته باشد كه باز هم مانند هميشه از نيروهاي كلاه آبي خود به بهانه نيروهاي بي طرف! براي حفظ امنيت رژيم اشغالگر قدس استفاده كند؟!
و اما، در جنوب غزه، چنانچه نظاميان اسرائيل ميان مردم مصر و مردم غزه در گذرگاه رفح حايل شوند، بهترين فرصت را براي هلاكت نظاميان رژيم صهيونيستي در اختيار مردم مصر قرار داده اند.
امروزه، جوانان مسلمان در سراسر كشورهاي اسلامي و از جمله ايران، براي رو در رويي مستقيم با نظاميان وحشي و بزدل رژيم صهيونيستي لحظه شماري مي كنند. در كشور خودمان، بيش از 9 روز است كه مردم و به ويژه جوانان، در تب و تاب اعزام به غزه شب و روز نمي شناسند. چرا نبايد از اين نيروي عظيم براي ضربه زدن به آمريكا و اسرائيل و متحدان اروپايي و منطقه اي آنها بهره گرفت؟
6- بعد از شكست صهيونيست ها در جنگ 33روزه، «زئيف شف» ژنرال بازنشسته و برجسته ترين تحليل گر نظامي اسرائيل مي گفت؛ «فرق نظاميان ما با حزب الله آن است كه نيروهاي حزب الله از مرگ استقبال مي كنند و نظاميان ما از مجروح شدن وحشت دارند(هاآرتص).» و اعتراف مي كرد كه «نظاميان اسرائيل براي حمله به مردم بي دفاع و بي سلاح كوچه و خيابان آموزش ديده اند و خلبان هاي ما براي پرواز بر فراز شهرهايي كه آتش هوايي ندارند آمادگي دارند».
با شروع حمله اسرائيل به غزه و نتايج اوليه آن، احتمالا زئيف شف، مشغول آماده كردن مصاحبه مطبوعاتي مشابهي براي شكست دوباره ارتش رژيم صهيونيستي است، چرا كه آغاز حمله زميني، يعني رو در رويي سربازان وحشي اما ترسوي صهيونيست با رزمندگان حماس كه شهادت را آغاز كار مي دانند و نتيجه پيشاپيش قابل پيش بيني است.
حماس كه از قبل پيش بيني اين روزها را داشت زمينه هاي مناسبي براي امروز فراهم ساخته بود و در نخستين روز از نبرد زميني، ده ها نظامي اسرائيلي را به هلاكت رسانده، تعداد فراواني را زخمي كرده چند تانك مركاوا را منفجر و دو هلي كوپتر آپاچي را سرنگون كرده و شماري از نظاميان صهيونيست را به اسارت گرفته است.
7- و بالاخره، روز حادثه و زمان انتقام از صهيونيست هاي وحشي و جرثومه هاي فساد و تباهي فرا رسيده است. امروزه نه فقط ملت هاي مسلمان براي جهاد بزرگ و نهايي آماده تر از هميشه هستند، بلكه افكار عمومي جهانيان نيز از هميشه آماده تر است. به گزارش هاي تصويري از تظاهرات مردم در سراسر دنيا نگاه كنيد. خشم از صهيونيست ها از وجود همه زبانه مي كشد.
بنابراين، سخن از آتش بس، غير از فرصت دادن به صهيونيست ها براي جنايات بعدي، مفهوم ديگري ندارد. صهيونيست ها با دست خود گور خويش را كنده اند و با پاي خود به گورستان خويش نزديك شده اند، نه فقط در غزه، بلكه در همه جاي دنيا. آيا ننگ آور نيست كه مشتي اراذل و اوباش آزادانه مسلمانان مظلوم را قتل عام كنند و نزديك به 2 ميليارد مسلمان، با وجود آمادگي براي ريختن خون اين جرثومه هاي فساد، به بهانه «آتش بس»! خشم مقدس خويش را فرو خورند و دست از انتقام بردارند؟! كه برنمي دارند.
________________
*مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله خود با عنوان «رسالت شناخت و شناساندن عاشوراي حسيني» آورده است:
عاشورا 1430 قمري فرا رسيد، كه 1369 سال قبل در جغرافياي كربلا ي عراق رخ داد و استثنائي ترين رويداد تاريخ مي باشد و هيچ گاه تكرار نشده و فاجعه ويژه مي باشد، و در زيارت نامه هاي حضرت مي خوانيم«مصيبه ما اعظم ها و اعظم رزيت ها في الا سلا م، في السموات و الا رض» اين داستان بزرگترين مصيبت است. اين موضوع از زمان آدم تا عصر خاتم پيامبران مطرح بود و تا زمان امام عسگري عليه السلا م، مورد احترام بوده و تا حال توسط عالمان و فقيهان و شاعران و نويسندگان و ارادتمندان گرامي داشته شده است. اين واقعه بايد تحليل شود و درباره علل اين رويداد و درس هاي آن و دستاوردهاي تكريم آن سخن مستدل و جامع، گفته آيد، بدين منظور عرض مي شود.
1- امويان مي خواستند اسلا م ناب محمدي را از بين برده و اسلا م اموي را جايگزين نمايند زيرا اسلا م ناب محمدي از عدالت و امانت و حكمت و عزت و آزادي و آزادگي و خداپرستي وخدمت رساني و خودسازي و ستيز با طغيان و طاغي و ستم گري و ستم گران مي گفت، ولي امويان از شهوت و شهرت و شراب و شكم بارگي دم مي زدند، و استبداد و خودسري و خود كامگي را گرامي مي داشتند و زر و زور و تزوير و تحميق و تهديد وسيله كارشان بود.
اخلا ق و ايمان و انديشه و ايثار در فكر و فهم و فقه و فلسفه در زيست آنان جايي نداشت.
2- در عاشوراي حسيني مثلث: هجرت و شهادت و اسارت اصل و اساس بود و با هجرت مدينه النبي را ترك گفت و به مكه رفت و در مكه آگاه سازي و افشاگري را پي گرفت و آن را تا لحظه شهادت ادامه داد، ديدار با سياسيون و زائران بيت الله الحرام و نامه هاي ارسالي مردم كوفه و نامه هاي حضرت به شيعيان بصره و كوفه و اعزام مسلم بن عقيل به عنوان نماينده خود در كوفه، حال و هواي خاص، از اعتراض و انتقاد و اصلا ح را در فضاي حجاز و عراق پديد آورد. يزيد تازه به حكومت رسيده به مقابله برخاست، عبيدالله بن زياد را از بصره به كوفه گسيل داشت و مسلم به شهادت رسيد. گروه اعزامي يزيد به مكه درصدد به شهادت رساندن امام حسين عليه السلا م برآمدند كه امام براي حفظ حرمت مكه و كعبه و حفظ امنيت آن، از مكه خارج شد و توطئه يزيد را نقش بر آب نمود. امام در كربلا به مقاومت پرداخت و النهايه مرگ با عزت را برحيات باذلت مقدم داشت و شهادت را پذيرا شد. همراهان زن با علي بن الحسين عليه السلا م را كه در روز عاشورا به سختي بيمار بود، به اسارت بردند و اين اسيران، كارآگاه سازي و افشاگري را در كوفه و شام و مدينه پي گرفتند.
3- نهضت حسيني دانشگاه و آزمايشگاه و نمايشگاه ويژه بود، حقايق خداوندي تدريس شد و در هنگامه مقاومت به نمايش گذارده شد و در سفر و گفت و گو و تهديد و تخريب و حصر و تبليغ ناروا و النهايه تقابل نابرابر به آزمايش در آمد، امام و ياران اندك در نيم روزي نشان دادند كه ايمان و اعتقاد با همه وجودشان گره خورده، و عزيزترين سرمايه وارزش آنان مي باشد و براي حفظ آن همه موجودي خود را نثار مي نمايند و لحظه اي نمي خواهند با كفر و شرك و نفاق، طاغوت و طغيان و قانون شكني سازش نمايند. امام و ياران وي در نهضت عاشورايي نشان دادند حقيقت زندگي را عقيده و جهاد مي دانند نه قدرت و ثروت و مقام و زندگي روزمره گي. امام واصحاب وي با صراحت و صداقت و صلا بت اعلا م داشتند و نشان دادند كه خدا و قرآن و دين واخلا ق و عدالت و اسلا م، بايد مورد توجه همه قرار گيرد و از هر چه پليدي و پوكي و پلشتي است بايد پرهيز شود.
4- انقلاب اسلامي ايران افتخار دارد كه به نهضت حسيني پيوسته و شعار مي داد: نهضت ما حسينيه، رهبر ما خمينيه و براي تحقق آرمان سرور آزادگان به صحنه آمد و دعوت روز عاشوراي امام حسين «هل من ناصر ينصرني» را لبيك گفت. و معمار انقلا ب اسلا مي ايران حضرت امام خميني مي فرمود: ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم. عاشورا را زنده نگه داريد تا به انقلاب شما آسيبي وارد نيايد. در پژوهشي كه در دانشگاه اورشليم اسرائيل انجام گرفت، اعلا م شد، انقلا ب اسلا مي ايران دو منشا دارد، مرجعيت، شهادت طلبي و عاشورا، كه در حقيقت مرجعيت درس قيام و نهضت را از امام حسين و عاشورا فرا گرفت. در تداوم انقلا ب اسلا مي نيز بايد همان علت محدثه را پاس بداريم و به نسل هاي حال و آينده اين امانت ارجمند را با استحكام بسپاريم.
5- اينك مائيم و عاشوراي «1430 قمري» رسالت ما شناخت جامع عاشوراي حسيني است و شناساندن جامعه آن به تاريخ بشري و كوشش در تحقق اهداف آن حضرت، كه دين بايد در متن و محتواي جامعه و فرد قرار گيرد، در اصول عقيدتي و سياسي و اخلاقي شعار «هيهات مناالذله» اصل باشد و شهادت طلبي براي آرمان و اعتقاد ما ارزش باشد و وسيله، امام به آزادگي ارج و قيمت داد، عزت مداري وعزت مندي را خواستار بود و فرمود « ان كان دين محمد لم يستقم الابقتلي، فياسيوف خذيني» براي ثبات و ماندگاري و مصونيت دين محمدي بايد خون داد. امام خميني رحمه الله عليه در سخني فرمودند: امام خميني عليه السلا م تكليف همه ما روشن كرد: فداكاري در ميدان و تبليغ در خارج ميدان
6- در عاشوراي حسيني بايد عناصر زنده عاشورا يعني بيعت و سازش نكردن با يزيدهاي تاريخ، هجرت و اعتراض به وضع موجود ظالمان و مستكبران، اعلا م موضع در برابر ظلم و اجحاف، ديدار با سياسيون و ارادتمندان و آگاه سازي نمودن وا فشاگري كردن، فرستادن پيام و پيك به شيعيان خنثي كردن توطئه ها با هشياري، توديع با قبر پيامبر به طور مكرر، ديدار با بني هاشم مقيم در مدينه، نوشتن وصيت نامه به محمد بن حنفيه، بردن خانواده به همراه خود، فرستادن نائب ويژه به كوفه، سرعت در تصميم گيري، اسارت خاندان وي و ادامه كار امام در پيام رساني به كوفه و شام و مدينه، مهلت خواستن در شب عاشورا براي نماز و نيايش و تلا وت قرآن و ملحق شدن گروهي از يزيديان به امام، مهلت خواستن از دشمن براي نماز ظهر عاشورا و النهايه شهادت طلبي مي باشد.
_____________________
*رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله خود با عنوان «جهاد جاودان عاشورا » به قلم سيدمسعود علوي آورده است:عاشورا، فقط يك تحول نيست، بلكه منشا و ممشاي تمام تحولات ديني، اجتماعي و فرهنگي تاريخ شيعه پس از ظهور اسلام است. عاشورا فقط يك رويداد و حادثه تاريخي نيست، بلكه يك جريان و فرهنگ و فكر و منطق مستمر در اذهان و انديشهها، يك نهر نورآگين جاري در جغرافياي جهاد و يك خون خدايي ساري در رگهاي تاريخ آزادگي است. اگر غير از اين ميبود، اكنون حرارت حماسه و اشتعال شعله عشق عاشورا در قلوب، به اين صورتي كه مشاهده ميكنيم، نبود و تمايل دلها به دينمداري، رو به سردي ميگراييد و رسوخ رستگاري ديني در جانها پديد نميآمد و عنصر امر به معروف و نهي از منكر، به كلي در سرزمين نسيان قرار ميگرفت. به عبارت بهتر، ديني در عرصه دنيا نميماند تا گروش و گرايش به آن وجود داشته و به تبع پيروي از آيين آسماني، ستم ستيزي و مبارزه و رويارويي با ظالمين، استمرار يابد. عاشورا و درسها و عبرتها و عبرات آن بوده كه از سال 61 هجري تاكنون، عرصه را بر دشمنان اسلام، تنگ نموده و هر جا كه مشغول طرحريزي و دسيسهچيني ميشوند، خود را با خيل آزادگان و رزمآوران و استشهاديون ايثارگر، رويارو ميبينند و هزار و يك مانع و معضل در برابرشان قد علم ميكند.
فقط حماسه و حرارت عاشورا نيست كه پس از گذشت قرنها باقي مانده و موثر بر اعصار و امصار است. ما بايد در تمامي ابعاد به جاودانگي و پايداري واقعه بيبديل كربلا بينديشيم و آثار ايثار عاشوراييان را در سراسر ثانيهها و تمام آنات حيات خويش، ساري و جاري سازيم و از اعجازات و كرامات آن دل و جان خويش و عرصههاي اجتماعي را مشحون نماييم.
عاشورا، آميزهاي از عناصري متعالي است كه هر يك، دريايي از وجود را به تلاطم و تحول وا ميدارد؛ همانند عزت و عاطفه و عقل و عشق، شهادت و شرافت و شهامت و شجاعت، احسان و اقتدار و ايمان و ايثار و ... كه تمامي اينها و دهها عناصر آسماني ديگر، در سايهسار پيوند با عاشوراييان و پايداري در راه ولايت و پيروي از اوامر امامت، پديدار ميشوند و همانند قيام حسيني، جلوه جاودانگي به انديشهها و اعمال ميبخشند و به ايمانها و ايمانيان، ارج و اجر، عطا ميكنند.
اگر «حر بن يزيد رياحي»، «زهير بن قين» و امثال آنان به اقيانوس مواج و مهرآگين امامت، نپيوسته بودند، يقينا در دنيا و آخرت جزء ملعونين و منفورين و يا لااقل در زمره فراموش شدگان ميبودند و شيي نامذكور، باقي ميماندند. آنان، يك روزه با رويگرداني از باطل و رويكرد به حق، نام و مرام نيك خود را در ميان زمينيان و قدسيان، براي هماره باقي نهادند و جلوهاي از جاودانگي اخلاص و ايثار جهاد جاودان عاشورا را به نمايش گذاشتند.
امروز نيز اگر اعتقادات و اعمال و ايمانهايمان، پيوند با والايي ولايت نداشته و عاشورايي نينديشيم و كربلايي عمل نكنيم و اطاعت و انقياد از زعامت سلاله پاك حسيني را سرآمد و سرلوحه سطور كتاب نفس خويش نسازيم، نه پايداري در دين نصيبمان خواهد شد نه عزت و اقتدار ميهن. همان گونه كه «پديداري» انقلاب اسلامي ايران، ملهم از فرهنگ عاشورا بود و فكر عاشورايي امام خميني (ره )، آن را بر اريكه «پيروزي» نشاند، امروز بايد براي «پايداري» نهضت عاشورا وش خويش، حسيني بمانيم و بر اعمال و اعتقادات خويش رنگ روشن ولايت زنيم.
همگان ميدانيم كه يكي از علل و انگيزههاي قيام ابا عبدالله الحسين (ع) اقامه امر به معروف ونهي از منكر و اصلاح امور امت پيامبر اعظم (ص) بوده است. اگر امروز بخواهيم حسيني بينديشيم و عاشورايي عمل كنيم، بايد به هر طريق ممكن و منطقي، به مقابله با منكرات يزيديان زمان يعني صهيونيستهاي غاصب برخيزيم و به استغاثه فلسطين مظلوم، كه بخشي از امت محمد مصطفي (ص) هستند پاسخ دهيم و دست ياري به سويشان برآوريم. آنان كه در روز عاشورا به حمايت از حريم ولايت پرداختند، نهايت تبعيت خويش را كه نثار جان باشد، به منصه ابراز و اظهار آوردند. ما نيز اگر مدعي تاسي به نهضت كربلا و آرمانهاي عاشورا هستيم، حداقل بايد اقدامات مادون شهادت و بذل جان را براي رهايي فلسطينيان مظلوم در غزه و رهاييشان از چنگال غاصبان و جانيان اسرائيلي، انجام دهيم، اگرچه مولايمان ولي امر مسلمين فرمود؛ «همه مجاهدان فلسطين و همه مومنان دنياي اسلام به هر نحو ممكن، موظف به دفاع از زنان و كودكان و مردم بيدفاع غزهاند و هر كس در اين دفاع مشروع و مقدس، كشته شود، شهيد است و اميد آن خواهد داشت كه در صف شهداي بدر و احد در محضر رسول الله صلي الله عليه و آله، محشور شود.»
________________
*آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان «4تحمل مردم ظرفيت مسئولان » آورده است:«براي ملت ما ميارزد كه محاصره اقتصادي را تحمل كند اما عزت خود را حفظ نمايد.»
جمله فوق بخشي از اظهارات دكتر احمدينژاد است كه سه روز قبل در جمع كارگران كارخانه سيمان سيستان ايراد شد و نگاهي جديد بر تحريمها و تاثير آنها بر كشورمان را بازتاب ميدهد. در اين مورد چند نكته قابل اشاره است:
1- تاكيد فوق نشان ميدهد كه رئيس جمهور نيز هزينهساز بودن تحريمها و محاصره اقتصادي را پذيرفته است اما به نظر او به خاطر »حفظ عزت ملي« ميتوان هزينهها را تحمل كرد. تا پيش از اين، برخي از سياستمداران با سابقه به صورت تلويحي به انتقاد از كساني ميپرداختند كه تحريمها را بيتاثير ميدانستند. رئيس جمهور هم چند بار به اين نكته پافشاري كرده بود كه تحريمها نه تنها تاثيري بر كشورمان نداشته بلكه براي ما مفيد بوده است. البته ترديدي نيست كه مردم ايران در سه دهه گذشته، هرگاه كه لازم بوده است با تحمل فشارهاي متعدد و سختيهاي فراوان، از فرصت تحريمها استفاده كردهاند تا برخي وابستگيهاي تكنولوژيك و اقتصادي كشور به خارج را قطع كنند يا كاهش دهند. اما پذيرفتن اين نكته كه تحريمها هيچ هزينهاي نداشته است كمي مشكل بود لذا اظهارنظر اخير را ميتوان يك گام به جلو دانست كه قاعدتاً مسئولان را به تدبير براي جلوگيري از افزايش تحريمها تشويق خواهد نمود.
2- يكي از مشكلات مهم در عرصهسياسي ايران آن است كه گويي بسياري از سياستمداران، ظرفيتهاي ايران و ايرانيان را نشناختهاند. اين ضعف شناختمعمولاً در اظهار نظرهايي متجلي ميشود كه به موجب آنها، براي رسيدن به يك هدف، الزاماً بايستي دست از اهداف ديگر برداشت. نگاه تكبعدي به امكانات و اهداف، همچنين عدهاي را دچار اين توهم ميكند كه »موفقيت در يك پروژه ملي تنها با عبور از راههاي پرهزينه، امكانپذير است«.در حالي كه شناخت امكانات و استفاده صحيح از همه ظرفيتهاي انساني كشور، اين امكان را در اختيار مسئولان اجرايي قرار خواهد داد كه با كمترين هزينهها اهداف متعدد را به صورت همزمان پيگيري نمايند. البته شرط تحقق اين مسئله آن است كه اولاًدر شناخت امكانات خود دچار افراط و تفريط نشويم، ثانياً بپذيريم كه با »ظرفيت محدود عدهاي از مديران و مشاوران دولتي« امكان استفاده بهينه از اين امكانات وجود ندارد.
به موضوع حفظ عزت ملي و پذيرش تحريماقتصادي و تحريمها نيز ميتوان از همين زاويه نگاه كرد. آيا به نظر رئيس جمهور و همكاران او، در آغاز دهه چهارم از استقرار نظام جمهوري اسلامي، قدرت ديپلماسي و امكانات اقتصادي ايران در حدي نيست كه بتوان »عزت ملي« را بدون استقبال از تحريمها و محاصره اقتصادي، حفظ نمود؟ رئيس جمهور دو سال قبل در يك اظهارنظر مشابه گفت رسيدن به تكنولوژي هستهاي آنقدر ارزش دارد كه ميتوان به خاطر آن ساير فعاليتها را چندين سال تعطيل كرد. آيا واقعاً با بهكارگيري ظرفيتهاي فكري و استفاده از مشاوره رايگان سياستمداران و مديران پرتجربه سابق و به طور كلي تكيه بر سياست »همه چيز را همگان دانند« نميتوان راههايي را در پيش گرفت كه انتهاي آن، موفقيت در عرصههاي گوناگون بدون تعطيل كردن ساير عرصهها است؟ آيا سخن كساني كه ميگويند »با بعضي روشهاي ديپلماتيك، ميتوان هم عزت ملي را حفظ كرد و هم از تحريمها جلوگيري نمود« مورد قبول رئيس جمهور و همكاران او نيست؟
3- رئيس جمهور اعلام كرده است كه »براي ملت ما ميارزد كه به خاطر حفظ عزت خود، محاصره اقتصادي را تحمل كند«. البته اگر تحمل ملت نبود، مسئولان دولتي - در دورههاي گوناگون - نميتوانستند بسياري از برنامهها را پيگيري نمايند. اين تحمل حتي گاه در برابر هزينههاي ناشي از روشهاي »سعي و خطا«ي مسئولان نيز به نمايش گذارده شده است. اما كساني كه از تحمل مردم سخن ميگويند آيا خود از تحمل كافي برخوردار هستند؟ نگاهي به آنچه در دو سه سال گذشته در بعضي تريبونها و رسانهها منعكس شده است ميتواند پاسخي براي اين پرسش باشد. در سالهاي اخير، مسئولان عاليرتبه دولت نهم بارها به منتقدان خود حمله كردهاند و اتهامات سنگيني متوجه آنها نمودهاند. تمام اين حملات هم تنها زماني اتفاق افتاده است كه برخي سياستهاي دولت نهم، مورد انتقاد قرار گرفته است حتي در بعضي موارد، عملكرد دولت به گونهاي بوده است كه نوعي اجماع غيرسياسي و فراتر از جناحبندي در ميان منتقدان ايجاد شده است! آيا كساني كه مردم را به تحمل سختيهاي ناشي از محاصره اقتصادي دعوت ميكنند در برابر بعضي انتقادات - از جمله انتقاد از اقداماتي كه به عقيده منتقدان، منجر به تشديد تحريمها ميشود - از خود تحمل نشان ميدهند؟
_____________________
*صداي عدالت
روزنامه صداي عدالت در سخن روز خود با عنوان «خودزني اسرائيل و تقويت هسته مقاومت» به قلم محمد قادري آورده است: پس از پايان آتشبس در غزه، بار ديگر كابينه رژيم صهيونيستي با همه توان نظامي خود در چند روز گذشته، سرزمين غزه را با هدف احياي چهره مخدوش شده و پرستيژ از دست رفتهاش به خاك و خون كشيد.هرچند كابينه اولمرت با اين تاكتيك، به دنبال آن است كه با زمينگير كردن حماس، نخست از تبديل آن به يك حزبالله ديگر جلوگيري كرده و كابوس شكست جنگ 33 روزه در لبنان را براي هميشه، هم از ذهن خود و هم از اذهان عمومي دنيا پاك سازد و دوم آن كه با توجه به نزديك بودن انتخابات كنيست در اسرائيل، زمينه را براي ايجاد موقعيتي مناسب حزب متبوعش جهت حضور در اين انتخابات فراهم آورده و از حيثيت خود به ويژه در ميان افراطيون صهيونيست دفاع كند، بدون شك، نتيجهاي جز شكست و افتضاحي دوباره براي خويش رقم نخواهد زد.به بيان بهتر، سران حزب كاديما كه هماكنون رياست دولت غاصب صهيونيستي را بر عهده دارند، برآنند تا از رهگذر اين حملات وحشيانه، از يك سو تكليف حماس را يكسره كرده و با حذف آن از جريانات سياسي منطقه، فلسطينيان را براي پذيرش نمايندگي تامالاختيار رژيم خودگردان و شخص محمود عباس مجاب ساخته و از سوي ديگر، با القاي پايان يافتن مسئله غزه نزد افكار عمومي داخل اسرائيل، شانس خود را براي بقا در قدرت بالاتر ببرند.
اما آنچه همچون گذشته جايي در محاسبات آنها نداشته و موجبات شكستشان را فراهم خواهد آورد، گسترش فرهنگ مقاومت و روح غيرت و شهادتطلبي است. در واقع، با كشته شدن هر فلسطيني، نه تنها انگيزه تداوم مقاومت افت نميكند كه لحظه به لحظه بر آتش آن افزوده خواهد شد؛ البته در كنار اين روحيه عظيم الهي و معنوي، دستيابي رزمندگان حماس به برخي جنگافزارهاي پيش رفته مانند موشكهاي با برد بيش از 40 كيلومتر تاكنون بسياري از نقشههاي دشمن صهيونيستي را بر هم زده است.حماس در پاسخ به حملات ناجوانمردانه صهيونيستها در 25 عمليات، بيش از 140 بار مواضع صهيونيستها را آماج حملات خود قرار داده كه در يكي از اين حملات، بيش از پنجاه صهيونيست، زخمي و يك تن نيز كشته شده است.در پي اين حملات و وحشت صهيونيستها از تقويت روحيه نيروهاي مقاومت و مردم غزه، اسرائيليها، اقدام به بايكوت خبرهاي مربوط به حملات حماس كرده و در اين باره، رسانههاي غربي نيز همزمان همراهي كرده و به سانسور خبري اقدامات حماس پرداختهاند؛ البته اينها همه در حالي است كه با توجه به اوضاع نامناسب اقتصادي جهان، فشارهاي جهاني براي جلوگيري از رشد قيمت نفت به دليل اوضاع جنگي متأثر از حمله به غزه نيز آغاز شده كه همين امر نيز كابينه اولمرت را براي به سرانجام رساندن مسأله غزه تحت فشار قرار داده است، چرا كه حمله هوايي اسرائيل به غزه، قيمت نفت را نيز تحت تأثير قرار داده و موجب افزايش قيمت آن شده است و كارشناسان بر اين باورند، به دليل حملات اخير اسرائيل به غزه، قيمت نفت افزايش يافته و اين وضعيت، ميتواند بار ديگر موجب بروز نگراني در همه بازارها شود.از سوي ديگر، اعتراض پاپ به اقدامات صهيونيستها، موجب تحرك برخي كشورهاي غربي براي متوقف ساختن حملات شده است. در اين سوي نيز سران عرب تحت فشار ملتهاي خود، گويي به تازگي از خواب بيدار شده و خواهان توقف حملات به نوار غزه شدند. با نگاهي به تحولات فشرده رخ داده در چند روز گذشته، ميتوان دريافت كه اسرائيل با هدف راهبردي ضربه نهايي به جنبش مقاومت و به ويژه حماس، وارد چنين نبردي شده بود و انتظار آنها اين بود كه در دو يا سه روز با بمباران گسترده مقر حماس و به شهادت رساندن رهبران اين جنبش، مشكلي به نام حماس را از پيش روي خود بردارد، اما تحقق نيافتن اين هدف راهبردي، باعث سردرگمي و پافشاري بيهدف آنها بر بمباران مناطق مسكوني شد.
خلاصه مطلب اينكه رژيم صهيونيستي با حمله ناگهاني به نوار غزه، وارد جنگي شد كه برد و باختش براي اسرائيل در چهارچوب يك معادله صفر و يك قابل تفسير خواهد بود و امكان بهرهبرداري فازي را براي آنها به حداقل رسانده است. به عبارتي، اسرائيل تنها در صورت تسليم شدن جريان مقاومت و يا سازشپذيري آنان، ميتواند به اهدافش برسد، زيرا در غير اين صورت، همانند ماجراي جنگ 33 روزه، پيروز نهايي جنگ آغاز شده توسط صهيونيستها عليه جنبش مقاومت، تقويت و گسترش انديشه مقاومت و سيطره بيشتر حماس و جنبش مقاومت در فلسطين خواهد شد. براي همين، به خوبي ميتوان پيشبيني كرد كه با طولاني و فرسايشي شدن اين جنگ و حوادث و پيامدهاي سياسي اقتصادي آن در منطقه و سطح بينالملل، اين رژيم صهيونيستي خواهد بود كه بدون رسيدن به اهداف از پيش طراحي شدهاش، مجبور به عقبنشيني ميشود و با اين كار خود، جريان مقاومت را بيش از پيش تقويت ميكند. در واقع، تعبيري بهتر از خودزني ناشيانه صهيونيستها نميتوان بر آن نام نهاد.
____________________
*قدس
روزنامه قدس در يادداشت روز خود با عنوان «حمايت از تروريسم با ژست روشنفكرانه» به قلم غلامرضا قلندريان آورده است: روابط عمومي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري در پاسخ به اعتراضهاي صورت گرفته توسط استادان، آحاد دانشجويان و تشكلهاي مختلف دانشجويي كشور درباره اطلاعيه شاخه علامه دفتر تحكيم وحدت پيرامون فاجعه خونبار غزه، اعلام كرد حركت اخير اين طيف غيرقانوني، محكوم است و به هيچ عنوان قابل توجيه نيست.
طيف غيرقانوني دفتر تحكيم وحدت علامه، همزمان با كشتار مردم بي دفاع غزه، در اطلاعيه اي، به حماس و مقاومت فلسطين حمله كرد و اين گروه را به رفتار تروريستي متهم نمود.
بر كسي پوشيده نيست كه گروه مذكور در سالهاي اخير با اتخاذ مشي سرسپردگي در موضعگيريها، منافع ملي را قرباني مطامع جناحي و حزبي نموده است، به نحوي كه اين منافع در همسويي مشترك با ايده هاي بيگانگان و در راستاي تأمين منافع آنها ارزيابي مي گردد.
اين گروه در سالهاي حضور جريان دوم خرداد در مصدر قدرت، در سياست داخلي با رويكرد تسامح و تساهل و در سياست خارجي همگام با ديگر اصحاب فكري، با اعلام ساز و كار تنش زدايي در تعاملات جهاني، از منافع ملي به درستي صيانت نكردند.
جريان موسوم به تحكيم و انشعاب شاخه علامه، در دگرديسي جهت گيريهايشان افق دستيابي دشمنان به هدفهايشان را با هزينه كمتري فراهم نمودند. اكنون برخي از چهره هاي شاخص اين گروه غيرقانوني به دليل فقدان پايگاه و جايگاه در افكار عمومي، به دامن بيگانگان پناهنده شده اند تا با بهره گيري از امكانات آنها منويات اربابانشان را در جمهوري اسلامي بر آورده سازند.
آنها در هارموني ايده ها با استكبار جهاني به عنوان سمپات مخالفان نظام جمهوري اسلامي عمل نموده اند و با اظهارنظرهاي فاقد هرگونه منطق، تلاش مي كنند عيار وابستگي شان را تقويت كنند و نمره قابل قبول سرسپردگي را از جبهه مخالفان مسلمانان به دست آورند.
بديهي است، اطلاعيه تحكيم وحدت شاخه علامه، بيانگر رله كردن اظهارهاي آمريكا و تروئيكاي وابسته عرب منطقه است تا از اين رهگذر همنوايي خودشان را به اثبات برسانند.
اين طيف كه در سالهاي اخير جهت گيريهاي آنها همواره با قرائت استكباري، مغاير با منافع ملي و امنيت ملي بوده است، در اين مقطع نيز با وجود كشتارهاي بي سابقه رژيم صهيونيستي و شكل گيري موج گسترده اعتراضهاي مردمي در سطح جهان بويژه در ايران كه در واكنش به پيام مقام معظم رهبري به صحنه آمده اند، در اقدامي ضد بشري و خلاف شرع تلاش نموده است حمله جنايتكارانه اسرائيل را نتيجه عملكرد حماس معرفي كند.
پر واضح است، حمله ناجوانمردانه رژيم غاصب اسرائيل به باريكه غزه، به دليل نبود موازنه قدرت نظامي در دو طرف معادله نبرد، رژيم اشغالگر را در برخورداري از تجهيزات مدرن، تانكهاي پيشرفته در وضعيتي نابرابر قرار داده است تا سران اين رژيم هدفهاي ضد انساني شان را با هزينه كمتري تعقيب و تلفات بيشتري را به حماس تحميل كنند.
اشغالگران قدس با هماهنگي طيف ارتجاع و ليبرال عرب، گروه مبارز جنبش مقاومت را كه از پايگاه مردمي گسترده برخوردار مي باشد، نتوانستند تحمل نمايند. لذا در اقدامي هماهنگ، با تحريك جنبش فتح بستر درگيري را با حماس شكل دادند تا زمينه انفكاك دو گروه را به شكل جغرافيايي و ژئوپلتيكي فراهم و گروه مقاومت را بدون هزينه با تشديد حملات منكوب نمايند.
اكنون جريان دفتر تحكيم با كدام استناد و با كدام مباني منطقي و استدلالي و در اقدامي همسو با رژيم صهيونيستي و حسني مبارك، جريان مذكور را تروريست معرفي مي كند. اين افراد نبايد فراموش كنند جنايتهاي تل آويو در سراسر دنيا با موج گسترده مخالفت روبرو گرديده است. موضعگيري گروه مذكور را بايد مقابله با تحصن دانشجوياني قلمداد كرد كه بيش از يك هفته است در فرودگاه هاي كشور آمادگي خود را براي اعزام به غزه اعلام نموده اند. اين رفتار گروه مذكور را بايد بي حرمتي به جامعه اسلامي ايران اعلام نمود كه در لبيك به فرمان امام جامعه اسلامي، در اقدامي خودجوش در روزهاي اخير، با حضور گسترده سبب بيداري ملتهاي ديگر گرديد.
اين در حالي است كه حتي سازمانهاي بي خاصيت بين المللي مانند شوراي امنيت نيز از اسرائيل تقاضا كرده اند حملات خود را به غزه متوقف كند. اين طيف غيرقانوني كه نقش وكيل مدافع وطني صهيونيستها را برعهده دارد، افزوده است: جنايات امروز اسرائيل در غزه به شدت محكوم است، اما به همان اندازه، پناه گرفتن گروه هاي تروريستي در كودكستانها و بيمارستانها جهت حمله به طرف مقابل كه موجبات بمباران و مرگ بيشتر كودكان و غيرنظاميان را فراهم آورده، محكوم و حركتي ضدبشري است.
شايان ذكر است، برخي جريانها در گذر زمان به دليل عقب نشيني از مواضع گذشته شان تغيير مسير داده و ضمن داشتن مخرج مشترك با دشمنان، مطالبات آنها را ترجمه مي كنند. اكنون، سخنان اين جريان در ارتباط با تروريسم دولتي و موجوديت نامشروع اسرائيل كه گروه مبارز حماس را با وجود اينكه برآمده از ايده هاي مقاومت مردم فلسطين مي باشد، متهم مي نمايد، دقيقاً منطبق بر انگاره امنيتي و سياسي حاميان اسرائيل است.
به نظر مي رسد افكارعمومي كه با ملاكها و معيارهاي موجود نسبت و قرابت جريانها و گروه ها را با منافع ملي و امنيت ملي محاسبه مي كنند، مي توانند جايگاه افراد و چهره ها را با مختصات فكري آنها به دست آورند و آنها را به جامعه معرفي نمايند. نبايد فراموش نمود، اگر دشمن روزي احساس كند مديران و سياستمداران متأثر از روحيه ياد شده در اين كشور حاكم شده اند، اميدهاي دست نيافتني خود را قابل تحقق ارزيابي مي كند.
لذا، شايسته است افكار عمومي براي حفظ امنيت ملي، با شناختن جريانها و گروه هايي كه خروجي عملكردها و جهت گيريهايشان با آرمان اسلامي و ملي كاملاً مغاير است، آنها را از دست يافتن به قدرت، ناكام نمايند.
____________________
*آفتاب يزد
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان «راه را گم نكنيم» آورده است: بار ديگر عاشورا فرا رسيد تا عاشقان اهل بيت عليهم السلام در ايران، ارادت خود به شهيد كربلا و ياران وفادارش را به نمايش بگذارند. البته ابراز ارادت به امام حسين(ع) در ايران، اختصاص به شيعيان ندارد و عدهاي از پيروان ساير اديان الهي نيز همه ساله از �
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]
-
گوناگون
پربازدیدترینها