واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: حنايي كاشاني درباره «رويكرد هرمنوتيكي نسبت به هنر اسلامي» سخنراني كرد
گروه هنر: «محمدسعيد حنايي كاشاني» مدرس گروه فلسفه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد بهشتي در نشست «رويكرد هرمنوتيكي نسبت به هنر اسلامي»، به تفسير تعاملات دين و هنر در بستر تاريخ و تأويل هرمنوتيكي آن پرداخت.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، به نقل از روابط عمومي مركز هنرپژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران، نوزدهمين نشست از سلسله درسگفتارهاي «تبيين ماهيت هنر اسلامي» با عنوان «رويكرد هرمنوتيكي نسبت به هنر اسلامي» برگزار شد.
وي در مقدمه سخنانش به رابطه متحد و غيرقابل تمايز دين و هنر در مراحل آغازين تاريخ بشري اشاره كرد و گفت: با ظهور اديان توحيدي و ترك اديان شرك، پيوند دوباره دين و هنر به مسألهاي دشوار تبديل ميشود و بخش اعظم كوششهاي متفكران جهان اسلام معطوف به كسب مشروعيت دوباره براي هنر ميشود كه اين تلاشها بدون رويكردي هرمنوتيكي به هنر با توفيق قرين نميشود.
حنايي كاشاني هنر اسلامي را هنري سرشار از بيانهاي تمثيل، استعاري، نمودگارانه و رمزي دانست كه جدا از اين شيوههاي بياني نميتوانسته ادامه حيات دهد.
اين محقق خاطرنشان كرد: هنر اسلامي به دو معنا طبيعتي هرمنوتيكي دارد: نخست آنكه بدون كسب مشروعيت از جهانبيني مسلط بر زمانه و زمينه خود نميتواند حياتي خودمختار داشته باشد، بنابراين بايد خود را تاويل كند. دوم امكانهاي تاويلي بسياري را در خود نهفته دارد كه هم ميتواند بازتابي از تسليم به جهانبيني مسلط زمانه و زمينه خود و هم به صورتي متناقضنما، شورشي برضد آن باشد.
حنايي كاشاني دين و هنر را بيانگر مشهودهايي خاص از واقعيت دانست كه به طور غالب، اما نه همواره، غيراستدلالياند.
او ادامه داد: اسلام در مقام ديني و حياتي، داراي خداشناسي خاصي است كه در اين خداشناسي، ابتدا بايد با توجه به اصل توحيد از هر واقعيت ديگري سلب اصالت كرد و تمامي توجه خود را به يك اصل معطوف كرد. اصلي كه در مقام سرچشمه و سرآغاز در وراي هر موجود محسوس قرار ميگيرد.
وي تصريح كرد: همين امر اسلام را بر آن ميدارد كه سختگيرانه عادتهاي ذهن انسان بدوي را در توجه به جهان محسوس نفي و انكار كند و به او بياموزد كه آنها را فقط «آيات» يا نشانههاي واقعيتي بزرگتر و پايدارتر ببيند تا بتواند به دركي از كل عالم و روابط حاكم بر آن دست يابد.
مؤلف كتاب «هنر و معنويت اسلامي» با اشاره به اينكه اهل شريعت و اهل هنر و شهود و انديشه برداشت يكساني از اين خداشناسي قرآني ندارند، گفت: اهل شريعت، اهل ظاهر، ميكوشند كه هرگونه توجه قلبي انسان به امور مادي و محسوس را نفي و از اين طريق او را به پرسش خداي يگانه وادارند. خداي اهل شريعت در نزد پاك دينترين آنان به مفهومي يكسره انتزاعي تبديل ميشود. اما ارباب معرفت و اهل باطن، ميكوشند از راه مشاهده ربوبيت به حقيقت دست يابند و خداوند را نه به عنوان مفهومي صرفاً انتزاعي و غايب و بركنار از جهان، بلكه به صورت موجودي حاضر در جهان و آشكار در آن ببيند و انسان به فهم خداوند نميرسد مگر از رهگذر فهم آيات او.
حنايي كاشاني در بخش ديگري از سخنان خود براي شرح هرمنوتيكي در تجربه تاريخي شكلگيري مفهوم هنر در جهان اسلام به رويكرد دوتن از مورخان و نظريهپردازان برجسته معاصر هنر اسلامي يعني «تيتوس بوركهارت» و «سيدحسين نصر» اشاره كرد، چراكه اين نظريهپردازان به تعريفي از اسلام و هنر قائلاند كه تركيب هنر اسلامي را معنادار ميسازد.
وي خاطرنشان كرد: از نظر اين پژوهشگران هنر اسلامي پيوندي تنگاتنگ با اسلام در مقام ديني و حياتي دارد و اين هنر را نميتوان بدون مباني معنوياش چنانكه بايسته است فهميد.
اين مدرس دانشگاه به نقل از نصر در تعريفي ماهيتگرايانه از اسلام گفت: علم و تمدن در اسلام جاري نيست، بلكه مكعب كعبه است كه صلابت و استواري آن نمودگار خصلت پايدار و تغييرناپذير اسلام است.
اين استاد فلسفه در تكميل اين سخن ادامه داد: اين نظريه اگرچه ديدگاههاي ماهيتگرايانه را در نظر گرفته و به طور كلي ناموجه نيست، اما از آزمون سربلند بيرون نميآيد، چرا كه هر ديني بايد خصوصياتي ثابت داشته باشد تا از ديگر اديان متمايز باشد، ضمن آنكه اين نظر در سنجش همه رفتارهايي كه ميتوان آنها را جزو عنوان اسلامي طبقهبندي كرد، همه تاويل و تفسيرها را در بر نميگيرد.
كاشاني همچنين در ادامه به توضيح بوركهارت در اين زمينه پرداخت و گفت: اين دو تن را ميتوان نمودار آن دسته از رويكردهاي هرمنوتيكي جديد به هنر اسلامي دانست. بوركهارت نيز هم راي با سيد حسين نصر معتقد است كه كعبه جايگاهي محوري در بيان جهانبيني اسلامي دارد و خود اين گرچه اثري هنري نيست، حضور آن در تمامي حيات مسلمانان حاضر است.
وي اضافه كرد: بوركهارت بر اين باور است، اگر كسي كه ناگريز شده به پرسش اينكه اسلام چيست؟ پاسخ گويد به يكي از شاهكارهاي هنر اسلامي مانند مسجد قرطبه يا مسجد ابن طولون در قاهره يا يكي از مدرسههاي سمرقند يا حتي تاجمحل اشاره كند اين پاسخ معتبر است. زيرا هنر اسلامي خود نمودار همان مفهومي است كه از نامش برميآيد.
او در بخش ديگري از بررسي عقايد بوركهارت پيرامون هنر اسلامي به اعتقاد اين نظريهپرداز مبني بر تطابق ميان آثار هنري جهان اسلام در قديم و روح اسلام اشاره و تأكيد كرد: چنين تطابقي را به دشواري ميتوان در جايي ديگر سراغ گرفت، چراكه جوهر هنر زيبايي است و در نزد مسلمانان زيبايي صنعتي الهي است، پس زيبايي داراي دو جنبه است؛ يكي در طبيعت كه همچون جامهاي زيبابر همه موجودات و اشيا زيبا پوشانده شده است و ديگر در وجود خدا يا در ذات هستي كه جمال مطلق و خالص است.
اين نشست با پرسش شركتكنندگان و پاسخهاي حنايي كاشاني پايان يافت.
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]