تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836759375
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران -خبرگزاري ايسكانيوز :روزنامه هاي صبح ايران در سرمقاله هاي خود به مسائل مهم سياسي روز داخلي و خارجي با عناوين "يارانه به جاي افزايش حقوق" "سفر مالكي به ايران" "غزه؛ چرا حالا؟" " چراغ سبز «بوش» به تل آويو " پرداختند.
به گزارش روز يكشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز " سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**جام جم :يارانه به جاي افزايش حقوق
روز سهشنبه مورخ 10/10/87 دولت لايحه هدفمند كردن يارانهها را تقديم مجلس كرد و مجلس با يك فوريت آن موافق كرد. يك محور اصلي اين لايحه، افزايش قيمت حاملهاي انرژي است و پايه دوم آن، انتقال 60 درصد درآمدهاي حاصل از افزايش قيمتهاي مذكور به شكل يارانه به 7 دهك اول درآمدي كشور يعني 70 درصد جمعيت است.
اين كار به اين دليل صورت ميگيرد تا اثر تورم ناشي از افزايش قيمت سوخت بر قدرت خريد مردم فقير و متوسط جبران شود.
دولت با اين استدلال كه اين پرداخت حتي مازاد بر فشار تورمي كه حاصل ميشود، قدرت خريد را زياد ميكند، در ماده 13 لايحه چنين پيشنهاد كرده است: تمامي احكام قانوني افزايش حقوق سالانه كارمندان و كارگران، بدون قيد زمان متوقف و لغو شود: «ماده 13 الزام افزايش حقوق كاركنان و دستگاههاي اجرايي موضوع ماده (150) قانون برنامه چهارم توسعه، مواد (64) و تبصره آن و ماده (125) قانون مديريت خدمات كشوري و ماده (41) قانون كار، از زمان اجراي اين قانون موقوفالاجرا خواهد شد و تمامي قوانين مغاير با اين قانون از زمان ابلاغ [آن]، لغو ميشود.»
يكي از شاخصهاي افزايش توسعه و عدالت، افزايش بهرهوري نيروي انساني است. در اسناد بالادستي كشور مانند سند چشمانداز، سياستهاي كلي اصل 44، قانون مديريت خدمات كشوري و قانون برنامه چهارم، به بهرهوري نيروي انساني به طور روشن و برجسته توجه شده است.
با اين اوصاف تحول واقعي، از طريق توجه به بهرهوري نيروي انساني در دستگاههاي دولتي و جامعه اتفاق خواهد افتاد. از عوامل مهم در بهرهوري نيروي انساني، تناسب پاداش با عملكرد است. اين تناسب احساس عدالت، رضايت، انگيزش تلاش مضاعف را فراهم خواهد كرد.
بخش اعظمي از ادبيات علم مديريت در دنيا در اين زمينه است. اگر بخواهيم به طور بنيادي در دستگاه بروكراسي كشورها تحول ايجاد كنيم، توجه به بهرهوري امروز يك ضرورت است و به نوعي پيشنياز طرح تحول اقتصادي است. بايد نظام پاداش و عملكرد را در دستگاه اجرايي بخوبي طراحي و پياده كنيم.
قانون مديريت خدمات كشوري در ماده 64 و تبصره آن، ماده 125 و قانون كار در ماده 41 و قانون برنامه چهارم در ماده 150 به شرح زير، اين مهم را مورد توجه قرار داده است:
ماده 64 قانون مديريت خدمات كشوري: نظام پرداخت كارمندان دستگاههاي اجرايي براساس ارزشيابي عوامل شغل و شاغل و ساير ويژگيهاي مذكور در مواد آتي خواهد بود.
امتياز حاصل از نتايج ارزشيابي عوامل مذكور در اين فصل، ضرب در ضريب ريالي، مبناي تعيين حقوق و مزاياي كارمندان ميشود و براي بازنشستگان و موظفان يا مستمريبگيران نيز به همين ميزان تعيين ميگردد.
ماده 125: ضرايب حقوق مذكور در فصول دهم و سيزدهم به تفكيك هر فصل، متناسب با احكام اين قانون در اولين سال اجرا 500 ريال تعيين ميگردد و در سالهاي بعد حداقل به اندازه نرخ تورم كه هر ساله از سوي بانك مركزي اعلام ميكردد افزايش مييابد.
ماده 41 قانون كار: شوراي عالي كار همهساله موظف است ميزان حداقل مزد كارگران را براي نقاط مختلف كشور يا صنايع مختلف با توجه به معيارهاي ذيل تعيين نمايد.
1- حداقل مزد كارگران با توجه به درصد تورمي كه از طرف بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران اعلام ميشود.
2- حداقل مزد بدون آن كه مشخصات جسمي و روحي كارگران و ويژگيهاي كار محول شده را مورد توجه قرار دهد بايد به اندازهاي باشد تا زندگي يك خانواده را كه تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمي اعلام ميشود تامين نمايد.
ماده 150 قانون برنامه چهارم: دولت موظف است حقوق تمامي كاركنان و بازنشستگان را طي برنامه چهارم و در ابتداي هر سال براي تمامي رشتههاي شغلي متناسب با نرخ تورم افزايش دهد. براساس ماده 13 لايحه هدفمند كردن يارانه الزام اجراي اين مواد قانوني موقوفالاجرا خواهد شد.
بحث افزايش حقوق يك بحث است كه ما هم موافق افزايش حقوق در اين شرايط نيستيم، اما نظام پرداخت كارمندان دستگاههاي اجرايي براساس ارزشيابي عوامل شغل و شاغل و ساير ويژگيهاي مذكور كه ما را به يك نظام پرداخت عادلانه و انگيزشي برساند، بحث ديگري است.
حكم ماده 64 براساس مطالعات گسترده پيرامون پايين بودن بهرهوري نيروي انساني در دستگاه اجرايي تصويب شده است.
از سوي ديگر وقتي قيمت حاملهاي انرژي و آثار تورمي آن نيز افزايش مييابد، آيا بايد به ازاي اين افزايش به كاركنان حقوق مناسب پرداخت كرد يا اين كه دستمزد آنها را ثابت نگاه داشت و براي جبران خسارت ناشي از اين سياست يارانه پرداخت كرد؟ فراموش نكنيم كه يارانه بر اين اساس پرداخت ميشود كه كارمند يا كارگر به كدام دهك تعلق دارد نه به كاركرد و بهرهوري او.
اگر هدف افزايش بهرهوري است كه بايد باشد بايد متناسب با عملكرد افراد، پاداش آنها نيز افزايش يابد، تا افراد بدانند در مقابل كار بيشتر و بهتر پاداش دريافت ميكنند.اين روش جنبش و حركت مناسبي در حوزه نيروي انساني ايجاد ميكند كه پايه و اساس تحول اقتصادي است.
اگر فرهنگ كار و تلاش با كيفيت و مسووليتپذيري نيروي انساني در كشور نهادينه نشود، هيچ طرح تحولي، نظام اقتصادي را سامان نخواهد داد، انتظار ميرود مجلس شورا به اين مهم توجه نمايد و اصلاحات لازم اعمال كند.
در مقابل اين سياست، پرداخت يارانه به خاطر آسيبهاي ناشي از اجراي طرح تحول، ضمن ايجاد نارضايتي در بدنه نيروي انساني اعم از كاركنان و كارگران، نوعي فرهنگ مستمريبگيري را ترويج خواهد كرد كه ضد افزايش بهرهوري نيروي انساني است.
**اعتماد ملي :سفر مالكي به ايران
نوري مالكي نخستوزير عراق براي چهارمين بار به تهران سفر كرد تا موجبات ارتقاي هرچه بيشتر روابط سياسي ميان دو كشور بزرگ و مهم ايران و عراق را فراهم آورد. ايران و عراق داراي وسعت و جمعيت فراواني هستند. اين دو كشور در كنار عربستان سعودي و مصر، چهار كشور بزرگ جهان اسلام هستند؛ چهار كشوري كه داراي ظرفيت و پتانسيل فراوان جغرافيايي، جمعيتي، سياسي، اقتصادي و انرژيك هستند. در اين مربع بزرگ دو كشور ايران و عراق با جمعيت اكثريت شيعه ميتوانند همگرايي افزونتري نيز درون جهان اسلام برقرار كنند. تاريخ و ميراث كهن و وابستگي دو ملت ايران و عراق آنقدر مستحكم و قدرتمند و ديرپا بوده كه سكتههايي چون روي كار آمدن حزب بعث و صدامحسين و تحميل جنگ 8ساله نيز نميتواند به آن بنياد رفيع و ميراث ماندگار خدشهاي قابل ملاحظه وارد سازد. اينك عراق در شرايط نويني به سر ميبرد. با توجه به توافقنامه امنيتي آمريكا و عراق و ورود به دوران جديد سياسي در اين كشور جا دارد مقامات دو كشور به صورت روشنتري به ترتيبات منطقهاي و بينالمللي همت گمارند. اين سفر در حالي صورت ميپذيرد كه مردم مسلمان فلسطين در غزه زير بدترين حملات ددمنشانه رژيم صهيونيستي قرار دارند.
ايران و عراق ميتوانند از ظرفيتهاي خود براي كاهش آلام مردم اين منطقه سود برند. از سوي ديگر با توجه به ساختار جديد استقرار دولت در عراق، ضرورت دارد ايران هر چه صريحتر خواهان اخراج نيروهاي سازمان منافقين از خاك عراق باشد. اين سازمان تروريستي كه دستش به خون ملت مظلوم عراق در كنار ارتش صدام آغشته است، مستوجب تعقيب در دادگاههاي جنايات جنگي است.
از ديگر سو وجود مراكز مذهبي در دو كشور و تمايل ساكنان دو طرف براي انجام بازديدهاي مذهبي خود بخشي از ظرفيتهاي گردشگري مذهبي را به نمايش ميگذارد. اما جا دارد طرف عراقي زمينههاي مناسب را جهت ارتقاي سطح رفاه زائران مذهبي در شهرهاي مقدس عراق و تامين امنيت آنها فراهم آورد.
از ديگر سو ايران و عراق در زمينه انرژي، خاصه نفت، ميتوانند به سياست مشتركي در اين حوزه دست يابند. در بخش تامين نيازها و مايحتاج مردم عراق، ايران ميتواند از فرصتها و مزيتهاي اقتصادي بازار عراق سود برد. با همه اينها از آنجا كه ايران و عراق داراي زمينهها و منافع مشترك هستند، اين سفر ميتواند ابعاد مختلف توانمنديهاي دو دولت و ملت را هويدا كند.
**دنياي اقتصاد:سخني با نمايندگان درباره هدفمندسازي يارانهها
هدفمندسازي يارانهها كه از سياستها و اهداف برنامه سوم بوده است، هم اكنون در قالب «لايحه» توسط دولت محترم به مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد شده است.
صرف نظر از اين كه براي تهيه اين لايحه چه ميزان كار كارشناسي شده است و ميزان تاثيرپذيري مثبت و منفي اقشار مختلف مردم از يك طرف و گروههاي مختلف توليدي و حتي تاثيرپذيري خود دولت به عنوان بزرگترين مصرف كننده حاملهاي انرژي از طرف ديگر، چه ميزان مطالعه شده است و اينكه براي كنترل پيآمدهاي حاصله چه سياستهاي جبراني انديشيده شده و عمر پرداختهاي نقدي در اين لايحه تا چند سال قرار است تداوم داشته باشد، از همه اين ايرادات و ابهامات كه بگذريم نكات مهمتري در مقطع فعلي، به شرح زير وجود دارد كه لازم است مورد توجه نمايندگان محترم در بررسي و تصميمگيري پيرامون اين لايحه قرار گيرد:
1 -هم اكنون يك فرصت تاريخي براي اصلاح يك ناكارآمدي مهم در اقتصاد ايران فراهم شده است كه براي مجلس محترم به منزله يك آزمون تاريخي است. فراموش نكردهايم كه مجلس هفتم با جايگزين ساختن طرح تثبيت قيمتها به جاي ماده سوم برنامه چهارم توسعه، عملا به تداوم اين ناكارآمدي كمك كرد و هم اكنون بسياري از همان نمايندگان كه در مجلس هشتم هم حضور دارند، حداقل از همان منظر بايد خود را مديون دانسته و مدافع اصلاح آن باشند و لذا پذيرفته نخواهد بود كه به هر دليل، اگر چه محكمه پسند، اصل اين كار كنار گذاشته شده يا به زمان ديگري كه معلوم نيست چه وقت خواهد بود، موكول شود.
2 - از جمله پتانسيلهاي موجود كه بايد آن را ارج نهاد و به دور از تحليلهاي بدبينانه سياسي به آن نگريست، اراده دولت نهم و بلكه اصرار آن بر اجراي لايحه هدفمندسازي يارانهها مي باشد. انجام چنين اصلاحاتي در زماني ديگر، حتي اگر مورد خواست موكد نمايندگان محترم هم باشد، تنها در صورتي جامه عمل بهخود ميپوشد كه دولت وقت هم اراده بر انجام آن داشته باشد و در غير اين صورت مانند موارد مشابه در عمل چندان به اجرا گذاشته نخواهد شد. لذا بهرهگيري از اين پتانسيل هم از جمله فرصتهاي مقطع فعلي است.
3 - از جمله مباحثي كه گاه و بيگاه در اطراف هدفمند سازي يارانهها مطرح شده است، جايگزيني طرحهاي غيرقيمتي به جاي طرحهاي قيمتي است. صرف نظر از استدلال طرفداران اين نظريه، همواره يك غفلت اساسي صورت گرفته و آن اين كه اساسا طرحهاي غير قيمتي نه جانشين، بلكه مكمل طرحهاي قيمتي بايد باشند، چراكه در فضاي قيمتهاي به شدت غير واقعي، منطق اقتصادي فرصت ظهور و بروز به حركتهاي اصولي مطرح در طرحهاي غير قيمتي، چه از جهت ايجاد منابع لازم براي اجراي آنها و چه از جهت ايجاد انگيزه براي آن اقدامات نخواهد داد يا حداقل به كندي چنين فرصتي را فراهم خواهد ساخت. لذا انتظار ميرود نمايندگان محترم از تكرار آن بحثها براي كنار گذاشتن اصلاح قيمت حاملهاي انرژي پرهيز كنند.
4 - از جمله مباحث ديگري كه طرح شده است، اين است كه اجراي سياستهاي ابلاغي اصل 44 از اولويت بالاتري برخوردار است و لذا دولت محترم بهتر است فرصت باقيمانده از عمر كابينه خود را صرف پرداختن به آن نمايد و هدفمندسازي يارانهها را در اين چارچوب پيگيري كند. در اين خصوص بايد متذكر شد كه مفهوم واقعي اجراي اصل 44 تلاش براي رقابتي كردن فضاي اقتصادي است و اصلاح قيمتهاي حاملهاي انرژي از الزامات اساسي آن است، چرا كه پرداخت وسيع يارانههاي غير هدفمند ، علاوه بر زمينگير كردن دولت، از عوامل اصلي ايجاد پديده انحراف قيمتها است و حركت در جهت فضاي رقابتي جز از طريق برطرف كردن اين پديده امكانپذير نميباشد.
5 - از جمله نگرانيهاي بحق كارشناسان و نمايندگان محترم در اجراي لايحه پيشنهادي دولت، جهش قيمتي مورد انتظار آن است كه در گزارشهاي رسمي نيز اين پيامد با ارقام متفاوتي پيش بيني شده است. در اين رابطه نكته مهم آن است كه هر زمان ديگري نيز كه چنين آزادسازي بخواهد اتفاق بيفتد، از عوارض حتميآن جهش قيمتي و افزايش نرخ تورم است. حال اگر همه پذيرفتهايم كه اقتصاد ايران نيازمند اين حركت اصلاحي است، بهتر آن است كه به جاي عقب انداختن اين جراحي بزرگ در اجراي صحيح و در عين حال محتاطانه آن فكر كنيم. براي اين منظور ميتوان با كم كردن شيب اصلاح قيمتي مورد نظر، مثلا از مدت 3 سال (پيشنهادي لايحه) به 5 يا 6 سال عوارض تورميآن را قابل تحمل و قابل كنترل نمود. مضافا اين كه در شرايط فعلي قيمتهاي جهاني حاملهاي نفتي، چنين اقدامي به مراتب سهلتر و داراي عوارض تورمي كمتري است.
6 - به عنوان نكته پاياني، آنچه لازمه هر گونه حركت اصلاح ساختاري در سطح ملي است، وفاق جمعي همه قواي حاكميت، اعم از دولت، مجلس و مردم است. اگر وفاق ملي نباشد، هر گونه حركت اصلاحي از قبل شكست خورده است. لذا جهت گيري بحثها پيرامون يك حركت ملي از نوع هدفمند سازي يارانهها بايد از هرگونه شائبه سياسي بهدور باشد، كه در غير اين صورت بزرگترين جفا در حق ملت بزرگ ايران اسلاميخواهد بود. دولت محترم نيز لازم است توجه داشته باشد كه هدف اصلي همانا اصلاح ناكارآمديها در اقتصاد است كه خود بزرگترين فرصت را براي تخصيص بهينه منابع در سطح كلان فراهم آورده و زمينه ساز تقويت رشد اقتصادي از نوع درون زا و مبتني بر تواناييهاي واقعي اقتصاد خواهد بود. از اين منظر، زمينه براي بسط عدالت اقتصادي نيز بهتر فراهم خواهد شد.
**صداي عدالت :غزه؛ چرا حالا؟
يكي از سؤالات اصلي اين است كه اسرائيل چرا اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟اين سؤال وقتي جديتر ميشود كه بدانيم به گزارش پايگاه خبري "نهريننت" مقامات مصري مدتي پيش به حماس وعده داده بودند كه بنا بر اطلاعاتي كه آنها از طرف اسرائيل گرفتهاند، بهزودي حملهاي به غزه صورت نخواهد گرفت.
پس واقعا چرا اسرائيل اين زمان را براي حمله به غزه انتخاب كرد؟ با نگاهي به حوادث سياسي پيشرو، اهميت اين موضوع روشنتر ميشود.
1 - نزديك به 50 روز ديگر، انتخابات كنست (پارلمان) رژيم صهيونيستي برگزار خواهد شد و حزب پيروز اين انتخابات، نخستوزير بعدي را هم مشخص خواهد كرد.
رقابت اصلي در شرايط فعلي بين 2حزب راستگراي ليكود بهرهبري بنيامين نتانياهو و حزب ميانه كاديما به رياست تزيپي ليوني، وزير خارجه فعلي رژيم صهيونيستي در جريان است.
بنا بر نظرسنجيهاي قبلي، بخت نتانياهو براي پيروزي بيشتر از ليوني است. اما جناياتي كه دولت فعلي رژيم صهيونيستي در غزه انجام ميدهد ميتواند روند فعلي را تغيير دهد.
دولت فعلي كه با كفالت ايهود اولمرت اداره ميشود، دولت حزب كاديماست اما اين دولت حزبي بهدليل شكست بزرگ در جنگ 33روزه از گروه افتخارآفرين حزبالله لبنان، با افول محبوبيت مواجه شد.
در اين ميان دولت فعلي براي حمله به غزه، 2 هدف سياسي در نظر گرفته است؛ اين دولت سعي دارد اولا با پيروزي نمايشي بر مردم بيدفاع غزه، خاطره شكست از ياران سيدحسن نصرالله را بهفراموشي بسپارد.
از سوي ديگر اين حزب با تجويز حمله به غزه سعي ميكند آراي تندروهاي صهيونيست در جامعه اسرائيل را جلب كند. به خيال متفكران كاديما، آنها با تصرف غزه ميتوانند به پيروزي بر نتانياهو هم دست پيدا كنند.
2 - حمله رژيم صهيونيستي به غزه، در زمان تعطيلات كريسمس صورت گرفته است؛ يعني زماني كه افكار عمومي در غرب متوجه مراسم سال نو و تعطيلات آن است.
در اين ميان رژيم صهيونيستي پنداشته است كه در سايه اين تعطيلات ميتواند افكار عمومي بينالمللي را ناديده بگيرد و با چالش كمتري در ميان ملل جهان مواجه شود.
3 - صهيونيستها هدف خود از حمله به غزه را مبارزه با حماس اعلام كردهاند. حماس مدتهاست كه از سوي گروه فتح و ساف كه كرانه باختري را در اختيار دارد، براي پذيرش تمديد دوره رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان تحت فشار است.
حماس حاضر نيست كه بدون برگزاري انتخابات در سرزمينهاي فلسطيني، رئيس حكومت خودگردان را بپذيرد. اما دوره رياست محمود عباس كه آمريكا و اسرائيل او را مناسبترين فرد براي عقبنشيني در برابر خود ميبينند، تا 20 دي ماه تمام ميشود.
رژيم صهيونيستي چنين ميانديشد كه اگر بتواند با حمله به غزه كه با كمتوجهي محمود عباس مواجه شده، حماس را به ميز مذاكره بنشاند، يكي از خواستهها بايد اين باشد كه با ادامه رياست محمود عباس بر حكومت خودگردان موافقت كند.
4 - دولت آمريكا در وضعيت انتقالي قرار دارد. جورج بوش بهعنوان منفورترين رئيسجمهوري تاريخ ايالات متحده در اين كشور قرار است ابتداي بهمن ماه دولت را تحويل باراك اوباما دهد و اوباما كسي است كه سياستش را تغيير در رويههاي دولت بوش و نيز بازسازي وجهه آمريكا در جهان قرار داده است. مردم منطقه خاورميانه بوش را از حاميان اصلي رژيم صهيونيستي در تجاوز به حقوق فلسطينيها ميدانند.
به خيال متفكران آمريكايي حمله به غزه درواقع بدنامي ديگري است كه بوش با خود از كاخ سفيد خواهد برد و دامن رئيسجمهوري بعدي آمريكا به آن آلوده نيست. چنانكه اين روزها، در ميانه آتشي كه بر سر مظلومان غزه ميبارد، اوباما به هاوايي رفته و تعطيلاتش را ميگذراند؛گويي كه هيچ اتفاقي نيفتاده است. اگر حمله به غزه پس از بهمنماه صورت ميگرفت براي دولت تازه بر سر كار آمده آمريكا يك افتضاح بزرگ بينالمللي بود.
با نگاهي به وقايع پيشرو در كشورهاي مختلف ميتوانيم دريابيم كه چرا صهيونيستها اين زمان را براي حمله به غزه برگزيدند و چه اهدافي را از اين حمله وحشيانه دنبال ميكنند.اما در ميدان سياست همه چيز تغييرپذير است، بهخصوص آنجا كه خداوند بخواهد.
جنگ 33روزه حزبالله لبنان نمونهاي از الطاف الهي به مستضعفان و كساني بود كه در مقابل زورگويان ايستادند. مقاومت مردم غزه، اعتراض افكار عمومي جهان و تدابير جنگي حماس ميتواند ورق را بهنفع ملت فلسطين برگرداند.
** قدس :چراغ سبز «بوش» به تل آويو
جرج بوش، رئيس جمهور آمريكا با متهم كردن «حماس» و نسبت دادن تمامي گناهان نسل كشي و قتل عام زنان و كودكان در غزه به مقاومت اسلامي، نه تنها حمايت قاطع و علني خود را از اسرائيل اعلام نكرده بلكه مجوز حمله تمام عيار زميني و اشغال مجدد باريكه غزه را صادر كرده است.
چراغ سبز بوش به جنگ طلبان تل آويو در شرايطي كه اسرائيل خود را آماده حمله كرده و صدها تانك و هزاران نيروي ارتش را در امتداد مرز خشكي و آبي غزه به حالت آماده باش كامل درآورده، خطر اشغال غزه و بروز يك فاجعه تمام عيار انساني را افزايش داده است.
ظاهراً آمريكا، اسرائيل و سران مرتجع عرب به جمع بندي واحد رسيده اند و آن حذف مقاومت اسلامي از معادلات فلسطين و كل خاورميانه است. اين مأموريت به اسرائيل داده شده است و هر گونه آتش بس حتي موقت كه بتوان مجروحان را از غزه خارج و يا حداقل امكانات دارويي براي آنان تهيه كرد، اين گمان را تقويت مي كند. از اين رو، اظهارات بوش را بايد جدي تلقي كرد زيرا بر دامنه گستاخي هاي اسرائيل خواهد افزود.
سكوت «باراك اوباما» رئيس جمهور منتخب حزب دمكرات آمريكا نيز معنادار است و آن را نيز بايد جدي گرفت. اسرائيل با درك مجموعه شرايط منطقه اي و بين المللي وارد بازي خطرناكي شده است كه اگر ماشين جنگي اش در غزه متوقف نشود، چه بسا در جهت منطقه اي كردن جنگ حركت كند.
با توجه به اين گونه احتمالات است كه چراغ سبز بوش به اولمرت مي تواند وضعيت خطرناك جديدي درخاورميانه به وجود بياورد. اين تصور كه اسرائيل به سادگي بتواند حماس را از قدرت در غزه حذف و تشكيلات خودگردان محمود عباس را جايگزين و روند سازش را تسهيل كند، تصوري نادرست است حماس از پشتوانه يك تفكر انقلابي و اسلامي برخوردار است و از آن جهت كه قدرت باز توليد خود را دارد، به يك جريان متكي و وابسته نيست. به فرض اينكه حذف حماس از معادله قدرت عملي باشد، تفكر جهادي نه تنها از بين نخواهد رفت، بلكه عمق و شدت بيشتري پيدا خواهد كرد.
اين واقعيت كه در هيچ نقطه اي از جهان و در هيچ مقطعي از تاريخ تاكنون صلح پايدار از طريق كشتار مردم حاصل نشده، در طرح مشترك آمريكا- اسرائيل مورد غفلت قرار گرفته است. كشتار، دامنه خشم عمومي را گسترده تر خواهد كرد.
سكوت «اوباما» را نه تنها نمي توان رضايت تلقي كرد، بلكه بالاتر از آن نشانه بي تجربگي سياسي و عقب ماندن از تحولات جهاني بويژه در خاورميانه است، تلقي اي كه بوش نو محافظه كار و اوباماي دمكرات را يك جنس به شمار خواهد آورد.
** كيهان :خيانت در وقت اضافه
دو روز پيش خبري روي خروجي خبرگزاري ها قرار گرفت كه از اعتراف نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي به همدستي برخي از سران كشورهاي عربي و مشخصاً عربستان، مصر و اردن در حمله به غزه حكايت مي كرد. وي كه اين سخنان را در جمع رؤساي سازمان هاي امنيتي اين رژيم بر زبان آورده، يادآوري مي كند؛ موضوع حمله به غزه با هدف نابودي حماس به درخواست كشورهاي عربي صورت گرفته و تداوم اين جنگ خواسته همين كشورها بعلاوه دولت تشكيلات خودگردان فلسطين- ابومازن- بوده است.
در شرايطي كه اسرائيل جنايتكار تهاجم وحشيانه خود را عليه كودكان، زنان و غيرنظاميان نوار غزه ادامه مي دهد، اظهارات محمود عباس و اطرافيانش از همان ساعات اوليه جنگ تاكنون، دلالت بر تمايل قلبي آنان به اين نسل كشي آشكار دارد. تشكيلات خودگردان و خائن به آرمان هاي رهايي بخش فلسطين به جاي آنكه در مقابل جنايت دشمن صهيونيستي اسلحه به دست بگيرند و اگر اهل مقاومت نيستند، لااقل مهاجم را برحذر داشته و به اعمال فشارهاي بين المللي براي توقف كشتار مردم كشورش كمك نمايد، ساكنان نوار غزه را به صبر و بردباري(!) دعوت كرده و علناً اشاره مي كند كه «به زمان براندازي دولت غيرقانوني (حماس) در نوار غزه نزديك شده ايم.»
اظهارات دولتي كه خود را قانوني مي داند(!) در شرايطي از طريق رسانه هاي جهان پخش شد كه حملات جنگنده هاي اسرائيلي بر سر ساكنان نوار غزه ادامه داشت و مردم بي دفاع اين سرزمين به خاك و خون كشيده مي شدند.
تأكيد بر اين گزينه كه هدف از اين حملات دامنه دار، تغيير حقايق سياسي در منطقه و پايان بخشيدن به قدرت حماس در فلسطين است، اين گمانه را تقويت مي كند كه حمله به مردم مظلوم و بي پناه غزه بخشي از تلاش كشورهاي عربي و بين المللي عليه اين جنبش مردمي است. آنان سعي دارند با تشديد وخامت اوضاع در غزه، مردم اين سرزمين را عليه حماس تحريك كرده و اين جنبش را در تحريم و حملات وحشيانه اشغالگران عليه مردم فلسطين سهيم كرده و به اعتباري گناه را گردن حماس بيندازند.
اظهارات مسئولان رژيم صهيونيستي مبني بر هماهنگي با برخي از كشورهاي عربي قبل از آغاز عمليات اين مسئله را تأييد مي كند. حتي اظهارات برخي از مسئولان و سران كشورهاي عربي كه حماس را مسئول حملات ددمنشانه اسرائيل معرفي و عملاً از رژيم اشغالگر به بهانه دفاع از خويش، بابت اعمال جنايتكارانه اش سلب مسئوليت كرده اند نيز دلالت بر اين موضوع دارد.
اتحاديه اروپا با برگزاري نشستي در سطح وزراي امور خارجه به بررسي اوضاع اسفبار غزه پرداخت و-هرچند به ظاهر اما صراحتاً- خواستار توقف حملات به اين منطقه شد. اما رهبران عربي در جنگ مصيبت باري كه ريشه در كينه توزي ديرينه يهوديان عليه مسلمانان و اعراب دارد، حتي موضع صريحي بسان غربي ها اتخاذ نكرده هنوز بر سر تشكيل نشست فوق العاده سران عرب دعوا دارند و صرفاً در پيامي غيرمستقيم اسرائيل جنايتكار را به توقف حملات دعوت كرده اند.
شايد كشورهاي عربي و تشكيلات خودگردان همانطوركه وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي اظهار مي دارد، حماس را يك مشكل براي خود و اسرائيل مي دانند و با شروع و ادامه جنگ در غزه به دنبال نابودي حماس مي باشند، اما آيا حماس نابود شدني است؟
آنها اگر چندي از خور و خواب خود بكاهند و دست از عيش و عشرت بكشند و قدري تاريخ چند ساله اخير را مطالعه كنند درخواهند يافت كه مقاومت ملت هايي كه حقوقشان پايمال شده، با اعمال خشونت از بين نمي رود؛ حتي اگر رهبرانشان را نابود كنند. طبعاً چراغ مقاومت مردم فلسطين، انتفاضه الاقصي و جنبش حماس كه ريشه در ايدئولوژي دشمن ستيز «الاسلام يعلوا و لايعلي عليه» دارد، خاموش شدني نيست. شايد ذهن عليل رژيم صهيونيستي از درك اين واقعيت عاجز باشد ولي اين حقيقتي است كه تاريخ به ما نشان مي دهد.
جالب آن كه روزنامه صهيونيستي هاآرتص هم سناريوي رژيم غاصب را روياپردازنه مي خواند و مي نويسد: «دولت اسرائيل تصور مي كند كه از طريق اين حملات، غزه را با خاك يكسان كرده، هزاران سرباز اسرائيلي را وارد نوار غزه نموده، تمام رهبران حماس را نابود و سپس گلعاد شليط- سرباز اسرائيلي اسير شده- را در سلامت كامل آزاد مي كند. اين امر رويايي بيش نيست!»
در نقطه مقابل اين هدف دست نيافتني جنگ غزه باعث شده كه حماس از جايگاه بالاتري نزد مردم غزه و فلسطين و حتي ملت هاي عرب و مسلمان برخوردار شود. اين امر از تظاهرات گسترده مسلمانان خصوصاً در كشورهاي عربي در اعتراض به حملات اسرائيل و در حمايت از حماس و جنبش مقاومت، بخوبي پيداست.
حماس سالهاست كه در فهرست گروه هاي منفور آمريكا و در ليست سازمان هاي تروريستي جاي گرفته است. غزه اوضاع خوبي ندارد و سكوت كركننده كشورهاي عربي براين واقعيت صحه گذاشته كه آنان براي محو كامل حماس لحظه شماري مي كنند. اما همه آنان در محاسبات خود اين واقعيت مهم را ناديده مي گيرند كه همين حماس به عنوان يك حزب معتبر و سياسي- مردمي در انتخابات سال 2006 فلسطين به پيروزي رسيد.
اگر امروز اسرائيل غاصب و سران خائن عرب سعي دارند حماس را عامل فاجعه غزه معرفي كنند، آن مادري كه براثر بمباران وحشيانه دشمن جنازه بدون سر فرزندش را در آغوش مي گيرد، ديروز و در سايه شوم تحريم غذايي و دارويي شاهد مرگ تدريجي فرزندانش در تاريكي غزه بود. تحريم آن روز دست كمي از جنگ امروز نداشت. در روزهاي تحريم مردم غزه لحظه اي دست از حمايت حماس و آرمان هاي آزادي بخش خود برنداشتند. امروز هم كه زير آتش بمب هاي 113 كيلويي مخصوص حمله به تأسيسات زيرزميني و اتمي! در آتش و خون دست و پا مي زنند هم ، چنين اند.
اگر براي سران رژيم صهيونيستي اندكي هوش قائل باشيم قاعدتاً بايد پس از تجربه جنگ 33 روزه لبنان و شكست مفتضحانه از مقاومت حزب الله، قبل از ورود به جنگ غزه خود را از پيش بازنده ارزيابي مي كردند ولي چنين نشد و آنها از راه هوا و دريا به باريكه غزه يورش بردند. اكنون تانك ها و نظاميان اسرائيلي پشت دروازه غزه منتظر فرمان حمله زميني به اين منطقه اند. ايهود باراك -وزيرجنگ رژيم صهيونيستي- كه طي 8 روز جنگ هوايي، پاسخ دندان شكني از سوي مقاومت حماس دريافت كرده و شهرك هاي صهيونيست نشين را آماج موشك هاي حماس مي بيند، براي آنكه بار ديگر از فضاحت شكست اسرائيل جلوگيري كند، علاوه بر حملات هوايي خود، كوركورانه چشم اميد به حمله زميني بسته است. اگر چنين شود طولي نخواهد كشيد كه نيروهاي ارتش صهيونيستي در كوچه پس كوچه هاي غزه با رزمندگان حماس درگير خواهند شد و اين نه آغاز بلكه انتهاي شكست ذلت بار ديگري براي آنان خواهد بود. از سوي ديگر قطعاً اسرائيل غاصب قصد ندارد با اشغال دوباره غزه مسئوليت 1.5 ميليون فلسطيني ساكن اين منطقه را با اين حجم ويراني و تخريب برعهده گيرد و به همين علت مجبور خواهد شد با رسوايي تمام بار ديگر از نوار غزه خارج شود. حماس نيز همچون حزب الله بار ديگر پيروزي خود را بر اسرائيل جشن خواهد گرفت.
كشورهاي منطقه بايستي هوشيار باشند. اگر رژيم صهيونيستي اجازه يابد به اهداف خود برسد، خاورميانه ديگر روي آرامش نخواهد ديد. مسئله امروز غزه محدود به غزه تنها نيست. مسئله خاورميانه و جهان اسلام است. جنايات صهيونيست ها در نسل كشي غزه باعث بيداري ملت هاي دنيا شده و چهره واقعي و ددمنشانه اين رژيم را بيش از پيش نزد افكار عمومي جهان نمايان كرده است. تحركات مردم آزاده جهان بويژه ملت هاي مسلمان منطقه و برپايي تظاهرات ضدآمريكايي و ضداسرائيلي آنان ثابت كرده است كه امت اسلام برخلاف برخي از دولت هاي سرسپرده خود، درخواب نيستند.
سيدحسن نصرالله وقت اضافه كشورهاي عربي به اسرائيل غاصب را فرصت دادن بيشتر براي پيروزي اين رژيم در جنگ غزه خواند. اما حماس، حتي با خيانت سران عرب هم شكست نمي خورد. امروز به بركت انقلاب اسلامي، بيداري اسلامي بين ملت هاي مسلمان به وجود آمده است و مسلمانان فلسطيني راه مبارزه و نجات خود را در مقاومت و انتفاضه هاي پياپي يافته اند. وحشت سراسر وجود غاصبان قدس شريف را فراگرفته و ديوانه وار غزه را در آتش ظلم و كينه خود مي سوزانند. اما وعده الهي پيروزي حق بر باطل و مظلوم بر ظالم است؛ همان درسي كه از عاشورا و از خون بر زمين ريخته ثارالله گرفته ايم.
** مردم سالاري :لايحه اي با ابهامات فراوان
لايحه هدفمند كردن يارانه ها با محوريت توزيع منابع آزاد شده از محل اصلاح قيمت حامل هاي انرژي هفته گذشته توسط رئيس جمهور براي بررسي بيشتر و تصويب نهايي به مجلس شوراي اسلامي تحويل شد و دو فوريت آن در مجلس تصويب شد. اين لايحه كه به بيان رئيس جمهور و طراحان آن پيامدهاي بسياري را به دنبال خواهد داشت داراي ابهاماتي است كه علي رغم تاكيد تصميم گيران وظيفه سنگيني بر دوش نمايندگان خانه ملت براي اصلاح گذاشته شده است.
لايحه مذكور كه به عقيده بسياري از كارشناسان اقتصادي يكي از ضروريات اقتصاد امروز ايران است به شكلي طراحي شده كه ظرف 3 سال آينده دولت مجاز است بهاي پرداختي حامل هاي انرژي از سوي مردم را به قيمت هاي جهاني برساند و 90 هزار ميليارد تومان يارانه تخصيصي دولت به مصرف كنندگان قطع شود. حذف يارانه ها ظرف همين مدت شامل كالاهاي اساسي مردم هم مي شود به طوري كه اضافه پرداختي هاي مردم در قالب يك صندوق مستقل جمع آوري و براساس موارد مطروحه در متن لايحه تحت قالب 60 درصد منابع تخصيصي به مردم، 25 درصد اختصاص يافته به دولت و 15 درصد بقيه مخصوص توليد كنندگان خواهد بود.
كليات لايحه هدفمند كردن يارانه ها در همان چند جمله فوق ذكر شده است اما بسترسازي اجرا، توزيع مناسب منابع مالي به دست آمده و كنترل بازتاب هاي پديد آمده از اجراي آن از مواردي است كه داراي ابهامات بسياري است. در اين فرصت كوتاه به مهمترين موارد ابهامي اين طرح ارايه شده از سوي دولت اشاره مي كنيم.
ابتدا قابل ذكر است كه ماهيت صندوق هدفمندسازي يارانه ها يك صندوق غيردولتي است اما طبق لايحه ارايه شده مديريت اين صندوق بر عهده هيات امناي متشكل از رئيس جمهور، وزراي رفاه و اقتصاد و 2 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به عنوان ناظر بر صندوق گذاشته شده است.
همانطور كه كارشناسان اقتصادي به آن اذعان دارند طريقه اداره حساب ذخيره ارزي امروزه از اهداف زمان تشكيل خود فاصله بسياري پيدا كرده به طوري كه دخل و صرف اين حساب فقط جهت پيشبرد اهداف توسعه اي بخش خصوصي طراحي شده بوده اما اكنون حتي چند سالي است كه كسري بودجه دولت نيز از منبع اين حساب تامين مي شود.
بزرگترين نگراني ناشي از افتتاح صندوق هدفمندسازي يارانه ها بر تخصيص منابع مالي خارج از سهم 25درصدي به دولت و نهادهاي وابسته به آن است.
دومين موردي كه در لايحه مذكور اصلا به آن پرداخته نشده و فقط به صورت گذرا به آن اشاره كرده اند انفجار قيمت ها در پي اجراي لايحه تحول اقتصادي است. طبق برآورد كارشناسان اقتصادي حداقل افزايش تورم 20 درصدي حاصل اجراي اين طرح خواهد بود. حال نظر به شرايط كنوني كه مردم از بالا بودن نرخ تورم رنج مي برند احتمال رسيدن ميزان رشد شاخص قيمت ها به مرز 45 تا 50 درصد هم مي رود.
رئيس جمهور در توضيح اين بخش از لايحه به جهش اقتصادي به جاي رشد نرخ تورم اشاره كرد و افزود: قطعا اجراي طرح تحول اقتصادي داراي پيامدهايي خواهد بود كه يكي از آنها افزايش سراسري قيمت ها و رشد اقتصادي كشور خواهد بود.
حال اين سوال مطرح است كه آيا جامعه اقتصادي ايران ظرفيت تحمل چنين فشار عظيم و ناگهاني افزايش حداقل 20 درصدي سطح قيمت ها را در يك مقطع كوتاه زماني دارد؟ با يك مقايسه ساده متوجه خواهيم شد كه بازار ايران ظرفيت ورود يك واقعه شوك آور كوچكي همچون اجراي ماليات 3 درصدي ارزش افزوده را نداشت چه رسد به افزايش ناگهاني چند برابري قيمت كالاها در اقتصاد. بازتاب اين شوك اقتصادي آنقدر گسترده و فراگير ظاهر شد كه به شكست اين قانون و تعليق فعلي آن منجر شد.
حساسيت واكنشي در اقتصاد ايران بسيار بالا ست و بنابر تجربيات متعدد ساليان گذشته با كوچكترين تلنگر حوزه هاي بازرگاني، انرژي، مسكن و بازار واكنش هايي بسيار سخت و بزرگي از اقتصاد ايران ديده شده است به طوري كه پيامدهاي اتفاقاتي همچون اجراي ماليات بر ارزش افزوده گاه بسيار بزرگتر از خود اتفاق بوده است.
دولت بايد قبل از اجراي اين طرح و آزادسازي قيمت ها نوعي ماكت اقتصادي از آن را به رويت كارشناسان و نمايندگان مجلس بگذارد تا در آن ماكت طراحي شده پيامدها، روش اجرايي طرح و راه هاي كاهش بازتاب هاي اجراي آن پيش بيني و منظور شود.
مساله ديگري كه اهميت آن بسيار برجسته و مد نظر كارشناسان قرار دارد شيوه تقسيم منابع آزاد شده از رهاسازي قيمت هاست. همانطور كه قبلا ذكر شد هدف اصلي اجراي اين طرح توسط دولت نهم هدفمندسازي تخصيص يارانه هاست. طبق طراحي انجام شده قرار بر اين شده كه 60 درصد منابع جمع آوري شده به مردم اختصاص و تنها 15 درصد به توليد گران اين مرز و بوم تخصيص يابد. با فرض اينكه تمام شيوه هاي اجرايي دولت هاي آينده در آزادسازي قيمت ها، جمع آوري منابع به طور صحيح و تخصيص آن درست طبق برنامه نوشته شده به اقشار هدف صورت گيرد آيا به نظر شما تخصيص تنها 15 درصد از منابع به توليد كنندگان داخلي كشور هدف نهايي رساندن يارانه ها به افراد محق و واجد شرايط در اين طرح را ادا كرده است؟
طبق گفته محمد جهرمي وزير كار و امور اجتماعي تخصيص يارانه بايد به توليد اختصاص يابد نه به مصرف، جوامع پيشرفته اي كه از يك شيب تند رشد اقتصادي و افزايش توليد ناخالص ملي برخوردارند. در تمامي وجوه برنامه ريزي هاي اقتصادي خويش توجه ويژه به توليد را در اولويت ارزش گذاري و تخصيص امكانات قرار داده اند. حال كه كشور در باتلا ق واردات بي رويه گرفتار شده است پيش بيني مي شود با اجراي كامل طرح تحول اقتصادي دولت توجه ويژه به مصرف گرايي شود و توليد هم از وضعيت كنوني نيز عقب بماند و به يك كشور مصرف گرا تبديل شويم.
در صورتي كه اين روزها خبر از تهيه رژيم تجاري ايران براي ارائه به سازمان جهاني تجارت داده شده و دست اندركاران بازرگاني و تجارت كشور سعي در وصل ايران به تجارت آزاد جهاني دارند حمايت از توليد داخلي اهميت بيشتري پيدا مي كند و بايد كشور در زمينه توليد محصولات صنعتي، بازرگاني حركت ورزي به مسيري هدايت شود تا توان رقابت از لحاظ كيفيت و قيمت را دارا باشد.
آخرين موردي كه در بررسي اجمالي لايحه هدفمند كردن يارانه ها ديده شده وابستگي شديد اين طرح كه تمام اركان جامعه اقتصادي ايران اعم از توليد، توزيع و مصرف را در برمي گيرد به دولت خواهد بود. همانطور كه فرزين سخنگوي طرح تحول اقتصادي دولت متذكر شده است: دولت ابتدا تنخواهي را در اختيار اين طرح قرار خواهد داد تا پرداختي هاي ابتدايي به مردم از محل آن تنخواه انجام شود. طبق همين برنامه ريزي وابستگي شديد به دولت از همان ابتدا در اجراي اين طرح انگاشته شده است.
همين فعاليت طرح در تضاد با اجراي كامل اصل 44 و بسترسازي هاي لازم در جهت كاهش تصدي گري دولت در ابعاد گوناگون اداره كشور است.
افزايش متناسب دستمزد هم از موارد مبهمي است كه در اين لا يحه از آن سخن به ميان نيامده است. اين گوشه اي از حجم انبوه سوالاتي است كه در ذهن تمام اقشار جامعه اعم از كارشناسان، روزنامه نگاران، كارگران و كارفرمايان و بازاريان جاي گرفته است. اميد است كه طراحان ودست اندركاران اجراي طرح تحول اقتصادي و همچنين نمايندگان محترم مردم در خانه ملت بتوانند پاسخ ها واصلا حات روشني را ذكر كنند تا اكنون كه طبق تاكيد كارشناسان اقتصادي كشور بايد با تدابير ويژه به اقتصاد جهاني وصل شود تحت قالب يك طرح تحول اقتصادي بي نقص كه حاوي حقوق تمام اقشار جامعه باشد به بهترين نحو اجرا شود./110
يکشنبه 15 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]
-
گوناگون
پربازدیدترینها