واضح آرشیو وب فارسی:فارس: يادداشت مهمانحيات صهيونيستها با توليد ناامني و جنگ گره خورده است
خبرگزاري فارس: سيد رضا موسوي كارشناس مسائل بينالملل در يادداشتي عنوان كرد: حيات صهيونيستها با توليد ناامني و جنگ گره خورده است.
به گزارش خبرگزاري فارس، سيد رضا موسوي كارشناس مسائل بينالملل در پي جنايات اخير رژيم صهيونيستي عليه مردم بي دفاع غزه، در يادداشتي با بيان اينكه در اينباره چند سؤال مطرح است، در توضيح اين سوالها آورده است:
اول اينكه محاصره غزه توسط رژيم صهيونيستي ميتوانست دليلي براي پيشبيني يك هجوم گسترده نظامي به اين منطقه تلقي شود يا خير؟
در پاسخ بايد گفت كه صرفنظر از اينكه شاهد و يا دليلي براي آمادگي عمليات نظامي رژيم غاصب وجود داشته است يا خير، اساساً نفس محاصره توسط دشمني كه از هيچ منطق انساني برخوردار نيست، بهترين دليل براي پيشبيني يك عمليات نظامي گسترده است، زيرا محاصره توامان نظامي، سياسي و اقتصادي منطقه محدودي مثل نوار غزه به جز تلاش براي تضعيف و تحليل عقبه محكم حماس (مردم و مجاهدان) در راستاي دسترسي به يك هدف مهم يعني زمينه سازي براي وارد كردن ضربه نهايي به حماس، منطق ديگري ندارد.
همه قرائن و شواهد به ويژه تحركات سياسي و نظامي رژيم اشغالگر در منطقه و جهان نيز اين ادعا را اثبات ميكند، ضمن اينكه انجام چنين عمليات گسترده هوايي، زميني و دريايي آن هم براي رژيمي نامشروع كه از ضعف و شكنندگي زيادي برخوردار است، نميتواند بدون برنامهريزي و تعيين اهداف و دستاوردهاي آن باشد.
سؤال دوم اين است كه اين اقدام ضد بشري چه هزينهها و دستاوردهايي براي رژيم غاصب دارد و آيا اساساً دستاوردها ارزش تحمل هزينهها را دارد يا خير؟
از جمله هزينههاي اين اقدام ننگين رژيم غاصب، تخريب هر چه بيشتر چهره ضد بشري اين مادر فساد به ويژه در بين ملتهاي منطقه و جهان است. خانم رايس وزير خارجه دولت آمريكا در آخرين موضعگيري خود و در توجيه اقدامات جنگطلبانه جورج بوش به صراحت اعتراف ميكند كه براي افكار عمومي و رسانهها هيچ ارزش و اعتباري قائل نبوده و آنچه براي دولت آمريكا اهميت دارد، منافع اين دولت و دسترسي به اين منافع است.
بديهي است نبايد انتظار داشت مقامات صهيونيست به چيزي غير از اين باور داشته باشند، لذا حاضرند با توسل به يك نسلكشي جديد و بي اعتنا به اعتراضات مردمي در سراسر جهان به اهداف خود كه همان حذف كامل مردم فلسطين از مناطق اشغالي است، دست يابند.
دومين هزينه، افزايش شكنندگي اين رژيم در ادامه حيات خود است كه احساس سران رژيم صهيونيستي اين است كه در صورت تحقق دستاوردها، از ادامه اين شكنندگي جلوگيري خواهد شد.
به باور اين رژيم غاصب، تقويت و استمرار اختلاف در بين اعراب، تقويت و استمرار اختلاف در بين كشورهاي اسلامي
تقويت و استمرار جلب حمايت بخشي از دولتهاي عربي از اين رژيم، ارزيابي توانايي مقابله به مثل حماس، شناسايي نقات قوت و ضعف آن، انجام يك تمرين واهي نظامي و آزمايش سلاحهاي جديد، تلاش براي اثبات اين ادعا كه تنها راه آرامش در منطقه به رسميت شناختن دولت انتصابي محمود عباس است.
تلاش براي اثبات اين ادعا كه در صورت تقويت حماس، منطقه روي آرامش به خود نخواهد ديد و صد البته در صورت امكان دسترسي به هدف اصلي خود كه همانا وارد كردن ضربه نهايي به حماس و حذف آن از صحنه تحولات منطقه است، همه ميتوانند از جمله دستاوردهاي اين اقدام ددمنشانه به حساب آيند.
محاسبات ظاهري و شكلي نيز آنها را تاييد ميكند ولي همچنان كه طي سالهاي گذشته به اثبات رسيد، دولت آمريكا، انگليس و نطفه نامشروع آنها يعني رژيم صهيونيستي تحت هيچ شرايطي حاضر به قبول اين حقيقت نيستند كه روند تحولات در جهان به ويژه در منطقه خاورميانه به سود آنها رقم نميخورد.
تاكيد رايس مبني بر اينكه افكار عمومي و رسانهها در انديشه آنها جايگاهي نداشته، حفظ منافع از همه آنها مهمتر است و تاييد اين نكته كه اقدامات آمريكا به سود بشريت تمام شده، دليلي بر اين ادعاست.
پر واضح اينكه مقاومت در برابر خواستههاي نامشروع دولتهاي آمريكا و انگليس و رژيم اشغالگر تنها راه شتاب بخشي براي وادار كردن آنها به قبول واقعيت و تجديدنظر راه و روشي است كه آنها و بعضي دولتهاي اروپايي و عربي در پيش گرفتهاند.
اگر شرايط امروز منطقه خاورميانه را مورد بررسي قرار دهيم به خوبي ميتوان دريافت كه عليرغم تمام سختيهايي كه مردم منطقه به ويژه لبنان و فلسطين تحمل كردهاند، معادله در حال تغيير به سمت مقاومت است.
گسترش حمايتهاي مردمي از حماس و حزبالله، تشديد جنگ رسانهاي و رواني عليه رژيم صهيونيستي، كمكهاي مادي و معنوي در همه ابعاد از سوي كساني كه در آرزوي صلحي پايدار در منطقه هستند، افشاي چهره ضدبشري دولتهاي آمريكا و انگليس و همدستان آنها و دلگرمي و اميد به آيندهاي پيروزمند، همه و همه ميتواند مقاومت را به اهداف مقدسش رهنمون كند.
سؤال ديگر اينكه در بحران غزه اينكه مواضع دولتها چگونه ارزيابي ميشود؟
دولتها را ميتوان به 3 دسته تقسيم كرد. يكي دولتهايي كه خود در تاسيس رژيم جعلي صهيونيستي با هدف حفظ منافع در منطقه خاورميانه دست داشته و منافع آنها با ادامه حيات اين رژيم گره خورده است.
آمريكا و انگليس سردمدار اين جريان بوده و بعضي دولتهاي اروپايي و عربي نيز از آنها پيروي ميكنند، آنها دولتهايي هستند كه به دليل نفوذ در سازمانهاي بينالمللي به ويژه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اين نهادهاي بينالمللي را از حيض انتفاع انداخته و به مراكز بي خاصيتي تبديل شدهاند، وتوي آخرين قطعنامه توسط شوراي امنيت عليه تجاوزات رژيم غاصب، گواه اين ادعاست.
دوم گروهي از دولتها كه مواضعشان آرماني مبتني بر حقوق بشر بوده و استراتژي آنها تلاش براي از بين بردن ظلم، بيعدالتي و تبعيض در جهان و گسترش نقش ملتها در تعيين سرنوشت خودشان است. اين گروه از دولتها كه جمهوري اسلامي برجستهترين آنهاست، مراجعه به آراء عمومي و دادن حق تعيين سرنوشت به ملت فلسطين را تنها راه باز كردن گره كور ناامني در منطقه ميدانند لذا تلاشهايشان را نيز بر اين مبنا تنظيم ميكنند.
گروه سوم دولتهايي هستند كه سياست بي تفاوتي اتخاذ كرده و با سكوت خود عملاً زمينه را براي تاخت و تاز گروه اول باز ميگذارند.
در منطقه آمريكاي لاتين بسياري از دولتهاي مردمي و سازمانهاي مستقل با اتخاذ مواضعي سخت عليه تجاوزات رژيم غاصب، با گروه دوم همراهي كردند.
در آخر يك سؤال مهم باقي ميماند و آن اينكه ميتوان زماني براي پايان اقدامات ضد بشري رژيم صهيونيستي تعيين كرد؟پاسخ منفي است، زيرا حيات صهيونيستها با توليد ناامني و جنگ گره خورده است، آنها اصرار دارند با ادامه تجاوزات به مردم مظلوم منطقه به ويژه لبنان و فلسطين همچنان آتش جنگ را شعله ور نگهدارند تا به اين وسيله آمريكا و انگليس و نهادهاي بينالمللي و دولتهاي عربي همسو با آنها را وادار به سركوب مقاومت كرده و پايههاي دولت نامشروع خود را محكمتر كنند.
اگر به روند تحولات به ويژه طي سالهاي اخير مراجعه كنيم، نتايج به دست آمده دقيقاً مغاير با اين استراتژي صهيونيستهاست. بسياري از كارشناسان معتقدند اسرائيل غاصب بيش از گذشته متزلزل و شكست خوردني است.
انتهاي پيام/
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]