محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831487645
كارآفريني در عصر جهاني شدن
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كارآفريني در عصر جهاني شدن
همچنين تشكيل اتحاديههاي تجاري و سرمايهگذاري مشترك با ديگر شركتها موجبات تشكيل سرمايه، سهيم شدن در هزينهها و ورود به بازارهاي جديد را فراهم ميكند.
هرچند به اذعان عدهاي از اقتصاددانان، جهاني شدن داراي آثار مثبت فراواني براي اقتصادهاي ملي است، ليكن نبايد از نظر دور داشت كه ادغام در بازارهاي جهاني و افزايش رقابت نابرابر اقتصاد ملي با اقتصاد جهاني از چالشهاي مهم اين فرآيند محسوب ميگردد.
از سويي ديگر عوامل چندي چون رشد بازارهاي مالي جهاني، فروپاشي نظام سوسياليستي، انقلاب در تكنولوژي اطلاعات، ارتباطات و حملونقل، و نيز تقسيم كار بينالمللي برتقويت جهاني شدن اقتصاد و تسريع در اين خصوص تاثير بسياري داشته است و تشكيل سازمانهايي چون سازمان تجارت جهاني (WTO) و انواع و اقسام شركتهاي چندمليتي در همين راستا بوده است.
در زمينه ابعاد اقتصادي جهاني شدن گفته ميشود كه نظام توليد در مقياس بين المللي موجب ميگردد سازمانها در بازارهاي خارجي حضور پيدا كنند، توليدات كارا و اقتصادي براي بازارهاي محلي داشته باشند، موجبات بهرهگيري از نهادهها و خدمات جهاني، و استفاده از متخصصين بسياري از كشورها را فراهم ميآورد و منجر به كاهش هزينههاي توليد ميشود، همچنين تشكيل اتحاديههاي تجاري و سرمايهگذاري مشترك با ديگر شركتها سبب تشكيل سرمايه و سهيم شدن در هزينههاي ورود به بازارهاي جديد ميگردد.
عاملان جهاني شدن
اما عاملان جهاني شدن چه كساني هستند؟ جهاني شدن برآيند نيروهاي متفاوتي است كه هر يك در پيش بردن آن سهمي دارند.
كارآفريني يا انقلابي ديگر اعتقاد براين است كه انقلابي در راه است كه همچون انقلاب صنعتي جهان را دگرگون خواهد ساخت. انقلابي كه ساختار بازارها را تغيير ميدهد و تعادلي نو در آن ايجاد خواهد كرد. اين جنبش تلاش دارد كه مكانيسمي علمي و درست براي پاسخ به تلاطمهاي محيطي ارائه دهد، اقتصاد را از انحصار شركتهاي بزرگ درآورد و از فرصتها با شرط توزيع يكسان بين افراد مختلف، بهرهبرداري كند. اين انقلاب، انقلاب كارآفريني است.
كارآفرينان نقش مهمي در زندگي جوامع بازي ميكنند. آنها وظايف اقتصادي را انجام ميدهند كه اشتغال را افزايش ميدهد، سازمانهاي نوين ايجاد ميكنند، روشها و فرآيندهاي جديد توليد كشف ميكنند، و ديگر فعاليتهاي كسب و كار كه موجب ارتقاء رفاه جامعه ميگردد را انجام ميدهند.
در حقيقت رشد يا فقر يك كشور بستگي به كارآفريني مردم دارد. مردم كارآفرين شم اقتصادي دارند و از موقعيتهاي كارآفريني بهترين استفاده را ميكنند. زماني كه كارآفريني به عنوان يك شغل توسط بسياري از اعضاء جامعه پذيرفته شود، توسعه در آن جامعه تسريع مييابد كارآفريني برجوامع نفوذ ميكند و منابع آن را جذب ميكند در واقع كارآفريني برمحيط فيزيكي، ارزشها، تلاشهاي هدفمندانه تاثير ميگذارد و از طريق آن برجامعهاي كه در آن قرار دارد نفوذ ميكند كارآفريني بيكاري را در جامعه كاهش ميدهد، ايجاد ارزش ميكند و جامعه را از جامعهاي مصرفي به سمت جامعهاي فعال و توليدي سوق ميدهد.
اما حوزه عمل كارآفريني صرفا بعد داخلي يك جامعه نيست، بلكه كارآفريني خود زمينهساز يك تعامل فراملي و جهاني است. اصولا رشد كارآفريني را ميتوان عاملي مهم در جهاني شدن دانست. و يا به عبارت بهتر، كارآفريني را هم پيششرط جهاني شدن و هم محرك آن دانست. در اين نوشته سعي شده است كه نقش كارآفريني در جهاني شدن تشريح گردد. لذا ابتدا با استفاده از شواهد، رابطهاي منطقي بين اين دو متغير برقرار ميشود، سپس به بررسي عوامل موثر براين رابطه پرداخته ميشود.
رابطه جهاني شدن و كارآفريني
گرچه بسياري از نظريه پردازان معتقدند كه فرآيند جهاني شدن از آغاز زندگي بشر شروع شده است، اما در اصل ميتوان عاملان شروع آن را تاجراني دانست كه به تبادل كالا بين ملل مختلف ميپرداختند. اين افراد همان كارآفريناني بودند كه در پي دستيابي به بازارهاي جديد، كه يكي از اشكال كارآفريني است، پديدهاي نو پيش روي جهانيان قرار دادند. شكستن مرزها و برقراري ارتباط اقتصادي بين ملل دور و نزديك، منشاء تغييراتي در بافت جهاني شد كه صرفا به ارتباط اقتصادي محدود نشد. اين ارتباطهاي اقتصادي، به تدريج موجب تاثيرپذيري و تاثيرگذاري در جنبههاي اجتماعي، فرهنگي و ارزشي شد كه روند آن در انقلاب صنعتي هرچه بيشتر تسريع يافت.
انقلاب صنعتي حاصل تلاش كارآفرينان بود،كساني ك موجب ايجاد خط فكري جديد در توسعه صنعتي شدند و حوزههاي توليد را از سطح كارگاههاي كوچك خارج كردند. كارخانجات عظيم حاصل از آن، براي عرضه توليدات انبوه خود و تامين نهادههايشان به بازارهايي فراتر از مرزهاي ملي نياز داشتند. در نهايت پيشرفت ارتباطات و ورود اينترنت به صحنه جهاني، پديده جهاني شدن را هرچه بيشتر تقويت كرد.
به هرحال، جهاني شدن اقتصاد، پديده تازهاي نيست. حداقل بيش از پنج قرن است كه بنگاههاي اقتصادي كشورهاي توسعه يافته، تلاش ميكنند فعاليتهاي تجاري و توليدي خويش را به فراتر از مرزها گسترش دهند و به اطراف و اكناف جهان نفوذ كنند. ولي همانطور كه گفته شد طي دو يا سه دهه اخير، سرعت بيشتري به خود گرفته است. عوامل متعددي در اين امر دخيل است كه از مهمترين آنها توسعه تكنولوژي و تبعيت از سياست آزادسازي در سراسر جهان ميباشد. اما همه كشورها به يك ميزان دراين رويداد درگير نشدهاند، متاسفانه بسياري از كشورهاي در حال توسعه در اين جنبش بسيار كند حركت كردهاند. تنها 11 كشور در حال توسعه جهان توانستهاند خود را در سالهاي پاياني قرن بيستم با فرآيند جهاني شدن تطبيق دهند و از مزاياي اين فرآيند كم و بيش بهرهمند شوند. و همين چند كشور هستند كه اكنون 66درصد از كل صادرات كشورهاي در حال توسعه، 66 درصد از كل سرمايهگذاري مستقيم خارجي در كشورهاي رو به رشد و بخش اعظم سرمايهگذاري اسنادي در جهان رو به توسعه را به خود اختصاص ميدهند. تعدادي از اين 11 كشور در حال حاضر در بحران مالي غوطهورند و از استقراضهاي سنگين و كند بودن رشد اقتصادي رنج ميبرند.
آنچه مهم است نقش كارآفريني در اين فرآيند جهاني شدن است. رابطه كارآفريني با جهاني شدن چگونه است؟ آمارها نشان ميدهند كه در كشورهايي كه كارآفريني تقويت شده جهاني شدن نيز بيشتر رشد كرده است. به منظور درك بهتر نقش كارآفريني در جهاني شدن، كشورهاي برتر در زمينه جهاني شدن و كشورهاي برتر در زمينه كارآفريني را با هم مقايسه ميكنيم.
كشورهاي برتر در حوزه كارآفريني
بانك جهاني هر ساله به رتبهبندي كشورهاي جهان از لحاظ سهولت كسب و كار ميپردازد. اين رتبهبندي براساس ده شاخص صورت ميگيرد، كه عبارتنداز: راهاندازي كسب و كار، دريافت مجوز، به كارگيري نيروي انساني، ثبت مالكيت، دريافت اعتبار، حمايت از سرمايهگذاري، ماليات، تجارت برونمرزي، انعقاد قرارداد و خاتمه كسب و كار در اين رتبهبندي 20 كشور اول در زمينه سهولت كسب و كار رتبه ايران در سال 2006 با 6 رتبه تنزل به 119 رسيده، و در سال 2007 رتبه 131 و نهايتا در سال 2008 رتبه 135 را داشته است.
از جمله 20 كشور اول در اين زمينه كشورهاي سنگاپور، نيوزيلند، ايالاتمتحده، هنگكنگ و چين، دانمارك، بريتانيا، كانادا، ايرلند، استراليا، ايسلند، نروژ، ژاپن، فنلاند، سوئد، تايلند، سوئيس، استوني، بلژيك و آلمان هستند.
پيشگام بودن كشورها در زمينه جهاني شدن براساس شاخصهاي زير سنجيده ميشود:
1 - يكپارچگي اقتصادي: شامل تجارت بينالمللي و سرمايهگذاري مستقيم خارجي.
2 - ارتباطات فردي: شامل تلفن، مسافرت و ارسال وجه.
3 - ارتباطات تكنولوژيكي: شامل تعداد كاربران اينترنت، ميزبان، و سرورهاي مطمئن.
4 - فعاليتهاي سياسي: شامل مشاركت در قراردادها، سازمانها، و حمايت از صلح.
مقايسه 20 كشور برتر در زمينه سهولت كسب و كار با 20 كشور پيشگام در جهاني شدن نشان ميدهد، كه اكثر كشورهاي اين دو جدول مشابهاند، يعني كشورهايي كه در زمينه كارآفريني موفق بودهاند، توانستهاند در صحنه جهاني نيز فعاليت موفقتري نسبت به ساير كشورها داشته باشند. به طور مثال سنگاپور كه چند سال متوالي توانسته در زمينه سهولت كسب و كار رتبه نخست را به دست بياورد، در صحنه جهاني نيز به عنوان اولين كشور پيشگام شناخته شده است. اين امر به خوبي نقش كارآفريني در جهاني شدن را بيان ميكند. براين اساس ميتوان گفت كه كارآفريني عاملي در موفقيت كشورها در فعاليتهاي جهاني است. امروزه بين المللي شدن صرفا مربوط به سازمانهاي بزرگ چندمليتي نيست، بلكه هر ساله هزاران شركت كوچك وارد عرصه رقابت بينالمللي ميشوند. براساس گزارشي از درصد شركتهايي كه صادركننده كالا يا خدمات هستند شركتهاي كوچكي هستند كه كمتر از 100 پرسنل دارند لذا هر شركت يا سازماني تمايل داشته باشد بسته به اهداف از پيش تعيين شده و ميزان فعاليتش، و نه اندازه آن ميتواند وارد عرصه بينالمللي گردد. از سوي ديگر جهاني شدن با ويژگيهاي خاص خود نظير آزادسازي تجاري، بسترهاي مناسبي را براي رشد كارآفريني و در نتيجه توسعه و گسترش آن فراهم ميكند. در واقع ميتوان گفت كه رابطه تنگاتنگي بين جهاني شدن و رشد كارآفريني وجود دارد، و هر يك برديگري تاثير ميگذارد.
نتيجهگيري: در عصر جهاني شدن براي ماندن در عرصه رقابت چارهاي جز كارآفرين بودن نيست. شركتها و صنايع در مقياس مختلف، براي دستيابي به مزيت نسبي و داشتن سهمي در ماوراي اقتصاد ملي، بايد استراتژي تخريب خلاق كه جوهره كارآفريني است را پيشه گيرند. امروزه شركتهاي موفق دائما در حال بازسازي خويش بوده و براي بقاء و پيشرفت، در ساختار، روشهاي فعاليت و توليد، كيفيت كالا و خدماتشان تغييراتي ارائه ميدهند، يعني دست به همان تخريب خلاق مي زنند.براين اساس لازم است كه خطمشيگذاران و سياستگذاران كشور با مدنظر قرار دادن اين امر مهم، سعي نمايند كه با استراتژي هاي مناسبي راه را براي توسعه كارآفريني هموار ساخته و به تشويق و ترغيب آن بپردازند. چون گرچه عوامل مختلفي برگسترش كارآفريني اثرگذار هستند، اما يكي از عوامل بسيار مهم در توسعه كارآفريني، نگرش، خطمشيها، و حمايتهاي دولت در رابطه با كارآفريني است. توسعه كارآفريني نه تنها جامعه را از مزاياي حاصل از آن برخوردار ميسازد، بلكه به موفقيت ملي در صحنه جهاني نيز كمك شاياني ميكند.از سوي ديگر جهاني شدن به علت ويژگيهاي خاص خود نظير آزادسازي تجاري، كاهش نقش دولت در بازار، حذف موانع مرزي و نظاير آن به توسعه كارآفريني كمك ميكند.
يكي از زيربناهاي مهم كارآفريني خصوصي بودن بازارها است. جهاني شدن با قوانين و همچنين ماهيت خاص خود به توسعه اين زيربنا كمك ميكند.
براساس اين مدل كارآفريني و جهاني شدن تاثيري متقابل برهمديگر ميگذارند و هر يك موجب تقويت ديگري ميشوند. لذا ميتوان گفت كه ميتوانند تسلسلي فزاينده ايجاد كنند. همچنين مدل بيان ميكند كه كارآفريني و جهاني شدن موجب ايجاد توسعه و بهبود وضعيت رفاهي ميشوند. اما نميتوان گفت كه جهاني شدن يقينا منجر به توسعه ميشود. با توجه به گفته صاحبنظران جهاني شدن، امروزه بسياري از اقشار جهان از جهاني شدن وحشت دارند، و سعي ميكنند به رويارويي با آن بپردازند. جهاني شدن اگر در مسير صحيح خود حركت نكند نه تنها موجب توسعه جهاني نميشود، بلكه موجب افزايش نابرابري و تحميل هرچه بيشتر فقر به بخشي از جهان ميباشد. لذا مدل بيان ميكند كه به منظور اينكه بتوان از مشكلات جهاني شدن دوري جست و از مزاياي آن بهره برد؛ بايستي فعاليتهاي جهاني شدن براساس ماهيتي كارآفرينانه پيش برود.
از سوي ديگر توسعهيافتگي عاملي اثرگذار بركارآفريني و جهاني شدن است. توسعه كشورها موجب تقويت و افزايش توجه به كارآفريني ميشود. كشورهاي توسعهيافته توان بيشتر و برنامههاي بهتري براي تقويت و ترويج كارآفريني دارند، بنابراين هرچه سطح توسعه بالاتر باشد زمينه توسعه بيشتر كارآفريني را فراهم مينمايد. همچنين كشورهاي توسعهيافته توان حضور بيشتر و اثرگذارتري در صحنه جهاني دارند. آنچه امروز موجب وحشت از جهاني شدن شده است، توان توسعهيافتگان است.
براين اساس ميتوان نتيجه گرفت، اكنون كه قرار گرفتن در عرصه جهاني چه به صورت جهاني شدن يا جهانيسازي، به صورت يك الزام و امري گريزناپذير درآمده است لازم است كه كشورهاي توسعه نيافته كه در اين ميدان آسيبپذيرتر هستند به جاي گريز و بستن مرزها و درهاي جهاني، خود را تقويت نمايند تا بتوانند در عرصه جهاني به جاي وابسته شدن محض، سهمي از بازار جهاني را به دست آورند. گفته شد كه كارآفريني يكي از مهمترين عاملهاي توانمند ساختن كشورها در حوزه داخلي و جهاني است.
لذا لازم است كه كشورهاي جهان به ويژه كشورهاي جهان سوم براي حضوري موفق در عرصه جهاني كارآفريني را در درون خويش تقويت نمايند.
همچنين لازم است كه سازمانهاي جهاني به جاي اينكه صرفا قوانيني براي عضويت كشورهاي توسعهنيافته در اين سازمانها تعيين كنند، با توسعه كارآفريني در اين كشورها به حضور موفق آنها در عرصه جهاني كمك كنند.
دكتر حبيبالله سالارزهي -- جليل هاشمي
پنجشنبه 12 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]
-
گوناگون
پربازدیدترینها