واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: صنايع دستي ; بخشي از هويت ملي ايرانيان
تمدن چند هزار ساله ايران، ميراث ماندگار بسياري براي ما، مردم امروز اين كشور كهن به يادگار گذاشته كه مجموعه اين ميراث، هويت تاريخي و ملي ما را تشكيل مي دهد.
اين ميراث ماندگار و هويت بخش، مظاهر و جلوه هاي متنوع و متعددي دارد كه هر يك از آنها به نحوي، گذشته درخشان و تمدن باستاني اين مرز بوم را بازگو مي كند، هم چنان كه آثار معماري، كتيبه ها و مجسمه ها بخشي از اين ميراث است. فرهنگ فولكلور و سنت هاي ملي نيز جزيي از آن است. جشن ها و آئين ها، باورها، نوع پوشش، زبان ها و گويش ها و لهجه ها و همين طور صنايع دستي، هر يك ريشه در تمدن باستاني اين كشور دارد و در طول تاريخ ساخته شده، پرورش يافته، صيقل خورده و به كمال و تعالي رسيده و همه تجربيات تاريخي پدران ما را با خويش به روزگار ما آورده است.
صنايع دستي- همان طور كه ذكر شد- به عنوان بخشي از اين ميراث، بايد براي ما همان قدر اهميت داشته باشد كه آثار باستاني، چنان كه اگر براي تخت جمشيد، پاسارگاد يا مجموعه آثار ميدان امام اصفهان بايد حساسيت به خرج داد، بايد گليم بافي، سفالگري يا خاتم سازي را هم ارج نهاد و نگذاشت كه در سايه غفلت فراموش شوند; چرا كه اگر آثار باستاني كشور در خود، هزاران نشانه و گفته و ناگفته از روزگاران دور و فرهنگ و هنر كهن ايران زمين دارد كه امروز از آنها فاصله اي كم يا زياد گرفته ايم، در عوض صنايع دستي سنتي ميراثي است كه فاصله ديروز و امروز تمدن، فرهنگ و هنر ايران را از ميان برمي دارد، گويي تمدن كهن به صورت ممتد و لا ينقطع همراه با اين صنايع از روزها و سال ها و قرن ها گذر كرده و به روزگار ما رسيده است. اين چنين است كه بايد هركس به فراخور توانايي خويش به پاسباني و پاسداري از اين بخش از ميراث ماندگار ايران زمين همت گمارد و اين نوشته نيز چنين رسالتي را در فراخور قدر و قدرت خويش دارد.
1- صنايع دستي، مجموعه اي از هنر- صنعت است كه به طور عمده با استفاده از مواد اوليه بومي و به كمك دست و ابراز سنتي ساخته مي شود و در هر واحد آن، ذوق هنري و خلا قيت فكري صنعتگر سازنده به نحوي تجلي پيدا كرده و در واقع روح هنر و تمدن را با خويش همراه كرده است.
صنايع دستي هر منطقه نشانگر سلايق، روحيات، ذوق، سابقه تاريخي، نوع نگاه به زندگي و خصوصيات جغرافيايي، اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي آن منطقه در طول تاريخ است. قالي، گليم و ديگر بافته هاي سنتي ايراني، قلمزني و ميناگري و شيشه گري و سفال و ... همه و همه روحيه شرقي ايرانيان را بازگو مي كند. عاشق پيشگي و طبيعت گرايي و شادي، روحيه لطيف و موزون پراحساس ، فراز و فرودهاي گاه و بيگاه اجتماعي، اعتقاد قلبي و ريشه دار مذهبي، پاكي و صفا و صميمت دروني، انسان گرايي و ميهمان نوازي و ... همه و همه ازنقش ها و شمايل صنايع سنتي و دستي ايران پيداست.
اگرچه مردم ايران در طي قرون متمادي، با حفظ زبان و سنت هاي باستاني و داستان هاي كهن - همه آنچه شاهنامه بزرگ فردوسي ستون خيمه اش بوده- نگذاشتند فرهنگ ها و قبايل بيگانه ، هويت كهن آنها را از بين ببرند اما بي انصافي است اگر نگوييم در طول همه اين قرن ها، ساخته ها و بافته هاي دست ايرانيان كه در هر گوشه خانه هايشان هم بود، سهمي در زنده ماندن اين هويت و فرهنگ دارد و بيراه نيست اگر بگوييم كه به مقابله با فرهنگ بيگانه هم برخاست و تمدن ايراني را بر آنان تحميل كرد.
با اين همه، امروز اين صنايع درحال فراموشي است و خانه هاي ايرانيان اندك اندك دارد از اين مظاهر تمدن و فرهنگ كهن خالي مي شود و جاي خويش را به تحفه هاي غربي مي دهد كه كمتر تناسبي با روح و تمدن شرقي ايرانيان دارد. در خانه نوعروسان امروز، بوفه اي است كه با بلورجات اروپاي شرقي و چيني آلا ت آسياي دور و مجسمه هاي بي روح غربي پر مي شود. بر اين ها اضافه كنيد گلدان هاي سراميك با گل هاي مصنوعي ، مبلها و ميزها و صندلي هاي ساخته شده از روي نمونه هاي اروپايي، كف هاي پاركت يا سراميك يا سنگ خانه ها و ... راكه خانه ما ايراني ها را نمونه شبيه به اصلي كرده از يك خانه غربي. ديگر نه از قاليچه ها وگليم هاي رنگارنگ خبري است، نه از شيشه گري و ميناكاري، نه از سوزن دوزي و سكمه دوزي، نه از قاب هاي خاتم و منبت كاري و ...!
آيا ما داريم تمدني را كه قرن ها زنده مانده و باليده و جنگيده و نمرده تا به ما رسيده از دست مي دهيم و مظاهر ميراث گرانبهاي آن را فراموش مي كنيم و دور مي ريزيم؟
2- بدون شك نحوه زندگي مردم كشور در نيم قرن اخير چنان تغيير ريشه اي نسبت به گذشته داشته كه هيچ كس نبايد انتظار داشته باشد كه شكل و شيوه دكوراسيون و چيدمان وسايل منزل شهروندان امروز مانند ايرانيان قديم باشد اما اين واقعيت مي تواند با توجه مردم به صنايع دستي جمع شود و اين دو مغايرتي با هم ندارد.
صنايع دستي كشور ما چنان متنوع و با ارزش است كه منطبق با هر روحيه و سليقه و دكوراسيوني مي توان وسايل تزئيني مختلفي يافت كه شان، زيبايي و هماهنگي مناسبي با مجموعه داشته باشد. شاهد بر اين واقعيت، استقبال توريست ها و غربياني است كه فرصت و امكان آشنايي و ديدار صنايع دستي ايران را پيدا مي كنند!
ما حكم آنهايي را داريم كه در كنار دريا هستند و قدر آب را نمي دانند; يا حتي بدتر، آنچه داريم را نمي بينيم و آن را از بيگانگان طلب مي كنيم. متاسفانه بايد گفت كه در بسياري از خانه هايمان، صنايع دستي وجود دارد اما نه صنايع دستي اصيل ايراني، بلكه صنايع دستي بدل و قلابي چيني، ژاپني يا حتي آفريقايي! اين ميان البته همه تقصير با مردم نيست. عدم تبليغ و عرضه مناسب صنايع دستي اصلي ترين مشكل در اين زمينه است، مثلا آيا شما جايي را مي شناسيد كه آثار هنرمندانه و پرارزش سوزن دوزي كشور را عرضه كند؟
3- ما در برابر آيندگان وظايفي داريم. نسل هاي آينده اين مرز و بوم فقط از نفت سهم ندارند. آنها بايد همچون ما، وزن و ارزش ميراث باستاني اين مرز پرگهر را درك كنند تا با سرافرازي در دنياي فردا زندگي كنند و اين حياتي تر و مهم تر از داشتن نفت براي آنهاست.
بي اعتنايي ما به صنايع دستي در نهايت منجر به مرگ اين صنايع خواهد شد و هر صنعتي از اين دست كه بميرد، قسمتي از تاريخ و تمدن ايران را با خويش به خاك مي برد.
هويت تاريخي و ملي ما مهمترين بخش هويت ماست و اين واقعيت در دنياي امروز - كه عرصه جنگ تمدن ها است - روز به روز ارزش بيشتري پيدا خواهد كرد; اين نكته را فراموش نكنيم.
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]