واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از نشست «بازخواني مدرن»؛جمادي: جريان مدرن گسسته از ديانت نيست
خبرگزاري فارس: سياوش جمادي گفت: تاريخ جهان از ديدگاه هگل فرايند بالندگي و تحقق روح است كه نه تنها بدون خدا ممكن نيست بلكه اساسا كار خداست و جريان مدرن، جريان ملحد، ضد دين و گسسته از ديانت نيست.
به گزارش خبرنگار فارس، سومين نشست بازخواني مدرن ظهر ديروز در تالار كمال دانشكده ادبيات دانشگاه تهران با حضور سياوش جمادي برگزار شد.
جمادي بحث خود را با استناد و معرفي دو كتاب نشانههاي راه و «فلسفه تاريخ هگل» به انضمام مقالهاي نامهاي در باب اومانيسم از مارتين هاديگر آغاز كرد و چنين گفت: موضوع بسيار كلي است و براي تدقيق در بحث متافيزيك در دوران مدرن لازم ميدانم يك مفهوم را از زمان دكارت بگيريم و آن مفهوم مرز است كه ژاك دريدا در كتاب «آيولينر» يا معضلها، مرز را در متافيزيك دوران جديد با اتكا و تمركز بر روي مفهوم بودن به سوي مرگ زمان بررسي كرده است و اهميت مسئله به لحاظ سياسي هم روشن است.
سپس در باب فلسفه تاريخ هگل افزود: «قسمتهايي از كتاب هگل با فلسفه مشترك» است. او در كتاب به انواع حكومتها ميپردازد. فلسفه تاريخ متصل ميشود به نوع حكومتداري سرانجام مقايسه سيستم پارلماني و دولتي انگلستان، فرانسه و آلمان ميرسد و كمابيش سيستم آلمانيها را محكمتر ميداند. او فلسفه تاريخ را اينگونه به پايان ميرساند كه تاريخ جهان با همه صحنههاي گوناگون آن، فرايند بالندگي و تحقق روح است. اين تئوديسه حقيقي است و توجيه خدا در تاريخ. تنها اين بينش ميتواند روح را به تاريخ جهان بپيوندد؛ تاريخ جهان آنگونه كه رخ داده است و نه تنها بدون خدا ممكن نيست بلكه اساسا كار خداست»
جمادي به كتاب كانت اشاره كرد و گفت: «كانت كتابي تحت عنوان، دين در مرزهاي عقل صرف دارد و لايب نيتس نيز يكي از پروژههايش اثبات وجود خداست. اسپينوزا معروف است كه سرشار از شور الهي بوده است. دكارت نيز در تأملاتش به الهاياتدانهاي سوربن توضيح ميدهد كه كتاب را در مبارزه با الحاد نوشته است. محتواي سهام دكارت و نوع اصلاحاتش نشان ميدهد كه دكارت مورد تعرض تئولوژينها قرار ميگيرد و خود را ملزم به دادن پاسخ به الهاياتدانها ميدانست.
وي درباره قرن نوزدهم خاطرنشان كرد: هنگاميكه به قرن نوزدهم ميرسيم طغيان عظيمي رخ ميدهد و آن ارتداد عليه آيين قرن است و اين عنوان كتابي نيز هست و مدرنيته به تدريج به صورت يك آين درميآيد كه با نگاهي بسيار قوي پاسخ ميدهد به آنچه بيرون از گفتمانش است. جريان ضد مدرن هستهاش با داستايفسكي، نيچه و غيره آغاز ميشود جريان مدرن، جريان ملحد و ضد دين و گسسته از ديانت نيست.
جمادي همچنين از كتاب «تاريخ و آگاهي طبقاتي» لوكاچ ياد كرد و ترجمهاش را به فارسي بسيار ارزشمند دانست.
وي در ادامه سخنانش افزود: «از صدر مدرنيته يعني از دوران اليزابت در انگلستان و دوران نوزايي ملاحظه ميكنيد كه متافيزيك يا فرا رفتن از اين جهان يكسره كنار گذاشته شده و چنين نيست كه به معناي گسست از دين باشد وگرنه چه لزوم داشته است كه دكارت ناگهان از قضيه من فكر ميكنم پس هستم به شيوه استدلال پيدا كند.
وي در باب متافيزيك و مدرنيته گفت: متافيزيك مفهومش گذر از يك مرز است. مفهوم متاي متافيزيك و متاي مدرنيته با متاي پيشامدرن و متاي قرون وسطي از كجا به كجاست و اين حركت استعلايي كه در هر متافيزيكي جرم رخ ميدهد در دوران مدرن چه مشخصه خاصي دارد. در تقسيمات تاريخ ما بايد با احتياط سخن بگويي تقسيمان كيهان مداري قرون يونايي و خدا مداري قرون وسطي و انسان مداري دوران جديد، اين پرسش را پيش ميآورد كه تئوريسين آن خود در كجاست؟ آيا بالاي تاريخ يا در جاي خدا است و يا بايد سخنگوي خدا باشد كه اينطور قضاوت كند تاريخ آن چيزيست كه در ذهن مردم گذشته است، تاريخي كه از چنان چشم فرا روايتي گذشته است مانند كسي كه به نوشيدن جرعهي آبي ميپردازد»
وي افزود: اينكه قرون وسطي و دوران يونانيست را به اين تئوري سه مدار توصيف كردهاند را به جمله كافكا مياندازد كه ميگويد دو سرمشق در آغاز زندگيات، مدارت را مدام تنگ كن و بپا كه جايي بيرون از مدار پنان نشده باشي.» به هگل بازگرديم و كانت و اصرار او بر حكم اخلاقي كه هيچ تفاوتي با حكم الهي ندارد.»
جمادي توضيح داد: «فاصلهي جايگاه فرا روايت با عقلي كه ما مسائل را با آن توجيه ميكنيم كم يا زياد فاصلهايي پر ناشده است تئوري سه مدار بايد از لحاظ فلسفي توجيه بشود. اگر از هگل شروع كرديم به خاطر آنست كه بگوييم هگل دارد فراروايتي همه چيز را گزارش ميكند. اما هگل براي حرف خود توضيحي دارد. فيلسوف پيامبر نيست و متولي پيامبر هم نيست. «از جائي بايد آغازيد كه ميتوان رفت.» اين جمله دريدا است و متافيزيك را از اين شروع ميكند. او مهمترين خصوصيت متافيزيك در عصر مدرن را چنين برشمرد: وقتي ميخواهد درباره آنچه فراتر از مرز فيزيك و طبيعات و ناسوت و اين جهان چيزي بگويد از مبدا روح اين و سوژه شروع ميكند
جمادي همچنين در جريان دايرةالمعارفها از ديدرو ياد كرد و گفت: كلمهي Encyclopedia نيز يعني احاطهكننده همه علوم، دايرهاي كه احاطهكننده است كه فرآيندي است كه به عنوان دايرهالمعارف در دوران هگل مجدد احيا ميشود.
انتهاي پيام/
چهارشنبه 11 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]