واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: واقعيت عالم ذر
زهرا يوسفى مصرىهمان طور كه مى دانيم قرآن كتاب هدايت انسان است و به همه وقايع مهم انسان كه نقش اساسى سعادت و شقاوت او را دارند اشاره دارد و طبيعى است كه به مسئله مهمى چون عالم ذر كه جايگاه بسيار مهمى در حيات فكرى و رفتارى او است اشاره داشته است. بيش از ده آيه در سوره هاى مختلف قرآن آمده است كه به اين عالم اسرار آميز مربوط مى شوند مثل (سوره اعراف /۱۷۲) كه تفاسير و روايات فراوانى از سوى شيعه و سنى وارد شده است. خداوند در اين آيات از پيامبر (ص) مى خواهد تا واقعه اى را كه در صدر خلقت بشر صورت گرفت و ذريه بنى آدم را از پشت آنها برگرفته و از همه آنها بر ربوبيت خود اقرار گرفت به ياد آورد. قطعا خداوند اين كار را به خاطر آن انجام داد كه كسى در آخرت بهانه غفلت و شرك پدران و نياكان خود را نياورد. چون انسان بايد در اين دنيا مورد آزمايش قرار گيرد تا سعادت و شقاوت او تعيين گردد. اما آورده اند كه دنيا به تنهايى براى آزمون كافى نيست بنابراين بايد يك عالم ديگر باشد كه همان عالم ذر است كه حقيقت انسان ها بدون وجود هر گونه بهانه آشكار مى سازد و ذمه آنها را هم در اين مقطع از دنيا به پيمانى بزرگ مشغول مى سازد . خداى متعال به چهار صورت انسان را به توحيد رهنمون كرده و حجت را بر او تمام مى كند. سه صورت آن نقلى، عقلى و فطرى است و صورت چهارم آن هم در اين آيه مطرح است و آن اقرارى است كه خداوند از او گرفت و براى اثبات عالم ذر به چند نمونه آيه و روايات متذكر مى شويم:(سوره يونس/ ۷۴) فما كانوا ليومنوا بما كذبوا به من قبل«به چيزى كه از پيش آن را تكذيب كرده بودند ايمان نياوردند»(سوره تغابن/ ۲) هو الذى خلقكم فمنكم كافر و منكم مومن«او كسى است كه شما را آفريد، گروهى از شما كافر و گروهى مومنيد»و از امام صادق روايت شد كه در باره ( سوره يونس /۷۴) مى فرمايند:خداوند فرستادگان خود را به سوى خلق فرستاد در حالى كه در پشت مردان و رحم زنان بودند پس كسى كه در آن هنگام تصديق كرد پس از آن هم تصديق نمود و كسى كه در آن هنگام تكذيب كرد بعد از آن هم تكذيب نمود.و امام صادق (ع) در (سوره تغابن/ ۲) مى فرمايند:خداوند ايمان و كفر آنها را به ولايت ما شناخت روزى كه در صلب آدم از آنها پيمان گرفته شد در حالى كه ريز بودند.از اين آيات و روايات متوجه مى شويم كه عالم ذر همان عالمى است كه قبل از خلقت دنيا وجود داشت و ذر همان ذريه است كه خداوند آنها را از ذريه هاى آدم به وجود آورد. درباره زمان عالم ذر نيز تفاسير و روايات متعددى مطرح است و ذهن آدمى كه جستجوگر است اين سوال برايش پيش مى آيد كه عالم ذر چه زمانى بوده است؟بعضى ازروايات استفاده مى شود كه پس از خلقت آدم در آفرينش فعلى بوده است و پس از اتمام آن همه به صلب او بازگشتند كه در اين صورت عالم ميثاق همزمان با اوايل خلقت آدم بوده است.امام كاظم(ع) فرمودند: خداوند پيامبران و جانشينان آنها را روز جمعه آفريد و جمعه همان روزى است كه خداوند از آنها پيمان گرفت.بنابراين در روايات فراوانى آمده است كه روز جمعه و روز اول فروردين كه نوروز خوانده مى شود از اهميت بسزايى برخوردار است. درباره مكان عالم ذر نيز نظرات و روايات متعددى آمده است: مثلا ابن عباس مى گويد: وقتى آدم از اعمال حج خود فارغ شد و در وادى نعمان كه پشت كوه عرفات است خوابيد، خداى تعالى همه ذريه او را تا روز قيامت از پشت او بيرون آورد و آدم آنها را مشاهده كرد.واقعه عالم ذر بر روى زمين انجام گرفت چه اين كه در روايات آمده است و در جاى ديگر مكه و در كنار حجرالاسود را نام برده اند كه اين نقطه از زمين از اهميت والايى برخوردار است. و علامه طباطبايى درباره مكان عالم ذر مى فرمايند: كه انسان داراى دو وجهه ملك و ملكوت است و وجهه ملكوتى او مقدم بر وجهه دنيايى اش مى باشد و تفاوت ملكوت و ملك همان تفاوت كن و يكون خواهد بود. در اين جا اشكالاتى وارد كردند كه آن عالم ، عالم ملكوت است، ولى در جواب بايد گفت اين عالم جداى از عالم ملكوت است. زيرا معصومين در روايات و تفاسير چيزى درباره اين نياورده اند و در نتيجه عالم ميثاق عالم ملكوت نيست بلكه مقطعى از همين نشات دنيوى بوده است و در مورد مدت عالم ذر بايد بگوييم كه زمان اين عالم كوتاه بوده است و آيا كوتاه بودن آن را انسان احساس كرده است يا خير معلوم نيست زيرا مدت زمان دنيا با عوالم ديگر متفاوت است و انسان چيزى را در اين دنيا درك مى كند كه مى بيند و ما معتقديم كه در عالم آخرت زمان معنا ندارد و شايد عالم ذر نيز زمان نداشته باشد.برخى ازمحققان فراموشى عالم ذر را كوتاهى آن دانسته اند ولى فلسفه فراموشى عالم ذر در روايات مطرح نشده است و تنها به اصل فراموشى اشاره گرديده است. مثلا آنچه در عالم ذر واقع شد شهود عينى حقايق چون ربوبيت و نبوت و ولايت بود و اگر اين شهود همواره درخاطره ها مى ماند مى توانست از ارزش هدايت انسان و تلاش او در راه خدا در اين دنيا بكاهد و يا خداوند وقايع آن عالم را به بستر فراموشى برد تا در مقطع بعدى دنيا كه زندگى فعلى انسان باشد به او خبر دهد و بار ديگر او را در پذيرش خير خود مورد آزمايش قرار داده و معلوم گردد چه كسى به صدق گفتار خداوند پايبند است ،اينها احتمالاتى است كه اكثر افراد داده اند. و در پايان مطلب مى توانيم بگوييم: فلسفه وجودى عالم ذر همان فلسفه مقطع كنونى دنياست. آفرينش انسان در دنيا، آزمايش او و نيل به مراتب كمال است كه با كسب معرفت عبادت و اطاعت خداوند به دست مى آيد. زيرا عالم ذر و عالم كنونى دو مقطع از دنيا هستند كه هر كدام بخشى از تاريخ زندگى انسان را تشكيل مى دهند. ويژگى فلسفه عالم ذر به دليل اتمام حجت و تجلى ربوبيت پروردگار نبوت انبيا و ولايت جانشينان آنها به ويژه اميرالمومنين است. در سوره اعراف /۱۷۴ -172) بنابراين اين آيه، فلسفه عالم ذر گرفتن بهانه از دست انسان ها بود. خداوند اين پيمان را گرفت تا كسى در قيامت نتواند بگويد من از ربوبيت خداى يكتا غافل بودم يا به خاطر شركت پدران خود مجبور به پذيرش شركت گرديدم. و يكى ديگر از فلسفه عالم ذر همان تجلى توحيد، نبوت و ولايت در زندگى بشر است زيرا اگر عالم ذر نبود فلسفه آفرينش انسان و حتى مواخذه قيامت هم با دشوارى روبه رو مى شد. و سومين فلسفه همان آزمايش فكرى و عملى انسان هاست و نتيجه اين آزمايش كه با شهادت فرشته ها همراه است زمينه حركت فكرى و عملى او در دنيا و معيار رسيدگى به امور او در آخرت باشد و همه اينها براى رسيدن انسان به آن كمال حقيقى است كه موجب سعادت وى خواهد بود. حاصل آنكه: عالم ذر و عالم ملكوت دو عالم جدا از هم هستند زيرا عالم ذر عالمى است كه پيش از خلقت انسان بوده است و عالم ملكوت يكى از عوالم انسان بعد از خلقتش است و اگر با هم ارتباطى داشته باشند مربوط به عالم آخرت است كه اينك براى انسان مشخص نيست.
يکشنبه 8 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 475]