محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846430763
ُمردم سالارى دينى در انديشه سياسى حضرت آيت الله خامنه اى
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: ُمردم سالارى دينى در انديشه سياسى حضرت آيت الله خامنه اى
دكتر محمد رضا جمالىمفاهيم انديشه حكومت اسلامىمقام معظم رهبرى به عنوان رهبرى الهى كه هدايت و راهبرى نظام اسلامى را برعهده دارند نسبت به نقش مردم در سرنوشت خود و اداره حكومت توسط مردم بياناتى فرموده اند. اين بيانات كه با استفاده از شناخت منابع دست اول دينى، مفاهيم سياسى، تجربه فعاليت هاى سياسى و انجام امور حكومتى ايراد شده است مى تواند به عنوان راهبردهاى يك انديشه سياسى در ميدان عمل فعالان و نخبگان سياسى باشد.نگاه مقام معظم رهبرى به مقوله مردم سالارى دينى برآمده از افكار بلند امام (ره) مى باشد كه فرمود: «دموكراسى، غربى اش فاسد است و شرقى اش هم فاسد است. دموكراسى اسلامى صحيح است.»(۱)يا در جاى ديگر امام با معرفى مردم سالارى دينى به عنوان كامل ترين نوع دموكراسى مى فرمايند: «ممكن است دموكراسى مطلوب ما با دموكراسى هايى كه در غرب هست، مشابه باشد، اما دموكراسى كه ما مى خواهيم به وجود بياوريم، در غرب وجود ندارد و دموكراسى اسلامى، كامل تر از دموكراسى غرب است.»(۲)در بيان و تشريح بيان امام و در اداره راه آن قائد عارف در مقام تبيين علمى دموكراسى، مقام معظم رهبرى مى فرمايند: «بنده اصرار دارم كه به جاى تعبير دموكراسى از تعبير مردم سالارى دينى و اسلامى استفاده شود. تعبير دموكراسى يك تعبير غربى و وارداتى است؛ تعبيرى كه به صورت دقيق و همه جانبه جز با همان فرهنگ غلط دور از معنويت تطبيق نمى كند و خودشان هم نشان داده اند كه اين فرهنگ و اين خواسته عملى هم نيست.»(۳)براى پى بردن به انديشه سياسى رهبرى انقلاب در باب مردم سالارى دينى، بايد ضمن بررسى نحوه نگرش ايشان به مفهوم مردم سالارى دينى به ثمره عملى آن يعنى حكومت اسلامى نظرى افكند.به همين دليل اين مباحث در دو بخش زير پى گرفته مى شود.- مفهوم مردم سالارى دينى در انديشه رهبرى- حكومت اسلامىپيوستگى دو مقوله حكومت دينى و مدل مردم سالارى دينى نوع ممتاز و درخشانى از ايده تشكيل حكومت به وجود آورده كه در جمهورى اسلامى تبلور پيدا نموده است. اميد آن مى رود جمهورى اسلامى ادامه راه نورانى باشد كه در مدل آرمانى امام عصر (عج) و تحقق حكومت جهانى آن امام دادگستر به سر منزل مقصود برسد و تحقق آرمان هاى مستضعفين، محرومين و مغضوبين زر و زور و تزوير باشد.۱ - مفهوم مردم سالارى دينى در انديشه رهبرى۱-1: حاكميت در مردم سالارى دينىمقام معظم رهبرى، مردم سالارى دينى را نظام سياسى مى دانند كه در آن حاكميت به خداوند تعلق دارد و با عقيده و ايمان و عواطف و آراى مردم پيوند خورده است.(۴)حقيقت واحد بودن مردم سالارى دينى مويد اين است كه اين مقوله مفهومى تركيبى از دو جزء مردم سالارى و دينى نمى باشد بلكه يك حقيقتى واحد است كه مردم سالارى دينى هم در مبانى، هم در شكل و هم در روش اداره حكومت تفاوت هاى اساسى با مردم سالارى دارد و اين تمايز، مردم سالارى دينى را ويژه كرده است.مردم سالارى دينى به معناى تركيب دين و مردم سالارى نيست؛ بلكه يك حقيقت واحد و جارى در جوهره نظام اسلام است؛ چرا كه اگر نظامى بخواهد بر مبناى دين عمل كند، بدون مردم نمى شود ضمن آن كه تحقق حكومت مردم سالارى واقعى هم بدون دين امكان پذير نيست.(۵)انديشه رهبرى در چارچوب ديدگاهى تحليلى مى شود كه حاكميت را از آن خدا مى داند و معتقد است كه خداوند از جانب رسولان و ائمه هدى و احكام دينى انسان ها را هدايت مى كند و بهترين وضعيت را براى رسيدن به آن اهداف الهى از طريق قوانين فردى و اجتماعى وضع نموده است.در نظام اسلامى، يعنى مردم سالارى دينى، مردم انتخاب مى كنند؛ تصميم مى گيرند و سرنوشت اداره كشور را به وسيله منتخبان خودشان در اختيار دارند، اما اين خواست و انتخاب و اراده در سايه هدايت الهى هرگز به بيرون جاده صلاح و فلاح راه نمى برد و از صراط مستقيم خارج نمى شود.(۶)۲-1: عدم الگوگيرى از مدل هاى غربىمردم سالارى دينى رويكردى به غرب ندارد چون كه دموكراسى و مردم سالارى در غرب داشتن علم بدون اخلاق و معنويت است و به جاى اين كه مردم، سالار باشند سرمايه سالار مى باشد و منافع زورمندان و سرمايه داران مدنظر است.از غرب هم نمى خواستيم و نمى توانستيم الگو بگيريم، چون غرب چيزهايى داشت، اما به قيمت نداشتن چيزهاى مهم ترى در غرب علم بود، اما اخلاق نبود؛ ثروت بود، اما عدالت نبود؛ فناورى پيشرفته بود، اما با تخريب طبيعت و اسارت انسان، اسم دموكراسى و مردم سالارى بود، اما در حقيقت سرمايه سالارى بود نه مردم سالارى.(۷)۳-1: هويت مستقل و جديد مردم سالارى دينىدر انديشه سياسى رهبرى مردم سالارى دينى هيچ ارتباطى با غرب ندارد و مفهومى مستقل مى باشد به طورى كه ايشان مى فرمايند: مردم سالارى دينى دو چيز نيست؛ اين طور نيست كه ما دموكراسى را از غرب بگيريم و به دين سنجاق بكنيم تا بتوانيم يك مجموعه كامل داشته باشيم، نه خود اين مردم سالارى هم متعلق به دين است. مردم سالارى هم دو سر دارد كه من در يك جلسه ديگر هم به بعضى از مسئولان اين نكته را گفتم. يك سر مردم سالارى عبارت است از اين كه تشكيل نظام به وسيله اراده و راى مردم صورت بگيرد، يعنى مردم نظام را انتخاب مى كنند، سر ديگر قضيه مردم سالارى اين است كه حالا بعد از آن كه من و شما را انتخاب كردند، ما در قبال آنها وظايف جدى و حقيقى داريم. بعضى دوستان اين روايات را از نهج البلاغه و غير نهج البلاغه جمع كردند ... نه سر مردم منت بگذاريد كه ما اين كارها را براى شما كرديم يا مى خواهيم بكنيم، نه آنچه را كه براى مردم انجام داديد، درباره آن مبالغه كنيد.(۸)۴-1: ابتكارى بودنمدل حكومتى مردم سالارى دينى، يك مدل بديع، ابتكارى و نو مى باشد به طورى كه در بين انواع و اقسام مدل هاى حكومتى چنين مدلى وجود نداشته است و اين مدل از حكومت به دليل كارآمدى، ويژگى دينى و مردمى آن و نداشتن موانع و خصلت هاى منفى دموكراسى منحصر به فرد است و در دموكراسى غربى شبهه هاى جدى ايجاد نموده است.مقام معظم رهبرى در جديد و منحصر به فرد بودن مردم سالارى دينى مى فرمايند: «امروز مردم سالارى دينى كه ما در كشور خود مطرح مى كنيم، يك حرف نو است؛ نه فقط به خاطر اين كه ما شاخه اى از مردم سالارى را داريم ارائه مى دهيم خير در واقع ما داريم در مردم سالارى دنيا شبهه مى كنيم.(۹)۵-1: رد ناسازگارى دين و مردم سالارىموضوع ناسازگارى دين و مردم سالارى از موضوعات مهمى است كه عده اى بر آن تاكيد دارند به طورى كه مى گويند واژه مردم سالارى قيد بردار نمى باشد. دموكراسى، دموكراسى است و موضوعى به نام دموكراسى اسلامى يا مردم سالارى دينى معنا و مفهومى ندارد.مقام معظم رهبرى با مثال آوردن از الگوى حكومتى كه امام پايه گذار آن بودند تاكيد داشتند. مهم ترين كارى كه امام كردند، اين بود كه مفهوم مردم سالارى را از چيزى كه طراحان دموكراسى غربى و عوامل آنها در صحنه هاى علمى مى خواستند نشان بدهند به كلى دور كردند. سعى آنها اين بود كه اين طور القا كنند كه مردم سالارى با دين سالارى و ديندارى سازگار نيست. اما اين مفهوم را زايل كرد و مردم سالارى دينى ق€… يعنى همان جمهورى اسلامى ق€… را در دنيا مطرح كرد.(۱۰)۶-1: مصاديق جامعهدر ديدگاه مقام معظم رهبرى، مردم سالارى دينى نظام آرمان ها معرفى شده(۱۱) و در جامعه اى قابل تحقق است كه هم در «باطن مردم، هم در مقررات و هم در باطن مجريان با اخلاص، نورانيت وجود داشته باشد»(۱۲) و با اين اوصاف، مردم سالارى دينى جامعه پاك و فاضله، دينى است كه آرمان قابل دسترس متدينان به شمار مى رود و الگوى مردم سالارى دينى رفتار سياسى امير مومنان ( ع) معرفى شده است(۱۳) به طورى كه ولايت فقيه مصداق اين مردم سالارى در شرايط حاضر است.۷-1: نسبت بين حاكم و مردمنسبت مردم و حاكم يك نسبت خشك و مقرراتى نيست بلكه حاكم اسلامى بايد با تمام وجود براى مردم تلاش كند و رمز اين موفقيت كار براى خداست.يك روى مردم سالارى اين است كه مردم، مسئولان را انتخاب مى كنند. آن روى ديگر اين است كه وقتى مسئولان بر سر كار آمدند، همه همت شان رفع نيازهاى مردم و كار براى آنها باشد.اگر حاكمان و صاحب منصبان اسلامى بخواهند اين وظايف را انجام بدهند به يك نقطه ديگر احتياج دارند و آن اخلاص و براى خدا كار كردن و با خدا رابطه خود را نگهداشتن است. مسئول امور و صاحب منصب در نظام اسلامى مسئله اش فقط مواجهه با مردم نيست. اگر با خدا متصل نباشد، كار براى مردم و خدمت براى آنها لنگ خواهد ماند.(۱۴)2 - حكومت اسلامىدر انديشه سياسى مقام معظم رهبرى «حق حكومت» از ناحيه خداوند هيچ گاه قابل تفويض نيست. اين حق از مجارى خاصى با شرايط ويژه اى اعمال مى شود و در همان حال كه افرادى متولى اداره و اجراى قدرت سياسى هستند حكومت به خداوند تعلق دارد.شيخ انصارى در كتاب مكاسب آورده است: «الاصل عدم ثبوت الولايه لا حد بشىء من الامور المذكوره(التصرف فى الاموال و الانفس) خرجنا عن هذا الاصل فى خصوص النبى و الائمه صلوات اله عليهم اجمعين ... ان الامام سلطنته مطلقه على الرعيه من قبل الله.»اصل اولى آن است كه هيچ كس حق حكومت بر ديگران را ندارد. پيامبر (ص) و امام معصوم عليهم السلام از اين اصل استثنا شده اند و امام از طرف خداوند داراى ولايت و سلطنت مطلق بر مردم است.(۱۵)۱-2: اصول حاكم بر جامعه اسلامىجز خداى واحد قهار هيچ كس حق ولايت و سرپرستى بر مردم را ندارد و هرگونه سرپرستى بدون اذن الهى، طاغوت است و خدا بهتر مى داند حق خود را به چه كسى اعطا كند. اين حق الهى ابتدا به رسولان و بعد به امامان و بعد افراد شايسته اى كه نيابت امام عصر را برعهده مى گيرند، اعطا مى شود و اصول حاكم بر جامعه ولايت الهى مى باشد.حضرت آيت الله خامنه اى اصول حاكم بر جامعه اسلامى و مبانى آن را چنين برمى شمارند: سرپرستى جامعه متعلق به خداى متعال است. ولايت يعنى حاكميت و سرپرستى در جامعه اسلامى، طبيعتا چيزى جدا از ولايت و سرپرستى و حكومت در جوامع ديگر است. در اسلام، سرپرستى جامعه متعلق به خداى متعال است. هيچ انسانى اين حق را ندارد كه اداره امور انسان هاى ديگر را برعهده بگيرد. اين حق مخصوص خداى متعال است كه خالق و منشى و عالم به مصالح و مالك امور انسان ها، بلكه مالك امور همه ذرات عالم وجود است. خود اين احساس در جامعه اسلامى چيز كم نظيرى است. هيچ قدرتى، هيچ شمشير برانى، هيچ ثروتى، حتى هيچ علم و تدبيرى به كسى اين حق را نمى دهد كه مالك و تصميم گيرنده درباره سرنوشت انسان هاى ديگر باشد. اينها ارزش هستند. حق توليت امور و زمامدارى مردم را به كسى اعطا نمى كند. اين حق متعلق به خداست.خداى متعال اين ولايت و حاكميت را از مجارى خاصى اعمال مى كند؛ يعنى آن وقتى هم كه حاكم اسلامى و ولى امور مسلمين چه بر اساس تعيين شخص آن چنان كه طبق عقيده ما در مورد اميرالمومنين و ائمه تحقق پيدا كرد و چه بر اساس معيارها و ضوابط انتخاب شد، وقتى اين اختيار به او داده مى شود كه امور مردم را اداره بكند، باز اين ولايت، ولايت خدا است.اين حق، حق خداست و اين قدرت و سلطان الهى است كه بر مردم اعمال مى شود.(۱۶)2-2: ادله گزينش عنوان ولايتهمان طور كه گفته شد تحقق حكومت اسلامى مشروع فقط از طريق انتصاب الهى امكانپذير است كه رهبرى در همه سطوح حكومت، از عنوان ولايت استفاده نموده است، آيت الله خامنه اى در يك سخنرانى خود ادله گزينش عنوان ولايت را چنين برشمرده اند: پيامبر اكرم (ص) در اين ماجراى تاريخى[غدير] در اين نصب بزرگ، حكومت را با تعبير ولايت بيان كرد. در زبان عربى و زبان هاى ديگر، براى اين پديده اى كه اسمش حكومت و زمامدارى و حكمرانى است يعنى كسى يا جماعتى كه بر يك جامعه حكومت مى كند و فرمان مى راند، تعبيرات گوناگونى آورده شده است كه هر يك از اين تعبيرات، اشاره به جهت خاصى است...در فارسى هم همين تعابير وجود دارد، مثلا زمامدارى، اشاره به يك جنبه از حكومت است يا مثلا حكمرانى و فرماندهى، هر كدام به يك جنبه اشاره دارد. در اسلام بيشتر از همه بر روى كلمه ولايت تكيه شده است.(۱۷)۳-2: مدل مطلوب حكومت اسلامىرهبرى انقلاب مدل مطلوب حكومت اسلامى را در قالب ولايت تعريف مى كنند و مسئله ولايت و حكومت در اسلام را يك مسئله اساسى و مهم تلقى مى نمايند.(۱۸)ايشان، جامعه ولايى را داراى ارگانيسمى منسجم و در هم تنيده معرفى نموده و تاكيد مى كند: «ولايت يعنى پيوند و ارتباط تنگاتنگ و مستحكم و غيرقابل انفصال و انفكاك جامعه اسلامى كه داراى ولايت است؛ يعنى همه اجزاى آن به يكديگر و به آن محور و مركز اين جامعه يعنى ولى متصل است.لازمه همين ارتباط و اتصال است كه جامعه اسلامى در درون خود يكى است و متحد و موتلف و متصل به هم است و در بيرون نيز اجزاى مساعد با خود را جذب مى كند و اجزايى را كه با آن دشمن باشند، به شدت دفع مى كند و با آن معارضه مى نمايند، يعنى «اشداء على الكفار رحماء بينهم»، لازمه ولايت و توحيد جامعه اسلامى است. اين مبناى توحيد و اعتقاد به وحدانيت حضرت حق ق€… جل و اعلاء- در تمام شئون فردى و اجتماعى جامعه اسلامى تاثير مى گذارد و جامعه را به صورت يك جامعه هماهنگ و مرتبط به يكديگر و متصل و برخوردار از وحدت مى سازد.(۱۹)در حكومت ولايى رابطه مردم و حاكم يك رابطه خشك و بى روح نيست بلكه يك رابطه عاطفى، عقلانى و منطقى است و ارتباطات فكرى و عقيدتى بر كليه شئون آن حاكم است. رهبرى اين نوع رابطه را به ريسمان محكم و تابيده شده تعبير مى كند.(۲۰)۴-2: ويژگى هاى ولايترهبر انقلاب براى ولايت ويژگى هايى را ذكر مى كند و ولايت را سايه توحيد مى دانند و جامعه نبى اكرم(ص) و اميرالمومنين (ع) را جامعه ولايى مى خوانند.اساسى ترين مسئله دين، مسئله ولايت است، چون ولايت، نشانه و سايه توحيد است. ولايت يعنى حكومت چيزى كه در جامعه اسلامى متعلق به خدا است پس وقتى ولى خدا فردى مانند رسول اكرم (ص) يا اميرمومنان (ع) باشند و اين افراد در راس قرار گيرند آن جامعه، جامعه ولايى است.(۲۱)در جامعه ولايى، رهبر بايد نمونه و الگو باشد و تجسم يك فرد وارسته و متمسك به ولايت معصومين را دارا باشد.رهبر فرزانه انقلاب در اين خصوص مى فرمايند: آن كسى كه اين ولايت را از طرف خداوند عهده دار مى شود بايد نمونه ضعيف و پرتو و سايه اى از آن ولايت الهى را تحقق بخشد و نشان بدهد خصوصيات ولايت الهى را دارا است.(۲۲)۴-2: شرايط ايجابى ولايتويژگى هاى ولى و شرايط ايجابى ولايت: از ديدگاه رهبر انقلاب براى ولى و حاكم چهار ويژگى ذكر شده است: قدرت، حكمت، عدالت و رحمت.(۲۳)از نظر رهبرى آن شخصى يا آن دستگاهى كه اداره امور مردم را به عهده مى گيرد بايد مظهر قدرت و حكمت و عدالت و رحمت باشد.نمى توان بدون داشتن صفات فوق و آميختن آنها با يكديگر به يك سطح قابل قبولى براى اعمال ولايت الهى رسيد. توام نمودن قدرت مادى و معنوى با حكمت و معرفت و دانش و در آميختن قدرت و رحمت و نگاه عدالت محور به همه مقوله هاى يك نظام حكومتى و عدالت را سلسله جنبان فعاليت هاى دولتمردان ديدن از ويژگى هاى ضرورت است كه ولى بايد متصف بدان باشد.شرايط ايجابى ولايت و خصوصيات آن برگرفته از احكام دين و سيره نبوى و علوى است و مردم در اين حكومت بيشتر از هر چيزى متصف به صفات ولى و ارزش هاى رايج معنوى مى شوند.- ولايت در اسلام، ناشى از ارزش ها است، ارزش هايى كه وجود آنها هم سمت و هم مردم را مصونيت مى بخشد؛ مثلا عدالت... از جمله شرايط ولايت است.(۲۴)- ولايت، يك مفهوم مردمى است و متوجه به جهت حقوق مردم است و رعايت آنها و حفظ جانب انسان ها است و بلكه مردمى ترين نوع حكومت است.(۲۵)- در حكومت ولايى، حاكم بايد از متن مردم باشد، همان طورى كه در مورد خود پيامبر (ص) وجود دارد.(۲۶) - ضمانت اجرايى اين حكومت درونى است.(۲۷)- حاكم و والى از نظر قانون با ديگران مساوى است.(۲۸)- ولايت، يعنى حاكميت انسان هاى پارسا، انسان هاى مخالف با شهوات نفس خودشان و انسان هاى عامل به صالحات.(۲۹)- ولايت خير انسانيت و مصلحت جامعه اسلامى در آن است.(۳۰)۵-2: ويژگى ها و شرايط سلبى ولايتدر انديشه سياسى رهبرى انقلاب در كنار شرايط ايجابى يك سرى شرايط سلبى ديده مى شود و ولى بايد از آن صفات به دور باشد و بكوشد كارگزاران نظام وى نيز از آن صفات به دور باشند.- ولايت به هيچ وجه سلطنت نيست و والى نيز سلطان نيست.(۳۱)- هر حكومتى كه ارتباط تنگاتنگ و محبت آميز با مردم نداشته باشد، ولايت نيست.(۳۲)- اگر رابطه حاكمان و مردم بر اساس ترس و رعب و خوف باشد ولايت نيست.(۳۳)- اگر منشا قدرت كودتا باشد ولايت نيست.(۳۴)- اگر خاستگاه قدرت، وراثت و جانشينى نسبى باشد، ولايت نيست(۳۵).- اگر كسى ارتباط با مردم را بدون داشتن معيارهاى واقعى احراز بكند، باز هم ولايت صادق نيست.(۳۶)- در مفهوم ولايت، هيچ گونه امر زشتى وجود ندارد.(۳۷)- ولايت براى والى و تشكيلات حكومتى طعمه نيست.(۳۸)- در عين وجود اقتدار و عزت و جزم و عزم و قاطعيت، هيچ نشانه اى از استبداد و خودخواهى و خودرايى و زياده طلبى نيست.(۳۹)- معناى ولايت، محجوريت مردم و قيموميت بر آنها نيست.(۴۰)۶-2: سطوح ولايتولايت داراى سطوح ولايت نبوى، ولايت ائمه هدى و امامان معصوم و ولايت فقيه مى باشد.با توجه به اين سطوح مى توان سه نوع حكومت را نيز متصور شد. حكومت نبوى (نبوت)، حكومت امامان(امامت) و ولايت فقيه.الف: ولايت نبوىخداوند حق اعمال حكومت را به نبى مكرم اسلام داده است: «اساسى ترين مسئله دين، مسئله ولايت است؛ چون ولايت، نشانه و سايه توحيد است. ولايت يعنى حكومت چيزى است كه در جامعه اسلامى متعلق به خداست و از خداى متعال به پيامبر و او به ولى مومنين مى رسد.»(۴۱)رسول اكرم (ص) با تشكيل حكومت در مدينه النبى اعمال حاكميت و ولايت الهى را از مصادر و فرامين حكومتى اعمال مى كردند به طورى كه يك جامعه نمونه و الگو در مدينه النبى پديد آمد.سيزده سال پيغمبر اسلام مبارزه كرد، اما مهم آن است كه بدانيم اين مبارزه براى اين بود كه يك جامعه اسلامى به وجود بيايد. پيغمبر اسلام به دنبال يك مدينه فاضله مى گشت.آن طورى كه از ظواهر حركات پيغمبر اكرم در طول دوران مكه مخصوصا سال هاى آخر اين دوران برمى آيد، پيامبر اكرم دائما در صدد آن بود كه بتواند يك گوشه اى از اين دنياى بزرگ را پيدا كند و در آن انديشه و فكر خود را به مرحله عمل در بياورد. اسلام را و توحيد را در جامعه پياده كند.اگر سراغ قبايل اطراف مكه مى رفت و اگر به شهر طائف مى رفت و اگر ياران خود را به حبشه مى فرستاد و اگر خود با اوس و خزرج در نزديكى مكه به گفتگو و مذاكره مى نشست، همه براى اين بود كه بتواند زمينه يك جامعه توحيدى را فراهم كند.(۴۲)پس تلاش پيامبر براى ابلاغ رسالت الهى و اجراى دستورات الهى معطوف به تشكيل حكومت و نظام سياسى بود. به طورى كه سيره و رفتار آن حضرت در مدت حكومت خود به عنوان يك مشى و منش روشن در احكام و آداب حكومتدارى در نظام اسلامى منظور مى شود.ادامه دارد...
جمعه 6 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]
-
گوناگون
پربازدیدترینها