تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى‏خواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم الل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818966383




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مفاهيم مطالعات شهري/‌٥ تحليل دوره هاي دوم و سوم برنامه‌ريزي شهري مقدمه‌اي بر طرح‌هاي سيستمي - راهبردي


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: مفاهيم مطالعات شهري/‌٥ تحليل دوره هاي دوم و سوم برنامه‌ريزي شهري مقدمه‌اي بر طرح‌هاي سيستمي - راهبردي


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مسائل راهبردي ايران

اشاره:
آن‌چه كه در پي مي آيد ويرايش نخست بخش پنجم مقاله « سير تحول نظريه‌هاي برنامه‌ريزي شهري» از مجموعه متون آموزشي «مفاهيم مطالعات شهري»، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان شهري و مسكن است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
در بخش‌هاي پيشين به توضيح مفهوم عام برنامه‌ريزي و سپس مفهوم برنامه‌ريزي شهري و فرآيند آن و سير تحول برنامه‌ريزي شهري و ويژگي‌هاي برنامه‌ريزي شهري و نقدهاي واردشده به طرح هاي جامع پرداخته شد. در اين بخش مروري بر دوره‌هاي دوم و سوم برنامه‌ريزي شهري انجام مي‌گيرد.

اين بخش پايه اي براي ورود به برنامه ريزي راهبردي است.

هدف از تدوين مقالات «مفاهيم مطالعات شهري»، در سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران، ايجاد زيربناي نظري اوليه براي پرداختن به نقاط قوت و ضعف(درون بخش) و فرصت‌هاي و تهديدات در محيط پيراموني (SWOT) توسعه‌ شهري است. مقالات «مفاهيم مطالعات شهري» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح مي‌دهند كه با استفاده از آن‌ها تا حدودي مي‌توان به ارزيابي سياست‌گذاري برنامه‌ريزي شهري پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمه‌ي ايجاد يك عرصه‌ عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفه‌مندان با مديران و سياست‌گذاران درباره‌ي سياست‌ها و استراتژي‌ها و برنامه‌ها در آن حوزه مي‌داندو اظهار اميدواري مي‌كند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياست‌گذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديد‌گاه‌هاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزه‌هاي مختلف شود. سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيق‌تر نياز‌هاي خبرنگاران و سياست‌پژوهان محترم، علاقه‌مندي خود را براي دريافت ([email protected]) مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفه‌مندان، مديران و سياست‌گذاران محترم در ارائه‌ي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آن‌ها اعلام مي‌كند.
در ادامه متن كامل پنجمين بخش از اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم مي‌شود.

****************

دوره‌ي دوم برنامه‌ريزي سيستمي

ارزيابي و نقد تجارب برنامه‌ريزي شهري در دوره اول (نيمه اول قرن بيستم)، به ضرورت بازنگري و تغيير در ديدگاه‌ها و روش‌هاي برنامه‌ريزي منجر شده است. اين تحولات و تغييرات در سه محور عمده صورت گرفته است:
1- تحول در نظريات برنامه‌ريزي شهري
2- تغيير در الگوهاي تهيه طرح‌هاي شهري
3- تحول در روش‌هاي اجرايي

نظريات مختلفي كه از اواسط دهه 1960 ميلادي به بعد ارائه گرديده است به دو دسته عمده تقسيم مي‌شوند :
1- نظرياتي كه به تبيين چگونگي كاركرد نظام جامعه مربوط مي‌شوند؛
2- نظرياتي كه به روش‌ها، ابزار نظارت و تغيير نظام‌هاي جامعه ارتباط دارند؛

در مورد شناخت و تبيين نظام‌هاي اجتماعي، "نظريه عمومي سيستم‌ها" يكي از اين نظريه‌هاي كارآمد مي‌باشد و عليرغم انتقاداتي كه به آن وارد شده است، هنوز هم به عنوان يكي از نظريات بنيادين مطرح است. نظريه عمومي سيستم‌ها و دانش‌هاي وابسته به آن (همچون سيبرنتيك و نظريه اصلاحات) در دهه 1950 ميلادي مطرح شد(م.م فرنهاد، 1376) و در كوتاه‌مدت در تمام حوزه‌هاي مربوط به علوم طبيعي و از جمله شهرسازي مورد استفاده وسيع قرار گرفت. نخستين مباحث مربوط به مباني و مفاهيم نظريه سيستم‌ها توسط "لودويك فن برتالانفي" مطرح شد. (جنسن، 1376)
شهر يك سيستم "مكاني- فضايي" است كه داراي اجزاء و عناصر كالبدي، اقتصادي، اجتماعي، سياسي، محيطي و ... مي‌باشد. اين اجزاء در ارتباط متقابل با هم نقش عمده‌اي در شخصيت كلي سيستم دارند و باعث سازمان‌يابي فضاهاي شهري و فرآيندهاي اقتصادي- اجتماعي در شهر مي‌شوند.

مفهوم سيستم‌

سيستم از مجموعه‌اي اجزاي مرتبط با هم تشكيل شده است. در اين ديدگاه هر پديده كوچك يا بزرگ، زنده يا غيرزنده در جهان داراي سازمان و نظامي است كه از يك‌طرف از تعدادي زيرسيستم تشكيل شده و از طرف ديگر، به عنوان جزئي از يك سيستم بزرگتر عمل مي‌كند. زيرسيستم‌هاي اصلي به عنوان ساختار و سيستم‌هاي بزرگتر (فرا‌سيستم) به عنوان محيط سيستم شناخته مي‌شوند كه در كنش متقابل با يكديگر قرار دارند. در سيستم‌ها نوعي سلسله مراتب از نظم ساختاري (نظم اجزاء)، عملكردي و رفتاري وجود دارد.

نظريه سيستم‌ها بر پايه مفاهيم اساسي زير قرار دارد : (فرشاد، 1368)
*جزء و كل. هر سيستم از عناصري تشكيل يافته است كه مجموعاً در ارتباط با هم، يك كل را پديد مي‌آورند. در تفكر سيستمي، تأكيد بر روي كل است. جزء في‌النفسه فاقد ارزش‌هاي شكلي خاصي است، اما در اتحاد با ساير اجزاء موجد كل مطلوب و وحدت شكلي است.
در تفكر سيستمي مفهوم "كليت" پايه و اساس است. در اين تفكر، برخلاف تفكر "تجزيه‌گرا" يا "عنصر‌گرا" (كه براي عناصر بنيادي اصالت قائل هستند)، كل هر پديده اساس كار قرار دارد و اعتقاد بر آن است كه از شناخت ماهيت و خواص عناصر نمي‌توان به شناخت كل رسيد. در مكتب سيستمي، يك كل (كه يك سيستم است) داراي شخصيت و رفتاري است كه در عناصر متشكله آن وجود ندارد و فقط در قالب مجموع آن عناصر و تبلور آن‌هاست كه آن شخصيت تجلي مي‌كند.
*عناصر. به اجزاي تشكيل دهنده سيستم گفته مي‌شود. اين عناصر از ابزارهاي هويت ‌دهنده سيستم مي‌باشند.
*ارتباط. پيوند ميان اعضاء يكي از ويژگي‌هاي مهم سيستم‌هاست. از جمله اين ارتباطات مي‌توان از ارتباطات تعاملي، ارتباطات زايشي، ارتباطات تبديل و تحولي، ارتباطات ساختاري، ارتباطات رفتاري و ارتباطات كنترلي نام برد.
*محيط. مجموعه عوامل، پارامترها و متغيرهايي كه جزء سيستم به شمار نمي‌آيند، اما به‌گونه‌اي بر ساخت و رفتار سيستم تأثيرگذار مي‌باشند.

از نظر ارتباط با محيط اطراف، سيستم‌ها به دو دسته تقسيم مي‌شوند : (زاهدي، 1376)
1- سيستم بسته. سيستم ساده‌اي است كه با ساير سيستم‌ها ارتباط برقرار نمي‌كند. در برخورد با محيط، سازمان خود را از دست مي‌دهد يا عملكردش تغيير مي‌كند. در اين سيستم "آنتروپي مثبت" ، گرايش به افزايش دارد و بر ميزان بي‌نظمي داخل سيستم مي‌افزايد.
2- سيستم باز. سيستمي است كه با محيط اطراف خود ارتباط برقرار مي‌كند و در اين ارتباط، مبادله اطلاعات و انرژي انجام مي‌گيرد. در همه قلمروها بويژه قلمرو انساني - اجتماعي، سيستم‌ها همواره سيستم‌هاي باز هستند كه بين آن‌ها و محيط اطراف آن‌ها داده و ستانده متقابل در جريان است.

چنان‌كه اشاره شد؛ يك سيستم، كلي است "هوشمند" كه ميان عناصر تشكيل ‌دهنده آن پيوندهايي وجود دارد. واضِع اين نظريه برتالانفي مي‌گويد "با نگرش تك‌بعدي نمي‌توان اطلاعات جامعي درباره نحوه هماهنگي اجزاء و فرآيندهاي گوناگون ارگانيسم به دست آورد." به نظر وي يك ارگانيسم، صرفاً مجموعه‌اي از عناصر جداگانه نيست، بلكه سيستمي است داراي نظام و كليت كه در حال تغيير و تبديل است. نقاط قوت اين نظريه، كلي‌نگري و همه جانبه‌نگري آن مي‌باشد. منظور از اين نظريه تعيين اصولي است كه به همه سيستم‌هاي ديگر قابل تعميم باشد. (برتالانفي، 1366)

در واقع اين نگرش، آميزه‌اي از روش‌هاي قياسي و استقرايي است كه مي‌تواند ضمن دارا بودن محاسن هر دو، فاقد نقاط ضعف آن‌ها باشد، زيرا هم كليت پديده و هم ارتباط اجزاء تشكيل ‌دهنده آن مورد توجه قرار مي‌گيرد. به عبارت ديگر، در اين روش تنها به بررسي رفتار اجزاء سيستم با يكديگر اكتفا نمي‌شود زيرا كل سيستم نيز، شخصيت و كليتي دارد كه با مجموعه تك‌تك اعضاء آن متفاوت است. در عين حال، كنش و واكنش اجزاء با يكديگر، تغييراتي در كل پديد مي‌آورد كه توجه به آن‌ها را الزامي مي‌سازد. در واقع نگرش سيستمي چارچوب منطقي و علمي ارائه مي‌دهد كه با ساير نگرش‌ها متفاوت است. اين تفاوت، از چندبعدي بودن آن ناشي مي‌شود. بنابراين برنامه‌ريزي شهري در اين نگرش، بررسي پديده‌ها از طريق درنظر گرفتن كليت آن‌ها است. (زاهدي، 1376)
فعاليت، روابط متقابل و كالبد مجموعه بخش‌هاي مختلف شهر كه با ارتباطات فيزيكي، اقتصادي، اجتماعي و ... به هم مرتبط مي‌شوند، پديده سيستمي را تشكيل مي‌دهند. بر همين اساس فضاي شهري يك سيستم است.

شهر به مثابه سيستم

شهرهايي كه در طول تاريخ بشري پديد آمده‌اند، يك سيستم هستند. اما هر شهر يك سيستم جدا از ديگر سيستم‌هاي شهري نيست، بلكه جزئي از يك سيستم كلي‌تر است. ساخت شهر، مركب از چهار سيستم (طبيعي، انديشه‌اي- ارزشي، مديريت كالبدي و فضايي- فعاليتي) است. سيستم‌هاي شهرهاي كهن در طول قرن‌ها متأثر از شرايط اجتماعي، اقليمي، اقتصادي و ... شكل گرفته‌است. عواملي چون شرايط اقليمي، جغرافيايي و فرهنگي در تشكيل شهرها يك متغير مستقل و سلسله مراتب شهري و ديگر عناصر شهري يك متغير وابسته به شمار مي‌آيند. (آكوچيكيان، 1379) براي درك سيستمي شهرهاي قديم ايران بهتر است ابتدا ويژگي‌ها و خصوصياتي را كه يك سيستم دارا مي‌باشد تشريح كنيم : (برتالانفي، 1366)
- عناصر تشكيل ‌دهنده يك سيستم مي‌توانند خود سيستم‌هاي فرعي باشند؛
- وجود ارتباط ميان عناصر تشكيل ‌دهنده سيستم؛
- وجود سلسله مراتب ميان عناصر سيستم؛
- حاكميت نظام قوانين بر هر مرتبه از سيستم؛

تبلور هريك از اين خصوصيات در بافت قديم شهرهاي سنتي قابل مشاهده و تحقيق است. عناصر تشكيل دهنده يك شهر گوناگون‌اند و از ديدگاه سيستمي، تقسيم‌بندي شهر و تجزيه آن به عناصر مي‌تواند ساختاري يا رفتاري باشد. كوچكترين اتم ساختاري شهر، يك ساختمان يا بناي شهري است و كوچكترين عنصر رفتاري آن نيز انسان است. اين تجزيه و تقسيم در سيستم شهري چندان اهميت ندارد، بهتر اين است كه مجموعه‌اي از اين عناصر به صورت سيستم‌هاي فرعي‌تر از يك سيستم شهري به شرح زير دسته‌بندي شود : (فرشاد، 1368)
- تجسم يك سيستم شهري متشكل از بخش دروني، بخش مياني و بخش بيروني؛
- تشكيل شهر از مجموعه‌اي عناصر عملكردي همچون مراكز ديني، اقتصادي، سياسي، اداري و ...؛
- عناصر متشكله فرهنگي مثل محله‌هاي متمايز فرهنگي و ديني؛

عناصر موجود در بافت‌هاي قديمي شهرهاي سنتي، خود سيستم‌هاي فرعي از يك سيستم بزرگتر بوده‌اند. اين عناصر كه در پاسخگويي به نيازهاي اقليمي و حياتي پديد آمدند، با گذشت زمان روند تكاملي خود را طي كرده و به صورت سيستم‌هاي متعالي تكوين يافته‌اند.

از جمله اين عناصر سيستمي مي‌توان به اين موارد اشاره نمود : (فرشاد، 1376 و سعيدنيا، 1378 و شهري، 1369)
- بن‌بست. كوچكترين سيستمي كه در محدوده تاريخي شهرها معنا دارد؛
- شبكه بن‌بست. از تركيب چندين بن‌بست ساده و يك معبر كه اين سيستم‌ها را به هم متصل مي‌نمايد، شبكه بن‌بست به وجود مي‌آيد؛
- معبر ارتباطي. از تركيب چند شبكه بن‌بست حول معبري بن‌باز و كوتاه بدون كاربري‌هاي عمومي، واحد بزرگتري به نام معبر ارتباطي به وجود مي‌آيد؛
- زيرمحله. از تركيب تمام اجزاء قبلي حول معبري طولاني‌تر، زيرمحله شكل مي‌گيرد. روي اين معبر معمولاً گشايش‌هاي فضايي محدودي به صورت ميدانچه و اطراف آن كاربري‌هاي عمومي چون حمام، مسجد، تكيه و خرده‌فروشي و ... قرار دارد؛
- محله. از تركيب دو يا سه زيرمحله حول يك معبر شهري قوي كه معمولاً ميدان اصلي بر آن قرار دارد و مسجد و بازارچه نيز به آن افزوده مي‌شود، محله به وجود مي‌آيد؛
- شهر. از تركيب محلات با بازار، ميدان حكومتي، ابنيه دولتي و مسجد جامع، شهر شكل مي‌گيرد؛

ارتباط ميان عناصر متشكله شهرهاي سنتي، در شكل‌گيري منظومه شهري نقش عمده‌اي داشته است. از ديدگاه سيستمي، انواعي از ارتباطات بين عنصري در شهرهاي سنتي به شرح زير موجود است : (فرشاد، 1368)
- ارتباطات فيزيكي. شامل شبكه معابر و گذرگاه‌ها مي‌باشد. ارتباط فيزيكي بين عناصر، هويت ساختاري شهر را به وجود مي‌آورده است. در شهرهاي قديمي، مكان‌يابي عناصر شاخص و اصلي همچون مسجد، آب انبار، ارگ و بازار در مسير شريان اصلي انجام مي‌گرفت. به اين صورت مجموعه عناصر ياد شده با يك گذرگاه و يا مجموعه‌اي از گذرها به يكديگر پيوند مي‌يافتند؛
- ارتباطات اجتماعي و كنترلي. هريك از سيستم‌هاي فرعي تشكيل دهنده يك سيستم شهري، از محلاتي تشكيل مي‌يافتند كه از لحاظ قانوني، اداري و شرعي داراي درجاتي از خودمختاري بوده و به رفع امور روزمره خود در درون سيستم فرعي مي‌پرداختند، در عين حال در درون خود داراي ارتباطات كنترلي نيز بودند؛
- ارتباطات برون شهري و ارتباط بين شهر و روستا. ميان مراكز اصلي جمعيت و روستاهاي اطراف، از گذشته دور پيوند حياتي برقرار بوده است. اين ارتباطات به مبادله كالا و محصولات كشاورزي، اطلاعات و ... مي‌انجاميد؛
- سلسله مراتب ميان عناصر شهري در ابعاد ساختاري و رفتاري. اين سلسله مراتب را مي‌توان در ساختار فضايي شهر (محله، بازار، مسجد)، سلسله مراتب دسترسي‌هاي موجود (گذرهاي اصلي، فرعي، بن‌بست)، سلسله مراتب فضايي از نظر فضاهاي عمومي و خصوصي (محرميت)، سلسله مراتب توزيع خدمات شهري و سلسله مراتب موجود در عناصر نمادين مشاهده نمود؛

شهرهاي قديم ايران به عنوان منظومه‌هاي پويا و ديناميك، داراي يك سيستم نظام‌دار بوده‌اند. از اين رو اين مجموعه‌ها در درون خود روندهايي داشته‌اند كه شبيه آن را در بسياري از سيستم‌هاي ارگانيك مي‌توان يافت. مشابهت رفتار شهرها با روند حياتي موجودات زنده موجب شد كه برخي از پژوهشگران، شهر را موجودي زنده به شمار آورند. اين شبيه‌سازي منجر شد كه براي شهرها مانند يك موجود زنده دوره تولد، رشد، كمال و زوال (مرگ) قائل شوند. البته اين برداشت در ديدگاه سيستمي چندان مورد قبول نيست، زيرا سيستم‌هاي جهاني داراي مراتب گوناگوني هستند. بنابراين منظومه‌هاي شهري در مرتبه‌اي بالاتر از سيستم‌هاي ارگانيكي جانوري جاي دارند. (فرشاد، 1368)
يك شهر آن هم يك شهر تاريخ‌دار ايراني را نمي‌توان يك ارگانيسم به معناي محدود به شمار آورد. البته ميان موجوديت شهري با ارگانيسم جانوري مشابهت‌هايي وجود دارد و آن باز بودن سيستم هر دو است. ارگانيسم‌هاي جانوري و موجودات زنده با محيط اطراف خود مبادله ماده، انرژي و اطلاعات دارند. شهرها نيز داراي چنين قابليت‌هايي هستند، اما اين رابطه از نظر كميت و كيفيت گسترده‌تر و پيچيده‌تر از جانوران است. در طبقه‌بندي شهرها به سيستم باز و بسته بايد گفت كه شهرها در دوره حياتشان سيستم‌هاي باز بوده‌اند. باز بودن سيستم شهرها به معناي مبادله انرژي، كالاي مادي، اطلاعات، باورهاي مذهبي، فرهنگ و ... بوده است. البته در موارد ويژه‌اي همچون زمان جنگ و شورش و شيوع بيماري‌هاي فراگير، درهاي شهر بر روي خارج بسته مي‌شد و مجر‌اهاي ارتباطات مادي و اطلاعاتي محدود مي‌گرديد. اما اين دوره‌ها، لحظات گذرا‌يي را در حيات طولاني شهر تشكيل مي‌دادند. ميزان باز بودن سيستم شهرها به موقعيت جغرافيايي، هويت فرهنگي و مذهبي، شرايط تجاري، اقتصادي و سياسي شهرها بستگي داشته است. يكي از ويژگي‌هاي مدنيت در ايران، باز بودن مراكز شهري بوده است. (فرشاد، 1376)

نمودار شماره 1- رابطه متقابل متغيرهاي انسان، كالبد، فرهنگ و محيط در سيستم شهر

تحولات پيامد بكارگيري نظريه سيستمي در برنامه‌ريزي شهري

همراه با تغيير و تحولاتي كه در نظريه‌ها و ديدگاه‌هاي مرتبط با برنامه‌ريزي شهري در جريان بود، الگوها و روش‌هاي جديدي در تهيه طرح‌هاي شهر پديد آمد. به دنبال اين تحولات طرح‌هاي جامع جاي خود را به طرح‌هاي راهبردي، موضوعي و موضعي، ساختاري و ... دادند.
با توجه به خصلت "ميان‌رشته‌اي" شهرسازي، مبناي فلسفي و علمي همه اين الگوها به نظريه سيستم‌ها، نظريه سيبرنتيك و نظريه ارتباطات بر مي‌گردد و جوهر همه آن‌ها بر كلي‌نگري و نگرش سيستمي استوار است؛ به طوري كه اين الگوها بر شناخت يكپارچه عناصر، ارتباطات اصلي، روندها و نيروهاي كمي و كيفي مؤثر بر حيات شهر به جاي بررسي تفصيلي اجزاء و واحدهاي جدا از هم تأكيد مي‌ورزند. اين طرح‌ها همچنين از انعطاف‌پذيري، امكان تغيير و اصلاح مداوم برخوردار بودند.

مراحل تدوين برنامه‌ريزي در روش سنتي عبارت بود از بررسي وضع موجود، تجزيه و تحليل اطلاعات و پيش‌بيني آينده با تأكيد بر جنبه‌هاي كالبدي و فضايي توسعه و معيارهاي كمي. به عبارت ساده‌تر مدل "شناخت، تحليل، طرح" ، الگو و روش تهيه طرح‌هاي شهري بود. اما در روش جديد، روند تدوين برنامه‌ريزي شهري عبارت است از شناسايي و تعيين اهداف كيفي و كمي، تحليل وضع موجود براساس اهداف، تعيين سياست‌ها و راهكارها براي رسيدن به اهداف كه با بازبيني و اصلاح مداوم همراه مي‌باشد. اين مدل سه مرحله‌اي به طور خلاصه شامل "تحليل، طرح، سياست" است كه به مفهوم رسيدن به اهداف، ارزيابي و سياست‌گذاري براي اجراء مي‌باشد. (سعيدنيا، 1374)

در برنامه‌ريزي به روش سيستمي، فرآيند برنامه‌ريزي، چرخه‌ پيوسته‌اي از مراحل تحليل و جمع‌بندي است كه به اين شرح است؛
1- تدوين اهداف كلان برنامه‌ريزي براي محدوده مورد مطالعه
2- ايجاد بانك اطلاعاتي براي تشريح رفتار گذشته و حال سيستم
3- تحليل اطلاعات و امكان‌سنجي سيستم
4- پيش‌بيني و مدل‌سازي براي سيستم
5- ارزيابي گزينه‌ها و انتخاب "پارادايم" مطلوب
6- تهيه برنامه توسعه شهري
7- اجراء طرح
8- كنترل سيستم تأثير اجرايي بر اهداف و شروع مجدد فرآيند
(م.م شارمند، 1374)

نمودار شماره 2- فرآيند برنامه‌ريزي سيستمي

يكي از مهم‌ترين دست‌آوردهاي برنامه‌ريزي سيستمي، فراهم آوردن شرايط مناسب براي اجراي طرح‌هاي توسعه شهري است. در عمل، اجراي طرح‌هاي توسعه شهري با طرح‌ريزي به‌ صورت تئوريك فاصله زيادي دارد. فشارهاي گروه‌هاي اجتماعي و سياسي مدافع منابع خاص گروهي، تملك زمين، افزايش قيمت‌ها، قوانين محدود كننده، عدم انعطاف طرح‌ها، نداشتن برنامه‌ريزي مالي براي اجراء و بالأخره ضرورت تصميم‌گيري در سطوح مختلف برنامه‌ريزي از جمله مشكلات اجراء طرح‌هاي توسعه شهري است. برنامه‌ريزي و طراحي شهري با نگرش سيستمي تا حدي مديريت اجرايي را در رفع اين مشكلات ياري خواهد كرد. در اين دوره در روش‌هاي اجرايي تغيير و تحولاتي صورت گرفت كه نتيجه‌ي آن‌ها عبارت‌است از؛
پيوستگي ميان برنامه‌ريزي و مديريت اجرايي
مشاركت در برنامه‌ريزي و اجراء طرح‌هاي شهري (مشاركت علمي، فني، اقتصادي و اجتماعي)
و تحول در ابزارهاي قانوني براي اجراء طرح‌هاي شهري. (م.م فرنهاد، 1376)

دوره‌ي سوم تكثرگرايي تئوريك

امروزه، سومين دوره تئوري‌هاي برنامه‌ريزي حاكم است. اين دوره، عصري است كه به نام "تكثرگرايي تئوريكي" خوانده مي‌شود. در اين دوره، نظريات گوناگوني از برنامه‌ريزي مطرح شده است و تلاش براي يافتن جايگزيني براي برنامه‌ريزي سيستمي، همچنان ادامه دارد. (م.م فرنهاد، 1376) اگرچه در اين دوره تئوري‌هاي مختلفي ارائه شده است، ولي بيشتر آن‌ها از عمل و برنامه‌ريزي عملي جدا بوده‌اند، اما نكات كليدي موجود در برخي از آن‌ها بر برنامه‌ريزي عملي و جهت‌گيري‌هاي بعدي، بسيار مؤثر بوده است. (اسدي، 1380)

عقب‌ماندگي مباني نظري و الگوهاي مطالعات و برنامه‌ريزي شهري در ايران

افكار، ايده‌ها و روش‌هاي عنوان شده براي برخورد با مسائل شهري با يك فاصله زماني به كشور ما رسيد، البته جريان توسعه‌ شهر‌نشيني نيز در ايران با تأخير صد ساله نسبت به جوامع صنعتي رخ داد و همين فاصله زماني و نسنجيده عمل كردن باعث گرديد كه ما اشتباهات و اقدامات كشورهاي اروپايي را عيناً در كشور اجراء كنيم؛ زيرا زماني كه در اروپا بر ارزش‌هاي معماري و انساني و حفظ آن‌ها در شهرها تأكيد مي‌شد، در كشور ما به تقليد از اقدامات «هوسمان» و بدون توجه به ارزش‌هاي تاريخي و معماري، ساختمان‌هاي ارزشمند تاريخي و ميراث دوره‌ قاجاريه ويران و ساختمان‌هاي جديد بر ويرانه‌ها بنا مي‌شد. به‌ دنبال تغيير و تحولاتي كه در اروپا آغاز شد و طرح‌هاي جامع بر پايه نظريات گدس رواج يافت، اين طرز تفكر با تأخيري پنجاه ساله وارد كشور ما شد، يعني درست زماني كه مدل طرح‌هاي جامع، مورد انتقاد كوبنده بود و در بسياري از كشورها اين مدل را كنار گذاشته و به برنامه‌ريزي "ساختاري- راهبردي" گرايش يافته بودند. اكنون پس از پشت سر گذاشتن تجربه طولاني‌مدت اجراي طرح‌هاي جامع، بسياري از مشكلات حاصل از آن‌ها نمود يافته‌اند.

نكته قابل توجه اين‌جاست كه تا هنگام نگارش اين مقاله همچنان طرح‌ جامع در قوانين شهرسازي كشور به عنوان تنها الگوي قانوني برنامه‌ريزي به رسميت شناخته مي‌شود و به رغم الزام تعيين شده در برنامه‌ي چهارم توسعه درباره‌ي ضرورت تحول قوانين شهرسازي، همچنان قوانين ايستاي و عقب‌ماند‌ه‌ي شهرسازي بر نظام مطالعات و برنامه‌ريزي و طراحي شهري در ايران سلطه دارند.

در چهارمين مقاله « سير تحول نظريه‌هاي برنامه‌ريزي شهري» (مقاله‌ي پيشين)، به تفصيل درباره‌ي طرح‌هاي جامع و نقد‌هاي وارد بر آن‌ها سخن گفته شد، چنانكه توضيح داده شد محور اصلي نقدهاي وارد بر اين طرح‌ها اين است كه طرح‌هاي جامع، به‌ دنبال نظم فيزيكي ثابت، از پيش انديشيده، مطلوب و معقول در شهرها هستند، در حالي ‌كه شهرها پديده‌هايي هستند كه چنين ثباتي را به طور طبيعي نمي‌توانند بپذيرند. در كشورهاي اروپايي كه از لحاظ اجتماعي و اقتصادي به نوعي ثبات رسيده‌اند (رشد جمعيت اندك، تناسب تركيب و توزيع نيروي كار و اشتغال و ...) نمي‌توان نظم فيزيكي از پيش انديشيده را حاكم كرد، چه رسد به جامعه ما كه "دوره تحول" را مي‌گذراند، يعني هم رشد جمعيتي بالا و مهاجرت ناگزير از روستا به شهر دارد و هم در حال صنعتي شدن است. در نتيجه چنين جامعه‌اي دائماً از لحاظ اقتصادي و اجتماعي دچار نوسان و تحول سريع است و در دوره‌هاي زماني كوتاه‌مدت، تحولات فراواني در آن اتفاق مي‌ا‌فتد كه طبيعتاً نمي‌توان در آن به نظم فيزيكي ثابت رسيد. به عبارت ديگر، برنامه‌ريزي شهري با اين نگرش كه تا زمان معيني، تمام عرصه‌هاي شهر را مطابق با انديشه از پيش تعيين شده در كنترل درآورد، موفق نخواهد بود.

تدوين و گردآوري:
مهندس عادل محمودي
دانشجوي كارشناسي ارشد برنامه ريزي شهري و منطقه‌اي دانشگاه تربيت مدرس تهران

مهندس سعيد محمودي
كارشناس ارشد برنامه‌ريزي شهري و منطقه‌اي دانشكده‌ي هنر دانشگاه اصفهان

خبرنگاران مطالعات شهري سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران

انتهاي پيام.
 چهارشنبه 4 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن