محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831223753
حراج آثار هنري در گفت و گو با پرويز تناولي، مجسمهساز«پرسپوليس» را هتل جميرا خريد
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: حراج آثار هنري در گفت و گو با پرويز تناولي، مجسمهساز«پرسپوليس» را هتل جميرا خريد
بخش اولغزال صادقي - از حراجي معروف كريستي دبي و فروش شگفتانگيز آثار ايراني هنوز چندان نميگذرد. موضوع فروش ميليون دلاري آثار برخي از هنرمندان، جامعه هنري را حيرت زده كرد.
روزنامهنگاران به دنبال قيمتهاي واقعي و افراد كارشناس رفتند برخي معتقد بودند قيمتها كاذب و به اصطلاح يك حبابي بيش نيست. برخي حتي از وجود سازوكارهايي براي فروش بالاتر آثار صحبت كردند و در اين ميان شايعات و تاييد و تكذيبها هم بالا گرفت. پرويز تناولي، مجسمهساز، از جمله هنرمنداني بود كه اثرش در اين حراجي از سوي بانك پاسارگاد ارائه شد و به قيمت 8/2ميليون دلار فروخته شد، قيمتي كه نه تنها براي هر اثر ايراني يك ركورد به شمار ميآيد، بلكه براي حراجي كريستي نيز يك ركورد دست نيافتني است.
حدود يك سال بعد كه با پرويز تناولي در خانهاش ديدار كردم متوجه شدم صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي. يكي از بانكهاي وطني طي يك معامله كوچك با خريد پرسپوليس ناگهان صاحب سود كلاني شد. اين قيمت با سكوت بانك و خود پرويز تناولي بحث و گمانهاي زيادي را دامن زد. به همين بهانه به سراغ تناولي رفتيم و شرايط طرح آثار هنري را از وي جويا شديم كه ميخوانيد:
سه دهه اخير نام شما همواره با هنر مجسمهسازي ايراني عجين شده است. اما طي سالهاي اخير موضوع فروش آثار هنري در حراجيهاي بينالمللي، آثار هنري ايراني را نيز دربرگرفته است. در يكي از حراجيها كه اخيرا برگزار شد، مجسمه پرسپوليس شما با قيمت 8/2ميليون دلار فروش رفت، قيمتي كه براي آثار هنري ايران و حتي خاورميانه يك ركورد به شمار ميآيد؛ اما ميدانيم كه پيش از آن با قيمتي بسيار پايين از شما خريداري شد. اين تفاوت فراوان قيمت كه نفع آن به هنرمند هم نميرسد، ناشي از چيست؟
درست است اما اين را هم در نظر بگيريد كه بسياري از آثار هنرمندان بهطور مستقيم و توسط خود هنرمند به حراجيها نميرود، بلكه بعضي شركتها، موسسات و افراد آثار هنرمند را ميخرند و مالكيت آن را دارند و حق دارند كه آن را به حراجيها بياورند و شركت دهند. در آن مورد به خصوص هم من بانك را مقصر نميدانم تنها گلايه من از آن حراج اين بود كه چرا بانك پاسارگاد اثري را كه از من خريده بود به آن سرعت فروخت.
آنها در ابتدا گفتند كه قصد دارند اثر را در مجموعه خودشان نگاهداري كنند اما چون بازار در آن روزها بسيار داغ بود بانك نيز تصميم گرفت آن را به حراجي بفرستد. در نهايت نيز اثر به حراجي كريستي فرستاده شد و سود زيادي هم عايد بانك شد، اما نكته همچنان اين جريان است كه در بسياري از كشورها وقتي منافع فروش از يك حدي بالاتر ميرود يك رقمي به نام «بونوس» به هنرمند اختصاص پيدا ميكند (چيزي مثل يك هديه كه درصدي از رقم فروش اثر است. اين پاداش به هنرمند ميرسد) مخصوصا اگر او زنده باشد. دليل هم اين است كه سهم هنرمند از سود فروش بالاي اثر از بين نرود.
در ايران اما متاسفانه اين رسم وجود ندارد، يعني صاحب اثر خودش را مالك كامل اثر ميداند، البته در مالكيت مالي حرفي نيست، در همه جاي دنيا آن منافع اضافي را كه معمولا بانكها و موسسات نه افراد، دريافت ميكنند بخشي از آن را به منظور پاداش و قدرداني از هنرمند به او ميدهند و البته هنوز اين رسم در ايران جا نيفتاده.
به نظر من بانكها اگر ميخواهند بخشي از پولشان را سرمايهگذاري كنند بايد بيايند، كميفرهنگسازي بكنند. فروش اين اثر نشان ميدهد سرمايهگذاري روي آثار هنري سود كمي ندارد، اما گاهي هم بايد سرمايهگذاري فرهنگي كنند يعني آثار هنري را عرضه و منتشر كنند و آنها را به دست افرادي برسانند كه هنر را ميشناسند و ميتوانند نقد و بررسي كنند. به اين ترتيب مردم بيشتر با هنر آشنا ميشوند. بانك كه يك موسسه عمومي است علاوه بر اين كه به فكر حفظ منافع خودش است بايد بيايد و مردم را هم از طريق برنامههاي فرهنگي جذب اين كار كند، كه اين كار هم در ايران مرسوم نيست، يعني بانكها آثار هنري را صرفا براي سرمايهگذاري ميخرند.
تا آن جا كه به خاطر ميآورم خريد آثار هنري در ايران توسط بانكها بيشتر از دو سال سابقه ندارد و اتفاقا از كارهاي شما آغاز ميشود؟
اين كار دو سال است كه در ايران آغاز شده و وقتي كارهاي من براي اولين بار خريداري شد، يكي دو تا از بانكهاي ديگر نيز دست به كار شدند و از قرار بانك اقتصاد نوين و پاسارگاد جزو اولينها بودند، وقتي كه خبردار شدند كه آثار هنري ايران اين قدر در خارج ايران مورد متوجه است تصميم گرفتند بيايند و آنها نيز در اين كار سرمايهگذاري كنند.
اثر پرسپوليس شما را به چه مبلغي خريداري كردند؟
خب امروز ديگر ميتوانيم اين بخش را روشن كنيم. اثر را از من 500ميليون، معادل 500هزار دلار خريدند ولي تقريبا 6 برابر فروخته شد.
صحبتها و حاشيههاي فراواني در رابطه با خريداري نشدن اين اثر و ساير آثار ارائه شده در حراج كريستي عنوان شد. برخي حتي معتقد بودند كه مثلا «پرسپوليس» را خود بانك با قيمتي بالاتر خريداري كرده تا ارزش واقعي آن بيشتر شود. با توجه به پنهان ماندن نام خريدار آيا شما ميدانيد كه اثر كاملا فروخته شده است؟
بله، اثر واقعا فروخته شد. دست بالا بردن فروشنده در حراجيها كار بسيار خطرناكي است.
اين بازي در حراجهاي بزرگ وجود دارد و حراجي هم هر كس كه در آن دست بلند كند خوشحال ميشود، اما معلوم نيست زماني كه دست شما در حراجي بالا رفت دست ديگري هم در حراجي بالا برود و ممكن است اثر به خودش بيفتد و آن گاه مجبور ميشويد آن را برداريد و در اين شرايط بايد علاوه بر قيمت 20درصد كميسيون حراجي را هم بدهيد كه در ارقام بالا قيمت فراواني ميشود و اين كار ريسكي و خطرناكي است.
به عنوان مثال خودم يا يكي از دوستانم روي اثر خودم دست بلند ميكنم. در نهايت اثر را من ميخرم و 20درصد ضرر بابت كميسيون به طرحي ميدهم، اما ارزش افزوده اثر من چند برابر ميشود و در حراجي بعدي جبران آن ميشود، اين طور نيست؟
اين 20درصد بخشي از هزينهها است كه به همراه هزينههاي ديگر به 30درصد خواهد رسيد، يعني مثال ميزنم اگر اثر شما 500هزار دلار به فروش برود خودت به خاطر آنكه قيمت را بالا ببري آن را بخري در نهايت ميبيني كه بايد 150 الي 160هزار دلار بدهي و كار خودت را بخري و خب ممكن است در حراجي بعدي كار معادل همان 500هزار دلار خريداري شود يا كمي بيشتر يا حتي در اين شرايط افت اقتصاد جهاني زير اين قيمت فروش رود، در نهايت اين كار نياز به قدرت ريسك بالا، پيشبيني اوضاع بازار جهاني و خواب سرمايه بالا دارد.
منابعي گفتهاند بعضي از هنرمندان ايراني كه در اين حراجيها حضور داشتند چنين كاري را كردهاند. شما ميتوانيد اين موضوع را تائيد كنيد؟
من نميدانم و نميخواهم كه بدانم خيلي اخبار دست دوم در ميان ما در دهانها ميچرخد و خب اين قضيه بعيد هم نيست كه افراد و موسساتي براي آنكه قيمت اثرشان را بالا ببرند اين كار را انجام دهند، البته اگر يك موسسه فقط يك اثر از يك هنرمند داشته باشد و آن را خودش بخرد و قيمت آن را بالا هم ببرد قطعا ضرر كرده اما اگر يك موسسه از يك هنرمند 20 تا كار داشت و براي يكي از آنها چنين روشي را به كار ببرد يك ضرر كوتاه مدت انجام داده اما با فروش آثار ديگر هنرمند آن ضرر كوتاهمدت هم جبران شده است.
پرسپوليس را يك فرد حقيقي خريد؟
نخير، اين اثر توسط هتل جميرا يكي از بزرگترين هتلهاي دبي خريداري شد و در حال حاضر هم در آنجا نگهداري ميشود.
پس با تمام صحبتهايي كه درباره پرسپوليس گفته ميشود چنين اتفاقي براي كار نيفتاده؟
به چند دليل مختلف چنين اتفاقي براي كار من نيفتاد و كسي براي بالا بردن صوري قيمت اثر پرسپوليس چنين بازي را به راه نينداخت. اولا بانك يك كار بيشتر از من نداشت و دومياي هم وجود نداشت كه بخواهند چنين ريسكي را قبول كنند. حراجي كار من كاملا طبيعي صورت گرفت، خود من در سالن حضور نداشتم، اما ميدانم 17 نفر از نقاط مختلف دنيا در اين حراجي شركت داشتند.
از سوييس، نيويورك، آلمان، آمريكا، تعداد زيادي از دوبي و قطر و چندين نفر هم ايراني ساكن خارج كشور و چندين نفر نيز از خود ايران آمده بودند، اما در آخر هم ديديم كار به دست ايراني نرسيد و غيرايراني آن را خريد پس نميتوانسته در حقيقت يك برنامهريزي از قبل باشد.
پس از پايان آن حراج كريستي معروف كه قيمت ميليون دلاري اثر شما نيز بسيار سوال برانگيز بود، عدهاي از كارشناسان خريد و فروش آثار هنري از جمله دكتر عدل نيز عنوان ميكرد، اين اتفاق مانند يك حباب است و به زودي ميتركد و خوب امروز تا حدي شاهد چنين افت قيمتي در آثار ايراني هستيم، برآورد خود شما از اين وضعيت جديد چگونه است؟
حباب فقط در آثار هنري نيست. اين حباب در اقتصاد، ملك و تقريبا همه چيز وجود دارد، زماني كه يك چيز به اوج خودش رسيد، ممكن است همانجا متوقف شود و بتركد و قيمتها نيز شروع كند به پايين آمدن. الان هم اگر آثار هنري فروش و افزايش قيمتشان متوقف شده و پايين آمده، دليلش آن حراجيها نيست، دليل عمده آن اين است كه اقتصاد جهاني خيلي راكد و خيلي به صورت ترسناكي متوقف شده و همه دستها را در جيبهايشان نگه داشتهاند تا ببينند در آينده اين جريان به كدام سمت پيش ميرود.
يعني اين اتفاق براي آثار شخصيتهاي شناخته شده هنري دنيا مانند اندي وارهول، پيكاسو يا غيره كه هميشه قيمت بالا و مشخص خود را دارند نيز افتاده يا اين اقتصاد ورشكسته بيشتر دامن آثار تازه قيمت پيدا كرده و كمتر آشنا را گرفته است؟
بله، در حراج نيويورك كه دو الي سه هفته قبل بود عملا قيمت كارهاي Master ها و اساتيد و اسامي بزرگي كه ميگوييد نيز قيمتشان پايين آمده بود، البته نه به شدتي كه قيمت آثار درجه دو پايين آمده است.
سرانجام فروش اثر «شاعر» كه به حراج كريستي رفت و حتي زير قيمت حداقل به فروش رسيد چه شد، چون تا آنجا كه ميدانم شما با فروش اثرتان با آن قيمت پايين موافق نبوديد و حتي از فروش آن منصرف شده بوديد؟
متاسفانه آن ماجرا هنوز به سرانجام نرسيده و اشتباهي بود كه از طرف حراجي ساتبي به وجود آمد و حالا هم در حال بررسي است. زيرا حراجي اگر بخواهد قيمت كسي را پايينتر از حداقل قيمت تعيين شده بفروشد، حتما بايد يك رضايتنامه امضا شده از مجموعه دار يا هنرمند داشته باشد و خوب آنها چنين امضايي را از من نداشتند.
پايينترين و بالاترين حد قيمت اين كار با موافقت خود شما چقدر بود؟
حداقل قيمت كار من 300هزار دلار بود، اما كار زير اين قيمت يعني 250هزار دلار معامله شد. يعني حراجي اشتباهي كرده كه خوب توضيحي هم فعلا تا امروز براي آن نداده است.
كار شما اين بار به چه كسي فروخته شد؟
آنها به من اعلام نكردند و من نيز خبر ندارم كار به چه كسي فروخته شده است.
آيا ميتوانيد اثرتان را قانونا از طريق حراجي بازگردانيد؟
موضوع برگرداندن كار نيست، كسي كه كاري را خريد آن را باز نميگرداند، در اين شرايط حراجي ميآيد و راهي را در پيش ميگيرد كه آن كسري مالي به گونهاي جبران شود.
طبيعتا بايد اين حراجيها معتبر باشند و چنين اتفاقاتي به ندرت در آنها رخ ميدهند، اما شيوه ديگري نيز در اين گونه معاملات وجود دارد به عنوان مثال قبل از شروع يك حراجي بعضي خريداران با مجموعهدار يا هنرمند تماس ميگيرند و كار 3ميليون دلاري كه در كاتالوگ وجود دارد را با شرط خريد 2ميليون دلار در روز حراجي در آن شركت ميكنند، آيا امكان ندارد چنين اتفاقي ميان خريدار و حراجي افتاده باشد؟
چنين امكاني وجود ندارد، حراجيها معتبرند. قرارداد ميفرستند كه شما امضا كنيد و شما با حراجيها توافق ميكنيد كه حداقل قيمت اين است و شما هم نميخواهيد پايينتر از آن فروش رود و خوب بالاتر هم هر چه رفت چه بهتر و حراجي هم موظف است اين قانون را رعايت بكند و خوب هميشه هم ميكند، اگر در يك زمان حراجي بخواهد طبق آن شيوهاي كه شما توضيح داديد عمل كند كه آن هم يكي از رسمهاي خريد و فروش حراجي است ميگويد اين كار را كه مثلا شما گذاشتهايد هشتميليون دلار من حاضرم كه آن را از حالا هفتميليون دلار رزرو كنم، آنها در نهايت از حراجي درخواست ميكنند كه با صاحب اثر يا مجموعهدار تماس بگيرند و ببينند كه آيا با فروش اثر تا اين حد موافق هستند يا نه.
حراجي هم به عنوان واسطه با افراد مذاكره ميكند و از آنها اجازه ميگيرند كه اثر با اينكه در كاتالوگ با قيمت ديگري ارائه شده، ولي پايينتر از آن بفروشند، اما در نهايت هم بايد بگويم كه حراجي برنامهاي دقيق و معتبر دارد و چنين اتفاقاتي هم به صورت نادر در
اين گونه برنامهها رخ ميدهد كه جزييات آن را دقيقا نميدانم.
نكتهاي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه اثر پرسپوليس نزديك به سه ميليون دلار معامله ميشود، اما درست چند ماه بعد در همان حراجي قيمت اثري كه شما ميفرستيد حتي نزديك ميليون دلار هم نميشود، علت آن را افت اقتصادي جهان در چند جا ميدانيد يا اينكه اثر را چه كسي ارائه كند نيز مهم است؟
وضع اقتصادي دنيا خيلي بد است و اين جريان نيز صددرصد به اين مساله برميگردد و خوب در اين يكي دو ماه اخير نيز اين جريان به اوج خود رسيده به طوري كه در اين چند سال چنين اتفاقي سابقه نداشت.
اما در نظر هم داشته باشيد پرسپوليس يكي از آثار اوليه و منحصر به فرد من بود و فقط هم يك عدد از آن ساخته شده بود، اما از اثر «شاعر» كه در آخرين حراجي ارائه شد 6 نمونه وجود دارد، يك اثري وقتي تك باشد مردم و مجموعهداران حاضرند چندين برابر هم براي آن پول بدهند. اما اثري كه شش تا از آن موجود است ديگر چنين قيمتي ندارد.
پس با توجه به اين شرايط قيمت كارتان را منصفانه ميدانيد؟
بله، قيمتي كه در كاتالوگ هم چاپ شده بود بين 4 تا 6هزار دلار بود كه اگر حتي تا 4هزار دلار فروخته ميشد رضايت من تامين ميشد.
چرا ورشكستگي اقتصاد جهاني در حراجيها بيشتر دامن هنرمندان ايراني و آثار كشورهايي مانند تركيه و يكسري كشورهاي عربي را گرفته است و آثار اروپايي در مواجهه با همين وضعيت جديد نيز به شدت اين كشورها افت قيمت نداشتند؟
شما فراموش نكنيد كه آثار اروپايي ساليان سال است كه در دست مجموعهداران است و قيمت آن تثبيت شده و اين روند يك روند 100ساله است، اما اين اتفاق در ايران فقط 2 الي 3 سال است كه شكل گرفته و آثار به حراجيها ميرود.
قيمتها هنوز پايين و بالا دارند و دچار نوسان هستند و چند سال ديگر هم بايد بگذرد تا ريتم واقعي خود را پيدا كند. الان قيمت اساتيد اروپايي در همه جاي دنيا با اندكي پس و پيش يكي است و شما اين آثار را چه در استراليا، پاريس و آمريكا بخريد قيمت آن يكي است. ولي كارهاي منطقهاي ما «خاورميانه» فرق ميكند، اما اين نوسانات بايد به وجود بيايد تا مسائل ثابت شود.
چهارشنبه 4 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]
-
گوناگون
پربازدیدترینها