واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب

استفان والت نيز تقريباً تفكري مشابه دارد و هشدار ميدهد كه: اگر ما با همة كشورهايي كه بخشي از «تمدنهاي» ديگر ميباشند به گونهاي رفتار كنيم كه گويي ذاتاً دشمن ما هستند، اين احتمال وجود دارد كه ما دشمناني را به وجود آورديم كه در غير اين صورت ممكن بود بي طرف و دوست باشند. در حقيقت، رويكرد تمدني به سياست خارجي احتمالاً مطمئنترين روش براي هماهنگ كردن اقدامات فرهنگهاي خارجي متفاوت است و حتي ميتواند چندين تمدن را عليه ما گردهم آورد... از اين رو، برخورد تمدنها پيش بيني معطوف به مقصود خطرناكي ارائه ميدهد: هر چه بيشتر آن را باور كنيم و آن را مبناي اقدامات خود قرار دهيم، احتمال به حقيقت پيوستن آن بيشتر ميشود. آن زمان، بدون شكهانتينگتون تبرئه خواهد شد، اما بقية ما از نتايج به بار آمده خوشحال نخواهيم بود.
ريچارد روبنستين (Richard Rubenstein)، مؤلف نقد ديگري قدم را فراتر ميگذارد و نتيجه گيري ميكند كه:
درگيري مخرب ميان گروههاي يكسان، از جمله دستههاي پان - ملي گرا و تمدني قابل اجتناب و قابل حل شدن است اگر به وقوع بپيوندند. اما برخورد خشونت آميز تمدنها با ادامة شكست ما در تغيير دادن نظامهاي نابرابري كه در زندگي اجتماعي در سراسر جهان را به مبارزه براي زنده ماندن افراد و گروهها تبديل كرده است، سرانجام به وقوع خواهد پيوست - نظامهايي كه اين توهم را به وجودآوردهاند كه فقط يك تمدن يا تمدن ديگري بايد بر ديگر تمدنها استيلا داشته باشد... بنابراين فراخوانهانتينگتون براي دفاع گسترده از منافع غرب در مقابل تمدنهاي درگير بيانگر يك نوع پيش بيني معطوف به مقصود است.
پس از بررسي نقدهاي عالمانة نظرية «برخورد تمدنها؟» من به بيان ديدگاه كسي در خصوص اين نظريه ميپردازم كه زندگي خود را صرف آشتي دادن تمدنها كرده است. نخست، اين فرض كه منافع تمدني ممكن است جايگزن منافع ملي شوند پشتوانة تاريخي ندارد. من كمتر شاهد تغيير مسير ملي گرايي به فرا ملي گرايي و تغيير منافع ملي به منافع «كشورهاي دوست» بوده ام. كي شده كه كشورها در جهت منافع شخصي خود دست به اقدام نزنند؟ چه وقت ممكن است كه كشورها ديگر در جهت منافع خود دست به هيچ اقدامي نزنند؟ پاسخ هر دوي اين سؤالها «هيچ وقت» است. منافع شخصي رفتار كشور - ملتها را كنترل ميكند، درست همان طور كه رفتار افراد را نيز در كنترل دارد. علي رغم وجود دسته بنديهاي ساختگي تمدني، اين تصور كه روزي آرژانتينيها يكي پس از ديگري همراه مردم پرو بر ضد منافع آرژانتين عمل كنند، پوچ است. و همين طور هم به نظر من اين تصور كه پاكستان روزي عليه منافع خود به خاطر برخي سطوح يكسان با تفسيري يكپارچه و مشترك از دكترين اسلامي عمل كند، غير قابل قبول است.
برخلاف اظهارات فضل فروشانة بسياري كه بي شرمانه مسلمانان را در سراسر دنيا مورد اهانت قرار ميدهند، دموكراسي و اسلام با يكديگر سازگار هستند. اصول اساسي حاكميت دموكراتيك به طور ويژه و مستقيم در تعاليم اسلامي ذكر شدهاند و مبناي دين اسلام ميباشند. همان طور كه قبلاً اشاره كردم، تاريخ نشان ميدهد كه دموكراسيها عليه ديگر دموكراسيها وارد جنگ نميشوند. دموكراسيها حاميانتروريسم نيستند. بنابراين من نتيجه گيري ميكنم (و ديگران را براي ارائه سندي عليه اين مطلب به مبارزه ميطلبم) كه اگر از دموكراسيها در جهان اسلام حمايت و پشتيباني شود، احتمال وقوع درگيري كاهش خواهد يافت. در واقع، احتمال وقوع درگيري خشونت آميز بين كشورهاي دموكراتيك اسلامي و كشورهاي دموكراتيك غربي، و احتمالتروريسم تحت حمايت كشورهاي دموكراتيك توسط كشورهاي دموكراتيك اسلامي عليه اهداف غربي، به طور كامل رفع خواهد شد.
كارل گرشمن (Carl Greshman) رئيس سازمان وقف ملي براي دموكراسي به درستي خاطر نشان كرده است كه «نفرت فرهنگي و تاريخي ريشه دار عليه غرب» توسط چيزي كه وي آن را «جنبش مذهبي دروغين تنفر ايدئولوژيك، عملكرد نادرست سياسي و ديكتاتوري» مينامد، مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به طور غير قابل اجتنابي زمينه را براي گسترشتروريسم فراهم ميكند.» وي اضافه ميكند كه «تنها راه حل طولاني مدت، تغيير شرايطي است كه موجب به وجود آمدنتروريسم ميشوند، كه به معني تشويق توسعة.... موفقيت آميز جوامع دموكراتيك است كه قانون در آنها برقرار است و وارد اقتصاد جهاني شدهاند.»
اگر قرار است جامعة جهاني از وقوع برخورد ميان تمدنها جلوگيري به عمل آورد، نخست بايد به توسعة عناصر اصلي دموكراسي در جهان اسلام كمك كند. يك راه حل براي برقراري صلح اين است كه كشورهاي دموكراتيك به برگزاري انتخابات دموكراتيك و حاكميت در كشورهاي اسلامي ارتقاء بخشند. بايد به كشورهاي اسلامي كمك شود تا زيربنايي دموكراتيك ايجاد و بتوانند از آن محافظت كنند؛ تا با حمايت و تعليم احزاب سياسي، برگزاري انتخابات دموكراتيك و حاكميت دموكراتيك را تقويت كنند؛ با ياري رساندن در تشكيل، فعاليت وسرمايه گذاري نظام رفاه عمومي و سازمانهاي غير دولتي (NGO) حقوق بشر؛ با تشويق، حمايت و محافظت از مطبوعات آزاد؛ با كمك به جلوگيري از تشكيل نظام قضايي خود مختار و مستبد از سوء استفادة سياسي؛ با ندادن پاداش به ديكتاتوريهاي نظامي و كمك به تجهيز نظامياني كه استقلال مراجع قانوني را قبول دارند.
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]