تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812764785




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران


تهران -خبرگزاري ايسكانيوز :برخي روزنامه هاي صبح ايران در سرمقاله هاي امروز خود به مسائل مهم سياسي داخلي و خارجي پرداختند.

به گزارش روز سه شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز "سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :

**جست‌وجوي غذا ميان زباله
روزنامه جام جم در سرمقاله امروز خود در مورد وضعيت وخيم مردم فلسطين نوشت :
فلسطينيان گرفتار آمده در فقر و نداري در شرايطي كه حصر اقتصادي غزه از سوي اسرائيل مي‌رود تا لطماتي جبران‌ناپذير به غزه‌نشينان وارد آورد ناچار به جستجوي غذا در ميان زباله‌ها شده‌اند.
آمارهاي منتشر شده از سوي آژانس امدادرساني ملل متحد (UNRWA) مويد اين واقعيت است كه حصر اقتصادي تحميل شده از سوي اسرائيل به غزه‌نشينان كه پس از تسلط حماس بر اين باريكه از ژوئيه سال گذشته ميلادي به مرحله اجرا درآمده تاثيري مخرب و غيرقابل جبران بر ساكنان اين منطقه داشته است.
اين روند موجب شده بخش قابل توجهي از فلسطينيان ساكن غزه از عهده قيمت بالاي مواد غذايي كه از طريق تونل‌هاي زيرزميني از مصر به اين باريكه قاچاق مي‌شوند برنيايند.
در چنين شرايطي توقف روند توزيع كمك‌هاي غذايي سازمان ملل بين نيازمندان غزه گمان مي‌رود شرايط در اين منطقه بيش از پيش بحراني كند.
آمارهاي جمع‌آوري شده از سوي سازمان ملل نشان مي‌دهد 51 درصد جمعيت 5/1 ميليون نفري غزه اكنون زير خط فقر زندگي مي‌كنند.
UNRWA هفته پيش اعلام كرد ناچار به توقف روند توزيع جيره غذايي بين 750 هزار نفر از فلسطينيان نيازمند است و روند توزيع كمك‌هاي نقدي بين 94 هزار تن از نيازمندترين اقشار جامعه فلسطيني در غزه كه حتي از عهده تامين نيازهاي پايه غذايي خود برنمي‌آيند هم به حال تعليق درآمده است.
كريس گانس، از سخنگوهاي اين نهاد روز شنبه اين هفته گفت: شرايط در غزه در حال بدتر و بدتر شدن است.
او با استناد به آمارهاي جمع‌آوري شده توسط سازمان متبوعش پيرامون شرايط اقتصادي غزه‌نشينان افزود: براي اولين بار شاهد جستجوي مواد غذايي در بين زباله‌ها از سوي اقشار نيازمند غزه هستيم.
وضعيت در شهر غزه كه داراي تراكم جمعيتي بيشتري است به مراتب بدتر از ساير جاهاست.
گانس همچنين پيرامون وضعيت زيرساخت‌هاي غزه از جمله سيستم آب‌رساني و فاضلاب كه پس از آغاز محاصره اقتصادي و انسداد گذرگاه‌هاي اين باريكه و توقف روند واردات سيمان به حال خود رها شده است ابراز نگراني كرد و هشدار داد ادامه اين شرايط خطر اشاعه بيماري‌هاي واگيردار را در داخل و خارج غزه به شكل قابل توجهي افزايش داده است.
خبرهاي تازه در مورد مشكلات داخلي غزه تنها يك روز پس از پايان آتش‌بس اسرائيل و گروه‌هاي مبارز فلسطيني كه با ميانجي‌گري مصر از ماه ژوئن برقرار شده بود و به دنبال هشدارهاي بانك جهاني در اوايل ماه دسامبر پيرامون قرار گرفتن اين باريكه در مسير فروپاشي اقتصادي غيرقابل بازگشت انتشار يافت.
به ظاهر همه چيز دست به دست هم داده تا جهانيان در جريان شرايط وخيم‌ غزه قرار گيرند.
توني بلر ، نماينده گروه چهارجانبه متشكل از ايالات‌متحده ، روسيه ، اتحاديه‌اروپايي و سازمان ملل در مذاكرات صلح خاورميانه نيز روز شنبه اين هفته در اظهاراتي بي‌سابقه هشدار داد سياست اسرائيل در بايكوت غزه بيش از آن كه به تضعيف حماس منجر شده باشد موضع اين جنبش را تقويت كرده است.
بلر در مصاحبه‌اي با روزنامه اسرائيلي هاآرتص تصريح كرد فروپاشي غزه به دليل حصر اقتصادي و اعمال انسداد مرزي اگرچه لطمات زيادي به مردم عادي و بازرگانان فلسطيني زده اما موجبات شكل‌گيري نوعي اقتصاد زيرزميني را با شكوفا كردن روند قاچاق كالا از مصر به واسطه تونل‌هاي زيرزميني فراهم آورده است.
دقيقا به همين دليل است كه بلر با ارسال نامه‌اي براي ايهود اولمرت ، كفيل نخست‌وزيري رژيم‌صهيونيستي خواستار بازگشايي كانال‌ها و انتقال نقدينگي به غزه شد تا اقتصاد مشروع در اين باريكه احيا شود.
او در مصاحبه خود با هاآرتص تاكيد كرد ادامه حصر غزه بيش‌تر به مردم عادي كوچه و خيابان در باريكه غزه لطمه مي‌زند.
در شرايطي كه رژيم‌صهيونيستي در تلاش است با ادامه حصر غزه و تحميل فشارهاي اقتصادي فضاي داخلي در اين باريكه را به سوي نارضايتي از حماس سوق دهد افزايش عزيمت شناورهاي دريايي به لنگرگاه‌هاي كوچك غزه نمادي از بالا گرفتن نارضايتي بين‌المللي و بخصوص خشم ملت‌هاي عرب از تداوم اين سياست است.
روز شنبه اين هفته شناوري حامل فعالان سياسي قطري و روزنامه‌نگاران لبناني با وجود انسداد مرزي غزه وارد لنگرگاه اين شهر شد.
اين پنجمين شناوري بود كه پس از آغاز تابستان امسال با ناديده انگاشتن دستورات صهيونيست‌ها وارد آب‌هاي غزه شد. اين شناور موسوم به شرافت «Dignity» متعلق به بنياد امور خيريه قطر است كه موسسه‌اي دولتي است.
به اعتقاد تحليلگران، اين هيات‌ها نماد ناخرسندي‌ ملت‌هاي عرب از سياست‌هاي سركوبگرانه اسرائيل در غزه هستند كه با همكاري مصر به مرحله اجرا درمي‌آيد و با انسداد گذرگاه‌هاي زميني غزه در جهت سياست‌هاي تل‌آويو حركت كرده است.
مردم لبنان روز جمعه گذشته در تظاهراتي گسترده كه از سوي حزب‌الله لبنان در اعتراض به ادامه محاصره غزه ترتيب داده شده بود، حضور يافتند.
شيخ نعيم قاسم، معاون دبيركل حزب‌الله لبنان در اين تظاهرات از دولت‌هاي اسلامي خواست در جهت رفع حصر غزه اقدام كنند و به مصري‌ها توصيه كرد با اتخاذ موضعي تاريخي گذرگاه‌هاي اين باريكه را بازگشايي كنند.

**اعتماد ملي :زيستن در جهان تك‌قطبي؛ آيا جهان در مسير تغييري بزرگ قرار دارد؟
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود مي نويسد:
‌ همه كساني كه در جهان مدرن زندگي مي‌كنند و مسائل اين جهان برايشان اهميت دارد، بايد به اين سوال فكر و تلا‌ش كنند پاسخ دقيقي براي آن بيابند؛ آيا جهان در مسير تغييري بزرگ قرار دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، جهت اين تغيير چيست؟
فرضي كه اين متن بر اساس آن شروع شده است، باور به شكل‌گيري تغيير عمده و اساسي در جهان معاصر است. اين جهان در قرن بيست‌ويكم بسيار متفاوت از جهان در قرن بيستم خواهد بود زيرا شروع‌هاي اين دو قرن بسيار متفاوت از يكديگر است. جهان در قرن بيستم با تولد و رشد تمدن آمريكايي، افول تمدن اروپايي و جابه‌جايي نقش اين دو تمدن مواجه بود. هرچند خيلي‌ها به اين تغيير بزرگ باور نداشتند اما جنگ جهاني اول و دوم اين ظن و گمان را به يقين تبديل كرد؛ جنگ جهاني اول، بحران‌هاي متاثر از آن‌ و به‌طور خاص جنگ جهاني دوم به آمريكا برتري خاصي داد، آنگونه كه آمريكا در مركز تحولا‌ت جهاني قرار گرفت؛ يك كشور بزرگ كه براي فعاليت‌هاي علمي و تحقيقاتي سرمايه‌گذاري‌كلا‌ن مي‌كند، كشوري كه نخبگان ديگر كشورها را فرامي‌خواند و ... آنچه كه سرنوشت جهان را به‌طور كامل در اختيار آمريكا قرار داد، سقوط شوروي با نقش‌آفريني سياستمداران آمريكايي بود. اين وضعيت از دهه 1990 شروع شد و تا بحران اقتصادي آمريكا ادامه يافت. ‌
نكته آنكه سياست‌هاي حاكم بر مناسبات جهاني در قرن بيستم بر اساس جهان دوقطبي تنظيم شده ‌بود. با اين حساب طبيعي است كه حذف يك قطب به تضعيف و در نهايت نابودي قطب ديگر نيز منجر خواهد شد، چرا كه همه ساختارها، روابط و مناسبات چه در سطح ملي و چه در سطح جهاني، بر اساس جهان دوقطبي ‌است. بنابراين بدون تغيير اين ساختارها حذف يك قطب (شوروي) هيچ مشكلي را حل نخواهد كرد. با اين نگاه بعضي از متفكران و سياستمداران آمريكايي به جست‌وجوي جايگزيني براي شوروي برآمدند كه اين جايگزين، بدون شك بود. شايد بتوان نظريه جنگ و تزاحم تمدن‌هاي‌ هانتينگتون را در اين راستا تحليل كرد، نظريه‌اي كه از درونش ضديت غرب با اسلا‌م درآمد. اين نظريه با توجه به سابقه تاريخي تعارض ميان دو تمدن مسيحي و اسلا‌مي مطرح شد و به همين دليل نيز مورد توجه بسيار قرار گرفت. خيلي‌ها آن را تحسين كردند و خيلي‌ها هم نقد، از جمله رئيس‌جمهور سابق كشورمان آقاي خاتمي كه در برابر آن، نظريه گفت‌وگوي تمدن‌ها را مطرح كرد. اين نظريه مي‌توانست نقش جايگزين نظريه‌ هانتينگتون را بازي كند، اما با توجه به فضاي سياسي ايران، هيچ‌گاه چنين نشد، تا بازي را ديگر كشورها دنبال كنند، مانند چين كه از چهار سال قبل به اين سو، هر سال در ماه نوامبر سميناري با حضور نمايندگان بيشتر كشورهاي جهان - اعم از سياستمداران و دانشمندان - در شهر پكن برگزار مي‌كند و به اين طريق مدعي گفتمان بين‌تمدني و بين‌فرهنگي شده است. آنها تا حد زيادي هم موفق به اثبات ادعاي خويش شده‌اند و من كه يك بار به عنوان نماينده دانشگاه تهران در اين سمينار شركت كرده‌ام، شاهد شايستگي چيني‌ها در پيگيري ايده گفت‌وگوي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها بوده‌ام. ‌
در هر صورت، نظريه گفت‌وگوي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها، نظريه‌اي رقيب بود كه در صورت تحقق، به تغيير شرايط و ساختار جهان دوقطبي منجر مي‌شد، اما عملا‌ شرايط و امكان تحقق آن فراهم نشد. ايجاد اين شرايط كاري تاريخي و بنيادي بود كه رقباي نظريه گفت‌وگوي تمدن‌ها در ايران امكان آن را سلب كردند و همگام و همسو با موافقان نظريه تزاحم تمدن‌ها پيش رفتند. هر دو گروه - مخالفان نظريه گفت‌وگوي تمدن‌ها و موافقان نظريه تزاحم بين تمدن‌ها - با توافق نانوشته‌اي امكان گفت‌وگو ميان ملت‌ها و تمدن‌ها را گرفتند و در نهايت بر تزاحم در جهان افزودند. جهان تك‌قطبي با محوريت آمريكا همراه با نظريه تزاحم تمدن‌ها به توسعه نبرد بين دولت‌ها و جوامع انجاميد. غرب براي تهاجم و برخورد با ملت‌ها و فرهنگ‌ها مجاز شناخته شد و در نتيجه جهان با دوره جديدي از جنگ‌ها مواجه گشت. ‌
يكي از نكاتي كه پيش‌تر در مورد كمونيسم گفته مي‌شد درباره ماهيت غربي آن بود. گفته مي‌شد كه كمونيسم داعيه نجات شرق و جهان توسعه‌نيافته را دارد؛ در حالي كه ماهيت آن غربي است و فرزند جهان غربي است. اين تحليل در نهايت شرق را در برابر كمونيسم قرار داد؛ با وجود اينكه كمونيسم در شرق جهان، در بعضي از كشورهاي شرقي و آسيايي در قالب گروه سياسي،‌ حزب سياسي و نظام سياسي تجلي يافته است‌ اما هيچ‌گاه آن اهميتي را پيدا نكرده كه در جهان غرب داشته است. مردم شرق و روشنفكران آن همين تصور را نيز درباره دموكراسي و دموكراسي‌خواهي دارند. شرقي‌ها معتقدند كه دموكراسي هم از غرب آمده و غربي است و فايده‌اي براي شرق ندارد و به همين دليل سنت‌گرايي - با هر شكل و رنگ - در اين بخش جهان تقويت شده است؛ خاصه در دو دهه اخير. تشكيل نظاماتي با رهبران سنتي، مخالفان تمدن غربي، معترضان دموكراسي و بنيادگرايان را بايد از اين منظر مورد بررسي قرار داد. به عبارت ديگر، اساس شكل‌گيري نيروي مقاومت در مقابل دموكراسي‌خواهي در جهان شرقي به ماهيت فرهنگي آن جوامع برنمي‌گردد، بلكه علت اصلي در نوع تعاملي است كه جهان غرب با جهان اسلا‌م دارد. مرد و زن شرقي و مسلمان آموخته است كه دموكراسي طرح‌شده،‌ ماندگاري ندارد. بازاري است. با كم‌فروغ شدن قدرت مدعيان آن يك‌شبه نابود خواهد شد. در نتيجه دل به آن نمي‌بندد. ‌ هنگامي كه دموكراسي غربي با حضور نظامي و جنگ، كشتار، ويراني،‌ ناامني و گرسنگي توام شود، مقاومت‌هاي بنيادي شكل مي‌گيرد. متاسفانه مدعيان دموكراسي غربي از ياد برده‌اند كه اگر قرار بود امري ماندگاري يابد، شوروي در افغانستان مانده بود. اشغال كشورها نمي‌تواند واكنشي جز مقاومت يا بنيادگرايي داشته ‌باشد. اين اتفاقي است كه در جهان صورت گرفته و همه شاهد آن هستند. ‌
آنچه كه در بالا‌ اشاره شد، معطوف به نتايج تك‌قطبي شدن جهان است. امروزه حتي نظريه تزاحم تمدن‌ها هم نتوانسته است براي آمريكا رقيب توليد كند. رقيبي كه آمريكا براي خود تراشيده بود به واسطه خودش دچار فروپاشي شد. حتي ماجراجويي افراطيون در جهان را بيشتر توطئه آمريكا و بخشي از سياست‌هاي جهاني او مي‌دانند. در نتيجه باز هم آمريكا در جهان تنها ماند و متهم اصلي. دولتمردان آمريكا تلا‌ش بسياري كردند كه با طرح دشمن فرضي - تمدن اسلا‌مي - مشكلا‌ت و نارسايي‌ها را به گردن او بيندازند، همان‌گونه كه پيش از سقوط شوروي همه مشكلا‌ت جهان به دوش شوروي گذاشته مي‌شد؛ ‌ اما اكنون كه تز دشمن‌سازي آمريكا ديگر نتيجه نمي‌دهد و اسلا‌م نمي‌تواند جايگزين خوبي براي كمونيسم شود، مشكلا‌ت بر سر تنها نيروي مسلط در جهان، يعني آمريكا خراب مي‌شود. تولد و مرگ نظريه تزاحم تمدن‌ها عمري از يك دهه بيشتر ندارد. از تولد تا مرگ‌ آن 10 سال طول كشيد. مرگ اين نظريه ناشي از مشكلا‌تي بود كه غرب - آمريكا- در طول صد سال اخير يافته است. از طرف ديگر، همان‌طور كه اشاره شد،‌ جهان جديد در چند دهه اخير بسيار متفاوت با جهان زمان جنگ جهاني دوم است. توسعه وسايل ارتباط جمعي از قبيل رسانه‌هاي جهاني، شبكه‌هاي خبري مستمر، شبكه‌هاي اينترنتي و رقابت بين رسانه‌ها و تكثر رسانه‌اي، همه و همه كمك كرده‌اند تا وجوه پنهان پديده‌هاي اجتماعي و سياسي به سرعت آشكار شده و آگاهي عمومي شكل بگيرد. به اين ترتيب طرح ساختگي دشمني به نام اسلا‌م در مقابل غرب شكست خورد.در شكست اين طرح خيلي‌ها و خيلي مسائل نقش داشتند. در پاراگراف‌هاي بالا‌ به سهم نظريه گفت‌وگوي تمدن‌ها و فرهنگ‌ها اشاره شد. سهم دولت‌ها و گروه‌هاي سياسي در جهان شرقي و اسلا‌مي نيز قابل توجه است. همچنين نمي‌توان از سهم منتقدان غربي غافل ماند. معلوم است كه ضرركننده ضررساز بوده است. غربي كه دچار فقدان رقيب شده بود و در طرح رقيب فرضي نيز ناتوان ماند، دچار ضعف مضاعف شد. از اينجا به بعد است كه مي‌توان سهم و نقش بيشتر آمريكا را در ايجاد بحران فعلي بيشتر ديد. ‌

**دنياي اقتصاد:وضعيت نامطلوب بازار؛ چرا؟
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خودخبر متوقف شدن خصوصي سازي را براي سه ماه اينگونه شرح داد:
ديروز يك مقام اقتصادي كشورمان از تصميم شگفت‌انگيزي خبر داد كه ظاهرا در نشست اخير مسوولان بازار سهام با رييس‌جمهور اتخاذ شده است.
براساس اين خبر، در نشست فوق‌الذكر تصويب شده است كه به دليل «وضعيت نامطلوب بازار» حداقل در سه ماه آينده خصوصي‌سازي متوقف شود؛ چرا كه از يك‌سو باعث قيمت پايين سهام دولتي شده و از سوي ديگر باعث خروج نقدينگي از بانك‌ها مي‌شود!
فارغ از اين‌كه آيا با استنتاج اين نتايج عجيب از «وضعيت نامطلوب بازار» مي‌توان خصوصي‌سازي را متوقف كرد يا نه، بايد به اين سوال هم پرداخت كه چرا وضعيت بازار نامطلوب است؟
به نظر مي‌رسد كه در شرايط كنوني دو احتمال مهم براي پاسخگويي به اين پرسش را مي‌توان بررسي كرد: 1- تاثيرپذيري از بحران جهاني 2- آشكارشدن پيامدهاي سياست‌گذاري غيركارشناسي براي مسايل اقتصادي.
در خصوص احتمال اول، به دليل اينكه به كرات از سوي رييس‌جمهور محترم و ساير مقامات دولت، هرگونه تاثير بحران جهاني بر اقتصاد ايران رد شده، بررسي را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنيم، كه با حذف اين احتمال، خود به خود به سمت احتمال دوم هدايت مي‌شويم.به عبارت ديگر، همان گونه كه رياست محترم جمهور اشاره داشت، كاهش قيمت يك كالا (فولاد) و تاثير آن بر قيمت سهام شركت‌هاي فولادي آنچنان تعيين‌كننده‌ نيست كه اوضاع فعلي بازار سهام را به حد چنين عاملي تنزل دهيم.
از سوي ديگر، آنچه كه در واقعيت شاهد آن هستيم، اين است كه بازدهي بازار سهام كه در پنج ماه اول سال به بيش از 30درصد افزايش يافته بود، در يك سقوط بي‌سابقه باعث ثبت يك بازدهي منفي براي دوره 9ماهه شده است. ضمن عرض پوزش از مقاماتي كه به بازدهي پنج ماهه مرتبا به عنوان كارنامه موفق استناد و شاخص‌هاي آن را مرتبا تكرار مي‌كردند، بايد گفت اتفاقا آن رونق تحت تاثير متغيرهاي خارجي (افزايش بي‌سابقه قيمت جهاني فولاد) بود و اين ركود فعلي است كه به درستي ريشه در بحران جهاني ندارد، بلكه وضعيت واقعي بورس را منعكس مي‌كند.
تصميم‌سازان اقتصادي نبايد فراموش كنند كه بورس آيينه تمام نماي اوضاع اقتصادي كشور است و زماني رونق و نشاط ريشه‌اي در آن قابل مشاهده خواهد بود كه كسب‌و‌كارهاي واقعي بيرون از بورس در رونق باشند و دقيقا به همين دليل بورس را دماسنج اقتصاد ناميده‌اند.
آنچه رونق كسب‌و‌كار را تضمين مي‌كند، در دنياي امروز عوامل شناخته شده‌اي است؛ عواملي چون آزادي تصميم‌گيري براي فعالان اقتصادي در حوزه قيمت‌گذاري، جلوگيري از رقابت‌‌ نابرابر با بخش دولتي، فراهم‌سازي سازوكار و امكانات برابر براي عموم فعالان اقتصادي در حوزه تامين مالي، جلوگيري از هجوم رقباي خارجي با تعيين دقيق نرخ ارز و عدم تثبيت نرخ اسمي آن در شرايط تورمي، ايجاد ثبات در تصميم‌گيري تاحدي كه فعالان اقتصادي قادر به ارزيابي يك دوره ميان‌مدت در خصوص اوضاع كسب‌و‌كار خود باشند و بالاخره كنترل تورم كه علاوه بر اثر خانمان‌سوز آن بر درآمد خانوارها، باعث هدايت سرمايه‌گذاري‌هاي واقعي به سمت سفته‌بازي‌هاي ويران‌گر مي‌شود و نمونه آن در بازار مسكن تجربه شد.
آيا سياست‌گذاري‌هاي اقتصادي كشور داراي چارچوبي براي حركت به سمت اين اهداف بوده است؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا فعالان اقتصادي كشور از كسادي و بي‌رونقي مي‌گويند كه باعث «وضعيت نامطلوب بازار» به قول مقام محترم اقتصادي شده است؟به نظر مي‌رسد خروج از اوضاع نامطلوب فعلي در گرو ارايه پاسخي دقيق و كارشناسي به سوالي باشد كه در ابتداي اين يادداشت مطرح شد، چرا كه اگر ارزيابي كارشناسي از مساله وجود نداشته باشد، ساماندهي اوضاع نيز غيرممكن خواهد بود.
مساله مهم ديگر آن است كه در نشست مسوولان بورس با رييس جمهور دلايلي براي توقف خصوصي‌سازي مطرح شده است كه به شدت نگران‌كننده است. آيا هدف از خصوصي‌سازي گران‌فروشي سهام دولت به بخش خصوصي است يا كارآمدسازي اقتصاد؟نكته جالب توجه در مصوبات اعلام شده آن است كه در اين جلسه از كمبود نقدينگي در بازار سخن به ميان آمده و ظاهرا تصويب شده است كه نقدينگي به بازار تزريق شود، اما از سوي ديگر براي جلوگيري از «انتقال نقدينگي از بانك‌ها به بورس» تصويب شده است كه خصوصي‌سازي متوقف شود!
اميدواريم همه اخباري كه از اين جلسه رسما از سوي يكي از اعضاي شوراي عالي بورس نقل شده است، تكذيب شود تا منطق حاكم بر جلسات تصميم‌سازي اقتصادي زير سوال نرود.

**صداي عدالت :درباره ورود معاونت مطبوعاتي به ماجراي لنگه كفش ‏
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود نوشت :
‏ حركت متهورانه منتظر الزيدي خبرنگار البغداديه همچنان به طور پيوسته از سوي محافل رسمي و تريبون هاي دولتي به عنوان اقدامي شجاعانه و الگوساز تعبير مي شود. حال معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد نيز در بيانيه اي دفاع صنفي از اين خبرنگار و پيگيري وضع او را وظيفه كشورهاي اسلامي خوانده است. ‏تصور اينكه بوش در واپسين روزهاي حضورش در كاخ سفيد، سفري غير منتظره به خاورميانه داشته باشد و عراق و افغانستان را كه جولانگاه هفت سال حضورش در خاورميانه بود اميدهاي تازه دهد و به اوباما نشان دهد كه آغاز راه سياست خارجي اش از كجا خواهد بود و خاتمه اش در كجا، چندان دور از ذهن نبود. ولي برخورد يكي از ده ها خبرنگار عراقي حاضر در نشست خبري بوش - مالكي اصلا قابل پيش بيني نبود و كسي تصور آن را نداشت كه نفرت از حضور آمريكايي ها و سياست هاي بوش در عراق اين چنين بازتاب عيني پيدا كند. ‏البته الزيدي نماينده و نماد جرياني در عراق است كه پايگاهش را مي شد با عكس العمل ساير نمايندگان رسانه ها در همان نشست نيز مورد سنجش قرار داد اما به هر شكل پرتاب او نادرترين و دقيق ترين پرتاب و به طور حتم اثرگذارترين تاثيري است كه او در مدت عمر خبرنگاري اش گذاشته است. اين نكته نيز بسيار قابل تامل بود كه چطور در نشستي كه رئيس جمهور قدرتمندترين كشور جهان و به تعبيري نظامي ترين و جنگ طلب ترين دولت ايالات متحده حضور دارد، كسي توانايي چنين حركتي را پيدا مي كند و بعد به گفتگو با رسانه ها مي پردازد و خانواده اش مصاحبه مي كنند و همه مراتب حقوقي مرتبط با اقدامش از مجراهاي قانوني عبور مي كند. اين نكات را حداقل ما پيش بيني نمي كرديم كه همسايه عراق هستيم و آنها را از جهاتي بسيار شبيه خود مي دانيم و به لحاظ فرهنگي و اعتقادي و اخلاقي عراقي ها را نزديك ترين اعراب به ايرانيان قلمداد مي كنيم. ‏اقدام منتظر الزيدي مطابق پيش بيني ها و شناختي كه از جريان رايج رسانه اي در ايران سراغ داريم، دستاويز مناسبي براي رسانه هاي اصولگرا و نزديك به دولت قرار گرفت تا در وانفساي مشكلات داخلي و تنگناها و گره هاي پيچ در پيچ مناسبات خارجي و خطر انزواي سياسي، شوري عمومي عليه آمريكا ايجاد شود و پارادايم نفرت و شعار ديگر بار احيا شود. درواقع بازتاب گسترده اين اقدام، نشانگر استفاده بهينه از واقعه اي عيني براي هدفي ذهني بود. ‏به اندازه كافي درباره درستي يا نادرستي انتفاضه كفش، پوزش خواهي يا اصرار خبرنگار مربوطه، تخريب وجهه بوش يا نوري المالكي در اين حادثه، نمايش دموكراسي و آزادي بعد از وقوع اين اقدام يا تنگ نظري و برخورد شتابانه با آن و... سخن رفته است. اما آنچه براي ما در ايران جالب توجه بود يكي وابستگي البغداديه به بعثيون بود و ديگر جنس حمايت هاي ايراني از اين ماجرا. ‏حتي اگر رويكرد رسانه ملي را درباره اين واقعه بر اساس سياست هاي مردم گرا، سرگرم كننده، تهييجي و ايدئولوژي ساز تلقي كنيم و اصرار تلويزيون و بخش هاي خبري متعدد و هم شكل آن را در تداوم جريان پوپوليستي و تبليغ گفتمان ضد آمريكايي رايج تعبير كنيم و آن را با هر دليل و توجيهي غير رسمي و غير دولتي بدانيم، صدور بيانيه هاي رسمي در اين باره را با هيچ ترفند و پنهان كاري اي نمي توان غير دولتي توصيف كرد. ‏ما اولين دولت - ملتي بوديم كه به شكلي رسمي وارد فاز بيانيه و حمايت از منتظر الزيدي شديم. شايد اين كار به پشتوانه همان تبليغات و اخبار و تحليل هايي صورت گرفته باشد كه تلويزيون طي چند روز و به انحاي مختلف پخش كرد و واكنش ها در مقابل آن را مردمي جلوه داد تا سپس رسانه ها و دستگاه هاي دولتي به آن جنبه رسمي بدهند. ‏بعد از بيانيه هايي كه برخي خبرگزاري هاي رسمي كشور به صراحت و در همان فرداي حادثه روي خروجي خود منتشر كردند، اين بار نوبت به وزارت ارشاد رسيده و معاونت امور مطبوعاتي با انتشار بيانيه اي به تشريح اين حركت و تبيين و تحكيم شعارهاي ماخوذ از آن پرداخته و خواستار پيگيري وضعيت جسماني و آتيه شغلي وي شده است. ‏دفاع از هر انسان مظلوم در هر نقطه از جهان امري ستايش برانگيز و انساني است. همچنين دفاع صنفي از هم صنفان و همكاران به ويژه خبرنگاراني كه همواره جانشان در معرض خطر بوده و سازمان هاي بين المللي مختلفي خواستار حمايت جهاني از آنان شده اند، امري است كه در برهه هاي گوناگون در اقصي نقاط جهان مشاهده شده است. ‏سخن اينجاست كه نظير اين بيانيه رسمي پيش از اين و در اتفاقات متعددي كه در همين كشور عراق نيز بارها رخ داده و آن را به ناامن ترين شهر جهان براي خبرنگاران تبديل كرده و آنجا كه جان خبرنگاران چه در برابر آمريكايي ها و چه تروريست ها در معرض تهديد و قتل قرار گرفته، اعلام نشده است. ‏در متن بيانيه اين معاونت، ضمن بيان اينكه "متاسفانه سلطه رسانه‌اي هيئت حاكمه آمريكا و غرب بر بسياري از وسايل ارتباط جمعي اجازه بيان صحيح واقعيت هايي كه در سال هاي اخير در كشورهاي عراق، افغانستان و فلسطين اشغالي به وقوع پيوسته است را نمي‌دهد"، آمده ‌است: در حالي كه مردم عراق و افغانستان پس از تجاوز آمريكا به اين كشورها با ناامني، فقر، زير پا گذاشتن حقوق اوليه انسانها، چپاول منافع ملي خود و دهها مشكل ديگر دست به گريبان هستند بوش كوچك با كمال وقاحت در مقابل نمايندگان رسانه‌هاي گروهي در عراق خود را ناجي حقوق ملتها خواند و نداي حمايت از آزادي و حقوق بشر سر داد! ‏نكته ديگر، تاييد حركت پرتاب كفش از سوي منتظر الزيدي است كه در بخشي ديگر از بيانيه قابل مشاهده است. در اين بخش آمده است: بوش با اين سخنان در حقيقت به درك و شعور مردم جهان كه پيوسته شاهد فجايع و خوي سلطه‌گر دولت آمريكا با هدايت لابي هاي صهيونيستي است توهين كرد. نتيجه طبيعي چنين توهيني همان واكنشي است كه منتظر الزيدي خبرنگار عراقي به نمايندگي از سوي ميليون ها عراقي تحت ستم نشان داد كه البته تحسين ملت عراق و ديگر ملل جهان حتي مردم آمريكا را برانگيخت. ‏اين بيانيه سپس با تاكيد بر رسالت خبري منتظر الزيدي و اين نكته كه او نمي توانست آگاهي بخشي و اطلاع رساني صحيح به مخاطبان را ناديده بگيرد و دروغ هاي بوش را به عنوان واقعيت براي مردم خود و جهانيان مخابره نمايد، آورده است: معاونت مطبوعاتي و اطلاع رساني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ضمن تاكيد بر استيفاي حقوق و مطالبات به حق مردم عراق براي استقرار امنيت و رفع فقر و مشكلات ناشي از تداوم حضور نيروهاي آمريكايي در اين كشور نگراني خود را از برخورد ضد بشري اشغالگران آمريكايي با منتظر الزيدي خبرنگار معترض عراقي اعلام مي دارد.در پايان بيانيه آمده است: همچنين از كليه سازمان ها، انجمن ها و تشكل هاي بين‌المللي مطبوعاتي و رسانه‌اي انتظار دارد حساسيت و نگراني خود را از شرايطي كه اين خبرنگار در بند عراقي با آن مواجه است اعلام داشته و از هر گونه تلاش براي رهايي وي دريغ نورزند. ‏‏ معاونت مطبوعاتي پيشنهاد كرده است كه به همين منظور كميته دفاع از خبرنگار دربند عراقي با عضويت انجمن ها، تشكل ها و شخصيت هاي مستقل مطبوعاتي و رسانه‌اي و حقوقدان هاي كشورها به خصوص كشورهاي اسلامي تشكيل شود تا ضمن پيگيري شرايط جسماني و سلامتي اين خبرنگار دربند عراقي پيوسته رسانه‌ها و مجامع بين‌المللي را از شرايط كنوني وي مطلع سازند. ‏‏ حساسيت دستگاه دولتي و متولي امور رسانه اي كشورمان در قبال اين اتفاق اين اميد را به وجود مي آورد كه چنين حساسيت و پيگيري در مورد امنيت شغلي، امنيت جاني و نيز حراست از تداوم فعاليت روزنامه ها و نشريات در داخل كشور نيز جديت بيشتري به خود بگيرد و فعاليت كميته مزبور و نيز صدور بيانيه مذكور به همين اتفاق كه در عراق رخ داده، بسنده نشود. ‏

**قدس :امحاي سياسي گروهك منافقين
روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود در مورد عملكردهاي اخير منافقين بر عليه ايران مي نويسد:
گروهك منافقين پس از ناكامي در دستيابي به هدفهايشان در داخل كشور، براي پيگيري خط براندازي، به دامان اربابان خويش پناه بردند تا با بهره مندي از امكانات و حمايتهاي آنها، بر پيكر جمهوري اسلامي ضربه وارد كنند، اگرچه اين خواسته با هوشمندي جمهوري اسلامي، به آرماني دست نيافتني براي همه بدخواهان نظام تبديل گرديد.
گروهك منافقين در فهرست سازمانهاي تروريستي آمريكا و اروپا قرار دارد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي اقدامهاي تروريستي و رفتارهاي غيرانساني زيادي را بر ضد مردم و مقامهاي كشورمان انجام داده است.
اين جريان مطرود پس از خروج از كشور، دولت بعث عراق را با توجه به دشمني با انقلاب اسلامي، بهترين گزينه همكاري قلمداد نمود و همه سرمايه جاسوسي خود را در اختيار استخبارات عراق قرار داد تا از اين منظر در دستيابي به هدفهاي شوم خود، با عراق سهيم باشد.
با وجود شعارهاي فراوان واشنگتن در خصوص مبارزه با تروريسم، آمريكا از اعضاي گروهك منافقين در عراق حمايت مي كند و پس از اشغال نظامي اين كشور جنگ زده، عناصر اين سازمان تروريستي را تحت محافظت خود قرار داده است.
در واقع، مي توان جايگاه منافقين را در وضعيت فعلي تحت الشعاع تحولات عراق ارزيابي كرد، به نحوي كه دولت عراق يكشنبه اعلام كرد نزديك به سه هزار و 500 عضو باند گروهك منافقين بايد اين كشور جنگ زده را ترك كنند، اردوگاه منافقين تعطيل شود و ساكنان اردوگاه اشرف بايد از عراق خارج شوند و به كشور خود يا ديگر كشورها بروند.
تصميم جدي دولتمردان عراقي براي اخراج منافقين پس از توافقنامه امنيتي خروج نيروهاي آمريكايي از عراق، اخراج آنها را قطعي و قريب الوقوع مي نماياند، مگر اين كه اتفاقهاي غيرمنتظره اي اين موضوع را تحت الشعاع قرار دهد. سردمداران گروهك مذكور هرگونه توانايي براي ارائه خدمات گذشته را از دست مي دهند و در اين صورت ناگزير از دربدري خواهند بود، چنانكه اكنون اين اتفاق را بايد در ساختار و هويت اين سازمان اپوزيسيون مسلح جستجو نمود.
هرچند در اين نوشتار مجال پرداختن به عملكرد ننگين و وحشيانه آنها نيست، ولي بيان اجمالي در اين زمينه مي تواند ريشه آوارگي آنها را تبيين نمايد. منافقين در 30 خرداد 1360 با انتشار اطلاعيه اي، عليه نظام جمهوري اسلامي ايران اعلان جنگ مسلحانه كردند و درصدد نابودي انقلاب اسلامي برآمدند. بدين ترتيب، تابستان 1360 با ايجاد آشوب و هرج و مرج در شهرها، به آتش كشيدن وسايل نقليه عمومي، ضرب و شتم مردم بي دفاع و ترورهاي كور، عليه نظام اسلامي آغاز گرديد.
منافقين اولين اقدام تروريستي را در ششم تير 1360 با انفجار بمب در مسجد ابوذر و سوء قصد به جان آيةا... خامنه اي و سپس در هفتم تير همان سال با انفجار دفتر مركزي حزب جمهوري اسلامي و به شهادت رساندن 72 تن از مسؤولان طراز اول كشور از جمله دكتر بهشتي رئيس ديوان عالي كشور، دامن زدند.
دو ماه بعد نيز با انفجار دفتر نخست وزيري، رئيس جمهور رجايي و نخست وزير باهنر را به شهادت رساندند. از جمله اقدامهاي ديگر تروريستي منافقان مي توان به ترور شهيد دكتر آيت، انفجار دفتر دادستاني، به شهادت رساندن آيةا... قدوسي، شهداي محراب، ايجاد انفجار در مناطق مختلف كشور و شهادت تعداد زيادي از مردم عادي اشاره نمود.
اقدامهاي تروريستي و ضد انساني آنها صرفاً در ايران خلاصه نمي شود، بلكه در كشور عراق نيز در هارموني ضد بشري با صدام، شريك جنايتهاي وي شدند. اين همسويي و تشريك مساعي با بعثي ها را اكنون در آرشيو اسناد اطلاعاتي عراق مي توان مشاهده كرد. پيام تشكرآميز صدام حسين، رئيس جمهور وقت عراق به رجوي براي همكاري اش در سركوب فعاليت كردها و شيعيان جنوب عراق در سالهاي 1990 و 1991، مؤيد اين موضوع است.
گروهك منافقين پس از سقوط صدام تلاشهاي گسترده اي براي ساماندهي افراد حزب بعث در غالب عشاير و احزاب انجام مي دهد. اين سازمان تاكنون بيش از 20 حزب و گروه را در داخل عراق تشكيل داده كه هدف آنها ساماندهي افرادي از استخبارات دولت صدام و حزب بعث در عشاير و احزاب براي عمليات تروريستي است.
پخش مستند «گرگها» از سيماي جمهوري اسلامي، بخشي از همكاريها و جلسات اين گروهك را با دولتمردان عراقي به نمايش گذاشت.
ارتباط منافقين علاوه بر دولت بعث عراق، با سرويس جاسوسي رژيم اشغالگر قدس نيز سند ديگري از همدستي جريان نفاق با دشمنان اين مرز و بوم مي باشد، اگر چه صهيونيستها از اعمال وطن فروشانه و خائنانه اين گروهك به نفع خود نهايت استفاده را مي برند و در عوض منافقين چيزي به جز ننگ به دست نمي آورند.
بديهي است، كشوري مانند عراق در شرايط كنوني، با نظر به نظام سياسي دموكراسي كه ضمن اهتمام به حقوق شهروندانش در ارتباط با همسايگان احترام متقابل و رعايت حسن هم جواري را در دستور كار قرار داده است، نمي تواند گروهك ياد شده را با سابقه جنايت پيشگي در درون مرزهايش تحمل نمايد.
بنابراين، آوارگي اپوزيسيون مسلح، نتيجه دلدادگي به اردوگاه غرب و اتكا به پشتيباني آنها بوده است كه با اعتماد واهي به وعده هاي اربابان پاريس و واشنگتن، ابزار تشديد فشار و اقدامهاي خصمانه عليه نظام جمهوري اسلامي شدند. اين در حالي است كه ايران اسلامي همه توطئه ها را كه از سوي جبهه استكباري بر اين كشور تحميل شده بود، با موفقيت مديريت نمود و پشت سر گذاشت و با اتكال به خداوند متعال، امروز به يك قدرت تأثيرگذار منطقه اي تبديل گرديده است و با وجود تنگناهاي كاذب اعمال شده از سوي دشمنانش، توانسته است وزن بازيگري خود را ارتقا بخشد.

**كارگزاران : از جاده انصاف خارج نشويد
روزنامه كارگزاران در سرمقاله امروز خود مي نويسد :
در خبرها آمده بود جناب آقاي پورمحمدي رئيس محترم سازمان بازرسي كل كشور و وزير كشور اسبق دولت نهم اعلام فرمودند، دولت هشتم (دولت اصلاحات) بدون مجوز مجلس از حساب ذخيره ارزي برداشت كرده و دولت نهم اگر خلافي كرده است صرفا خلاف برنامه بوده و هيچ‌گونه برداشتي بدون مصوبه مجلس از حساب ذخيره ارزي نداشته است. اينكه ايشان به چه دليل چنين رويكردي را در ارائه نقطه‌نظرات خود و يا برداشت‌هاي قانوني از مفاد قوانين رسمي كشور انتخاب كرده‌اند جاي سوال دارد ولي اينكه آيا دولت خاتمي خارج از قوانين موضوعه كشور از حساب ذخيره ارزي برداشت كرده است، نكته‌اي است كه لازم ديدم به عنوان يكي از مديران وقت سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور (كه با همكاري و تشويق آقاي احمدي‌نژاد منحل شد) نكاتي را در جهت روشن شدن اذهان عمومي اعلام نمايم. دولت خاتمي به دلايل مختلف و از جمله اصول اخلاقي حاكم بر آن و رعايت مصالح نظام و كشور وظيفه خود مي‌دانست در چارچوب قانون عمل نموده و حتي مطالبي را كه به مصلحت كشور بوده و قابل طرح در مجامع عمومي نباشد در قالب مجاري رسمي كشور عمل نمايد. رعايت مصالح قانوني و نجابت دولت خاتمي در اين قلمرو در همين حد بس، كه پس از سه سال از پايان دوره عمر دولت‌شان خود را مجاز به طرح عمومي و رسانه‌اي آنچه به صلاح كشور نيست، نمي‌دانند.
جناب آقاي پورمحمدي مستحضرند برداشت از حساب ذخيره ارزي و يا به طور عام برداشت از منابع عمومي كشور و هزينه‌كرد آن صرفا در قالب مسير قانونگذاري مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام و نيز در شرايط خاص با كسب مجوز خاص امكانپذير است.
يقينا آناني كه وجدان صالح را حاكم بر مواضع و رفتارهاي خود مي‌دانند، عملكرد صحيح دولت خاتمي و رعايت امانت بيت‌المال و خودداري از گزافه‌گويي در عملكرد را از صفات بارز ايشان و دولت‌شان مي‌دانند. براي ارزيابي صحت و سقم اين ادعا توصيه مي‌نمايد جناب آقاي پورمحمدي با بررسي و اعلام ارقام دقيق برداشت‌هاي غيرقانوني دولت اصلاحات و دولت نهم از حساب ذخيره ارزي قانون‌گرايي اين دو دولت را به قضاوت و وجدان عمومي محول نمايند.
علاوه بر مسئله خريد بنزين كه در ماه‌هاي منتهي به دولت نهم و كاملا در مجاري قانوني صورت گرفت (قبلا توسط جناب آقاي مهندس زنگنه وزير وقت نفت پاسخ داده شده است) تنها برداشت‌هاي دولت هشتم از حساب ذخيره ارزي – خارج از مسير مجلس – مربوط به مواردي بوده است كه كاملا در چارچوب قوانين و ضوابط جاري كشور صورت گرفته و صرف اقداماتي شده كه امروز موجبات افتخار دولت نهم را فراهم نموده است. اين در شرايطي است كه حتي در چنين برداشت‌هايي به طور غيررسمي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به عنوان امين ملت در جريان امور قرار گرفته و چون دوران كنوني پس از برداشت و هزينه‌كرد مجلس در جريان امور قرار نمي‌گيرند. از جناب آقاي پورمحمدي كه به نظر مي‌رسد نزد آگاهان جامعه، انساني صاحب‌نظر و داراي مروت در بيان نظر ارزيابي مي‌شوند، انتظار نمي‌رود در شرايطي كه دلايل عدم بيان خروج خود از دولت را به دليل امكان تضعيف دولت نهم بيان نمي‌كنند، اينگونه براي رهايي از فشار سخنراني‌ها و مصاحبه‌هاي يكي دو ماه گذشته خود، مطالبي خلاف واقع و دور از انصاف اعلام نمايند. خروج از جاده انصاف از آن جهت كه واقعيت‌هاي موجود به دليل حاكميت بلامنازع دولت محترم نهم بر رسانه‌ها و به ويژه رسانه ملي معكوس جلوه داده شده و اتهامات دور از واقع به كساني زده شود كه در فضاي تنگ رسانه‌اي امكاني براي پاسخگويي ندارند. اين در شرايطي است كه به گواه آمار و اطلاعات رسمي و نيز اعلام برخي از مسوولان محترم؛ برداشت دولت نهم از حساب ذخيره ارزي و خارج از مجاري مجلس چندين برابر دولت هشتم بوده است.
حداقل انتظار مردم از مسوولان كشور اين است كه چنانچه توانايي احقاق حقوق از دست رفته مردم و الزام مجريان به رعايت قوانين و مقررات كشور را ندارند حداقل از تعرض غيرمنصفانه به آنچه كه مورد افتخار نظام و كشور است پرهيز نمايند.
* معاون سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور در دولت اصلاحات

**كيهان :شكست در برابر خط مقاومت
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود مي نويسد:
تداوم بحران هاي مالي و اقتصادي آمريكا در حالي است كه اين روزها واشنگتن با بحراني سياسي و چالشي استراتژيك دست و پنجه نرم مي كند و جرج بوش رئيس جمهور اين كشور در آخرين روزهاي حضورش در كاخ سفيد به مجسمه و نماد ظلم و فساد و زورگويي تبديل شده است. موج فزاينده نفرت عمومي از سياست هاي تيره و تار كاخ سفيد نه تنها در منطقه و جهان اسلام بلكه در اقصي نقاط دنيا رو به گسترش است؛ بطوريكه نمونه اخير آن را مي توان در اقدام هفته پيش «منتظر الزيدي» خبرنگار شجاع عراقي در پرتاب نمادين و پرمعناي لنگه كفش به سوي بوش به نظاره نشست كه با استقبال گسترده مسلمانان جهان و حتي غيرمسلمانان آزاديخواه -مانند هوگو چاوز رئيس جمهور ونزوئلا- مواجه شد.
سياست هاي يكجانبه گرايانه ايالات متحده براي تسلط بر منطقه خاورميانه و افزايش تاثيرگذاري در معادلات منطقه اي با سد «بيداري اسلامي» و «خط مقاومت» روبرو گرديده است و در اين رويارويي و پيكار نفسگير اعتبار كاذب آمريكا مخدوش شده و هيبت تصنعي اش شكسته شده است؛ آنچنانكه روزنامه آمريكايي واشنگتن پست چند روز پيش سياست هاي كاخ سفيد در منطقه را شكست خورده دانست و با تاكيد بر ناتواني براي حل مشكلات پيش روي آمريكا صراحتا نوشت: «خاورميانه ديگر حياط خلوت آمريكا نيست». آمريكايي ها طي چند سال گذشته با ارائه طرح خاورميانه بزرگ و تلاش براي مشروعيت بخشيدن به رژيم صهيونيستي و حفظ امنيت اين رژيم و ترور «الگوي مقاومت» عملا طرفي نبسته و حتي در نيل به اهدافشان از لشكركشي به عراق ناكام مانده اند؛ چرا كه در اين سوي معادله دولت مردمي حماس در فلسطين شكل گرفته است و امروز در بيست و يكمين سالروز جهاد اسلامي حماس، اين جنبش با عقبه مردمي بيش از گذشته اين پتانسيل را دارد كه شعله هاي انتفاضه را تا پيروزي نهايي روشن نگاه دارد و تشكيل دولتي فلسطيني در تمامي سرزمين فلسطين را محقق كند. «الگوي مقاومت» نيز نه تنها ترور و محو نگشته بلكه جزء لاينفك آرمان ملت هاي منطقه در مبارزه با زياده خواهان و زورگويان است.
در عراق هم با سقوط رژيم بعث، دولتي مردمي بر سر كار آمده است و تهاجم نظامي به اين كشور باعث شده تا چهره جنگ جويانه و خشونت بار آمريكا بيش از پيش در افكار عمومي جهان عيان شده و حتي مقامات ارشد و سياسيون آمريكايي لشكركشي بوش به عراق را يك «خطاي استراتژيك» مي خوانند.
مقارن با اين فضا آمريكايي ها به دنبال اين هستند كه در پوشش «طرح صلح خاورميانه»- هرچند كه اين طرح از مدت ها قبل كليد خورده است- اهداف شوم خود را عملياتي كنند.
از همين روي؛ سه شنبه هفته پيش در شرايطي كه در اين ايام به شدت وجهه واشنگتن در ميان ملت ها مخدوش شده است، شوراي امنيت سازمان ملل پيش نويس قطعنامه صلح خاورميانه را به تصويب رساند.
آمريكا تلاش مي كند از طريق اين قطعنامه تاحدودي چهره كريه و منفور و جنگ طلبانه اش را با نقاب دروغين صلح بپوشاند و از طرفي آبروي از دست رفته خود را كه پيش از اين وعده برقراري صلح در خاورميانه را داده بود به لطايف الحيل حفظ كند.
اين در حالي است كه در اين قطعنامه به فاجعه بشري و نسل كشي آشكاري كه اين روزها در نوار غزه عليه 1.5ميليون مسلمان صورت مي گيرد و همچنين روند غيرقانوني شهرك سازي در رژيم صهيونيستي اشاره اي نشده است. حال چگونه مردم و ملت هاي منطقه به «طرح صلح خاورميانه» كه در واقع ترفندي براي ترميم طرح شكست خورده خاورميانه بزرگ است خوشبين باشند؟
اساسا طرح صلح خاورميانه با ادامه نگرش و سياست هاي پليد آمريكا و رژيم صهيونيستي امكان پذير نيست و بحران ها و چالش هاي فراروي سياست خارجي آمريكا در منطقه نه تنها با طرح ها و ترفندهايي از اين دست قابل حل نمي باشد بلكه نتيجه اي معكوس دارد و آن برملا شدن تفكرات خباثت آميز و توطئه گر آمريكا و ايادي مزدورش براي كشورها و ملت هاي منطقه است كه از دل آن جنبش هاي مقاومت هر روز متولد شده و نهضت بيداري اسلامي را گسترش مي دهند.
از سويي ديگر؛ در نقطه مقابل شرايط بحراني آمريكا در منطقه، به اذعان كارشناسان و تحليلگران، ايران در منطقه جايگاه ويژه اي را بدست آورده و در معادلات منطقه اي و تصميم سازي ها ركن تاثيرگذار و غيرقابل انكاري است. روزنامه آمريكايي بوستون گلوب اخيرا در تحليلي با اشاره به مواضع تغييرناپذير ايران در برابر فشارهاي اقتصادي و سياسي آمريكا و غرب به خصوص در بحث برنامه هسته اي كشورمان مي نويسد: «زمان رهبري ايران در منطقه فرا رسيده است.»
البته مقامات و سياستمداران نومحافظه كار آمريكايي با گريز از واقعيت هاي موجود در منطقه تلاش دارند به نحوي نقش و توان ايران را پيش پا افتاده جلوه دهند اما بيان اظهاراتي از سوي شخصيت هاي سياسي ارشد آنها نشان از آن دارد كه غربي ها و آمريكايي ها نيز قدرت و اقتدار ايران را ناگزير پذيرفته اند.
دراين باره مي توان به سخنان وزير امور خارجه آمريكا در نشست سران چهار تشكيلات عربي منطقه كه در نيويورك برگزار شد اشاره اي داشت كه به نفوذ و قدرت ايران اعتراف و حتي صراحتا بيان مي كند نفوذ ايران از پرونده هسته اي خطرناك تر است اما براي اينكه ظاهر ديپلماتيك خود را حفظ كند اين جملات را به نقل از سران كشورهاي عربي اظهار داشته و مدعي مي شود كه از سوي سران عرب وكالت دارد تا به ايران پيام دهد.
به هر حال آنچه در صحنه سياست ديده مي شود و تحليلگران نيز مهر تاييد بر آن مي زنند افول روند يكجانبه گرايي و سلطه گرايي مي باشد و امروز جهان اسلام به پشتوانه وعده الهي و نضج حركت بيداري اسلامي مي رود تا مسير خودكامگي و چپاول و دست اندازي استعمارگران و اشغالگران را مسدود كند و به تعبير رهبر بصير انقلاب، شرايط كنوني نويد خلق تمدن نوين اسلامي را مي دهد. اما آنچه در اين ميان مهم است هوشياري و بصيرت در برابر ترفندها و دسيسه هاي دشمنان است.
آمريكايي ها براي اينكه شرايط را دستخوش تغييرات كرده و تاحدودي فضا را به نفع خودشان مصادره كنند تا بهتر بتوانند بر فشارهاي خود بيفزايند از اهرم سران عربي بهره مي برند؛ برگزاري اجلاس اديان در نيويورك و همراه شدن سران بعضي از كشورهاي عربي با بوش، شيمون پرز، ليوني و... بستن گذرگاه رفح از جانب مصر و سكوت خيانت بار و سؤال برانگيز كشورهاي عربي در برابر حوادث خونين نوار غزه حكايت از آن دارد كه آمريكا براي رويارويي با «خط مقاومت» و «بيداري اسلامي» بر روي سست عنصري و خيانت پيشگي سران بعضي از كشورهاي عربي حساب ويژه اي باز كرده است. و اما در مورد ايران و مهار قدرت و نفوذ جمهوري اسلامي، واشنگتن با نااميدي از گزينه نظامي به تاكتيك براندازي نرم كماكان دل بسته و در اين راستا همچنان كه چندي پيش بوش اعلام كرد، برنامه كاخ سفيد حمايت از اصلاح طلبان است!
در اوايل هفته جاري رايس، وزير امور خارجه آمريكا نيز با اشاره به تاكتيك تغيير رژيم در ايران از داخل، بر ايده جامعه مدني و تقويت نيروهاي دموكراسي خواه انگشت مي گذارد. به تعبير رهبر فرزانه انقلاب در پيام اخيرشان به كنگره عظيم حج مسير تاريخ در حال عوض شدن است و وعده الهي بر پيروزي كامل حق بر باطل نزديك. بايد مراقب بود تا به بيان معظم له شاه سلطان حسين ها بر مسند مديريت جامعه جلوس نكنند .

**مردم سالاري :درس هاي ماه عسل نفتي
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود نوشت:
زماني كه قيمت نفت به هر بشكه 80 دلار رسيد، كمتر كسي تصور مي كرد شاهد عرضه نفت 100 دلاري باشيم. اما وقتي نفت ركورد 100 دلار را پشت سر گذاشت، بار رواني حاصل از سه رقمي شدن قيمت نفت هم رفع شد و نفت، پله ه�





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن