واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: كابوسي به نام زندگي در زيمبابوه
گروه ترجمه؛ تا چندي پيش انتخابات خونين زيمبابوه خبر اصلي رسانه هاي جهان بود اما اكنون شيوع بيماري وبا و ورشكستگي اقتصادي اين كشور به موضوعي داغ براي جامعه بين الملل تبديل شده است. در اين ميان هزاران نفر از مردم بي گناه اين كشور كه در ميان آنها تعداد زيادي كودك قرار دارند هنوز در شوك خشونت هاي سياسي زيمبابوه در اوايل امسال رخ داد، قرار دارند. نلسون كه دو سال دارد يكي از قربانيان اين خشونت ها است. طرفداران رئيس جمهور موگابه در زمستان سال گذشته به خانه آنها، كه در يكي از محلات فقيرنشين قرار دارد، حمله كردند. در آن زمان نلسون به همراه مادر و خواهر و برادرهايش در خانه بودند. طرفداران موگابه پس از آنكه جلوي روي نلسون خواهر و برادر 18ساله اش را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند آنها را در سرماي زمستان مدتي طولاني نگه داشتند. از آن زمان تاكنون نلسون كوچولو كنترل ادرارش را از دست داده. نوبل برادر 18ساله نلسون دليل اين مساله را حضور پدرش در جنبش مخالف موگابه مي داند. پدر آنها مانند سه ميليون زيمبابوه يي ديگر براي كار راهي آفريقاي جنوبي شده بود بنابراين طرفداران موگابه به خانواده او حمله كردند. در اين حمله مادر خانواده به شدت زخمي شد. نوبل در اين باره مي گويد؛«آنها مادرمان سارا را به وسط خيابان بردند و آنقدر او را زدند كه پايش شكست.» گريس دختر 12 ساله اين خانواده هم مي گويد؛ «زماني كه مادرم را ديدم، گريه كردم. پس از شش ماه پاي مادرم هنوز خوب نشده و او با عصا راه مي رود.» سارا براي بهبودي سه ماه را در بيمارستان سپري كرد. او براي كمك به امرار معاش خانواده اش دستفروشي مي كرد اما اكنون به دليل نقص عضو ديگر قادر به كار كردن نيست. گريس مي گويد؛«او هرچند هميشه در خانه است اما ما نمي توانيم با او صحبت كنيم چون مادرمان هميشه در حال گريه كردن است.»
دو هفته پس از آنكه طرفداران موگابه به سارا حمله كردند نوبت نوبل پسر اين خانواده شد. او مي گويد؛«آنها به من گفتند عضو گروه مخالف موگابه هستم سپس من را به خيابان بردند و به پشت روي زمين خواباندند و براي پنج ساعت كتكم زدند. آنها حتي به زنان باردار هم رحم نمي كردند و آنها را هم به شدت مي زدند. سه همسايه باردار ما به اين خاطر سقط جنين كردند. اين افراد هر شب دختران جوان را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند و زماني كه آنها به پليس شكايت مي كردند پليس مي گفت نمي تواند كاري برايشان انجام دهد. سعي مي كردم هميشه در خانه بمانم چرا كه نگران بودم چنين بلايي سر خواهرانم بيايد.» زماني كه نوبل از دست اين جنايتكاران خلاص شد و به خانه شان بازگشت، متوجه شد خانه اش توسط طرفداران موگابه اشغال شده است. از آن زمان اين خانواده نگون بخت براي مدتي در بدترين شرايط ممكن در ميان آشغال ها و فاضلاب زندگي مي كردند. نوبل مي گويد؛ «براي سه هفته در سرماي سخت زمستان هيچ سرپناهي نداشتيم. پاهايم از سرما يخ زدند اما براي درمان نمي توانستم به بيمارستان بروم چون مادرم در بيمارستان بود و كسي نبود از خواهر و برادرهاي كوچك ترم مواظبت كند.» البته آنها از يك جهت شانس آوردند؛ پس از سه هفته پليس موفق شد طرفداران موگابه را متقاعد كند تا خانه آنها را تخليه كنند. آنها به خانه شان بازگشتند اين در حالي بود كه نيرو هاي اشغالگر تمامي اسباب خانه را با خود برده بودند. اين در حالي است كه بسياري از خانواده هاي زيمبابوه يي هنوز هم در خيابان شب و روز خود را مي گذرانند.
به گفته نوبل بسياري از اين كودكان خشونت ديده با كابوس آن روزها زندگي مي كنند. او مي گويد؛«رفتار بچه ها تغيير كرده. آنها ساكت و گوشه گير شده اند و حتي بازي هم نمي كنند و به شدت از غريبه ها مي ترسند.» بحران زيمبابوه باعث تعطيلي اكثر مدارس اين كشور شده است. تنها برخي از مراكز پيش دبستاني باز هستند ولي بچه ها ترجيح مي دهند در خانه بمانند. مردم از لحاظ تامين غذاي روزانه خود با مشكل روبه رو هستند و اكثر زيمبابوه يي ها تنها مي توانند يك وعده در روز غذا بخورند. نوبل آرزو دارد روزي به مدرسه بازگردد و وكيل شود. او مي گويد؛«اگر وكيل شوم مي توانم از حق و حقوق آنها كه حق شان ضايع شده دفاع كنم. هنوز هم در اطرافم آنهايي را مي بينم كه در مصيبتي كه براي ما ايجاد شد مقصر هستند و دوست دارم از همه آنها انتقام بگيرم.»
منبع؛ اينديپندنت
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]