تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831306331




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انديشه - از شهرستان...


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انديشه - از شهرستان...


انديشه - از شهرستان...

محمدرضا جعفري:ما در حاشيه زندگي مي‌‌كنيم. حاشيه، جايي كه متن نيست. و متن در تقابل با حاشيه معنا و موجوديت مي‌يابد. از لحاظ زماني و مكاني تفاوتي مابين جايگاه حاشيه و متن وجود ندارد: هر دو يك حجم زماني و مكاني را اشغال كرده‌اند. حجمي‌ اما پر از معناهاي متضاد. معناهايي برساخته از دلالت‌هاي اجتماعي كه گفتار حاكم در زنجيره‌اي از نشانه‌ها در بستري از روابط مشخص، سمت و سوي گستره آن را تعيين كرده است. حاشيه، متن نيست و متن، متن است چون حاشيه نيست. متن براي ساخته شدن، نياز به حاشيه دارد. متن در نظامي‌ جاي مي‌‌گيرد كه حاشيه را به عنوان استثناي برسازنده، ضروري مي‌‌كند. بدون حاشيه، متن وجود ندارد. اقتدار متن در وجود حاشيه است كه معنا مي‌‌يابد. متن بر حاشيه، حكم مي‌راند. متن حاكم است... اما حاشيه محكوم نيست.

وجود متن بر تمركز است. متن متمركز است. اقتداري كه متن به دست مي‌آورد از تمركزي است كه در حوزه زمان -مكان ايجاد مي‌كند. متن در تمركز است كه ساختار مقتدر خود را مي‌آفريند. تمام عناصر زائد، مولفه‌هاي پيراموني و عوامل گسست را از خود مي‌راند. چارچوبي بسته به مولفه‌هاي برسازنده خود شكل مي‌بخشد و بر فراز حاشيه‌ها، اعلام موجوديت مي‌كند. اين اعلام موجوديت در مقابل حضور چيزي به عنوان حاشيه كه از ساختار كنار گذاشته شده است معنا پيدا مي‌كند. متن ناچار است كه حاشيه داشته باشد. در تقابل با تمركز متن، حاشيه حضوري پخش دارد. به عنوان استثناي برسازنده در قالبي نمي‌گنجد. چون از نظام كنار گذاشته شده است لاجرم محمل حضور مولفه‌ها، روابط و عوامل مختلف و گاه متضادي است كه متن خوش ندارد. حاشيه حضوري گسترده دارد، حوزه عملي وسيع كه در آن مناسبات مختلف، شرايط متفاوتي را ايجاب مي‌كند. متن متكي بر شباهت است، حاشيه بر تفاوت‌ها. متن فرهنگ است و حاشيه از ديد متن ضد فرهنگ – و البته پر از خرده فرهنگ‌ها-.

متن يك خرده‌فرهنگ است كه با تمركز بر عناصر دروني خود و مدد از اقتداري بيروني، در تقابل با ديگر خرده‌فرهنگ‌ها، به فرهنگ حاكم و معيار تبديل شده است و با امداد از اقتدار و هژموني خود، فرهنگ‌هاي حاشيه‌اي را به عنوان خرده ريزهاي فرهنگ دور مي‌ريزد. متن در عين حالي كه با وجود حاشيه، وجود مي‌يابد بر انكار آن پا مي‌فشارد. متن براي آنكه متن بماند بايد حاشيه را در اطراف خود داشته باشد اما براي اعمال قدرت خود و گسترش حكومت بلامنازع خود، در هم پاشيدن خرده فرهنگ‌هاي حاشيه‌اي سختي مي‌ورزد. متن حاشيه را احضار مي‌كند تا نابودش كند و با نابودكردن‌اش – از طريق قلب ماهيت آن - او را چنان احضار مي‌كند كه به كارش آيد. فرهنگ حاكم و معيار از خرده‌فرهنگ‌هاي حاشيه‌اي اسطوره‌اي مي‌سازد تا فارغ از تاريخ، تقابل‌هاي موجود را طبيعي جلوه دهد.

حاشيه خود را در مصاف با متن مي‌بيند، مصافي يك‌جانبه. متن مي‌خواهد حاشيه را از خود دور كند و آن را به خود بخواند. متن از دور به حاشيه نگاه مي‌كند، اقتدارش را بر آن اعمال مي‌كند، آن را از تاريخ و معناي خود تهي مي‌كند، به خود فرا مي‌خواند تا بر آن قدرت بورزد و اين باقي مانده بدبو را از خود مي‌راند تا همچنان متن بماند شيك و تميز. فرهنگ حاكم و معيار مدام در رفت و آمد ميان متن و حاشيه است. رابطه‌اي برقرار مي‌كند و به بازتوليد روابطي مي‌پردازد كه نقش قيموميت خود را جا بيندازد. متن قيموميت اين حاشيه از ريخت افتاده را با كمال بزرگواري به عهده مي‌گيرد. آن را يدك مي‌كشد سر و سامان‌اش مي‌دهد و در دامان سخاوتمند خود ترو خشكش مي‌كند. متن چهره‌اي خندان به خود مي‌گيرد تا سبعيت رفتار پس زننده‌اش را پنهان كند. لبخند مي‌زند تا فرآيند خشونت‌آميز حاشيه‌زايي- زدايي را طبيعي جلوه دهد، به پيش ببرد.

متن همواره خود را جذاب نشان مي‌دهد. در مقابل حاشيه‌هاي كثيف، عقب‌مانده و بدوي، متن حضور تميز خود را بر فراز مي‌نشاند و جلوه مي‌فروشد. دهان‌هاي باز، جايگاه متن را ارتقا مي‌بخشد. حاشيه متن را تماشا مي‌كند و حضور آن را در دل خود اميدوارانه مي‌پرورد. حاشيه اسير فخرفروشي‌هاي متن مي‌شود. دل و دهان‌اش آب مي‌افتد. حضور سهمگين‌اش را باور مي‌كند و بر مغاك خود افسوس مي‌خورد. متن در عين حال كه دست دراز مي‌كند، دامن‌اش را پس مي‌كشد تا خلائي ايجاد كند كه حاشيه را در آن نگه مي‌دارد. حاشيه در اين خلأ نه حاشيه است و نه متن. از حاشيه بودن دور مي‌شود بي‌آنكه به متن برسد. متن هميشه دورتر است. متن از ابزارهاي خود سود مي‌جويد تا حاشيه در خود بماند. خود، هم در متن و هم در حاشيه. از اين طريق حاشيه همچون فرمي‌ تهي در خدمت متن حاضر مي‌شود. حضوري بنده‌وار در برابر خدايي برتر. حاشيه در گستردگي خود از تشخص مي‌افتد و آماده پذيرفتن هويتي مصنوعي مي‌شود. متن بر اين گستردگي و تفاوت هويت‌ها تاكيد مي‌كند تا يكپارچگي منفي حاشيه را از آن خود كند. در تضادهاي قومي‌ و فرهنگي، حاشيه از خود درمي‌آيد و به درون حفره‌اي كه تا متن دارد درمي‌غلتد. متن در يكپارچگي منفي _ همان كه همه سراپا يك كرباسند_ همه را به يك چوب مي‌راند. حاشيه، حاشيه است چه در شمال، چه در جنوب و چه در كجا. متن حاشيه‌اي يك پارچه در اطراف خود توليد مي‌كند كه اگرچه در گويش، پوشش، رفتار و سنت‌ها تفاوت دارند اما گويي همه بدوي‌اند و عقب‌مانده، از متن. مركزيت متن، حاشيه را در چنبره مي‌گيرد و رامش مي‌كند. حاشيه در مقابل جلوه عظمت متن از پا مي‌افتد و تن به اقتداري مي‌سپارد كه متن اعمال كرده است.

متن بر سنت‌هاي خرده‌فرهنگي اصرار مي‌ورزد تا از فرارفتن آنها از خود جلوگيري كند. سنت‌هايي يكسان را جا مي‌اندازد تا تفاوت‌ها را يا از بين ببرد يا از كار بيندازد. متن روابطي در خرده‌فرهنگ‌ها در بطن سنت‌ها بازتوليد مي‌كند كه اقتدارش را تضمين كند. سكون و يكساني سنت‌ها بر پذيرش اقتدار مهر تاكيد مي‌زنند و نظارتي تام را ممكن مي‌كنند. اگر تاكيدي بر فرهنگ نواحي مي‌شود از منظر اسطوره‌اي است كه متن از آن، خواهان سودمندي است. متن از باروري و شكوفايي خرده فرهنگ‌ها جلوگيري مي‌كند تا پذيراي روابطي باشند كه سنت‌هاي جامعه، شرايط پذيرش بي‌قيد و شرط سلطه - هژموني را مهيا كند. ترويج سنت‌هاي بومي‌ در كنار تاراندن آزادي‌هاي قومي‌ و قالبي كردن محمل‌هاي سنتي از طريق رسانه‌ها، در بستري شكل مي‌گيرد كه به يمن آن فرهنگ حاكم و معيار اقتدار خود را در نظارت و كنترل فرآيندهاي اجتماعي حفظ مي‌كند. اين روند كه گاه چهره‌اي خشونت‌آميز به خود مي‌گيرد و با تبليغات رسانه‌اي محكم مي‌شود هدف را بر آمادگي‌اي مي‌گذارد كه جامعه در پذيرش انواع سلطه كسب مي‌كند. حاشيه در تكريم سنت‌هاي لايتغير حاشيه مي‌ماند، اما نكته اينجاست كه متن در خود نيز سنت‌هايي را تقديس مي‌كند و جامه تميز مي‌پوشاند. در واقع متن حاشيه‌اي است با جامه‌اي تميز‌تر كه سلطه- هژموني آن اين نكته را پوشانده است. با چشم پوشيدن بر زمينه تاريخي شكل‌گيري سنت‌ها و كاركرد‌هاي عيني چنين سنت‌هايي، متن روياي نظارت تام و تمام و كنترل سمت و سوي تاريخ را به خواب مي‌بيند.

فرهنگ حاكم و معيار با خلق معاني جديد و محدود كردن دال‌هاي حاشيه، بر عناصري تاكيد مي‌كند كه روند مورد نظر خود را به سرانجام مي‌رساند. در اين تاكيد است كه واژگاني مثل «دهاتي» و «روستايي» واجد معناي متفاوتي مي‌شوند كه آن فرهنگ بر آنان اطلاق كرده است. در نتيجه چنين اطلاقي است كه ما نه با فردي خارج از مركز مواجه‌ايم، بلكه بيش از آن با معاني و تصاويري روبه‌رو مي‌شويم كه از پيش در ذهن داشته‌ايم. اين معاني توليدي سمت و سوي رفتار ما چه در مركز باشيم و چه در شهرستان، مشخص مي‌كند. متن ارزش‌هاي خود را باورپذير مي‌كند و با چنان اعتماد به نفسي در تبليغ آن مي‌كوشد كه جايي براي تفاوت باقي نمي‌‌گذارد: همه مثل اين و گرنه... موفقيت متن در راندن حاشيه و جا انداختن معيارهاي خود در گرو همين باورپذير بودن آن است و نزديكي‌اش به آن حقيقتي كه در جايگاهي خاص، مورد تملك قرار گرفته است.
اما حاشيه هميشه حاشيه نيست. با مركززدايي فرهنگ، مي‌توان به يكپارچگي مثبت رسيد، يكپارچگي مركززدا با تاكيد بر خرده فرهنگ‌ها و شكل‌گيري مناسبات جديد. حاشيه بر متن خيره مي‌شود و نگاه متن را به خود برمي‌گرداند. حاشيه متن را در خود مي‌گيرد و در آن نفوذ مي‌كند و حوزه‌هاي مقاومت را شكل مي‌دهد. حاشيه بر تفاوت‌ها تاكيد مي‌كند تا از آن گستردگي سبك زندگي را درآورد. بر تفاوت‌ها تكيه مي‌كند تا فرديت‌هايي مستقل در مناسباتي تازه بيافريند.

حاشيه كه بنابر روايتي كه متن به دست مي‌دهد، متن نيست و يكسره انكار مي‌شود و به پس رانده، در برابر نگاه متعجب ما، در برابر ابتذالي كه هر دم سعي مي‌شود به آن تزريق شود، مقاومت مي‌ورزد و خود را همچون يك متن گشوده در برابر ما مي‌نماياند. حاشيه به قواره يك متن درمي‌آيد با تمام ساختارها و شكاف‌ها و حفره‌هايي مابين جايگاه خود و مركز كه نگاه مركزگراي متن مي‌كوشد از آن فاصله بگيرد يا از رويش بپرد و خم به ابرو نياورد. حاشيه به جامه متن در مي‌آيد تا تن به تحليلي دهد كه حاشيه را به عنوان حاشيه قرائت و نسبت‌اش را با متن مركز مشخص مي‌كند. اگر حاشيه استثناي برسازنده‌اي باشد كه به يكپارچگي صوري متن شكل مي‌دهد و از ديد متن، عامل آشفتگي و برهم زننده نظم موجود است، قرائت حاشيه همچون يك متن، اين يكپارچگي را به هم مي‌زند و تضادهاي متن را آشكار مي‌كند. اين قرائت در رابطه متقابل ِ متن و حاشيه به مثابه يك متن، صورت ظاهر فريب متن را آشكار مي‌كند و راه به تعفني مي‌دهد كه مركز به حواشي نسبت مي‌دهد. مركز همواره آنچه را مي‌پسنديده و تصويري خودخواسته را از حاشيه به نمايش گذاشته است. تصويري كه به مدد دستگاه‌هاي ايدئولوژيك و به ويژه رسانه، واقعي طبيعي و عادي جلوه داده، تكثير كرده و بر طبل پوچ آن نواخته است. حاشيه‌اي يكدست _ يكپارچگي منفي_ از شمال تا جنوب و شرق تا غرب با گفتار و رفتاري مضحك، سطحي، ابلهانه با سادگي تزريقي ِ قابل ترحم. اين تصوير در برابر مدنيت و آراستگي زبان و فرهنگ و ظاهر معيار، همچون زائده‌اي بر بدن قرار گرفته است. از اين ديد، اين زائده يا بايد در متن حل شود يا به زيست نباتي خود ادامه دهد بي‌سروصدا و دردسر.

متن با نسبت دادن عناصر ناروا به حاشيه، عوامل دردسرساز و بي‌نظمي‌ و آشفتگي خود را به حاشيه فرا مي‌افكند. متن در حاشيه تصويري از خود را مي‌بيند كه آن را رانده است. متن تصوير ذهني خود را به حاشيه مي‌دهد و خود را همچون نظامي‌ ساختمند مي‌‌نگرد. با دفع آن تصوير به حاشيه، كمال خود را مي‌‌جويد و يكپارچگي خود مجسم مي‌كند. از اين رو قرائت حاشيه به عنوان يك متن، رمزگشايي تصويري است كه متن آن را چون عكسي بدنام دور انداخته است. درآوردن و نشاندن آن در جايگاه خود، قرائتي است كه مناسبات متن را باز مي‌نمايد. اين قرائت، شلختگي مناسبات را كه تميز و آراسته جلوه كرده بود عيان مي‌كند. در چنين حالتي است كه كذب بودن گفتار حاكم در تلقي متن به عنوان معيار آشكار مي‌شود. حاشيه آن تكثري مي‌شود كه متن زير سلطه يكسان‌كننده خود، پنهان كرده است و حاشيه را با تصوري كلي و عام مجبور به عقب‌نشيني و انفعال.

متن، سلبي است. بر نفي عناصر گوناگون مبتني است. اما حاشيه وجودي ايجابي ندارد. وجودش بنا بر ضرورت متن است. متن با ناديده انگاشتن حاشيه، آن را منفعل مي‌خواهد و در گامي‌ جلوتر آن را نمي‌‌بيند اما حضور حاشيه چنان سهمگين است كه حس‌اش مي‌‌كند. چنين حضور سهمگيني را مي‌‌توان برگرداند به متن و متن و حاشيه را در كنار هم نشاند و بر عناصري از حاشيه تكيه كرد كه مي‌‌تواند خصلت رهايي‌بخش داشته باشد. يافتن اين خصلت‌ها مي‌‌تواند ويژگي ايجابي را به حاشيه برگرداند و بر هويت‌هاي متفاوت اما هم‌ارزي تكيه كند كه سنگ بناي مدنيتي متوازن و به‌هنجار قرار گيرد. با اين ديد نمي‌‌توان با دهاني باز در مقابل جلوه‌هاي متن و مركز شاخ درآورد و تن به معياري داد كه همه را مثل هم تحت يك نظارت كلي مي‌‌بيند و مي‌‌خواهد. با اين حساب، بايد از حاشيه به متن برويم و از مركز به شهرستان.
 دوشنبه 2 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن