واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تـفـويـض اخـتـيـار در سـازمـان
يكي از موضوعات مهم مديريت موضوع اختيار است. كه همچون موضوعات قدرت، نيرو و تأثيرگذاري در سازمانها مورد بيتوجهي قرار گرفته است. مبحث اختيار عموماً با مقوله سازمان يكجا مورد بررسي قرار ميگيرد، در حاليكه اجراي مديريتي، كاملاً در رابطه با استفاده از قدرت است. اختيار در واقع تنها نوعي استفاده از قدرت است، به همين خاطر درك ماهيت موضوع قدرت و انواع آن و روابط آن با مفاهيم ديگر به نحو احسن بر تأثيرگذاري مديران خواهد افزود.
نتايج تحقيقات نشان ميدهد مهمترين ويژگي در مديريت، «وابستگي متقابل» عناصر مختلف سازماني است. همچنان كه رمز موفقيت مدير به مقدار زيادي بستگي به ارتباط او زيردستان، همتايان، بالادستان، مشتريها و سايرين دارد. برعكس برخي از صاحبان تخصص مثل پزشكان موفقيتشان تا حد زيادي به سعي و اهتمام و معلومات خودشان بستگي دارد. جايگاه مدير، ممكن است او را به اختيار تجهيز كند، اما لازمه استفاده از اين اختيار، برقراري روابط با عناصر اثرگذار است.
در امر تاثيرگذاري به اندازه اختياري كه مدير داراست، بلكه افزونتر از آن «قدرت» نقش مهمي را بازي ميكند. چنانچه به كساني برخورد ميكنيم كه داراي اختيار رسمي نيستند، ولي داراي قدرت اثرگذاري بر ديگران هستند و بالعكس.
كساني كه اولين بار عهدهدار مسئوليت مديريتي ميشوند، عموماً در تطبيق اين نقشهاي جديد كه مربوط به روابط بين اشخاص است دچار مشكل ميشوند. اينان عليرغم موفقيتشان در تجزيه و تحليل دادهها، پيدا كردن راهحلها و گزينههاي پيچيده، در اجراي راهحل انتخاب شده با مشكلات روبهرو ميشوند، زيرا اجرا و عملي كردن تصميمها ضرورت تأثيرگذاري بر ديگران را ايجاب ميكند.
بهطور كلي اختيار عبارت است از حقوق و آزادي كه يك فرد براي انجام وظايف محول شده، لازم دارد، يا اطاعت منصوبان يك سازمان مشخص، از روي ميل و بدون شط از اوامر بالادستان از آنجايي كه بالادستان در دادن اين نوع تعاليم و دستورات اختيار قانوني دارند، زيردستان بايد از دستورات پيروي كنند.
هنري فايول، نويسنده كتاب مديريت عمومي و صنعتي، نيز اختيار را به عنوان «حق دستور دادن و انتظار اطاعت كردن» تعريف ميكند. بدينگونه اختيار، حق تعيين رفتارهاي ديگران و تصميمگيري از طرف سازمان است كه به شخص داده شده است. اين حق به شخص به خاطر پُست و مقام اداري سازماني مربوطه داده شده است. حق، بستگي به آن پُست اداري دارد. هركس آن را احراز كند اين حق را به كار خواهد برد ه به اين نوع اختيار، اختيار رسمي ميگويند. با اين شرايط اختيار تنها شكلي از قدرت است و اختيار رسمي هم شكلي از قدرت است كه در آن تأثيرگذاري بر افراد به شكل قانون درآمده است و يا به عبارت كليتر، قدرت مفهوم وسيعي است كه اختيار را هم در برميگيرد. به عنوان مثال يك شخص بدون داشتن اختيار رسمي هم، بر ديگران ميتواند تأثيرگذار باشد به همين خاطر، اختيار منبعي از قدرت است.
گاهي يك مدير با استفاده از منابع قدرتي خارج از اختيار رسمياش بر زيردستان خود تاثير ميگذارد كه به آن، عنوان اختيار غيررسمي داده ميشد، اما اين مفهوم بيشتر بيانگر آن است كه شخص از منابع شخصي خويش (معلومات، تجربه و...) استفاده ميكند، به همين خاطر اختيار غيررسمي با مفهوم قدرت مترادف نيست، اما اختيار غيررسمي را بايد مانند اختيار رسمي به عنوان يك نوع منبع قدرت حساب كرد.
تفويض اختيار
تفويض اختيار، عبارت است از اينكه مدير قسمتي از اختيارات خود را به مرئوسين انتقال دهد. همين كه تعداد كارمندان سازمان از يك نفر تجاوز كرد، انتقال اختيارات عملاً انجام ميگيرد. بدين معني كه مدير قسمتي از اختيارات خود را به معاونان انتقال ميدهد و به همين ترتيب معاونان قسمتي از اختيارات خويش را به روساي ادارات تفويض ميكنند و رؤساي ادارات نيز برخي از اختيارات خود را به رؤساي دوائر و شعبههاي سازمان واگذار ميكنند. عمل تفويض اختيار با توسعه سازمان اهميت بيشتري پيدا ميكند تا حدي كه ادامه حيات دستگاه بدون تفويض اختيار مسير نيست.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]