واضح آرشیو وب فارسی:حيات: نگاهي به مجموعه داستان "ماه در تكه هاي آينه"عبور از شب هاي پر ستاره
تهران-حيات
از ميان مجموعه داستان هايي كه در آن ها به طور اختصاصي به موضوع شهيد و شهادت پرداخته شده است، كتاب "ماه در تكه هاي آينه" است كه توسط نشر شاهد در تهران چاپ و منتشر شده است.
اين كتاب مجموعه اي از داستان هاي كوتاه به قلم ذبيح الله رحماني است كه در آن 82 داستان كوتاه كوتاه گنجانده شده است.
هر يك از داستان هاي اين كتاب از لحظه اي از زندگي يكي از شهداي جنگ تحميلي شكل گرفته كه در پاره اي از مواقع بيش از يك شهيد در صحنه داستاني حضور دارند.(2 و گاهي هم 3 شهيد) نويسنده در نگاهي به مراحل مختلف زندگي اين شهيدان، سعي كرده لحظاتي را در داستان بياورد كه حس برانگيزي بيشتري را به مخاطب منتقل كند.
در اين زمينه، داستان نويسي بر اساس زندگي شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي در طي سال هاي اخير به يكي از دلمشغولي هاي اصلي نويسندگان متعهد به آرمان هاي انقلاب اسلامي ايران تبديل شده است و اكثر آن ها در اين راه آثار ماندگاري راخلق كرده اند كه در حفظ ارزش ها ي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي اسناد ادبي قابل دفاع و معتبري به شمار مي آيند. البته بيشتر اين موارد،كتابي داستاني از
مراحل مختلف زندگي يكي از شهيدان اين سال ها را تشكيل مي دهد.
آن هم به صورت اختصاصي و مستقل كه در جاي خود قابل تأمل است.
در اين ميان مجموعه داستان ماه در تكه هاي آينه، اثري ديگرگونه است؛
نويسنده در كتابي كوچك(93صفحه اي) به گوشه هايي از زندگي بيش از 80 نفر از شهيدان با نگاهي گزينش شده و داستاني نگريسته است.
وي توانسته با انتخاب لحظه هايي از زندگي اين شهيدان كه قابليت روايي و داستاني داشته اند لحظات روايي نابي را خلق كند كه به آن حس هاي عاطفي و حماسي نزديك شود.
بيشترين بار حسي داستان هاي كتاب بر 2 رويكرد عاطفه و حماسه متمركز شده و به عبارت ديگر، در عين اين كه به احساس هاي عاطفي اين شخصيت هاي شهيد توجه شده به رويكرد حماسي اين شهيدان هم توجه ويژه شده است. داستان كوتاه "ماه به فرمان" در اين زمينه مثال مناسبي است: نيمه شب بود. ماه پشت ابر ها بود. صداي گلوله ها آهنگ طلب را مي نواختند. ابراهيم با نگاهش به آسمان ماه را خجالت زده مي كرد. ماه نيز گم مي شد. بچه ها چند صد متر به جلو مي رفتند، دوباره ماه آشكار مي شد. بچه ها توقف مي كردند و باز چند بار اين ماجرا تكرار مي شد. بچه ها كم كم متوجه ماجرا شدند. دست هاي آزادشان به بدن ابراهيم مي كشيدند. ابراهيم در دل شب با منور هاي دشمن بر روي نيروهايش لبخند مي زد. (ص 37)
ايجاز بيش از حد باعث شده اين داستان آن وضوح لازم را نداشته باشد.
رحماني، در تمامي داستان هايش بيش از حد لازم به اين عنصر موثر در داستان هاي كوتاه تجه نشان داده و افراط در اين زمينه باعث شده ساير عناصر داستاني در تحت الشعاع اين رويكرد ويژه قرار گيرد.
اكثر داستان هاي مجموعه حاضر با اين وسواس نويسنده، تنها به لحظه اي كوتاه و «آني» از زندگي پر ماجرا تبديل شده و اين موارد باعث عدم شناخت كافي مخاطب از ابعاد مختلف زندگي شخصيت هاي شهيد داستان ها شده است.
ذبيح الله رحماني، در اولين مجموعه داستان مستقل خود قالب داستان هاي كوتاه كوتاه (ميني ماليستي) را انتخاب كرده است؛ قالبي كه ظرفيت بالايي در انتقال لحظه هاي حسي آني دارد و در سال هاي اخير
مورد توجه بسياري از نويسندگان ايراني و جهاني قرار گرته است.
از ميان مقوله هاي مختلف زندگي بشر، در كتاب رحماني مسايل مربوط به موضوع ايثار و شهادت مورد توجه قرار گرفته و او با استناد به وقايع مستند از زندگي شهداي جنگ تحميلي به اين موضوع پر داخته است.
ويژگي اين كتاب ايجاب مي كند نويسنده توانايي گزينش لحظه هايي از زندگي شهدا را داشته باشد كه با اتكا به آن بتواند چشم انداز يك زندگي پر فراز ونشيب را بر فرا روي مخاطب بگستراند. البته از يك داستان كوتاه كوتاه مخاطب انتظار چنداني ندارد، چرا كه يك چنين داستاني قطعا توانايي هاي يك داستان معمولي يا بلند و همچنين رمان را ندارد؛ تنها ترسيم يك موقعيت آني مخاطب را راضي و قانع مي كند. با اين حال مخاطب معمولا دوست دارد آن لحظه آني همچون يك برش از يك كيك بزرگ، از تمامي اجزا و عناصر تشكيل دهنده آن نشانه هايي همراه داشته باشد.
پايان پيام
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]