واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیای میانه و قفقاز - چگونه یک ابرقدرت میتواند از راه دور مشکلات یک کشور دیگر را حل کند، بدون اینکه سیاستهایی را به آن کشور تحمیل کند؟ دیوید ایگناتیوس با «انتخاب مجدد» حامد کرزای به عنوان رئیسجمهور افغانستان، البته اگر اصلاً بتوان در مورد فرایند متقلبانه رأیگیری و سپس لغو دور دوم انتخابات چنین واژهای را به کار برد، اکنون ایالات متحده با سختترین معما در مورد افغانستان روبهروست: چگونه بدون اینکه حتی کنترل بیشتری از مقامات افغان سلب کنیم نحوه اداره حکومت را بهبود بخشیم، چرا که اکثر کارشناسان بر این باورند برای شکست دادن طالبان اصلاحاتی در نحوه حکومتداری ضروری است. رئیسجمهوری ایالات متحده، باراک اوباما دوشنبه گذشته اولین قدم این بندبازی را با پیام تبریک تلفنی به کرزای برداشت که در عین حال یک تودهنیِ حسابی هم به شمار میآمد. او مصرانه از رئیسجمهور افغانستان خواست که «اقدامات بس جدیتری را برای ریشهکنی فساد به کار گیرد». فردای آن روز، کرزای به اوباما پاسخ گفت و قول داد به روشهای مختلف اما نامعین این «لکه ننگ» را از افغانستان محو کند. این یک دوراهی قدیمی آمریکایی است: چگونه یک ابرقدرت میتواند از راه دور مشکلات یک کشور دیگر را حل کند، بدون اینکه سیاستهایی را به آن کشور تحمیل کند که در نهایت موجب تضعیف همان مردمی شود که ما میخواهیم به آنها کمک کنیم؟ در طول سالهای گذشته ما در ویتنام، خاورمیانه و آمریکای لاتین در این امر ناموفق بودهایم. تقریباً در هر گفتوگویی با مقامات آمریکایی در افغانستان موضوع اداره حکومت وسط میآید. بخشی از مشکل برمیگردد به فساد و عدم کفایت دولت کرزای و بخشی دیگر به حالت ابتدایی و ناپختة نهادهای سیاسی و قانونی افغانستان. این ضعفی است که آمریکاییها اغلب درصدد چارهجوییاش برمیآیند اما درست همینجاست که آنها کمترین اطمینان را نسبت به راهحلهای پیشنهادی دارند. جای شکرش باقی است که مداخلات چشمگیر آمریکا کرزای را مجبور کرد دست به اصلاحات لازم بزند. اما برخی سیاستگذاران آمریکایی میترسند چنین تلاشهایی برای تحمیل سیاستهای خاص، با آزردهخاطر کردن افغانها و تضعیف تلاشهای شکنندة کشور در جهت رسیدن به استقلال، صرفاً به بدتر شدن اوضاع بینجامد. یک مقام ارشد آمریکایی معتقد است: «این ایده که صرفاً میتوان به کرزای امر و نهی کرد غلط است. او باید احساس کند که این ایده، نظر خود اوست.» پیشنهادات متنوعی برای برطرف کردن اوضاع نابسامان حکومت مطرح شده است. یک پیشنهاد تشکیل «شورای ریشسفیدان و شیوخ» است که عبارتند از افغانهای سرشناس و مشهور و چهرههای بینالمللی، تا به کرزای در حکومت کمک کنند. ایده دیگر قرارگیری یک مقام ارشد مشورتی، یک مشاور اقتصادی و یک کارشناس امنیت ملی در کنار کرزای است. طرح پیشنهادی سوم، کنوانسیون قانونی جدیدی را گردآوری میکند تا حلقه سیاسی را گستردهتر کند و قوانین نوینی برای حکمرانی بنویسد. اما آیا کرزای قادر به اصلاحات هست؟ برخی کارشناسان آمریکایی معتقدند در وضعیت موجود، حکومت کرزای عملاً یک بنگاه جنایی است با میلیاردها دلار در معرض خطر. عوارض گمرکیای که به صورت محرمانه در دروازه ترخام جمع میشود و به سوی پاکستان میرود در مجموع 13 میلیون دلار در ماه ارزیابی میشود. تازه بعد از این، میلیاردها به کمک اقتصادی و نظامی اختصاص دارد و در نهایت، تجارت مواد مخدر که از طریقِ آن کارتلهای پیشرفته و پیچیده سالانه میلیاردها دلار به جیب میزنند. فساد به تشدید شورش طالبان کمک میکند. نه فقط از طریق کسب درآمد نامشروع بلکه با از اعتبار انداختن سخنان آمریکاییها درباره حاکمیت قانون. کارشناسان هشدار میدهند که جذابیت طالبان نزد تودة مردم از این حقیقت ناشی میشود که طالبان تمایز زاهدمآبانهای را نسبت به مافیاهایی همچون شبکههایی در کابل و حامیان آمریکاییشان پیش مینهد. هفته پیش در بازدیدی که از شش هفت تا پایگاه آمریکایی داشتم، در هر توقف طرحهایی مبنی بر بهبودبخشی حکومت محلی به گوشم خورد. نظامیان آمریکایی و نیروهای کمکی با انجمنهای محلی، منطقهای و ایالتی «شوراها» جلسات هفتگی دارند تا خواستههای مردم را بشنوند. اما یک هماهنگکننده امور امدادی هشدار میدهد که، ارتباط میان تلاشهای محلی و حکومت ملی «کان لم یکن» است. ایجاد طرحها و پروژههای مبتنی بر «حکمرانی خوب» در افغانستان سعی و کوششی رو به رشد است. هر توصیهای درجهای از ایضاح و تبیین را به همراه دارد مبنی بر اینکه چگونه جلب اعتماد میکند و تصمیمگیران را قادر به تصمیمگیری میسازد. اما راستش برخی از این پیشنهادات تخیلی به نظر میرسند. طرحی وجود دارد مبنی بر تربیت سالانه 10 هزار خدمتکار افغان متبحر، و استخدام ماهانه 3500 پلیس صادق، و ورود تقریباً ماهانه دو برابر این مقدار سرباز صفر به ارتش افغانستان. طرحهایی که ما را به بسیج عمومی 32 درصد از مردانی که در سن خدمت نظامی هستند دعوت میکنند. اما کنار هم چیدن چنین اهدافی در رؤیا خیلی فرق دارد با دستیافتن به آنها در واقعیت. وقتی ایالات متحد وارد جنگی میشود در مقیاس جنگ افغانستان، نوعی واقعیت دیگر را هم ایجاد میکند. آمریکا آنچنان بزرگ و قدرتمند (و اغلب مغرور) است که اکثر مردم موازی جریان رود شنا میکنند و اجازه میدهند عموسام کارها را رتق و فتق کند. تعداد کمی آدم اهل مبارزه و جسور به اشغال خارجی و بمبهای کنار جاده و خودکشی اعتراض میکند. اکنون این سندروم وابستگی و خشم است که ایالات متحده در افغانستان با آن روبهروست و باید در هم شکسته شود. بهترین پیام برای کرزای حقیقت است: اگر او نحوه حکمرانی خود را بهبود نبخشد، تلاشهای همهجانبه آمریکاییها بیش از یک سال دیگر دوام نخواهد آورد. ما نمیتوانیم این کار را برای او بکنیم. برای رژیم کرزای محاسبه و برآورد سیاسی بهطرز وحشتناکی ساده است: یا مرگ یا اصلاحات. واشنگتن پست / ترجمه : سارا معصومی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]