محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846410933
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز تورم ماليات فقرا به اغنيا
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز تورم ماليات فقرا به اغنيا
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرماقلههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «بازخواني يك پاسخ»،«توقيف به مثابه نوعي روزنامهنگاري»،«عمق استراتژيك»،«مشكل دارو را چاره كنيم»،«نتيجه بصيرت و صبر»،«آلودگي هوا و سلامت انسان »،«تورم ماليات فقرا به اغنيا» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد.
رسالت
«بازخواني يك پاسخ» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛ پاسخ عسكراولادي به نامه محسن رضايي حاوي مطالب مهم و كليدي از فهم راهبردي بخش عظيمي از اصولگرايان در خصوص انتخابات آينده رياست جمهوري است. با بازخواني اين پاسخ ميتوان دغدغههاي بخشي از اصولگرايان را به شرح زير طبقهبندي كرد.
-1 وحدت و همگرايي اصولگرايان براي حضور در انتخابات آينده يك اصل است. لذا هر پيشنهادي كه منجر به ايجاد شقاق و اختلاف شود نميتوان آن را يك نگاه مثبت تلقي كرد.
-2 دليلي براي عبور از احمدينژاد نداريم. ركوردهاي جديد در پيشرفت علمي و اقتصادي كشور و نيز خدمت به مردم را در دولت نهم نبايد ناديده بگيريم. كارآمدي دولت نهم اگر بيشتر از دولتهاي پيشين نباشد قطعا كمتر نيست. شخصيتها و رجال سياسي مذهبي كه در اصولگرايان مطرح هستند به اندازه احمدينژاد مقبوليت اجتماعي ندارند.
-3 كسي كه از سوي مردم انتخاب ميشود حقوقي دارد كه بايد حقوق او را رعايت كرد و شراكت و سهمخواهي از او در شكلگيري چينش كابينه معنا ندارد. بايد به او و آراي مردم احترام گذاشت.
-4 مرزهاي رقابت را مخدوش نكنيم. اصالت گفتمانهاي مطرح را حفظ كنيم. اكنون گفتمان پيشرفت، عدالت و خدمت مطرح است، اصولگرايان نبايد ترديدي در تداوم اين گفتمان مسلط در جامعه داشته باشند.
دولت نهم كليد حل مشكلات را در توليد علم، خلاقيت و ابتكار در توليد ثروت ميداند و اصرار دارد مناقشات و مجادلات را به همين قلمرو ببريم و از ورود به دعواهاي قبيلهاي و عشيرهاي براي رسيدن به قدرت پرهيز كنيم.
-5 ائتلاف و وحدت ملي را در فرايند آراي مردم جستجو كنيم و ربط آن را به امنيت ملي كشف كنيم. اكنون انتخابات آينده سخت مورد توجه غربيهاست. آنها ميخواهند روي انتخابات آينده اثرگذاري كنند. مواضع بوش، اوباما و ساركوزي از باب مداخله در امور داخلي ايران و اهانت به ملت ايران از همين زاويه مطرح ميشود. ما بايد جايي در رقابتهاي داخلي براي نفوذ و اثرگذاري دشمن در انتخابات باقي نگذاريم.
-6 گفتگو در ميان اصولگرايان براي رسيدن به فهم مشترك يك اصل است. هيچگاه نبايد باب گفتگو را بسته ببينيم حتي در يك نگاه ديگر، گفتگو با رقيب هم منتفي نيست. اما حفظ حريم اصول بايد در همه گفتگوها چراغ راه باشد و از هرگونه التقاط پرهيز نماييم.
-7 انتخابات چه بخواهيم و چه نخواهيم چند ضلعي خواهد بود. مهم اين است در ضلعي قرار گيريم كه بوي اصولگرايي از آن به مشام ميرسد و در آن ضلع هم نگاهمان به كارآمدي و نامزد مقبول باشد. نبايد با كساني كه به بهانه نجات خود، پرچم «نجات ملي» را حمل ميكنند همراهي كنيم. خط قرمز همين جاست نبايد آن را فراموش كرد.
-8 ارزيابي كارنامه اصولگرايان در مجلس و دولت و پيدا كردن نقاط ضعف و قوت مهم است. اگر ما امروز به حساب خود خوب رسيدگي نكنيم، مردم در آرايي كه به صندوقها خواهند ريخت دقيقا داوري خود را در مورد حساب عملكرد ما خواهند داشت. لذا لازم است به اين ادراك برسيم كه ديروز كجا بوديم، الان كجا هستيم و فردا به كجا ميخواهيم برويم و اين سير و سلوك در چشمانداز بيست ساله كجا قرار دارد؟
كارگزاران
«توقيف به مثابه نوعي روزنامهنگاري» عنواتن سرمقالهي روزنامه ي كارگزاران به قلم احمد پورنجاتي است كه در آن مي خوانيد؛ميخواهم درباره «توقيف مطبوعات» بنويسم اما از يك منظر متفاوت پديده ناشناختهاي نيست، كم يا بيش از گذشته تا حال و به احتمال نزديك به يقين در آينده، همواره بوده، هست و خواهد بود. تا چه وقت؟ نميدانم اما پس از كولاك هولناك «توقيف فلهاي» مطبوعات، خط توليد اين صنعت مترقي! رونق روزافزون يافت، البته در بخشي از دستگاه قضايي و سپس با ظهور دولت نهم، در وزارت ارشاد.
مهم نيست كه با تابلوي «هيات نظارت» و با استنادهاي به اصطلاح قانوني و به ظاهر موجه، مثل آب خوردن بيانيه توقيف صادر ميشود؛ مهم نيست كه حتي بدون نياز به تشكيل جلسه حضوري گاه با يك هماهنگي تلفني رأي توقيف جمعآوري ميشود، مهم اين است كه اكنون خبر توقيف يك نشريه، تعجب كسي را بر نميانگيزد! خبري شده شبيه اخبار صفحه حوادث! تصادف در يك جاده، يك سانحه هوايي، مرگ يك مامور آتشنشاني، سقوط بهمن در كوهستان! «توقيف مطبوعات» اكنون بخشهايي از زندگي حرفه روزنامهنگاري مستقل در جامعه ما شده است.
انگار نوعي سرگرمي تكراري و دمدستي! اينكه «توقيف مطبوعات» آنگونه كه در اين سالها شاهد بودهايم، خواه از نوع «موقت» كه انسان را به ياد «عقد موقت 99 ساله» مياندازد، خواه از نوع «لغو امتياز»،كه شباهت عجيبي به «تير خلاص» دارد، از چه توجيه حقوقي، فرهنگي، سياسي و ايدئولوژيك برخوردار است،موضوع اين نوشته نيست. اينكه چنين رويكردي تا چه حد از منظر شعارها و آرمانهاي اوليه انقلاب اسلامي و اصول قانون اساسي قابل خدشه و ناپذيرفتني است، نياز به مجال ديگر دارد. هر چند هيچ ترديدي در آن نيست، اما به باور من، جامعه ايران و بهويژه مشتريان و خوانندگان مطبوعات مستقل و غيردولتي و البته دستاندركاران اينگونه مطبوعات، اكنون با «چهرهاي متفاوت» از «توقيف» سركار دارند:
«توقيف» بهعنوان نوعي «روزنامهنگاري»! تعجب ميكنيد؟ رك و پوستكنده مطلب اين است: «وقتي نميتواني با همه حمايتهاي مادي و سياسي و غيره، روزنامه يا مجلهاي جذاب و حرفهاي و به درد بخور و مخاطبپسند تحويل بدهي، وقتي كُميت شمارگان نشريهات با همه شگردهاي توزيع رايگان در ارگانها و نهادهاي دولتي و خطوط هواپيمايي لنگ است و وقتي از كمترين اعتناي قشرهاي فرهيخته و صاحبانديشه محروم ميماني و اصولا اين جماعت حتي رغبت ورق زدن سرسري نشريهات را ندارند - چون «روزنامه» نيستي، بلكه «توپخانه»اي، سادهترين شيوه «روزنامهنگاري» را برگزين كه حذف رقيب موفق و توانا و اثرگذار است. «توقيف»اش كن! اندكي به اين پرسش بسيار ساده انديشه كنيد. «چرا معمولا نشرياتي دچار توقيف ميشوند كه از نظر جلب مخاطب – و عموما مخاطب اهل فكر و چون و چرا – در نقطه مطلوب قرار گرفتهاند؟» اگر كسي حتي يك روز تجربه «روزنامهگرداني» داشته باشد ميداند كه رسيدن به مرحله ثبات در فعاليت مطبوعات فزآيندي توانفرسا و معجزهآساست.
البته نه براي مطبوعات پشتگرم به سرمايههاي حكومتي و حمايتهاي همهجانبه غيبي! براي نشريات مستقل و غيردولتي، رسيدن به آستانه «آرامش» در انتشار، يعني گذر كردن از يك مسير ناهموار «سازماندهي نيروي انساني»، «يافتن شكل و محتواي مخاطبپسند»، «پشتسر گذاشتن دوران زياندهي» و رسيدن به نقطه تعادل اقتصادي (توازن هزينهها و درآمدها) اما درست در نخستين لحظههاي ناب رسيدن به همين «آستانه آرامش انتشار» ناگهان بلاي «توقيف» از راه ميرسد و روز از نو روزي از نو! بررسي توقيف نمونههاي مورد نظر، همچون «روزنامه شرق» يا «مجله هفت» يا «دنياي تصوير» و بهويژه هفتهنامه كمنظير «شهروندامروز» اين حقيقت را آشكار ميسازد كه آنچه درباره اين نشريات رخ داده «توقيف» به مفهوم نوعي «روزنامهنگاري» بوده است. براي اينكه صداي نارساي خود را به گوش مخاطب برساني اگر نميتواني سخن جذاب بگويي، اگر حرف حساب نداري، سادهترين راه اين است كه جلوي دهان رقيب پرآوازهات را بگيري. البته اين نوع توقيف، هر چند به مثابه حذف رقيب است اما لزوما از موضع دشمني يا احساس حقارت نيست. عموما از سر ناتواني و ناگزيريست. مضمون آن، البته در دستگاه ايدئولوژيك اقدامكنندگان، رعايت «مصلحت جامعه» است.
به زبان عمل اعتراف ميكند كه: «چون نميتوانم در يك فرآيند منطقي و با رعايت آداب تضارب و تقاطي افكار، از پس پاسخگويي عالمانه به فلان نشريه برآيم و انتشار مطالب آن را از منظر اعتقادات ارزشي يا ديدگاههاي سياسي خود نادرست ميدانم، پس حق دارم از موضع قيموميت بر مصلحت جامعه، جلوي انتشار آن را بگيرم. چارهاي ندارم!» «توقيف ميكنم، پس هستم» اين است كليشه تمام نماي واقعيتي كه پيشروست. به باور من، اين شيوه توقيف را فقط و فقط بايد در فهرست «گونههاي روزنامهنگاري» طبقهبندي كرد و لاغير: «زندگي در سايه مرگ ديگري»، «انتشار خود به بهاي توقيف ديگري»! كار به جايي رسيده كه اكنون ديگر منتظر انتشار نشريه جديد هم نميشوند.
درد حمل 9ماهه را نيز به دل نميكشند. در آستانه انتشار نشريه جديد، توقيفش ميكنند. انگار به زبان بيزباني ميخواهند بگويند: «هر نشريهاي كه قرار باشد «شماها» منتشر كنيد، بهطور مادرزادي مستحق توقيف است»! چرا؟ «چون ما نميتوانيم با وجود شما در يك رقابت حرفهاي، موفق باشيم. كسي ما را نميخواند!» ميخواهم نتيجه بگيرم كه اصحاب مطبوعات مستقل، حقوقدانان ارجمند و فعالان عرصه آزادي بيان و حقوقبشر، بيجهت خون خود را كثيف نكنند، براي خدشهدار شدن قانون و آزادي بيان و امنيت حرفهاي روزنامهنگاران لب به شكوه و اعتراض بگشايند، نگران بستهشدن فضا و گستردهشدن عرصه سانسور نباشند كه ما تا اطلاع ثانوي با «توقيف» به مفهوم نوعي «روزنامهنگاري» مواجهيم. ميدانيد چرا؟ چون متوليان مطبوعاتي وزارت مربوطه، از صدر تا ذيل خودشان سابقه روزنامهنگاري دارند، خودشان صاحب داعيهاند و چگونه ميتوانند شاهد فجايعي از جنس ظهور و گسترش و موفقيت روزافزون نشرياتي باشند كه مصلحت ايجاب ميكند توقيف شوند؟! اما اين سكه روي ديگري هم دارد. دستاندركاران نشريات توقيفي نيز بايد بپذيرند كه زندگي در «توقيف» نيز ميتواند نوعي «روزنامهنگاري» باشد. مگر هدف اصلي از تمام اين تلاشها، حقيقتجويي و انتشار حقيقت نيست؟ «توقيف» هر روز منتشر ميشود.
كيهان
«عمق استراتژيك» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن ميخوانيد؛ رهبر معظم انقلاب چندي قبل در اجتماع دانشگاهيان، ملت هاي مسلمان را عمق استراتژيك جمهوري اسلامي خواندند و با اشاره به تبليغات بي وقفه آمريكا براي ايجاد اختلاف بين ملت هاي مسلمان با ملت ايران فرمودند: «با وجود اين تلاشها، ملت هاي مسلمان به جمهوري اسلامي به ديده احترام مي نگرند چرا كه حمايت از ملت هاي مسلمان از شاخص هاي هويت حقيقي نظام است.»
شايد وقتي عده اي از استراتژيست هاي غربي و نخبگان عالم سياست در سالهاي اول پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام(ره)، انقلاب ايران را يكي از وقايع مهم سياسي در نيمه قرن بيستم مي خواندند، برخي اين نظريات را به حساب هيجانات ابتدايي ناشي از يك انقلاب بزرگ مي گذاشتند. اما اكنون كه نزديك به سه دهه از انقلاب مي گذرد مي توان با نگاهي- هرچند گذرا- تاثيرات آن را در مسايل استراتژيك منطقه و بيداري ملت هاي مسلمان به سادگي درك كرد. اين يادداشت درنگي براي انديشيدن درباره ماهيت انقلاب اسلامي و آنچه كه به واسطه آن، جهان اسلام و ملل آزاده جهان دچار دگرگوني شده اند، مي باشد.
آموزه هاي انقلاب اسلامي در عرصه سياست خارجي در قالب «هويت اسلامي» شكل يافته است. قبل از انقلاب و در عصر پهلوي هيچ نشانه اي از فرامنطقه گرايي با رويكرد ايدئولوژيك وجود نداشت. تمامي سياست ها در عرصه خارجي و روابط بين الملل براساس ضرورتهايي كه لزوما با مذهب و عقايد اسلامي سنخيتي نداشتند، طراحي و اجرا مي شدند. طبعا در چنين شرايطي نمي توانستند از ارتباط «ايدئولوژي» و «هويت» كه قادر بود در سياست خارجي يك معادله رفتاري جديد ايجاد كند، بهره ببرند. يكي از اهداف انقلاب اسلامي و استراتژي صدور آن، هويت بخشي ايدئولوژيك به ملت هاي مسلمان و آزاده جهان بود. بيداري ملت ها و رشد حقايق اسلام و اخلاق اسلامي و انساني ميان آنان، مشي انقلاب ايران در روابط با كشورهاي اسلامي بوده و خواهد بود. حضرت امام(ره) در اين باره مي فرمايند: «معناي صدور انقلاب ما اين است كه همه ملت ها بيدار شوند، همه دولت ها بيدار شوند و خودشان را از اين گرفتاري هايي كه دارند نجات دهند.»
واقعيت آن است كه شعارهاي انقلاب و آرمانهاي آن در نقطه مقابل سياست هاي سلطه آميز جهاني بود؛ چيزي كه آمريكا و شوروي (سابق) آن را در جهت منافع و حاكميت دوقطبي خود بر جهان دنبال مي كردند. به دنبال شكل گيري انقلاب اسلامي در ايران، با شعار استراتژيك «نه شرقي نه غربي» عملا بلوك جديدي در منطقه و جهان با محوريت اسلام ناب محمدي(ص) شكل گرفت. امروز نيز كه 30سال از پاگيري نظام جمهوري اسلامي ايران مي گذرد، صاحبان قدرت در تصميم هايي كه به خاورميانه مربوط مي شود و آن بخشي از عملكردي كه در ارتباط با منافع جهان اسلام است، همواره ايران اسلامي و نقش تعيين كننده و محوري آن در معادلات منطقه اي و جهاني را مد نظر قرار مي دهند. تبديل شدن ايران به يك قدرت بزرگ منطقه اي و الگوبخشي به ديگران بدون ترديد يكي از دستاوردهاي عظيم انقلاب اسلامي است.
انقلاب اسلامي با هويت بخشي به ملت هاي مسلمان و كمك به رشد اعتماد به نفس ميان آنان و تحت تاثيرگذاشتن جنبش هاي آزاديبخش در منطقه و جهان، توانست بر اهميت بلوك سومي با محوريت اسلام تاكيد كرده و به عنوان يك بازيگر جديد در نظام بين الملل، موازنه قدرت را به نفع بلوك جديد رقم بزند. بعد از فروپاشي شوروي، كه حضرت امام(ره) با درايت پيامبرگونه خود آن را پيش بيني كرده و وقوع آن را حتمي دانسته بودند، بخشي از جهان اسلام با محوريت ايران اسلامي در مقابل نظم نوين جهاني به رهبري آمريكا ايستادند و در برابر زياده طلبي ها و تجاوزات بازيگران اين نظم توخالي، قد برافراشتند.
يكي از شاخص ترين و مهمترين جرياناتي كه در اين باره مي توان به آن اشاره كرد «حزب الله لبنان» است. بطور حتم يكي از دلايل بنيادين تفكر تاسيس «حزب الله» و «جنبش مقاومت» ريشه در ايدئولوژي فراگير انقلاب اسلامي دارد كه در ميان شيعيان لبنان به بار نشست. پس از تجاوز نظامي اسرائيل غاصب به لبنان در سال 61 و بي اثر بودن طرحهاي مسالمت جويانه در برخورد با تجاوز رژيم صهيونيستي كه با پشتوانه آمريكا صورت مي گرفت، اصل تاييد شده و تجربه شده توسط انقلاب اسلامي ايران، يعني مقاومت و ايستادگي در برابر ظلم و تجاوز، در لبنان مقبوليت يافت. رويه انقلاب اسلامي، اتكا به توان خود براي سركوب دشمن بود و حزب الله لبنان به خوبي آن را دريافت و در مبارزه و جنگ با دشمن صهيونيستي آن را استراتژي مقاومت قرار داد؛ چيزي كه در جنگ 33روزه پيروزي غرورآفرين آنان را رقم زد.
فلسطين و حمايت از مردم مظلوم آن و آرمان قدس نيز همواره يكي از نقاط محوري در جريان انقلاب اسلامي است. حضرت امام(ره) هميشه به مساله فلسطين، آزادي قدس شريف و نابودي رژيم غاصب صهيونيستي تاكيد مي كردند. «انتفاضه فلسطين» نيز تحت تاثير انقلاب ايران به موفقيت هاي چشمگيري دست يافت و با الگو قراردادن حركت هاي مردمي در انقلاب ايران، توانست با اتكا به توان خود، رژيم اشغالگر قدس را به زانو درآورد.
مقاومت مردم مظلوم اين سرزمين در حماسه غزه كه اين روزها رقم مي خورد پايه هاي شكننده حاكمان غاصب را به لرزه درآورده و چيزي به فروپاشي خانه شيطان باقي نگذاشته است. بي جهت نيست كه «موشه دايان» وزير جنگ وقت اسرائيل در همان روزهاي آغازين انقلاب، اعلام مي كند؛ انقلاب اسلامي ايران زلزله اي است كه خاورميانه را سخت تكان داده و اسرائيل را با خطر جدي مواجه كرده است.
تجاوز آمريكا به افغانستان به بهانه مبارزه با تروريسمي كه خود آن را سردمداري مي كند و همين طور حمله به عراق و ساقط كردن دولتي كه دست نشانده غرب بود، نشان مي دهد كه آمريكا و غرب خاورميانه و دنياي اسلام را تحت تاثير و نفوذ انقلاب اسلامي برنمي تابند. آمريكا و متحدانش دنبال خاورميانه اي هستند كه مانند گذشته دولت هايي مطيع، احزاب سياسي وابسته و ملت هايي خاموش و زبان بسته داشته باشد. انقلاب اسلامي اين معادله و محاسبات استكباري را به هم ريخت و استقلال طلبي، آزاديخواهي، مطالبه حقوق ملت ها و حيات مجدد اسلام را به ميان ملت هاي مسلمان منطقه آورد.
بدون ترديد، جهان امروز، تشنه معنويت و عدالت و آبستن انقلابهاي ديني است. اسلام جهان شمول كه دين رحمت و وحدت و عقلانيت و معنويت بر پايه عدالت گستري است، الگوي نويني براي رسيدن انسانها به آزادي و عدالت است. شايد علت اصلي حمله به پيامبر رحمت و عطوفت(ص) آگاهي نسبت به همين موضوع باشد. سكولارها اراده مبتني بر معنويت و عدالت خواهي اسلامي را در بين ملت ها احساس كرده اند، هرچند واهمه آنان تاثيري در موج اسلام خواهي و سوق جهان به سوي معنويت ندارد.
عليرغم تمام تلاشي كه دشمنان مي كنند تا انقلاب اسلامي را برهم زننده نظم و آرامش و حاكميت ملت هاي منطقه و جهان معرفي كنند، انقلاب ايران توانست حس جديدي از همنوع طلبي و وحدت بين خود و ساير ملت ها ايجاد كند. موج بيداري و استكبارستيزي سالهاست كه به بركت انقلاب اسلامي، نه تنها مرزهاي جهان اسلام بلكه مرزهاي ساير ممالك مثل آمريكاي لاتين را نيز درنورديده است. اين راه، راهي روشن و افق پيروزي چه بسا نزديك است.
مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايند: «هدف از مبارزاتي كه ملت مسلمان ايران به رهبري امام بزرگوار و با همت و اراده نيرومند آن شخصيت عظيم انجام داد، تشكيل حيات طيبه اسلامي براي سعادت و كمال انسانها بوده است و دشمنان بشريت و طواغيت نيز همواره بر دور ساختن بشر از اين حيات طيبه اهتمام داشته اند.ما در پايگاه اسلام تلاش داريم تا راه نجات ملت هايي را كه در زير سايه سنگين و خبيث حاكميت استكبار بر عالم رنج مي برند و روز به روز به بدبختي نزديكتر مي شوند، نشان دهيم.»
اعتماد ملي
«مشكل دارو را چاره كنيم» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛ روايتي از پيامبر(ص) نقل شده است كه ميفرمايند: نعمتان مجهولتان، الصحه و الامان. دو نعمت است كه ارزش آن براي خلايق مجهول است يكي سلامت و ديگر امنيت. قدر امنيت بر مردم ايران همواره معلوم بوده است، اما پرداختن به مفهوم سلامت در اين مجال محل توجه دارد. سلامت نعمت بزرگي است كه هر جامعهاي كه آن را در اختيار دارد از نعمات فراواني بهرهمند است. در دوران جديد نيز يكي از مهمترين اولويتهاي دولتهاي حاكم، تامين سلامت و آرامش روحي و جسماني مردم است.
سلامت اعم از فردي و اجتماعي از اهميت فراواني برخوردار است، بهگونهاي كه در نحوه تامين و استقرار سلامت سازمانهاي بينالمللي، دولتها و جوامع را براساس آن طبقهبندي و تقسيمبندي ميكنند. سلامت در كشورهاي پيشرفته از استاندارد و ظرفيت قابل ملاحظهاي برخوردار است. در مقابل، كشورهاي كمترتوسعهيافته از اين نعمت حياتي محروم هستند. اينك به نظر ميرسد دولت بايد توجه و تمركز بيشتري بر اين پديده داشته باشد. عليرغم مشكلات فراوان اكثر دولتهاي پس از انقلاب در تلاش بودند تا در اين حوزه قابليت و توانايي خود را در تامين سلامت و امنيت جسمي و رواني جامعه به منصه ظهور برسانند اما اينك با توجه به محدوديتهايي كه براي دولت فراهم آمده است، حوزه تامين دارو آن هم در بخشهاي حساس و تخصصي ميرود تا با بحران روبهرو شود. مهمترين عوامل تهديدكننده، مكانيسم ثبت سفارش، پرداخت پول و انتقال مواد خام توليد دارو از سوي كشورهاي پيشرفته و صاحب تكنولوژي و دانش در اين بخش است. متاسفانه سياستهاي غلط دولتهاي قدرتمند در خصوص تحريم ايران شكلي غيرانساني يافته و حوزه داروهاي تخصصي را نيز شامل ميشود. از سوي ديگر كارشكنيهاي بينالمللي درخصوص انتقال پول از كشور به خارج و برعكس، امكان تعامل و دادوستد را بازستانده است. به اين معنا كه وقتي دارويي سفارش داده ميشود مكانيسمي براي انتقال پول با توجه به تحريم بانكي و مالي ايران وجود ندارد. اينجا سايه شوم تحريم در حوزههاي انساني خود را بيشتر به رخ ميكشد؛ فشارهايي كه برخلاف ادعاهاي قدرتهاي بزرگ منافع و سلامت مستقيم ملت بزرگ ايران را نشانه گرفته است. مشكل ديگر به نحوه تدبير، تعامل و مديريت دستگاههاي ذيربط با سيستم دارويي كشور بازميگردد. مشكلاتي كه ناشي از شيوه پردازش به روابط بين وزارت بهداشت و سازمانهاي دارويي كشور است. در اين ميان نحوه تعامل وزارت بهداشت و دستگاههاي مسوول با سيستم بيمهاي كشور را نيز بايد اضافه كرد. بسياري از مراكز بيمهاي، مراكز توليد دارو و صنعت داروسازي كشور نسبت به نحوه تعامل بخشهاي اداري و مالي وزارت بهداشت با اين مراكز معترض هستند؛ دولت به بيمارستانها، مراكز پزشكي و نهادهاي مسوول بدهيهاي معوق سنگين، طولاني و متنوعي دارد.
عليرغم برخي اقدامات در حوزه رياستجمهوري براي بازپرداخت اين معوقات، وزارت بهداشت نسبت به انتقال اعتبارات اختصاصي به سازمانهاي طلبكار به دليل وجود مشكلات مالي درونسيستمي، اهمال كرده و نهتنها از مشكلات موجود كاسته نشده بلكه بر دامنه آنها افزوده شده است. موضوع ديگر به سياست دولت و نحوه تعامل در خصوص داروهاي يارانهاي بازميگردد. اين داروها كه عمدتا تخصصي و البته از نظر ارزش دارويي بسيار بااهميت هستند، عمدتا در سبد داروهاي وارداتي از كشورهاي بيگانه قرار دارند. ديده شده كه در برخي موارد، ديركرد در انتقال درست اعتبارات به ديركرد غيرمنطقي ورود داروها منجر و بر درد و آلام مردم ميافزايد. با اين همه به نظر ميرسد صنعت و بازار دارو در حال روبهرو شدن با مشكلات پيچيده و تاثيرگذاري است، شرايطي كه ميتواند به سرعت شكلي بحراني به خود گيرد. چنانچه در اين حوزه تدابير لازم انديشيده نشود، مردم دچار حرمان، درد و مصايب بزرگ ميشوند. چاره امر را پيش از فرا رسيدن بحران بايد فراهم كرد.
جمهوري اسلامي
«نتيجه بصيرت و صبر» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ درست در همان روزها كه تحليل دقيق و روشن بينانه رهبر معظم انقلاب درباره افول قدرت و نفوذ آمريكا در خاورميانه توسط رسانه هاي خارجي با كنجكاوي پي گيري ميشد وزير امورخارجه آمريكا به واقعيتي اعتراف كرد كه استحكام اين تحليل را از زبان يك عضو بلندپايه دولت آمريكا تاييد نمود.
حضرت آيت الله خامنه اي در ديداري كه هفته گذشته با دانشجويان و اساتيد و مسئولان دانشگاه علم و صنعت داشتند با اشاره به وضع كنوني آمريكا در منطقه خاورميانه در مقايسه با پانزده سال گذشته فرمودند : « آمريكا نسبت به گذشته منفورتر ذليل تر و ناكام تر و طرح هاي آمريكا در خاورميانه به ويژه فلسطين لبنان عراق و افغانستان با شكست مواجه شده و جمهوري اسلامي ايران نيز كه هدف اصلي بيشتر اين طرح ها بوده پيشروي كرده است » .
بعد از انتشار اين بيانات اجلاسي در نيويورك برگزار شد كه در آن سران چهار تشكيلات عربي منطقه با وزير امور خارجه آمريكا به بررسي اوضاع منطقه خاورميانه پرداختند و سپس « رايس » مطالبي از محتواي اين جلسه به زبان آورد كه شنيدني است . او گفت : « سران كشورهاي عربي آشكارا از نفوذ ايران در منطقه اظهار نگراني كرده اند. وي افزود : « اعراب همسايه ايران از سيستم نفوذ روحي ايران در ميان مردم منطقه نگرانند و بسياري از سران كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس براين باورند كه پديده اي به مراتب خطرناك تر از پرونده اتمي وجود دارد و آن نفوذ ايران است » . وزير امورخارجه آمريكا علاوه بر اين گفت : « از ما خواسته شده اجازه ندهيم ايراني ها بيش از اين در انتشار باورها و نظريات خود در منطقه تلاش كنند و از من خواسته شده به وكالت از سران كشورهاي عربي به ايران پيام بدهم » .
اعتراف به « نفوذ ايران در منطقه » هرچند كاملا نشان دهنده يك واقعيت است اما سكه ايست كه روي ديگر آن اعتراف به شكست طرح هاي آمريكا در منطقه خاورميانه و منفورتر و ذليل تر و ناكام تر شدن آمريكاست . اين دقيقا همان نكته ايست كه در بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان اساتيد و مسئولان دانشگاه علم و صنعت آمده و موقعيت متزلزل آمريكا در آن به درستي تشريح شده است . اگر وزير امور خارجه آمريكا هم به اين واقعيت اعتراف نمي كرد در اصل ماجرا ترديدي وجود نداشت لكن اين اعتراف نشان دهنده عمق استيصال دولتمردان آمريكائي در منطقه خاورميانه است كه از زبان خود آنها منتشر شده است .
نكته قابل تامل در اظهارات رايس اينست كه او مدعي شده سران كشورهاي عربي از آمريكا خواسته اند اجازه ندهد ايران بيش از اين در انتشار باورها و نظريات خود در منطقه تلاش كند!هرچند اين مطالب مستقيما از زبان خود سران آن چهار كشور عربي شنيده نشده و خانم رايس مدعي است به وكالت از آنها اين سخنان را مي گويد ولي چه آنها اين مطالب را گفته باشند و چه نگفته باشند آنچه قطعي است اينست كه وزير امورخارجه آمريكا اين نگراني را ابراز نموده و مدعي است كه مي تواند به جمهوري اسلامي ايران اجازه ندهد بيش از اين در انتشار باورها و نظريات خود در منطقه تلاش كند.
اكنون سئوال اينست كه اگر آمريكا چنين قدرت و نفوذي دارد كه مانع انتشار باورها و نظريات ايران در منطقه شود چرا تاكنون از اين نفوذ و قدرت خود استفاده نكرده و جلوي انتشار باورها و نظريات ايران در ميان ملت هاي منطقه را نگرفته است، با اينكه پاسخ كاملا روشن است ولي جالب است به اين نكته اشاره كنيم كه وزير امورخارجه آمريكا حتي در آخرين روزهاي مسئوليت خود و درحالي كه دولت بوش درحال احتضار است هنوز هم دست از تبليغات پوچ و به زبان آوردن شعارهاي توخالي برنميدارد. شايد اينهم شگردي باشد براي جبران تحقيري كه بوش كوچك با پرتاب لنگه كفش هاي يك خبرنگار عراقي در بغداد شد هرچند اين تحقير بسيار سنگين تر از آنست كه با اين سخنان و اين قبيل تلاش ها جبران شود.
مهمتر از مشكلاتي كه اكنون آمريكا در منطقه خاورميانه دارد عامل مهمي است كه اين مشكلات را براي آمريكا سبب شده و در 30 سال اخير او را دچار افلاس كرده است . در بيانات هفته گذشته رهبر معظم انقلاب در دانشگاه علم و صنعت به اين نكته نيز به درستي اشاره شده است .
ايشان مقاومت و ايستادگي ملت ايران در برابر دشمنان با تكيه بر نفي و اثبات هاي متعلق به هويت اسلامي نظام جمهوري اسلامي را عامل اصلي اين پديده معرفي كردند و افزودند : « اين ايستادگي در مقابل دشمن و پيشروي در برخي زمينه ها نشان دهنده توانائي و اقتدار ذاتي جمهوري اسلامي براي ماندگاري و جلوه هائي از ظرفيت بقاي اين نظام است » .
نكته اساسي اينست كه اين مقاومت و ايستادگي همچنان حفظ شود تا دشمنان ملت ايران نتوانند به اهدافشان برسند و در آينده نيز مثل هميشه در برابر نظام جمهوري اسلامي ناكام شوند . ما اين مقاومت را در درجه اول مرهون رهبري هاي امام در 10 سال اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و مرهون رهبري هاي خلف صالح ايشان حضرت آيت الله خامنه اي در 20 سال اخير هستيم كه با الهام گرفتن از كلام و سيره عملي اميرالمومنين عليه السلام « بصيرت و صبر » پيشه كردند و توانستند نظام جمهوري اسلامي را با قدرت و صلابت به پيش ببرند. همراهي مردم در همه زمينه ها و تلاش مسئولان در همه دوره ها نيز عامل مهمي است كه اين موفقيت بزرگ را ميسر نموده است . حفظ اين اقتدار و پيشرفت هاي بيشتر نيز با ادامه مقاومت در پرتو بصيرت و صبر ميسر خواهد بود. هشدار رهبري در اين زمينه مهم است كه در همين سخنراني فرمودند : « بايد بسيار مراقب بود تا اين روح و سيرت نظام اسلامي از دست نرود به ويژه با توجه به اينكه تغيير سيرت و هويت واقعي تدريجي و آرام است و توجه خيلي ها به آن جلب نمي شود و ممكن است افراد موقعي به خود بيايند كه كار از كار گذشته باشد » .
مردم سالاري
«درآمدي بر طرح تحول اقتصادي» عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم عباس محتشمي است كه در آن ميخوانيد؛در رابطه با طرح تحول اقتصادي مكرر سخن گفته شده اما به دليل عدم ارائه طرح تفصيلي موضوع از سوي دولت، هنوز اين مساله در جامعه به خوبي شناخته نشده و ابعاد آن شناسايي نگرديده است و دقيقا به همين دليل; ديدگاه هاي متعارض در رابطه با آن مكرر مطرح مي شود. به گفته دولتمردان هدف طرح تحول اقتصادي كه در هفت محور اعلا م شده، بهره مندي اقشار آسيب پذير جامعه از يارانه واقعي، الگوي مصرف، بالا بردن قدرت خريد خانواده ها، قانونمندكردن تسهيلات بانكي و ساماندهي مساله گمرك و شفاف سازي ماليات براي جلوگيري از قاچاق و كارهاي غيرقانوني است. اما يكي از دغدغه هايي كه از بدو طرح مذكور بيان شد، تورم زا بودن آن است. آيا واقعا اجراي اين طرح تورم زا خواهد بود؟ اين نگراني ها تا جايي پيش رفته كه اكثر مسوولين در نهادهاي ديگر نيز علنا دولتمردان را به كارشناسي بيشتر در اين زمينه فراخوانده اند. اين درحالي است كه منتقدان دولت نيز بر اين باورند كه دولت با طرح تحول اقتصادي مي خواهد نگاه ها و توجهات را به سوي يك مساله جديد جلب كند كه به اين رويكرد در علوم سياسي فرار به جلو و رفتن به ميدان جديد مي گويند. براستي اصلاح هفت ريشه اصلي كه دولت نهم به عنوان راه حل هاي مشكلات ساختاري كشور شناسايي كرده است، در عمل معضلات جامعه ما را مرتفع مي كند؟ يا اينكه اصلاح آنان فقط در حد شعار است و در عمل مثل خيلي از طرحهاي ديگر دولتمردان سهم مردم فقط اثرات مخرب آن مانند گراني و تورم عجيب و غريبي مي باشد كه در كمتر كشوري در جهان مي توان شبيه آن را پيدا كرد. نگراني عمده در اجراي طرح تحول اقتصادي آن است كه اگر ابعاد مختلف آن مورد توجه قرار نگيرد، زيان هاي ناشي از آن بيش از منافع مورد انتظار خواهد بود و كشور را با نابساماني هاي بسيار مواجه خواهد ساخت. بنابراين بايد گفت كه اين حركت مثبت، مي تواند آن قدر خطرناك باشد كه نظام مملكتي را با چالش هاي جدي مواجه سازد.
تصحيح ساختاري اقتصاد كشور در صورتي به افزايش كارايي، اشتغال و درآمد منجر خواهد شد كه تمام وجوه مرتبط در اقتصاد (و حتي ابعاد غير اقتصادي) مورد توجه قرار گيرند و اگر اين چنين نشود، مي بايست از هم اكنون نگران عواقب نامطلوب اجراي اين طرح بود. چراكه اين طرح شوك عظيمي هم به طرف عرضه اقتصاد و هم به طرف تقاضا وارد مي كند. شوك وارد شده به طرف تقاضا مخصوصا متوجه مواد غذايي و مسكن و نيازهاي اساسي (كالاهاي نرمال اقتصادي يا پر كشش نسبت به درآمد) خواهد شد كه به محض افزايش درآمد بسياري از مردم به خريد بيشتر آنها متمايل مي شوند. لذا حذف سوبسيدها به تنهايي نمي تواند كارايي در اقتصاد را افزايش دهد.
اين امر زماني به افزايش كارايي منجر مي شود كه اختلال در قيمت ها از بين برود و در نتيجه قيمت ها امكان علامت دهي مناسب به عاملان اقتصادي را پيدا كنند. اگر حذف سوبسيدها بدون رقابتي كردن بازار (از جمله حذف انحصارها) يا حذف اختلال در قيمت ها و مقررات زدايي صورت پذيرد، مشكلات آن بيشتر از منافع متصور بر آن خواهد بود. زيرا به دليل افزايش قيمت ها ناراضياني را به وجود مي آورد كه امكان بهره برداري از منافع آن (افزايش سرمايه گذاري و اشتغال) را پيدا نكرده اند. به خصوص اينكه حذف سوبسيد از كالا هاي عمومي چون برق، آب، گاز و مخابرات و... كه توليد و عرضه همگي آنان دولتي است، مشكلات جدي به وجود مي آورد. زيرا فرآيند دولتي توليد اين گونه كالاها و خدمات عموما با عدم كارايي همراه است و بنابراين قيمت تمام شده واقعي آنان بسيار بالا است.
بنابراين حذف سوبسيد از كالاها و خدمات عمومي بايد با فعال كردن بخش خصوصي در آن زمينه ها همراه گردد تا مصرف كنندگان حق انتخاب داشته باشند و علاوه بر آن، محيط رقابتي به وجود آمده موجبات افزايش كارايي در توليد واحد هاي دولتي را فراهم آورد. به اين ترتيب اگرچه حرف از عدالت زده شده اما بيشترين آسيب ناشي از اجراي اين گونه طرح ها را گروه ها و اقشار كم درآمد و ضعيف جامعه خواهند ديد. چراكه دهك هاي پايين جامعه توان پس انداز كردن ندارند و اين يارانه نقدي را خرج مي كنند و همين باعث مي شود كه بر نرخ تورم افزوده شود. لذا بايد گفت كه اجراي غلط طرح مي تواند آثار تورمي شديدي بر اقتصاد ايجاد كند و منجر به خلق پول جديد و افزايش نقدينگي در كشور شود. بنابراين توزيع هزاران ميليارد تومان به عنوان يارانه يك توهم بيش نيست. چراكه اجراي اين طرح قطعا تلاطم هاي زيادي را ايجاد خواهد كرد.
از سوي ديگر تاثير حذف اين سوبسيدها در توليد و افزايش هزينه توليد هم بررسي نشده است .دولت در عمل نمي داند كه چه توليداتي و چه رشته ها و شاخه هايي از حذف سوبسيدها متاثر مي شوند و چه ميزان تاثير مي پذيرند. يعني بايد در اين طرح توليد كنندگان هم ديده شوند كه كدام رشته و شاخه آسيب مي بينند تا مورد حمايت قرار گيرند. بايد يادمان باشد كه كالاي توليدي صادراتي بايد با بازار جهاني رقابت كنند و وقتي باحذف سوبسيد آنها; افزايش هزينه و در نتيجه افزايش قيمت پيدا مي كنند،با توجه به اين كه ركود در جهان اتفاق افتاده و سطح قيمت ها در جهان كاهش پيدا كردند، كالاهاي ايراني ديگر توان رقابت با كالاهاي ديگر كشورها را ندارند و در نتيجه توليدكنندگان مجبور هستند كاهش توليد بدهند و در نتيجه نيروي انساني خودشان را تعديل و بيكار خواهند كرد. يعني اين طرح عدد و رقم هاي با 10 درصد تقريب ندارد كه پيش بيني كند در توليد چه اتفاقي خواهد افتاد و با لطبع آن بررسي نشده كه وقتي در بازارهاي جهاني بعضي از كالاهايمان كه در پي حذف سوبسيدها افزايش قيمت پيدا مي كنند، چه تاثيراتي در صادرات ما خواهند داشت. بنابراين بايد از توليد كننده و صادركننده برنامه ريزي حمايتي داشته باشيم كه منصرف از صادرات نشود. چون اقتصاد ايران در شرايط كنوني به بيماري هلندي مبتلا شده و سقوط نرخ نفت نيز همچنان ادامه دارد و افزايش صادرات غير نفتي يك اصل بسيار مهم و حياتي در افزايش درآمد ملي ما مي باشد. چراكه صادرات به هر ترتيب تاثير اساسي روي اشتغال و درآمد سرانه دارد و صادرات غير نفتي هم براي ما اهميت دارد. بالاخره بايد در طول زمان صادرات با رشد مواجه شود كه به مرور بتواند جايگزين نفت گردد.
در پايان بايد گفت كه براستي تمامي جنبه هاي مطرح شده در اين طرح همان مشكلات كهنه اقتصاد ايران محسوب مي شوند و مسائلي چون اصلاح نظام بانكي، بازنگري شيوه پرداخت يارانه ها و معضلات سيستم توزيع از دو دهه پيش نيز مطرح بوده است. معضلات امروز اقتصاد ايران تمام فعاليت هاي اين حوزه را شامل مي شود و حل مشكل يكي از بخش ها بدون توجه به وضعيت بخش هاي ديگر ممكن نخواهد بود. در صورتي كه بر طرح تحول اقتصادي دولت رويكردي انتزاعي حاكم است و هيچ ارتباط ارگانيكي ميان بخش هاي مختلف آن وجود ندارد. دولت در خصوص طرح تحول اقتصادي بايد با متانت حركت كند و در اين رابطه نبايد تعجيل شود.
ابتكار
«لنگه كفش تاريخ ساز» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛ نگاه به بازتاب هاي كه كفش هاي يك خبرنگار متهور به بارآورد و سبب شد همه دنيا دوباره به عمق فجايعي كه يك رئيس جمهور نادان پديد آورده بسيار عبرت آموز است. كمتر حادثه اي مي توانست در فاصله زماني كوتاه اين اندازه بازتاب داشته باشد. تمام شبكه هاي خبري تلويزيوني دنيا، روزنامه ها و سايت هاي خبري بارها و بارها به نمايش صحنه پرتاب كفش هاي الزيدي پرداختند و باعث شد منتظر الزيدي كه تا حالا يك خبرنگار ساده بود به يمن اقدام شجاعانه اي كه انجام داد به سرتيتر اصلي بنگاه هاي خبري تبديل شود و به عنوان خبرسازترين حادثه سال 2008 از آن ياد خواهد شد و تا مدت ها موضوع تحليل و توجه محافل كارشناسي و خبري باقي خواهد ماند.
اقدام الزيدي ترسيم كننده پايان (عمر سياسي) بوش به عنوان سمبل ستمگري و پايان همه اشغالگراني است كه زير گام هاي ملت ها قرار دارند. پرتاب كفش به بوش اتفاقي بي سابقه بود و تاكنون هيچ رئيس جمهوري با چنين مساله اي روبرو نشده بود شايد هيچ صحنه اي براي آقاي بوش غم انگيزتر از صحنه پرتاب كفش هاي الزيدي نخواهد بود او كه قبل از اين شاهد شكست حزب اش در انتخابات كنگره بود و طعم تلخ شكست به كام كانديداي هم حزبي اش براي رياست جمهوري چشانده شد و همگان دليل شكست هاي فوق را اقدامات نابخردانه آقاي بوش مي دانند آقاي بوش در حالي كاخ رياست جمهوري را ترك مي كند كه بزرگترين بحران اقتصادي تاريخ آن كشور را به ارث گذاشته است او در حالي با رياست جمهوري خداحافظي مي كند كه مطابق نظرسنجي ها به منظورترين آدم و كشورش به پايين ترين درجه اعتبار در نگاه جهانيان تبديل شده است اما هيچ كدام از مسايل فوق تلخ تر از پرتاب كفش هاي الزيدي نخواهد بود. محبوبيت خبرنگار عراقي به خاطر نفرتي است كه اشغالگران و شخصي آقاي بوش در عراق و سراسر جهان از آن برخوردار هستند محبوبيت الزيدي به اين دليل است كه از اندوه ملت عراق پرده برداشت و به زبان عربي فرياد زد «اي سگ، اين بوسه وداع با توست اين از طرف بيوه ها، يتيمان و آن هايي است كه در عراق كشته شدند.»بدون ترديد كفش هاي الزيدي تاريخ ساز شده اند.
پيش بيني كارشناسان اين است كه ارزش خبري اقدام الزيدي به مراتب بالاتر از ارزش خبري انفجار برج هاي دوقلو در آمريكا خواهد بود. هيچ كدام از صحنه هاي مقاومت مردم عراق كه تاكنون در مقابل اشغالگران صورت گرفته است، ارزش پرتاب كفش ها را ندارد عكس الزيدي و كفش هايش از اين به بعد به عنوان نماد اعتراض مورد استفاده مردم و جنبش هاي اعتراضي قرار خواهد گرفت حركت نمادين خبرنگار عراقي آنچنان تاثير گذار بوده است كه از جهات مختلف مورد بحث و بررسي كارشناسان، طنز پردازان قرار گرفته و خواهد گرفت و در آينده موضوع تهيه فيلم و سريال قرار خواهد گرفت و كتاب ها پيرامونش به رشته تحرير در خواهد آمد و درباره آن، رمان ها خواهند نوشت و در تاريخ عراق به عنوان نقطه عطف در مقاومت آن ملت، گرامي خواهد شد و درتاريخ آمريكا به عنوان نقطه عطف تحقير ملي به حساب خواهد آمد و ارزش پرتاب كفش هاي الزيدي به مراتب بيش از پرتاب موشك هاي آمريكا به عراق و افغانستان تاثيرگذار خواهد بود و در پايان مي توان نتيجه گرفت كه عزت و ذلت دست خداست و خداوند حتي با كفش يك خبرنگار اسباب ذلت رئيس قوي ترين كشور دنيا را فراهم مي آورد.
صداي عدالت
«آلودگي هوا و سلامت انسان » عنوان سرمقالهي امروز روزنامهي صداي عدالت است كه در آن ميخوانيد؛ تهران هنوز در حسرت هواي پاك نفس ميكشد. تحقيقات انجام شده توسط شركت كنترل كيفيت هوا و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي نشان ميدهد كه ميزان آلايندههاي هوا در شهر تهران 2/8 برابر استاندارد جهاني است. امروز تهران به لحاظ معيارهاي زندگي سالم در انتهاي جدول ميان ساير شهرهاي جهان قرار ميگيرد كه يكي از دلايل اصلي آن، آلودگي هواست.
تحقيقات جديد نشان داده است خسارت هاي واقعي انتشار آلاينده ها در شهر تهران با 43 درصد افزايش نسبت به سال 1382 به 461 ميليارد ريال در سال رسيده است. اين مبلغ تنها به خسارت هاي ناشي از تردد خودروهاي با قواي محركه پيكان در شهر اختصاص داشته و ساير توليدكنندگان آلاينده در اين بررسي گنجانده نشده اند. البته پژوهشگران در گزارش نهايي خود به يك سازمان نظارتي عنوان كرده اند اين نتايج به دليل كمبود اطلاعات و تقريبي بودن روش محاسبه به صورت حداقلي ارائه شده و "بديهي است كه با دستيابي به اطلاعات كامل تر و دقيق تر در آينده مي توان به تخمين هاي صحيح تري از برآورد تاثير آلايندگي بر سلامت انسان كه خود تنها بخشي از معضلات زيست محيطي است، دست يافت." از سويي ديگر با توجه به اينكه در اين بررسي تنها خسارت هاي ناشي از اثرات مستقيم دو آلاينده منتشره از يك نوع خودرو بر سلامتي انسان تخمين زده شده است و از محاسبه اثرات غيرمستقيم و همچنين اثرات آلاينده هاي ديگر ناشي از تمام بخش حمل و نقل صرف نظر شده است، انتظار مي رود خسارت واقعي ناشي از آلاينده هاي زيست محيطي بخش حمل و نقل به مراتب بيشتر از اين ارقام بوده باشد.
به تازگي در يك گزارش دانشگاهي نيز محققان كانادايي اعلام كردند آلودگي هوا تاثير مستقيمي بر تغيير جنسيت در شهرهاي آلوده مي گذارد. اين مطالعه نشان داده است آلاينده هاي هوا با اثرگذاري بر دستگاه توليد مثل مردان و زنان به هنگام بارداري و با تخريب DNA و ايجاد تغييرات كروموزومي تعادل جنسيتي را بر هم مي زند. اين عمل باعث كاهش شديد درصد اسپرم هاي طبيعي، كاهش شديد درصد تحرك اسپرم، ايجاد تغيير شكل و ايجاد ساختمان غيرطبيعي كروماتين اسپرم و بروز حالت نا باروري در مردان مي شود. از طرف ديگر مطالعات نشان مي دهند آلودگي هوا در تعيين جنسيت فرزندان پسر موثر بوده و باعث كاهش تولد نوزادان پسر مي شود. مطالعات ديگري در دانشگاه ماساچوست نشان مي دهد وزن كودكان متولدشده از مادراني كه در دوران بارداري در معرض سطوح بالاي ازن قرار گرفته اند در مقايسه با مادراني كه در معرض ازن قرار نگرفته اند، كمتر است. همچنين مواجهه مادران با ذرات معلق يا هيدروكربن ها در هشتمين ماه بارداري بر رشد جنين اثر مستقيم گذاشته و ميزان اين تاثيرات در نواحي صنعتي و شهرهاي بزرگ مخصوصاً در زمستان بيشترين تاثيرات را ايجاد مي كند. در اين مطالعه با توجه به اهميت آلودگي هوا بر سلامت انسان و نقش آن در سيستم توليد مثلي كه هدف اصلي حيات است به تاثير آلاينده هاي هوا بر سيستم توليد مثلي اشاره شده است. مطابق استاندارد هاي بين المللي شهرهاي برخوردار از 10 روز ناسالم در طول سال در وضعيت بسيار خطرناك از نظر آلودگي هوا به شمار مي روند. اين در حالي است كه مطابق گفته هاي مديرعامل شركت كنترل كيفيت هوا، تهران در 9 ماهه سال جاري 46 روز را در وضعيت ناسالم سپري كرده است.
چندي قبل نيز سازمان ملل متحد با هشدار نسبت به آلودگي هوا در سراسر جهان و به ويژه قاره آسيا 13 شهر و از جمله تهران را در شمار شهرهاي خطرناك دنيا معرفي كرد. براساس گزارش ها، سطح دي اكسيد گوگرد (SO2) در تهران چهار برابر دستورالعمل هاي توصيه شده سازمان بهداشت جهاني است. بانكوك، قاهره، دهلي نو و سئول از ديگر آلوده ترين شهرهاي جهان ناميده شده است كه زندگي در آنها با خطراتي روبه رو است.
دنياي اقتصاد
«نفت، بودجه و سناريوهاي پيشروي» عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق الحسيني است كه در آتن ميخوانيد؛روز جمعه در حالي قيمت نفت سبك آمريكا(وست تگزاس) به مرز 33 دلار رسيد كه اين قيمت در طي 5 سال گذشته پس از سال 2003 تقريبا بيسابقه بوده است.فارغ از اين كه اين كاهش قيمت نفت چه تبعاتي براي كشورهاي نفت خيز دارد، در اين مختصر به اين مهم خواهم پرداخت كه در برابر كاهش قيمتهاي نفت چه سياستهايي در كشورهاي نفت خيز و خصوصا كشور ما ميبايست اتخاذ گردد.
قبل از هر امر ديگري، توجه به اين نكته ضروري است كه در مباحث اقتصاد انرژي آموخته ميشود كه قيمتهاي نفت پيشبيني ناپذيرند و بازار جهاني نفت يكي از پيشبيني ناپذيرترين و پر نوسانترين بازارهاي جهاني است. بر اين مبنا به كشورهاي نفتخيز توصيه شده است كه دست كم از انتقال اين تكانههاي قيمتي به بودجه و از پولي شدن اين تكانهها در اقتصاد داخلي با ايجاد صندوقهاي ذخيره ارزي، جلوگيري به عمل آورند. به هر حال اين راهكار در غالب كشورهاي نفت خيز(از جمله در كشور ما) راهكار قابل اجرايي نبوده و با ت�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]
-
گوناگون
پربازدیدترینها