واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: خودبا ورى درجنگ
محسن رضايي ميرقائد، فرمانده ي كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي - از 1360 تا 1376 - در مروري فشرده بر سرخط هاي اصلي موقعيت سياسي - نظامي كشور در مقطع پاياني نخستين سال جنگ مي گويد:
... اگر ما برگرديم به شهريور 1360، اين مقطعي است كه در آن، يك سال از آغاز جنگ سپري شده است. دشمن، خرّمشهر را در اشغال دارد. آبادان در محاصره است. سوسنگرد و بستان در اختيار دشمن قرار دارند. قصر شيرين، مهران و نفت شهر اشغال شده اند و در واقع، يك نواري از سمت استان هاي آذربايجان غربي و كردستان و كرمانشاه و ايلام در غرب كشور هم در اشغال دشمن قرار گرفته است.
وضعيت سياسي ايران هم در مقطع پاياني شهريور سال 60 از اين قرار است: ما از كوران حوادث داخلي كشور و انفجارهاي عظيمي كه در مملكت به وقوع پيوسته، تازه بيرون آمده ايم. منافقين سركوب شده اند و سركردگان آنها از كشور پا به فرار گذاشته اند و حالا ميدان، به دست نيروهاي انقلابي در سپاه و ارتش افتاده است.
در اين مقطع كه قرار است كار اصلي ما در جبهه ها شروع بشود، وقتي نگاه مي كنيم، مي بينيم كه لشكرهاي برادران ارتشي ما كه اوايل جنگ براي جلوگيري از پيشروي دشمن به قدر وسع خودشان زحمات زيادي متحمل شدند، در دوران بني صدر امكانات و تجهيزات بسيار خوبي را از دست دادند. همچنين نيروي هوايي ارتش ما كه ابتداي جنگ زحمات زيادي كشيد، در طول يك سالي كه از شروع جنگ مي گذشت، بسياري از امكانات آن فرسوده شده، از دست رفته و مهمات آن تمام شده بود.
وقتي هم به نيروهاي سپاه نگاه مي كنيم، مي بينيم كه ما در شهريور سال 1360، چند گردان سپاهي بيشتر نداريم و در مناطق جنگي هم صرفاً توسط سپاه چند محور عملياتي ايجاد شده است؛ مثلاً سه محور در آبادان هست، دو - سه محور در پشت رودخانه ي كارون، سه محور در اهواز، سه - چهار محور در شوش و دزفول و در غرب هم به شرح ايضاً... وضعيت اين محورهاي رزمي هم از اين قرار بوده كه تعدادي از نيروهاي فداكار انقلابي، از شهرها و استان هاي ايران به اين مناطق مي رفتند و خودشان با حداقل امكانات و يك فقر شديد تسليحاتي - لجستيكي اين محورها را تشكيل مي دادند و آنها را اداره مي كردند.
بر همين اساس، غلام حسين افشردي (مشهور به حسن باقري) - از فرماندهان ارشد سپاه در جنوب - نيز در خرداد 1360 پس از يك رشته مباحثات مفصل با برخي از مسؤولين عالي رتبه ي سپاه در مورد ضرورت تغيير استراتژي جنگ، بدون كمترين مجامله اي مي نويسد:
... بايد به خود جرأت داد ]و پذيرفت[ كه اين نوع جنگيدن به درد نمي خورد و لازم است «استراتژي جنگ» عوض شود.
براساس مندرجات كتاب «آغاز تا پايان»، دكترين نوين قواي انقلاب (سپاه و بسيج) در سال نخست جنگ، مبتني بر پنج محور عمده به شرح ذيل بود:
1 - حملات پي در پي به مواضع دشمن با اجراي عمليات محدود.
2 - تكيه بر عوامل معنوي همچون ايمان، وحدت و عشق به شهادت.
3 - جذب نيرو و گسترش سازمان رزم نيروهاي مردمي از طريق سازماندهي نيروهاي بسيج مستضعفين.
4 - همكاري با نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران و به كارگيري نيرو و امكانات آنها.
5 - اتخاذ تاكتيك هاي جديد با اتكا به نيروهاي پياده و اجراي عمليات در شب.
تغيير استراتژي جنگ، خواه ناخواه تغيير تاكتيك و تجديد آرايش قواي مسلّح انقلاب اسلامي - متناسب با استراتژي و تاكتيك نوين - را در پي داشت.
مشخصه ي اين سلسله عمليات، دستيابي به روش هاي جديد براي شكستن خطوط دفاعي دشمن با اتكا به نيروهاي بسيجي و سپاه بود. در روش جديد، به منظور غافلگيري دشمن و جبران كمبود امكانات، عمليات در شب و با تكيه بر نيروهاي پياده كه از روحيه ي شهادت طلبي برخوردار بودند، طرح ريزي شد. نتايج حاصل از اجراي تك هاي محدود، علاوه بر نماياندن ضعف هاي دشمن و توانايي و قابليت هاي نيروهاي انقلابي، صحت استراتژي جديد را مورد تأكيد قرار داد؛ ضمن اينكه روحيه ي يأس و نااميدي در نيروهاي نظامي و مسؤولين سياسي - پس از شكست تلاش هاي نظامي بني صدر از سي و يكم شهريور تا اسفند 1359 - برطرف شد و در عين حال، زمينه را براي پشت سر نهادن بحران بي ثباتي سياسي در كشور آماده ساخت.
مهم ترين نبردهاي متكي بر استراتژي جديد نيروهاي جمهوري اسلامي - از آغاز سال 1360 تا پيش از نبرد عظيم ثامن الائمه (ع) و شكست حصر آبادان در مهر همين سال - عبارت بودند از:
1) جبهه ي مريوان به فرماندهي احمد متوسّليان:
- عمليات آزادسازي قله سوق الجيشي تت ه.
- بازپس گيري پاسگاه مرزي ژالانه - معروف به پاسگاه شهدا -
- تصرف دكل مرزي «كمانجير»، مشرف بر خاك عراق ».
- تسخير ارتفاع 2890 متري «اورامان تخت» و دفع حملات تيپ 116 پياده - كوهستان سپاه يكم ارتش عراق جهت اشغال مجدد اين مرتفع ترين قله ي مرزي در محور «مريوان - پنجوين. »
- عمليات آزادسازي ارتفاعات استراتژيك «قوچ سلطان» .
- تصرف منطقه ي مرزي «ملخورد»، تسخير قله ي بلند «دالاني» مشرف بر شهرهاي «خرمال»، «بياره»، «طويله»، «سيّدصادق» و «شانه دري» عراق. زير ديد و تير قرار گرفتن پادگان ها و مراكز امنيتي رژيم عراق در اين مناطق و انهدام كليه ي پاسگاه هاي مرزي دشمن ..
2) جبهه ي پاوه به فرماندهي محمّدابراهيم همّت و ناصر كاظمي:
- عمليات «روح الله» با هدف آزادسازي منطقه ي مرزي «نوسود»
3) جبهه غرب به فرماندهي غلام علي پيچك، حسين همداني و محسن وزوايي:
- مرحله ي دوّم عمليات آزادسازي ارتفاعات سوق الجيشي «بازي دراز» معروف به عمليات ولايت فقيه
- مرحله ي سوّم عمليات بازي دراز معروف به عمليات شهيدان رجايي و باهنر
4) جبهه ي جنوب؛ شمال خوزستان، تحت فرماندهي سپاه دزفول و ستاد جنگهاي نامنظم:
- عمليات محدود در محور «دزفول - كرخه»
- عمليات ايذايي در محور «شوش»
- دو عمليات همزمان «امام مهدي(عج)» در «ارتفاعات الله اكبر» شوش و «امام علي(ع)» در منطقه ي غرب سوسنگرد.
- عمليات «شحيطيه» در غرب ارتفاعات الله اكبر.
5) جبهه ي جنوب خوزستان، تحت فرماندهي سپاه آبادان و فداييان اسلام:
- عمليات «شهيد شيخ فضل الله نوري». آزادسازي دو كيلومتر از اراضي اشغالي و تسخير تپه هاي «م د ن» (معروف به تپه هاي شهيد مؤذني)
- عمليات «فرمانده كل قوا - خميني روح خدا» در جبهه «دارخوين».
- عمليات محدود «شهيد چمران» در محور «جاده ي ماهشهر - آبادان»
- عمليات محدود «رمضان» در جبهه طرّاح
- عمليات «شهيد رجايي - شهيد باهنر» در محور «حميديه - كرخه كور»
يورش هاي مزبور كه شمار آنها به بيست مورد بالغ مي شد، نخستين نشانه هاي گشايش در كار فروبسته جنگ به حساب مي آمد. پس از اين تحركات موفقيت آميز، در آستانه ي فصل پاييز، نوبت برداشتن گام هايي بلندتر بود. از همين روي در پنجم مهر 1360، اولين پيروزي قابل توجه قواي مسلّح انقلاب اسلامي، در جبهه ي جنوب به دست آمد؛ شكست محاصره ي آبادان در نبرد «ثامن الائمه(ع)».
درراستاي تعيين استراتژي جديد جنگ
... فرماندهي جديد نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ]علي صيّاد شيرازي[ و مسؤولين سپاه، طي جلسات متعدد به اين امر همّت گماشتند و ماحصل مذاكرات آنان به اين نتيجه منتج گشت كه مسأله ي جنگ الزاماً با وقوع يكي از اين دو حالت حل خواهد شد؛ يا رژيم صدّام سقوط كند يا اين كه با اعمال قدرت ما، اين رژيم تحت فشار شديد قرار گرفته، شرايط عادلانه، انساني و اسلامي ما را بپذيرد و حاميان امپرياليست دشمن، اجباراً به وضعيت پيش آمده گردن نهند. از همين روي، ما - فرماندهان سپاه و ارتش - به سه مورد اساسي رسيديم:
1 - انهدام نيروي دشمن
2 - آزادسازي نيروهاي خودي
3 - آماده شدن براي حمله ي تعيين كننده ي نهايي
در همين زمينه، دوازده طرح عملياتي، تحت عنوان «سري طرح هاي كربلا»، از «كربلا - يك» تا «كربلا - دوازده» تهيه گرديد و به «شوراي عالي دفاع» تقديم شد. بر همين اساس، در ساعت سي دقيقه ي بامداد هشتم آذر 1360، عمليات طريق القدس (براساس طرح عملياتي كربلا - يك) با هدف فتح شهر اشغالي بستان و قطع خطوط ارتباطي شمالي - جنوبي دشمن در عمق خاك ايران آغاز شد. يگان هاي زميني نوبنياد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، در اين نبرد گسترده نقشي اساسي ايفا كردند؛ به گونه اي كه ضربت سختي بر محاسبات قبلي دشمن وارد آوردند.
براي حفظ و تثبيت پيروزي بستان، به همّت فرمانده سپاه منطقه ي هفت كشوري، دو رشته عمليات در جبهه هاي غرب به اجرا درآمد: يكي در جبهه گيلان غرب، موسوم به «مطلع الفجر»؛ ديگري در جبهه اورامانات، موسوم به «محمّد رسول الله(ص)».
در آن برهه، تك اصلي، تك بستان بود كه از هشتم آذرماه آغاز شد و تا بيست و دوم همين ماه - به مدت چهارده شبانه روز - نبردي بي وقفه ادامه داشت. دو عمليات مطلع الفجر - در بيستم آذرماه 1360 - و محمّد رسول الله (ص) - در دوازده دي همين سال - در جبهه هاي غرب، از آن جهت واجد اهميت حياتي بودند كه در واقع نقش تك پشتيباني را براي تثبيت عمليات فتح بستان، سر در گم ساختن فرماندهان دشمن و در نهايت، به هم ريختن آرايش جنگي ارتش عراق در جبهه طريق القدس ايفا كردند.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 293]