واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سينما - گسترش فضاي مستند
سينما - گسترش فضاي مستند
احمد ميراحسان:فضاي مستند يعني چه؟ و توسعه آن چه سودي دارد؟ فعاليت مستند در شهرستانهايي جدا از تهران آيا ممكن است؟
نمايش كارت قرمز در رشت و استقبال فراوان از آثار برجسته سينماي مستند ايران، گوياي عطش وسيع براي كسب اطلاعات و آگاهي از زندگي ايراني ماست. اين اولين بار است كه به طور منظم ايران مستند، اكران عمومي ميشود و تماشاگران و علاقهمندان را جذب ميكند و عدهاي را به دوستداران پيگير سينماي مستند بدل ميسازد. تربيت تماشاي آثار مستند، تربيت خاصي است. تماشاي آثار سرگرمكننده، اكشن، ملودرام، جنايي، تخيلي و سينماي وحشت و... آسان و سهلالوصول براي همگان است اما مستند هر چقدر هم كه جذاب ساخته شود، تربيت ويژهاي ميطلبد. گسترش فضاي فيلم مستند و تماشاي آن در شهرستانها نياز به همت و پايمردي و نيز همكاري مسوولان دلسوز دارد.
خوشبختانه همكاري ارشاد و سينماي جوان لاهيجان نتايج باورنكردني پديد آورده است. در اين ميان بايد از يك خوره سينماي مستند و مستندسازي كه همه زندگياش را وقف توسعه سينماي مستند در گيلان كرده يعني علي اركيان حرف بزنم. در ايران تحسين از كار و فعاليت افراد معين رسم نيست، عقدهگشايي و حذف و تخريب مقبول و پسنديده و عادي است، اما ستايش و سپاس همواره موجب بدگماني مفرط، شايعات و ناباوري است، خطر اتهام همچنان پابرجاست و سوءظن و مناسبات پشتپرده در بدهبستان معموليترين بدبينيها در قبال قدرداني از كار بيشائبه افراد كوشنده است. با همه اين ورطهها، من ناگزيرم بهعنوان آدمي علاقهمند به سينماي مستند كار اركيان را پاس بدارم. زيرا اين خود الگويي براي گسترش فضاي مستند در ايران و رهايي از مركزگرايي بيربط است. فضاي مستند در دهه اخير در ايران رو به رشد بوده است. فضاي مستند، صرفا فضاي توليد فيلم مستند و نمايش جشنوارهاي نيست، هر چند خود جشنوارههاي مستند در بسط فضاي مستند نقش دارند. فضاي مستند، فضاي موثر توليد و نمايش و گفتوگو و فعاليتهاي چند سويه پيرامون آثار مستند و رواج ديالوگ مستند پيرامون گفتمانهاي مستقل سينماي مستند و نيز وجوه ساختاري بينا متني، مناسبات اجتماعي، رابطه سينماي مستند و قدرت، رسانهها و نهادهاي رسمي و نيز توسعه آگاهيهاي اجتماعي و اصلاح جامعه و آموزش مستند، به وسيله نشريات و انتشارات كتاب، اينترنت، سايتهاي اختصاصي، وبلاگها، جشنوارهها، سخنرانيها، وركشاپها و تاسيس نهادهاي خصوصي و گسترش توليد مستند و... است.
بايد اين گسترش را با گسترش مكاني در سطح كشور همراه كرد و فعاليت نمايش مستند به طور منظم و گفتوگو درباره آثار مستند و يك فضاي فرهنگي سالم و ارزشمند، به همين سبب الگويي است كه همواره رويدادهاي ديگر و دركشاپها، سخنرانيها و آموزش در لاهيجان با ميدانداري اركيان تحقق يافته است. حمايت نهادهاي فرهنگي و اجازه فعاليت سالم جوانان در اين قلمرو بهجاي صرف وقت با مواد مخدر و... نشاندهنده آن است كه تا چه ميزان بيتوجهي به كار فرهنگي خطرآفرين و كار سالم فرهنگي نجاتبخش است.
1- استقبال از كارت قرمز كه در رشت به نمايش درآمده از اين نظر جذاب است كه پرسشهاي اساسي را ميان جوانان، زنده و بيدار و مطرح ميكند. پرسش از داوري، پرسش از موقعيت قهرمان در ايران و پرسش از گسترش خشونت خانوادگي بيش از هر چيز و در وهله اول فيلم «كارت قرمز» مهناز افضلي، اثري محصول دوران ديجيتال است. در كمتر فيلمي به اندازه كارت قرمز اهميت ساختاري و ذاتي دوربينهاي ديجيتال و نقش آنان به مثابه امري فرمي/ سبكي در سينماي مستند هويدا و انكارناپذير است. بدون دوربين ديجيتال و بهويژه آن نقش فراموش نشدني دوربينهاي خانگي در اين فيلم و ارتقاي فيلمهاي روزمره كه تكنولوژي و انقلاب ديجيتالي آنها را ممكن كردهاند، به Document و proof و سند و عامل استناد فيلميك و قضايي، كارت قرمز ممكن نبود. پس كارت قرمز بيش از هر فيلمي در ستايش و سپاس از دوربين ديجيتالي و نقش آن در ساختار فيلم مستند است.
2 – كارت قرمز، فيلمي است درباره قهرمان و پرسش از موقعيت قهرمان در ايران. در همه جاي جهان مدرن،قهرمانان در عشق و ماجراها، غوطه ميخورند اما آنچه كه نهان روشي ايراني است هميشه ميتواند فاجعهاي بهوجود آورد قهرمان محبوب فوتبال محمدخاني، در مسيري از ناخويشتنداري و پنهانكاري درگير ماجرايي ميشود كه متاسفانه به خشونت و مرگ همسر اول منجر ميگردد.
3 – وضعيت همسر دوم نيز نكته مهمي است كه در فيلم كارت قرمز مورد تامل قرار گرفته است. موقعيت مالي و تغيير جاي طبقاتي و قدرت و شهرت عوامل مهمي در تربيت يك زندگي در سايه براي قهرمان فوتبال بود اما اين وضع تنها به يك قهرمان فوتبال و محمدخاني منحصر نيست، قشر ممتازي كه از دل انقلاب روييده چه در قلمرو و قدرت دولتي و مديريت حكومتي و چه در بخش تجارت و دلالي فراوان داراي اين وضع و حال بودهاند.
فيلم كارت قرمز به صورت حاشيهاي روابط شهرت و تغيير جايگاه طبقاتي به سبب قدرت باد آورده و همسر دوم گزيني را مطرح ميسازد.
4 – اما مهمترين جنبه فيلم پرسش از داوري است. اين فيلم دادنامهاي است عليه قطعيت در داوري و يا ناممكني داوري ولو در مهمترين نهاد اجتماعي يعني قوه قضايي. همه ساختار فيلم، همه تصاوير و همه گفتهها و ماجراها گرد آمده است تا راي به داوري دهد، حتي قاضي و دادستان و دادرس، گواه عدم كفايت منطقي ما در داوري قطعياند، بدينترتيب كارت قرمز مهناز افضلي بس فراتر از حد و اندازه يك اثر گزارشي در مورد قتل همسر اول يك قهرمان فوتبال ميرود.
5 – كاستيهاي فيلم مربوط به عدم دنبال كردن كاراكتر قهرمان فوتبال و گشودن وجوه شخصيتي و موقعيت او و نيز پژوهشي چندبعدي هم شأن هسته فيلم يعني عدم قطعيت داوري است. اما كارت قرمز با همه اينها اثري بسيار پراهميت در تاريخ مستند ماست.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]