تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860663049
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: شب شب هاي ايراني و يخ هاي هزاره نو ! refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
شب شب هاي ايراني و يخ هاي هزاره نو !
واضح آرشیو وب فارسی:الف: شب شب هاي ايراني و يخ هاي هزاره نو !
![](http://www.tiknews.info/files/thumb541945714SmartPicture%5B5%5D.jpg)
------------
به راستي چند درصد ما ايرانيان قرن بيست و يكمي از فلسفه غبار گرفته فراسوي آيين هاي نياكانيمان آگاهيم ؟ بسياري از ما هر ساله برخي از اين آيينها را برگزار مي كنيم فارغ از اينكه بدانيم چرا در حال برگزاري آنها هستيم . شايد تنها پاسخي كه در اين خصوص از بيشتر مردم شنيده مي شود خلاصه در اين جمله است كه : اين يك رسم است و ما بايد ادامه دهنده رسم هاي پدران و نياكانمان باشيم . اما باز اين سوال مطرح است كه اگر پدران مارسوم ناشايستي را براي ما به يادگار مي گذاشتند ما همچنان آنها را مي پذيرفتيم و صرفا به دليل ارث رسيدن از نياكانآنها را برگزار مي كرديم ؟ به يقين بر اساس هر معيارسنجش و اعتقادي نبايد اينگونه باشد ، پس چه نيكوست كه در اين خصوص چشمهايمان را بشوييم و به گونه اي ديگر بنگريم .
فراسوي بسياري از آيينها و رسوم كهن ايراني رمز و رازها ، پندها و كليدهايي نهفته است كه درصورت شناخت و درك آنها مي توانيم تجربيات تاريخي مثبت نياكانمان را براي ايرانيان آينده به يادگار بگذاريم .
يكي از اين يادگارهاي بر جاي مانده ،آيين شب يلدا يا شب چله است كه همه ما با هيجانها و خاطره هاي آن كودكيمان را سپري كرده ايم.
چه زيباتر و چه معقولتر خواهد بود كه خانواده هاي ايراني در هنگام برگزاري اين آيين و ديگر آيينهاي كهن ، بندي را اضافه كنند كه بنا بر آن در شب يلدا ، پيرامون تاريخچه و فلسفه وجودي آن نيز با هم گفتگو كنند يا يكي از اعضاي خانواده تاريخچه و چيستي يلدا را از روي متني براي ديگر اعضاي خانواده بخواند .
دوباره يلدا و . . .
از راه ميرسد يلدا . آهسته و خاموش . خاموش اما با وسعتي به درازاي تاريخ خود و مهري به عمق لطافت ايرانياني كه تاكنون آن را برگزار كرده اند . آناني كه رفته اند و آناني كه مانده اند و حتي آيندگاني كه اين آيين فرخنده را پاس مي دارند .
دوباره شلوغ مي شود سر ميوه فروش و قناد و دوباره انتظار مادربزرگ براي هندوانه و انار و آجيل مشكل گشا تا همه اينها بهانه اي شوند براي ديدار نوه ها و بچه ها كه دور او و پدربزرگ حلقه بزنند ، حلقه اي كه به او و پدربزرگ احساس امنيت و آرامش مي دهد و و اجاق خانواده را بيشتر از همه شب هاي سال گرم مي كند .
يادش به خير كرسي مادربزرگ ، چه لذتي داشت وقتي شبهاي يلدا پاهاي ما را گرم مي كرد تا بدينسان همه وجودمان در اين شب سرد زمستاني با تكيه بر كيمياي با هم بودن گرم شود . و به راستي جايگزين كرسي مادربزرگ اين آتشكده خاموش اما جاودان گرم چيست ؟ آخر او ضامن در كنار هم بودن خانواده بود . آيا شوفاژ ، شومينه يا پكيج ، كرسي شب يلدا مي شوند ؟
آيا هنوز شبهاي يلداييمان آغشته به اشعار رندانه حافظ و حماسه هاي ميهني فردوسي مي شود ؟
آيا هنوز به يادمان مانده كه بايد به ديدار پيران و بزرگانمان رويم ؟
آيا هنوز مي دانيم آجيل ، هندوانه، انار و شيريني و ميوه هاي گوناگون يلدايي نشانه بركت
، تندرستي، فراواني و شادكامي هستند ؟
طلب بركت ، فراواني و شادكامي براي ديگران و خود كه از فلسفه هاي برگزاري راستين اين آيين شكرگزاري كهن ايرانيست را به تندباد فراموشي عصر روابط پيامكي نسپاريم .
شب شبها
شب شب يلدا يا شب چِله آخرين شب آذرماه، شب پيش از نخستين روز زمستان و درازترين شب سال است. ايرانيان باستان با علاقه اي كه به علم ستاره شناسي داشتند نيك مي دانستند كه اين شب در نيم كره شمالي با انقلاب زمستاني مصادف است و به همين دليل از آن شب به بعد طول روز بيشتر و طول شب كوتاهتر ميشود.
نياكان باستاني ما با اين باور كه فرداي شب يلدا با دميدن خورشيد، روزها بلندتر و تابش نور ايزدي فزوني مييابد، آخر پاييز و اول زمستان را شب زايش مهر يا خورشيد ميخواندند و براي آن جشن بزرگي بر پا ميكردند.
آنها شادي و نشاط را از موهبت هاي اهورايي و غم و اندوه و تيره دلي را از پديده هاي اهريمني مي پنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوري و شب يلدا و سنت هاي ديگر در واقع بيانگر اين حقيقت است كه ايرانيان پس از رهايي از بيدادگري و ستم به شكرانه بازيافتن آزادي، جشن برپا مي ساختند و پيروزي نيكي بر بدي و روشنايي بر تاريكي و داد بر ستم را گرامي مي داشتند.
شب يلدا نيز يكي از اين موارد است. در دوران كهن، شب نماد تاريكي و تباهي و وحشت بوده و اغلب سعي مي كردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد تا پليدي و تباهي در آن راه نيابد. شايد اصطلاح خانه ات روشن نيز از آن زمان براي ما به يادگار مانده است . شب يلدا شب شبها است . يعني تسلط تاريكي بر زمين از تسلط نور خورشيد و روشنايي مي كاهد. و چون فرداي اين شب روشنايي بر ظلمت غالب و روز طولاني مي شود، ايرانيان تولد دوباره خورشيد را كه مظهر روشنايي است جشن مي گيرند.
پبشينه يلدا
ابوريحان بيروني از يلدا به عنوان جشن نود روز ياد كرده است . جشنهايي كه در اين شب برگزار ميشود، يك آيين باستاني است و پيروان ميتراييسم آن را از هزاران سال پيش در ايران برگزار ميكرده اند. بر اساس اين باور يلدا روز تولد خورشيد و بعدها تولد ميترا يا مهر است. بسياري بر اين باورند كه ريشه? پاسداشت شب چله ميراث قوم كاسپياناست. كاسپها از اولين اقوام آريايي هستند كه وارد ايران شدند.انها مردماني با چشمهاي كبودرنگ و موهاي بور بودند كه ابتدا در گيلان امروزي سكني گزيدند و پس از چندي به نقاط ديگر ايران مهاجرت كردند.
ايرانيان اين شب را شب تولد الهه مهر «ميترا» مي پنداشتند، و به همين دليل اين شب را جشن مي گرفتند و گرد آتش جمع مي شدند و شادمانه رقص و پايكوبي ميكردند.آن گاه خواني الوان ميگستردند و «ميزد» نثار ميكردند. «ميزد» نذري يا وليمه اي بود غير نوشيدني، مانند گوشت و نان و شيريني و حلوا، و در آيين هاي ايران باستان براي هر مراسم جشن و سرور آييني، خواني ميگستردند كه بر آن افزون بر آلات و ادوات نيايش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غيره، برآورده ها و فرآورده هاي خوردني فصل و خوراك هاي گوناگون، از جمله خوراك مقدس و آييني ويژهاي كه آن را «ميزد» ميناميدند، بر سفره جشن مينهادند. ايرانيان گاه شب يلدا را تا دميدن پرتو پگاه در دامنه كوههاي البرز به انتظار باززاييدهشدن خورشيد مينشستند. برخي در مهرابهها (نيايشگاههاي پيروان آيين مهر) به نيايش مشغول ميشدند تا پيروزي مهر و شكست اهريمن را از خداوند طلب كنند و شبهنگام دعايي به نام «ني يد» را ميخوانند كه دعاي شكرانه نعمت بودهاست. روز پس از شب يلدا (يكم دي ماه) را خورروز (روز خورشيد) و دي گان؛ ميخواندند و به استراحت ميپرداختند و تعطيل عمومي بود (خرمدينان , اين روز را خرم روز يا خره روز ميناميدند). در اين روز عمدتاً به اين لحاظ از كار دست ميكشيدند كه نميخواستند احياناً مرتكب بدي كردن شوند كه ميترا ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشيد گناهي بسيار بزرگ ميشمرد.
چيستي واژه يلدا
واژه «يلدا» واژه ايست برگرفته از زبان سرياني (كه از لهجه هاي متداول زبان «آرامي» است) به معناي تولد. زبان «آرامي» يكي از زبان هاي رايج در منطقه خاورميانه و زبان اصلي نگارش كتب عهد جديد مسيحيان بوده است. (برخي بر اين عقيده اند كه اين واژه در زمان ساسانيان كه خطوط الفبا از راست به چپ نوشته مي شده , وارد زبان پارسي شده است).
تأثير يلدا در جشنهاي ديگر اقوام
البته اين موضوع را بايد تنها نظريه برخي مورخان دانست كه معتقدند بيشتر رسوم دين مسيحيت از مهرپرستي(خورشيد پرستي) و يا ميتراييسم برگرفته شدهاست. مانند تولد مسيح در يك آغل كه كه به گفته آنها برگرفته شده از تولد ميترا در غار است و همچنين شب ميلاد مسيح كه مصادف با يلدا ميباشد , و همچنين درخت سرو و كاج كه در آيين مهر با ستارهاي بر فرازش تزيين ميشد. (ستاره نشانه ايست كه بازرگانان را راهنمايي ميكند تا به ميترا در غار برسند - درخت سرو را از اين روي دوست داشتند كه نماد آزادگي و مقاومت در برابر تاريكي بود كه آثارش را در ادبيات فارسي ميتوانيم به وفور بيابيم - درخت كاج از اين روي در كشورهاي اروپايي مرسوم شد كه محيط طبيعي آنها براي رويش كاج بهتر بود). مورد ديگر شباهت كلاه بابانوئل با كلاهي شبيه كلاه موبدان آيين مهر است. بر اساس اين نظريه تغيير تاريخ جشن ميلاد مسيح(كريسمس) و انطباق آن بر سالروز تولد ميترا، توسط كنستانتين كبير و به مشاورت كليسا، به منظور جايگزين نمودن آن با جشن انقلاب زمستاني يا زادروز خورشيد بوده است.
در حدود هزاران سال پيش در مصر باستان جشن «باززاييدهشدن خورشيد»، مصادف با شب چله، برگزار ميشدهاست. مصريان در اين هنگام از سال به مدت ?? روز، به نشانه ?? ماه سال خورشيدي، به جشن و پايكوبي ميپرداختند و پيروزي نور بر تاريكي را گرامي ميداشتند. همچنين از ?? برگ نخل براي تزيين مكان برگزاري جشن استفاده مينمودند كه نشانه پايان سال و آغاز سال نو بودهاست.
در يونان قديم نيز , اولين روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشيد بودهاست و آن را خورشيد شكستناپذير، ناتاليس انويكتوس، ميناميدند(كه از ريشه كلمه ناتال كه در بالا اشاره شد برگرفته شدهاست و معني اش , ميلاد و تولد است). ريشههاي يلدا در جشن ديگر مرسوم در يونان نيز باقي ماندهاست از مهمترين اين جشنهاي ميتوان به جشن ساتورن اشاره كرد.
در قسمتهايي از روسيهي جنوبي , هماكنون جشنهاي مشابهي بهمناسبت چله برگزار ميكنند. اين آيينها شباهت بسياري با مراسم شب چله دارد. پختن نان شيريني محلي به صورت موجودات زنده، بازيهاي محلي گوناگون، كشت و بذر پاشي به صورت تمثيلي و باز سازي مراسم كشت، پوشانيدن سطح كلبه با چربي، گذاشتن پوستين روي هره پنجرهها، آويختن پشم از سقف، پاشيدن گندم به محوطه حياط، ترانه خواني و رقص و آواز و مهم تر از همه قرباني كردن جانوران از آيينهاي ويژه اين جشن بوده و هست. يكي ديگر از آيينهاي شبهاي جشن، فالگيري بود و پيشگويي رويدادهاي احتمالي سال آينده. همين آيينها در روستاهاي ايران نيز كم و بيش به چشم ميخورند كه نشان از همانندي جشن يلدا در ايران و روسيه دارند.
يلداي باستاني و رسوم گوناگون ايرانياني
در گذشته : در آيين كهن , بنابر يك سنت ديرينه آيين مهر شاهان ايراني در روز اول ديماه تاج و تخت شاهي را بر زمين ميگذاشتند و با جامهاي سپيد به صحرا ميرفتند و بر فرشي سپيد مينشستند. دربانها و نگهبانان كاخ شاهي و همه? بردهها و خدمتكاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان ديگران زندگي ميكردند. رئيس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگي يكسان بودند(صحت اين امر موكد نيست , شايد تنها افسانه باشد).
و امروز : ان امروز نيز با گرد هم آمدن و شب نشيني اعضاي خانواده و اقوام در كنار يكديگر برگزار مي شود. متل گويي كه نوعي شعرخواني و داستان خواني است در قديم اجرا ميشدهاست به اين صورت كه خانوادهها در اين شب گرد ميآمدند و پيرترها براي همه قصه تعريف ميكردند. آيين شب يلدا يا شب چله، خوردن آجيل مخصوص، هندوانه، انار و شيريني و ميوههاي گوناگون است كه همه جنبه نمادي دارند و نشانه بركت، تندرستي، فراواني و شادكامي هستند , اين ميوهها كه اكثراً كثير الدانه هستند , نوعي جادوي سرايتي محسوب ميشوند كه انسانها با توسل به بركت خيزي و پر دانه بودن آنها , خودشان را نيز مانند آنها بركت خيز ميكنند و نيروي باروي را در خويش افزايش ميدهند و همچنين انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمايندگاني از خورشيدند در شب. در اين شب هم مثل جشن تيرگان، فال گرفتن از كتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شكستن گردو از روي پوكي و يا پُري آن، آيندهگويي ميكنند.
در آذربايجان و شمال : در شمال و آذربايجان رسم بر اين است كه در اين شب خوانچهاي تزيين شده به خانه? تازهعروس يا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربايجان در سيني خود هندوانهها را تزئين ميكنند و شالهاي قرمزي را اطرافش ميگذارند. درحالي كه مردم شمال يك ماهي بزرگ را تزئين ميكنند و به خانه عروس ميبرند.
در شيراز : سفره ردم شيراز مثل سفره نوروز رنگين است. مركبات و هندوانه براي سرد مزاجها و خرما و رنگينك براي گرم مزاجها موجود است. حافظخواني جزو جدانشدني مراسم اين شب براي شيرازيهاست. البته خواندن حافظ در اين شب نه تنها در شيراز مرسوم است، بلكه رسم كلي چلهنشينان شدهاست.
در همدان : همدانيها فالي ميگيرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مينشينند و پيرزني به طور پياپي شعر ميخواند. دختر بچهاي پس از اتمام هر شعر بر يك پارچه نبريده و آب نديده سوزن ميزند و مهمانها بنا به ترتيبي كه نشستهاند شعرهاي پيرزن را فال خود ميدانند. همچنين در مناطق ديگر همدان تنقلاتي كه مناسب با آب و هواي آن منطقهاست در اين شب خورده ميشود. در تويسركان و ملاير , گردو و كشمش و مِيز نيز خورده ميشود كه از معمولترين خوراكيهاي موجود در ابن استان هاست.
در خراسان : در شهرهاي خراسان خواندن شاهنامه فردوسي در اين شب مرسوم است.
در اردبيل رسم است كه مردم، چله بزرگ را قسم ميدهند كه زياد سخت نگيرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچي و كشمش ميخورند.
در گيلان هندوانه را حتما فراهم ميكنند و معتقدند كه هر كس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگي نميكند و در زمستان سرما را حس نخواهد كرد. «آوكونوس» يكي ديگر از ميوههايي است كه در اين منطقه در شب يلدا رواج دارد و به روش خاصي تهيه ميشود. در فصل پاييز، ازگيل خام را در خمره ميريزند، خمره را پر از آب ميكنند و كمي نمك هم به آن ميافزايند و در خم را ميبندند و در گوشهاي خارج از هواي گرم اطاق ميگذارند. ازگيل سفت و خام، پس از مدتي پخته و آبدار و خوشمزه ميشود. آوكونوس ازگيل در اغلب خانههاي گيلان تا بهار آينده يافت ميشود و هر وقت هوس كنند ازگيل تر و تازه و پخته و رسيده و خوشمزه را از خم بيرون ميآورند و آن را با گلپر و نمك در سينه كش آفتاب ميخورند.
يلدا و اقليتها
يهوديان ايراني نيز در اين شب جشني با نام «ايلانوت» (جشن درخت) برگزار ميكنند و با روشنكردن شمع به نيايش ميپردازند.
مسيحيان ايراني نيز مانند ديگر هموطنان خود در شب يلدا آجيل مشكل گشا ميخورند و تا پاسي از شب بيدار مي مانند و شب نشيني و شادكامي مي كنند و در برخي مانند آشوريان فال از ديوان حافظ نيز رواج دارد.
نخستين روز زمستان در نزد خرمديناني كه پيرو مزدك هستند نيز سخت گرامي و بزرگ دانسته ميشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) ياد ميگردد و آيينهايي ويژه در آن روز برگذار ميشود. اين مراسم و نيز سالشماري آغاز زمستان هنوز در ميان برخي اقوام ديده ميشود كه نمونه آن تقويم محلي پامير و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجيكستان) است.
آيين شب چله و هزاره نو
يكي از زيبايي هاي برخي آيينهاي كهن اين است كه به فراخور زمان مي توان برداشتهاي متفاوتي را از آن داشت ، برداشتهايي كه براي جامعه در هر زمان و مكاني مفيد باشد . بوده اند بسياري از آيينها كه در طول زمان تغيير كرده و لباسي نو پوشيده اند .
اين روزها روزهاي سردي است . سرما چند روزي است كه بس ناجوانمردانه آغاز شده و به راستي اين سوال مطرح است كه مهمترين پيام يلدا براي انسان هزاره نو ايراني در عصر روابط زمستاني چيست ؟
براي پاسخ به اين سوال بد نيست نگاهي به روابط حاكم بر جامعه امروزمان بيندازيم . روابط خانواده ها ، روابط صنفي ، روابط دوستي و شراكتي و ديگر روابطي كه مي تواند در يك جامعه وجود داشته باشد . بنا بر آنچه قوه قضائيه اعلام كرده حدود 5 ميليون پرونده در اين نهاد وجود دارد . به راستي جامعه ما به كجا مي رود ؟ آمارهايي كه در خصوص طلاق هر از گاهي منتشر مي شود نشان از چيست ؟
اينجاست كه نقش آييني مانند يلدا هويدا مي شود . يلدا براي ما ايرانيان در هر عصري و در هر شرايطي نماد گرمي اجاق مهر خانواده بوده و هست و خواهد بود ، حتي در اين روزهاي سرد زمستاني .
الگويي كه يلدا به ما ارائه مي دهد ، همان اگوي باستاني ايراني است ، يعني تقدس خانواده و احترام به همه اعضاي آن است . حداقل برداشتي كه از شب چله براي استفاده جامعه امروز ايراني مي توان داشت ، احترام و استحكام روابط خانوادگي است و يلدا بر اين موضوع تاكيد مي كند كه استحكام خانواده يعني استحكام جامعه .
از ياد نبريم يلدا شب زادروز مهر است و شب زادروز مهر طولاني ترين شب سال است . همواره تاريك ترين نقطه شب آغاز طلوع خورشيد است . پس بايد با پند گرفتن از آيينهايي مانند يلدا به فرداهايي روشن نگريست .
ايلنا
شنبه 30 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 275]
-
گوناگون
پربازدیدترینها