تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن كم خوراك است و منافق پرخور.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815573233




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يادداشت‏هاى سفر به بروكسلاروپا؛ مقصد نامعلوم


واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: يادداشت‏هاى سفر به بروكسلاروپا؛ مقصد نامعلوم


تهران- خبرگزاري كار ايران
سيد ابوتراب فاضل
بروكسل در بدو ورود هيچ جذابيتى براى گروه نداشت. هواى بارانى و گرفته و شهرى كه گويا زندگى در آن به ‏سختى جريان دارد و خستگى و بى‏خوابى ناشى از يك‏ سفر تقريباً طولانى از تهران به استانبول تركيه و سپس‏ بروكسل پايتخت بلژيك، از جمله عواملى بود كه موجب شد ‏اين حس نازيبا در درون افراد گروه پديدار شود.

به نمايندگي رسانه‌‏هاي مختلف اعم از روزنامه‏ها وخبرگزارى‏ها به دعوت سفارت فرانسه در تهران كه رئيس‏ دوره‌‏اى اتحاديه اروپايى را عهده‌‏دار بود براى بازديد وآشنايى با اتحاديه اروپايى به بروكسل رفته بوديم تا تجربه‌‏اى ديگر از جهان مدرن را از نزديك مشاهده كنيم.
براى من اين سفر مي‌‏توانست وجه ديگرى نيز داشته باشد. حضور در بروكسل و مشاهده يك همگرايى منطقه‏‌‏اى‏ و لمس موفقيت‏ها و شكست‌‏ها مي‌‏توانست جذابيت سفر را بيشتر كند. بدون ترديد انگيزه ترتيب دادن اين سفر تا 2 روز پس از ورود نيز براى گروه كاملاً ناشناخته بود؛ اگر چه ‏مى‏شد حدس زد كه اتحاديه اروپايى با يك هدف كاملاً مشخص و از پيش تعيين شده سفر به پايتخت سياسى ‏اروپا را برنامه‌‏ريزى كرده است. در تهران نيز چيزهاى ‏زيادى از اهداف اين سفر گفته نشد ولى با توجه به سوابق ‏انجام چنين سفرهايى و اينكه روزنامه‌‏نگاران ايرانى طى ‏سال‏هاى گذشته مورد توجه محافل سياسى غرب بوده‏اند، نوعى نگرانى از اهداف سفر را در خودم احساس مى‏كردم. ‏به هر ترتيب، در ايران به حرفه روزنامه‌‏نگارى مشغول ‏بوديم و مى‏توانستيم به راحتى درك كنيم كه چگونه باتوجه به سوابق، مورد سوء استفاده محافل غربى قرار مى‏گيريم و در محافل داخلى نيز جريان حاكم چگونه از اين سفرها بهره‌‏بردارى سياسى - تبليغاتى مى‏كند. دو روى سكه سفر ما نمي‌‏توانست برآيند خوشايندى به ما بدهد ولى پس از اينكه وارد بروكسل شديم و در فرودگاه‏ مورد استقبال آقاي فرهنگيان وابسته مطبوعاتي سفارت قرارگرفتيم تا حدود زيادى از نگرانى سوء استفاده محافل‏ سياسى از سفر به بلژيك كاسته شد. اگر چه بعداً اعضاى‏گروه گفتند "معاونت مطبوعاتي" وزارت ارشاد طي‏ يك نامه رسمى انجام سفر را بلامانع دانسته است. البته اين ‏شق موضوع لطمات بيشمارى به جريان روزنامه‌‏نگارى‏حرفه‌‏اى ايران وارد ساخته است. ورود دولت به‏مفهوم عام به تمامى شئونات زندگى حرفه‌‏اى روزنامه‏نگاران و محدودسازى آنان حتى در خصوص ارتباط با دنياى پيرامونى از جريان رسانه‏اى ايران يك ساختار غيرحرفه‏اى ساخته است.
اين يك واقعيت است كه ما اگر چه روزنامه‌‏نگارى راخيلى زود آغاز كرديم و حتى وقايع سياسى پديد آورده در يك قرن اخير را حاصل حيات سياسى روزنامه‌‏نگاران‏ مي‌‏دانيم، همچنانكه در مشروطه، نهضت نفت و انقلاب‏ اسلامى نقش برجسته رسانه‏ها را نمي‌‏توان ناديده گرفت، ولى در دنياى مدرن كه رسانه از جمله منابع و ابزار قدرت ‏دولت‌‏ها و كشورها به حساب مى‏آيد، متاسفانه هر روز به‏عقب بر مى‏گرديم تا حدى كه مي‌‏توان به وضوح گفت در عالم حرفه‏اى رسانه‌‏هاي مدرن جايگاه خاصي نداريم. اين موضوع البته به نيروي انساني غيرحرفه‌‏اي برمى‏گردد و هم به كار ويژه خاص رسانه‏ها كه به شدت جاى احزاب را گرفته‏اند و هم به راهبردهاى‏دولت كه به نوعى متولى رسانه‏ها در ايران است. دولت در ايران هيچ اقدامى در جهت استقلال رسانه‏ها، معيشت ‏اهالى رسانه، امنيت شغلى روزنامه‌‏نگاران، آموزش‏حرفه‏اى آنها و ارتباط با جهان جديد انجام نداده است. اين‏موضوعات البته در يك سفر رسانه‏اى و در تعامل با ديگراعضاى گروه بخوبى قابل مشاهده بود.
پس از ورود به بروكسل و استقرار در نيوهتل "NEWHOTEL" در نزديكى ساختمان كميسيون اروپايى "ساختمان اصلى و داراى اتحاديه اروپا" و استراحت يك ‏روزه قرار شد تا روز يكشنبه بواسطه تعطيلات آخر هفته ‏در بلژيك در يك تور داخلى، ما شهر بروكسل را نيز ببينيم. البته قبل از اينكه تور شهر برقرار شود اعضاى‏گروه به صورت فردى و جمعى به مركز شهر رفتند و از كليت حال و هواى بروكسل آگاه شدند. همين دو روز كافى ‏بود تا تركيب گروه را برانداز كنم. از راست‏ترين رسانه تاچپ‏ترين آنها تركيب دلچسبى به دست داده بود. برخى‏نمايندگان رسانه‏ها هيچ سنخيتى با افكار و سلايق ‏رسانه خود نداشتند و برخى نيز به قول يكى از افراد گروه ‏فرياد اصولگرايى در اتحاديه سر مى‏دادند تا صداى حق‏طلبانه ايران را به غرب برسانند. اگر چه در نگاه اول ‏تركيب نامتجانسى به چشم مى‏آمد، ولى به مرور دريافتيم كه اتفاقاً نمايندگان همه سلايق رسانه‏اى در ايران در گروه حضوردارند؛ اگر چه برخى نمايندگان به هيچ عنوان سليقه و افكار رسانه خود را بازتاب نمى‏دادند ولى مى‏توانستم درك كنم‏ كه اولاً روزنامه‌‏نگارى و اهل رسانه بودن در ايران تا آرمان‏حرفه‏اي شدن فاصله دارد و ثانياً بسيارى از خبرنگاران از غم معاش به يك جريده يا خبرگزارى ورود مى‏كنند و الزاماً همه كسانى كه در يك روزنامه كار مى‏كنند تابع افكار و سلايق مديران و گردانندگان آن رسانه نيستند. اين‏موضوع در برخى مواقع آزاردهنده بود و در برخى اوقات ‏نيز كاملاً پذيرفتنى!
يكشنبه شب "روز دوم سفر"، آقاى على اصغر خاجى‏، سفير ايران در بلژيك در محل رزيدانس سفارت به ‏افتخار اعضاى گروه ضيافت شامى را برقرار كرد كه از دو جهت براى ما حائز اهميت بود؛ اولاً كه ديگر خيالمان ‏راحت شده بود كه سفارت ايران از جزئيات اين سفر كاملاً آگاه است و بعدها متوجه شديم كه حتى در انتخاب ‏نفرات نيز سفارت چانه‌‏زنى‌‏هايى با اتحاديه داشته است. يكى از افراد گروه در حين سفر گفت: گروه اوليه انتخاب ‏شده براى مسافرت به بروكسل عمدتاً از روزنامه‌‏نگاران به ‏اصطلاح اپوزيسيون و رسانه‏هاى چپ انتخاب شده بودندكه گويا با مخالفت محافل دولتى ايران مواجه شده و آنها مجبور شدند از طريق مديران رسانه‏ها و درخواست‏مستقيم از آنها نمايندگان را براى اين سفر انتخاب كنند. با اين وصف گروه حاضر مي‌‏توانست طيف متفاوتى از سلايق سياسى حاكم در ايران باشد كه كاملاً با نظر مثبت‏ محافل دولتى انتخاب شده‏اند. البته اين نكته نمي‌‏توانست ‏براى من آزار دهنده باشد چون خبرگزارى ايلنا را بعنوان ‏يك رسانه تأثيرگذار پذيرفته بودند و اين مسأله كاملاً خوشايند من بود. اما وجه دوم ضيافت شام سفير، غذاى ‏ايرانى سرو شده در ضيافت بود كه خيلى زود اعضاى‏گروه را بى‏تاب كرده بود.
در طول جلسه 3 ساعته با آقاى سفير، نفر دوم سفارت، وابسته مطبوعات و مسؤول حقوقى ايران در اتحاديه اروپامباحث جالبى مطرح شد. در مورد پرونده هسته‏اى ايران و اينكه اين سفر در چارچوب رويكر د جديد اتحاديه اروپا در ايجاد ارتباط با جامعه مدني ايران انجام مى‏شود و همين‏انتخاب اوباما و اينكه ايران بدون اروپا و اروپا بدون ايران ‏نمي‌‏توانند به زندگى سياسى خود ادامه دهند، همه و همه ازمباحث مطروح جلسه بود. از آقاى سفير پرسيدم براى ما جالب خواهد بود كه بدانيم موضع نماينده جمهورى‏اسلامى ايران در قبال سفر هيات رسانه‏اى ايران به ‏اتحاديه اروپا چيست و آقاى خاجى كه گويا ديپلمات كاربلدى بود و سابقه سفارت در عربستان سعودى را نيزداشت، مي‌‏گفت: به نظر من اين سفر مي‌‏تواند به بهبودمناسبات كمك كند، البته اتحاديه اروپا تنها با ايران در اين‏حوزه به تعامل نپرداخته است. روزنامه‌‏نگاران از برزيل، اكوادور و چند كشور آفريقايى نيز در چارچوب برنامه‏جديد كارى اتحاديه به اينجا سفر كرده‏اند. ولى او گفت: ما از اين سفر استقبال مى‏كنيم و البته در طول جلسه او و همكارانش تلاش كردند تا اطلاعاتى در حوزه روابط ايران ‏و اروپا به ما بدهند و اگر چه صراحتاً نگفتند ولى از ماخواستند كه در جلسات با مسؤولان اتحاديه نكاتى را به‏آنها گوشزد كنيم، اينكه چرا اتحاديه از منافقين حمايت‏ مى‏كند، اينكه چرا علي‌‏رغم تلاش‏هاى صورت گرفته ‏سفارت، اتحاديه در تهران بازگشايى نمى‏شود و يا چرا اروپا در قبال اسرائيل هسته‏اى واكشن نشان نمى‏دهد درصورتى كه در قبال ايران به شدت وحدت به خرج مى‏دهد يا سياست فشار و مذاكره همچنان رويكرد اصلى اتحاديه‏ در قبال ايران است، از جمله مواردى بود كه در جلسه ‏مطرح شد تا گروه در جلسات خود با دست پر شركت‏ كند. اگر چه اين جلسه اطلاعات خوبى براى اعضاى گروه ‏داشت ولى پس از خروج از ساختمان رزيدانس سفارت كه اتفاقاً ساختمانى بسيار زيبا و مجلل بود و به گفته ‏سفير قبل از انقلاب خريدارى شده بود و در يكى از نقاط خوب شهر مستقر بود، يكى از اعضاى گروه معترض ‏بود كه چرا اعضاى سفارت فكر مى‏كنند ما آدم آنهائيم، مامستقليم و منافع ملى كشور را بهتر از اين‏ها تشخيص‏ مى‏دهيم. البته برخى اعضاى ديگر گروه بيان اين خواسته از سوى سفارت و مطرح كردن آنها با مسؤولان اتحاديه رايك امر معقول فرض كردند. على‌‏ايحال، ما در اين جلسه‏متوجه شديم كه اتحاديه رغبتى ندارد كه اعضاى سفارت ‏در جلسات ما با اتحاديه شركت كنند و شايد سفارت ايران ‏در اين خصوصى كلى دلخور نيز بود ولى به رسم ‏ديپلمات‏ها خيلى واضح اعلام دلخورى نمى‏كرد.
صبح روز دوشنبه اول دسامبر 2008 اولين روز كارى ما در بروكسل طبق برنامه‌‏ريزى اعلامى بود. آقاى نواب‏خان عضو EJC كه در حقيقت ميزبان ما بود در محل هتل به ما پيوست. نواب خان فارسى را به سختى حرف مى‏زد ولى‏ مى‏گفت حدود 10 سال خبرنگار ايرنا در بروكسل بوده ‏است.

ما به همراه نواب‌‏خان به ساختمان كميسيون اروپايى در نزديكي هتل رفتيم. اينجا قلب سياسى اروپاى متحد بود و البته براى من و ديگر اعضاى گروه كاملاً جالب و ديدني. در كنار اين ساختمان، دفتر مركز ژورناليسم اروپايى قرار داشت كه قبل از ورود ما كاملاً براى جلسه مهيا شده بود. جلسه با معرفى اعضاى گروه آغاز شد و سپس آقاى‏ اوليور نته (OLIVER NETTE) معاون ارتباطات و اطلاعات كميسيون اروپايى، در خصوص ساختار اتحاديه ‏و همچينين سازوكار تصميم‌‏سازى در اتحاديه توضيح‏ داد. اگر چه او معتقد بود كه همگرايى منطقه‏اى در اروپا از ايده تا عمل به سرعت طى مسير كرده و فرجام خوشى درانتظار آن است ولى همچنانكه در جلسات بعدى و با حضور تحليلگران و روزنامه‌‏نگاران مستقل بيان شد و واقعيت درخور تعمق بوده و هست، هيچگاه اتحاديه ‏اروپايى ايده‏اى موفق نبوده است، اگر چه ما اكنون در مقر اين اتحاديه ساختمان عظيم با دفاتر متعدد بوديم ولى‏ بيش از 2 روز طول نكشيد تا متوجه شويم كه اتحاديه يك‏ آرمان بين نخبگان است.
آقاى نته توضيح داد كه ساختار اتحاديه بر سه پايه 1-كميسيون، 2- شوراى وزيران و 3- پارلمان اروپا استوار است و گفت كه پارلمان داراى بيشترين نقش در سازوكارتصميم‌‏سازى است و اعضاى آن توسط مردم بطور مستقيم انتخاب مى‏شوند. بر اساس توضيحات نته 27كشور با حدود 500 ميليون جمعيت و داراى سهم 23%توليد ناخالص ملى دنيا و 5/15 درصد تجارت جهان ‏يعني بالاترين حجم تجارت در جهان، مجموع اتحاديه ‏اروپا را تشكيل مى‏دهند كه بروكسل پايتخت آن است. البته ‏بروكسل همان شهرى كه زندگى به سختى در آن در جريان‏ بود، مقر سازمان‏ها و نهادهاى اتحاديه، مقر ناتو، مقر اتحاديه گمرك جهانى و بنا به قولى محل استقرار 250 اتحاديه و NGO بين‌‏المللى است و 60 هزار ديپلمات ‏در آن زندگى مى‏كنند.
يكى از روزنامه‌‏نگاران مجله سياست اروپا مى‏گفت: درسال‏هاى اخير در بروكسل از حيث استقرار نهادهاى‏ مدني و رسانه‏اى يك انقلاب رخ داده است و همه اينها به ‏دليل وجود مقر سياسى اروپاى واحد بود.
آقاي نته دغدغه‏هاى مهمى را مطرح مى‏كرد و آن اينكه مردم ‏و نخبگان به درك مشتركى از پروسه ادغام و اتحاد ‏نرسيده‏اند و براى همين در انتخابات پارلمان اروپا در سال 2009 احتمالاً آمار راى‌‏دهندگان به زير نصف خواهد رسيد. البته اين دغدغه بعدها هم به صور مختلف در طول ‏سفر توسط سخنرانان بيان شد ولى همه آنها اميدوارانه به‏مقصد معلوم اروپا نگاه مى‏كردند.
جلسات ما ادامه داشت و در چارلز اسر CHARLES ESSER تحليل‌‏گر مسائل انرژى و نماينده گروه بحران ‏بين المللى سخنران جلسه بعدى بود. او امنيت انرژى را در تأمين انرژى با ريسك كم و صرفه اقتصادى بالا تعريف ‏مى‏كرد و مكرراً تاكيد مى‏كرد كه امنيت انرژى اروپا پيوستگى خاصى به امنيت ملى و سياست خارجى اروپا دارد. آقاى اسر بر اساس آمار مى‏گفت ؛ گاز مهمترين‏منبع انرژى اروپاست؛ اگر چه بر اساس قوانين مصوب‏ پارلمان اروپا ما بايد تا سال 2020 حدود 25% انرژى ‏خود را از منابع تجديد شونده بدست آوريم ولى تا سال2010 حدود 60% مصرف گاز جهان در اروپا خواهد بود و اين يعنى مهم بودن ايران داراى ذخاير غنى انرژى گاز در سياست‏هاى استراتژيك اروپا در دهه‏هاى آينده. قبلًا البته ‏سفير تاكيد كرده بود كه در بسته انرژى اروپا نقش ايران‏ بسيار برجسته است. اين تحليلگر به صراحت مى‏گفت: تاموضوع هسته‏اى ايران حل نشود، امكان صدور گاز ايران و حتى انعقاد موافقتنامه وجود ندارد؛ اگر چه به قول سفير حتى اگر امروز هم موافقتنامه احداث خط لوله گاز به اروپا منعقد شود، 10 سال و شايد هم بيشتر طول خواهد كشيد كه اين خط احداث و گاز در آن جريان يابد.
آقاي اسر ابايى نداشت كه سياست‏هاى اصلى و غيررسانه‏اى اروپا را نيز به صراحت اعلام كند: "تا زمانى كه ‏غنى‌‏سازى متوقف نشود و روابط ديپلماتيك تهران -واشنگتن به سرانجام نرسد، امكان مذاكره در مورد صدورگاز منتفى است."
آقاي چارلز با عصبانيت اين حرف را مى‏زد؛ اگر چه يكى ازاعضاى گروه با خونسردى پاسخ داد: "شما به انرژى ما نياز داريد و مسلماً بايد حقوق هسته‏اى ايران را به ‏رسميت بشناسيد" و ديگر عضو گروه معتقد بود اروپائيان‏تابعى از سياست آمريكايى‏ها هستند و اگر چالش ايران وآمريكا حل شود، اروپا نمى‏تواند بر موضع سرسخت خود پافشارى كند.
آقاي BEN SARSA ديگر سخنران جلسه نيز بزرگترين‏ چالش اروپا را امنيت انرژى مى‏دانست و تاكيد مى‏كرد كه ‏امروز ثابت شده است كه مشكل انرژى مشكل بازار نيست بلكه انرژى يك كالاى كاملاً سياسى است؛ اگر چه ‏اروپا به آن به عنوان يك ابزار سياسى نگاه نمى‏كند.
نظرات آقاى BEN SARSA از موضع بسيار بالايى بيان ‏مى‏شد و جالب‌‏تر اينكه در لابلاى سخنان خود مرتباً تاكيد مى‏كرد امنيت اروپا در دهه‏هاى آينده به امنيت انرژى ‏بستگى دارد. او مى‏گفت: ما پول داريم و شفاف هستيم و مصرف كننده بزرگ. هم شما و هم روسيه به ما نياز داريد. البته او تاكيد مى‏كرد كه بايد وابستگى متقابل باشد و ادامه‏داد: ما انرژى خود را از حوزه خزر، آذربايجان و تركمنستان تامين مى‏كنيم و تا پايان سال ميلادى يك‏ پيمان مشاركت در بهره‌‏بردارى از منابع گازى عراق با اين‏كشور امضاء مى‏كنيم.
او البته گفت كه در دولت آقاى خاتمى و در سال 2002 توافقنامه همكارى‏هاى همه جانبه را امضا كرديم و حتى تاسال 2005 بخشي از آن را اجرا كرديم ولى از آن سال‏اجراى موافقتنامه متوقف شد؛ نكته‏اى كه سفير نيز به آن اشاره مى‏كرد.
اين كارشناس به موضوع مهمى نيز اشاره كرد و آن اينكه‏ ايران بايد تدابير ويژه‌‏اي براى استخراج گاز اتخاذ كند، اگر گاز ايران استخراج نشود، مسلماً ايران گاز دارد و ما هم‏عجله‏اى براى خريد گاز استخراج نشده ندارىم. به زعم او توانمندى ايران در استخراج منابع انرژى خود يك گزينه‏ قابل تأمل است. حتماً به همكارى با غرب نياز دارد و تا زمانيكه مشكلات‏ سياسى غرب و ايران حل نشود، غرب نه سرمايه‌‏گذارى‏ مى‏كند و نه خريدار گاز ايران است.
سخنان همراه با عصبانيت آقاى BEN SARSA واكنش‏هايى را در اعضاى گروه برانگيخت و برخى اعضا حرف‏هاى او را تلقين يكسويه يك ديدگاه به خبرنگاران‏ايرانى فرض كردند و....

نهار در يك رستوران ايتاليايى در شهر بروكسل و به همراه‏سخنگوى آقاي سولانا خانم گالاچ GALLACH CRISTIAN و دستياران ارشد آقاي سولانامانند آقايان‏كوپر و دى‌‏وير به يك جلسه گفت‌‏و شنود خوب تبديل شد، به خصوص زمانى كه آقاى كوپر از اعضاى هيات پرسيد: "شما با 630 كيلوگرم اورانيوم غنى شده چه كارى ‏مى‏خواهيد انجام دهيد؟" و واكنش برخى اعضاى گروه كه ‏اولا،ً ما سخنگوى رسمى دولت ايران نيستم و ثانياً، اروپا چرا با اسرائيل هسته‏اى مدارا مى‏كند ولى حق ايران را در استفاده صلح‏آميز انرژى هسته‏اى به رسميت نمى‏شناسد، موضوعى كه تا پايان سفر هيچگاه پاسخى براى آن‏ دريافت نكرديم؛ اگر چه بارها مطرح شد و حتى برخى ‏روزنامه‌‏نگاران و مقامات غير رسمى اروپا نيز به آن صحه ‏گذاشتند.
آقاي كوپر كه به قول رئيس دفتر رويترز بروكسل قبل از اينكه مشاور آقاي سولانا شود، روشنفكر بود، مباحث‏ چالشى بسيارى را مطرح كرد؛ اينكه ايران بايد به تعهدات ‏بين المللى خود پاى‌‏بند باشد و يا عدم صداقت ايران در برنامه‏هاى پيشين هسته‏اى كاملاً مشهود است و يا همكارى ايران با پاكستان در مورد دستيابى به تكنولوژى‏ هسته‏اى و يا مباحث حقوق بشرى كه همه و همه موجب ‏شد اعضاى گروه نيز طرح پرسش كنند: آيا در عربستان ‏سعودى حقوق بشر رعايت مى‏شود؟ آيا رفتار اروپا با قرارداد هسته‏اى هند و آمريكا با رفتار آن‏ها با ايران يكسان‏است؟ چرا اروپا تابع سياست‌‏هاي آمريكا است و ديگر سؤالاتى كه نه تنها بر سر ميز نهار آنروز پاسخى‏ نيافت، بلكه تا پايان سفر نيز دغدغه ذهن اعضاى گروه بود.
پس از نهار يكى از اعضاى كميسيون تجارت اتحاديه اروپا در يك جلسه 1.5 ساعته وضعيت اقتصادى و تجارى‏ايران و اروپا را بررسى كرد و گفت: در 3 سال گذشته بطور ميانگين و با احتساب بالا رفتن قيمت نفت سالانه حدود 25 ميليارد دلار حجم تجارى ايران و اروپا بوده است‏ ولى مشكلات سياسى و بخصوص موضوع هسته‏اى باعث ‏شده تا گستره تحريم‏ها هر روز بيشتر شود. از او پرسيدم: "‏چرا اروپا در موضوع تحريم‏ها جلوتر از قطعنامه‏هاى ‏شوراى امنيت حركت مى‏كند و حتى وزير خارجه يكى از اعضاى اتحاديه "بريتانيا" با سفر به امارات آن كشور را وادار به اتخاذ تحريم‏هاى بيشتر عليه ايران مي‌‏كند؟ آيا از سياست فشار و مذاكره تا كنون پاسخى گرفته است كه ‏اروپا همچنان خواهان ادامه آن است؟" وى پاسخ داد: البته هر كشورى اعضاى اتحاديه سياست خارجى خاص خود را دارد، اگر چه تلاش مى‏شود كه هماهنگى‏ها بيشتر شود ولى ‏ما در قالب تحريم‏هاى بين المللى كار مى‏كنيم و نه بيشتر.
جلسه ساعت 4 بعدازظهر مشخص بود كه پربارتر است. در مسير رفتن به آخرين جلسه اعضاى گروه شايد در يك‏ نقطه به همگرايى رسيده بودند كه اولاً اروپاى واحد تجلى‏ خارجى ندارد، ثانياً، موضوع هسته‏اى ايران بزرگترين‏ چالش روابط اروپا و تهران است. اگر چه سوابق تاريخى ‏اروپا نشان مى‏دهد حل چالش‏هاى تهران - واشنگتن‏ مى‏تواند اروپا را از موضع نرم‏ترى به مذاكره با ايران ‏وادار سازد.
آقاى دى‌‏دير و آقاى فرانسوا سخنرانان جلسه بعدازظهر بودند. آقاي فرانسوا زياد به ايران سفر كرده بود و مدتى‏مسؤوليت حوزه ايران در اتحاديه اروپايى را به عهده داشته و كمى زبان فارسى هم مى‏دانست. او معتقد بود كه چالش‏ عمده در روابط ايران و اتحاديه اروپايى حقوق بشر و موضوع هسته‏اى است و تاكيد مى‏كرد كه تا زمانى كه‏موضوع هسته‏اى حل نشود، امكان حل ساير مسايل ‏نيست. از او پرسيديم چرا اتحاديه در ايران سفير ندارد، همچنانكه در تمام جهان و گويا در 137 كشور سفير دائمى‏ دارد؟ وي پاسخ داد: مشكلات تاريخى و البته منازعه ‏هسته‏اى‏ از جمله عواملى است كه اروپائيان را در رابطه ‏خود با تهران مجبور به اتخاذ موضع سخت‌‏تر مى‏نمايد.
البته قبلاً سفير ايران گفته بود كه اتحاديه يكسال پيش‏تصويب كرد كه در ايران سفير داشته باشد ولي بعد از يكسال ‏مذاكرات خوب متأسفانه حدود 3 هفته پيش اعلام شد كه‏ ما مى‏توانيم يك وابسته‏ توسعه‏اى در تهران مستقر سازيم.
فرانسوا كمى با حساسيت در مورد ايران سخن مى‏گويد. اعتراف مى‏كند كه ما ايرانى‏ها داراى فرهنگ و تمدن غنى‏هستيم و فراموش كردن ايران امكان‏ناپذير است اما تاكيد مى‏كند كه اگر چنانچه در سال 2009 و با توجه به نتيجه ‏انتخابات آمريكا مشكل هسته‏اى ايران حل نشود، ممكن ‏است همه فرصت‏ها از دست برود و اين مسأله را بسيار پيچيده خواهد كرد. البته آقاى فرانسوا به سخنان گوشنر، ‏وزير خارجه آلمان اشاره نكرد كه گفته بود آمريكا بايد در تجديد روابط با تهران اتحاديه اروپايى را در نظر داشته ‏باشد.
فرانسوا كه بسيار خوب صحبت مى‏كرد، از برنامه اتحاديه ‏اروپا در خصوص رويكرد جديد اتحاديه براى تماس با جامعه مدنى ايران و جذب دانشجو و تبادل استاد نيز حرف‌‏هايى زد و معتقد بود كه اين برنامه مى‏تواند به‏ تسهيل روابط بيانجامد.
دى‌‏دير، ديگر مشاور سولانا در اين جلسه به موضوع عدم‏ اعتماد ايجاد شده بين اروپا و ايران پرداخت و تأكيد مى‏كرد كه اگر گفت‌‏وگوها به سرانجام نرسد، با توجه به اينكه ‏فضاى بين‌‏المللى به نفع ايران نيست، كار بسيار سخت‏ خواهد شد.
او البته تلاش كرد كه تهديد ايران از سوى اروپا را منتفى ‏بداند ولى گفت: شرايط سختى پيش رو داريم.
اگر چه روز اول كارى در بروكسل به دانش ما اضافه كرد ولى همچنان موضوع آينده اتحاديه، برخورد دوگانه اتحاديه ‏با ايران و تأثير انتخابات آمريكا بر رفتار اروپا به ايران از جمله سؤوالاتى بود كه بى‌‏پاسخ ماند.
سه شنبه 2 دسامبر - روز دوم كارى، ساعت 9 صبح ساختمان مركز ژورناليسم اروپا EJC- جلسه روز دوم با اعتراض برخى اعضاي گروه شروع شد كه ‏معتقد بوند سفر ما براى بازديد از اتحاديه اروپا و آشنايى با ساختار آن بود و نه پاسخ دادن به اتهامات ادعايى غرب‏ عليه ايران. بعضى اعضاء معتقد بودند شا‌‏ه بيت جلسات‏روز اول توقف غنى‌‏سازى و موضوع حقوق بشر در ايران‏بود و اينكه ميزبانان عمدتاً، خبرنگاران را مورد خطاب‏قرار مى‏دهند كه چرا در ايران حقوق بشر نقض مى‏شود و يا شما چرا غنى‌‏سازى را متوقف نمى‏كنيد؟ البته گروه حق‏ داشت چنين پرسش بى‌‏پاسخى را مطرح كند ولى گويا اساس ايجاد ارتباط با جامعه مدني و يا بخشى از اين‏ ارتباط موضوع آگاهى بخشى به نهادهاى مدنى و گرفتن‏بازخورد آنها است. همه گروه شايد نمى‏دانست كه ميزبان ‏به شدت علاقه‏مند است كه نظرات و يا برآيند نظرگاه‌‏هاى‏ مختلف رسانه‏ها را بشنود و در اين راه البته با زيركى و طرح پرسش‏هاى متفاوت تا حدودى موفق بودند. طرح‏ مباحث چالشى و يا اين پرسش كه شما با 630 كيلوگرم ‏اورانيوم غنى شده چه كارى مى‏خواهيد انجام دهيد، راهكارى بود كه ميزبان براى دريافت نظرات متفاوت ‏به كار گرفت.
جلسه روز دوم با تأخير آغاز شد ولى مباحث قالبى طرحى‏در آن مطرح شد، بخصوص زماني كه در خصوص ‏هويت واحد اروپايى و موضوع اقليت‏ها بحث شد.
بازديد از يك روزنامه پرتيراژ بلژيكى به تمام LESOIR (لسواق) از جمله برنامه‏هاى كارى تدارك ديده شده براى‏گروه بود كه همراه با صرف ناهار صورت گرفت.
خانم شادا اسلام از جمله مسؤولان بخش اقليت‏ها در مركز سياستگذارى اروپايى در خصوص وحدت در تكثر سخن گفت و اينكه اروپاى واحد چگونه اقليت‏ها رادر قالب يك شهروند فارغ از قوم و نژاد و مذهب خودشان‏ بايد ببيند. از او پرسيدم آيا موضوع ادغام اجتماعى در اروپا كه يكى از بزرگترين چالش‏ها بر سر اتحاد اروپايى‏است با وجود تنوع قومى، نژادى و بروز ناسيوناليسم ‏افراطى امكان‏پذير است و آيا مي‌‏توان حتى از اقليت‏ها كه ‏اينك بسيار جمعيت قابل توجهى در اروپا دارد خواست‏ تا از مذهب خود دست بكشند و به سمت هويت شهروند اروپايى حركت كنند؟ او معتقد بود كه مسير بسيار سخت‏ و پيچيده‏اى در راه است اما در بستر سكولاريسم مي‌‏توان‏از تعصبات مذهبى كاست. البته او توضيح نداد كه موضوع عمده در اروپاي واحد اقوام و نژادها هستند نه اقليت‌‏هاي مذهبي. او تاكيد مي‌‏كرد كه شهروندان اروپايي بايد به انسجام هويتي برسند يعني مليت و مذهب خود را داشته باشند ولي اروپايي باشند. اگرچه خودش به صراحت مي‌‏گفت اين يك شعار است و به نظر من در زمينه هويت يكسان اروپايي، اروپا باز هم مقصد نامعلومي دارد. خانم "اسلام" در برابر اين موضوع كه واقعاً قوانين تا چه حدي مي‌‏تواند بر رسوم و آئين و عادات يك قوم غلبه كنند و خود موجد يك ساز و كار جديد باشند، نيز سكوت كرد. او حق داشت؛ چون اروپا حتي اگر در زمينه تجاري، سياست خارجي، امور بانكي و... هم متحد شود، بدون ترديد در زمينه "يكسان‌‏سازي هويتي" بسيار راه طولاني و سختي در پيش رو دارد.
حرف‌‏هاي رئيس دفتر رويترز در بروكسل و دو تن ديگر از روزنامه‌‏نگاران مقيم بلژيك شايد از اين باب از موضع غير رسمي و واقعي‌‏تري بيان مي‌‏شد و قابل تأمل‌‏تر به نظر مي‌‏رسيد. آقاي تايلور كه مسؤوليت دفتر رويترز را داشت معتقد بود كه اروپاي واحد يك رؤيا است و وقتي از او پرسيديم كه واقعاً اروپا به وحدت كامل مي‌‏رسد؟ با ذوق‌‏زدگي گفت: اين سؤال 64 هزار دلاري است و بسيار مهم به نظر من. شايد در نگاه خوش‌‏بينانه سه نسل بعد از من به اروپاي متحد برسد ولي امروز عوامل تاريخي، موضوع حاكميت ملي كشورها، ناسيوناليسم، قوميت و نژاد و همه و همه از جمله موانع همگرايي هستند. اگرچه اروپا در پاسخ به بحران‌‏ها زيست مي‌‏كند و شكل مي‌‏گيرد و مثلاً يازده سپتامبر باعث شد رويه واحد قضايي و ديوان عدالت اروپايي تشكيل شود و يا همين بحران مالي پتانسيل خيلي خوبي براي يكسان‌‏سازي امور بانكي و مالي اروپا دارد اما امروز اروپا يك تشكل بي‌‏هويت است و نكته مهم‌‏تر اينكه مردم مانند نخبگان فكر نمي‌‏كنند، آنها به اتحاد اروپايي بدبين هستند.
روز چهارشنبه چهارمين روز حضور در بروكسل و به تعبيري اولين روز كاري در مقر كميسيون اروپايي با توضيحات آقاي ديويد رينگرز DAVID RINGROSE، مدير روابط عمومي بخش روابط خارجي كميسيون اروپايي در مورد وضعيت كميسيون اروپايي و ساختار آن آغاز شد. اينكه آنها ابزار نشر اطلاعات را از طريق شش ميليون دلار اعتبار، 120 سايت، 100 خبرنگار و 20 بازديد رسانه اي از عمده كشورها انجام مي‌‏دهند تا اينكه سال آينده شبكه تلويزيوني فارسي و وب سايت فارسي را براي ارتباط بيشتر با جامعه مدني ايران آغاز مي‌‏كنند، از جمله موضوعاتي بود كه وي به آن پرداخت و از يك نظرسنجي خبر داد كه شبكه جهاني BBC در سال 2006 انجام داده و در آن مشخص شده ايرانيان به اتحاديه اروپايي خيلي خوشبين نيستند. از اين دريچه آقاي ديويد كار فرهنگي با ايران را بسيار مهم مي‌‏دانست و ارتباط با جامعه مدني را يك رويكرد مهم‌‏تر.

جلسه با آقاي توماس، مدير بخش مديترانه و خاورميانه كميسيون اروپايي كه به نظر مي‌‏رسيد كارشناس توانمندي در حوزه كاري خود است با يك جدل بين او و اعضاي گروه آغاز شد؛ وقتي از شوراي همكاري خليج نام برد و اعضاي گروه به او يادآوري كردند كه "خليج فارس". آقاي توماس معتقد بود كه همكاري اروپا با كشورهاي مختلف با پيش‌‏فرض وابستگي متقابل صورت مي‌‏گيرد و لذا اروپا از سال 2005 سياست "همجواري اروپايي" را در پيش گرفته و بر اساس اين سياست، تبادل موافقتنامه‌‏هاي چندجانبه و دو جانبه، گفت‌‏وگوي سياسي، همكاري، تجارت، تبادلات فرهنگي، كمك‌‏هاي مالي، پيش بردن پروسه اصلاحات در حوزه جامعه مدني، دموكراسي، حقوق بشر و تحقيقات علمي و... را در دستور كار خود قرار داده است. او معتقد بود كه كشورهايي نظير تونس، مصر و مراكش خود را بسيار به اروپا نزديك كرده‌‏اند و وضعيت كمي آنها رو به بهبود است و همه اينها را مديون برنامه اروپا مي‌‏دانست. البته وقتي از او پرسيدم كه بر اساس چه آماري مي‌‏گويد كه تونس در زمره كشورهاي پيشرفته قرار گرفته، پاسخي نداشت. به هر صورت احساس خودشيفتگي در بين اروپائيان به دليل روند مطلوب توسعه يافتگي‌‏شان طي سال‌‏هاي گذشته كاملاً مشهود است. به خاطر دارم سال‌‏ها پيش وقتي سر كلاس درس "امپرياليسم و مسائل آن" در دانشگاه تهران از دكتر الهي استاد مربوطه پرسيدم آيا "تمدن" و "پيشرفت" اعتماد به نفس مي‌‏آورد و يا اينكه آموزه‌‏هاي تمدني خود به خود به بيرون از مرزها مي‌‏روند و ملت‌‏هاي ديگر را دچار عدم اعتماد به نفس مي‌‏كنند؟، جواب داد: اساساً تمدن اعتماد به نفس مي‌‏آورد و عدم پيشرفت اعتماد به نفس را از انسان سلب مي‌‏كند. او راست مي‌‏گفت و درطول سفر اين نكته ظريف را كاملاً حس كردم.
او مي‌‏گفت اروپا بسيار متمايل است كه ابتكار صلح اعراب را به دست گيرد و در اين فرايند دو كشور اسرائيل و فلسطين در كنار هم و در همسايگي هم دين مي‌‏شوند.
او موضع سرسختي نسبت به حماس داشت و معتقد بود چون روند صلح را تخريب مي‌‏كنند، مستحق دريافت كمك سالانه يك ميليارد دلاري اروپا نيستند.
در مورد ايران او اعتقاد داشت كه:
1. ايران اهميت تاريخي داشته و نقش بسيار مهمي در منطقه دارد.
2. رابطه با ايران بايد سازنده باشند.
3. موضوع هسته‌‏اي ايران و سياست‌‏هاي منطقه‌‏اي تهران از جمله موانع ايجاد رابطه با تهران است.
4. اروپا بايد با مردم ايران ارتباط داشته باشد.
يكي از اعضاي گروه پرسيد كه آيا فكر نمي‌‏كنيد كمك به مردم فلسطين در برابر حمايت اروپا از اسرائيل يك كار سياسي است تا موضوع رفع نياز؟ و او پاسخ داد كه اين كمك كافي است ولي توضيح نداد چگونه يك ميليارد دلار مي‌‏تواند مضايق مردم فلسطين را رفع كند و البته او معتقد بود كه نبايد كشورها بر اساس كمك‌‏ها ادامه حيات دهند ولي منازعه فلسطين و اسرائيل بايد حل شود.
از او پرسيدم كه چرا اصرار بر ارتباط با مردم ايران وجود دارد و او تائيد كرد و گفت كه دولت ايران امكان ارتباط نزديك را ايجاد نكرده است ولي بايد موضوع هسته‌‏اي حل شود. الان ممكن نيست پيشرفتي در زمينه حل مسائل با دولت ايران ايجاد شود و لذا با ملت و نمايندگان و پارلمان وارد رابطه شديم. متاسفانه رابطه بسيار نزديكي با ملت ايران نداريم. تا سال 2005 تلاش كرديم كه روابط بهتري داشته باشيم، در حقوق بشر پيشرفت نداشتيم و لذا تلاش مي‌‏كنيم كه در ارتباط‌‏گيري با دولت وضعيت را بهتر كنيم.
از او پرسيده شد: ارتباط‌‏گيري با نهادهاي مدني چرا به اپوزسيون منتهي مي‌‏شود و البته اين سؤال نمايندگان رسانه‌‏هاي به اصطلاح اصولگرا را خوشحال كرد. البته اينكه چرا آنها خود را نماينده اصولگرايي و منافع ملي مي‌‏دانستند را متوجه نشدم ولي به هر حال گويا سؤال حرف دل بسياري از ايرانيان آگاه به مسائل داخلي بود. اپوزسيوني كه صلاحيت هيچ كاري را در ايران نداشت و البته هميشه مورد توجه دولت‌‏هاي مقابل دولت ايران قرار داشت. شايد در پس اين سؤال و جواب يك نكته نهفته بود و آن اينكه دولت‌‏ها در ايران از پتانسيل روابط دوجانبه با كشورها نمي‌‏توانند استفاده كنند و لذا فرصت براي فرصت‌‏طلبان فراهم مي‌‏شود؛ آنچه كه در دوره اصلاحات نيز اتفاق افتاد و ....
البته آقاي توماس مجدداً توضيح داد كه ارتباط با جامعه مدني راهبرد اصلي اروپاست. ما مجدداً سؤال كرديم چرا ارتباط‌‏گيري با جامعه مدني فاقد صلاحيت و اپوزسيون صورت مي‌‏گيرد؟ و او پاسخ داد ما آماده‌‏ايم با همه ارتباط برقرار كنيم و البته يا او متوجه نشد ما چه مي‌‏گوييم و يا اينكه خود را به راه ديگري زد تا پاسخ درستي ندهد....
جلسه بعد از ظهر همراه با نهار كاري آغاز شد. توضيح در مورد بنيادي‌‏ترين برنامه اتحاديه اروپا براي تماس با جامعه مدني كشورهاي پيراموني به نام برنامه اراسموس (ERASMUS MUNDUS). آقاي ويتو بورلي VITO BORELI هدف برنامه را توسعه آموزش عالي در كشورهاي پيراموني، افزايش عمق آموزش عالي در اروپا و آموزش مديران و نخبگان آينده جهان سوم دانست وقتي از او پرسيدم آيا هدف سياسي هم داريد؟ به صراحت گفت: بله، ولي به نظر من اروپائي‌‏ها در اين برنامه بهترين‌‏ها را مي‌‏خواهند و هدف توسعه آموزش نيست بلكه هدف سياسي‌‏تر از اينهاست. همين كارشناس هم مي‌‏گفت كه اين هدف جذب بهترين‌‏ها و استفاده از ظرفيت‌‏هاي علمي جهان سوم و كل جهان و تاثيرگذاري بر روند كلي كشورها در آينده است. اين نقشه شيطاني البته سال‌‏هاست كه اجرا مي‌‏شود و تنها يك دليل آن كشورهاي ميزبان هستند. كشورهاي توسعه نيافته مانند ايران هم شرايطي را ايجاد مي‌‏كنند كه نخبگان توان ماندن را از دست بدهند و به ديار ديگري بروند و البته دليل دوم بسيار دهشتناك است. يكي از اعضاي گروه در خلال طرح اين سؤال گفت كه از هشت نفر دانشجوي دكترا، پنج نفر به خارج از كشور رفته‌‏اند و ديگر عضو گروه را به نقل قول از دخترش در دانشگاه صنعتي شريف مي‌‏گفت و البته به نظر من اين روند خيلي نگران‌‏كننده نيست، چون خيلي‌‏ها بستر توسعه علمي خود را بر مبناي همين مهاجرت‌‏هاي علمي بنا ساختند.

آقاي "جرمي نگودا" JEREMY NAGODA سخنران بعدي بود كه قرار شد از وضعيت برنامه‌‏هاي همكاري كميسيون اروپا صحبت كند. همكارش را مسؤول بررسي وضعيت حقوق بشر معرفي كرد و برخي اعضاي گروه به شوخي گفتند پس اينها هستند كه بيانيه حقوق بشري عليه ايران صادر مي‌‏كنند. آقاي نگودا قرار بود كه نماينده اتحاديه اروپا مستقر در ايران شود البته مي‌‏گفت اگر ايران بپذيرد. دموكراسي حقوق بشر و حمايت‌‏هاي مالي از دولت‌‏ها و NGOها از جمله اهداف و وظايف اين بخش از كميسيون اروپايي بود.
خانم ماتياس همكار آقاي NAGODA و مسؤول رسيدگي به پرونده‌‏هاي حقوق بشر معتقد بود كه حقوق بشر بر اساس يكسري ارزش‌‏هاي مشترك بنا شده است ولي در مورد ارزش‌‏هاي مشترك توضيحي نداد.
او پذيرفت كه ما هم ايده‌‏آل نيستيم ولي تاكيد كرد كه ما سياست‌‏هاي حقوق بشري را بر عليه ملت و دولت ايران انجام نمي‌‏دهيم؛ البته ما كارگزاريم و به سفارش دولت‌‏هاي اروپايي اين كار را انجام مي‌‏دهيم. او همه حرف‌‏هاي ما را مي‌‏پذيرفت ولي گويا در ساختار سياسي قدرت در اروپا مجبور به انجام و اتخاذ اين راهبرد بودند.
يكي از اعضاي گروه پرسيد كه آيا صدور اين قطعنامه‌‏ها تاثيري هم براي بهتر شدن وضعيت حقوق بشر در ايران داشته است و پاسخ گرفت كه صدور قطعنامه ارائه نظريه است و البته در اين راستا عمل‌‏هايي نيز به كار گرفته شده است ولي ما معتقديم اين روند صدور جنبه اجرايي هم بگيرد و اگرچه شايد اين قطعنامه‌‏ها هيچ چيز را تغيير ندهد، مهم خواست مردم است و البته توضيح نداد كه پس چرا قطعنامه‌‏ها صادر مي‌‏شود و در آخر نيز گفت كه بهتر است با ايران حرف بزنيم تا در محيط سوء تفاهمي حركت نكنيم.
كنفرانس خبري با سولانا در مقر شوراي وزيران اروپايي نقطه عطف اين سفر بود. سولانا، استاد سابق فيزيك و مسؤول ارشد سياست خارجي اتحاديه اروپا و نماينده گروه 1+5 در مذاكرات هسته‌‏اي ايران بود و معروف‌‏ترين چهره هسته‌‏اي در نزد ايرانيان و البته مثبت‌‏ترين آنها. حتي وقتي من در جلسه با آقاي سولانا به او گفتم كه شما معروف‌‏ترين و مثبت‌‏ترين شخصيت پرونده هسته‌‏اي ايران هستيد، با خنده تأييد كرد. ديپلماتي زبردست كه در طول مصاحبه هيچگاه عصباني نشد و البته هيچ پاسخ درخوري را نيز نداد. علي‌‏ايحال جلسه مصاحبه برايم بسيار جالب بود. او مرتب تأكيد مي‌‏كرد كه شما به فرض اينكه الان تصميم بر ساختن يك راكتور هسته‌‏اي بگيريد، تا سال 2014 طول مي‌‏كشد. واقعاً چرا در سال 2008 در حال غني‌‏سازي اورانيوم هستيد؟ به عبارتي اين اورانيوم‌‏ها را براي چه غني‌‏سازي مي‌‏كنيد، در حالي كه شما سوخت كافي براي يك راكتور خود در بوشهر در اختيار داريد.
اگرچه سولانا تاكيد كرد كه انتخابات آمريكا هيچ تاثيري بر روند مذاكرات هسته‌‏اي نخواهد داشت و پاسخي به سؤال من در مورد تاثير انتخابات آتي ايران بر روند مذاكرات نداد، ولي چه كسي مي‌‏تواند باور كند كه خروج نومحافظه‌‏كاران از صحنه قدرت آمريكا و ورود اوباما با شعار "تغيير" هيچ تاثيري بر روند مذاكرات پرونده هسته‌‏اي ايران ندارد؛ اگرچه مثبت يا منفي بودن اين تاثير را به قضاوت آينده مي‌‏سپاريم.
سولانا در طول جلسه گفت كه من قصد خاطره‌‏نويسي پس از قدرت ندارم و حتي در صورتي كه بنويسم همين‌‏ها را در مورد پرونده هسته‌‏اي خواهم نوشت كه امروز مي‌‏گويم و ...
بعد از جلسه كنفرانس مطبوعاتي فرصتي شد تا در شب سرد بروكسل به همراه برخي اعضاي گروه سري به ميدان اصلي شهر بزنيم و از حال و هواي يك شهر اروپايي ديداري داشته باشيم.
روز پنجشنبه آخرين روز كاري ما بود. فكر مي‌‏كردم كه اين سفر بسيار مؤثر بوده است، حداقل از اين حيث كه ما از نزديك با يك تجربه همگرايي منطقه‌‏اي كرديم. تجربه‌‏اي نو در جهان جديد كه از ايده تا عمل شايد راه درازي در پيش داشته باشد. حتي اگر خيلي بدبين باشيم، بايد به آرمان اين ايده از ديده تكريم بنگريم، چون بشريت فارغ از تعصبات قومي و نژادي و مذهبي در يك بستر صلح و امنيت بايد به زندگي خود ادامه دهد و اين آرزوي بزرگ بشريت است؛ اگرچه تا واقعيت راه درازي مانده است و شايد بزرگترين مانع آن خلفيات انباء بشر است. در طول مسير كه در سرماي سوزناك بروكسل پياده به سمت پارلمان اروپا مي‌‏رفتيم، فرصتي پيش آمد تا با يكي از شهروندان مقيم بروكسل صحبت كنم. معتقد بود كه ما ايراني‌‏ها هيچ چيزي را از اروپائي‌‏ها كم نداريم. اينجا زندگي خالي از معنويت و روح شرقي است. اينجا براي زنده بودن كار مي‌‏كنند و از نظر اقتصادي مقتصد هستند. او مي‌‏گفت بلژيكي‌‏ها هنوز 100 گرم گوشت مي‌‏گيرند و مصرف مي‌‏كنند و اگر كسي يك كيلو گوشت بخواهد بايد به سراغ قصاب‌‏هاي عربي برود. او به جد اعتقاد داشت كه حتي آزادي‌‏هاي فردي و عمومي در ايران نيز بيشتر است و از نگاه خود باور داشت ايراني‌‏ها كفران نعمت مي‌‏كنند. فرهنگ غر زدن دارند و وضع موجود را نمي‌‏پسندند اگرچه بعدها از همان وضعيت به صورتي نوستالوژيك ياد مي‌‏كنند و به اصطلاح حسرت گذشته را مي‌‏خورند.
به نظر من راست مي‌‏گفت كه ما ايراني‌‏ها وضعيت موجود را نمي‌‏پذيريم و به تجربه هم دريافته‌‏ايم كه وضعيت آينده هم بهتر از گذشته نيست!، نكته‌‏اي تاريخي كه متاسفانه از آموزه‌‏هاي ثابت فرهنگ ما شده است.
وارد پارلمان اروپا شديم كه 700 عضو دارد و از 27 كشور اروپايي كشورها بر اساس جمعيت خود نمايندگاني در پارلمان دارند. خانم "بير" معتقد است رؤساي دوره‌‏اي اروپا كه رئيس شوراي اروپا هم هستند، به مثابه يك قوه مقتدر در حيطه حاكميت ملي از جمله چالش‌‏هاي عمده پارلمان در برابر همه موضوعات است.
او معتقد بود كه پارلمان و مصوبات آن ضمانت اجرايي قوي در ساختار اتحاديه ندارد.
او مي گفت: اگر پيمان ليسبون كه در حقيقت قانون اساسي اروپاي متحد است تصويب شود، حتماً قدرت پارلمان افزايش مي‌‏يابد. قرار نيست همه تصميمات مهم را شوراي اروپايي و آقاي سولانا بگيرند.
او مي‌‏گفت: تخصيص بودجه بهترين ابزار براي ضمانت اجراي مصوبات پارلمان است.
خانم بير در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران و استفاده سياسي از حقوق بشر توسط برخي سياستمداران اروپايي و آمريكايي نظرات قابل تأملي داشت. او مي‌‏گفت در ايران وضعيت حقوق بشر به اين شدت كه رسانه‌‏ها مي‌‏گويند نگران‌‏كننده نيست و تأييد مي‌‏كرد كه حقوق بشر يك ابزار سياسي است تا يك واقعيت اجتماعي.
عبور از راهروهاي مدرن و مجلل ساختمان پارلمان و شلوغ بودن راهروها و هدايت گروه به قسمت تماشاچيان پارلمان اروپا همه را به اين مهم رسانده بود كه حتماً شخصيت مهمي بايد در پارلمان حضور يابد. دالايي لاما، رهبر جدايي‌‏طلبان تبت مهمان ويژه پارلمان بود و البته براي گروه تا حدودي جالب؛ از اينكه يك رهبر نهضت آزادي‌‏بخش را از نزديك ببينند و همچنين پارلمان اروپا را. به هر صورت آنچه مهم است اينكه حتي به قيمت آزادي، خيانت معنا ندارد، شايد البته اين قضاوت سطحي من باشد ولي مخالفين حمايت شده از سوي دول بيگانه نيت خدمت ندارند، اگر نگوييم خيانت كارند.
جلسه بعدي كه همراه با ناهار مختصر و البته كاري بود، با گروه‌‏هاي كاري خاورميانه كميسيون اروپا بود كه در حقيقت مشاوريني بودند كه به كميسيون اروپايي در مورد موضوعات مختلف كشورهاي حوزه خليج فارس مشاوره مي‌‏دادند.
رئيس جلسه با رئيس كميته حقوق بشر كميسيون اروپايي، آقاي فرانسوا بود كه اتفاقاً آگاهي نسبي از مسايل ايران داشت. در جلسه نمايندگان 27 كشور اتحاديه اروپايي حضور داشتند كه البته جلسه خوبي برگزار نشد. اگرچه فرصتي يافتم تا در خصوص اين موضوع كه نگاه ايرانيان به اروپا چگونه است، صحبت كنم. در جلسه گفتم كه نگاه ايران به اروپا در دو سطح افكار عمومي و نخبگان قابل تحسين و تميز است. نخبگان به اروپا نه به عنوان دشمن بلكه در برخي مواردي يك دولت و شريك سياسي - تجاري خوب ياد مي‌‏كنند؛ اگرچه در دوران اخير موضع اتحاديه اروپا در مساله هسته‌‏اي را كاملاً نادرست و دنباله‌‏روي از آمريكا مي‌‏دانند؛ اگرچه همه نخبگان مي‌‏دانند حل موضوع هسته‌‏اي ايران به چالش رابطه تهران - واشنگتن بستگي دارد.
گفتم كه رويكرد دوگانه اروپا به مسائل خاورميانه كاملاً نخبگان را ناخشنود كرده است، اگرچه در دوره‌‏هايي مانند دولت آقايان هاشمي و خاتمي ارتباطات خوبي بين اروپا و ايران برقرار شد ولي در سطح افكار عمومي هيچگاه اروپائيان در باور ايرانيان خصم و دشمن تلقي نشده‌‏اند بلكه در بعضي موارد دوست هم محسوب شده‌‏اند، مانند آلمان و فرانسه، اگرچه انگليسي‌‏ها نماد استعمار در ايران تلقي مي‌‏شوند.
جلسه نتيجه خاصي نداشت چون مخاطبان ما جواناني كم سواد و كم تجربه بودند كه هيچ جوابي براي پرسش‌‏هاي گروه نداشتند. حضور در مقر كميسيون اروپايي و جلسه با كارشناس ارتباطات كميسيون ادامه حضور چند روزه ما در بروكسل بود.
گويا آقاي لِفلِر LEFFLER سخنران جلسه آنچنان كه خودش مي‌‏گفت، در روند گفت‌‏وگوهاي ايران و اروپا كه به موافقتنامه سال 2004 منتهي شد بسيار مؤثر بوده است. از او پرسيدم كه به نظر شما مانع واقعي ايجاد ارتباط با ايران چيست؟ من گفتم كه نمي‌‏خواهم پاسخ بشنوم موضوع هسته‌‏اي و حقوق بشر و تاكيد كردم كه آيا رفتار دولت ايران مؤثر است يا چالش رابطه تهران و واشنگتن؟ و پاسخ شنيدم كه اروپا از آمريكا خيلي تبعيت نمي‌‏كند. كمي پاسخ داد كه ما اعتقاد به گفت‌‏وگو با ايران داريم، همان پاسخ هميشگي.
آقاي "رالف تي‌‏منس" ROLF TIMANS رئيس بخش حقوق بشر و دموكراسي كميسيون اروپايي آخرين فردي بود كه قرار شد براي ما صحبت كند. در بدو ورود يكي از اعضاي گروه پس از معرفي سخنران پرسيد آيا ايشان همان كسي است كه قطعنامه عليه ايران صادر مي‌‏كند؟ و اگرچه آقاي TIMANS تلاش كرد از سؤال بگذرد ولي ناچاراً پذيرفت كه نقش مؤثري در تنظيم بيانيه‌‏ها و قطعنامه‌‏ها دارد. آقاي TIMANS گفت كه از جمله افرادي است كه در آخرين دور مذاكرات حقوق بشر در تهران در سال 2004 حضور داشته ولي آن مذاكرات ادامه نيافت. آقاي TIMANS ابتدا تاكيد كرد كه دشمني با ايران ندارد و حتي در زمان دانشجويي بهترين دوستانش ايراني بوده‌‏اند ولي داشتن ارتباط خوب مسلماً لحاظ كردن همه مسائل است.
او گفت كه سال 2005 مذاكراتي شروع شد ولي مجدداً متوقف شد.
او اظهار تاسف كرد كه ادامه مذاكرات حقوق بشر تحت تاثير موضوع هسته‌‏اي قرار گرفته است ولي همچنان منتظر علائم مثبت ايران هستند.
او البته گفت كه اروپا در صدد است تا گفت‌‏وگوهاي حقوق بشري با عربستان سعودي را آغاز كند ولي مطمئن به آغاز مذاكرات نيست.
و ما همچنان پاسخ واضحي به اين پرسش اساسي نگرفتيم كه واقعاً "حقوق بشر" يك ابزار سياسي است و يا براي حفظ حقوق واقعي ابناء بشر! سخنران جلسه اظهار اميدواري كرد كه انتخابات آينده رياست جمهوري وضعيت حقوق بشر را بهتر كند. البته من متوجه منظور او نشدم. جلسات كاري ما تمام شد و البته به نظرم چند روز سخت و پر كار و پرباري را سپري كرديم.
پايان جل





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 147]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن