واضح آرشیو وب فارسی:الف: مصر و فاجعه انساني غزه
غزه پس از تحميل چندين ماه محاصره از سوي رژيم صهيونيستي "مرگ تدريجي" يك و نيم ميليون سكنه خود را تجربه ميكند و جهان نظارهگر مرگ كودكاني است كه هيچ تقصيري ندارند جز اينكه "فلسطيني"اند و در اين سرزمين زاده شدهاند.
در اين فاجعه چه كسي مقصر است؟
اسرائيل كه با قلدري درحال اجراي نقشه نابودي قطرهچكاني يك ملت است و به نداهاي انساندوستانه مردم جهان از مسلمان و مسيحي و يهودي و بيدين پوزخند زده و تلاشهاي آنان را براي رساندن آذوقه و دارو به ملتي كه در زندان بزرگي به نام غزه گرفتار شدهاند، ناكام ميگذارد و با ناوهاي جنگي راه را بر كشتيهاي حامل آذوقه به اين ملت دربند، سد ميكند.
جهان به اصطلاح متمدن غرب به رهبري آمريكا كه پشتيبان اصلي اسرائيل بوده و حيات اين جرثومه را تضمين كرده و آن را به سرنوشت خود پيوند زده و رژيم صهيونيستي و حفظ موجوديت آن را در را‡س برنامههاي خود قرار داده و از هيچ كمكي به آن دريغ نميكند. در اين موضوع هيچ فرقي بين جمهوريخواه و دموكرات وجود ندارد. اين برنامه استراتژيك و اعلام شده دولت آمريكا در حمايت كامل از رژيم اشغالگر قدس است.از ديدگاه واشنگتن، در اسرائيل دولت دموكراتي حاكم است كه براي حمايت از حيات عادي مردم خود در برابر اقدامات - بزعم آنان - تروريستي حماس و طرفدارانش وارد عمل شده و با محاصره طولاني مدت غزه قصد دارد اراده رهبران و ملت فلسطين كه از دولت منتخب خود دفاع ميكنند، خرد و آنان را تنبيه نمايد.
كشورهاي عربي - اسلامي كه با سكوت مرگبار خود در برابر اين وضعيت اسفناك نظارهگر بيتفاوت قتلعام خاموش ملت فلسطيناند. كشورهايي كه اُمراي آنان براي حفظ تاج و تخت، ننگ و خواري تبعيت بيچون و چرا از آمريكا را در پيش گرفته و جرات اعتراض به اسرائيل در اين فاجعه را ندارند. هماناني كه در جنگ ظالمانه و تجاوزكارانه صدام حسين عليه انقلاب اسلامي، خون رگهاي گردنشان در حمايت از "عروبت" و يك رژيم عربي در مقابل ايرانِ فارس، به جوش آمده و همه امكانات خود را در اختيار ديكتاتور عراق گذاشته بودند، اكنون حتي از شنيدن اخبار مرگبار غزه و يا نگاه به تصاوير تلويزيونها و بنگاههاي خبري كه تحولات اين باريكه كوچك و زندان بزرگ را پوشش ميدهند، پرهيز ميكنند تا مبادا چشمان اشكبار و شكمهاي گرسنه كودكان فلسطيني عيش شاهانه آنان را منغص نكند.
و يا سازمان ملل متحد كه هيچ خاصيتي جز صدور بيانيهها و قطعنامههاي بيخاصيت ندارد و در اين فاجعه انساني "سكوت" اختيار كرده و آقاي بانكيمون دبيركل آن، حتي زحمت پاسخ دادن به استغاثه كودكان نوار غزه كه به او نامه نوشته و خواستهاند با سفر به اين منطقه از زندگي اسفناك آنان اطلاع حاصل نمايد، به خود نداده است و اين درحالي است كه خانم "كارن ابوزيد" كميسيونر كل آژانس كار و امداد سازمان ملل در امور آوارگان فلسطيني اخيراً در مصاحبه با اشپيگل گفته است: "ما هميشه گفتهايم و ميگوييم كه وضعيت اين منطقه - غزه - وحشتناك و وخيم است، اما شرايط كنوني بسيار مصيبتبار است... ما هيچ ذخيرهاي نداريم... تمام نانواييهاي غزه بسته هستند... آب هم قطع است... ما احساس استيصال و درماندگي ميكنيم".
به راستي كشورهاي عربي و اسلامي را چه ميشود كه اينگونه در مقابل قلدري و عربدهكشي اسرائيل و قتلعام خاموش يك ملت اينچنين خاموش و درمانده شدهاند. اگر بر همه آنان عذري باشد - كه نيست - حكومت مصر چه عذري در بستن تنها دريچه تنفس مردم غزه دارد؟ همه تلاشهاي رژيم قدارهبند اسرائيل در تحميل محاصره به يك و نيم ميليون مردم غزه در صورت اراده قاهره نقش بر آب خواهد شد. رژيم قاهره چه توجيهي در بستن گذرگاه رفح به روي كمكهاي مردم خود و سيل كمكهاي مسلمانان و سازمانهاي خيرخواه دارد؟ اگر دولت آقاي مبارك با حماس مشكل دارد، آيا اين امر ميتواند توجيه همراهي با رژيم صهيونيستي در تحميل مرگ تدريجي به كودكان و زنان غزه باشد.
نقش مصر در رويدادهاي اخير نوار غزه بسيار مهم و حياتي است. در خوشبينانهترين حالت قاهره صرفاً به دلايل سياسي و با هدف شكست حماس در مقابل دولت خودگردان – به رهبري محمود عباس- فشارهاي خود را به اسماعيل هنيه و دولت او كه كنترل نوار غزه را در اختيار دارند، از طريق همراهي با اسرائيل در تكميل محاصره غزه، تشديد كرده است تا از اين رهگذر مردم را نسبت به دولت منتخب حماس بدبين نموده و راه را براي پيروزي طرفداران محمود عباس در انتخابات آتي هموار نمايند.
و اگر اين تحليل خوشبينانه مقرون به صحت باشد بايد پذيرفت كه قاهره در ميان كشورهاي عربي و اسلامي سازشكار، نقشي بسيار غيرانساني براي انتقامگيري از جريان مقاومت بازي ميكند. نقشي كه ملت مصر از آن غافل نبوده و دولت مبارك بايد پاسخگوي آن باشد.
هفته گذشته وزارت امور خارجه اين كشور با احضار نماينده سياسي كشورمان در قاهره، اعتراض شديد خود نسبت به سياستهاي تبليغي ايران را به وي اعلام كرد و متعاقب آن نيز نماينده سياسي خود را از تهران به قاهره فراخواند. اين حركت مصر نوعي فرافكني اعتراضاتي است كه در هفتههاي اخير نه تنها از سوي ايران بلكه همه مسلمانان در كشورهاي اسلامي متوجه رژيم قاهره شده و آنان به جدِ از مصر ميخواهند كه با باز گذاشتن گذرگاه رفح از رنج و آلام مردم غزه بكاهد، اقدامي كه مصر حاضر به پذيرش آن نيست و تنها هرازچندگاهي تحت فشارهاي افكار عمومي با باز كردن موقت اين گذرگاه حياتي، سعي در كاهش فشارها بر خود را دارد.
فلسطين 60 سال است كه رنج و حرمان گرسنگي و آوارگي را تحمل ميكند. رهبران فلسطين همه راهها را براي نجات و آزادي اين سرزمين مقدس پيمودهاند و اگر رهبران عربي چشم بصيرت خود را باز كنند به روشني خواهند ديد كه اين بار اين ملت فلسطين است كه خود به پا خاسته و عزم جزم كرده است كه خود كمر همت به آزادي اين سرزمين مقدس ببندد.
حماس و جهاد اسلامي ققنوس اين ملت هستند كه از زير خاكستر 60 سال شكست و خفت اعراب سر زدهاند و اگر رژيمهاي عربي و از جمله مصر بر اين خيالند كه با شكست حماس، راه سازش با اسرائيل را هموار خواهند كرد، بايد بدانند كه سخت در اشتباهند.
فلسطين راه خود را يافته است و مرگ كودكان غزه آنان را در راهي كه انتخاب كردهاند استوارتر خواهد كرد. فروپاشي اسطوره شكستناپذيري ارتش رژيم صهيونيستي در جنگ 33 روزه گواه روشني بر پيروزي راهي است كه حماس و جهاد اسلامي برگزيدهاند.
سه شنبه 26 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]