تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 26 اسفند 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خوشبختى انسان درخواست خير از خداوند و خشنودى به خواست اوست و از بدبختى انسان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865446180




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آتشي كه سينما را گرم نكرد


واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: آتشي كه سينما را گرم نكرد
سينماي‌ايران- حميدرضا اميدي سرور:
محمدرضا اصلاني با 4دهه تلاش پرثمر در حيطه‌هاي مختلف، نامي معتبر در سينماي ايران است.

هرچند كه او تا پيش از «آتش سبز»،‌ تنها يك فيلم بلند سينمايي را جلوي دوربين برده بود؛ فيلمي متفاوت با معيارهاي آن زمان كه حتي با محصولات موج نو هم نقاط تمايز بسياري داشت. «شطرنج ‌ باد» فيلمي خارج از معيارهاي مرسوم فيلمسازي در دهه 50 بود.

همچنان كه «بد بده» فيلم كوتاه داستاني اصلاني نيز با ديگر فيلم‌هاي كانوني ارتباطي نداشت. فراموش نكنيم كه اصلاني فيلمنامه دو فيلم شاخص موج نو يعني «تنگنا» و «صبح روز چهارم» را نوشته است و با تجربه سال‌ها مستندسازي،‌مستند درخشاني چون «كودك و استثمار» را نيز در كارنامه دارد. با چنين پيشينه‌اي طبيعي است كه انتظارات از «آتش سبز» بسيار بالا بوده باشد و شايد يكي از دلايل انتقادهاي صورت گرفته بر فيلم، همين دامنه گسترده انتظارات باشد.

«آتش سبز» كوششي است صادقانه و بسيار دشوار كه پيداست سازنده‌اش با عشق،‌علاقه و اعتقاد براي نما به نماي آن زحمت كشيده است. هرچند اين كوشش مجدانه به دلايلي كه خواهد آمد،‌حاصل مطلوبي را بر پرده نقره‌اي نيافته است. «آتش سبز» فيلمي است ناكام و ناموفق از فيلمسازي فرهيخته و صاحب بينش و فرهنگ.

تاريخ سينما به ما آموخته است كه سواد الزاما به فيلم خوب منجر نمي‌شود. اصلاني به شهادت «آتش سبز» در انگاره‌هاي ذهني‌اش گرفتار شده و نتوانسته به عنوان فيلمسازي كه دغدغه فرهنگ دارد،‌ نمونه‌اي مناسب از سينماي فرهنگي را ارائه كند. احترام اصلاني به عنوان يكي از فرهيختگان سينماي اين ديار، واجب‌ ولي «آتش سبز» فيلم خوبي نيست...

پس از نزديك به 4 دهه تجربه در زمينه فيلمسازي و ساخت دو فيلم بلند سينمايي و همچنين چندين اثر كوتاه و بلند مستند، سرانجام آتش سبز طلسم به نمايش درنيامدن آثار محمدرضا اصلاني را مي‌شكند.

محمدرضا اصلاني باوجود مهجور ماندن آثارش نام با اعتبار و صاحب تجربه‌اي براي علاقه‌مندان جدي سينما به حساب مي‌آمد، به اعتبار آن مستندهاي ديدني‌اش يا سال‌ها تدريس دانشگاهي و... به ويژه وقتي فيلمسازي سال‌هاي سال قصد فيلمسازي دارد و هر بار به دليلي ناكام مي‌ماند، خود به خود توجهات و انتظاراتي پيرامون او به وجود مي‌آيد كه خب چه مي‌خواهد بسازد و روانه پرده سينما كند؟! خط كلي قصه فيلم يا به عبارتي جانمايه آتش سبز كه در رسانه‌ها درج مي‌شد نيز بر جذابيت آن مي‌افزود.

حكايت ازدواج دختري با مردي مرده كه في نفسه ايده جذاب و پررمز و رازي به نظر مي‌رسد و در نهايت ارجاع به مباحث فلسفي برگسون (فيلسوف بزرگ فرانسوي) درباره زمان، به كارگيري روشي منحصر به فرد در شكست روايت خطي، همچنين به كارگيري قصه‌هاي فولكلوريك و آميزش آن با دوره‌هاي مختلف تاريخ اين‌ ديار و... همه و همه در كنار هم به سنگين شدن باري مي‌انجاميد كه براي علاقه‌مندان سينماي ايران كنجكاوي برانگيز و جالب توجه مي‌نمود كه كارگردان آتش سبز به رغم همه تجربه و دانسته‌هاي سينمايي‌اش چگونه مي‌خواهد اين بار سنگين را به مقصد برساند؟

حقيقت آنكه گفته‌ها و شنيده‌ها درباره آنچه قرار بود به لحاظ فرم، مضمون و آميختگي سبك‌هاي گوناگون روايي در آتش سبز صورت بگيرد به گونه‌اي بود كه نرسيدن اين بار به مقصد چندان تعجب‌برانگيز نباشد و به فرض همين كه اصلاني توان بلند كردن اين بار سنگين و جابه‌جا كردن آن را داشته باشد براي ما كافي باشد. بنابراين اگر خوشبينانه‌ به آتش سبز بپردازيم مي‌توانيم بر اين باور باشيم كه تا همين اندازه نيز اصلاني به درجه‌اي از توفيق نائل آمده است.

آتش سبز به ظاهر فيلمي دشوار و لااقل براي طيف گسترده‌اي از تماشاگران غير قابل فهم به نظر مي‌رسد؛ دشواري‌هايي كه هم در درك عناصر روايي فيلم و هم در فهم عناصر سبك شناختي‌اش قابل رديابي است، به اين ترتيب مخاطب در همان گام نخست حتي از روايتي كه اصلاني با ساخت چنين فيلمي قصد بازگويي آن را دارد، سر در نمي‌آورد، چه رسد به اينكه توان آن را داشته باشد تا با درك ظرافت‌هاي احتمالي فرم بصري فيلم از آن لذت ببرد.

اما با اين وصف درك روايت‌هاي موجود در فيلم ناممكن هم نيست، همچنانكه سواي كدهايي كه خود فيلمساز در برخي گفت‌ و گوهايش به آنها اشاره مي‌كند، پاره‌اي از منتقدان هم در نقدهاي خود كليد رهيافت به آنچه در فيلم بازگو مي‌شود را مطرح و پيش روي مخاطبان و علاقه‌مندان فيلم مي‌گذارند؛ رهيافتي كه البته بيش از هر چيز ريشه در برخي قصه‌ها و روايت‌هاي فولكلوريك و ديرينه در اين سرزمين دارد.

تا اينجاي كار آتش سبز مشكل چنداني ندارد، فيلمساز آنچه قصد بازگو كردن داشته در لايه‌هاي مختلفي پيچيده كه در نهايت زبان دشواري را براي فيلم رقم زده است؛ زباني كه به هر حال با سعي و تلاش هم مي‌تواند قابل فهم شود. اما آنچه آتش سبز را دچار مشكل مي‌كند، دافعه‌اي است كه فيلم حتي براي مخاطبان جدي‌تر كه پيشاپيش براي تماشاي فيلمي متفاوت خود را آماده كرده‌اند، به وجود مي‌آورد. حال بگذريم از ديگر مخاطباني كه امكان دارد با تماشاي همان پرده اول فيلم عطاي تماشاي ادامه فيلم را به لقاي آن ببخشند.

درست است كه بحث سليقه‌ها در رويارويي با هر فيلمي نقش تعيين‌كننده‌اي بازي مي‌كند، اما اين مي‌تواند جزو هنرهاي يك فيلمساز باشد كه هر اثري را هر چقدر هم دشوار، به گونه‌اي ساخته و پرداخته كند كه اين كشش و كنجكاوي را در مخاطب به وجود آورد كه براي فهم و درك فيلم يا غلبه بر دشواري‌هاي زباني آن زحمت چند باره ديدن فيلم را بر خود هموار كند. در واقع اين نكته طرح ديگر گونه همان جمله‌اي است كه آلبركامو درباره آثار كافكا مطرح مي‌كند، اينكه مهمترين هنر او آن است كه خواننده را به خوانش چندباره آثارش وا مي‌دارد.

اما آتش سبز در همان بار نخست نيز از همراه‌كردن مخاطب وامي‌ماند، چه رسد به تماشاي مكرر اين فيلم. از طرفي حتي در دست داشتن كليد فهم فيلم و رهيافت درون‌متني به آن نيز سرانجام پيچيدگي‌هايي توأم با ظرافت را پيش روي مخاطب نمي‌گذارد؛ تنها مي‌ماند حسرت كلنجار‌رفتن با فيلمي كه سرانجام مي‌فهميم بيهوده و دشوار شده است و مي‌شد با زباني راحت‌تر و چه‌بسا بهتر به بازگويي آن پرداخت و تماشاگر را هم بيهوده آزار نداد. اصلاني در يكي از يادداشت‌هاي خود جمله جالب توجهي دارد؛ او مي‌گويد در سينماي ايران فيلم سرگرم‌كننده ساختن يعني پرت كردن مخاطب از اصل قضيه (نقل به مضمون).

حقيقتاً اين جمله مصداق بارزي است براي سينماي سرگرم‌كننده در ايران؛ اما بر همين طريق در سينماي ايران فيلم متفاوت و هنري ساختن هم يا سادگي بي‌حد و اندازه است آن‌گونه كه تماشاگر قضيه‌‌اي جدي پشت آن نمي‌يابد و يا دشوار كردن بيهوده است براي بيان قضيه‌اي كه مي‌شد آن را راحت‌تر هم بازگو كرد و الزاماً هم قرار نيست هرچه دشوارتر‌شدن زبان يك فيلم، حاكي از ارزش‌هاي هنري آن باشد.

پيچيدگي‌هاي زباني، هميشه مصداق برخورداري از ظرافت‌هاي هنري نيست، آنچنان كه در آتش سبز نيز به‌نوعي شاهد آن هستيم. درست است كه در طول فيلم شاهد آميختگي‌هاي سبك‌هاي مختلف بصري در سينما هستيم اما در پس اين آميختگي به‌جاي آنكه جذابيت زباني نو و هنرمندانه نهفته باشد، آشفتگي و پراكندگي‌هايي نهفته است كه به آن دشواري بي‌دليل مي‌افزايد.

ساخته‌شدن فيلمي نظير آتش سبز پس از نزديك به 3دهه عدم حضور اصلاني در سينماي بلند حرفه‌اي و سهم اندكي كه اين‌گونه فيلم‌ها از ميان توليدات سينمايي ايران دارند را مي‌توان برتافت و حتي غنيمت شمرد اما مسئله اين است كه همانگونه كه سينماي بدنه‌ ايران با ساخت آثاري نازل از اصل قضيه و رسالتي كه سينماي سرگرم‌كننده بايد داشته باشد پرت مي‌افتد، بسياري از فيلم‌هاي هنري اين سينما نيز به گونه‌اي ديگر دچار اين پرت‌افتادگي مي‌شوند.

در پايان اينكه اگرچه برخي با حوالت‌دادن فيلم به جمله آثاري كه گذر زمان قدر و قيمت آنها را مي‌نمايد، سعي بر آن دارند كه ناكامي‌هاي فيلم را در ارتباط با طيف‌هاي مختلف سينماروها- حتي آنها كه به دنبال درك ظرافت‌هاي هنري، آثاري جدي و با زبان دشوار را مي‌پسندند- تحت‌الشعاع قرار بدهند، اما حقيقت اين است كه چنين روشي ساده‌ترين راه به‌نظر مي‌رسد براي سرپوش‌گذاشتن روي عدم موفقيت‌هاي فيلمي كه نه از سوي مخاطب حرفه‌اي و نه مخاطب عام روي خوش نديده است؛ چند سال بعد هم چه كسي خاطرش مي‌ماند كه روزي چنين ادعايي از سوي سازنده فيلم يا برخي منتقدان طرح شده است، به‌ويژه اينكه هميشه مي‌توان اين آينده را به آينده‌اي ديگر كه هنوز فرا نرسيده حواله داد كه خب معلوم نيست كي خواهد رسيد.

خاصه آنكه اگر بپذيريم حكايت آتش سبز در اين روزگار حكايت «سياوش در تخت جمشيد» است در 4دهه پيش، بايد گفت گذر 4دهه هنوز امتياز چنداني به پاي آن فيلم نگذاشته است مگر آنكه عقيده داشته باشيم همچنان بايد منتظر نشست تا چندين دهه ديگر نيز بگذرد.
حقيقت آنكه عمده امتياز سياوش در تخت جمشيد (ازقضا) مربوط به همان روزگار ساخته‌شدن فيلم بود كه ساخت چنين اثري تجربه‌اي نوآورانه مي‌نمود و مضمون فيلم نيز با در نظر گرفتن جامعه‌اي در حال گذار به تجددي عاريتي (آن‌هم در پوسته بيروني و در تقابل با اعماق سنتي خود) قابل توجه مي‌نمود.

به هر روي قدر مسلم اين است كه آتش سبز در اين روزگار تجربه چندان بديعي به‌حساب نمي‌آيد مگر آنكه اميدوار باشيم گذر زمان پرده از ابهام فيلم و سردرگمي مخاطبان آن كنار زند و مخاطبان چند دهه بعد به دانشي مسلح باشند كه في‌المجلس با ديدن آتش سبز، هنر نهفته در آن را دريابند.

سينما تحت تأثير ادبيات و نقاشي

بوردول در كتاب «هنر سينما» از انسجام به‌عنوان يكي از مهم‌ترين شاخصه‌هاي فيلم خوب و ارزشمند ياد مي‌كند. آتش سبز با انبوه دغدغه‌ها و دلمشغولي‌هاي سازنده‌اش، از چنين انسجامي بي‌بهره است. گفتن اينكه تماشاگر عادت كرده به كمدي‌هاي سخيف و عامه‌پسند و چون فاقد تجربه ديداري چنين آثاري است، آتش سبز را پس مي‌زند، چيزي جز آدرس غلط دادن نيست؛ چون مخاطب فيلم‌‌ديده هم كه سينما را فراتر از سرگرمي صرف مي‌بيند نمي‌تواند با آتش سبز ارتباط برقرار كند.

آتش سبز يك بار ديگر نشان مي‌دهد كه با ابزارهاي بياني‌اي كه غيرسينمايي هستند، نمي‌توان فيلم مطلوبي ساخت.قطعاً استفاده از عناصر زيبايي‌شناختي نقاشي يا بهره‌گيري از الگوهاي روايتي مبتني بر متون ادبي، مي‌تواند بر غناي اثري سينمايي بيفزايد منتها به شرطي كه ادبيات و نقاشي، سينما را تحت‌الشعاع خود قرار ندهند.قرار نبوده محمدرضا اصلاني از الگوهاي نخ‌نماي سينماي تجاري استفاده كند ولي ساخت فيلمي خارج از جريان اصلي و مسلط بر فيلمسازي در ايران هم نمي‌تواند الزاماً به اثري ارزشمند و سينمايي ختم شود.آتش سبز حاصل دلمشغولي‌هاي فيلمسازي است كه انبوه دانسته‌هايش، مجال تنفس و تأمل را از مخاطب دريغ مي‌كند.

فيلم چون دانه‌هاي زيبا و خوش‌پرداختي مي‌ماند كه از نخ تسبيح جدا شده‌اند.آتش سبز ‌حرف‌هاي ارزشمند و مهمي در باب فرهنگ و تاريخ اين مرز‌و‌بوم مي‌زند ولي سؤال اين‌ جاست كه آيا فيلم اين حرف‌ها را خوب هم مي‌زند؟ آيا سينما در ميانه انبوه دلمشغولي‌هاي فيلمساز گم نشده است؟ آيا مفهومي كه فيلمساز در پس پشت اين نماها (فصل‌هايي كه با دقت مينياتوري طراحي كرده و با وسواس ضبط كرده) به مخاطب منتقل مي‌شود؟
متأسفانه آتش سبز به‌عنوان فيلمي كه بيان الكني دارد به اين سؤال پاسخي منفي مي‌دهد.
 دوشنبه 25 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن