تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837028155
قسمت دوم گفتگو با مظاهري
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: قسمت دوم گفتگو با مظاهري
حضور كوتاه اما پرماجرا در دولت نهم موضوع اصلي قسمت دوم گفت وگوي تفصيلي فارس با طهماسب مظاهري قائم مقام وزير اقتصاد و رييس كل بانك مركزي دولت احمدي نژاد در يك برهه خاص بود.
حضور در بدنه اكثر دولتهاي پس از انقلاب آنهم به عنوان مدير و تصميم گير دليل خوبي بود تا به سراغ طهماسب مظاهري بريم .رفتيم تا بدانيم چگونه وارد سياست شد. رفتيم تا بپرسيم چگونه توانست با دولتهاي گوناگون آنهم با گرايشات سياسي و اقتصادي متفاوت و گاها متضاد كار كند؟ رفتيم تا برايمان روشن كند دليل و نحوه حضورش در دولت خاتمي را؟ رفتيم تا پاسخ سوالمان را در مورد دليل اختلاف در تيم اقتصادي دولت خاتمي بگيريم . رفتيم تا برايمان تعريف كند جريان اختلاف او با ستاري فر و مرحوم نوربخش را . رفتيم تا زواياي پيدا و پنهان طرح ساماندهي اقتصادي و جريانات پشت پرده اختلاف در تدوين كنندگان آن را برايمان تشريح كند. رفتيم تا بگويد دليل واقعي فوت مرحوم نوربخش را. رفتيم تا دليل تفاوت در سياستگذاريهايش را در دولتهاي مختلف بپرسيم .رفتيم بپرسيم چرا زمان خاتمي موافق كاهش نرخ سود بانكي بود و زمان احمدي نژاد مصرانه ايستاد تا نرخ سود بانكي كاهش پيدا نكند.رفتيم تا صريح و بي پرده تعريف كند ماجراي اختلاف با صمصامي را .رفتيم تا بدانيم چه كسي طرح ادغام بانكها را داد. رفتيم تا سوال كنيم چرا فارس را براي خبر بركناري او سه روز توقيف كردند. و نهايتا رفتيم تا بفهميم و بدانيم آنچه را تا كنون از ايشان و سوابقش نمي دانستيم. هر چند نتوانستيم يا بهتر بگوييم راضي نشد تا بخش مهمي از اين پاسخها را منعكس كنيم اما به همين مقدار بسنده مي كنيم. بخوانيد آنچه ما دانستيم .
فارس: برسيم به دولت آقاي احمدي نژاد و مسوليت شما در اين دوره . چطورآقاي مظاهري قائم مقامي آقاي دانش جعفري را پذيرفتيد؟
مظاهري: چطور شد، يعني چي؟
* تعجب نكنيد آمدم خدمت كنم
فارس:يعني اينكه شما قبل از آن وزير بوديد.خودتان در راس وزارت اقتصاد كار مي كرديد. خيلي تعجب داشت مسئوليت قائم مقامي وزارت اقتصاد را پذيرفتيد.در واقع نفر دوم وزارتخانه اي شديد كه خودتان قبلا در راس آن بوديد.
مظاهري: خوب. من هم از تعجب شما تعجب ميكنم. واقعا خدمت كردن و كار كردن كه عجيب نيست.
فارس:تصور اين بود كه آقاي دانش جعفري با انتخاب شما بخش عمدهاي از كارها را به شما بسپارد. با توجه به شناختي كه از روحيات دانش داشتيم تصور اين بود كه شما را به آنجا بردهاند تا محور باشيد. اما در اين دوران بر خلاف تصور، كمتر از شما خبري بود. نهايتا هم پست قائم مقامي را رها كرديد و مدير عامل بانك توسعه صادرات شديد.چرا سمت معاون وزير اقتصادي را پذيرفتيد ؟ چرا آنقدر كم رنگ بوديد؟
مظاهري:آشنايي من زماني كه در وزارت اقتصاد بودم با آقاي دكتر دانش جعفري عميقتر شد. به دليل دو سه كاري كه با مجمع تشخيص مصلحت نظام داشتيم. از همه مهمتر قانون سرمايهگذاري خارجي بود كه بالاخره در مجمع تشخيص تصويب شد. آقاي دانش دبير آنجا بود و رفت و آمدهايي كه داشتيم و كمكهايي كه به هم كرديم باعث شد تا اين كار را شكل بدهيم.فرصت خيلي مغتنمي بود. همچنين به دليل بحثهاي مربوط به اصل 44 كه در وزارت اقتصاد خيلي روي آن كار كرديم و تعامل خوبي هم با مجمع داشتيم يك دوستي و صميميت و همفكري با آقاي دانش شكل گرفت. حتي بعد از اينكه از دولت آقاي خاتمي بيرون آمدم، مشاور كميسيون اقتصاد كلان مجمع بودم كه ايشان هم دبيري آن را عهدهدار بودند. از من دعوت كردند به عنوان مشاور در جلساتشان شركت كنم و من هم رفتم. مجموعه اينها شرايطي را فراهم كرد كه منجر به اين دوستي و همفكري شد.
فارس: همان موقع براي تصدي پست وزارت يا رياست كلي بانك مركزي به شما پيشنهاد نشد؟
مظاهري: نه. براي بانك مركزي كه نبود. همان موقع كه آقاي احمدينژاد در حال تشكيل كابينه بودندبراي وزارت از خيليها دعوت كردند و برنامه خواستند. از من هم دعوت كردند و برنامه هم خواستند.
فارس: براي چه وزارتخانهاي؟
مظاهري:حالا ديگر گفتن آن ضرورتي ندارد. من هم با ايشان صحبت كليتري كردم ولي بالاخره كابينهشان را اين طور شكل دادند. به هر حال صميميتي كه بين من و آقاي دانش جعفري وجود داشت يكي از دلايلي بود كه من اين مسئوليت را قبول كردم. يكي ديگر از دلايل هم اين بود كه من در زمان وزارت اقتصاد در دولت آقاي خاتمي چند كار داشتم كه به نظرم ميرسيد نيمه تمام مانده. لايحه پولشويي را به مجلس داده بوديم و پس از رفت و برگشت، در شوراي نگهبان گير كرده بود.شور دوم لايحه پولشويي روز آخري كه من در دولت آقاي خاتمي بودم تصويب شد. يعني از زماني كه آقاي صفدرحسيني را معرفي كردند. روز يكشنبهاي بود كه يكشنبه بعد از آن رأي اعتماد به ايشان بود.
همان صبح هم ادامه شور دوم اين لايحه بود و من به مجلس رفتم. بعضي از نمايندهها گفتند تو هنوز هم در اين شرايط به مجلس ميآيي؟ گفتم خوب هنوز وزيرم و ميآيم. هنوز هم كه رأي اعتماد جديد داده نشده و در نتيجه من هنوز مسئوليت دارم. صبح رفتم مجلس. دستور جلسه آن روز، اول ادامه بررسي لايحه پولشويي شور دوم و بعد از آن رأي اعتماد به آقاي صفدرحسيني بود. دستور جلسه اول را من رفتم و دفاع كردم.يكي دو تا از نمايندهها هم پيشنهاداتي داده بودند كه خيلي پيشنهادات عجيبي بود.ماده يك لايحه پولشويي اين بود كسي كه عالما عامدا معاونت كند با كسي كه پولشويي ميكند مباشر است. يكي از نمايندهها پيشنهاد داده بود كه اين عالما عامدا حذف شود. حتي اگر بدون اطلاع و بدون علم در اين ماجرا درگير شود باز هم شريك جرم است. اين يعني هركسي كه با ديگري معامله كند و پولش از راه غيرقانوني بدست آمده باشد ولو اينكه طرف ديگر معامله از غيرقانوني بودن پول او اطلاع نداشته باشد باز هم شريك جرم است. در نتيجه آن اتهامي كه به من ميزدند و ميگفتند كه با اين لايحه ميخواهي امنيت سرمايهگذاري را در كشور از بين ببري درست ميشد. يعني هيچ دو نفري با هم معامله نميكردند. چون من اگر بخواهم خانه از شما بخرم حتما بايد بروم ببينم پولتان را از كجا آوردهايد.چون اگر اين پول خداي نكرده غيرقانوني باشد من هم شريك جرم ميشوم و اين كار را خيلي سخت ميكرد.
پيشنهاد بدتر از اين هم بود . اتفاقا وقتي اين پيشنهاد مطرح شد به آنها توضيح دادم اول قبول نميكردند بعد كه من رفتم دفاع كردم گفتند درست است و پيشنهادشان را پس گرفتند. در هر 8 ماده من دفاع كردم،بالاخره هر 8 ماده اين لايحه در شور دوم تصويب شد.
ساعت حدود 10 صبح بود كه آقاي ابطحي آمد و گفت آقاي خاتمي و آقاي صفدرحسيني دارند ميآيند. از من خواست كه يك مقدار ديگر آنجا بمانم. من هم گفتم تا همين جا هم پررويي كردم ماندم. ديگر نميمانم. و خلاصه بعد از اتمام شور دوم و قبل از آغاز جلسه رأي اعتماد از مجلس بيرون آمدم و رفتم دفتر. بعد از ظهر هم گفتند كه رأي دادهاند و بساطم را جمع كردم آمدم خانه.
من زماني كه با آقاي دانش صحبت كردم فكر كردم كه بروم وكارهاي اينجوري كه با كمي پيگيري اجرا ميشود را تمام كنم. قانون بازار سرمايه همان موقع تقديم مجلس شد و شور دوم آن در كميسيونها مطرح شد. ماليات بر ارزش افزوده تازه داشت راه ميافتاد. انگيزهام اين بود كه از تجربهاي كه در اين زمينهها داشتم استفاده كنم و كار را پيش ببرم. انگيزه ديگرم اين بود كه بالاخره آمدهام خدمت كنم. اينكه بروم در يك سمت پايينتر كار كنم هيچ وقت اذيتم نكرد و برايم مسئلهاي نبود.
فارس: چرا كم رنگ بوديد؟
مظاهري:كم رنگ نبودم. در خود وزارتخانه كمك خوبي به آقاي دانش جعفري ميكردم. مثلا كميسيون 251 به من سپرده شده بود. من بيشتر در آن دوره كارهاي داخلي وزارتخانه به اضافه چند كاري كه دستم بود انجام مي دادم.
فارس: چطور شد كه از آنجا رفتيد؟
مظاهري:زمينه بانك توسعه صادرات پيش آمد.البته همان موقع مسئوليت بانك توسعه اسلامي را هم به من دادند و به عنوان نماينده ايران در هيات مديره بانك توسعه اسلامي معرفي شده بودم. اما روزي پيش آمد كه بحث رفتن آقاي كهزادي از بانك توسعه صادرات به بيمه مركزي بود و اينكه چه كسي آنجا برود. فكر ميكنم آقاي پورمحمدي مطرح كرد. آمد گفت يك چنين زمينهاي براي كار اجرايي وجود دارد. ايده رفتن من به آنجا مطرح شد و من هم گفتم حرفي ندارم.
فارس:عجيب نيست شما قائم مقامي وزير اقتصاد را با مدير عاملي يك بانك رده چندمي عوض كرديد؟
مظاهري: نه. براي من اين مسائل اهميت نداشت. به نوعي بانك توسعه صادرات را هم خود من تاسيس كرده بودم. زماني كه در دوره آقاي عادلي دبير كل بانك مركزي بودم بانك توسعه صادرات را تاسيس كردم. نوشتههايش را هم خودم نوشتم و بردم تصويبش را گرفتم. آقاي كاكاوند هم اولين مدير عامل اين بانك بود كه از ايشان دعوت كرديم. يك طبقه از برج سپهر در اختيار ايشان قرار گرفت. آقاي سيف آن موقع بانك صادرات بود. لطف كرد و اين امكانات را گذاشت. من به بانك توسعه صادرات اعتقاد داشتم. بانك توسعه صادرات همان Exim Bank است كه ما لازم داريم و آن موقع نداشتيم.
من رفتم چون فكر كردم كاري است كه پايهاش را خودم گذاشته ام. آقاي كهزادي هم مسئوليت ديگر را قبول كرده بود. پيشنهادش مطرح شد و بنده هم قبول كردم. در مدت يك سالي هم كه آنجا بودم فكر كنم بانك توسعه صادرات جهش خوبي كرد. سرمايهاش افزايش پيدا كرد و الان هم آن روند را ادامه ميدهد.
فارس: اما بانك مركزي...
مظاهري: جلسه بعد.
فارس: نه آقاي دكتر. اصل موضوع همين جاست.
مظاهري: ميدانم اصل موضوع است. اصل موضوع باشد براي جلسه بعد.
فارس:اگر اجازه بدهيد همين جلسه تمام مسائل را مطرح كنيم. شما ديدگاه آقاي دكتر احمدينژاد را در مورد سيستم بانكي ميدانستيد. ايشان از همان اول در سخنرانيهايشان سيستم بانكي را عامل اصلي مشكلات اقتصادي ميدانستند .عجيب بود آقاي مظاهري كه يك عمر در اين مجموعه بانكي و سياستهاي پولي و مالي كار كرده قبول كرد رئيس كل بانك مركزي شود؟
مظاهري: در مورد ديدگاههاي آقاي احمدينژاد دو چيز را ميدانستم. يكي ديدگاه او به سيستم بانكي، يكي هم ديدگاه ايشان نسبت به مسئولين قبلي دولت و دولت قبلي كه من هم جزء آنها بودم.
آقاي احمدينژاد ميدانست كه من آدم حزبي و گروهي نيستم. از زماني كه شهردار شده بود، خود ايشان شاهد بود كه من سعي ميكردم مثل رابطهاي كه با همه دارم يك رابطه فني و تخصصي و علمي و اجرايي و فارغ از بحثهاي گروهي داشته باشم.
زماني كه ايشان شهردار بود و من وزارت دارايي كار مي كردم، يكي از موضوعات مهم در دولت( كه هنوز هم بعضي وقتها پيش ميآيد اختلاف حساب دولت با شهرداري است) بده بستانها، طلب و بدهيها بود .
فارس: 300 ميليارد تومان هم همان جا مطرح شد؟
مظاهري: كدام 300 ميليارد؟
فارس:اختلاف در حسابهاي شهرداري.
مظاهري: نه. آن بحث حسابهاي داخلي شهرداري است و من در جريان آن نبودم. بحث ما طلبهايي بود كه شهرداري بابت كاربري از دستگاههاي دولتي دارد و طلبهايي كه دولت از شهرداري دارد.
شايد يادتان باشد زماني كه ايشان شهردار شده بود، منجر به اين شد كه ديگر شهردار در جلسات هيات دولت شركت نميكرد ولي براي ارتباط دولت با شهرداري و حل و فصل مسائل فيمابين من انتخاب شدم و من هم قبول كردم. جلسات زيادي هم با آقاي احمدينژاد داشتم. چند جلسه من رفتم دفتر ايشان. چند جلسه ايشان تشريف آوردند وزارت اقتصاد و با هم اين كار را پيش ميبرديم. صورتجلسه كرديم. گفتيم طلبها و بدهيها را ليست كنيم. آنهايي كه اختلافي نيست مشخص كنيم و آنهايي كه محل اختلاف است يك تيم بگذاريم ببينيم سر چه موضوعاتي است و بعد ببينيم چطور ميتوان آنها را تسويه يا تهاتر كرد.
اين رابطه ما واقعا مستقل از بحثهاي حزبي بود و آقاي احمدينژاد هم حتما اين را ميدانست و خودش هم قضاوت ميكرد. حتي زماني كه من از وزارت اقتصاد رفتم آقاي عارف ستادي را راهاندازي كرد به نام ستاد مقابله با حوادث غيرمترقبه. آن موقعي بود كه بحث زلزله مطرح شد. بعد از زلزله بم اين بحث مطرح شد كه بايد براي تهران فكري بكنيم. يك ستاد اين چنيني راه افتاد. مبناي قانوني محكمي هم پيدا كرد. من را هم دعوت كردند كه مسئول اين ستاد بشوم. مسئول ستاد در تشكيلات قانون استخدام كشوري هم سطح وزير تعيين شد.
در آن زمان من قبول نكردم. گفتم عضو ميشوم ولي دبير نميشوم. بدليل اينكه بايد در جلسه هيات دولت شركت كنم. عضو شدم و آقاي صادق بناب هم دبير آن شد. اولين جلسهاي كه در آن شركت كرديم من بحثي را مطرح كردم و گفتم كه آقاي شهردار كجاست؟ دعوت نكرديد؟ گفتند نه. دعوت نكردهايم. من هم گفتم بهرحال داستان زلزله يك بحث است و داستان اختلافات سليقه و گروه و حزب يك بحث ديگر . زلزله بيايد كه به اين چيزها نگاه نميكند. اگر در تهران زلزله بيايد شهردار تهران يكي از اركان مقابله است. اصلا قابل تصور نيست كه ما بگوييم برنامههاي عملياتي مقابله با زلزله را طراحي ميكنيم بدون اينكه شهرداري حضور داشته باشد. بدون حضور شهرداري مقابله با زلزله موضوعيت ندارد. آن موقع ديگر نگاه نميكنند كه چه كسي عضو كدام حزب است و چه كسي عضو كدام گروه. شهردار چه حزبي است و ديگري چه حزبي . بيشترين نگراني هم در مورد تهران بود كه الحمدلله تا الان خدا لطف كرده و نگذاشته كه اين اتفاق بيفتد.
آقاي عارف گفتند حرفت درست است. تو از طرف اينجا مامور، برو شهردار را دعوت كن. كه من گفتم باشد. تنها كسي كه در دولت قبلي هم اين امكان ارتباط را با آقاي احمدينژاد داشت من بودم. حتي بعد از رفتن از وزارت اقتصاد. رفتم زنگ زدم با آقاي احمدينژاد. دفترشان جلسه گذاشتم و گفتم كه قضيه اين طور است. همين حرف را به او هم گفتم. گفتم شما بايد در جلسات ستاد حوادث غيرمترقبه حضور داشته باشيد. هر جلسه ديگري را اگر نميرويد اين يكي را بايد بياييد. اين كار،كار شماست. نميشود شما يك كار مستقل انجام دهيد و دولت يك كار ديگر. لحظهاي كه در تهران زلزله بيايد - كه خدا كند هيچ وقت نيايد - امكان ارتباط برقرار كردن و هماهنگيها نيست ولو همدلي هم باشد. بايد يك كارهايي از قبل شده باشد. آن لحظه شرايط بحراني است.
خلاصه گفتم شما بايد در اين جلسات حضور داشته باشيد. ايشان هم قبول كردند. همان جا هم به من گفتند كه بيا كمكم كن و مشاور باش. من هم گفتم در اين يك ساله نميخواهم هيچ كاري بكنم. ولي همفكري ميكنم. جلسه بعد آقاي احمدينژاد را آنجا برديم. تشريف آوردند و همه هم استقبال كردند.اينطور شد كه آقاي احمدي نژاد عضو آنجا شد.
آقاي حسيني كه هنوز هم فكر كنم در شهرداري باشد مسئول حوادث غيرمترقبه شدند . خيلي كارهاي خوبي هم كردند.ايشان معاون شهرداري بود. خيلي آدم خوشفكر، باسواد و جوان و با ضريب هوشي بالايي بود.آقاي حسيني شكل اين ستاد را عوض كرد.
صادق بناب هم كه دبير اين ستاد شده بود مثل من اهل هيچ حزب و گروه و دستهاي نبود. به راحتي با شهرداري ارتباط برقرار كرد و الحمدلله بركات خوبي از اين كار حاصل شد.
ميخواهم بگويم آقاي احمدينژاد با شناختي كه از دولت قبلي ، عملكرد من و غير جناحي و غير سياسي بودن من داشت من را انتخاب كرد.
با آن شناخت و با شناختي كه از فكرهاي بانكي من خصوصا در دورهاي كه بانك توسعه صادرات بودم، من را دعوت كرد تا به بانك مركزي بروم، زماني كه بحث تحول بانكي شده بود.
شما ميگوييد چرا قبول كردي؟ او شناخت شخصي داشت. در دوره آقاي خاتمي و يك دوره دو ساله در دولت نهم. در بانك توسعه صادرات هم وقتي رفتم مواجه شدم با تعداد زيادي قول و قرار دولت ايران. اين قول و قرارها به دولتهاي كشورهاي ديگر داده شده بود . همهاش هم انجام نشده باقي مانده بود. آنهايي را كه انجام شدني بود و منطقي داشت به آنها شكلي دادم و به جريان انداختم. الان هم در حال اجراست. آقاي احمدينژاد بواسطه كاري كه در بانك توسعه صادرات انجام شد اعتماد پيدا كرد.علاوه بر آن با نظرات و ايده هايي كه در جلسات تحول بانكي و اصلاح ساختار بانكها مطرح مي شدآشنا شده بود. در مجموع به اين جمعبندي رسيد كه بنده را دعوت كند.
*احمدي نژادبرنامه ام را براي بانك مركزي قبول كرد
فارس:از شما براي رياست كلي بانك مركزي برنامه هم خواست؟
مظاهري:وقتي كه از من دعوت كرد، دو برنامه چند صفحهاي به ايشان دادم.ايشان هم برنامه ها را خواند و قبول كرد.
فارس: در مورد نرخ سود بانكي نظرتان را صراحتا گفته بوديد؟
مظاهري: در برنامههاي پيشنهادي بود. كل برنامه وجود دارد.اصلا علت اينكه رياست كل بانك مركزي را قبول كردم اين بود كه برنامههايم را آقاي احمدي نژاد قبول كرد. وقتي اين را پذيرفت آقاي شيباني هم كارش را خاتمه داده بود. بنده هم گفتم با توجه به اين كه برنامه هايم را قبول كرديد ميپذيرم.
فارس: آقاي شيباني هم در جريان اين تغيير بود؟
مظاهري: بله.
فارس: مگر دليل برداشتن آقاي شيباني مقاومت ايشان در برابر كاهش نرخ سود بانكي نبود؟
مظاهري: من دليل آن را نميدانم. علت اين مسئله را يا خود آقاي شيباني بايد بگويد يا آقاي احمدينژاد.
فارس: پذيرفتن برنامه شما توسط آقاي احمدينژاد يعني تغيير 180 درجه اي سياستهاي ايشان نسبت به بانك.
مظاهري: نميدانم معني اين قضيه چيست.اين برداشت شما است.
فارس:شما بگوييد سياست آقاي احمدينژاد در مورد بانكها چه بود؟
مظاهري: خودشان بايد بگويند.
فارس: شما چه ارزيابي از نگاه ايشان داريد؟
مظاهري: در چه مقطعي؟ براي مقطع فعلي يا اول دولت؟
فارس: از همان ابتدا كه شما آمديد.
مظاهري:در ابتدا دولت يك جور بود. اما زماني كه به بنده گفت بيا ، گفتم كه مطالبم را مينويسم. مطالبم را نوشتم و به ايشان دادم، تاييد كردند. ما هم براي اجراي آن رفتيم.
فارس:اما هيچ وقت چه قبل از آمدن شما به بانك مركزي و چه بعد از آن، نظر آقاي احمدينژاد در مورد سيستم بانكي تغيير نكرد.ادبيات ايشان نشان مي داد .احمدي نژاد هميشه بخش عمده اي از مشكلات اقتصادي را ناشي از عملكرد ضعيف بانكها ميدانند.
مظاهري: برنامههايي را كه نوشتم به شما ميدهم. چيز محرمانهاي نيست. اين برنامه در حد سواد آن روزم كامل و قابل ارائه است. همان بستهاي است كه در مقياس كوچكتري در بانك توسعه صادرات آن را اجرا كردم و ايشان همان موقع هم حمايت كرد. واقعا اگر حمايت ايشان نبود هيچ كدام از آن كارها در بانك توسعه صادرات انجام نمي شد. كوچكترين آنها افزايش سرمايه بانك بود.
اين برنامه را هم كه دادم ايشان گفتند قبول است و ما هم رفتيم بانك مركزي و يا علي گفتيم.
فارس:يك تحليل در مورد آوردن شما به بانك مركزي فشارزياد نقدينگي و تورم بود.شايد در آن شرايط آقاي احمدي نژاد به اين نتيجه رسيده بود كه شما مي توانيد اين رشد نقدينگي را كنترل كنيد.
مظاهري: بله، اين هم بود. ولي توجيه اينكه چرا ايشان دعوت كرد؟ را از من نپرسيد. نميتوانم بگويم. از ايشان بپرسيد. در آن شرايط سياستهاي بشدت انبساطي كه من اسم آن را سياستهاي انبساط انفجاري يا انفجار انبساطي گذاشتهام، در دو سال اول انجام شد. عليرغم اينكه بعضي از اعضاي دولت كه مدعي اين سياست بودند تورمي بودن آن را نفي ميكردند، بعدا با آن مواجه شدند. نفي كردن واقعيت كه ممكن نيست. واقعيتهاي اجتماع چيزي است كه با نفي آن توسط افراد منتفي نميشود.
با نفي آنها تورم كنترل نشد. تورمي پيش آمد كه دامن همه را گرفت و مردم هم بيشترين صدمه را ديدند. بالاخص مردم كمدرآمدي كه همه اين كارها در واقع به خاطر آنها انجام شد.
آقاي احمدينژاد هم حتما متوجه اين شده بود. اما اين كه براي كنترل تورم اينجانب را انتخاب كردند، من نميتوانم بگويم آقاي احمدينژاد بايد بگويد. در مورد كنترل نقدينگي به بنده چيزي نگفتند اما در مورد كنترل و مهار تورم حتما جزء برنامهها و خواستههايشان بود. به آقاي احمدي نژاد گفتم كه دليل بزرگ اين تورم همان نقدينگي است كه در حال تزريق به اقتصاد است. گفتند اگر دليلش اين است بايد كنترل كنيم.
البته آن مقطع كه من به بانك مركزي رفتم در داخل دولت ذهنيت اين بود كه تورم ربطي به نقدينگي ندارد.
*داودي رابطه بين تورم و نقدينگي را رد كرد
فارس: معتقد به تورم وارداتي بودند؟
مظاهري: نه. اصلا آن موقع هنوز كالاهاي وارداتي هم گران نشده بود. در چند ماهه اخير اين جوري شد.
فارس: اما سال گذشته آقاي داودي در يكي از سخنراني هاي خود دليل عمده تورم موجود را وارداتي عنوان كرد.
مظاهري: مرداد و شهريور 86 تورم وارداتي معني نداشت. از بهمن و اسفند يا ماههاي اول سال 87 اين مسئله معني پيدا كرد. آن موقع سوخت و مواد غذايي افزايش چنداني نداشت. آنها تحليلهاي ديگري ميكردند. ميتوانيد پاي صحبتهاي آقاي داودي بنشينيد و از ايشان بپرسيد. ولي آقاي دكتر داودي به عنوان مغز متفكر اين بحث رابطه بين نقدينگي و تورم را نفي ميكردند . آقاي احمدينژاد هم قضاوتي در اين موضوع نداشتند كه واقعا بايد آن را نفي كرد يا نه. ولي ميدانستند كه تورم را بايد كنترل كرد.
فارس: فكر نميكنيد در كنترل نقدينگي دچار افراط و تفريط شديد؟
مظاهري: نه دچار افراط نشديم. من هنوز هم از كاري كه انجام شد دفاع ميكنم.در شرايطي آقاي داودي و بعضي دوستان ديگر رابطه بين نقدينگي و تورم را نفي ميكردند بعد از انكه ما تصوير روشني از رشد نقدينگي و دليل اصلي ان كه اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي بود نشان داديم اين حرف مطرح شد كه جلوي آن را بگيريد. به طور خاص آقاي دكتر شرافت و آقاي داودي (در حد كمتر) گفتند جلوي اين مسئله را بگيريد. ديگر به بانكها پول ندهيد و اين پولي را هم كه دادهايد همهاش را پس بگيريد. يعني همان 6 هزار ميليارد تومان اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي.اين اضافه برداشت تا پايان سال به 8 هزار ميليارد تومان رسيد. با كنترلهايي كه ما ايجاد كرديم روند روبه رشد اضافه برداشتها تا حدودي كنترل شد و از 6 هزار ميليارد تومان وسط سال به 8 هزار ميليارد تومان در پايان سال رسيد. يعني فقط 2 هزار و 200 ميليارد تومان اضافه شد.
نكته اين بود كه آقاي شرافت و دوستان همفكر ايشان ميگفتند كه اين 8 هزار ميليارد تومان را هم از بانكها پس بگيريد و بانكها خودشان بروند هر طوري كه ميخواهند مسئله را حل كنند.
فارس:اين سياست كه خيلي سختتر از آن چيزي بود كه شما در نظر داشتيد و اجرا كرديد.پس گرفتن 8هزار ميليارد تومان از بانكها كار ساده اي نيست.فعاليت انها را قفل مي كند.
مظاهري: حتما همين طور است. ما يك سياست انبساطي متعادل را اجرا كرديم. 6 هزار ميليارد تومان وسط سال1386 به مبلغ 8 هزار و 800 تا در انتهاي سال رشيد. اين رقم تا زماني كه بنده از بانك بيرون آمدم 13 هزار ميليارد تومان شد. البته آقاي صمصامي ميگفت اين رقم 8 هزار ميليارد تومان بوده كه شده 20 هزار تا. او با يك محاسبه ديگر ميگفت. در واقع خطهاي اعتباري را هم وارد اين بحث ميكرد. مهم نيست. چه 8 هزار آقاي صمصامي كه شده باشد 20 هزار و چه 6 هزار تاي اضافه برداشت كه شده باشد 13 هزار، ما يك سياست انبساطي متعادل و متناسب با نياز و تعهدي كه نظام بانكي به مردم در داخل و خارج داشت دنبال كرديم، البته با يك انضباط مشخص.
فارس: در ابتداي سال چقدر بود؟
مظاهري: تا آنجا كه به ياد دارم، اول سال 1386، حدود 3 هزار و 700 ميليارد تومان بود.
فارس: با روندي كه خودتان گفتيد رشد اضافه برداشتها از خزانه بانك مركزي در نيمه دوم سال يعني با ورود شما به بانك مركزي بيشتر شده.
مظاهري: بله. اين مسئله تازه به مرحله رشد فزاينده خود رسيده بود.ابتداي رشد تصاعدي آن بود. تازه شيب منحني آن زياد شده بود . بهر حال شيبي كه آنها پيش گرفته بودند اگر جلوي آن گرفته نميشد حتما تعداد بسيار زيادي از مردم به دليل تورم ناشي از آن رنج ميبردند.
من اين منحني و روند قبل و بعد آن را با توجه به اقداماتي كه در حال اجرا بود در قالب جداول و نمودارهايي تهيه كردهام و الان هم موجود است.
اين كار چند مرحله داشت. يك مرحله اين بود كه رابطه نقدينگي و تورم نفي ميشد. مرحله بعد زماني بود كه رابطه نقدينگي و تورم مشخص شد و رشد نقدينگي هم نشان داده شد. شايد اولين بار من اعداد اين رشد را درآوردم. هم در دولت گفتم و هم در مصاحبه گفتم كه 70 هزار ميليارد تومان نقدينگي به 140 هزار ميليارد تومان رسيده است.
70 هزار ميليارد تومان نقدينگي ظرف 40 سال ايجاد شده بود و 70 هزار ميليارد تومان ظرف دو سال. در دوره اول يعني از زماني كه بانك مركزي تاسيس شد، انقلاب داشتيم، جنگ داشتيم، زمان شاه نفت 2 دلاري شده بود 12 دلار. تورم 12 درصدي سالهاي 52 تا 57 بوده، تورم انقلاب، تورم جنگ، تورم بازسازي كشور، سياستهاي اصلاح ساختاري و تغيير نرخ ارز همگي با هم جمع شده و در مردادماه 84 تبديل به حدود 70 هزار ميليارد تومان نقدينگي شد.اين رقم در مردادماه 86 تبديل به حدود 140 هزار ميليارد تومان شده است.
ادامه اين روند هم با شيبي كه گرفته بود در آخر سال 86 به بيش از 300 هزار ميليارد تومان ميرسيد. منحني و محاسبات اقتصادي چنين رقمي را نشان ميداد. بر اساس محاسبات دقيق اگر روند قبلي ادامه پيدا مي كرد انتظار تورمي فزاينده با همه تبعات قابل پيش بيني و فروپاشي اقتصادي را بايد مي داشتيم.
عمده اين نقدينگي هم به دليل اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي و تسهيلات دهي آنها ايجاد مي شد.
فارس:بانك مركزي دلارهاي نفتي را به بانكها ميداد؟
مظاهري: نه. اصلا به دلار نفتي ربطي ندارد.
فارس: پس اين نقدينگي را چطور به بانكها ميداد؟
مظاهري: بانك مركزي نقدينگي ايجاد ميكند. تعبير من در مورد خلق پول بانك مركزي اين است. بانك مركزي براي ايجاد پول نياز به جذب سپرده ندارد. بانكها در خلق پول عين سد كرج يا زايندهرود عمل ميكنند. پشت سد آب جمع ميشود و به اندازهاي كه جمع ميشود با يك نسبتي از زير آن خارج ميشود. اگر آبي پشت آن جمع نشود هيچ موقع از زير آن هم خارج نميشود.
اما چشمه نياز به جمع شدن آب در جايي ندارد. از زير زمين ميجوشد. هر چقدر آب از دل زمين ميجوشد به ميزان آب روي زمين اضافه ميشود.
به همين دليل پولي كه بانك مركزي ميدهد مثل آب چشمه است. اضافه ميشود. بدون اينكه لازم باشد از جايي گرفته باشد.
تعبير ديگر من اين است كه هر كدام از انسانها جلوهاي از خلاقيت خدا هستند. و جلوههايي از ويژگيهاي او را دارد. بانك مركزي يك سازماني است كه بلاتشبيه و در يك مقياس كوچك اگر بخواهيم فرض كنيم، در نظام اقتصادي داراي جلوه اي از خلاقيت خداوند است "فاذا أراد شيئا أن يقول له كن فيكون". به محض اينكه ميگويد باش ميشود.بايد در بانك مركزي فعاليت كنيد تا آنرا لمس كنيد.
فارس: يعني اين پول وجود خارجي ندارد.
مظاهري: اصلا پرداخت پول توسط بانك مركزي نياز ندارد. نياز به سپرده قبلي ندارد. ولي بانكهاي تجاري و تخصصي بايد سپرده داشته باشند. بانكها مثل كارخانه هستند.
فارس: مگر اين بانكها پول نميخواهند؟
مظاهري: خلق پولي كه توسط بانك مركزي صورت مي گيرد احتياج به پشتوانه ندارد. فقط يك اراده ميخواهد. اين ويژگياي است كه بانكهاي مركزي دنيا همه دارند. هر كشوري در دنيا يك بانك مركزي دارد. آن بانك مركزي هم اين ويژگي را دارد.
فارس:اين خلق پول نبايد قاعده داشته باشد؟
مظاهري: هر كس در هر جايي كه تواني دارد يك قاعدهاي هم دارد كه بايد آن را رعايت كند.
بانك مركزي اين توان را دارد. به همين دليل بانك مركزي حساس است. بنابراين نبايد غيرما وُضع از اختيارش استفاده كند. ولي اين اختيار را دارد. هيچ چيز هم نياز ندارد. اين ويژگياي است كه بانكهاي مركزي دارند.
الان به آقاي بهمني بگوييد هزار ميليارد تومان بايد در حساب فلان فرد باشد. همين الان به حساب ميآيد. اصلا احتياجي ندارد كه پولي در بانك مركزي سپردهگذاري شود. به محض اينكه ايشان تصميم بگيرد، ابلاغ كند و دكمه را بزند هزار ميليارد تومان به حساب فرد منتقل مي شود.
اين ويژگي بانك مركزي است. اگر چنانچه بانكداري الكترونيكي باشد اين هزار ميليارد تومان در كامپيوتر وارد مي كند و دكمه را فشار ميدهد و انجام ميشود. ولي من اين را زماني خودم لمس كردم كه بانكداري الكترونيك نبود. همين كاغذها بود. مهر را كه روي كاغذ ميزنند، ميشود هزار ميليارد تومان پول.
* دليل اضافه برداشت بانكها
فارس:دليل اضافه برداشت بانكها چه بود؟
مظاهري: 6 هزار ميليارد تومان اضافه برداشت بانكها از بانك مركزي ناشي از تعهداتي بود كه بانكها براي دادن اعتبار به مردم داشتند. اين تعهدات از منابع خودشان بيشتر بود. كمبودش را از بانك مركزي جبران مي كردند. بانك مركزي هم طبق روال و قاعدهاي كمبود اعتبار بانكها را تامين ميكند.
فارس: به هر حال اضافه برداشت هم قاعده و قانون دارد.
مظاهري: بله. به اضافه اينكه يك پارامتر بازدارنده دارد. بانكها بايد به ازاي اين اضافه برداشتها به بانك مركزي 34 درصد جريمه پرداخت كنند. ميگويد بانكي اگر با كمبود اعتبار مواجه شد ميتواند از بانك ديگري قرض كند، ميتواند تبليغ كند و از مردم سپرده ويژه بگيرد. همين تبليغاتي كه براي جذب سپردههاي ويژه انجام ميدهند. آنجايي كه ديگر نتوانستند از جاي ديگري تامين كنند ميتوانند از بانك مركزي بگيرند كه البته هزينه آن بالاتر از همه است. نرخ اين اضافه برداشت در همه جاي دنيا آن قدر بالا است كه هيچ بانكداري نگيرد مگر اينكه براي رفع نيازهاي خيلي فوري و حاد باشد.
حالا چه شد كه اين وضعيت پيش آمد و بانكها به صورت نامحدود به برداشت از خزانه بانك مركزي روي آوردند. وضعيت بانكها مانند افرادي شده كه در جهنم هستند و ميگويند "هل من مزيد". هر چقدر ميگوييم تمام شد ميگويند باز هم اگر پول داريد بدهيد. حالا نميدانند اگر باز هم بگيرند دارند آتش جهنم را تندتر ميكنند.
علت افزايش اضافه برداشت ،مجبور كردن بانكها به دادن تسهيلات بود. توجه نكردند كه آيا بانكها براي اين كار منابع دارند يا خير. زماني كه بانكها شروع به پرداخت تسهيلات كردند، پول كم آوردند و زماني كه كم آوردند سراغ بانك مركزي آمدند.به همين دليل 3 هزار ميليارد تومان به 6 هزار ميليارد تومان رسيد و هر روز هم درخواستها براي اضافه برداشت زياد مي شد.
يكي از چيزهايي كه براي من بسيار مهم بود و به آن توجه ميكردم اين اضافه برداشتها بود.هر روز آمار ميگرفتم . با توجه به روند اين اضافه برداشتها توضيح دادم كه اگر اين روند با همين منوال پيش برود تا آخر سال ميزان اضافه برداشت بانكها به 40 هزار ميليارد تومان خواهد رسيد. البته آقاي صمصامي ميگفت الان به 20 هزار ميليارد تومان رسيده و ما ميگوييم به 13 هزار ميليارد تومان. ما اضافه برداشتها را ميگوييم. آنها يك خط اعتباري ديگر هم دارند كه آن را هم اضافه ميكنند.
به هر حال اگر به اين عدد ميرسيديم با وجود اينكه بانكها پول را تقسيم ميكردند اين پول خودعامل افزايش نقدينگي ميشد و به حدود 300 تا 320 هزار ميليارد تومان ميرسيد.
فارس: در برنامه اخير بانك مركزي 4 راه حل براي كاهش ميزان اضافه برداشت بانكها ارائه شد. نظرتان در مورد توانايي اين راهكارها براي مقابله با مشكل فعلي نظام بانكي چيست؟
مظاهري: اينها دو بحث است. يكي اينكه به هر حال بانكها دچار چنين مشكلي شدند. البته جلوي بدتر شدن اين مشكل را گرفتهايم. دليلي هم كه اضافه برداشت از 6 هزار ميليارد تومان به 8 هزار ميليارد تومان رسيد اين بود كه بانكها منابع نداشتند كه كارهاي جاريشان را انجام دهند و اين كارها متوقف بود. پول نداشتند كه به ما بدهند و اسكناس بخرند تا شب عيد در شعبشان به مردم پول بدهند. اگر اين پول را نميداديم و اين رقم به 8 هزار ميليارد تومان افزايش پيدا نميكرد بانكها با كمبود منابع پولي مواجه ميشدند .اين مشكل حتي در تامين اسكناس مورد نياز شب عيد مردم هم خودش را نشان مي داد.
سكه هم يادتان هست. اوايل اسفند 86 در يك دوره چند روزه قيمت سكه به 300 هزار تومان رسيد. ما كه سكه كم نداشتيم. من در يك دوره دو سه ماهه 2 ميليون و 500 هزار سكه زده بودم. چون دولت قرار بود 200 هزار تومان عيدي كاركنان را سكه بدهد. ما هم يك مقدار طلا داشتيم. رفتيم سكهها را زديم تا اگر خواستند به كارمندها سكه بدهند به اندازه كافي موجود باشد. بعدا گفتند اين تصميم منتفي شده و پول ميدهيم.
ما به اندازه كافي سكه داشتيم و در آن زمان اصلا بحث كمبود سكه و طلا مطرح نبود. اما بانكها ميبايست به ما پول ميدادند و سكه را ميگرفتند تا به مردم بدهند. پول اين كار را هم نداشتند. بعد من آمدم گفتم فشار عرضه و تقاضا نبايد باعث افزايش قيمت شود. بهرحال سكه ها را به بانكها دادم .
فارس :به چه ميزان؟
مظاهري: 120 ميليارد تومان سكه به بانكها داديم. پولش را هم نگرفتيم. بعدا 40ميلارد تومان آنرا گرفتيم و 80 هزار ميليارد تومان انرا هم جزء اضافه برداشتها گذاشتيم. زماني كه سكه را داديم و فروختند، پولي را كه از مردم گرفته بودند صرف تعهداتشان كردند و دوباره به مردم دادند. اين جور نبود كه همه پولشان را به ما بدهند.
فارس:تعهدات بانكها و اضافه برداشتشان از بانك مركزي از كجا ناشي شد؟ اجبار دولت يا عملكرد نامناسب خود آنها؟
مظاهري:هر دو. اجبار دولت و سقف بالاي تعهداتي كه بانكها براي خود ايجاد كرده بودند. سررسيد اعتبارات اسنادي بانكها هم نزديك شده بود. خيلي از اين مسائل ناشي از سررسيد اعتبارات اسنادي بانكها بود . الان هم همين اتفاق در حال رخ دادن است. بانك اعتبار اسنادي باز كرده. كالا از خارج آمده و بايد ارز را به فروشنده بدهد. از كجا بايد ارز بخرد؟ از بانك مركزي. چه جوري؟ ريال را بايد يا از مشتري بگيرد يا خودش بياورد به ما بدهد و ارز را بگيرد به مشتري خارجي بدهد. بانك ميآيد ميگويد ما ريال نداريم. ارز را به ما بده اما ريالش را از ما نگير. ما هم گفتيم نميشود، بايد ريالش را بدهيد. به سختي جلوي بانكها ايستاديم. بعضي از بانكها تعهداتشان به روز چهاردهم رسيد.يعني زماني كه ديگر نكول ميشد، آن موقع به آتها پول داديم. قريب 800 ميليارد تومان براي اسكناس شب عيد به بانكها پول داديم كه پول آن را هم نگرفتيم.از آن 8 هزار و 800 ميليارد تومان 800 ميليارد تومان فقط اسكناس شب عيد بود. حدود هزار و 700 تا دو هزار ميليارد از آن ارزي بود كه به بانكها داديم و ريالش را هم نگرفتيم .براي اينكه بتوانند از پس اعتبارات اسناديشان بر بيايند.
اينكه چرا اين تعهدات ايجاد شد دليلش همان است كه من براي آقاي احمدينژاد نوشتهام. من اسم آن را "يك اشتباه كوچك بزرگ" گذاشتهام.
*اشتباه "كوچك بزرگ"
فارس:به چه معني؟
مظاهري:اشتباه كوچك بزرگ هماني بود كه من روزهاي اولي كه به دولت رفتم با آن مواجه شدم. آقاي احمدينژاد در يك جلسه هيات دولت گفت كه مانده اعتبارات بانكها 140 هزار ميليارد تومان است و دو بار در سال ميچرخد، با اين حساب نقدينگي ميشود 280 هزار ميليارد تومان. 70 هزار ميليارد تومان از اين رقم را اينجا كه ما ميگوييم بدهيد و 210 هزار ميليارد تومان را بانكها هر كاري كه خودشان ميخواهند بكنند.
بعد من در مورد اين مسئله يكي دو با مصاحبه كردم. گفتم اولا دو بار در سال نميچرخد. ايشان ميگفت: "دو بار در سال ميچرخد. فلان كس فاميل ماست، همسايه ماست از بانك پول ميگيرد و دو بار در سال ميچرخاند."
من گفتم اينكه فاميل شما مثلا 10 ميليون تومان از بانك وام ميگيرد و دو بار در سال ميچرخاند يك بحث است، 140 هزار ميليارد تومان مانده بدهي مردم به بانكها يك بحث ديگري است. اين دو بار در سال نميچرخد. من يك رودخانه كشيدم گفتم اين 140 هزار ميليارد تومان. اين ميزانش معوق است كه اصلا نميچرخد. رودخانه يك مقدار باريكتر شد. اين قدرش بدهي دولت است. يه خورده باريكتر شد. اين قدرش سود سالهاي آتي است. يك مقدار باريكتر شد. اين قدر چيز ديگر، اين قدر چيز ديگر ... همه اينها را پاي تخته كشيدم. هر انشعابي كه از اين رودخانه بيرون ميآمد، كوچكتر ميشد. در نهايت ماند 18 هزار و 500 ميليارد تومان.
30 هزار ميليارد تومان سرمايه در گردش واحدهاي توليدي موجود بود كه آنجا ما بحث واحدهاي موجود و اشتغال موجود را مطرح كرديم. اينها ميگفتند نه از واحدهاي موجود بگيريد و بدهيد به واحدهاي جديد.
فارس: منظور بنگاههاي زودبازده بود؟
مظاهري: بله. آقاي احمدينژاد ميگفت ايرانخودرو. ميگفت چرا 3 هزار ميليارد تومان دست ايرانخودرو است. ما ميگفتيم 3 هزار ميليارد تومان دست ايران خودرو است، الان نميشود اين ميزان پول را از اين شركت پس گرفت. وقتي ماشينش را فروخت پول بانك را پس ميدهد. ولي بايد دوباره بگيرد و ماشين توليد كند. مگر اينكه سرمايهاش اضافه شود يا اتفاقات ديگري بيفتد كه در طرح نجات بود.
ولي استدلال اين بود كه اين پول دو بار در سال ميچرخد. با اين فرض 70 هزار ميليارد تومان تعهد جديد براي بانكها ايجاد كردند. در حاليكه 18 هزار و 500 ميليارد موجودي آنها بود.
اين اعداد را كه ارائه دادم گفتند اين عددها قابل بحث است. گفتم خوب بحث ميكنيم. البته الان آن گزارش را در قالب يك اسلايد به صورت دقيق و با نمودار و تجزيه و تحليلهاي قابل ارائه درآوردهام.
در كميسيون نظارت هم اين بحث را مطرح كرديم. در باره تمام موارد بحث كرديم. در مورد ميزان سود سالهاي آتي، معوقات و همه نكاتي كه در آن وجود داشت بحث كرديم و محاسباتمان را ارائه كرديم. بعد كم و زياد شد . گفتيم عددش را درست ميكنيم . در نهايت رسيديم به 19 هزار و 500 ميليارد تومان.
يعني توان اعطاي تسهيلات جديد بانكها 19 هزار و 500 ميليارد تومان بود ولي در مقابل 70 هزار ميليارد تومان براي آنها تعهد ايجاد كردند. اين بود داستان "اشتباه كوچك بزرك".
درجلسه كميسيون نظارت مسولين گفتند 19 هزار و 500 ميليارد تومان منابع بانكها است كه سالي دوبار مي چرخد .اعدادي كه من بدست آورده بودم را يك مقدار كم و زياد كرده بودند.آقاي احمدينژاد بود. من در همان جلسه گفتم. بقيه هم بودند. گفتم به خاطر هزار ميليارد تومان هيچ معاملهاي را به هم نميزنم. هزار ميليارد تومان كه در بين اين ارقام، عددي نيست. قبول؛ همان 19 هزار و 500 كه شما ميگوييد. چون بحث ما اختلاف بين 18 هزار و 500 با 19 هزار و 500 نيست. 500 ميليارد تومان هم به آن اضافه كنيد، 20 هزار ميليارد تومان. مبنا را 20 هزار ميليارد تومان بگذاريد. چرا 70 هزار ميليارد تومان گذاشتهايد؟
قبول كنيد.اختلاف بر سر 18 هزار و 500 يا 19 هزار و 500 ميليارد تومان من از يك طرف و از طرف ديگر 280 هزار ميليارد تومان آقاي داودي بود كه مي گفت بانكها ميتوانند ورام بدهند. اين 280 هزار ميليارد تومان اشتباهي است كه متوجه نيستند چه ابعادي دارد . اشتباه كوچكي بود كه ابعاد بزرگي به همراه داشت.
فارس:مناقشه اصلي شما با وزارت كار در باره ميزان تسهيلات پرداختي بانكها به بنگاههاي زود بازده در مقايسه با كل تسهيلات پرداختي آنها است. چقدر از تسهيلاتي پرداختي بانكها مربوط به بنگاههاي زودبازده بود؟غير از بنگاههاي زودبازده، جاهاي ديگري هم بانكها مجبور به وام دادن بودند؟
مظاهري: ليست اين موارد موجود است.
فارس:اگر نمي خواهيد آمار بدهيد برويم سراغ مبحث اختلافات شما با آقاي صمصامي.مبناي اختلاف شما با ايشان چه بود؟
مظاهري: كدام اختلاف؟
فارس: در مورد بحث تعيين نرخ سود بانكي آقاي صمصامي با شما اختلاف مبنايي داشت.
مظاهري: بله. من يك اختلاف اصلي با آقاي صمصامي دارم و آن اختلاف سن است و تجربه. من نزديك 56 سال سن دارم و ايشان خيلي جوانتر هستند. من يك خورده يك جاهايي كار كردهام و او كمتر كار كرده. اختلاف اصلي ما اين است.
فارس:جداي از اين اختلافاتي كه اشاره كرديداعتقاد ايشان در مورد نرخ سود بانكي دقيقا برخلاف نظر شما بود.
مظاهري:همين مسائلي را كه گفتم در نظر بگيريد. ايشان ميگويد بين نرخ سود بانكي و تورم هيچ رابطهاي نيست. بعد از بحثهايي كه داشتيم آمد مصاحبه كرد كه ما در كميسيون اقتصاد بررسي كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه هيچ رابطهاي بين نرخ سود بانكي و تورم نيست.
من يادداشتي به ايشان دادم. نوشتم كه آقاي صمصامي شما جوان خوبي هستي، پرانرژي هستي، سعي كن مسائل را يك مقدار با عبارات دقيقتري بگويي. من اگر جاي تو بودم ميگفتم كه ما جلسه گذاشتهايم و بررسي كردهايم، رابطهاي بين اينها پيدا نكردهايم. اينكه حكم كني رابطهاي نيست خيلي ادعاي بزرگي است. اما اينكه بگويي من رابطهاي نديدم عيبي ندارد. اين اتفاقا نقطه شروع خوب تكامل است كه آدم دنبال چيزي بگردد و پيدا نكند. بعد دوباره بيشتر بگردد بلكه خدا به او كمك كند و رابطه و تعامل بين آنها را پيدا كند.
فارس: آقاي صمصامي تا چه ميزان تحت تأثير عقايد و تفكرات آقاي داودي بود؟
مظاهري: همه شاگردها تحت تأثير استادشان هستند.
*ماجراي نرم افزار وزارت اقتصاد و آمار اشتباه
فارس: ماجراي درگيري و مشاجره شما با ايشان چه بود؟
مظاهري: مشاجره و درگيري به آن معني كه آقاي ... نوشته بود حتما درست نبود. داستان كاملش اين بود: زماني كه آقاي صمصامي سرپرست وزارت اقتصاد شده بود اطلاعات بانكها را به صورت بيسيم جمع كرد. من گفتيم اين كار درست نيست و اطلاعات سيستم بانكي را نبايد به اين شيوه جمعآوري كرد. اين را چند جا گفتم. بالاخره جمعبندي اين شد كه حرف ما درست است . بايد نظمي براي جمعآوري اين اطلاعات در بانك و استفاده از آن وجود داشته باشد. همه جاي دنيا هم اين كار انجام ميشود. دولت بايد اين اطلاعات را داشته باشد، حرفي نيست. همه جا هم دارند. ولي يك نظمي بايد داشته باشد. نظمش هم اين است كه بانك مركزي جايي است كه اطلاعات بانكي همه افراد را به صورت سيستماتيك جمعآوري ميكند. آن وقت اگركسي متهم بود و از قوه قضائيه استعلام شد يا ماليات نداده بود و يا به صورت موردي كسي متهم به پولشويي بود اطلاعاتش در اختيار مراجع قضايي قرار گيرد ولي صمصامي خلاف اين رويه عمل كرد.
فارس:اطلاعاتي كه در قم از بانكها ارائه، ناشي از همين اطلاعاتي بود كه آقاي صمصامي تهيه كرده بود؟
مظاهري:اطلاعاتي كه قم ارائه شد غلط بود. وزارت اقتصاد اين اطلاعات را جمع كرد. آقاي صمصامي اين اطلاعات را داده بود. ما هم گفتيم غلط است. در يك جلسه گفتم امكان ندارد يك خانم به عنوان يك فرد حقيقي 180 ميليارد تومان از بانك تجارت تسهيلات گرفته باشد و ما در بانك مركزي نفهميده باشيم. امكان ندارد. حتما ميآيند تاييد ما را ميگيرند. يك آقايي را هم گفتند 800 ميليارد تومان گرفته.
فارس: جريان نرم افزار وزارت اقتصاد چه بود؟
مظاهري:اينكه نرم افزار مربوط به وزارت اقتصاد بود درست است. خود آقاي پورمحمدي كه اين برنامه را ارائه داد گفت اين اطلاعات غلط است و فقط براي نشان دادن ساختار است. تنها يك فايل اكسل بزرگ بود.
فارس: يعني اعداد فرضي بود؟
مظاهري: نه. فرضي هم نبود. داستانش اين بود: از آنجايي كه برنامه تهيه شده به Core Banking ما وصل نيست. اطلاعاتي كه ما در بانك مركزي ميگرفتيم از دفاتر كل بانكها بود. همان جا كه اطلاعات توليد ميشود يك نسخهاش هم در بانك مركزي ميآيد. اينها به بانكها دستور دادند به شعب خود بگويند هر پرداختي كه انجام ميشود روي كاغذ بنويسند و بعد از طريق سيدي به ما بدهند.آقاي صمصامي در آخر انتقال اطلاعات را به صورت بيسيم كرده بود . اولا معلوم نبود كه چقدر از آن درست است و چقدر غلط ،چون به سيستم دفاتر كل بانكها وصل نبود. ثانيا در تايپ مجدد امكان اشتباه وجود داشت.
در جلسه اي كه اين نرم افزار ارائه شد دو سه اشتباه تايپي هم در آن گزارش وجود داشت. اتفاقا بزرگترينش هم مربوط به بانك تجارت بود. از آنجايي هم كه اعداد واقعا بزرگ بودند در همان جلسه كه مطرح شد همه حساس شدند كه چرا به يك نفر 800 ميليارد تومان تسهيلات داده شده. خود آقاي پورمحمدي ك
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]
-
گوناگون
پربازدیدترینها