محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840524311
پيگيري خط امامزدايي توسط برخي كارگزاران دولتهاي سابق
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پيگيري خط "امامزدايي" توسط برخي كارگزاران دولتهاي سابق
روحالله حسينيان تشريح كرد:
شايد در ميان تمامي ويژگيهاي فكري و عملي روحالله حسينيان، دو خصيصه برخورداري از اطلاعات دست اول و نيز اعتماد به نفس، از بارزترينها باشد. او با وجود تمامي تبليغات اصلاحطلبان، شخصيتي نرم و متواضع دارد و به راحتي ميتواند با اصحاب فرهنگ و رسانه ارتباط برقرار كند.
به گزارش رجانيوز، حسينيان در گفتگو با روزنامه وطن امروز نيز به شيوه مألوف خويش، با صراحت سخن گفته است و برخلاف منش پارهاي سياستمداران آينده نگر، هرگز دغدغههاي خود را در موضوع بازگشت اصلاح طلبان به قدرت پنهان نميسازد.
هماينك در آستانه سيامين سالگرد انقلاب هستيم و براي سنجش موفقيتهايي كه به آنها نائل شدهايم، لاجرم بايد عملكردها را با ارزشهاي صدر انقلاب بسنجيم. بعد از پيروزي انقلاب، عملاً چهار مدل حكومتداري داشتهايم. دهه اول دولت موصوف به خدمتگزار كه مسئول آن مهندس موسوي بود كه به شيوه خود و عمدتاً در زمان جنگ فعاليت كرد. در دهه دوم، دولت سازندگي به رياست آقاي هاشمي و دولت اصلاحات با مسئوليت آقاي خاتمي و سرانجام دولت عدالت كه با مسئوليت آقاي احمدينژاد مشغول خدمت است. شما به عنوان فردي كه جداي از فعاليتهاي اجرايي، پژوهشهاي فراواني در زمينه تاريخ انقلاب اسلامي داشتهايد و از نزديك شاهد بسياري از رويدادهاي انقلاب بودهايد، عملكرد كدام يك از اين چهار جريان حكومتداري را به ارزشهاي نخستين انقلاب نزديكتر ميبينيد؟
ظهور و بروز شعارهاي هر يك از اين دولتها تا حد زيادي وابسته به شرايط و مقتضيات زماني و همچنين ضرورتهاي انقلاب بود. درباره شعارهاي دولتها، بحث و انتقادي نداريم، اما در ارزيابي عملكردها، هر چند شخصاً انتقادات زيادي به عملكرد دولت آقاي احمدينژاد دارم، اما سمت و سوي حركت آن را به ارزشهاي اصيل انقلاب، نزديكتر و تا حدودي آن را احيا كننده گفتمان انقلاب ميبينم.
بسياري از مردم دلبسته به انقلاب كه شاهد رويدادهاي 6 سال اخير بودهاند، به ويژه بخشهايي از اعضاي پيكره اصولگرايي، معتقدند اصولگرايان از زماني كه وارد حاكميت شدند، اگر مبدأ اين ورود را انتخابات شوراي شهر بدانيم، به آن ميزاني كه توقع ميرفت، به حفظ وحدت ميان خودشان نائل نشدند و نيز به هر علت، آنگونه كه بايد اعتماد مردم را حفظ نكردند. آيا شما اين تحليل را قبول داريد و در صورتي كه پاسخ شما مثبت است، علل ايجاد اين ذهنيت را چه ميدانيد؟
هر گروهي كه به حكومت ميرسد، در عمل با مشكلاتي مواجه ميشود كه با شعارهايي كه داده تا حدي متفاوت است. شعار دادن شايد راحت باشد، اما هنگام عمل است كه با موانع، سختيها و پيچيدگيها روبهرو ميشويم و مشكلاتي به وجود ميآيد و گاهي از آرمانها و شعارها، عقب ميافتد. شايد اگر از من بپرسيد كه بزرگترين انتقادي كه به عملكرد اصولگرايان در اين مدت از حكومتشان وارد است، چيست، بتوان گفت عدم جاذبه و همگرايي. اين بزرگترين خطايي بود كه متأسفانه در عمل موجب شد نوعي واگرايي ميان نيروهاي اصولگرا به وجود بيايد.
ابعاد اين واگرايي به ميزاني هست كه بشود آن را جمع كرد و در آستانه انتخابات دهم، سر و ساماني به آن داد و اميدي را در دل مردمي كه با فداكاريها و تلاشهاي فراوانشان در 6 سال گذشته از جريان اصولگرا حمايت كردند، پديد آورد؟
قطعاً امكان همگرايي و اتحاد بيشتر وجود دارد. ما اگر قدري از خواستههاي شخصي خود بگذريم و اگر اصولگرايي را يك طيف تعريف كنيم كه در آن از درجه 10 تا 20 وجود دارد ، قطعاً ميتوانيم موجبات همگرايي اصولگرايان را فراهم كنيم.
اشاره كرديد كه دولت نهم را از حيث جهتگيري و نزديك شدن به آرمانهاي انقلاب، از ديگر دولتها شاخصتر ميدانيد. لازمه وحدت ميان نيروهاي اصولگرا را هم گذشتن از خواستهاي شخصي و توجه به منافع جرياني تعريف كرديد. از منظر شما ويژگيها و برجستگيهاي جريان اصولگرايي چيست كه مردم به آنها اقبال نشان دادند و در حال حاضر ضرورت دارد كه گروههاي اصولگرا براي اثبات پايبندي به آن ويژگيها، متحد شوند تا گفتمان اصولگرايي همچنان بر كشور حاكم بماند؟
شاخصه اصولگرايي اتكا بر ارزشهايي است كه انقلاب اسلامي ايجاد كرد. شايد 2 ويژگي از خواص اصولگرايي در عمل باشد. اين ويژگيها عبارتند از استكبارستيزي در سياست خارجي و عدالت محوري در سياست داخلي؛ يكي از لوازم عدالت محوري، سادهزيستي و عدم فاصله ميان نيروهاي كارگزار و مردم است. به نظرم ميآيد اين شاخصهها در دولت آقاي احمدينژاد وجود دارد و مردم هم به همين جهت، بازگشت به خويشتن انقلابي خود را در سال 84 نشان دادند. اگر همه نحلههاي مختلف اصولگرايي، اين ويژگيها را اصل قرار بدهند و روي آن پافشاري كرده و از منافع شخصي خود عبور كنند، قطعاً تحولي ايجاد خواهد شد كه براي مردم، هم سازنده باشد و هم اميد بخش.
آيا اين ويژگيها را در حال حاضر ميتوان در دولت نهم مشاهده كرد؟
قطعاً اين چنين است، اگرچه در بعضي جاها خطاهايي صورت گرفته، ولي آموزههاي شيعي به ما ميآموزد، ما در ارزيابي، بايد جهات كلي يك نحله و يك تفكر را در نظر بگيريم. خطا، قابل گذشت و اغماض و چشمپوشي است. قطعاً خطاهايي صورت گرفته اما به هر حال اينها خطاست نه انحراف، نه جهات غير خدايي، جهت وقتي كه الهي شد، به هر حال بايد از خطاها و فعلهاي اشتباه چشمپوشي كرد و تفاوتش هم با ديگران در اين است كه ديگران مسير انحرافي را انتخاب كردند؛ مسيري كه با انقلاب و اهداف آن، زاويه داشت و ما هم به همين دليل نسبت به آنها زاويه داريم، لذا نبايد فراموش كرد آن چيزي كه در آموزههاي شيعي به ما توصيه شده، توجه به شاكله هر گروه، جهت هر گروه و حركت هر گروه به سوي هدف و مقصد اصلي آن است و بر مبناي آن شاكله كلي بايد در مورد گروهها قضاوت كرد.
در مورد آرمانها و شعارهايي كه دولت نهم انتخاب كرد، هر چند در كليت آن نوعي بازگشت جامع به آرمانها و ارزشهاي انقلاب مشاهده ميشود، اما در ميان آن اصرارها و پافشاريهاي دولت به رفع مضايق اقتصادي و تنگي معيشت مردم، جايگاه خاصي داشت. الآن منتقدان بيشتر روي اين نكته انگشت ميگذارند كه دولت در تحقق وعدههاي اقتصادياي كه به مردم داده بود، ناكام مانده و البته ملاك آنان همان ملاك ظاهري مثل آمدن پول نفت بر سر سفره مردم است. با توجه به اينكه شما در مجلس حضور داريد و از نزديك شاهد و پيگير فعاليتهاي اقتصادي دولت هستيد، در مورد ميزان تحقق وعدههاي اقتصادي دولت و نيز درباره ميزان اعتبار ادعاهاي منتقدان چه ديدگاهي داريد؟
ما نبايد اين اصل را ناديده بگيريم كه اقتصاد مسئله بسيار پيچيدهاي است و حل مسائل اقتصادي به اين آسانيها نيست. ملاحظه كنيد كه الآن دنيا با يك بحران اقتصادي مواجه شده است، دنيايي كه متخصصترين علماي اقتصاد را در اختيار دارد، دنيايي كه 300 سال تجربه مهار بحرانهاي اقتصادي را پشت سر دارد، آن هم با حكومتهاي با ثباتي كه تمام نهادهايشان ساخته شدهاند و اقتصاد سرمايهداري كه به هر حال مولد ثروت بود، اما با اين همه ميبينيد دنيا در برابر بحراني كه پيش آمده به شدت متزلزل شده و ناتواني خود را از مهار اين بحران اعلام كرده است. اينكه سران كشورهاي مختلف هر چند وقت يك بار بهخاطر نگراني از عوارض اين رويداد، دور هم جمع ميشوند، نشان ميدهد كه هم بحران، بحران بزرگي است و هم دنيا در مقابل اين بحران تاكنون ناتوان مانده است. پس اقتصاد مسئله پيچيدهاي است و حل مسائل اقتصادي، خصوصاً در دنيايي كه به يكديگر وصل است و روابط متقابل بر آن حاكم شده و در هرگوشه دنيا كه بحراني روي ميدهد، تأثيرش را بر اقتصاد ما هم خواهد داشت، مهم است.
علاوه بر اين، نبايد فراموش كنيم كه در 2 دهه گذشته، دورهاي را پشت سر گذاشتهايم كه تورم 49 و چند دهم درصدي، يعني نزديك به 50 درصد داشتهايم. مشكلات فراواني را پشت سر گذاشتيم. ما اگر در اين فاصله عملكرد دولت را در سراسر كشور بررسي كنيم و پروژههايي را كه در اقصي نقاط كشور شروع يا تمام شدهاند يا در حال اجرا هستند، ملاحظه كنيم، متوجه ميشويم كه اتفاقاً نوعي عدالت جغرافيايي در كشور مراعات شده است. در زمانهاي گذشته، چند شهر بزرگ محور قرار ميگرفتند و به اينها رسيدگي ميشد اما ساير شهرها بلاتكليف و عقبمانده بودند و لااقل نگاه دست دوم به آنان ميشد. الآن همه شهروندان، شهروند درجه يك هستند، يعني شعار افراطيون دولت قبل، ايران براي ايرانيان، لااقل در اين دولت محقق شد.
بديهي است كه انجام اين همه كار در سرتاسر كشور، تورمي را هم به دنبال خودش داشت و به همين دليل هم وقتي خواستند تورم را مهار كنند و از نقدينگي كاستند، تا حدودي از ميزان تورم كاسته شد، بنابراين بايد بپذيريم كه تورم، جزيي از ضروريات و لوازم پيشرفت كشورهاي در حال توسعه است. يك كشور نميتواند هم پيشرفت كند و هم تورم را كاملاً مهار كند. الآن جهان در بعضي از مسائل تأثيرگذار بر اقتصاد، به ثبات رسيده است. نرخ جمعيت برخي از كشورهاي اروپايي، منفي يا ثابت است. جهان غرب جهان پيري است، يعني مسكن و ماشين و لوازم مصرفي خود را فراهم كرده، ولي كشور ما كشور جواني است و درصد فراواني از جوانان هنوز فاقد مسكن هستند، هنوز فاقد وسايل خانه و ماشين و لوازم زندگياند. فرق است ميان كشور ما و مردم كشورهايي كه به سن كهولت رسيدهاند و اگر از دنيا بروند، به اندازه كافي ارث براي نسل بعدي باقي ميگذارند. تورم يكي از مشكلات كشورهاي در حال رشد است كه بايد پذيرفت. در مجموع اگر ما هياهوها را برداريم و بر مبناي آمار قضاوت كنيم، به نظر ميرسد درصد موفقيتهاي دولت نهم نسبت به دولتهاي قبلي بيشتر است.
عدهاي بر آنند كه آثار سرمايهگذاريهاي اقتصادي دولت در ظرف كمتر از 5، 6 سال مشخص نخواهد شد و بنابراين در آستانه انتخابات، ممكن است هنوز اين آثار براي مردم آشكار نشده باشد و اينگونه احساس شود كه كار چنداني انجام نشده است. آقاي احمدينژاد معتقدند كه مردم متوجه اين امر هستند و از اين بابت نگراني وجود ندارد. به نظر شما نبايد با تمهيداتي فعاليتهاي عمراني دولت براي مردم شفافسازي ميشد كه اين ذهنيت در آنها به وجود نيايد و زمينه براي تخريب دولت فراهم نشود؟
اينكه قاطبه مردم چگونه ميانديشند را بايد از خود آنها پرسيد و من در اينباره نظري ندارم، بنده در اينجا تنها به عنوان كسي كه خود را در اين مسائل صاحب تجربههايي ميدانم، اظهار نظر ميكنم. مسلماً يكي از پيچيدگيهاي اقتصاد، شتابان و غيرمتوازن بودن آن است، خصوصاً وقتي كه در بخش عمراني، تحرك شتاباني آغاز شود، بايد بپذيريم كه تورم زيادي به دنبال آن خواهد بود. چون كار عمراني شتابان، نياز به تزريق نقدينگي بالايي دارد و وقتي نقدينگي تزريق شد، قطعاً به دنبالش تورم هست. ما يا بايد از شتاب كارهاي عمراني پرهيز كنيم يا اگر ميخواهيم به كارهاي عمراني شتاب دهيم، بايد اين اصل را بپذيريم كه تورم وجود دارد، به جامعه هم بايد از ابتدا بگوييم كارهايي كه شما توقع انجام آن را داريد، تورم لازمه آن است، نه اينكه هم بخواهيم كار عمراني شتابان انجام دهيم و هم به مردم بگوييم كه وضع اقتصادي شما بهتر و تورم مهار ميشود. بايد در سياستگذاريها و انتقال اين مفاهيم به مردم كاملاً دقت شود. شايد يكي از انتقادهاي من هم همين است كه نبايد تعارضي را كه ميان كارهاي عمراني شتابان و ازدياد تورم پيش ميآيد، از ديد مردم پنهان نگه داريم.
به رغم اينكه شاكله تبليغات رئيسجمهور و نيز دولت نهم، شاكله اقتصادي بود اما قطعاً لوازم و آثار فرهنگي بسياري هم داشت، بدين معنا كه كساني كه نگران انحراف از آرمانهاي انقلاب بودند و اقتصاد برايشان اولويت نخست را نداشت نيز براي احياي آن ارزشها به دكتر احمدينژاد رأي دادند. عملكرد فرهنگي اين دولت را فارغ از رفتارهاي شخص رئيسجمهور و اعضاي دولت كه به هر حال، نوعي رفتار متمايل به ارزشهاي انقلاب را نشان داد، در عرصه اجتماع چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تأثير فرهنگي دولت آقاي احمدينژاد در 3 جنبه بايد بررسي شود؛ يكي تأثير رفتاري دولت آقاي احمدينژاد بر مردم است كه به نظر من مهمترين كاري كه انجام شد، همين است كه فاصله طبقاتي ميان دولت و مردم برداشته شد و قطعاً با برداشته شدن فاصله ميان دولت بهعنوان طبقه حاكم و مردم بهعنوان طبقه حكمبر، قبول ارزشهايي كه انقلاب حول محور آنها شكل گرفت، براي مردم آسانتر و ملموستر شد و آن احساس سرخوردگي و تضاد با دولت از وجود مردم رخت بربست. دوم اينكه كارگزاران اين دولت براي بيتأثير كردن ارزشهاي انقلاب تلاش نكردند. واقعيت اين است كه برخي كارگزاران دولتهاي سابق، به ويژه جريان دومخرداد با استفاده از رسانهها و مطبوعات تلاش ميكردند "امامزدايي" كنند تا حضرتامام و ارزشهاي انقلاب به فراموشي سپرده شوند. خيليها تلاش ميكردند ارزشهاي ليبرالي را جايگزين ارزشهاي انقلابي كنند كه در دولت آقاي احمدينژاد، اين نقيصه هم برطرف شد. جنبه سوم هم برنامههايي است كه براي تقويت گرايش مردم به ارزشهاي انقلاب اجرا شده است.
نوع تعامل دولت با روحانيت و مرجعيت از سوي كساني مورد انتقاد قرار گرفته كه در دوره حاكميت خودشان اساساً توجهي به اين امر نداشتند. يعني نقد چگونگي ارتباط دولت با حوزه و مرجعيت آن هم از سوي كساني كه از اساس با نهادها بيگانهاند، از مطالبات دوران ماست. افق ديد مرجعيت اساساً آنقدر بالا هست كه تفاوت ميان گفتمان دولت آقاي احمدينژاد و گرايش آن به ارزشهاي انقلاب را با دولتهايي كه نه تنها مرجعيت و حضرت امام كه حتي مقدسات بيّن و آشكار ديني را مورد تشكيك قرار داده بودند، به خوبي رصد و ارزيابي كند.
قطعاً همين طور است و موضعگيري مرجعيت نسبت به رفتارهاي دولت نشان ميدهد كه مرجعيت به خوبي تشخيص ميدهد حركت كلي و چارچوب اين دولت در جهت گسترش اسلام و تقويت ارزشهاي ديني و شيعي است. اين مسئله را به خوبي در مواضع علما ميشود، مشاهده كرد.
به نظر ميرسد عدهاي با زيركي ميخواهند اين شبهه را در اذهان ايجاد كنند كه چون روحانيت در دولت نهم، به قدرت نرسيده است، با اين دولت مخالفت ميكند كه تقويت اين انديشه عملاً در جهت تخريب روحانيت و مرجعيت است.
اساساً اين تفسير درست نيست كه روحانيت در قدرت نيست. روحانيت از اول هم در قدرت نبود و پيوسته بهعنوان مرزدار و پاسدار ارزشهاي ديني انجام وظيفه ميكرد. دولت هم تلاشي براي قطع دست روحانيت از مناصب دولتي نكرده، بلكه زمينه را نيز براي حضور بيشتر روحانيون در بخشي از دولت فراهم كرده است. از جمله مثلاً سازمان ملي جوانان كه به دست عدهاي بود كه چندان اعتقادي به ارزشهاي انقلاب نداشتند، حالا به دست يك روحاني اداره ميشود و يك روحاني تحصيلكرده هم مشاور آقاي احمدينژاد است. حتي بنده هم كه يك روحاني هستم، مدتي بهعنوان مشاور امنيتي با ايشان كار ميكردم. اينطور نيست كه اين دولت كمتر از روحانيون استفاده كرده، منتها دولت آقاي احمدينژاد، بيشتر دنبال كار است و به فعاليتهاي تبليغاتي توجه لازم نشده و در نتيجه اين فضا بهوجود آمده است. شايد امنترين موقعيتها براي كشور در همين دولت آقاي احمدينژاد بهوجود آمده، ولي دائماً مصاحبه ميكنند كه كشور را بايد از اين بحران بيرون آورد. كدام بحران؟ كجاي اين كشور به بحران مبتلا شده كه بخواهيم آن را نجات دهيم. بحران يعني خارج شدن جامعه از حالت تعادل. كجاي جامعه از حالت تعادل خارج شده؟ معمولاً جامعهاي كه دچار اعتصاب، درگيري و اغتشاش است، دچار بحران ميشود. هر يك از اين موارد را كه با دولتهاي قبلي مقايسه كنيم، ميبينيم ثبات و آرامش بيشتري حكمفرماست. اما اينگونه القا ميكنند كه بايد بحران را مهار كرد. البته بخشي از اين تبليغات مصرف انتخاباتي دارد و لازمه اين دوره است و چندان نبايد رنجيدهخاطر شد. منتها بايد جوري عمل كنيم كه بهانه به دست ديگران ندهيم.
شما از منتقدان شاخص جبهه دومخرداد هستيد و ما در زماني اين مصاحبه را با شما انجام ميدهيم كه اين جريان، با تمام فراز و فرودهايش آماده شركت در انتخابات رياستجمهوري ميشود. به طور طبيعي مردم در اين مقطع دنبال دانستن اين مطالب هستند كه اين جريان به همان شيوه سابق، براي نفي ارزشها و تلاش براي جايگزيني ارزشهاي ليبرالي به جاي ارزشهاي انقلابي تلاش ميكند يا با طرد عناصر نفوذي و اصلاح آن رويهها، روش جديدي را در پيش ميگيرد. از ديدگاه شما اينها با كداميك از اين ديدگاهها وارد عرصه رقابت خواهند شد؟
دغدغه من چيزي فراتر از اين سؤال شماست. با توجه به عملكرد جبهه دومخرداد در عرض 8 سال حاكميت، از اين بابت بسيار نگرانم كه اين جريان با تجربهاي كه در آن 8 سال به دست آورد، اين بار، مقاصد و نيات حقيقي خود را نشان ندهد، چون آنها ديدند كه اگر بخواهند افكار امام را به موزهها بسپارند، سرنوشت مطلوبي پيدا نخواهند كرد و امام هميشه زنده است و به همه نسلها تعلق دارد. اينها ديدند كه در واقع عناصري از خودشان بودند كه به موزهها و بلكه به "زبالهداني" تاريخ سپرده شدند و كاملاً متوجه شدند كه نتيجه تلاش براي محدود كردن ولايتفقيه و كمرنگ كردن اسلاميت نظام اين شد كه پس از 8 سال، مردم به كسي رأي دادند كه شاخصه و شعار او بازگشت به ارزشهاي انقلاب بود. من از اين مسئله نگرانم كه اين تجربهها باعث شود آنها با نقاب ارزشهاي ديني و پيروي از حضرت امام و حمايت از ولايتفقيه وارد صحنه شوند. من اين خطر را زياد ميبينم.
به نظر شما جامعه اينها را بهعنوان افرادي ولايتپذير قبول ميكند؟
بالاخره تبليغات اثر خودش را ميكند. قطعاً استدلالهايي خواهند كرد و گناه را به گردن گروه خاصي خواهند انداخت و احتمالاً به گردن كساني كه متواري شدند و به امريكا پيوستند و به دشمن پناهنده شدند. به اشتباهاتي هم اعتراف خواهند كرد كه بله، ما در اينجا زيادهروي كرديم و بالاخره ممكن است تأثير داشته باشد. لذا بايد به جامعه هشدار داد كه باز نكند راهي را انتخاب كنيم كه 8 سال ديگر، جامعه را به بحران واقعي مبتلا سازيم. اشكال اساسي، اشكال در مباني فكري است. بدنه فكري دوم خرداد، معتقد به اصول و مباني ليبراليسم و بيشتر به دنبال سكولار كردن حكومت و جامعه بود. مباحثي كه به تصريح در روزنامههايشان مطرح ميكردند، در راستاي تقدسزدايي از ارزشها و نمادها و نهادهاي ديني بود. ما نبايد فراموش كنيم اينكه حتي انتقادات را به حوزه معصومين كشيدند و تصريح كردند كه حتي اگر حضرت امام حسين(ع) هم بيايد از او انتقاد ميكنيم و در روزنامههايشان به صراحت نوشتند كه عاشورا نتيجه خشونت پيامبر(ص) در جنگ بدر بود، اينها را نبايد فراموش كنيم. اينها با مباني اصيل اسلامي اختلاف و جنگ و ستيز دارند؛ وگرنه اختلاف سليقه در همه جا هست و امر نامطلوبي هم نيست و باعث تكامل و رشد جامعه هم ميشود. بنابراين بايد خيلي مراقبت بشود و واقعاً هم جاي نگراني هست و رسانهها و مطبوعات مذهبي هم بايد كاملاً هوشيارانه و دقيق عمل كنند كه ماهيت اين حركتها براي مردم آشكار شود. آنها اجازه ندهند گروهي كه 8 سال در اين كشور بحرانآفريني واقعي كردند و كشور را به عقب بردند و ارزشها را تضعيف كردند، بار ديگر زير نقاب ديگري مهار كار را در دست بگيرند.
اينها براي گرفتن اين ژست قاعدتاً به بسياري از اهرمها احتياج دارند و نميتوانند صرفاً ادعا كنند كه ما اين نگاه را داريم، چون مردم به هر حال از عملكرد اينها خاطرهاي را در بايگاني ذهن خود دارند. از جمله ترفندهاي آشكار جريان دوم خرداد، در حال حاضر، نزديك شدن به جريان انقلابي، مطرح كردن بعضي از چهرهها از جمله آقاي ناطق نوري، رسانهاي كردن ديدارهاي آقاي خاتمي با آقايان هاشمي و ناطق، طرح موضوع وحدت ملي، استقبال از اين موضوع با محوريت كارگزاران و قدرت گرفتن نيروهاي سياسي كارگزاران در جريان دوم خرداد، نمادهايي از همين رويكرد است و نيز نمونههايي از آنچه كه شما عرضه شدن جريان دوم خرداد تحت پوشش و زير نقاب ديگري به افكار عمومي عنوان كرديد. به نظر شما آيا چنين چيزي امكان دارد و مردم تحت تأثير اين تبليغات قرار ميگيرند؟
در مسائل سياسي هيچ چيز را نبايد غيرممكن پنداشت. اينكه هميشه حافظه تاريخي مردم همچنان گشوده بماند و بسياري از مسائل به بايگاني ذهن سپرده نشوند، تجربه تاريخي در اين زمينه چندان درخشان نيست. در جريان نهضت تحريم تنباكو، استعمار انگليس هدف نهضت بود و قيام و شهادت و پايداري مردم، به خاطر قطع كردن دست انگليس بود. 2 دهه نشد، يعني كمتر از 20 سال انقلاب مشروطه پيش آمد.
انقلاب مشروطه در كجا شكل گرفت؟ در سفارت همان انگليسي كه مردم براي قطع دست او تلاش كردند. به هرحال تجربه تاريخي ما در اين زمينهها تجربه شيريني نيست. البته مردم ايران رشد كردهاند، ولي دسيسههاي احزاب و نخالهها را نبايد دست كم گرفت. طرفداران آقاي هاشمي بايد اين احساس و درك عميق را داشته باشند كه چه كساني آقاي هاشمي را آنچنان مورد حمله قرار دادند كه در انتخابات مجلس ايشان كه شخصيتي انقلابي، سابقهدار، از شاگردان امام و چهره محبوب ايشان بود، نفر آخر شد. چه كساني درباره آقاي هاشمي كتابهايي چون "عاليجناب سرخپوش" و امثال اينها را نوشتند؟ اينها اعتقادي به جناح آقاي هاشمي ندارند كه حالا بخواهند زير پرچم ايشان بيايند به صحنه و اينها را در حكومت شريك خود قرار بدهند. اينها بايد بدانند كه اگر جريان دوم خرداد با پرچم آقاي هاشمي آمدند و به قدرت رسيدند، نخستين قربانيان خود اينها خواهند بود. در اين شك نكنيد و اين بستگي به هوشمندي جناح آقاي هاشمي دارد. اطرافيان ايشان بايد مراقب باشند.
اشاره كرديد كه ممكن است جريان دوم خرداد با چهره منافقانهاي، برخلاف ماهيت اصلي خود وارد صحنه شود كه البته جاي نگراني است و بايد مراقب اين خطر بود، اما عدهاي معتقدند كه اگر جريان دوم خرداد با همان شاكله اصلي و به دور از تظاهر و نفاق به صحنه بيايد، اين حركت به نفع انقلاب است.
من از اين موضوع نه تنها خوشحال خواهم شد، بلكه استقبال هم ميكنم، چون عاملي در وحدت اصولگرايان خواهد شد كه قطعاً به نفع انقلاب است.
در مورد لايحه تحول اقتصادي كه قرار است از سوي رياست جمهوري به مجلس داده شود، شائبهاي وجود دارد كه مجلس ميخواهد با آن برخورد انتخاباتي كند. اگر هم كليت مجلس چنين تفكري نداشته باشد، به هر حال كساني هستند كه در پي چنين برخوردي هستند و آن را يكي از ابزارهاي مهم دولت احمدينژاد براي جلب آراي عمومي ميدانند. آيا شما در مجلس چنين نگاهي را ميبينيد؟
نظر نمايندگان نسبت به لايحه، ابعاد مختلفي دارد. شكي نيست كه عدهاي اساساً به خاطر اين با اين لايحه مخالفند كه آقاي احمدينژاد آن را ارائه ميدهد و تصريح هم ميكنند كه اين لايحه، لايحهاي سياسي است و براي اين ارائه ميشود كه آقاي احمدينژاد مجدداً راي بياورد و ما هم مخالف هستيم.
يك عده هم واقعاً نگران هستند و ميگويند به هرحال سال آخر دولت نهم است و ما نميدانيم در دولت بعدي چه اتفاقي پيش خواهد آمد و صحيح نيست كاري را شروع كنيم، در حالي كه نميدانيم دولت بعدي چه برخوردي خواهد كرد، بنابراين وقت مناسبي براي ارائه اين لايحه نيست. عدهاي هم نگرانند چون اصل اين لايحه، تعديل حاملهاي انرژي است و باعث تورم خواهد شد. به هرحال نگراني شديدي از اين جهت در ذهن برخي از نمايندگان هست، لذا نميتوان تمام نمايندگان مخالف با اين طرح را در يك گروه طبقهبندي كرد. البته همانطور كه گفتم، عدهاي هستند كه ميگويند اين لايحه نبايد به نام آقاي احمدينژاد رقم بخورد. در اينباره نگراني و احتياط با هم توأم است.
عملكرد كارگروه را در اين زمينه چگونه ميبينيد؟
كار گروه انصافاً كار خود را انجام داده و جلسات متعددي داشته و موضوع را توضيح داده و تقريباً همگي هم بر اينكه طرح تحول اقتصادي بايد اتفاق بيفتد، اجماع دارند، يعني حتي اقليت مجلس هم معتقد است كه بايد در اقتصاد ما چنين اتفاقي بيفتد و اگر قرار است اقتصاد ما از حالت بيماري خارج شود، بايد سرم را از آن قطع كرد و عمل جراحي را انجام داد، منتها چون مسئله بزرگي است و تحولي است كه احتمال دارد خطراتي را به دنبال داشته باشد، اكثريت نگران هستند.
كنار آقاي سحابي نشستن در جلسه سالگرد سيامين سال قانونگذاري چه حس و حالي داشت؟
بنده رديف جلو نشسته بودم و وقتي ديدم ميهمانان آمدند، به احترام آنها رفتم و صندلي آخر نشستم و بعد هم آقاي سحابي آمدند كه احوالپرسي كرديم و تصادف جالبي بود [باخنده] البته بنده دقيقاً كنار ايشان نبودم بلكه بين ما نماينده سابق كليميان نشسته بود و در واقع ايشان رابط ما بود[با خنده].
شما از نمايندگي مجلس بيشتر لذت ميبريد يا رياست مركز اسناد؟
طبيعتاً چون بيشتر در مركز اسناد هستم، معلوم است كه كدام برايم لذتبخشتر است.
نظرات كاربران:
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]
-
گوناگون
پربازدیدترینها