دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1861219076


دانش - دو سالانه تخريب جنگلهاي شمال
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: دانش - دو سالانه تخريب جنگلهاي شمال
.jpg)
دانش - دو سالانه تخريب جنگلهاي شمال
گروه دانش:موضوع تخريب جنگلهاي باستاني شمال ايران كه اكنون بيش از دو دهه است از سوي طرفداران محيط زيست و كارشناسان و دانشكدههاي منابع طبيعي مورد اعتراض واقع ميشود بار ديگر مورد اعتراض يكي از تشكلهاي زيستمحيطي قرار گرفت. كانون ديدهبانان زمين كه يكي از تشكلهاي زيستمحيطي فعال در كشور است و عمده اقدامات خود را به تحقيق و پژوهش بر روند كاهش جنگلهاي شمال متمركز كرده اينبار عملكرد دولت نهم را در دو سال اخير در حوزه حفاظت از جنگلهاي شمال به نقد كشيده است. كانون ديدهبانان زمين در سال 1383 كتاب «جنگلهاي باستاني شمال در آستانه وداع» را منتشر كرد و در اين كتاب نتيجه گرفت كه با توجه به شدت تخريبها و به دليل كاهش كمي و كيفي موجودي اين جنگلها و عدموجود ظرفيت براي بهرهبرداري، اين جنگلها بايد حفاظت شده اعلام شوند كه تا به امروز اين امر ميسر نشده است. اين تشكل زيستمحيطي در گزارش خود بر عملكرد دولت نهم در بخش حفاظت از جنگلهاي شمال ميافزايد: متاسفانه حتي گستردگي پيامدهايي نظير سيل، رانشزمين، توفان، خشكساليهاي مكرر كوچكترين اثري در تغيير نگرش مسوولان در حفاظت جدي از اين جنگلها نداشته است! و در واقع به خواست بر حق مردم براي داشتن جنگلهاي مرطوب طبيعي كه كمتر از يك درصد اين سرزمين خشك و نيمهخشك را تشكيل ميدهد، دهنكجي شده است! كانون ديدهبانان زمين درگزارش خود 8 محور را براي سنجش عملكرد دولت نهم در بخش حفاظت از جنگلهاي شمال مدنظر قرار داده است كه عبارتند از: بهرهبرداري، قاچاق چوب، تغيير كاربري، واگذاري، تبديل اكوسيستمهاي پيچيده باستاني به مزارع چوب، جنگلسوزي، فراواني و شدت سيلهاي اتفاق افتاده و چگونگي مديريت پسماندها در عرصههاي جنگلي. اين تشكل زيستمحيطي در ادامه ميافزايد: نتيجه اين بررسيها، كارنامهاي تاسفبار از عملكرد دولت نهم در اين مقطع زماني را نشان داد و اغراق نخواهد بود اگر اين گزارش را «دوسالانه تخريب جنگلهاي باستاني شمال» بناميم. آنچه در ذيل ميآيد خلاصهاي است از گزارش 60 صفحهاي كانون ديدهبانان زمين كه در ذيل تنها به 6 محور اشاره شده است:
بررسيها نشان ميدهد كه دولت نهم نيز مشابه دولتهاي قبلي نهتنها در حفاظت از اين ميراث يگانه طبيعي كشور قدمي برنداشته بلكه با زير پا گذاشتن مصوبات گاه مثبت دولتهاي قبلي كه آنهم نتيجه فشار افكار عمومي بوده است، مصوبات جديد را جايگزين آنها كرده است كه اين مصوبات زمينههاي لازم را براي شليك تير خلاص به اين جنگلها نادر و يگانه فراهم كرده است. محورهايي كه اساس اين بررسي قرار گرفتهاند به شرح زير است:
1- بهرهبرداري
چوب و باز هم چوب، نگاه به جنگلهاي باستاني به عنوان كارخانه توليد چوب در حقيقت ادامه سياستهاي بهرهبرداري در قالب طرحهاي به اصطلاح جنگلداري است كه در دولت نهم نيز به شدت ادامه داشته است و اگرچه بنا به ادعاي مسوولان سازمان جنگلها، بهرهبرداريها از 2 ميليون متر مكعب در سال به كمتر از يك ميليون متر مكعب كاهش پيدا كرده است ولي بايد به دو نكته اشاره كرد: نخست اينكه آمارهايي كه از سوي سازمان جنگلها در مورد ميزان بهرهبرداري ارائه ميشود، هرگز از سوي ارگانهاي ديگر نظارت و تاييد نشده است! دوم اينكه اگر بر فرض، كاهشي نيز در ميزان بهرهبرداريها وجود داشته باشد، نه به دليل تغيير سياست سازمان جنگلها بلكه به دليل كاهش دهشتناك اين جنگلها به ويژه كاهش درختان كهنسال بوده است يا به قول جنگلتراشان كاهش درختان صنعتي ! طبق آخرين آمار سازمان جنگلها و آبخيزداري، بيش از يكصد مجري طرحهاي جنگل داري بر آخرين بازماندههاي جنگلهاي باستاني شمال اختاپوسوار چنگ انداختهاند. به تعبيري ديگر 100 حوزه آبخيز از مهمترين و حياتيترين حوزهاي آبخيز كشور از غرب تاشرق ارتفاعات البرز در تصاحب اين 100 مجري است كه به نام طرحهاي جنگلداري (طرحهاي جنگل نداري) به قلع و قمع درختان باستاني اين جنگلها كمر بستهاند.
شايان ذكر است ۶۳ درصد واحدهاي بزرگ صنعت چوب كشور در شمال ايران داير است كه شامل ۱۰كارخانه در استان گلستان، ۲۰كارخانه در منطقه ساري (شرق مازندران)، يك كارخانه در منطقه نوشهر(غرب مازندران) و هفت كارخانه در استان گيلان است. همچنين دو كارخانه بزرگ كاغذسازي ايران با نامهاي چوب و كاغذ ايران(چوكا) و چوب و كاغذ مازندران، در شمال فعاليت دارد. غير از بهرهبرداران رسمي طرحهاي جنگلداري (طرحهاي جنگلنداري) بهرهبرداريهاي ديگري نيز به موازات آنها براي تامين چوب واحدهاي رو به گسترش صنايع چوب شمال كه در بالا به آن اشاره شد از اين جنگلهاي باستاني ملي ميشود كه از آن جمله است: بهرهبرداريهاي رفاقتي، سفارشي، قاچاقي، بالاسري، پايين سري و... كه ارقام اين نوع بهرهبرداريها در هيچ كجا ثبت نشده و نميشود ولي برخي منابع رقم آن را تا 2 ميليون متر مكعب در سال برآورد كردهاند (منبع: وبلاگ صنايع چوب و كاغذ) از طرفي تهي شدن جنگلها و شدت گرفتن سيلها خود گواه اين بهرهبرداريهاي سنگين است.
2- قاچاق چوب
كشفيات قاچاق چوب دليل بارزي است كه نشان ميدهد شبكه قاچاق چوب همچنان فعال است اين در حالي است كه هرگز مصرفكنندگان چوبهاي قاچاق معرفي و مشخص نميشوند و ظاهرا هيچ قانوني نيز براي كساني كه چوبهاي قاچاق را مصرف ميكنند وجود ندارد. لذا استفاده چوبهاي قاچاق براي مصرفكنندگان ارزانتر تمام شده و مطلوبتر است.
3- تغيير كاربري جنگلهاي هيركاني
در اين دوسال به لحاظ شتاب گرفتن مصوبات احداث طرحهاي صنعتي و احداث شهركهاي صنعتي جديد و همچنين توسعه شهركهاي صنعتي موجود، پاكتراشي و تغييركاربري جنگل شتاب بيشتري گرفته است! متاسفانه در دو دهه گذشته، سياست دولتها در فقدان برنامه آمايش سرزمين، بر پايه طراحي و اجراي سازهها و صنايعي بوده است كه هيچگونه پيامدهاي مهلك آنها و ظرفيت محيط طبيعي كشور را در نظر نگرفته است. سدسازيهاي بيمعني در دولتهاي گذشته و احداث كارخانههاي پتروشيمي در دولت نهم نمونههايي از اين دست است.
دولت نهم مانند دولتهاي گذشته براي پيشبرد سياستهاي اينچنيني، چشم به اتفاقاتي كه امروز ميافتد يا فردا خواهد افتاد بسته است و احداث صنايع پتروشيمي را به ويژه در استانهاي شمالي، به هر قيمت در دستور كار خود قرار داده است و چنين استنباط ميشود كه اصرار دولت در احداث صنايع كثيف و بسيار آب بر پتروشيمي و ديگر صنايع سنگين در شمال كشور به دليل بحرانيتر شدن منابع آب در ساير نقاط كشور است! دليل اين مدعا را ميتوان در سخنان خانم جوادي رئيس سازمان محيط زيست ديد وقتي در تيرماه 1386خبرنگاران در مورد پيامدهاي احداث پالايشگاه در مازندران سوال ميكنند ايشان در جواب ميگويد: «با اصل احداث پالايشگاه در مازندران مخالفتي نداريم و...» اين جواب بدين معني است كه به هر قيمتي بايد پالايشگاه در مازندران ساخته شود! يا استاندار گيلان در اسفند 1386 ميگويد: «استان گيلان هم ميتواند ذوبآهن هم صنعت فولاد و هم پتروشيمي داشته باشد و هم جنگلهاي خود را حفظ كند!»
و حال كانون ديدهبانان زمين ميپرسد: يعني قرار است معجزهاي اتفاق بيفتد. آنهم در استاني كه مسوولان از مديريت پسماندهاي زباله و فاضلاب شهري آن در طي اين 30 سال عاجز بودهاند! در هر حال اراده دولت با زيرپا گذاشتن مصوبات گذشته و چشمپوشي سخاوتمندانه از حق مردم در برخورداري از جنگلهاي مرطوب و بدون توجه به پشتوانه مطمئن منابع تامينكننده اين صنايع (آب، گاز، برق، زمين و...) در بستر مناطقي كه زيرساختهاي مناسب را ندارد قرار گرفته است!
بعلاوه يكي ديگر از موارد تغيير كاربري جنگلها احداث راه است. اين امر با ايجاد راههاي غيرضروري با عبور از دل جنگلهاي بكر، با قطعهقطعه كردن جنگل و برهم زدن اكوسيستمهاي پيوسته صورت ميگيرد كه با شدت همچنان ادامه دارد. اين راهسازيهاي غير ضروري، در دولت نهم شتاب بيشتري گرفته است بهگونهاي كه دولت پارا فراتر گذاشته و پروژههايي كه تنها مطالعات و كلنگ زني آنها در گذشته انجام شده بود ولي به دليل مشكلات بسيار زيستمحيطي و فشار افكار عمومي متوقف شده بود را اجرايي كرده است. براي مثال جنگل ابر در يك اقدام غيرمنتظرانه فداي چنين راهسازي ميشود، راه تنكابن به الموت در دستور اجرايي قرار ميگيرد، راه نور– بلده فعال ميشود، هزاران راش در «داماش» قرباني راه توريستي ميشود، تعريض راه در پارك ملي گلستان با وجود مخالفتهاي گسترده فعال ميشود، جنگل مسير سلمانشهر– كلاردشت براي توسعه راه پاكتراشي ميشود و... علاوه بر موارد ياد شده، راهسازيهاي بسياري به شدت توسط سازمان جنگلها از طريق طرحهاي جنگلداري در حال اجراست. بهطور مثال تاكنون بيش از 2000 كيلومتر در جنگلهاي غرب مازندران راه زده شده است ولي اين مقدار هنوز از نظر مسوولان كافي نيست بهطوري كه رئيس اداره مهندسي منابع طبيعي غرب مازندران ميگويد به يكهزار كيلومتر ديگر راه جنگلي در اين منطقه نياز است.
4 - واگذاري پاركهاي جنگلي و شدت گرفتن تخريب آنها
طبق آمار، 57 پارك جنگلي با مساحت ۳۴هزار هكتار در شمال كشور وجود دارد. اين پاركهاي جنگلي در حقيقت نوعي ذخيره گاههاي جنگلي هستند كه با هدف دور نگهداشتن از دسترسي بهرهبرداران و تغيير كاري و تعرض، حصاربندي شدهاند و نيز با اين هدف كه مردم بتوانند از هوا، چشمانداز و فضاهاي شگفتانگيز آنها برخوردار شوند. اين پاركها در حقيقت يك موزه زنده از جنگلهاي هيركاني در مقياسهاي مينياتوري هستند كه ميتوانند گردشگران بسياري را از سراسر دنيا به خود جذب كنند ولي متاسفانه سازمان جنگلها نه در پاركهاي جنگلي زير نظر خود و نه در پاركهاي جنگلي واگذار شده به بخش خصوصي هيچ نوع برنامه نظارتي، حفاظتي و آموزشي ارائه نداده و آنها را از معرض تخريب و تعرض به دور نگاه نداشته است.
در دولت نهم با شتاب واگذاري اين ذخيرهگاههاي ملي به بخش خصوصي، سازمان جنگلها به نوعي از مسووليت شانه خالي كرده است در اين پاركهاي جنگلي هيركاني متاسفانه الگوهاي پاركهاي شهري دست ساخت مورد تقليد و اجرا قرار گرفته است! در اين پاركها، بخش خصوصي يا بخش دولتي اره برقي به دست گرفته و بر حسب فضاهاي مورد نياز در طراحي، اقدام به پاك تراشي اين جنگلهاي نادر ميكنند و از جادههاي عريض و طويل اتومبيل رو گرفته تا پاركينگ، تا مراكز اقامتي موقت تا ايجاد فروشگاههاي ريز و درشت، رستوران، چايخانه، مراكز بازي بچهها و بزرگسالان، ايجاد سرويسهاي بهداشتي بدون توجه به فاضلابها در آن داير ميكنند و كار بهجايي رسيده كه حتي اجازه احداث هتل در دل اين پاركهاي جنگلي هيركاني نيز صادر شده است ! و اينچنين با مجوز رسمي سازماني كه بايد امانتدار ميراث ملي باشد يك پارك جنگلي قطعهقطعه شده و در معرض انواع آسيبهاي طبيعي و غيرطبيعي قرار ميگيرد (نگاه شود به پارك سيسنگان، فين چالوس، صفار رود رامسر و...) و بدينترتيب پاركهاي بسيار پرارزش جنگلهاي هيركاني كه ميراث اين نسل و نسلهاي آينده است به طمع سوداگري و به نام مردم و گردشگري بهكلي نابود ميشود.
در بسياري از كشورهاي جهان براي گردشگري در اين نوع پاركهاي جنگلي، نهتنها احداث تاسيساتي از اين قبيل ممنوع است بلكه اين ممنوعيت تا آنجا پيش ميرود كه حتي جمعآوري خرده چوبهاي جنگلي كه كف جنگل ريخته است و احتمال استفاده براي ساخت لانه براي پرندگان را دارد نيز ممنوع است و براي حفاظت بيشتر از اين نوع پاركهاي جنگلي حتي پلهاي هوايي براي عبور پياده تعبيه ميشود تا گردشگران ضمن بازديد از اين پاركها، موجب كوبيده شدن خاك جنگل نشوند. بهعلاوه مقوله تعيين ظرفيت گردشگر براي يك روز بازديد از اين نوع پاركها يا ديگر مراكز طبيعي حفاظت شده و حتي غير حفاظت شده، مقولهاي است كه امروز در صدر برنامههاي طراحي و پيشبيني شده گردشگري قرار دارد. بهگونهاي كه هر گردشگر براي بازديد از اين پاركها بايد از مدتها پيش اقدام به ثبتنام در فهرست بازديدكنندگان از اين نوع پاركها بنمايد.
5- تبديل اكوسيستمهاي جنگلي به مزارع چوب
اكوسيستمهاي پيوسته و همبسته ميليونها ساله هيركاني بسيار پيچيدهاند و پيچيدگي آن در همان پيوستگي آن است كه عبارت است از همآهنگي انواع گياهي در آشكوبهاي مختلف جنگلي با دامنههاي مختلف ارتفاعي چه در سطح جنگل و چه در عمق خاك و بهعلاوه وابستگي انواع گونههاي جانوري به اين تنوع پيچيده و شگفتانگيز گونههاي گياهي جنگلي است. بنابراين وقتي نگاه به اين جنگلهاي شگفتانگيز باستاني فقط چوب است، هرگز درك درستي از اين پيچيدگي ايجاد نخواهد شد چه رسد به حفاظت از آن. طرحهاي جنگلداري سازمان جنگلها بر اين باور غلط است كه اگر درختاني را قطع كند هر درخت ديگري را ميتواند جايگزين آن كند چون هدف فقط و فقط بهرهبرداري از چوب اين درختان اين جنگلهاست. به جرات ميتوان گفت كه ساليان سال است سازمان جنگلها و آبخيزداري كه مدعي بهكارگيري جنگلشناسان زيادي است، به هيچ وجه اكوسيستم پيچيده جنگلهاي باستاني را نديده است !
6 – جنگلسوزي
نگاهي به آمارهاي رسمي در سالنامههاي آماري سه استان شمالي، افزايش روز افزون جنگلسوزيها را نشان ميدهد. بر اساس اين آمار تنها در فاصله سالهاي 1384 و 1385 667 مورد جنگلسوزي در سطحي معادل 1181 هكتار از جنگلهاي شمال اتفاق افتاده است. بهعلاوه بر اساس اطلاعات منعكس شده در رسانههاي خبري، در سال 1386 و شش ماهه اول سال 1387 نيز بيش از 856 هكتار از جنگلها طعمه حريق شده است كه با اضافه كردن اين رقم به رقم پيشين نزديك به 2037 هكتار از جنگلهاي باستاني شمال و مزارع چوب در اين دوره زماني سوخته و نابود شده است.
اين درحالي است كه سازمانهاي مسوول اين امر تنها به ذكر دلايلي همچون صعبالعبور بودن، وزش باد گرم، خشكسالي، بيدقتي گردشگران و مشابه آن اكتفا كردهاند. ولي هرگز ديده نشده است سازمان بازرسي كل كشور عوامل مستقيم و غيرمستقيم ايجاد جنگلسوزيها يا تعلل در خاموش كردن آنها را مورد پرسش و تعقيب قضايي قرار دهند. با آنكه ايران به لحاظ درآمدهاي نفتي، كشوري بسيار ثروتمند است ولي همچنان مجهز شدن آتشنشانيهاي سطح شمال به سيستمهاي پيشرفته مورد بيتوجهي قرار گرفته و با آنكه بسياري از روستاها در دل همين جنگلها قرار دارند، حتي براي محافظت از جان و مال آنها در آتشسوزيهاي احتمالي، اقدامي جدي انجام نشده است. اين جنگلسوزيها به قدري گسترده شده است كه فائو در گزارشي كه در ۱۰تير ۱۳۸۷ منتشر كرد، از روند تخريب سريع جنگلها در كشورهاي خاورميانه و از جمله ايران ابراز نگراني و اعلام كرده هر سال ۶هزار و ۵۰۰هكتار از جنگلهاي ايران در آتش ميسوزد.
كانون ديدهبانان زمين بار ديگر تاكيد ميكند كه با ادامه دادن به بهرهبرداريها در قالب واژگاني غيرمنطبق با واقعيتهاي كمي و كيفي جنگلهاي شمال مانند «بهرهبرداري هم گام با طبيعت»، «برداشت به اندازه رويش و توان اكولوژِيكي» و توجيهاتي از اين دست، كه تنها تئوريهاي عقبمانده براي ادامه بهرهبرداري از آخرين باقيماندههاي جنگلهاي هيركاني است، همچنين موافقت با احداث صنايع سنگين و آلوده نظير صنايع پتروشيمي و دلخوش كردن به واژگاني نظير «رعايت ضوابط زيست محيطي» يا «ارزيابي زيستمحيطي» و امثال آن نتيجهاي جز فاجعه بارتر كردن پيامدهاي آلودگيها و تخريبها در سه استان شمالي كشور ندارد ! پيشبيني بياباني شدن عرصههاي جنگلهاي باستاني شمال پيشگويي نيست، بلكه يك واكنش تلخ از يك كنش تلخ با طبيعت است.
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-