محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828005138
تئاتر - مانيفستي به زبان انگليسي
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: تئاتر - مانيفستي به زبان انگليسي
تئاتر - مانيفستي به زبان انگليسي
نوشين جعفري:تا كمتر از 24 ساعت ديگر «مانيفست چو»، جديدترين نمايش گروه تئاتر پرچين در تالار چهارسوي تئاتر شهر روي صحنه ميرود. اجرايي كه سال گذشته در آخرين روزهاي جشنواره تئاترفجر سروصداي زيادي به پا كرد. در ابتدا نام اين نمايش در فهرست نمايشنامههاي پذيرفته شده در مرحله بازخواني بخش بينالملل جشنواره سال گذشته آمده بود ولي محمد رحمانيان، كارگردان نمايش در اعتراض به نحوه بازبيني و انتخاب آثار براي حضور در جشنواره، انصراف داد. رحمانيان پس از آن تلاش كرد اين نمايش را به شكل خصوصي براي هنرمندان و اهالي مطبوعات به صورت يك تمرين نهايي روي صحنه ببرد كه چند ساعت مانده به زمان مقرر، گروه اجرايي اعلام كردند كه بر مبناي تماسهايي كه از نهادهاي ذيربط با آنها گرفته شده اجراي اين نمايش حتي به شكل خصوصي و در پلاتوي كوچك يك آموزشگاه تئاتر نيز امكانپذير نميباشد. رحمانيان نيز به همراه گروه هفت نفره بازيگرانش كه متشكل بود از مرحوم «احمد آقالو»، علي عمراني، مهتاب نصيرپور، سيما تيرانداز، افشين هاشمي، اشكان خطيبي و ترانه عليدوستي در مقابل مجموعه تئاتر شهر حضور پيدا كردند و به نشانه اعتراض حدود 15 دقيقه از اين نمايش را اجرا كردند. رحمانيان لحظاتي پيش از اجراي خياباني اين نمايش گفت: «قرار بود امشب ميزبان خبرنگاران و اصحاب مطبوعات باشيم اما حوالي ظهر از ارشاد با ما تماس گرفتند و اعلام كردند ناچاريم اين بازديد را لغو كنيم و اين در حالي است كه كار ما به لحاظ قانوني مشكلي نداشت، چرا كه متن ما توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تصويب شده است و در هيچ كجاي دنيا بازديد از تمرينات يك نمايش كاري غيرقانوني نيست. به ويژه اينكه كار ما حتي در حد يك اجراي خصوصي هم نبود بلكه نشان دادن آخرين مراحل تمرينمان بود. » اين روزها حدود يك ماه است كه محمد رحمانيان تمرينهاي نهايي «مانيفست چو» را براي اجراي عمومي اين نمايش كه از روز 25 آذرماه در تالار چهارسو تئاترشهر به روي صحنه ميرود از سر گرفته است. ما نيز طبق قرار قبلي ساعت 8 شب به موسسه فرهنگي كارنامه رفتيم تا گزارشي از مراحل نهايي تمرين اين نمايش تهيه كنيم.
همه بازيگران رأس ساعت در محل تمرين حضور پيدا كردهاند. قبل از شروع تمرين با توجه به اينكه به روزهاي اجراي عمومي نزديك ميشويم و طرح بروشورها و اعلانها بايد آماده شوند بازيگران در مقابل دوربين عكاس اين نمايش قرار ميگيرند و در آخر با گرفتن عكس دستهجمعي تمرين آغاز ميشود. مهتاب نصيرپور، سيما تيرانداز، افشين هاشمي، هومن برقنورد، اشكان خطيبي و ترانه عليدوستي با حركت در سالن و به اين سو و آن سو رفتن همهمه به وجود ميآورند. ناگهان بازيگران با شنيدن صداي زنگوله ساكت ميشوند و تصوير احمد آقالو بر روي صفحه تلويزيون ظاهر ميشود. بازيگران با ديدن تصوير آقالو و شنيدن صدايش در مقابلش با احترام مينشينند و اولين راهنماييها و دستورات را از زبان او ميشنوند و كار ادامه پيدا ميكند. . . محمد رحمانيان با چهرهاي آرام در مقابل بازيگرانش مينشيند و بازي آنها را زير نظر ميگيرد هر چند كه ميتوان در پس آن چهره آرام نگرانيهايش را براي رسيدن كار به اجراي عمومي مشاهده كرد! به دليل عدمحضور تيم اجراي موسيقي كار در اين تمرين، فرخ سلطاني با گيتار، گروه را همراهي ميكند. داستان اين نمايش، در ارتباط با كشتار بيرحمانه دانشگاه ويرجينيا تك است كه از زبان شش بازيگر و يك «ناظر كبير» يا به عبارتي «برادر بزرگ» روايت ميشود. موضوع نمايش در عين سادگي حالتي خوفانگيز دارد. چو، يك دانشجوي كرهاي 23 ساله، دانشجوي سال آخر رشته زبان و ادبيات انگليسي، صبح روز 16 آوريل به خوابگاه دانشكده ويرجينيا تك ميرود، يك دختر و يك پسر را ميكشد، به اداره پست ميرود، فيلمي را كه از خود تهيه كرده براي شبكه تلويزيوني NBC ميفرستد، به دانشگاه برميگردد و در دپارتمان مهندسي و مكانيك نوريسهال، در ساعت 10 صبح، قتل عامي از استادان و دانشجويان به راه مياندازد و سپس با شليك گلولهاي در شقيقهاش خود را ميكشد.
در مجموع 33 نفر در اين ماجرا به قتل ميرسند. اينك اين شش بازيگر با راهنمايي «برادر بزرگ» قصد دارند اين واقعه را به نمايش تبديل كنند، اما از هر سو كه ميروند با بنبست مواجه ميشوند، چرا كه هرگز به تصوير كاملي از واقعيت دست نمييابند و اين باعث ميشود كه آنان، همچون جستوجوكنندگان فيل در تاريكي، تنها بخشي از حقيقت را دريابند؛ بخشي كه در مواجهه با بخشهاي ديگر بسيار متناقضنما و غيرقابلباور به نظر ميرسد. در اين ميان، حتي داوري تماشاگران هم نه تنها دردي را دوا نميكند، بلكه گرهي به گرههاي كور ماجرا ميافزايد. نكته حائز اهميت و وجه تمايز «مانيفست چو» با ساير نمايشهايي كه اين روزها به روي صحنه ميرود اين است كه كل اين نمايش به زبان انگليسي تنظيم شدهاست. «مانيفست چو» يك نمايش مستند است كه بر اساس تحقيقات رسمي و غيررسمي در خصوص قتلعام دانشجويان و اساتيد دانشگاه ويرجينيا تك نوشته شدهاست و بخشي از اين مستندات به صورت فيلم در هنگام نمايش پخش ميشود. اظهارات شاهدان عيني، گزارشگران شبكههاي مختلف تلويزيوني و از همه مهمتر گفتار 1800 كلمهاي «چو» كه بخشهايي از آن نمايش داده ميشود همگي به زبان انگليسي هستند. براي همساني كلام ميان مستندات تصويري و زبان نمايش، محمد رحمانيان ترجيح دادهاست كه همه نمايش به زبان انگليسي اجرا شود. در نتيجه در هنگام نگارش متن به زبان فارسي، شهراد تجزيهچي و فرخ سلطاني ترجمه آن را به زبان انگليسي انجام دادهاند. با وي و بازيگران اين كار به گفتوگو نشستيم.
محمد رحمانيان: يك بازي نيمه كاره
ماجراي «مانيفست چو» چيست؟ آيا با اين نمايش ميخواهيد فقط مخاطب خاص تئاتر را به تالار نمايش بكشانيد؟
نه، داستان اين نمايش خيلي داستان سرراستي است. البته ما از طريق اعلان، اطلاعاتي را به مخاطب ميدهيم نه به دليل اينكه نمايش به زبان انگليسي هست، به زبان فارسي هم بود اين كار را انجام ميداديم. در آوريل 2007 يك دانشجوي كرهاي به نام چو (سونگ هوي چو) درهاي خوابگاه امليا جانسون را در دانشگاه ويرجينيا تك با زنجير ميبندد و 32 نفر را قتل عام ميكند. در واقع داستان اين است كه شش بازيگر تصميم ميگيرند اين واقعه را بازسازي كنند و هر بار دچار مشكل ميشوند و با هر اتفاقي كه ميافتد مجبور ميشوند مسير بازي را عوض كنند. يك Big Brother و ناظر كبير هم در اين داستان هست كه آقاي احمد آقالو بازي ميكند و سعي ميكند جريان بازي را هدايت كند ولي اينها هرچه بيشتر تلاش ميكنند كمتر به آن نتيجهاي كه دلشان ميخواهد نائل ميشوند. اين نمايش مثل يك بازي نيمهكاره است اما يك طرح پرسش ميكند! اينكه تا كي اين فجايع ادامه دارد و تا كي بايد شاهد كشتارهاي دسته جمعي و قتل عامها به خصوص در جوامع صنعتي غربي باشيم؟
در مورد اتفاقاتي كه سال گذشته افتاد و مشكلاتي كه برايتان به وجود آمد توضيح بدهيد. چه شد كه در مقابل تئاتر شهر اجراي خياباني گذاشتيد.
چون كار ما تصويب شده بود. در واقع ما ميخواستيم كار را بهعنوان يك Tryout اجرا كنيم. متن من تصويب شدهبود و من حق داشتم يك Tryout و اجراي تمريني برپا كنم. به من اعلام كردند كه اين اجرا انجام نشود و من قبول كردم ولي ناگهان اتفاقات ديگري رخ داد، يعني كار به دخالت نيروي انتظامي كشيد. درنتيجه من ترجيح دادم براي اينكه آمادگي گروهم را اعلام كنم بخشي از كار را يك اجراي خياباني داشته باشم. فكر ميكنم حدود يك ربع از نمايش را در مقابل تئاترشهر اجرا كرديم. منظورم اين نيست كه فقط آن يك ربع آماده بود. كل نمايش سال گذشته آماده بود اما به دليل اتفاقاتي كه افتاد متأسفانه نتوانستيم اجرايش كنيم.
تغييراتي كه از سال گذشته تا امسال در «مانيفست چو» به وجود آمد چه بود؟
از بازيگران سال گذشته آقاي علي عمراني را نداريم چون قرارداد يك كار تلويزيوني را از قبل داشتند و ما چند بار زمان اجرا را عوض كرديم و در نتيجه نتوانستيم امسال در خدمتشان باشيم. امسال آقاي هومن برقنورد به گروه كمك ميكنند و نقشي را كه آقاي عمراني سال گذشته بازي ميكردند، امسال ايشان بازي ميكنند.
فكر ميكنيد استقبال مخاطب از كارتان به چه ميزان باشد؟
فكر ميكنم مثل هميشه باشد. من بيشتر به اين فكر كردم كه نمايش را براي تماشاگر درست تعريف كنم. حقيقتش خيلي به استقبال فكر نكردم.
چرا كار را به زبان فارسي اجرا نميكنيد؟
نكاتي در متن دارد به خصوص همكلام بودن با تصاويري كه از چوي واقعي پخش ميشود. در واقع دلم ميخواست اين كار وجه و قالب استنادي خودش را همچنان داشته باشد و يك جوري به جنس تئاتر مستند نزديكتر شويم. زبان به هر حال مشكل هست ولي فكر ميكنم نمايش ميتواند با مخاطبان خود ارتباط برقرار كند.
در جشنواره امسال كه بنا نيست اجرا داشته باشيد؟
«مانيفست چو» در روز اول جشنواره اجرا ميشود و بعد اجراهايمان به پايان ميرسد.
ناگفتهها از اين كار چيست؟
يك نمايش معمولي مثل همه نمايشهاي ديگر است. هيچ فرقي با نمايشهاي ديگري كه من كار كردم يا روي صحنه رفته، ندارد. سعي كردم ساده باشد. سعي كردم با حداقل وجوه، اجرايي بيشتر مبتني بر بازي بازيگر داشتهباشيم. همان اتفاقي كه در «عشقه» هم افتاد و در نمايشهاي ديگري كه من خيلي دوست داشتم. به هر حال تلاش كرديم حضور بازيگر و ارتباط بازيگر حرف اول را در كار بزند. ناگفتهاش اين است كه خيلي سعي كردم در اين كار به فضايي كه معمولا آقاي چرمشير در كارهايشان به آن ميرسند، برسم. قبل از اينكه اين كار را شروع به نوشتن كنم چند بار تعداد زيادي از كارهاي آقاي چرمشير را خواندم و سعي كردم آن فضاها را درك كنم. به پاس همين خوانش چندباره متنهاي آقاي چرمشير اين نمايش را به ايشان تقديم كردم.
آيا اين روزها كار ديگري در دست داريد؟
همزمان من يك كار كوچك ديگري انجام دادم به نام موسيقي ـ روايت «ليلا» كه نويسندهاش خودم هستم و اين كاري بود كه با گروه موسيقي مهرهنوا، بيستم آذر در تالار رودكي اجرا شد. خانم مهتاب نصيرپور، بهاره جهاندوست و آقاي حبيب رضايي در آن بازي ميكردند. بهاره جهاندوست قبلا با من در نمايش «خروس» همكاري كردهبود.
مهتاب نصيرپور: متاسفم كه آقاي آقالو حضور ندارند
چهطور شد كه در جمع بازيگران نمايش «مانيفست چو» قرار گرفتيد؟
من يكي از اعضاي ثابت گروه آقاي رحمانيان هستم. به هر حال من تمام تجربيات و دانشم را مديون همكاري با گروههايي هستم كه به طور مستمر و طولاني با آنها همكاري داشتم. يكي از اين آدمها و ميتوانم بگويم اصليترينشان آقاي رحمانيان است. در مورد «مانيفست چو» همه بازيگران در اين كار به تناوب نقشهايشان عوض ميشود و نقشهاي مختلفي را ايفا ميكنند. من هم يكي از اين افراد هستم. ميتوانم بگويم اين كار يك نقش اصلي دارد كه آقاي افشين هاشمي آن را بازي ميكنند. آقاي احمد آقالو هم نقش Big brother را بازي ميكنند ضمن اينكه ما تصوير ايشان را براي كار داريم.
سال گذشته چه مدت زماني را براي رسيدن به آماده شدن كار تمرين كرديد؟
تقريبا از زماني كه روخوانيها شروع شد، ما حدود سه ماه از آبان 86 تمرينات و روخوانيها را شروع كرديم تا ماه بهمن. آقاي رحمانيان متنها را بعد از تكميل شدن گروهش مينويسد و كامل ميكند، همراه با گروه و تمرينها پيش ميرود. در مواردي با توجه به بازي بازيگران و پيشنهادهاي افراد، متن را اضافه يا حتي كم ميكنند. براي نگارش نمايشنامه «مانيفست چو» ماههاي مرداد، شهريور و مهر 86 به جمعآوري اطلاعات در مورد چو، دانشگاه ويرجينيا تك و. . . گذشت. آقاي رحمانيان نوشتن متن را از آبان شروع كردند و همزمان با تمرين همينطور پيش ميرفتند و متن هم همزمان به انگليسي ترجمه ميشد.
براي اجراي عمومي امسال چه مدتزماني است كه مشغول تمرين هستيد؟
امسال حدود يك ماه هست كه داريم تمرين ميكنيم.
دشواريهاي بازي به زباني متفاوت با زبان مادريتان تا چه حد در كيفيت كارتان تاثير داشته است؟
حقيقتش خيلي نه. به هرحال ما مثل يك بازيگر انگليسيالاصل نميتوانيم صحبت كنيم اما اين مهم نيست. مهم اين است كه تلاش كرديم بتوانيم در اين تجربه فارغ از زبان، يك تجربه نمايشي داشتهباشيم و با تماشاگر ارتباط برقرار كنيم. فكر ميكنم اين ميتواند امتحان خوبي براي ما باشد. البته اينجا سعي نكرديم به زبان بياعتنايي يا آن را تحقير كنيم؛ نه، ولي فكر ميكنم كارگرداني آقاي رحمانيان به شكلي بوده كه بدون آشنايي به اين زبان هم اجرا بتواند با تماشاگران ارتباط برقرار كند.
كار با اين بچهها و تيمي كه الان داريد با آنها كار ميكنيد چهطور است؟
خيلي خوب، من خيلي خوشحالم كه با اين افراد همكاري ميكنم. همانطور كه ميبينيد همه اين بچهها جوانتر از من هستند و انرژي خيلي خوبي به آدم ميدهند و يك جورهايي آدم را به تحرك و حركت وا ميدارند و من در طول كار بايد خودم را با اين بچهها هماهنگ كنم.
اين كار چه جايگاهي در پرونده كاريتان دارد؟
من همه كارهاي تئاترم را دوست دارم. هيچ كدامشان شبيه هم نبوده، در بعضيها نقش مهمتري داشتم، در بعضي نقش كمتري داشتم. فكر ميكنم ساختار اين كار خيلي شبيه به ساختار «عشقه» است. من تمام كارهاي تئاترم را دوست دارم و اينكه در كدام خوب بودم بر ميگردد به نظر مخاطبان. در مورد «مانيفست چو» هم بايد منتظر باشيم ببينيم نظر تماشاگران چيست.
خودتان فكر ميكنيد «مانيفست چو» بتواند نظر موافق مخاطبان را جلب كند؟
من مطمئنم كه ميتواند نظر موافق تماشاگرها را جلب كند. البته موضوع، موضوع خاصي است ولي اصلا محدود به يك زمان و مكان مشخص نيست. فكر ميكنم اين موضوع خيلي گسترده و فراگير است. خيلي سعي كرديم در اين نمايش، دگم و با تعصب برخورد نكنيم و يك نگاه خيلي عميقتر به اين اتفاق بيندازيم، به اين حادثهاي كه در گوشهاي از جهان رخ داد و همه مردم جهان را شوكزده كرد. با نظرهايي كه از ديگران گرفتيم يا دوستاني كه آمدند بعضي از تمرينات را ديدند، فكر ميكنم موفق شديم كه اين تأثير را بگذاريم ولي باز هم بايد ببينيم در اجراي عمومي چه اتفاقي ميافتد.
فكر نميكنيد با اين كار فقط تماشاگر خاص تئاتر را به سالن بياوريد؟
نه، من همانطور كه گفتم تلاشمان اين بود كه خيلي متكي بر زبان نباشيم. سعي كرديم بدون تكيه بر زبان اين ارتباط را برقرار كنيم. در مجموع فكر ميكنم نمايش گرمي است و بتواند با تماشاگر عام هم ارتباط برقرار كند.
در نهايت اگر صحبتي داريد بفرماييد.
خيلي متأسفم كه آقاي آقالو در زمان اجراي اين كار حضور ندارند. بهتر اين بود كه در زماني كه ايشان خودشان زنده بودند اجراي اين كار را ميديدند. گاه برخورد مسوولان نه فقط با گروه ما، نه فقط با افرادي كه در اين كار حضور دارند، با تمام افرادي كه در تئاتر كار ميكنند بيرحمانه است. ما قوانين و مقرراتي ميگذاريم كه هيچ معناي خاصي ندارد و اصولا با هنرمندان نبايد با اين شكل برخورد كرد. اگر مسوولان و دبير محترم جشنواره سال گذشته فجر شرايط ما را ـ كه بهعنوان يك گروه حرفهاي (كه معمولا شش ماه و هشت ماه وقت نميگذارند براي تمرين يك كار تئاتر) درك ميكردند و كمي تساهل به خرج ميدادند، آقاي آقالو در زماني كه زنده و در قيد حيات بودند ميتوانستند اين اجرا را ببينند و لذت ببرند و در روحيهشان هم خيلي ميتوانست تأثير بگذارد. من فكر ميكنم بيشتر از اينكه بخواهيم در مجالس ترحيم يكديگر حضور پيدا كنيم و با تأسف سر تكان بدهيم و براي دوستان و هنرمندان عزيزي كه از دست ميروند اشك بريزيم، در زماني كه آنها زنده و در قيد حيات هستند قدرشان را بدانيم. سعي كنيم شرايط كار را برايشان مهيا كنيم و به آنها روحيه ببخشيم. اين اتفاقي بود كه در مورد اين نمايش نيفتاد و من خيلي متأسفم كه در زمان اجراي عمومي اين كار آقاي آقالو حضور ندارند.
افشين هاشمي: يك نقش مستند را بازي ميكنم
آشنايي با گروه تئاتر پرچين به چه زماني برميگردد؟
كارگرداناني كه بيشتردر گروه تئاتر پرچين كار ميكنند، آقاي محمد رحمانيان و آقاي حميد امجد هستند. من با نمايش «زائر» كار آقاي حميد امجد شروع كردم و پس از آن نمايش «بي شير و شكر». پس از آن آقاي رحمانيان براي مجموعه نمايشهاي تلويزيوني «نيمكت» به من پيشنهاد دادند كه من هم بازي كردم. پس از آن در كارهاي ديگري از آقاي رحمانيان، يعني مجموعههاي «توي گوش سالمم زمزمه كن»، «مسافرخانه سعادت» كه الان از شبكه اول سيما در حال پخش است، تلهتئاتر «پسران طلايي» و يك نمايش كه شامل پنج تكگويي بود به نام «مسافران» در كنار علي عمراني، مهتاب نصيرپور، سيما تيرانداز و حبيب رضايي.
پيوستنتان به نمايش «مانيفست چو» چگونه اتفاق افتاد؟
طبيعي است كه پيشنهادش از طرف كارگردان است. آقاي رحمانيان زماني كه ميخواستند كار كنند، بازي در نقش چو را پيشنهاد دادند. من؛ هم به علت عضويت در اين گروه، هم به دليل علاقه به كارهاي آقاي رحمانيان پذيرفتم و نمايش را شروع كرديم. نمايشنامه هم در طول تمرينات نوشته ميشد.
اين كار به زبان انگليسي است. در طول تمرينات اذيت نشديد؟
به هر حال من با زبان انگليسي غريبه نبودم، يعني تمام كتابهاي مهندسي ما در دوره ليسانس در دانشگاه نفت به زبان انگليسي بود، البته خودم هم انگليسيام خوب نيست، ولي بد هم نيست. طبيعي است كه براي اين نمايش خيلي بيشتر روي زبان تمرين ميكردم ولي فرخ سلطاني و البته ترانه عليدوستي و اشكان خطيبي هم كه تسلطشان به زبان انگليسي خيلي خوب است به ما كمك ميكنند.
چه مدت زماني براي اين كار تمرين كرديد و وقت گذاشتيد؟
ما به هر حال سال گذشته تمرين اين نمايش را شروع كرديم و نمايش آماده اجرا بود كه متأسفانه روي صحنه نرفت. الان هم حدود يك ماه است كه داريم تمرين ميكنيم براي اجراي همگاني.
فكر ميكني مخاطب بتواند با اين كار ارتباط برقرار كند؟
به هر حال ما يك زبان اولي هم در اين نمايش داريم كه همان زبان نمايش است. يعني ما ابتدا با زبان تصوير و زبان نمايش روبهرو هستيم و بعد با زبان گفتار و كلام. اگر آن بخش اول درست انجام شود بخش دوم هم ميتواند خودش را نشان بدهد. كمااينكه ممكن است شما نمايش به زبان فارسي داشتهباشيد ولي به لحاظ زبان نمايشي آنقدر غني نباشد كه بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند. اينكه چه خواهد شد واقعا آن چيزي است كه بايد در اجرا ببينيم. فكر ميكنم زبان نمايشي اثر آنقدر قوي هست كه اگر تماشاگري با زبان انگليسي آشنا نباشد هم بتواند دريافت كند كه نمايش چيست.
با توجه به اينكه نقش اصلي نمايش را شما ايفا ميكنيد، يك مقدار در مورد نقش «چو» توضيح بدهيد.
نقش، يك نقش مستند است. يعني يك انسان مشخص كه موجود بوده، قتلعامي را انجام داده و بعد خودكشي كرده. راجع به آن آدم يك سري مستندات وجود دارد كه در تئاتر هم گفته ميشود. طبيعي است كه قرار نيست همه آنها مو به مو اجرا شود براي اينكه اطلاعات و موقعيت دارد از صافي نمايش عبور ميكند و از نگاه يك نويسنده و كارگردان و به تبعش از نگاه يك بازيگر.
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]
-
گوناگون
پربازدیدترینها