واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: محسن رضايي با انتقاد از عسگراولادي وارد بحث دولت ائتلافي شد
سياسي. محسن رضايي. دولت ائتلافي
محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در نامهاي خطاب به حبيب الله عسكراولادي دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري وارد موضوع دولت ائتلافي شد و به تشريح اين طرح پيشنهادي پرداخت.
به گزارش ايرنا به نقل از سايت رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين نامه كه رونوشت آن به روساي سه قوه، سران نظام و احزاب سياسي كشور ارسال شده، طرح پيشنهادي خود مبني بر دولت ائتلافي را تشريح كرد.
متن كامل اين نامه كه در آن به تبيين -مباني و كاركردهاي دولت ائتلافي متعهد و كارآمد> و تشريح تفاوتهاي آن با طرح دولت وحدت ملي پرداخته شده، به اين شرح است:
بسمه تعالي
برادر گرامي جناب آقاي عسگراولادي
واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا
با سلام و تحيت:
از قضاوت عجولانه جنابعالي كه از پيشكسوتان انقلاب اسلامي هستيد در نفي دولت ائتلافي كارآمد و متعهد تعجب كردم. البته عدهاي آن را با طرح دولت وحدت ملي اشتباه گرفتند. اين طرح با طرح - دولت وحدت ملي> متفاوت و همان چندماه پيش هم عرض كردم كه كشور ما درشرايطي نيست كه طرح دولت وحدت ملي پيگيري شود.( به مصاحبه اينجانب با روزنامه اعتماد درهمان تاريخ مراجعه بفرماييد ). اگرچه آن طرح هم از سر دلسوزي و تعهد پيشنهاد شده بود و پس از آن كه اصلاح طلبان با آن مخالفت كردند طراح آن موضوع را مسكوت گذاشت.
طرح دولت وحدت ملي به توافق بين سران جناحها بر ميگشت درحالي كه دولت ائتلافي، دردرون جناحها بوجود ميآيد. حتي اگر چند نفري هم از نيروهاي كارآمد و متعهد، از جناح ديگر بكارگيري شوند بدون توافق جناحي و يا چانه زني و از اين دست اقدامات، صورت ميگيرد.
البته معتقدم كه بايد عرصه ملي را در كشور بوجود آوريم كه موضوع اصلي آن منافع ملي و ارزشهاي حياتي جامعه است و همه معتقدين به نظام اسلامي، چه در جناحها باشند و چه مستقل، چه درحاكميت باشند و چه درجامعه، ميتوانند در ايجاد آن مشاركت داشته باشند.
تفاوت عرصه ملي با عرصه جناحي اين است كه اولي، فراجناحي است و با منافع ملي مرتبط است ولي دومي، جناحي است و به سليقههاي متفاوت در اداره كشور باز ميگردد. اولي بر پايه همكاري و برادري استوار است ولي دومي بر پايه رقابت.
اگر اولي در يك كشورنباشد، اولا؟ رقابتها در آن صورت، چون مرز ندارند به منازعه ودرگيري كشيده ميشود. ثانيا؟ از مرزهاي ملي و اعتقادي در رابطه با مخالفين و دشمنان، مراقبت نميشود. ثالثا؟ از فرصتهاي ملي استفاده مناسب بعمل نميآيد و در مقابل تهديدات با همه تواناييها نميتوانيم ايستادگي كنيم. (در فرصت مناسبي به اين موضوع خواهيم پرداخت).
دولت ائتلافي، كارآمد و متعهد:
سابقه طرح دولت ائتلافي به چندماه قبل از انتخابات رياست جمهوري نهم بر مي گردد كه در آن جا، از يكي از مقامات عالي رتبه نظام(كتبا) تقاضا كردم كه از شش نفر نامزدهاي انتخاباتي اصولگرايان بخواهند كه دور هم جمع شوند و از بين خود يك نفر را انتخاب و بقيه هم در كابينه او باشند و به صورت جمعي قوه مجريه را اداره كنند.
البته محور وحدت آن ها، برنامه توافقي باشد كه روي آن توافق كنند و هم عهد شوند. بعدها شنيدم كه يكي از علماي بزرگ تهران با اجازه از يك مقام عالي رتبه كه در پاسخ به او، فرموده بودند يك تكليف است، درصدد انجام چنين طرحي برآمد كه متاسفانه تصميم زودهنگام شوراي هماهنگي و مصاحبه اي كه صورت گرفت موجب عقب نشستن ايشان شد و بعد هم گروهي تندرو، با ادعاي قيم مابانه اي، ته مانده وحدت در جبهه اصولگرايي را ازبين بردند و آن شد كه ديديم، شفافيت از انتخابات رخت بربست و تك روي به اوج خود رسيد و من هم به عنوان اعتراض به اين وضعيت و پاسخ به خواست مراجع به نفع ملت ايران كنارگيري كردم.
بهرحال دولت ائتلافي كارآمد و متعهد با الگويي كه در پيوست توضيح داده شده است به جمع گرايي و برنامه محوري و نفي خود محوري و تكروي ميانجامد. از اختلاف در انتخابات جلوگيري ميكند و پس از انتخابات همكاري را تسهيل مي نمايد. پيشنهاد اين است كه نامزدهاي اصولگرا و ارزشي در چارچوب طرح پيوست ، وحدت كنند و يك دولت ائتلافي كارآمد و متعهد براي چهار سال آينده تشكيل دهند و در انتخابات رياست جمهوري تلاش كنند يك نفر به نمايندگي از آن ها به صحنه بيايد ولي بقيه هم در دولت او حضور داشته باشند.
در غير اين صورت اگر نامزدهاي انتخاباتي و حاميان آنها فكر كنند كه يك فرد به تنهايي و با يك تيم صرفا هماهنگ با او ميتواند قوه مجريه را اداره كند، از چند حال خارج نيست، يا آن كه درك درستي از اداره كشور و مشكلات و فرصتهاي داخلي و بينالمللي ندارد و يا ممكن است خداي ناكرده، انگيزه ديگري غير از خدمت داشته باشد و يا آن كه برداشت غلطي از توكل دارد.
مهمترين وظيفه رييس جمهور، تشكيل دولت كارآمد و ارائه يك برنامه سازنده با كمك آن دولت درچارچوب سياستهاي كلان است. در غير اين صورت، دولت در حد يك بنگاه و آن هم از نوع سهامي خاص، تنزل يافته است كه هم سهامداران و هم هيئت مديره آن يك نفره است.
مجلس شوراي اسلامي و هيات دولت، كم اثر ميشود و رييس جمهور بايد به تنهايي، نقش و وظايف مجلس و هيات دولت را برعهده بگيرد. به اين ترتيب انتظار تحولي از آن نخواهد بود. در حالي كه شرايط تاريخي ايران نشان مي دهد كه تاچندين دهه بايد دولتهاي كارآمد ومتعهد برسر كار بيايند و فضاي عمومي كشور به سوي همكاري و نشاط پيش برود.
دولت و جامعه توحيدي:
در آيه شريفه مذكور، وحدت، سه بار با معاني و كاركردهاي خاصي مورد تاكيد قرار گرفته:
۱واعتصموا بحبل الله: چنگ زدن به ريسمان الهي ميتواند به وحدت هم منجر شود. حبل الهي هم در اين جا اطاعت از خدا و رسول اوست و در زمان غيبت، اطاعت از دين او و علماي باتقوا و اسلام شناس و در عصر جمهوري اسلامي ، اطاعت از دين خدا و ولي فقيه زمان.
۲جميعا: توحيد دسته جمعي تاكيد مجددي بر وحدت است. گويي كه نگراني قرآن مجيد اين است كه خداپرستي باشد ولي جمعي نباشد. يا آن كه خداپرستي فردي را كافي نميداند.
۳ولاتفرقوا: اين هم به زبان ديگري، بيانگر همان وحدت است. اگر ديانت ما عين سياست ماست، چون دين ما توحيدي است، سياست ما هم بايد توحيدي باشد . تنفر از مشركين بايد همراه دوستي و برادري با خودمان باشد و هر دو بعد هم بايد براي رضاي خدا باشد و طريق آن هم اطاعت از دين خدا و نماينده رسول خداست كه درشرايط كنوني ولي فقيه است.
به نظر ميرسد همانطور كه وحدت، نماد توحيد است تفرقه هم نماد شرك است:
ولا تكونوا من المشركين، من الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا كل حزب بما لديهم فرحون روم آيه ۳۲
معلوم است كه منظور ما از وحدت، راه پيدا كردن افراد غيرمتعهد به كانون هاي راهبردي كشور نيست و البته برخوردهاي تند و كنار ماندن سرمايههاي انساني فراوان در توسعه كشور را نيز توحيدي نميدانيم.
حقيقتا ما با دارا بودن اسلام و نظام جمهوري اسلامي و رهبري دانا و با انگيزه و نخبگاني بينظير و پيشكسوتاني توانمند، بايد بهترين دولتها چه در بعد كارآمدي و چه دربعد اخلاقي و ارزشي را به جهانيان نشان دهيم.
موفقيتهاي بزرگ سه دهه اخير جمهوري اسلامي نبايد ما را مغرور نمايد و از اصول گذشته خود دور سازد و خداي ناكرده دعواهايي بر سر غنائم صورت گيرد.
بايد با تمام توان و قبل از آن كه دوباره قدرتي مثل شوروي، تنفس ما را در مرزهاي شمالي محدود سازد و يا قدرتي مثل آمريكا بتواند از بحران ها عبوركند و به مرزهاي جنوبي و يا غربي ما نزديك شود و يا آن كه دوباره ازغرب قدرتي بخواهد جايگزين او در منطقه شود. همان طوركه آمريكا در شصت سال پيش جايگزين انگليس در منطقه شد.
بايد از فرصت فعلي استفاده كرد و ايران را تبديل به يك امپراطوري علمي، فرهنگي و اقتصادي نمائيم كه ريال و زبان فارسي، پول و زبان مشترك منطقه گردد. افول آمريكا در دو دهه آينده پايان دوران امپراطوريهاي نظامي درجها ن است و ما هم به اين نوع امپراطوريها نيازي نداريم. پنج سال پيش در كتاب ايران منطقهاي به اين آينده درخشان اشاره نموده و در چشم انداز بيست ساله، پايههاي آن ريخته شده است و امروزه هم سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا اذعان كردهاند كه چنين موقعيتي براي ايران امكان پذير است.
لازمه دستيابي به چنين موقعيتهايي ، وحدت و همكاري و نشاط و برادري و اميد به آينده است و اين كه به گذشته، قانع و مشغول نباشيم و حداكثر توانايي هاي ملي را بسيج كنيم و گامهاي باقي مانده انقلاب را برداريم تا به يك جامعه آرماني و يك تمدن درخشان در منطقه و جهان دست يابيم.
از آن جاكه ما نه به ليبرال دموكراسي و نه به سوسيال دموكراسي معتقديم، بايد در انتخابات و درساير امور اجتماعي و سياسي، مدلهايي را ابداع كرده به آنها تن دهيم كه با اسلام دموكراسي، سازگار باشد.
شنبه 23 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]