تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816392490




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگو با هيو جكمن ، بازيگر استراليا شانس در خانه شما را زده است


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گفتگو با هيو جكمن ، بازيگر استراليا شانس در خانه شما را زده است
جام جم آنلاين: هيو جكمن بعد از مل گيبسن موفق‌ترين بازيگر مرد سينماي استراليا در سطح بين‌المللي است. او كار بازيگري را از سال 1994 در كشور خودش شروع كرد و اين در حالي بود كه قبل از آن در نمايش‌هاي تئاتري زيادي بازي كرده بود. پس از بازي در تعدادي از محصولات سينمايي استراليايي راهي آمريكا شد تا تبديل به يك ستاره بين‌المللي شود.


با قسمت اول فيلم علمي تخيلي و ماجراجويانه «مردان ايكس» (2000)‌ بود كه موفقيت خيلي زيادي كسب كرد. او در اين فيلم كميك استريپي كه پر از ابرقهرمان‌هاي استثنايي بود نقش مرد گرگ‌نما را بازي مي‌كند. در دو قسمت بعدي اين مجموعه فيلم موفق، او نقش مرد گرگ‌نما را تكرار كرد.

در اين سال‌ها در فيلم‌هايي مثل اره‌ماهي، كيت و ليوپولد، ون هلسينگ، چشمه و پرستيژ بازي داشته است. كار تازه‌اش كه براي نمايش عمومي در فصل تابستان آماده مي‌شود «مرد گرگ‌نما» نام دارد. او در اين فيلم دوباره در همان نقش كاراكتر خود در مجموعه فيلم مردان ايكس ظاهر مي‌شود.

تهيه‌كنندگان فيلم اين‌طور تشخيص دادند كه اين كاراكتر مي‌تواند به صورت مستقل، تبديل به يك چهره موفق سينمايي شود. جكمن براي بازي در فيلم استراليا همراه با نيكول كيدمن دوباره به سرزمين مادري‌اش برگشته است. اين محصول پرخرج سينمايي كه هفته پيش در استراليا روي پرده سينماها رفت، اميد دارد تبديل به موفق‌ترين و پرفروش‌‌ترين محصول سينمايي اين كشور دورافتاده شود.

مطمئنا استراليا يكي از آن پروژه‌هايي است كه هميشه دوست داشتيد بازي كنيد. آيا شگفت‌زده نشديد كه اين فيلم در اين زمان و در اين نقطه از كارنامه هنري‌تان به شما پيشنهاد شد؟

از برخي جهات، تمام فيلم‌هايي كه بعد از «اوكلاهما» به من پيشنهاد شده‌اند، تعجبم را برانگيخته و شگفت‌زده‌ام كرده‌اند. حتي خود اوكلاهما هم همين حالت را برايم دارد. بازي در اين فيلم‌ها برايم مثل يك اسب‌سواري لذت‌بخش بوده و خيلي لذت برده‌ام. سبك‌كار باز (لورمن و كارگردان فيلم)‌ را خيلي دوست دارم. وقتي 3 سال پيش، براي اولين‌بار درباره اين فيلم با من صحبت كرد، هنوز نامي برايش انتخاب نكرده بود. طوري قصه فيلم را برايم تعريف كرد كه انگار در ميدان جنگ است! حتي برايم فيلمنامه‌اي هم نفرستاد. جواب من خيلي ساده بود: «دوستم، هستم»!
مي‌دانيد آن زمان نيازمند آن نبودم كه نقشي سينمايي به من پيشنهاد شود. احساس مي‌كردم دوست دارم بخشي از اين پروژه باشم و كاري را در آن به عهده بگيرم.

اين احساسي بود كه تمام عوامل فيلم نسبت به آن داشتند. همه مي‌خواستند در توليد فيلم مشاركت داشته باشند. همه ما مثل هم فكر مي‌كرديم و احساسمان اين بود كه در تمام مدت عمر و فعاليت خود، فقط يك بار فرصت كار در چنين كاري پيش مي‌آيد. اين يك فرصت نادر بود كه بايد از آن استفاده مي‌كردم.

استراليا فيلم سختي بود و با مشكلات زيادي هنگام فيلمبرداري روبه‌رو بوديد. مي‌خواهم بدانم آيا جغرافياي كار هيچ تاثيري در نوع بازي شما دارد؟

چه پرسش خوبي! مي‌دانيد ما پيش از شروع فيلمبرداري تمرينات خيلي زيادي داشتيم تا در زمان شروع كار، همه آماده باشيم.

قبل از شروع فيلمبرداري، مدت زمان زيادي را در محل گذراندم و سعي كردم تمام كارهايي را كه مردم معمولي در آن شرايط انجام مي‌دادند را انجام دهم. شايد حدود 2 ماه در آن محلي كه قصه رخ مي‌دهد زندگي كردم. اين مساله كمك كرد تا بتوانم درك بهتري از نقش و كاراكترم پيدا كنم. كار درمنطقه داروين خيلي خوب و لذت‌بخش بود. وقتي فيلمبرداري شروع شد، ديگر كاراكترم را خيلي خوب مي‌شناختم. حتي زماني كه گروه فيلمبرداري براي استراحت به شهر مي‌رفتند، من باز هم در محيط مي‌ماندم. البته صادقانه اعتراف كنم كه من يك بازيگر متد نيستم كه بخواهم براي نقش‌هايم تحقيق كنم و در قالب نقش فرو بروم. اما در محيط و چشم‌اندازهاي لوكيشن استراليا چيزي وجود داشت كه آدم را جادو مي‌كرد. وقتي تو وارد اين محيط مي‌شدي، ديگر در آن غرق مي‌شدي.

جالب است كه مرد گرگ‌نما را هم در استراليا بازي كرده‌ايد.

بله، فيلمبرداري اين فيلم هم پس از پايان كار استراليا شروع شد. به اين ترتيب من 2 سال تمام در سرزمين مادري‌ام بودم. هم براي من و هم براي خانواده و فاميلم، اين بازگشت اهميت خيلي زيادي داشت. خاطرات مربوط به اين دوران فراموش نخواهد شد.

اگر باز هم پيشنهاد خوبي دريافت كنيد، براي كار به استراليا برمي‌گرديد؟

بله، حتما. البته نمي‌توان پيش‌بيني كرد چه نوع فيلمنامه‌هايي به آدم پيشنهاد مي‌شود. اما اگر كارگردان يا مضمون خوبي داشته باشد، حتما بازي خواهم كرد. فيلم استراليا براي خود كشور استراليا هم اهميت ويژه‌اي دارد. براي مردم استراليا هم اين فيلم همان نقشي را بازي مي‌كند كه فيلم «كازابلانكا» براي كازابلانكا بازي كرد. اين فيلم حكم يك استعاره را براي ما دارد. تماشاچي با ديدن فيلم با تجربه‌هاي تازه‌اي آشنا مي‌شود كه تا پيش از اين، مشابه آنها را نداشته است.

آيا فكر مي‌كنيد فشار زيادي از سوي رسانه‌هاي گروهي استراليايي روي فيلم وجود داشت؟ آنها انتظار داشتند فيلم به نوعي تبليغات زيادي براي استراليا بكند.

خب، بعضي فيلم‌ها خودشان حرف مي‌زنند و توضيحات لازم را درباره خود مي‌دهند. زماني كه فيلم داشت آماده نمايش مي‌شد، انتظارات و توقعات از آن خيلي زياد بود. مثلا مي‌گفتند اين فيلم باعث نجات صنعت سينماي استراليا مي‌شود و از اين جور چيزها؛ اما صادقانه بگويم يك فيلم سينمايي وظيفه انجام چنين كارهايي را ندارد. ما كار خودمان را انجام داديم و حالا بايد ببينيم كه چه اتفاقي مي‌افتد.

بيش از 10 سال از حضور شما در هاليوود مي‌گذرد. آيا شهرت و صنعت سينما را كمي خسته‌كننده و آزاردهنده نمي‌بينيد؟ فاصله‌گذاري بين يك بازيگر و يك مرد خانواده بودن را چگونه انجام مي‌دهيد؟

فاصله ميان اين دو را كاملا رعايت مي‌كنم. آنهادو دنياي جداگانه هستند كه جدا كردن آنها از هم كار مشكلي نيست. من وقت زيادي براي مهماني و جشن‌هاي سينمايي نمي‌گذارم و به همين سبب نگراني از بابت خيلي چيزها ندارم. خيلي خوب مي‌دانم كه در هاليوود چه نوع بازي‌هايي جريان دارد. با مكانيسم كار آشنا هستم. بعضي وقت‌ها نمي‌شود تو خودت را از مسائل و اتفاقات دوروبر جدا كني. من روح و قلبم را نثار كاري مي‌كنم كه در حال انجامش هستم. بازيگري را خيلي دوست دارم و در همان حال حدفاصل بين بازيگري و زندگي شخصي و خانوادگي را رعايت مي‌كنم. حرفه ما، مسائل و مشكلات زيادي به همراه خودش دارد و بايد از اشتباهات درس گرفت. من هيچ وقت جمله هالي بري را هنگامي كه براي دريافت جايزه تمشك طلايي براي فيلم «زن گربه‌اي» رفت، فراموش نمي‌كنم. او گفت: «اگر شرايط به گونه‌اي مهيا شود كه تو يك اسكار بگيري، بايد خودت را هم براي گرفتن يك تمشك طلايي آماده كني.» اين عاقلانه‌ترين و خونسردترين نصيحتي است كه تا به حال در اين حرفه شنيده‌ام.

با مرد گرگ‌نما در فيلمي بازي كرده‌ايد كه تنها كاراكتر مهم و اصلي آن خودتان هستيد. بازگشت به كاراكتر مرد گرگ‌نما چقدر برايتان اهميت داشت؟

خب، بعد از مردان ايكس، كار جديد ديگري نبود كه نقشي مثل كاراكترم را در اين فيلم بازي كنم، به همين سبب وقتي مرد گرگ‌نما پيشنهاد شد، از آن استقبال كردم؛ ولي نكته مهم اين است كه در اين فيلم ما فيلمنامه خيلي خوبي داريم. وقتي شما يك فيلمنامه و كارگردان خوب داشته باشيد، ديگر همه چيز حل است. ديويد بينوف، يكي از بهترين فيلمنامه‌نويسان هاليوود است و وقتي فيلمنامه‌اي از او را قرار است كار كنيد، يعني شانس در خانه شما را زده است. به ديدنش رفتم و او ايده اصلي فيلم را برايم شرح داد. گفتم فوق‌العاده است. اين كاراكتر را مي‌شناختم و متوجه شدم كه ديويد ديوانه و طرفدار سرسخت قصه‌هاي كميك استريپي است. او تقلب نمي‌كند و طرحش خيلي درخشان و قابل توجه بود. او عمق تازه‌اي به كاراكتر مرد گرگ‌نما داده است و به اعتقاد من با اين فيلمنامه، تاريخ قصه‌هاي كميك استريپي را عوض مي‌كند.

و همين باعث شد بازي در فيلم را بپذيريد؟

به خودم گفتم دليل خوبي براي توليد اين فيلم وجود دارد. وقتي خط اصلي قصه يك فيلمنامه ظريف و هوشمندانه باشد، حتما دليل خوبي براي ساخت آن مي‌توان پيدا كرد. مجموعه سه قسمتي مردان ايكس هم همين حالت را داشتند. رمز و راز زيادي در قصه اين فيلم‌ها وجود داشت كه هنوز هم مي‌توان براساس آنها، رمز و رازهاي تازه‌اي را خلق كرد. من خودم هم از آن دسته طرفداران سرسخت قصه‌هاي كميك استريپي هستم. حتي حالا هم اين قصه‌ها را مي‌خوانم و انتشار كتاب‌هاي آنان را پيگيري مي‌كنم. وقتي به مجموعه فيلم مردان ايكس نگاه مي‌كنم، احساس مي‌كنم كاراكتر مرد گرگ‌نما حرف‌هاي ناگفته‌اي با خود دارد كه مي‌توان بر اساس آنها يك فيلم سينمايي مستقل تهيه كرد. احساس مي‌كنم لازم است به ريشه‌هاي اين شخصيت برگرديم و بفهميم او واقعا كيست. نمي‌توان در مردان ايكس اين كار را انجام داد. در يك فيلم مستقل، حتي مي‌توان به سراغ دوران كودكي و نوجواني او رفت.

بچه‌هاي دزديده شده و لوكيشن‌هاي زيبا

ساخته جديد لورمن را بايد يك اثر حماسي ارزيابي كرد كه كارهاي ديويد ليس را به ياد مي‌آورد. فضاسازي فيلم خيلي شبيه آثار كلاسيك و حماسي اين هنرمند برجسته انگليسي است. استراليا دقيقا انتظارات و پيش‌بيني‌هاي بينندگان خود را برآورده مي‌كند. لورمن براي فيلم خود فيلمنامه‌اي را مورد استفاده قرار داده كه بخوبي مي‌تواند شكوه صحنه‌هاي مختلف آن را به نمايش بگذارد. چنين فيلمنامه‌اي را نمي‌شد در يك طول زماني 2 ساعته به تصوير كشيد. طولاني بودن فيلم باعث خستگي تماشاچي نمي‌شود (هر چند كه برخي منتقدان، فيلم را بيش از حد طولاني ارزيابي كرده‌اند)‌ لحن فيلم خاص است و بشدت يادآور محصولاتي است كه سينماي استراليا هر سال توليد مي‌كند. با اين حال لورمن تمام تلاش خود را به كار گرفته تا لحن فيلم به گونه‌اي باشد كه تماشاچي غيراستراليايي هم با آن ارتباط برقرار كند. حس و حالي كه او در دل قصه فيلم ريخته، در خدمت عملي كردن همين موضوع است. در ميان محصولات جديدتر سينما، شايد بتوان فقط «پرل هاربر» مايكل بي را نام برد كه از برخي جهات شبيه استرالياست. هر دو فيلم ملودرام‌هاي خيالي هستند كه در يك پس‌زمينه تاريخي واقعي اتفاق مي‌افتند. اگرچه بخش مهمي از اتفاقات فيلم واقعي‌اند، ولي كاراكترهاي اصلي قصه، ساخته و پرداخته ذهن كارگردان هستند. آنها در دل رويدادهايي كه در عالم واقعيت رخ داده‌‌اند رها مي‌شوند تا يك قصه خيالي را تعريف كنند. شروع فيلم در سال 1939 است و قصه فيلم از نقطه نظر پسربچه‌اي محلي به نام نولاه (با بازي براندن والترز)‌ تعريف مي‌شود. با پيشرفت قصه، او تبديل به يكي از چهره‌هاي اصلي ماجرا مي‌شود. ليدي سارا اشلي (نيكول كيدمن)‌ تازه از انگلستان به استراليا آمده تا تكليف زمين پهناوري را مشخص كند كه به عنوان ارث از همسر مرحومش به وي رسيده است. اما هريك از كارها و اقدامات او براي سر و سامان دادن به اوضاع، با بن‌بست روبه‌رو مي‌شود. دو تن از اهالي بانفوذ سد راه او هستند. در اين ميان دراور، يك گاوچران محلي (هيوجكمن)‌ به كمك سارا مي‌آيد، تا حق قانوني‌اش را به دست بياورد. در همين ايام است كه نيروي هوايي ژاپن به استراليا حمله مي‌كند و سارا كه به دراور دل بسته، تصميم مي‌گيرد نولاه، را به عنوان فرزند قبول كند.

مترجم: كيكاووس زياري / منبع: movieonline.com
 شنبه 23 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن