تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 7 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

خرید یخچال خارجی

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802455664




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نفوذ فرهنگ و تمدن ايران در شبه‌قاره هند


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نفوذ فرهنگ و تمدن ايران در شبه‌قاره هند


اشاره: پيوستگي‌هاي فرهنگي و تاريخي ايران و شبه‌قاره از ديرباز موضوع بحث و جدلهاي فراوان بوده و ايرانيان و مردمان شبه قاره و ايران‌شناسان غربي و پيروان مكتب ايران‌شناسي روسيه در باب روابط فرهنگي، زباني و ادبي ايران و شبه‌قاره و نيز گستره و عمق حضور فرهنگ و تمدن و سنتهاي ايراني در اين منطقه كتابها و مقالات ارزنده‌اي نشر داده‌اند.‌

بررسيهاي تاريخي بيانگر آن است كه ايرانيان كه روزگاري امپراتوري سياسي و فرهنگي و نظامي گسترده‌اي را به خود اختصاص داده بودند، در سرزمين پهناور شبه‌قاره نيز حضوري تاريخي و فرهنگي داشتند. اين حضور در دورانهاي مختلف تاريخي پيش و پس از اسلام و در عهد سلسله‌هاي سلجوقي، غزنوي، غوري، سادات دهلي و گوركاني قابل مشاهده است.

به منظور بررسي گونه‌شناسي حضور فرهنگي و زباني ايرانيان در شبه قاره هند، پاكستان و بنگلادش، گفتگويي داريم با استاد اكبر ثبوت كه از پژوهشگران برجسته در مطالعات اين حوزه هستند و سالها نيز در كشورهاي هند و پاكستان مأموريت علمي و فرهنگي داشته‌اند و از نزديك با سرمايه‌هاي فرهنگي و ادبي ايران در اين منطقه و نيز صاحب‌نظران بومي آنجا آشنا بوده‌اند. اين گفتگو پيشتر در ماهنامه چشم‌انداز، ش 29 به چاپ رسيده است.‌

***

چه ضرورتي در بررسي پيوندهاي فرهنگي ايران و هند هست؟

ادامه حيات و پيشرفت هر ملتي مستلزم روابط سالم و همكاريهاي سازنده با ملل ديگر است؛ و اين گونه روابط و همكاريها هم تحقق نمي‌يابد مگر يك سلسله وجه مشتركها، دو يا چند ملت را به يكديگر پيوند دهد؛ و در اين ميان، اشتراكات فرهنگي كه طي روزگاران دراز پديد مي‌آيد و ريشه در اعماق زندگي و شخصيت انسانها دارد، استوارترين و ديرپاترين است؛ و آنگاه در ميان اقوام و ملل دنيا، شايد هيچ دو ملتي را نتوان يافت كه به اندازه مردم شبه قاره با مردم ايران، پيوندها و علائق فرهنگي مشترك داشته باشند --- چه به لحاظ گستردگي و استحكام و عمق اشتراكات و چه به لحاظ پيشينه طولاني آنها،‌ و چه به لحاظ وجوه اشتراك در جهات ديگر --- از حيث نژاد و شرقي و آسيايي بودن --- و نيز پيوندهاي اقتصادي و سياسي و منطقه‌اي كه هر يك مي‌تواند عاملي براي تحكيم روابط فرهنگي هم باشد.

پيشينه تاريخي پيوندهاي فرهنگي ميان ايرانيان و مردمان شبه‌قاره به كجا مي‌رسد؟

اين پيوندها و علايق، پيشينه‌اي چند هزار ساله دارد و به روزگاري مي‌رسد كه اين دو قوم كه هر دو از يك ريشه آريايي بوده‌اند، با هم مي‌زيستند و فرهنگ واحدي داشتند و عناصري از آن فرهنگ را در آثار بسيار كهن دو ملت ، هنوز مي‌توان يافت؛ چنان كه در قديم‌ترين بخشهاي ودا، از آسوره(‌‌Asoura) به احترام تمام ياد شده و اين واژه همان است كه در ايران اهوره تلفظ شده؛ زيرا حرف سين كه در واژه‌هاي هندي بوده، در زبان ايرانيان به حرف مبدل شده؛ مانند سوم و سند كه در فارسي هوم و هند است و اينها مي‌رساند كه در هنگام تدوين بخشهاي كهن ودا، آسوره يا اهوره نزد هر دو قوم محترم و مقدس بوده است. همچنين در كتابهاي مقدس ايرانيان پيش از اسلام، نام شماري از مقدسات هندوان را مي‌توان در ميان مقدسات يافت و از جمله آريامن(‌‌Aryaman) ،‌ ميترا(‌‌Mitra) و آرميتي(‌‌Aramaiti) .

از لحاظ عبادات مشترك مثل تقديس هوم كه در هندي سوم يا سومه گويند و ساير آداب هم اشتراكات اين دو قوم آشكار است و افزون بر اينها، نامهاي قهرمانان و شاهان داستاني مشترك مانند جمشيد و فريدون و كيكاوس هم دلالت بر يكي بودن اصل اين دو قوم دارد. پس در زماني بسيار دور كه شايد از 1400 سال پيش از ميلاد پيشتر نباشد، اين دو قوم داراي دين و تمدن واحدي بوده‌اند. ملك‌الشعراي بهار مي‌گويد:

هند و ايران آشنايان هم‌اند

هر دو از نسل فريدون و جم‌اند

ايزدي بود آشناييهاي ما

آشنا داند صداي آشنا

در باب پيوندهاي فرهنگي اين دو قوم، پس از آنكه به صورت دو شاخه از يك درخت منشعب گرديد، چه نكاتي را درخور ذكر مي‌بينيد؟‌

اين دو قوم كه پس از انشعاب، يكي به فلات ايران روي آورد و ديگري در شبه قاره مسكن گزيد، پس از استقرار در سرزمين تازه، از يك سو بقاياي فرهنگ واحد پيشين را داشت و از يك سو فرهنگي را كه در محيط جديد به دست آورد؛ و از يك سو مبادلات فرهنگي ميان دو طرف را؛ چنان كه از يك سو پادشاهان موريا(‌‌Mauria) ---- همچون آشوكا (73 --- 232 ق . م) كه بزرگترين امپراتور هند در روزگار باستان بود ---- پيوندهاي استواري با ايران برقرار نموده و در معماري و هنر حجاري و كتيبه‌نويسي، از سبك و شيوه ايران در عصر داريوش بزرگ پيروي كردند.

حفاريهايي كه در حوالي شهر پتنه در مركز ايالت بيهار در كنار رود گنگ انجام گرفت، نشان مي‌دهد كه پايتخت شاهان مزبور در همان نواحي بوده و آنگاه تالار صد ستوني كه در آنجا كشف شده، عيناً مانند تالار آپادانا در تخت جمشيد و به همان سبكي است كه هنوز بقاياي پايه ستونها و سنگها و حتي چوب ستونهاي آن ديده مي‌شود. شماري از كتيبه‌هاي آشوكا هم كه بر جا مانده، به خط خروشتي(‌‌Kharoshti) است كه اصلا از مغرب آسيا و ايران به هند آمده است؛ و اين خط در كنار خط براهمي ---- خط اصلي هند باستان ---- و شاخه‌هاي آن، متساوياً در شمال غربي هندوستان متداول بوده است. اپيگرافهاي آشوكا بر روي ستونها و صخره‌ها، همه جا رسم كتيبه‌نگاري ايران در عصر هخامنشي را به ياد مي‌آورد و نشان مي‌دهد كه در اين مورد، وي به اقتباس از شهرياران ايران پرداخته است.

از سوي ديگر در عصر حكام پس از اسكندر، در طول مدتي نزديك هزار سال و شايد بيشتر، در ايران آن عصر و خصوصاً در كثيري از نواحي شمالي و شرقي آن ---- بلخ، بخارا و ... ---- صومعه‌ها و مراكز نشر معارف و آموزه‌هاي بودايي را داريم و مبلغان و مروجان آن از ميان ايرانيان را كه برخي نيز از شخصيت‌هاي قدرتمند و نامور، همچون شاهزادگان اشكاني بوده‌اند. مراكز و مبلغان مذكور، نقش عظيمي در شيوع گسترده آيين بودا داشته‌اند؛ و نفوذ عناصر فراواني از فرهنگ بودايي در هنر و ادبيات ايران و در كيش مزدايي و مانويگري از همين راه بود. از ميان دو دين نامبرده، اولي آيين رسمي ايران بود و دومي بيش از هر آيين ايراني ديگري در جهان گسترش يافت.

در همان اعصار بود كه ايرانيان، روايتي از داستان زندگي بودا و تعليمات او را به قلم آوردند كه تحريرهاي گوناگون آن، در خلال نزديك به دو هزار سال، به بسياري از زبانهاي آسيايي و آفريقايي و اروپايي ترجمه شد و بخشهاي زيادي از آن، به كثيري از كتابهاي ادبي و اخلاقي و ديني و عرفاني ملل و اقوام جهان راه يافت.

از پيوندهاي فرهنگي ايران و شبه قاره در دوره ساسانيان بگوييد.

در اين دوره، روابط گسترده‌اي در ميان مردم دو منطقه برقرار بود، و خصوصاً در ادوار اخير كه ايران هم مرز هندوستان بود، آثار اين ارتباط نمايان‌تر است. در آغاز اين دوره، پناهنده شدن برخي از شاهزادگان اشكاني به شبه قاره را داريم؛ و از آن ميان دو فرزند اردوان كه نامه‌اي براي خواهرشان همسر اردشير ساساني نوشتند و پنهاني براي وي فرستادند؛ در اين نامه، آن گونه كه فردوسي مي‌گويد، به ياد او آوردند كه: .

اما از مهمترين اسنادي كه در باب پيوندهاي فرهنگي ميان مردم در منطقه در اين دوره برجاي مانده، نقاشيهاي ديوارهاي غارهاي معروف اجانتا ‌‌‌‌(Ajanta) در نزديكي بمبئي است. در نقاشيهاي ديوار غارهاي شماره 1 و 2 كه تاريخ آن اوايل سده هفتم ميلادي است، تصوير پادشاه هند جنوبي (دكن) پولاكسين ‌‌‌‌(Pulakesian) دوم ديده مي‌شود كه سفارت اعزامي از دربار خسروپرويز پادشاه ساساني (590 ---- 628م) را مي‌پذيرد؛ و جامه‌ها و اسلحه و زيورآلات و چهره و اندام ايرانيان در آنجا مشهود است. سكه‌هايي هم كه از قرن هفتم تا دوازدهم ميلادي در هند رايج بوده، همه از حيث وزن و عيار و نقش و نگار، از روي مسكوكات ساسانيان اقتباس شده؛ و افزون براينها، در اماكن عديده در هندوستان جنوبي، كتيبه‌هايي به خط پهلوي هست كه خط ايرانيان پيش از اسلام بود؛ از جمله شش كتيبه كه برروي صليب‌هاي سنگي نقش شده و در كليساهاي جنوب هند موجود مي‌باشد. اين كليساها تابع كليساي سُرياني بوده و پيش از ظهور اسلام، از طريق ايران، در جنوب هندوستان تأسيس شده است.‌

در همين دوره ساساني، برطبق روايات داستاني، سفر برزويه ---- داناي بزرگ ايران ---- به هند را داريم كه كتاب از رهاوردهاي آن بود. اين كتاب را ايرانيان به زبان پهلوي و از پهلوي به عربي ترجمه كردند و بعدها از اين دو زبان به بسياري از زبانهاي ديگر ترجمه شد و ترجمه آن به زبان پارسي بعد از اسلام، از مهمترين متون ادبي تاريخ ماست و همراه با تحريرهاي متعدد آن، در شبه قاره رواجي درخور داشته است. از داستانهاي شيريني هم كه داريم، برمي‌آيد كه در اين عصر، ايرانيان بازي شطرنج را از هنديان گرفتند و رواج دادند و بازي نرد را به عنوان تحفه‌اي از ايران به هند فرستادند؛ و هزاران رامشگر و خنياگر ---- خواننده و نوازنده ---- را از هند به ايران آوردند و از اين طريق، موسيقي هندي را ترويج كردند.

بپردازيم به پيوندهاي فرهنگي ايران و شبه‌قاره در ادوار پس از اسلام‌

پس از اسلام، اين پيوندها ابعاد بيشتر و گسترده‌تري يافت و به عنوان مثال: با مهاجرت كثيري از پارسيان به هند در خلال سده‌هاي متوالي، امكانات جديدي براي گفتمان ميان دو فرهنگ ايراني زرتشتي و هندي هندويي فراهم آمد كه هريك از اين دو، تأثيراتي معتنابه برديگري نهادند. در قرن هفتم هجري، در سند با منطقه‌اي به نام صحراي زرتشت روبرو مي‌شويم و در عصر اكبرشاه (سده 10هجري) كه پارسيان در حيات سياسي و اجتماعي هند شركتي فعالتر از گذشته دارند، يكي از پيشوايانشان به نام دستور مهرجي رانا، در مجالسي كه در دربار شاه تشكيل مي‌شود،‌ حضور مي‌يابد و به توضيح مباني عقيدتي زرتشتيان مي‌پردازد و در سده‌هاي بعدي، پارسيان همراه با اقداماتي كه براي كمك به توسعه اقتصادي و صنعتي و سياسي هند انجام دادند، از تلاش براي پيشرفت فرهنگ آن سرزمين نير غافل نبودند و با همين هدف، اولين روزنامه را در غرب هندوستان انتشار دادند و نخستين چاپخانه را در بمبئي تاسيس نمودند و موسسات فرهنگي عظيمي همچون موسسه گاما برپا داشتند و پس از استقلال هند نيز برمسندهايي مانند رياست دانشگاه بمبئي انجام‌وظيفه كردند و شخصيت‌هايي همچون دكتر هومي بها (از دانشمندان نامي) از ميان ايشان برخاست.

نفوذ عناصر متعددي از فرهنگ ايران باستان و آيين زرتشتي در فرهنگ هندي نيز درخور گفتاري گسترده است و يكي از ابعاد آن را كه نفوذ عناصر مزبور در ادبيات اردو باشد، پروفسور نذير احمد استاد ممتاز دانشگاه اسلامي عليگر، در پژوهش جداگانه‌اي عرضه داشته است.

آيا آيين و تعليمات بودا كه در ايران پيش از اسلام گسترش يافته بود، پس از اسلام هم در ايران رواج داشت؟

پس از ورود اسلام به ايران، عواملي كه موجب گسترش آيين بودا در ايران بود، از ميان رفت و در نتيجه پس از گذشت دويست سيصد سال، ديگر نشاني از پيروان بودا در ايران مشهود نبود، با اين ه--مه، جاي پاي تعاليم بودا و دلبستگي به معارف بودايي را در ابعاد گوناگون فرهنگ اسلامي ايران، در طول قرون و اعصار متمادي مي‌توان يافت. و از آن ميان، تلاش ايرانيان در تحرير و ترجمه و نشر داستان زندگي بودا و تعليمات او، كه در اين مورد، به عنوان نمونه، به كار شيخ صدوق ابن‌بابويه قمي (م:381ه--) ---- يكي از سه محدث بزرگ شيعي - اشاره مي‌كنم كه بيش از 60 صفحه از كتاب ارجدار خود درباره امام مهدي(عج) را به اين داستان اختصاص داده و نيز علامه محمدباقر مجلسي اصفهاني (م:111ه--) يكي از سه محدث بزرگ متأخر شيعي كه آنچه را صدوق نقل كرده، در كتاب عظيم بحارالانوار به تمامه آورده و در كتاب عين‌الحياه` آن را به فارسي رواني ترجمه نموده و با ستايش فراوان از آن، ارزش آن را تأييد كرده؛ و آن را مشتمل بر فوايد بي‌نظير و حكمت‌هاي شريفه انبيا عليهم‌السلام و مواعظ لطيفه حكما، و گنجي از گنجهاي حكمت رباني دانسته است. نيز ديگر تحريرها و ترجمه‌هاي علما و فضلاي ايران و شيعه از روايت مفصل صدوق در اين باب كه از چهل متجاوز است ومن در مقاله مبسوطي در دانشنامه جهان اسلام - ذيل مدخل بلوهر و يوذاسف - به پاره‌اي از آنها اشاره كرده‌ام. از ميان مترجمان اين داستان به نظم فارسي؛ ميرزامحمد حسين تبريزي متخلص به نجات، ضياءالدين محمدحسين آيتي خراساني قائني، سيدعلي نقي امين سبزواري، محمدتقي گنابادي (شيخ بهلول معروف)، محمدحسن ميرجهاني جوشقاني جرقويي محمدآبادي اصفهاني كه چهار تن اخير از علماي شيعه‌اند، قابل ذكرند.‌

27‌ بيت از يك ترجمه منظوم اين اثر به فارسي كهن و به خط مانوي نيز موجود است كه ظاهرا در دوره سامانيان سروده شده و به گمان محققان از رودكي است. از ميان كساني هم كه اين اثر را به نثر فارسي ترجمه كرده‌اند و جملگي از عالمان شيعي‌اند: ميرزا محمد اخباري مقتول در دوره فتحعلي شاه، شيخ‌محمدتقي اصفهاني معروف به آقانجفي، شيخ‌محمدباقر كمره‌اي، سيدعليرضا ريحان يزدي - ترجمه اخير به فارسي سره. و اينها گذشته از مواردي است كه شاعران و دانشمنداني مانند امام‌غزالي، عطار، مولانا جلال‌الدين، فيض كاشاني، مهدي نراقي، احمد نراقي، سيدنعمه`‌الله جزايري، محدث قمي در نوشته‌ها يا سروده‌هاي خود پاره‌اي از روايت مزبور را نقل يا ترجمه كرده‌اند و از حيز احصا خارج است. همچنين ايرانيان براي بودا چهره‌اي چنان آشنا و در عين حال قديس ترسيم كردند كه حتي برخي او را داراي مقام نبوت يا شبيه به نبوت و مرتبط با فرشتگان شمردند و گفتند كه وي كتابي فارسي آورده و با تهمورث - پادشاه داستاني ايران - در يك زمان مي‌زيسته و به ظهور پيامبر اسلام(ص) و امام علي(ع) و امام‌مهدي(ع) بشارت داده است؛ به عنوان نمونه‌اي در اين باب، از اديب‌الممالك فراهاني ياد مي‌كنيم كه با اشاره به نويدهاي پيشينيان به ظهور پيامبر(ص) مي‌گويد:‌

اين است كه ساسان به دساتير خبر داد

بودا به صنم خانه كشمير خبر داد

آيا در نوشته‌ها و اشعار شاعران و نويسندگان جديد ايران هم نشانه‌هايي از توجه و دلبستگي به تعاليم بودا مي‌توان يافت؟

شاعران و نويسندگان و محققان جديد ايران، در سروده‌ها و داستانها و مقالات پژوهشي خود، به بودا و داستان زندگي و تعاليم او، فراوان پرداخته‌اند؛ از آن ميان: ملك‌الشعراي بهار، محمد حجازي، فريدون كار، عبدالحسين سپنتا، مهدي اخوان ثالث و سهراب سپهري. در آثار صادق هدايت نيز انديشه‌هاي بودا كراراً انعكاس يافته است. در بوف‌كور، اشاره به نيرواناي بودا را مي‌توان يافت. در داستاني از او به نام آخرين لبخند، كه زوال نامه تمدن ايراني بودايي خراسان بزرگ است، به نقل جملاتي از بودا پرداخته و انديشه بودا و شوپنهاور فيلسوف آلماني را به‌هم‌آميخته و فلسفه بودا راهمان فلسفه موج ناپايداري و در گذر بودن همه هستي و شكل‌ها مي‌داند. اين بيت هم از يك قصيده فلسفي ملك‌الشعراي بهار است كه در آن از بودا و سخن او درباره هستي و رنج ياد مي‌كند:

بودا كه ره نيستي آموخت به اصحاب‌

خوش گفت كه: گيتي به جز از رنج و عنا نيست‌

اين دو بيت هم از قطعه شعري اثر علي‌اصغر حكمت است:

بودا بنگر در عالم خاك‌

از جوهر قدس يك مظهر تام‌

خورشيد شهود بر سينه او

چون تافت زغيب، شد ماه تمام‌

با توجه به نفوذ و گسترش آيين بودا در ايران پيش از اسلام، آيا در دوره اسلامي نيز معاريفي بوده‌اند كه از ميان بودائيان برخاسته باشند؟

برمكيان كه مهمترين خاندان وزارتي در دوره عباسيان بودند، نياكانشان توليت معبد بودايي نوبهار در بلخ را داشتند و در بخشي از دوره هارون‌الرشيد - مقتدرترين خليفه تاريخ اسلام - پس از خليفه بيشترين نقش و سهم را در حاكميت دارا بودند و در ترويج دانش و فرهنگ، از جمله اشاعه ترجمه عربي داستان زندگي بودا و ترجمه عربي كليله و دمنه كه الهام گرفته از انديشه‌هاي بودايي است، نقشي چشمگير ايفا كردند. به نوشته ابن النديم، يحيي برمكي مردي را به هند فرستاد تا داروهاي موجود در آن سرزمين را بياورد و درباره اديان آن آگاهيهايي كسب نمايد و مكتوب كند و او بدين منظور كتابي درباره هندنوشت. نيز از نوشته ابن‌النديم برمي‌آيد كه برمكيان اهتمام شايسته‌اي به امر هند داشتند و دانشمندان طب و حكيمان شبه قاره را به نزد خود مي‌خواندند. همچنين افشين سردار معروف، به گفته محققان از خانداني اصلا بودايي بود.‌

آيا در ميان بودائيان هند و مسلمانان، پيوندهاي فرهنگي نيز وجود داشت؟

در قرنهاي دوم و سوم هجري، برخي از دانشجويان مسلمان، براي تحصيل پزشكي از نواحي بسيار دور به مركز آموزشي تكسيلا مي‌رفتند كه طي چند قرن از مراكز تعليمات بودايي بود و به ويژه در آموزش پزشكي شهرت داشت و در زمان هارون‌الرشيد، دانشجويي كه در آنجا تحصيل مي‌كردند، در بغداد اهميت زيادي مي‌يافتند. برخي از محققان مسلمان مانند ابوريحان بيروني و مسعودي نيز را همان كه در قرآن - در كنار اهل كتاب -از ايشان ياد شده، دانسته‌اند.‌

آيا ايرانيان به پژوهش بر روي آثار هندوان نيز مي‌پرداخته‌اند و به حكمت و معارف آنان توجه كافي داشته‌اند؟

در پاسخ اين سوال، به كار پرارج ابوريحان اشاره مي‌كنم كه براي نخستين بار در طول تاريخ، معارف هندوان را در بيرون از محدوده و قلمرو خاص آنان عرضه و ارائه كرد و كتاب گرانسنگ او - تحقيق ماللهند - هنوز از معدود منابع بسيار معتبر براي شناخت فرهنگ هند در اعصار قديم است، علاوه بر ديگر آثار او در هندشناسي كه مجموعا به بيست مي‌رسد. همچنين كار ميرغياث‌الدين علي سيفي حسيني قزويني در ترجمه بخشي از -كتاب مقدس هندوان - كه به چاپ هم رسيده است. اين مترجم و پدرش مير عبدالطيف، هر دو از مربيان اكبرشاه بودند. نيز كار ابوالقاسم فندرسكي فيلسوف و دانشمند نامي ايران از سده 11 هجري كه فرهنگ‌نامه‌اي براي مهابهارات و اثري در تشريح دقايق آن پرداخت. به عنوان نمونه‌اي از عنايت و توجه علماي متأخر ما به معارف هندوان نيز اين نكته را يادآور مي‌شوم و كه علامه طباطبايي حكيم و مفسر نامي قرآن، ضمن ستايش فراوان از اوپانيشاد كه از كتب مقدس هندوان است، اين كتاب را در محفلي با حضور انديشه‌وران و صاحب‌نظران به بحث و گفتگو مي‌نهاد و به توضيح لطايف آن مي‌پرداخت.

اكنون بجاست كه از نفوذ و گسترش فرهنگ ايران پس از اسلام در شبه‌قاره و خدمات مردم اين سرزمين به اين فرهنگ بگوييد.‌

پاسخ اين درخواست را در ذيل چند عنوان مطرح مي‌كنم: ‌1--- فلسفه و علوم عقلي،2--- پزشكي، 3--- ادبيات،4--- عرفان،5--- هنر،6--- ماهها و جشنها،7--- دين،8‌---‌نسخه‌هاي خطي و9--- نشر كتاب.‌

نفوذ و گسترش فرهنگ ايران در شبه قاره در بعد فلسفه و علوم عقلي را از دو طريق بايد بررسي كرد: الف) از طريق كتابهاي حكما و علماي ايران در اين رشته‌ها؛ ب) از طريق استادان و مدرسان ايراني كه هنديان در اين رشته‌ها برايشان تلمذ و شاگردي كردند. در باب طريق اول يادآور مي‌شويم كه اكثر كتابهايي كه در حوزه‌هاي علميه هند- خاصه در فلسفه و علوم عقلي- محور تدريس و بحث و مطالعه بود، از آثار ايرانيان بود و در برنامه درس نظامي نيز كه به وسيله نظام‌الدين لكهنوي - از بزرگترين علماي هند - براي مدارس ديني هند تنظيم شد و بيش از دويست سال در غالب مدارس مزبور اجرا شد و هنوز با تغييراتي اجرا مي‌شود، بيشتر كتابهايي كه براي تدريس --- به ويژه در فلسفه و علوم عقلي---- مقرر شده بود، از تصنيفات علما و حكماي ايران بود؛ از آن جمله در رياضي و هيئت، مصنفات خواجه نصير طوسي و شيخ‌بهايي و علي قوشچي، در منطق كتابهاي شريف جرجاني و اثيرالدين ابهري زنجاني و سعدالدين تفتازاني خراساني و ملاعبدالله يزدي و قطب‌الدين بويهي رازي و نجم‌الدين كاتبي قزويني، در فلسفه كتابهاي ابهري نامبرده و ميرحسين ميبدي‌يزدي و صدرالدين شيرازي؛ كه علماي هند بر هريك از كتابهاي مزبور و بر بسياري كتاب‌هاي ديگر از مصنفان ايراني كه به عنوان كتابهاي درسي و كمك درسي برگزيده بودند، شروح و حواشي متعدد نوشته و به منظور هموار كردن راه هموطنان خود در استفاده از آنها، بارها به توضيح دقايق و حل مشكلات آن اقدام نمودند. چنان كه طي مدتي نزديك چهارصد سال، بيش از هفتاد تن از علماي بزرگ هند، هريك اثري در توضيح دقايق كتاب صدراي شيرازي به قلم آوردند؛ از جمله محب‌الله بهاري، نظام‌الدين لكهنوي، محمدحسن لكهنوي، عبدالعلي بحرالعلوم لكهنوي، تفضل حسين كشميري، شاه عبدالعزيز دهلوي، شاه رفيع‌الدين دهلوي، سيد دلدار علي نقوي، سيدمحمد سلطان‌العلما لكهنوي و ... برخي از علماي هند مانند مولانا حشمت علي آن را همچون متون مقدس از بر كرده و هرساله مرور مي‌كردند!‌

همچنين آثار ميرداماد كه در ميان هموطنان و همكيشان شيعي او در ايران و عراق چندان مطرح نبود؛ در هند توجه قرار گرفته و كتاب او را در پاره‌اي از حوزه‌هاي تدريس مي‌كردند و برخي بر آن حاشيه نوشته‌اند. در اعصار آخر نيز، دهها سال پيش از آنكه (تصنيف سهروردي) و شيرازي به فارسي ترجمه شود، دانشمندان و حكمت‌شناسان هندي اين دو كتاب را به اردو ترجمه كردند. مترجم حكمه`‌الاشراق مولوي دكتر ميرزا محمدهادي (م:1350ه--) كه آثار فراواني در علوم مختلف تصنيف يا از انگليسي ترجمه كرد و شرح حكمه`‌الاشراق را با كثيري از حواشي صدرالمتألهين بر آن به اردو برگردانيد و كار وي در اين مورد، در سلسله نصاب تعليم جامعه عثمانيه حيدرآباد دكن، در دارالطبع جامعه به چاپ رسيد و منتشر شد و مترجم اسفار، مولانا سيدمناظر احسن گيلاني از فارغ‌التحصيلان دارالعلوم ديوبند و سرپرست بخش دينيات دانشگاه عثمانيه حيدرآباد دكن كه دو مجلد از ترجمه او از اسفار، نزديك 70سال قبل در 1757 صفحه بزرگ در حيدرآباد دكن به چاپ رسيده و منتشر شده است. از ديگر مترجمان اسفار به اردو، ميرك كشميري و مولانا ابوالاعلي مودوي كه دومي از معروفترين علماي شبه‌قاره در عصر ما بود و تشكيلات ديني سياسي پرقدرت جماعت اسلامي را بنياد نهاد و رهبري كرد و از آثار علمي او ترجمه دو حصه (قسمت، سفر) از اسفار چهارگانه صدرا است. نخستين اقدام جدي براي معرفي فلسفه ايران به اروپاييان نيز به وسيله يك متفكر شبه‌قاره صورت گرفت؛ و علامه محمد اقبال كشميري لاهوري، براي اخذ دكتري از دانشگاه آلماني لودويگ ماكسي، رساله‌اي به زبان انگليسي نوشت كه در سال 1908 ميلادي در لندن منتشر و به زبانهاي آلماني و فرانسه و اردو و بنگالي و عربي ترجمه شد و شادروان دكتر اميرحسين آريان‌پور آن را به نام به فارسي برگرداند.‌




 جمعه 22 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن