تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816302492
اثبات حقانيت ايران در سالهاي دفاع مقدس
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: اثبات حقانيت ايران در سالهاي دفاع مقدس
اشاره: هيجدهم آذر 1370، روزي مهم و سرنوشتساز در تاريخ ايران اسلامي به شمار ميرود؛ روزي كه رژيم بعث عراق به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ تحميلي عليه ايران، از سوي سازمان ملل معرفي شد.
صدام و حكومت مستبدش يك جنگ نابرابر را با حمايت و پشتيباني قدرتهاي بزرگ، به ايران تحميل كردند تا بلكه به خواستههاي خود كه سروري در جهان عرب و ژاندارمي در منطقه خليج فارس بود جامه عمل بپوشانند، اما نه تنها اين آرزوها تحقق نيافت بلكه همان حاميان سابق، در نهايت به تجاوزگري اين حكومت عليه ايران راي دادند. مطلب زير كه در آستانه سالگرد اين روز مهم گردآوري شده است به جزئيات اين موضوع و گزارش دبيركل وقت سازمان ملل درباره آن ميپردازد. اما پيش از پرداختن به آن، خلاصهاي از چگونگي تهاجم رژيم بعث به ايران و قطعنامههايي كه طي هشت سال جنگ صادر شد، از نظر خوانندگان محترم ميگذرد:
***
عراق عليه ايران از شهريور 1359 تا مرداد 1367 به مدت هشت سال جريان داشت. در محافل بينالمللي، اين جنگ به عنوان يكي از فجايع تاريخ بشري و پس از جنگ ويتنام، طولانيترين جنگ قرن بيستم اعلام شده است. درباره علل شروع جنگ نيز گفتهها بسيار است اما ناظران، مهمترين علل آن را احساس ضعيف شدن ارتش ايران پس از انقلاب اسلامي، از منظر صدام و آمريكا، تحريك رژيم بعث از سوي آمريكا و پس از اشغال لانه جاسوسي در تهران توسط دانشجويان پيرو خط امام(ره)، و سوداي خام جداسازي خوزستان و الحاق آن به خاك عراق ميدانند. در واقع اين علل، صدام را بر آن داشت كه به ايران حمله كند.
* آغاز حمله
حمله ارتش تا بن دندان مسلح عراق به خاك ايران رسما در 31 شهريور 1359 آغاز شد. چند روز قبل از آن صدام معاهده 1975 الجزاير را يكطرفه ملغي اعلام كرد.
سخنگوي دولت عراق نيز براي آنكه اين حمله و تجاوز به خاك ايران را توجيهپذير جلوه دهد، سه شرط براي پايان اين جنگ اعلام كرد: احترام ايران به حاكميت عراق در محدوده خاك ايران، شناسايي حقوق قانوني عراق بر شطالعرب (اروندرود) و بازپس دادن جزاير سهگانه ايراني تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي به امارات!
در اين شرايط، عراق ميانجيگري كشورهاي عربي را براي پايان دادن به جنگ شديدا رد كرد. عراقيها بمباران، مينگذاري و تجاوزات مرزي را خيلي زودتر از آنچه شروع جنگ خوانده ميشد، آغاز كردند. صدام در نامهاي كه در چهارم مهرماه 1359 به دبيركل وقت سازمان ملل نوشت، ادعا كرد كه عمليات نظامي ارتش عراق، دفاع پيشگيرانه با هدف حمايت از منافع حياتي عراق بوده است! اين در حالي بود كه طبق پاراگراف نخست بند پنجم قطعنامه 2314 مجمع عمومي سازمان ملل مصوب 12 آوريل 1974، هيچ دليلي اعم از سياسي، اقتصادي، نظامي و غيره نميتواند مجوزي براي تجاوز باشد. حملات هوايي عراق در نخستين ساعات بعدازظهر 31شهريور 1359 صورت گرفت و مهمترين اهداف آن عبارت بودند از: فرودگاه اهواز، فرودگاه مهرآباد، فرودگاه همدان، فرودگاه سنندج، فرودگاه تبريز و مواضعي در اسلامآباد غرب و كرمانشاه. به فاصله دو ساعت پس از بمباران عراقيها، جنگندههاي ايران به پايگاههاي در جنوب بغداد و در داخل خاك عراق حمله كردندو خسارات عمدهاي به اين دو پايگاه وارد آوردند. فرداي آن روز در يكم مهرماه، 140 بمبافكن نيروي هوايي ايران در نوبتهاي جداگانه به پرواز درآمدند و به پايگاههاي هوايي و مراكز ارتباطي و راداري نيروي هوايي عراق حمله كردند. در روزهاي بعد نيز مواضع مهم نظامي و تاسيسات نفتي عراق هدف حمله قرار گرفت. نيروي هوايي عراق، نگران از نابودي بيشتر هواپيماهايش در زمين، ناگزير شد تعداد زيادي از هواپيماهاي خود را به فرودگاه نزديك اردن منتقل كند تا از برد جنگندههاي ايران در امان باشند. اما هواپيماهاي ايران با انجام عمليات سوختگيري در هوا، خود را به پايگاه الوليد رساندند و تعداد زيادي از هواپيماهاي عراقي را در زمين منهدم كردند. اين حمله در تاريخ نظامي ايران به 3 معروف است. در همان شرايط، نيروي زميني عراق به پيشروي خود در خاك ايران ادامه ميداد و در فاصله دو ماه پس از شروع جنگ، متجاوز از چهارده هزار كيلومتر مربع از خاك ايران را تصرف كرد. ارتش بعثي شهرهاي مرزي خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصرشيرين، هويزه، نفتشهر، سومار و موسيان را به اشغال خود درآورد و شهرهاي آبادان، اهواز، انديمشك، دزفول، شوش و گيلانغرب را آماج توپخانه خود قرار داد. در آن ايام واحدهاي نيروي زميني ايران به دليل بينظمي ناشي از كارشكنيهاي خائناني چون بنيصدر با تاخير خود را به جبهه جنوب رساندند. ارتش عراق با دو لشگر، حمله گستردهاي را براي تصرف بر روي رود كرخه انجام داد اما مقاومت قهرمانانه نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، نيروهاي مردمي و يگانهايي از لشگر 21 حمزه تبريز و يك هنگ زرهي از لشگر 77 خراسان، مانع از تصرف اين پل شد. در صورت تصرف اين پل توسط ارتش بعث، ارتباط جاده مهم انديمشك - اهواز قطع ميشد و چنانچه بعثيها خود را به ارتفاعات شمال منطقه ميرساندند، كليه ارتباطات جنوب كشور قطع ميشد و همين مقدمهاي ميشد براي سقوط آبادان و اهواز.
اگرچه پيشرويهاي نيروي زميني عراق در بسياري موارد با واكنش سريع نيروي هوايي ايران روبهرو و زمينگير ميشد، اما در نهايت منجر به اشغال خرمشهر شد. سرانجام خرمشهر نيز پس از 444 روز اشغال، در سوم خرداد 1361 با نثار خون شهدا و مقاومت تاريخي مردم طي عمليات بيتالمقدس از لوث وجود بعثيها آزاد شد. از اين عمليات و اين روز به عنوان نماد پيروزي، مقاومت و ايستادگي مردم قهرمان ايران در برابر دشمن بعثي ياد ميشود. در حقيقت در عمليات بيتالمقدس كه در نيمه شب ارديبهشت 1361 آغاز و در سوم خرداد همان سال پايان يافت، چهار هدف عمده استراتژيك و تاكتيكي از سوي رزمندگان اسلام دنبال ميشد: بيرون راندن نيروهاي متجاوز به پشت مرزهاي بينالمللي، نشان دادن برتري قدرت سياسي و نظامي جمهوري اسلامي به عراق و حاميان آن در منطقه، انهدام نيروهاي متجاوز در منطقه بين غرب كارون تا خط مرزي و آزادسازي خرمشهر از اشغال متجاوزان.
پس از پيروزي رزمندگان در عمليات بيتالمقدس، هنري كيسينجر وزيرخارجه اسبق آمريكا و از نظريهپردازان سياست خارجي كشور، در سخناني اعلام كرد: اگر عراق جنگ را برده بود، منافع ما در منطقه خليج فارس به اندازهاي كه اكنون در معرض خطر قرار دارد دچار مخاطره نبود و به همين دليل به نفع ماست كه هرچه زودتر آتشبس برقرار كنيم.
* ميانجيگري بينالمللي
چند ماه پس از شروع جنگ تحميلي و پس از آنكه عراق نتوانست در دوره كوتاه مدتي كه اعلام كرده بود به نتايج دلخواه خود برسد و از سوي ديگر، رزمندگان نيز به شرايط ايدهآل رسيده بودند، موضوع آتشبس و صحبتهاي اوليه آن از سوي هياتهاي موسوم به ميانجي صلح مطرح شد. اعلام آتشبس، عقبنشيني نيروها به مرزهاي بينالمللي، پرداخت غرامت و تعيين متجاوز از اصليترين شروط برقراري صلح بين دو كشور بود، اما در سال 1361 هيچ يك از اين موارد محقق نشده بود، زيرا نيروهاي عراقي هنوز در مناطق مختلفي از خاك ايران حضور داشتند و متجاوز از سوي سازمان ملل تعيين نشده بود. تنها نمايندهاي از عربستان سعودي به طور غيررسمي و غيرقابل استناد اعلام كرد كه غرامت ايران را خواهد پرداخت. در همان زمان دو هيات ميانجي صلح، يكي از سازمان كنفرانس اسلامي و ديگري از جنبش عدمتعهد، به دفعات به ايران و عراق سفر كردند و طرح پيشنهادي خود را براي آتشبس با مقامات دو كشور در ميان گذاشتند. براساس فعاليتهاي ميانجيگرانه، قرار بود هيات صلح جنبش غيرمتعهدها در اواخر خرداد 1360 براي دريافت پاسخ جمهوري اسلامي به پيشنهاد اين جنبش، به ايران سفر كند، اما شهيد محمدعلي رجايي نخستوزير وقت، از طريق سفير كوبا در ايران به هيات مذكور خبر داد كه فعلا تحولاتي در ايران در پيش است، لذا امكان پذيرش هيات ميانجي صلح از جانب ايران مقدور نيست.
17 قطعنامه در هشت سال
شوراي امنيت سازمان ملل شش روز پس از شروع جنگ عراق عليه ايران، نخستين قطعنامه را به شماره 479 و با نام صادر كرد. در اين قطعنامه به نقض صلح، تجاوز عراق و نقض تماميت ارضي ايران اشاره نشد و بازگشت به مرزها و برقراري آتشبس درخواست نشده بود و تنها خودداري از توسل بيشتر به زور را از دو طرف خواسته بود و در واقع به صورت آگاهانه از تجاوز و حمله عراق به ايران و تحميل جنگ، چشم پوشيد. شوراي امنيت پس از صدور اين قطعنامه، به مدت بيست و يك ماه سكوت كرد، اما در پي شكست حصر آبادان، آزادي بستان، مناطق اشغالي غرب شوش و آزادي خرمشهر بار ديگر سكوتش را شكست و به پيشنهاد اردن، قطعنامه 514 را صادر كرد كه در آن نگرانياش را از طولاني شدن جنگ، در خطر بودن صلح جهاني و كشته شدن انسانهاي بيگناه اعلام كرد و خواستار آتشبس فوري شد. اين در حالي بود كه باز هم به حضور عراق در خاك ايران اشاره نشده بود. در بند ديگري از اين قطعنامه، از اعضاي سازمان ملل خواسته شده بود كه از هر گونه اقدامي در جهت تشديد جنگ خودداري كنند در حالي كه اعضاي دائم شوراي امنيت از حاميان اصلي صدام و ادامه جنگ بودند. در قطعنامه 522 كه پس از عملياتهاي و - هدف اصلي اين عملياتها عبور از مرز بود- صادر شد، شوراي امنيت ضمن تكرار برخي بندهاي قطعنامههاي پيشين، بار ديگر بدون آنكه عراق را متجاوز بنامد، خواهان عقبنشيني نيروهاي دو طرف شد. در نهم آبان 1362 قطعنامه 540 صادر شد كه براي نخستين بار بر لزوم بررسي واقعبينانه علل آغاز جنگ اشاره شد و اين روند ادامه داشت تا اينكه پس از عمليات و در بيستونهم تير 1366، قطعنامه 598 صادر شد. تفاوت آن با قطعنامههاي پيشين اين بودكه از حالت توصيه خارج شد و براي طرفين درگير لازمالاجرا بود.
جمهوري اسلامي ايران، اين قطعنامه را در بيستوششم تير 1367 پذيرفت و به موجب آن، نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل در حد فاصل مرزهاي دو كشور از هفدهم مرداد 1367 مستقر شدند و در بيستونهم مرداد همان سال ميان دو كشور آتشبس برقرار شد. به طور كلي شوراي امينت در طول هشت سال جنگ عراق و ايران، هفده قطعنامه صادر كرد، اما در آنها اشارهاي به آغازگر اين جنگ و توجهي به جنايتهاي صدام نشد.
* معرفي عراق به عنوان متجاوز
سرانجام يازده سال پس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران و سه سال پس از قطعنامه آتشبس 598، دبيركل وقت سازمان ملل در گزارشي به شوراي امنيت در هيجدهم آذر 1370، عراق را رسما به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ معرفي كرد. اين گزارش براساس بند ششم قطعنامه 598 كه دبيركل سازمان ملل را موظف كرده بود تا آغازگر جنگ ايران و عراق را به شوراي امنيت معرفي كند، تهيه شده بود. به همين دليل دبيركل وقت سازمان ملل در بيست و سوم مرداد 1370 از هر دو كشور ايران و عراق خواست تا در گزارشهاي جامعي، نظرات خود را درباره شروع جنگ تسليم وي كنند. عراق در هفتم شهريور و ايران در بيستوچهارم شهريور 1370 گزارشهاي خود را براي دبيركل ارسال كردند. دكوئيار در گزارش خود، پاسخ عراق را غيرمحتوايي توصيف كرد و دلايل اين كشور را براي شروع جنگ غيرقابل قبول دانست و به صراحت اعلام كرد
متن گزارش دبيركل سازمان ملل به اين شرح است:
1- در بند ششم قطعنامه 598، شوراي امنيت از دبيركل خواست تا در مشورت با ايران و عراق، موضوع بررسي مسئوليت مخاصمه را با گروهي بيطرف پيگيري كند و در اولين فرصت ممكن در جهت اجراي اين درخواست، به شوراي امنيت گزارش دهد.
2- در طول مذاكرات سه سال گذشته، فرصتهاي متعددي براي مشورت با طرفين درباره بند ششم قطعنامه داشتهام. اين مذاكرات، مرا قادر ساخت تا برداشتي از ديدگاههاي متفاوت دو طرف داشته باشم، اما به مرحلهاي كه به تسليم گزارشي معنادار به شوراي امنيت بينجامد، نرسيد.
3- به دنبال تكميل اجراي پاراگرافهاي يك و دو در قطعنامه 598، تلاشي جديد براي تحقق ديگر مفاد قطعنامه با هدف تضمين برقراري مجدد صلح ميان ايران و عراق بر مبناي طرح جامع صلح كه در قطعنامه 598 ارائه شده بود ضروري به نظر رسيد، تا از اين طريق به تامين نيازهاي جاري و صلح و امنيت در منطقه كمك اساسي شود. بسياري از تصميماتي كه من براي تشديد بر تلاشها در جهت اجراي قطعنامه 598 اتخاذ كردم، شوراي امنيت منعكس شده است.
جمعه 22 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]
-
گوناگون
پربازدیدترینها