واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پيروزي ملت ايران در برابر بانيان جنگ
اشاره:
18 آذر 1370 يادآور اثبات حقانيت مردم مسلمان ايران است كه با تكيه بر رهبري امام خميني(ره) و جوانان غيور خود در قالب نيروهاي سپاه، بسيج و ارتش، در 8 سال دفاع مقدس خود در برابر رژيم بعث و حاميان غربيش، حماسهاي جاودانه را در تاريخ رقم زد.
دبيركل وقت سازمان ملل در چنين روزي عاقبت مهر سكوت را شكست و 3 سال پس از پايان جنگ، رژيم ددمنش صدام را مقصر ريختن خون هزاران انسان بيگناه در ايران و عراق قلمداد كرد.
اين اعترافي بود به شكست از جانب استكبار جهاني، چرا كه تا اين تاريخ حاضر نبود بپذيرد كه با كمك به ماشين جنگي رژيم بعث، سعي در خاموش كردن فرياد حقطلبانه ملتي داشت كه ميخواست بدون پيروي از او و آزاد در جهان زندگي كند. بخش پاياني اين مطلب، به گزارش دبيركل وقت سازمان ملل، خاوير پرز دكوئيار به شوراي امنيت اختصاص دارد. گزارشي كه به اعتراف ناظران، يكي از بزرگترين توفيقات ديپلماتيك ايران در صحنه بينالمللي است:
***
4- درباره پاراگراف ششم، عناصري از مواضع طرفين پيرامون اين پاراگراف براي من مشخص بود. با اين وجود، من از دولتهاي ايران و عراق در نامههايي مشابه به تاريخ چهاردهم اوت 1991، خواستم در جامعترين شكل ممكن جزئيات مواضع خود را درباره اين پاراگراف به من تسليم كنند.
در همان زمان به منظور دستيابي به كاملترين درك از اين موضوع، تصميم گرفتم به طور جداگانه با تعدادي از كارشناسان مستقل مشورت كنم.
براساس پاسخهاي بيست وششم اوت 1991 عراق و پانزدهم سپتامبر 1991 ايران كه به من تسليم شد و مشورتهايي كه با دو طرف داشتم، تمام اطلاعات مربوط مندرج در اسناد رسمي سازمان از زمان شروع مخاصمه و نيز اطلاعات كارشناسان مستقل به دست آمده است. اكنون مايلم كه درباره پاراگراف ششم قطعنامه 598، به شوراي امنيت گزارش بدهم.
5- مسلم است كه جنگ بين ايران و عراق كه ساليان دراز به طول انجاميد، آغازش نقض حقوق بينالملل بود و موارد نقض حقوقبينالملل موجب مسئوليت براي مخاصمه است كه موضوع اصلي پاراگراف ششم ميباشد. آن بخش از موارد نقض مقررات بينالمللي كه در چارچوب پاراگراف ششم بايد مورد توجه ويژه جامعه جهاني قرار گيرد، استفاده غيرقانوني از زور و عدم احترام به تماميت ارضي يك كشور عضو است.
مسلما در طول جنگ موارد عمده و گستردهاي از نقض اصول مختلف حقوق بينالمللي انساني وجود داشته است.
6- پاسخ عراق به نامه اوت 1991 من، پاسخي محتوايي نيست. از اين رو ناچارم به توضيحاتي كه قبلا توسط عراق ارائه شده است تكيه كنم. اين يك واقعيت است كه توضيحات عراق براي جامعه بينالملل قابل قبول و كافي نيست. بنابراين، رويداد برجستهاي كه تحت عنوان موارد نقض در بند پنجم اين گزارش به آن اشاره كردم، همانا حمله 22 سپتامبر 1980 عليه ايران است كه براساس منشور ملل متحد، اصول و قوانين شناخته شده بينالمللي و اصول اخلاقي قابل توجيه نيست و موجب مسئوليت مخاصمه است.
7- حتي اگر قبل از شروع مخاصمه برخي تعرضات از سوي ايران صورت گرفته باشد، باز هم نميتواند توجيهكننده تجاوز عراق به ايران باشد؛ تجاوزي كه ناقض ممنوعيت كاربرد زور به عنوان يكي از اصول حقوق بينالملل است.
8- از ميان موارد متعدد نقض حقوق انساني كه در طول جنگ رخ داده، موارد بسياري توسط سازمان ملل و كميته بينالمللي صليب سرخ ثبت شده است. به عنوان مثال، من در موارد متعددي هياتهاي كارشناسي را براي تحقيق درباره موارد نقض مانند استفاده از تسليحات شيميايي، حملات به مناطق غيرنظامي و بدرفتاري با اسراي جنگي، به صحنه نبرد اعزام كردم. نتيجه اين تحقيقات جملگي به شوراي امنيت گزارش شده و به عنوان سند اين شورا انتشار يافته است. اين گزارشها با كمال تاسف حاكي از وجود شواهدي از موارد نقض جدي حقوق انساني است و در يك مورد من موظف بودم با تاسف عميق، اين يافته كارشناسان را متذكر شوم كه سلاحهاي شيميايي عليه غيرنظاميان ايراني در منطقهاي نزديك به يكي از شهرهاي عاري از هرگونه حفاظت در برابر اين حملات به كار رفته است.
شوراي امنيت ناخشنودي خود را از اين مسئله و محكوميت آن را در قطعنامه 620 مصوبه بيست و ششم اوت 1988 اعلام كرد.
9- رويدادهاي جنگ ايران و عراق كه براي ساليان طولاني در صدر اخبار رسانههاي دنيا قرار داشت، براي جامعه بينالملل كاملا شناخته شده و مواضع طرفين كه در موارد بسياري از اسناد رسمي منعكس شده و انتشار يافته، بر همگان واضح است.
به نظر من تعقيب پاراگراف، ششم قطعنامه 598، هدف مفيدي را دربر ندارد و در جهت صلح و اجراي اين قطعنامه به عنوان يك طرح صلح جامع، اكنون لازم است روند حل و فصل دنبال شود. در واقع پرداختن به مبناي دقيق روابط صلحآميز بين دو طرف و همچنين صلح و امنيت در كل منطقه، ضرورت فوري دارد.
* حقانيت ايران
موضوع متجاوز شناخته شدن عراق از سوي سازمان ملل كه تحليلگران از آن به عنوان يكي از بزرگترين پيروزيهاي ملت ايران در سده اخير ياد ميكنند، باعث اثبات حقانيت و مظلوميت ملت ايران در طول دوران دفاع مقدس و لزوم پرداخت غرامت به ايران از سوي رژيم بعث شد.
جنگ تحميلي عراق عليه ايران در حالي پايان يافت كه جهان غرب، باني جنگ را ميشناخت و حتي در تمام طول جنگ به كمك او شتافته بود. آنان زماني به خود آمدند كه نگران بودند سلاحهاي ارسالي به عراق، عليه خودشان به كار گرفته شود و بيم قدرت گرفتن صدام را در منطقه داشتند. پيروزي ايران در به دست آوردن نتيجه مطلوب از بند ششم قطعنامه كه از مهمترين بخشهاي قطعنامه است و معرفي عراق به عنوان متجاوز، براي تاريخ اين مرز و بوم بسيار افتخارآفرين بود. اين در حالي است كه اقدام سازمان ملل در معرفي عراق به عنوان متجاوز، بسيار زودتر از آن تاريخ ميتوانست صورت گيرد. در حقيقت اين اقدام ديرهنگام سازمان ملل نشان داد كه اين سازمان در موارد اين چنيني قدرت تصميمگيري مستقل ندارد و همواره زير يوغ قدرتهاي بزرگ قرار دارد.
در ماههاي آخر جنگ، حمايت جهاني از عراق به اوج رسيد و آمريكاييها به طور مستقيم وارد صحنه شدند تا جايي كه سكوهاي نفتي ايران را بمباران و با هدايت هواپيماهاي عراقي، بمباران نفتكشها را تسهيل ميكردند. فرانسويها هواپيماهاي پيشرفته و 2000 در اختيار عراقيها قرار دادند.
روسها مدرنترين هواپيماهاي جنگنده و دورپرواز خود را به عراق ارسال و كويت و عربستان نيز سيل دلارها را به سوي حكومت بعث روانه كردند. با وجود همه اين كمكها و حمايتها از صدام، نتيجه به نفع ملت ايران رقم خورد و حكومت بعث كه اكنون ديگر اثري از آن نيست، در چشم جهانيان به عنوان تجاوزگر معرفي شد.
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]