تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805517058




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سال هاي كودتا


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سال هاي كودتا


سرمايه : تغييرات پي درپي رژيم هاي سياسي و زمامداران افغانستان طي سه دهه اخير، باعث ويراني هاي بسيار، كشتار و آواره شدن مردم، نابودي زيرساخت هاي كشور و مهم تر از همه از دست رفتن بيش از سه دهه زمان گرانقدر براي رشد و توسعه افغانستان بوده است. كودتاي 1973 داوودخان، كودتاي دوم و به قدرت رسيدن كمونيست ها به رهبري نورمحمد تره كي در بهار 1970، كودتاي سوم و به قدرت رسيدن حفظ الله امين، كودتاي چهارم به رهبري ببرك كارمل و اشغال كشور توسط روس ها، كودتاي درون گروهي پنجم و به قدرت رسيدن ژنرال نجيب الله، سقوط كمونيست ها و به قدرت رسيدن دولت مجاهدين در سال 1992 به رهبري صبغت الله مجددي و سپس برهان الدين رباني، عدم كناره گيري رباني از قدرت پس از پايان دوره رياست جمهوري اش و جنگ حكمتيار و احمدشاه مسعود، برآمدن طالبان متهم به وابستگي به پاكستان در سال 1994 و حمله آمريكا در سال 2001 و سقوط طالبان و آوردن كرزي به كاخ رياست جمهوري و اكنون احياي مجدد طالبان، داستان دردآوري از رنج و درد اين ملت محروم و از دست رفتن زمان براي آنهاست. به بهانه پيدا شدن جسد داوودخان اولين رئيس جمهور افغانستان برخي روايت ها را از كودتاهاي چهارگانه 1973 تا 1979 گردهم آورده ايم؛ گزارش هايي كه در سايت BBC منتشر شده اند.

¦
روايت كودتاي اول 1973 تاسيس جمهوريت با كودتا
داوودخان به شاهي مشروطه پايان داد و نخستين جمهوري را در افغانستان بنيان گذاشت.
امسال برابر با سي وپنجمين سال سقوط حكومت شاهي در افغانستان و آغاز حكومت جمهوري به رياست سردار محمد داوودخان است.
سردار محمد داوود پسر كاكا (پسرعموي) ظاهر شاه كه پيشتر دو دوره صدراعظم وي بود در آن سال با استفاده از غيبت شاه و با همكاري شماري از افسران ارتش دست به يك كودتاي بدون خونريزي زد و با پايان اعلام كردن نظام شاهي نخستين نظام جمهوري افغانستان را بنيان گذاشت.
آنگونه كه حسن شرق از دست اندركاران كودتا در خاطرات خود نوشته «دهم سرطان سال 1352 سرگروه ها فيصله نمودند كه تا ساعت يك شب جهت سرنگوني رژيم اقدام شود در حالي كه همه آمادگي داشتند اطلاع رسيد كه يك لوا از قرغه امشب به بالا حصار مي آيد. جابه جا شدن يك لوا آن هم به بالا حصار مشوش كننده بود. براي محترم عبدالحميد محتاط خبر داده شد تا به بگرام بروند و ساعت 9 شب به حبيب الله خان تماس حاصل گرديد و او با مشكلات زياد توانسته بود تا مرمي هاي تانك ها را دوباره به ذخيره ارگ شاهي ببرند.» و اينگونه بود كه اين عمليات متوقف شد اما چند روز بعد ظاهرشاه براي درمان بيماري اش به اروپا رفت و كودتاگران فرصت مناسبي پيدا كردند تا طرح كودتا را اجرا كنند.
محمد داوودي مي گويد در غياب او (شاه) كودتا نخواهيم كرد زيرا اين حركت معقول و مردانه نيست ولي روز بعد حيدرخان رسولي و محمد سرور نورستاني نزدم آمده گفتند كه اگر محمد داوود با ما يكجا اشتراك نكند ما بدون او اقدام خواهيم كرد اما تو مجبور هستي با ما باشي.»

نقشه نيمه شب

سرانجام گروه كودتاگران به رهبري سردار داوود خان در روز 25 تير تصميم مي گيرند كه در ساعت يك شب سه شنبه 26 تير كودتاي خود را براي سرنگوني رژيم شاهي آغاز كنند.
عصر روز 25 تير ضيافتي در سفارت عراق در كابل به مناسبت روز ملي آن كشور برپا بود و تعدادي از دولتمردان و وزير دفاع افغانستان در آن مراسم شركت كرده بودند. شام آن روز نيز در منزل سفير آمريكا مراسمي برگزار شده بود كه وزير دفاع و تعدادي ديگر از سران اردو (ارتش) در آن شركت كرده بودند. در حالي كه صاحب منصبان بلندپايه به كارهاي تشريفاتي مشغول بودند، افسران اردو براي انجام كودتا در نيمه شب آمادگي مي گرفتند.

سردار محمدداوود خان در جمع پيشاهنگان در كابل

طرح كودتا بر دو محور متكي بود؛ اول دستگيري همزمان تمامي كساني كه ممكن بود مانع اجراي كودتا شوند و دوم تسلط فوري بر مركز تلفن و راديو كابل. براي اجراي اين نقشه حدود 300 نفر در نظر گرفته شدند. تعدادي از افراد كودتا به دسته هاي سه و چهار نفري تقسيم شدند و هر گروه موظف شد تا يك نفر از مقامات را دستگير كند و اگر از جانب او مقاومتي صورت گرفت به قتل برساند. تعدادي ديگر از كودتاچيان نيز وظيفه پيدا كردند تا همزمان مراكز تلفن و راديو را در كنترل خود بگيرند و تماس تلفني مقامات دولتي را قطع كنند.
در اولين حركت يك دستگاه بي سيم اردو توسط حسن شرق به منزل محمد داوود انتقال پيدا كرد و در ساعت يك و نيم شب 26 تير، دستور كودتا توسط محمد داوود صادر شد.
همزمان در اولين اقدام مقامات دولتي بدون آنكه مقاومتي از طرف آنها صورت بگيرد دستگير شدند. در ساعت دو نيمه شب افسري به نام «پادشاه گل» خبر دستگيري سردار عبدالولي رئيس اركان حزب قواي مركز و داماد شاه را -كه همه كاره اردو بود- به اطلاع محمد داوود رساند و در ساعت دو و 20 دقيقه مخابرات مركزي در سرتاسر افغانستان قطع شد و مركز مخابرات به دست كودتاچيان افتاد.
علاوه بر سردار ولي، خان محمد خان وزير دفاع گل بهارخان فرمانده نيروي هوايي، غلام محمد خان فرمانده قواي گارد، قمرالدين خان فرمانده لواي توپچي، رحمت الله خان فرمانده نيروي كماندو، عبدالحكيم خان كتوازي فرمانده فرقه ريشخور، نوازخان فرمانده فرقه هشت قرغه، شير محمد خان فرمانده نيروهاي چهار زرهدار، محمد حسين خان فرمانده 15 زرهدار و همچنين فرمانده هاي نيروهاي هوايي در فرودگاه هاي كابل، بگرام، شيندند، قندهار و مزار شريف نيز دستگير شدند.
سردار احمدشاه، شاه ولي خان و موسي شفيق صدراعظم نيز از مقامات غيرنظامي بودند كه در آن شب دستگير شدند. ملكه حميرا همسر شاه هم با ساير افراد خانواده شاهي زير نظر گرفته شدند و تا ساعت شش صبح نيروهاي كودتا در تمامي نقاط كابل مسلط شدند.
دستگيرشدگان نخست به خانه عبدالقدير نورستاني يكي از نيروهاي پايين رتبه پليس كابل كه بعد وزير داخله شد، منتقل و بعد به صدارت انتقال پيدا كردند و چند روز بعد بيشتر آنها آزاد شدند و تعدادي نيز به زندان هاي كابل منتقل شدند.
شاه ولي خان در خانه شخصي اش زير نظر گرفته شد، پسرش جنرال عبدالولي در ارگ شاهي زنداني شد و موسي شفيق به زندان دهمزنگ انتقال پيدا كرد.

بيانيه راديويي رهبر كودتا

داوود خان پيش از رياست جمهوري دو دوره صدراعظم افغانستان بود. صبح روز 26 تير راديو كابل برنامه هاي عادي خود را قطع كرد و فقط آهنگ هاي نظامي و حماسي پخش مي كرد و پخش موزيك نظامي مرتب ادامه داشت تا اينكه در ساعت هفت صبح سردار داوود به راديو كابل آمد.
گوينده راديو مردم را به شنيدن بيانيه سردار محمد داوود دعوت كرد. رهبر كودتاچيان بيانيه خود را با اين عبارات آغاز كرد:
«بسم الله الرحمن الرحيم
خواهران و برادران عزيز سلام
بنده در طول مدت مسووليت هاي مختلف در خدمت وطنم هميشه در جست وجوي هدفي بودم كه براي مردم افغانستان مخصوصاً طبقات محروم و نسل جوان مملكت ما يك محيط مثبت و واقعي نشو و نماي مادي و معنوي، ميسر گردد و در آن همه افراد وطن ما بدون تبعيض و امتياز، در راه تعالي و عمران وطن خود سهم گرفته و احساس مسووليت نمايند...»
داوود خان در اين سخنراني كه از قبل آماده شده بود اولين حكومت جمهوري در افغانستان را به مردم تبريك گفت و رژيم پادشاهي را رژيم مطلق العنان و دموكراسي متكي بر قانون اساسي را دموكراسي قلابي خواند و جمهوري و دموكراسي واقعي را به مردم وعده داد.

استعفاي ظاهرشاه

در زمان كودتا ظاهرشاه در شهر ناپل ايتاليا بود. او پس از شنيدن خبر كودتا به رم رفت و چند روز بعد نوراحمد اعتمادي سفير افغانستان در ايتاليا كه همواره نقش ميانجي را بين او و داوود خان بازي مي كرد، به شاه پيشنهاد مي كند كه از سلطنت استعفا داده و كودتاي داوود را بپذيرد و جمهوريت وي را به رسميت بشناسد تا در عوض
داوود خان نيز خانواده اش را به رم بفرستد. ظاهرشاه نيز پيشنهاد را مي پذيرد و نامه اي براي داوود مي فرستد:
«برادرم جلالتماب رئيس جمهور،
با احترام از اراده مردم وطنم، خود را از سلطنت افغانستان مستعفي مي شمارم از موقعي كه خبر جريانات اخير را شنيدم تا اين دم فكرم متوجه وطن من بوده و براي آينده آن نگران بودم.
مگر (اما) همين كه دريافتم مردم افغانستان بغرض آينده امور ملي خود از رژيم جمهوريت با اكثريت كامل استقبال نموده اند با احترام از اراده مردم وطنم خود را از سلطنت افغانستان مستعفي مي شمارم و بدين وسيله تصميم خود را به شما ابلاغ مي كنم.
در حالي كه آرزوي من سعادت و اعتلاي وطن عزيز من است خود را به حيث يك فرد در افغانستان زير سايه بيرق افغانستان قرار مي دهم. دعاي من اين است كه خداوند بزرگ و توانا همواره حامي و مددكار وطن وطنداران من باشد.
والسلام - محمدظاهر شاه
پادشاه سابق افغانستان
21 اسد 1352»
سردار داوود با دريافت اين نامه سردار احمدشاه، ملكه حميرا و ساير افرد خانواده شاهي را توسط هواپيما به رم فرستاد اما سردار عبدالولي را كه منتظر محاكمه بود اجازه نداد كه همراه آنها برود. شاه ولي خان نيز كه نخواست فرزندش را ترك كند در كابل ماند. برخي از صاحب نظران معتقدند كه استعفاي محمدظاهر از پادشاهي و تاييد كودتا بزرگ ترين اشتباه زندگي او و ضربه محكمي بر بنيان مشروطيت بود كه به موجب قانون اساسي شاه بايد از آن پاسداري مي كرد.

نخستين رئيس جمهوري

روز 27 تير محمد داوود به وزارت دفاع رفت و اولين جلسه كميته مركزي جمهوري با حضور او برگزار شد و در روز 28 تير اين كميته محمد داوود را به عنوان رئيس جمهور و صدراعظم و حسن شرق را به معاونت صدراعظم برگزيد. چند روز بعد كميته مركزي دولت جمهوري نام اعضاي كابينه را اعلام كرد كه در ميان آنها چند نفر از اعضاي حزب دموكراتيك خلق (جناح پرچم) كه در پيروزي كودتا نقش اساسي ايفا كرده بودند نيز حضور داشتند. سردار محمد داوود پسرعموي ظاهر شاه كه همواره در قدرت با شاه شريك بود كه
هيچ گاه در زندگي به مقام دوم راضي نمي شد اينك خود به بالاترين مقام در افغانستان رسيده بود.
جمهوري داوود خان پنج سال بعد در ماه ثور (ارديبهشت سال 1357 خورشيدي) با كودتاي ديگري توسط افسران چپ گراي ارتش به پايان رسيد. آن كودتا كه برخلاف كودتاي داوود خان سفيد و بدون خونريزي نبود با كشته شدن خود و اعضاي خانواده اش و شمار زيادي از طرفدارانش به پيروزي رسيد.
11 روز كودتايي و كشتار خانواده داوود خان روايت كودتاي دوم 1978
هشت ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در بهمن 1357 افغانستان همسايه شرقي ايران در ارديبهشت 1357 شاهد يك كودتاي خونين بود. كشته شدن ميراكبرخيبر نظريه پرداز كمونيست هاي افغان، زمينه هاي طرح ريزي كودتاي هفتم ارديبهشت را فراهم كرد.كودتاي هفتم ارديبهشت سال 1357 خورشيدي كه پايان خونيني براي جمهوري محمد داوودخان بود، تحول بزرگي را براي افغانستان رقم زد و قدرت را به گروه جديدي واگذار كرد كه عملكرد آن از بسياري جهات با دوران محمدزايي ها تفاوت داشت. با آنكه نخستين تحركات نظامي به منظور سرنگون كردن جمهوري داوودخان، در صبحگاه هفتم ارديبهشت، براي وزارت دفاع دولت داوودخان تا حدي غافلگيركننده بود اما امكان چنين تحولي و بوي دود و باروت از حداقل 10 روز پيشتر از هفتم ثور به مشام مي رسيد.
بيست و هشتم فروردين 1357
ميراكبرخيبر يكي از رهبران حزب دموكراتيك خلق در نزديكي مطبعه دولتي در مكروريان دوم شهر كابل به ضرب گلوله به قتل رسيد.
چگونگي قتل خيبر و اينكه چه كساني يا چه گروه هايي در اين عمل دست داشتند تا امروز در هاله اي از ابهام قرار دارد اما هر چه بود، اين تحول شايد نخستين جرقه ها براي سرنگوني رژيم داوودخان را در دل رهبران حزب دموكراتيك خلق به وجود آورد.
بيست ونهم فروردين 1357
هزاران نفر در مراسم به خاكسپاري خيبر شركت كردند.حفيظ الله امين كه مسوول سازمان نظامي جناح خلق بود يك روز پس از كشته شدن ميراكبر خبير دست به كار شد و وضعيت را در داخل سازمان نظامي به حالت آماده باش درآورد. حفيظ الله امين، به گفته محمد عزيز اكبري كه با او رابطه نزديك داشت در همين روز وظايفي را به مسوولان نظامي سپرد و گفت احتمال دارد رژيم داوودخان در پي حمله به حزب دموكراتيك خلق باشد.
30 فروردين 1357
مراسم به خاكسپاري جنازه ميراكبرخيبر كه از سوي حزب دموكراتيك خلق برنامه ريزي شده بود به يك نمايش بزرگ قدرت تبديل شد. برخي شاهدان و نويسندگان مي گويند در اين روز نزديك به 15 هزار نفر كه همه از اعضا يا طرفداران حزب بودند در مراسم تشييع جنازه شركت كردند.
اين جمعيت در راه به سوي گورستان «شهداي صالحين» در شمال شرقي شهر كابل، زماني كه از برابر ساختمان سفارت آمريكا مي گذشتند، شعارهاي
ضد آمريكايي سر دادند. بعد هم برخي رهبران حزب از جمله نور محمد تره كي و ببرك كارمل، بر سر گور ميراكبرخيبر سخنراني كردند و با تاكيد بر اينكه انتقام هر قطره از خون خيبر را خواهند گرفت، عملاً عليه داوودخان اعلام جنگ كردند.
پنجم ارديبهشت 1357
سخنراني رهبران حزب دموكراتيك خلق در مراسم به خاكسپاري ميراكبرخيبر و آنچه كه قدرت نمايي بزرگ حزبي تلقي شد، داوودخان را خشمگين كرد.
به دنبال اين سخنراني ها، برخوردهاي تند داوودخان با سران حزب دموكراتيك خلق آغاز شد و شامگاه پنجم ارديبهشت، راديو دولتي افغانستان خبر بازداشت شماري از رهبران حزب شامل نورمحمد تره كي و ببرك كارمل را پخش كرد.
برخي ديگر از رهبران جناح خلق نيز در خانه هايشان توقيف شدند و عده اي ديگر در جاهاي مختلفي خود را پنهان كردند. حفيظ الله امين رهبر سازمان نظامي جناح خلق از جمله كساني بود كه در منزلش تحت مراقبت قرار گرفت اما اين مراقبت، او را از طراحي و صدور دستور كودتا باز نداشت.
ششم ارديبهشت 1357
عبدالرحمان پسر حفيظ الله امين بامداد ششم ارديبهشت دستور آغاز كودتا را از پدرش به سيد محمد گلاب زوي عضو كميته مركزي رساند. اين مساله هيچ گاه روشن نشد كه پسر حفيظ الله امين در حالي كه منزلشان تحت مراقبت ماموران دولتي قرار داشت، چگونه توانست از خانه بيرون رود و پيام خونين ترين حركت نظامي را به سايرين برساند. آنگونه كه از سيد محمد گلاب زوي در كتاب «افغانستان در قرن بيستم» نقل شده، او توانست پيام حفيظ الله امين را تا ساعت يك همان شب به همه قطعات و واحدهاي هوايي و زميني برساند. محمد اسلم وطنجار و عبدالقادر، رهبري نيروهاي هوايي و زميني را براي آغاز كودتا بر عهده گرفتند و همه تدابير براي در هم كوبيدن وزارت دفاع، فرودگاه كابل و كاخ رياست جمهوري اتخاذ شد و نيروها در انتظار سپيده دم و آغاز كودتا ماندند.
هفتم ارديبهشت 1357
سرانجام روز سرنوشت ساز فرا رسيد و صبح روز هفتم ارديبهشت، نخستين تحركات نظامي عليه دولت داوودخان آغاز شد. صبحگاه، كاروان تانك هاي قواي چهار زرهدار، از 20 كيلومتري شرق شهر كابل به سوي مركز شهر حركت كردند. بنا بر بعضي روايت ها، فرمانده گارد رياست جمهوري نخستين كسي بود كه به داوودخان از «تحركات مظنون» خبر داد. قواي 15 زرهدار از سوي وزارت دفاع دستور گرفت كه مانع از پيشروي تانك ها به سوي مركز شهر شوند اما فرمانده اين قوا در جواب گفت كه نيروهايش از صبح زود در محاصره قواي چهار زرهدار قرار گرفته اند.
ساير تلاش هاي وزارت دفاع نيز براي سد كردن راه تانك هاي قواي چهار زرهدار به جايي نرسيد و آنگونه كه رزاق مامون روزنامه نگار افغان مي گويد درست سر ساعت 12 ظهر نخستين گلوله تانك ساختمان وزارت دفاع را هدف قرار داد و اين حمله، رابطه ميان رئيس جمهور، وزارت دفاع و فرماندهان ارتش را قطع كرد.
اما حملات هوايي كه به رهبري عبدالقادر از فرودگاه بگرام به هدف كاخ رياست جمهوري صورت گرفت ضربه هاي سنگيني بود كه سرانجام، مقاومت داوودخان را كه خود اسلحه به دست گرفته و عليه كودتاگران مي جنگيد، در هم شكست. به اين ترتيب كودتاي هفتم ارديبهشت به شكل غافلگيركننده اي به پيروزي رسيد و شامگاه همين روز حفيظ الله امين، سقوط خاندان سلطنتي و به قدرت رسيدن شوراي نظامي را از طريق راديو دولتي افغانستان اعلام كرد.

حفيظ الله امين، رهبر سومين كودتاي افغانستان

حفيظ الله امين رهبر سومين كوتاي افغانستان بود. او با بركناري نورمحمد تره كي رهبر كودتاي كمونيستي بهار 1978 تلاش كرد تا به آمريكايي ها نزديك شود اما در دسامبر 1979 با دخالت ارتش سرخ شوروي و اشغال افغانستان حكومت وي سرنگون شد و امين در جريان كودتا و به قدرت رسيدن ببرك كارمل كشته شد.

روايت كودتاي چهارم در 1979 كودتا پس از كودتا: سقوط امين و برآمدن كارمل1

حفيظ الله امين فقط به مدت سه ماه رئيس جمهور بود. اوايل ماه دسامبر سال 1979 وارد كابل شدم. تصورم قبل از رفتن به افغانستان اين بود كه مردم از «انقلاب ثور» به صورت وسيع پشتيباني مي كند. اما پس از آمدن به كابل دريافتم كه بخش زيادي از مردم در فضاي هراس به سر مي برند و بسياري از آشكار سخن گفتن، به خصوص درباره مسائل سياسي و حساس، خودداري مي كردند. من مترجم پزشكان شوروي در يكي از شفاخانه هاي كابل بودم و ميان ما و كارمندان افغان از مسائل سياسي به ندرت صحبت آشكار اتفاق مي افتاد.
در خيابان هاي كابل، خيلي كم مي توانستيد ببينيد كه بيش از دو نفر با هم صحبت مي كنند. شايعه بود كه افراد به صورت مرموز ناپديد مي شوند. مترجماني كه من تازه به آنها پيوسته بودم مي گفتند شايعات زيادي است مبني بر اين كه روزهاي اندكي از حكومت حفيظ الله امين باقي مانده و امكان رخ دادن يك تحول مهم، زياد است.
آنچه بيشتر در يادم مانده، سخنراني هاي انقلابي حفيظ الله امين و تاكيد او به «آرمان هاي انقلاب» بود. حتي چند روز قبل از سقوط حكومتش، زماني يك روزنامه نگار غربي از او پرسيد شما احساس نمي كنيد كه مرگتان نزديك است. او در پاسخ گفت تا زماني كه من سوسياليسم را در افغانستان پياده نكنم، نخواهم مرد.
از 23 دسامبر، همه روزه شمار زيادي هواپيما در فضاي شهر كابل ديده مي شد. مطبوعات و راديو و تلويزيون افغانستان درباره افزايش شمار هواپيماها خبري پخش نمي كردند. راديوي شوروي نيز در اين زمينه خاموش بود اما فضا براي اكثر مردم در كابل، نگران كننده بود.
نهايتاً در شامگاه روز 26 يا 27 دسامبر سال 1979، زماني كه در منزل يكي از مترجمان نظامي چند نفر از تاجيكستان نشسته بوديم، دفعتاً صداي تيراندازي شديد از گوشه هاي مختلف شهر كابل شنيده شد. انتظار داشتيم كه پس از لحظاتي تيراندازي خاموش شود اما بيشتر اوج گرفت و من با يكي از همكاران تاجيكم كه در يك خانه زندگي مي كرديم، شتابزده غذا را خورديم و به منزل خود كه چندان دور نبود، شتافتيم زيرا طبق دستور بايد در منزل خود مي بوديم. زماني به منزل خود نزديك شديم، افرادي را در لباس پليس ديديم كه در بازوهاي خود پارچه هاي سرخ بسته بودند. يكي با ما صحبت كرد برايش گفتيم ما اتباع شوروي هستيم.
در خانه بلافاصله تلويزيون كابل را روشن كرديم. تلويزيون تنها موسيقي پخش مي كرد. كسي روي صحنه نمي آمد. در جست وجوي اطلاع درباره وضع، راديو را روشن كرديم و مي خواستيم به زبان فارسي يا روسي درباره وضع در افغانستان خبري پيدا كنيم چون زبان هاي ديگر را بلد نبوديم.
در نهايت تقريباً ساعت دو شب از راديو برون مرزي تاجيكستان، صدايي شنيديم كه مي گفت: «اينجانب ببرك كارمل...» متوجه شديم كه اين ببرك كارمل رهبر جناح پرچم از حزب دموكراتيك خلق است. به شنيدن سخنانش ادامه داديم كه مي گفت رژيم به رهبري حفيظ الله امين سرنگون شد و مرحله جديدي از انقلاب ثور آغاز شد.
حدود سه روز دستور به ما اين بود كه سر كار حاضر نشويم و متوجه امنيت خود باشيم. گروه ما كه متشكل از پزشكان و زنان بود، سلاح نداشت. اصولاً اكثر كارمندان غيرنظامي شوروي در افغانستان با خود سلاح نداشتند. صبح ديگر شنيديم كه حفيظ الله امين در جريان حمله به قصر دارالامان كه مقر اساسي اش بود كشته شده است. آشكار گفته نمي شد كه اين حمله را ارتش شوروي انجام داده است. به هر صورت اين بود آغاز حمله نظامي شوروي به كشور افغانستان.
مقامات شوروي اصرار مي كردند كه ورود نيروهاي شوروي به افغانستان بنابر تقاضاي دولت افغانستان صورت گرفت و اين ادعا را 13 سال تكرار مي كردند.

نقش ارتش در كودتاي افغانستان2

نظاميان در افغانستان، زمينه هاي زيادي را براي اجراي كودتاها فراهم كرده اند. اگر به اوضاع سياسي و اجتماعي افغانستان در چند دهه گذشته نظري بيندازيم، درخواهيم يافت كه زمينه هاي اجتماعي و رواني وقوع كودتاها در اين كشور، توسط نظاميان فراهم شده است.تمركز قدرت در دست فرد يا خانواده مشخصي، نظاميان را برمي انگيخت تا با انگيزه هاي قدرت طلبانه نه با هدف خدمت به مردم دست به اقدام نظامي يا كودتا بزنند.
نكته مهم اين است كه در بروز و اجراي كودتاها در افغانستان، انسجام نه چندان مطمئن و ناپايدار ارتش نيز كه باعث رسوخ و نفوذ عناصر وابسته به خارج در آن مي شد، بي تاثير نبوده است زيرا مي دانيم كه ارتش در افغانستان علي الخصوص از روزگار صدارت محمد داوودخان و خاصتاً در پي توافق 1956 ميان افغانستان و شوروي سابق، از جهات مختلف به آن كشور (شوروي سابق) وابسته شد.
ارتش افغانستان، هم از نگاه تسليحات و هم از ناحيه آموزش و تربيت كادرها و افراد فني و حرفه اي، متكي به آن كشور شد و چنانكه بعداً به مشاهده رسيد، همين وضعيت صدمات و آسيب هاي بزرگي را به ملت و كشور افغانستان وارد كرد.از جمله آنكه آموزش ديدگان در آن كشور و نظاميان و افسراني كه مي بايست در خدمت دفاع از مملكت و ملت خويش مي بودند، به صحنه سياست و دخالت به سود اين يا آن جريان سياسي يا فرد خاص كشانده شدند و وقايع و در واقع فجايع سخت و وحشتناكي را سبب شدند.
بارها اسامي افسران و نظاميان برجسته اي مانند عبد القادر، پاچا گل وفادار، فيض محمد، محتاط، عظيمي و... را شنيده يا خوانده ايم كه به نفع سردار محمد داوودخان و عليه محمد ظاهرشاه وارد عمل شدند و كودتاي 1352 خورشيدي را كه منتج به روي كار آمدن رژيم به ظاهر جمهوري در افغانستان شد، پديد آوردند و باري ديگر همان ها و نيز شمار ديگري از تحصيلكردگان در شوروي سابق در موقعي كه احساس شد سردار محمد داوودخان سياست دوري گزيدن از مسكو و متحدان چپي خويش را در پيش گرفته است، دست به اقدام نظامي عليه او و جمهوري خودساخته اش زدند.

انگيزه كودتا

تمركز قدرت در دست فرد يا خانواده مشخصي، نظاميان را برمي انگيخت تا با انگيزه هاي قدرت طلبانه دست به اقدام نظامي يا كودتا بزنند. افراد و اشخاصي كه عمدتاً در تشكيلاتي موسوم به «جبهه متحد كمونيست هاي افغانستان» گرد آمده بودند و در روزها و هفته هاي نزديك به انجام كودتاي ثور سال 1357 در كابل، روابطي را باحزب چپي طرفدار شوروي سابق موسوم به «حزب دموكراتيك خلق افغانستان» برقرار ساختند به نقل از برخي منابع تعدادشان به 600 نفر مي رسيد.
با وصف شمار اندك گروه مذكور اقدام نظامي شان موثر افتاد و توانستند نقشه كودتا عليه رژيم داوود خان را كه ريشه و مبناي استواري در ميان ملت نداشت، موفقانه به انجام برسانند و او را كه خودشان بر تخت نشانده بودند از سرير به زير كشيدند.
بنابراين دخالت ارتش و نظاميان آموزش ديده در شوروي سابق در سياستي كه با ضعف نظامي و اداره و رهبري نادرست مواجه بود زمينه بهره برداري بيگانگان را فراهم مي كرد و اين مساله از دلايل اصلي وقوع كودتاها در افغانستان بود.
اگر به اين نظريه معتقد باشيم كه «دخالت ارتش به سود اين يا آن شخص و جريان سياسي به دليل نبود انسجام عالي و ضعف سازمان نظامي صورت مي گيرد» چنين چيزي متاسفانه در افغانستان به مشاهده رسيده و از همين رو دست هاي پنهان و آشكاري سعي ورزيدند تا آنها را به نفع اميال و درخواست هاي خويش به كار گيرند و نتيجه آن نيز اوضاع و شرايطي شد كه پس از كودتاي ثور سال 1357 خورشيدي در افغانستان به وجود آمد و سيه روزي و تباهي ملت و كشور افغانستان را در پي داشت.
پي نوشت ها:
1 - دولت صاحب زاده -مترجم سابق پزشكان شوروي در كابل
2 - فاروق انصاري پژوهشگر و استاد تاريخ
 پنجشنبه 21 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 673]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن