واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: كتاب انديشه بررسى ماهيت دين و مرزهاى دانشهمگرايى دين و دانش
محمد تقى جعفرى
ترجمه عبدالهادى بروجردى
مؤسسه تدوين و نشر آثار علامه جعفرى
محمدتقى جعفرى در كتاب «همگرايى دين و دانش؛ بررسى ماهيت دين و مرزهاى دانش » پس از تعريفى كه از دين و دانش ارائه مى كند، مرزهاى اين دو را از هم جدا كرده و نظرات موافقان و مخالفان دين مدارى و دانش مدارى را بازگو مى كند. جعفرى، دين را برجسته ترين ابزار برآورد دانش مى داند كه بر اساس ارزش اين موضوع به آن بها مى دهد. در بخش «مرزهاى دين و دانش» نويسنده از نظريات، آرا و انديشه هاى متفكران مختلف برداشت هايى را در قالب هايى همچون «آگاهى هاى كلى»، «جان مايه هاى حكمت»، «شناخت و معرفت يا اسطوره»، «حق و خرد»، «خرد و درك ناتوانى از حقيقت هستى»، «كاركرد منطق علمى»، «حقيقت هاى غير قابل بحث»، «ره آورد شك و ترديد در اصول علمى»، «نگرش علمى و نگرش روحى» و بسيارى ديگر ارائه مى دهد.
او از اين مطالب براى تفسير و تشخيص دو حوزه علم و دين، استفاده مى كند. جعفرى در اين بخش از آرا و نظرات گوستاو لوبون، زيگموند فرويد، شاتو بريان، كرسن، تولستوى، گاسپر، فلاماريون، آناتول فرانس، پوانكاره، هربرت اسپنسر، جان لاك و بسيارى ديگر از دانشمندان و فيلسوفان در رد يا قبول نظريات خود به تناسب نقل هايى مى آورد. او در «ره آورد شك و ترديد در اصول علمى» شيفتگان دانش را كه دچار ايمانى غيرقابل تغيير به دريافت هاى علمى خويش هستند، انديشمندانى نوپا معرفى مى كند. وى در «طبيعت برخاسته از تركيب ذرات» منشاء بسيارى از انديشه هاى بشرى را در زمينه هاى جامعه شناسى، سياست، فيزيك، شيمى، هنرهاى زيبا و اخلاق خارج از اندازه قوانينى مى داند كه خرد و منطق آن ها را پى ريزى مى كنند. در اين كتاب بخشى كلى به «دين» اختصاص يافته است. قصد نويسنده از پرداختن به حقيقت دين در رويكرد غريزى بشر نهفته است. انديشمندان دين مدار دين را نياز به باور داشتن مبدأ كه جهان در آن زمان به وجود آمد، مى دانند.
با اين اعتقاد پذيرفتن تكليف و وظيفه و ايمان به بازگشت و رستاخيز، براى انسان امرى غيرقابل اجتناب به نظر مى رسد. اين شيوه نويسنده را بر آن مى دارد كه سه حقيقت را دنبال كند: خدا، تكليف و رستاخيز.
در اين بخش «اثبات وجود آفريدگار با نفس» و «اثبات خدا با جهان خارج» براى بحث پيرامون حقيقت نخست (خدا)، «نمادهاى حسى غريزى انسان» و «هيچ تكليف دينى بى علت نيست» براى حقيقت دوم (تكليف) و «تناقض ميان دين و دانش در كجاست »، «اعتراض ها»، «پاسخ به اعتراض ها»، «دل آرام گيرد به ياد خدا» و «ريشه هاى شعور دينى» براى حقيقت سوم (رستاخيز) در نظر گرفته شده اند. بخش بعدى كتاب به فرضيه ها و قوانينى اختصاص دارد كه طى دوران معاصر تحليل و تفسيرهاى بسيارى را به خود اختصاص داده اند. گفته هاى فيثاغورس درباره حقيقت ماده، نگرش مطلق گرايى طالس و نظريات ويليام بولارد، هارلو چاپلى، پى ير روسو، باتيست لامارك، فون باير، گاريون، ژان فيلو، كلود برنارد و بسيارى ديگر از آن جمله اند.
«تفسير نمادهاى مطلق» و «درآميختگى فرضيه و واقعيت» بخش هاى پايانى كتاب است كه نويسنده در آن ها به توضيح و تفسير«مطلق» و «حقيقت مطلق» مى پردازد. او «مثل افلاطون» را تفسير و كاربردهاى نظريات متعارض در خصوص نزديكى يا دورى علم و دين را تحليل مى كند.
پنجشنبه 21 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]