واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در كودكی همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت كرد و در سن 8 سالگی، مادر كه علاقه وافر فرزند را به نقاشی دریافته بود، مرحوم استاد محمد مدبر را به جهت تعلیم به او برگزید. اشتیاق... به یاد مرحوم استاد حسن اسماعیلزاده، نقاش قهوهخانهای.نقاشهای قهوهخانه به یك نوع نقاشی ذهنی و خیالی متكی بر احساس و برداشتهای هنرمند از درونمایههای داستانهای حماسی و ملی ایرانیان و داستانهای مذهبی و وقایع تاریخی روز عاشورا در صحرای كربلا است. این هنرمندان نقاش در تجسم احساس و طرز نگارگری و تصویرپردازی قید و بندهایی را نیز به كار میبردند. قید و بند این نقاشان در نقشپردازیها پاسخ به خواست توده مردم و پاسداری از الگوهای رفتاری و نظامهای دینی و عقیدتی مردم در جامعه سنتی بوده كه در آن زندگی كرده و میكنند. دوره رونق و شكوفایی این هنر نقاشی عامه در قاجاریه به ویژه سالهای آخر سلطنت و در قهوهخانههای شهرهای بزرگ بوده است. از این رو شیوه نقاشی به نقاشی قهوهخانه معروف شده است. اكثر نقاشان این مكتب در خدمت قهوهخانهدارها بودند و به سفارش آنها نقاشی میكردند. آثار این هنرمندان را از لحاظ موضوع كلی میتوان به دو دسته نقاشیهای مذهبی و نقاشیهای غیرمذهبی تقسیم كرد. نقاشیهای مذهبی مجموعهای از چهرههای پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنههایی از جنگها و نبردهای معروف پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و وقایع كربلا را در بر میگیرد. نقاشیهای غیرمذهبی مجموعهای بزرگ از داستانهای رزمی و بزمی ایرانی را شامل میشود كه حاوی رخدادهای افسانهای و حماسی و تاریخی و چهرههایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه و صحنههایی از میدانهای نبرد و عرصههای عشق ورزی و دلدادگی قهرمانان و بزمگاههای پادشاهان است. پیشكسوتان نامدار نقاشی قهوهخانهای دو نقاش به نامهای استاد حسین قوللر آغاسی، فرزند استاد علیرضا نقشانداز روی كاشی و پارچه و محمد مدیر بوده است. پس از ایشان شاگردانشان مانند فتحالله قوللر آغاسی- پسر خوانده حسین قوللر آغاسی- و عباس بلوكیفر و حسن اسماعیلزاده و حسین همدانی و شاگردان این گروه نقاش، سبك و شیوه كار این دو استاد را در نقاشیهای مذهبی و غیرمذهبی روی پرده بوم ادامه داده و زنده نگه داشتهاند. اكنون یكی از این استادان و از آخرین بازماندگان این هنر مردمی و ایرانی یعنی استاد حسن اسماعیلزاده- چلیپا- از این سرا رخت بربسته است؛ هنرمندی كه به قول استاد آغداشلو، بار امانت و نقاشی سنتی- مردمی قهوهخانهای را با افزودههایی كه در شكلگیری كاملتر آن انجام میشد، ادامه داد. مرحوم استاد حسن اسماعیلزاده كه تخلص هنری خویش «اسماعیلزاده» را از نام پدر «اسماعیل» وام گرفته است، در سال 1301 در زنجان چشم به جهان گشود. لیكن پیش از به دنیا آمدن او، پدرش رخت از جهان بربست. وی با مدد از استعداد خدادادی از همان اوان كودكی به دلیل شور و شوق و علاقهای كه به هنر نقاشی داشت، تجربههای نخستین نقشآفرینی را كسب كرد. در كودكی همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت كرد و در سن 8 سالگی، مادر كه علاقه وافر فرزند را به نقاشی دریافته بود، مرحوم استاد محمد مدبر را به جهت تعلیم به او برگزید. اشتیاق بیاندازه شاگرد و تبحر استاد چنان كرد كه حسن اسماعیلزاده، هنرمندی خلاق و نقاشی صاحب قلم شد. وی 10 سال نزد استاد رمز قلم كشیدن و هنر رنگآمیزی را آموخت؛ چنان كه نقاشیهای او خط و سبك و رنگ قلم استادش مدبر را مینمود. این همكاری از یك سو موجب گرایش نقاش مستعد و جوان به شیوه و شگرد استادش محمد مدبر شد و از سوی دیگر عامل رونق نقاشیهای خیالیساز مذهبی و شاهنامهای نزد عامه مردم شد. شگفتا كه او چه در دوران حیات استاد محمد مدبر و چه پس از مرگ ایشان، چنان تشابهاتی از نظر رنگ و طرح با مدبر آشكار ساخت كه بسیاری هنگام داوری تابلوهای آن دو در تشخیص صاحب آن دچار حیرت و تردید میشدند.چنان كه امروز هم او را مدبر زنده نام نهادند. استاد حسن اسماعیلزاده هنر و ذوقش را بیشتر در نقشینه كردن موضوعات مذهبی و به خصوص وقایع كربلا متمركز كرد. وی در میان رنگها، رنگهای تلخ و تیره مانند قهوهای را بیش از رنگهای دیگر دوست داشت. در پسزمینه نقاشیهای تابلوهایش این رنگها به خوبی نمایان است. استاد حسن اسماعیلزاده تابلوهای زیادی در زمینه حماسههای مذهبی و ملی و موضوعهای رزمی و بزمی و آداب و سنن زندگی مردم كشیده است. از جمله نقاشیهای وی خیمهگاه سیدالشهدا، جنگهای حضرت علی(ع)، شمایل امیرالمؤمنین علی(ع)، آتش رفتن سیاوش، كشته شدن دیو سفید به دست رستم، بهرام و گلندام، پردههای درویشی؛ و در ارتباط با آداب و سنن مردم تابلوهایی با موضوعات شب عقد كنان، شب حنابندان، شب یلدای زمان قدیم، خواستگاری و... طراحی كرده است. وی یكی از چهرههای مطرح و از ستونهای پایدار نقاشی خیالی ساز قهوهخانهای به حساب میآید. برخی از تابلوهای مرحوم در مجموعه موزه سعدآباد و موزه كندلوس و موزه رضا عباسی نگهداری میشود .وی مدتها بود به خاطر ضعف بینایی در خانهاش طراحی میكرد و تا پایان حیاتش، برپایی نمایشگاههای متعدد انفرادی و شركت در چند نمایشگاه جمعی داخلی و خارجی از جمله نمایشگاههایی در خانه آفتاب، موزه هنرهای معاصر تهران، نگارخانه سعدآباد، فرهنگسرای ارسباران، خانه هنرهای ایرانی، موزه نقاشی پشت شیشه، فرهنگسرای نیاوران، مجموعه فرهنگی هنری صبا، فرهنگسرای بهمن، فرهنگسرای خاوران و یك نمایشگاه جمعی در آلمان را در كارنامه كاریاش ثبت كرد. این هنرمند در سن 82 سالگی به دلیل عوارض ناشی از كهولت سن در تهران دارفانی را وداع گفت. یادش گرامی و نامش پایدار.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 412]