تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 16 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى كند و منافق درشتخوست و جا را بر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805026832




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن كامل مناظره ابطحي و رسايي در دانشگاه پرديس قم


واضح آرشیو وب فارسی:حيات: متن كامل مناظره ابطحي و رسايي در دانشگاه پرديس قم
خبرگزاري آريا- مشروح مناظره حجت الاسلام سيدمحمد علي ابطحي و حجت الاسلام حميد رسايي كه در دانشگاه پرديس قم با موضوع اصلاح طلبي و اصول گرايي كه در تاريخ نهم آذر ماه به دعوت انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران وعلوم پزشكي - پرديس قم صورت گرفت به نقل از سايت ياري منتشر مي شود.

مجري: با تقدير و تشكر از دو ميهمان محترم از اين كه دعوت ما را پذيرفتند، طبق حروف الفبا از آقاي ابطحي درخواست مي كنم تا بحث را آغاز كنند.

ابطحي: بسم الله الرحمن الرحيم. سلام عرض مي كنم خدمت همه شما ميهمانان و دانشجويان عزيز كه قاعدتا ساعت پايان كاري شما هست و در اين اجتماع نشسته ايد وحضور داريد و براي من هم فرصت مغتنمي هست كه در خدمت شما عزيزان باشم قبل از شروع به صحبت، شهادت حضرت امام جواد سلام الله عليه را خدمت همه شما عزيزان تسليت عرض مي كنم، حضرت جواد سلام الله عليه جوان ترين امام بود كه به شهادت رسيد و گرفتار دشمن خانگي شد و از درون خانه اش به شهادت رسيد همچنين هفته بسيج را براي ما نسلي كه در دوران انقلاب و درون جنگ بوديم گرامي مي دارم. چون نسلي كه ما و يادماني كه ما از بسيج بهاد داريم يادمان بسيار محترمي است بسيج بنا به ديدگاهي كه امام مطرح كردند بعنوان ارتش بيست ميليوني بود كه همه نسل جوان و در حقيقت همه جامعه آن روز را شامل مي شد و تلاش جمعي براي مزيت يافتن بر جمع ديگر ي تلقي نمي شدو به عنوان يك حركت عمومي در دفاع از آرمان هاي ديني و ملي تلقي مي شد وكساني كه در آن مجموعه بسيج نسل ما حضور پيدا كرده بودند كساني بودند كه حتي صادق تر از نيروهاي رسمي مسلح مثل سپاه و ارتش در جبهه هاي دفاع از اين سرزمين و اين آب و خاك حضور داشتند واز آرمان هاي الهي مردم اين سرزمين دفاع كردند ياد آن بسيجيان گرامي باد. موضوع بحث تبيين اصلاح طلبي و اصولگرايي است. طبيعتاً در دور اول بحث كه بنده و جناب آقاي رسايي خواهيم داشت به عموميات و كليات خواهيم پرداخت حداقل نسبت به ديدگاه خودم مي گويم و اميدوارم در قسمت هاي بعدي، كمي به مصاديق و حوزه هاي قابل نقد اصولگرايي و اصلاح طلبي به تناسب عمرعملي اين دو جريان خواهيم پرداخت و هر كدام از ما به عنوان دو فعال اين دو حوزه چه ديدگاه هايي را مي توانيم ارائه كنيم. شايد در موارد كلي خيلي اختلاف نظرها مشخص نشود ولي در مصاديق معلوم مي شود كه ديد گاه ها چه تفاوت هايي دارد و اين كه چه ديدگاهي به نفع ملت و مردم است و ان شاء الله در آخر هم بحث شيرين انتخابات را داشته باشيم، چون امروز هر جا كه مي رويم، همه مي پرسند چه كسي مي آيد يا نمي آيد؟ در ارتباط با اصلاح طلبي اگر بخواهم يك تعريفي را ارائه دهم بر مي گردد به يك تباري كه اين تبار اصلاح طلبي با اصولگرايي امروز يك ريشه مشترك داشته كه به قبل از انقلاب برمي گردد و مجموعه علاقمندان به انديشه ديني امام (رضوان الله تعالي عليه) بخصوص جريان روحانيت قبل از انقلاب را شامل مي شود كه اين مجموعه هاي علاقمند به امام آسيب هاي زيادي را ديدند و بعداز انقلاب تقسيم بندي هاي فكري بين آن ها ايجاد شد. و در بعد از انقلاب در قالب مرزبندي چپ و راست نامگذاري شدند. اينها مرز بندي ها بنا بر مجموعه اي بودند كه محوريت امام و ديدگاه هاي امام در راه اندازي وسامان دهي آنها بسيار جدي تر بودو جناح چپ نام داشتند كه بعد از دوم خرداد 1376 به نام جريان اصلاحات در يك تبار و يك مجموعه بودند.

اين مجمو عه با محوريت امام و انديشه هاي امام بودند و نوعي همراهي نزديك تر با امام و مخالفت بيشتر با كساني كه با انديشه عمومي انقلاب ساز امام مخالف بودند داشتند كه البته در حوزه فكري و ديني جلوه آن مخالفت در برابر جريان متحجر آن روز و ارتجاع ديني كه جرياني بود متفاوت از جريان و انديشه امام شكل گرفت.

من بر اين باورم كه انقلاب اسلامي حتي بر اساس انديشه غالب حوزه هاي علميه هم شكل نگرفت. انديشه غالب انديشه اي نبود كه امام محور آن باشد، انديشه غالب كه امام با تعمد روي آن تاكيد مي كند آن بود كه امام مي گويد: در مدرسه فيضيه كه سمبل روحانيت آن روز بود فرزندم مصطفي آب مي نوشد وديگران ظرف آب فرزندم مصطفي را نجس مي دانستند واز آن آب نمي خوردند و ليوان آب مصطفي را آب مي كشيد. امام اين مطلب را در يك بيانيه رسمي اعلام مي كند، شايد در يك نگاه سمبليك امام انديشه غالب انديشه مترقي و مردم مدارو عدالت خواهي بود كه امام رضوان الله، انديشه اي را بنا گذاشت كه بعد از انقلاب به شكل متفاوتي در جريان اجرايي ظاهر شد و به نوعي به صورت جريان چپ در برابر جريان راست در سال هاي اوليه انقلاب شكل گرفت. كه در مواردي مثل ديد گاه هاي اقتصادي نگاه هاي عدالت خواهانه تري در جريان چپ بود كه اين جريان چپ، در يكي دو فصل بعد از امام مورد بي مهري قرار گرفت يكي در انتخابات مجلس سوم با محوريت جناب آقاي هاشمي رفسنجاني و بعد جريان ادامه يافت تا فضاي عمومي جامعه يك فضاي متفاوتي را مي طلبيد. تمام حاكميت و بسياري ازروحانيت براي رأي آوري آقاي ناطق نوري بسيج شدند، و براي گرم كردن تنورسرد انتخابات علاقمند شدند كه كسي هم نام نويسي كند كه آن كس سيد محمد خاتمي بود وبه راحتي پذيرفته شد و گفتند شايد بتواند تنوري را گرم كند ولي جو جامعه در اين سالها آن قدر ملتهب شده بود كه نتيجه اش دوم خرداد 1376 شد و اين آرا و اقبال عمومي چيزي نبود جز طلب اصلاح در جريان انقلاب. اصلاحات خواستي بود كه در دوم خرداد تبلور پيدا كرد همان خواستي كه "نه" به مجموعه انديشه و سليقه حاكم در حكومت بود.ولي آن خواستي كه به تعبير من و يا به تعبير اصلاح طلباني كه من جزو آن ها هستم و يا در مدار بالاتر در محوري كه آقاي خاتمي را محور اين جريان مي دانم آن جريان اصلاح طلبي براي حذف انقلاب و يا براي انقلاب مجددي نبود بلكه براي اين بود كه آن سلايقي كه به نام اسلام وقرآن و به نام امام وانقلاب درجامعه مطرح مي شد و مي رفت كه جامعه را به سمتي ببرد كه در آن آرا مردم فقط به صورت تزئين اجتماع بود.ومردم نقش باختند وحاكميت اراده شخصي خود را به نام اراده خدا مي خواست در جامعه مطرح كند، جريان عمومي در كشور فشار وزور و مشكلات فراوان را بر مردم تحميل كرد و نفي آن جريان همان اصلاحاتي بود كه از درون خانواده انقلاب مردم انقلاب كرده تصميم گرفتند انجام دهند.مردمي كه حماسه سال 1376 را بوجود آوردند عمدتا مردمي نبودند كه انقلاب را نپذيرفته باشند بلكه عمده آن ها كساني بودند كه خود انقلاب كرده بودند و خود پذيراي انقلاب بودند و خود دعوت كننده به سمت حفاظت از دستاورد هاي انقلاب بودند و تنها امكان حفاظت از دستاورد هاي انقلاب اصلاح سلايقي بود كه به نام انقلاب دردرون جامعه مطرح شده بود از آن جا ماجرايي به نام اصلاح طلبي شكل گرفت. اصلاح طلبي البته منافع بسياري از كساني را كه بايد اصلاح مي شدند، در خطر قرارمي داد. شروع و آغاز اصلاح طلبي بسياري از كساني را كه افكار عمومي جامعه آن ها را نفي مي كرد و روش هاي آن ها را نمي پسنديد مورد نفي قرار مي داد .

البته به همين دليل، قبل از كانديداتوري خاتمي، مسئول عالي رتبه امنيتي كشور از قبل اعلام كرد كه اگر ما به انديشه اصلاح طلبي تن دهيم، امنيت ملي و كشور مورد آسيب قرار مي گيرد، و همه كساني كه آسيب مي ديدند از اين كه انقلاب به مسير اوليه خودش باز گردد و خود از عواملي بودند كه اين مسير را تغيير داده بودند از اين انتخاب نگران بودند همين افراد از فرداي دوم خرداد همه تلاش خود را كردند به مخالفت با جريان اصلاح طلبي.

اما امروز جناب آقاي رسايي طرفدار دولتي هستند كه شانس بسيار بزرگي دارد از اين كه تمام دستگاه هاي امنيتي و موازي وقضايي وامثال اين ها آرام گرفته اند ونشسته اند ولي بعد از روز دوم خرداد به دليل همين فضايي كه در درون جامعه شكل گرفته بودو نقد آن را مردم مي طلبيدند و مي خواستند كه در درون جامعه يك اصلاحي از درون انجام شود همه آن نيرو هايي كه مخالف بودند و خود زمينه اي را بوجود آورده بودند كه جامعه به يك اصلاح نياز دارد آن ها همه ايستاده و مقاوم جدي در برابر خواست عمومي مردم قرار گرفتند كه البته آفت ها و آسيب هاي آن را به صورت جدي جامعه و مردم ديدند، ولي در عين حال كارهاي بسيار بزرگي در اصلاحات انجام شد كه بزرگ ترين كار اصلاحات اين بود كه مردم با حقوق خود آشنا شدند و فهميدند كه مي توانند در درون ساختار نظام جمهوري اسلامي و در درون ساختارقانون اساسي از حقوق حقه خودشان دفاع كنند و كسي به نام آن ها مباني اصلي انقلاب را مصادره نكند.

مجري: وقت شما تمام است. من از آقاي رسايي مي خواهم كه بياناتشان را بفرمايند.

رسايي: بسم الله الرحمن الرحيم. من هم شهادت امام نهم را تسليت مي گويم و هفته بسيج را گرامي دارم. از دوستان انجمن اسلامي متشكرم كه فضايي فراهم كردند تا به ارتقاي سطح فكري جامعه بينجامد.

ما در كشورمان فرصت هايي داشته ايم و تهديدهايي. اگر فرصت ها خوب مديريت نشود، مي شود تهديد و اگر مديريت شود، فرصت باقي مي ماند. تهديدها هم اگر مديريت شود، مي شود فرصت و الا تهديد باقي مي ماند. مثال اين موضوع مشروطه است، مشروطه يك حركت اصلاحي و فرصت بود ولي چون توسط رهبران آن خوب مديريت نشد، در اختيار دشمن قرار گرفت و به تهديد تبديل شد. علي رغم آن كه بسياري از مفاهيم مانند آزادي، مجلس، مطبوعات و... از مشروطه وارد ادبيات سياسي اين كشور شد، اما نتيجه مشروطه شد حكومت رضا ميرپنج قلدر!

مثال ديگر آن در هفته بسيج، همين دوره جنگ 8 ساله بود كه يك تهديد بود اما چون مديريت شد، تبديل به فرصت شد و بسياري از خبرهاي خوش اين ايام در موضوع هسته اي يا موارد علمي ديگر حاصل دوره دفاع مقدس است.

به نظر بنده اصلاحات و دوم خرداد يك فرصت بود اما چون مثل مشروطه مديريت نشد، تبديل به تهديد شد. برخلاف آن كادويي كه آقاي ابطحي از اصلاحات ارائه دادند، اصلاحات چيز ديگري شد. چون اگر اصلاحات اين بود كه ايشان فرمودند، پس چرا امريكايي ها به اين اصلاحات طمع كردند، چرا بعضي از نيروهاي انقلاب از آن ناراحت بودند، چرا همين الآن برخي از افراد اصلاح طلب از برخي اقداماتش اعلام برائت مي كنند. وقتي فرصت به تهديد تبديل شد، يك عده از درون انقلاب نگران شدند و البته آنهايي كه از يك سوراخ كوچك به جامعه نگاه نمي كردند، بلكه وسيع تر مي ديدند و دامنه بيشتري را مي ديدند، خيلي زودتر اعلام خطر كردند.

به نظر من اصلاحات و اصولگرايي عزيزان مانند برخي مفاهيم ديگر ما حسن و قبحشان عقلي نيست. ظلم بد است، اين ذاتي است يا مثلاً عدل خوب است، اين هم ذاتي است ولي اصلاحات و اصول گرايي 2 وجهي است، و مثل يك چاقوي دولبه هست هر كدام از اين ها مي تواند نيكو باشد ويا ناپسند باشد بستگي دارد چه طور تعريفش كنيم. و هر كدام از اين ها مي تواند مفيد باشد و يا غير مفيد باشد. با اين نگاه كه اصلاح طلبي و اصول گرايي مي تواند دو پهلو باشد و بستگي دارد به آ ن جهتي كه ما به آن نگاه مي كنيم و يا تعريف مي كنيم بايد گفت كه يكي از چيز هايي كه باعث شد تا اصلاح طلبي موفق نشود و جريان اصول گرايي هم اگر با همان تعريفي كه دوستان هم گفتند كه اصول گرايي را در قالب يك حزب نبينيم كه من اين را هم قبول دارم كه اصول گرايي مختص به حزب نيست. فلذا الان هم يكي از نمايندگان تشكل ها كه منتسب به اصول گرايي و جريان ما هم هست از من انتقاد هاي تيزي كرد و البته آن ها هم جواب دارد بنده به هيچ وجه مدافع آقاي كردان نبوده ام بلكه از جمله كساني بودم كه خيلي تلاش كردم كه اين اتفاق نيافتد من نه بار اول به او راي دادم و نه بار دوم در استيضاحش، منتها ما انتقاد را به معناي چنگ كشيدن و گاز گرفتن نمي دانيم ما سعي مي كنيم كه انتقادات ما طور ديگري باشد حتي از جمله كساني كه باعث شد آقاي رييس جمهور در روز استيضاح آقاي كردان در مجلس حضور نيابد من به همراه دو نماينده ديگر بودم كه سه ساعت را با ايشان بحث مي كرديم و البته ايشان هم براي خودش دلايلي را دارد حتي شما شنيديد از انجمن اسلامي كه در اين جا منتسب به جريان اصول گرايي هست انتقادات خاصي را به دولت داشت ولي دوستان نمايندگان انجمن اسلامي دانشجويان كه اصلاح طلب هم هستند شلاق را گرفتند و هر طور كه خواستند انتقاد كردند ولي دريغ از يك سوزن كوچك كه به جريان اصلاح طلبي بزند كه يقينا آقاي ابطحي دو سه تا جوال دوز به اين جريان مي زند، چون من بيانات ايشان را كه ديدم مي دانم كه خودش يقينا دل پري را دارد و ناراضي هست از برخي حركاتي كه شده است. يكي از مشكلاتي كه باعث اين شد براي اين بود كه اصلاحات در طول اين سال ها تعريف نشد حتي من كه در وب نوشت آقاي ابطحي جستجوكردم، ديدم ايشان اصلاحات را تعريف نكرده، حتي همين الآن هم ايشان اصلاحات را تعريف نكرد بلكه مصاديق هواداران و كساني را كه به عنوان اصلاح طلب مشهور شده اند، تبيين كرد. حتي اخيراً هم آقاي خاتمي وقتي از آمدن يا نيامدنش سخن گفت، تأكيد كرد كه اگر بيايد، حتماً بايد اصلاحات را تعريف كند. خب چيزي كه بزرگان و نيروهاي شاخص و اصلي يك جريان آن هنوز در تعريفش به يك معناي مشترك نرسيده اند، چه طور مدعي هستند كه مردم دنبال آن بودند و امروز هم حتي مدعي هستند كه در جامعه اكثريت مردم اصلاح طلب هستند؟! اصلاح طلبي و اصول گرايي به ريشه دين ما بر مي گردد كه من تعريف مشخصي از اصلاحات مورد نظر خودم را دارم و معتقدم كه همه ما بايد اصلاح طلب باشيم اصلا مومن نمي تواند اصلاح طلب نباشد بايد اصلاح طلب باشد و در تعريف مورد نظر من اصلاحات يعني اصلاح در روش ها نه اصلاح مباني و هدف ها. آن چيزي كه اتفاق افتاد اين بود كه به دليل تعريف نشدن اصلاحات هر كسي آمد اين را از منظر خودش تعريف كرد نتيجه اين شد، يك جبهه بزرگ يا به تعبير عاميانه اش جبهه گل و گشادي درست شد به نام جبهه دوم خرداد كه از مجمع روحانيون مبارز تا گروه هاي ديگر در آن جا گرفت يك سر اين جبهه كساني بودند كه نزديك ترين نيرو ها به خط امام بودند كه ولايت فقيه را آنها در گوشت و پوست و خون ما كردند يعني بنده تا آن جا كه يادم مي آيد و كم سن وسال تر از الان بودم وشور ونشاط جواني آن دوره را داشتيم از كساني بودم كه در دوره مجلس سوم تلاش ميكرديم سمپاتي مي كرديم براي اين جريان كه به هر ترتيب اين ها شناخته شوند و راي بياورند. از آن دوره كساني در جريان اصلاحات جاي گرفتند تا ملي مذهبي ها كه حضرت امام طردشان كرد و آن تعابير را در مورد آن ها دارد و اين جبهه تا آن طرف آب هم رفت يعني شما مي بينيد بعضي از كساني كه فراري بودند و با همان اصول ما و با همان امام ما و با همان خط روشن ما مشكل داشتند رفتند و ادعاي اصلاح طلبي كردند.

البته در بيانات آقاي ابطحي اين بود كه اصلاحات يك "نه" بود به جريان حاكم، خب سئوال اين است كه جريان حاكم قبل از دوم خرداد مگر چه كساني بودند، دولت سازندگي و كارگزاران كه نصف بيشتر وزراي آقاي خاتمي از همان طيف آقاي هاشمي بودند همين الآن هم آقاي هاشمي در بياناتش معتقد است كه متولي دوم خرداد ايشان بوده. پس اين "نه" در دوم خرداد به چه بوده، و يا به چه كسي بوده است؟

مجري: وقت شما تمام است. آقاي رسايي.اشاره اي به بيانيه انجمن داشتند من بايد عرض كنم پس از قبول دعوت آقايان رسايي و ابطحي براي مناظره ما با دوستان تشكل هاي ديگر مكاتبه كرديم و از آن ها خواستيم تا در مراسمي كه از سوي يك تشكل اصلاح طلب بر گزار مي گردد بيايند و اعلان موضع كنند آقاي رسايي بهترين كار ما اين بود كه با تشكل هاي منتقد مان مكاتبه كرديم و ما برنامه را دو به يك كرديم .استفاده از تريبون يك تشكل اصلاح طلب كه در اختيار دو تشكل اصول گرا قرار گرفته است،هيچ وقت در پرديس قم چنين موضوعي سابقه نداشته است و دوستاني كه در اين جا بيانيه خواندند هيچ وقت در جمع اين چنيني اعلان موضع نداشتند. (تشويق دانشجويان)

ابطحي: من فاميلم چون با الف است، معمولاً در دفترچه تلفن ها اسمم اول قرار مي گيرد. براي همين هر كس هر وقت فشاري به جيبش يا جاي ديگرش وارد مي شود، ناخودآگاه ابطحي را مي گيرد (خنده حضار) حالا اينجا هم ما طبق دستور جلسه شروع كرديم و از اصلاحات گفتيم ولي آقاي رسايي كه نقد سخنان من و اصلاحات را كردند، فرصت نكردند در مرحله اول اصولگرايي را تعريف كنند تا ببينيم اين اصول گرايي چي هست؟ كي هست؟ چقدر گل وگشاد هست؟ (تشويق دانشجويان)

رسايي: ان شاءالله در مرحله دوم. نشنيده ايد كه مي گويند اللهم بير بير

ابطحي: اميدوارم ايشان توضيح دهد كه وضعيت اين جبهه متحد چقدر متحد است؟وضعيت فعلي آن را كه همه دارند از همديگر حمايت مي كنند را توضيح بدهند. چقدر اصولش روشن است؟ وضعيتش پس از 3 سال چطور است؟ چقدر دچار بحران شده است؟ خب من با اين نظرات آقاي رسايي موافقم كه اگر مسئولان ملتي، فرصت ها و تهديد هارا خوب بشناسند، مي توانند يك كشور رابه خوبي اداره كنند. البته بنده از اين كه گفتند آقاي رسايي در جلسه حاضر مي شود، خيلي خوشحال شدم. چون در اين شرايط كه نادرالوجود شده كسي بگويد كه از آقاي احمدي نژاد حمايت مي كنم، يك نفر پيدا شده كه خيلي شفاف حالا از دولت نه ولي ازآقاي احمدي نژاد حمايت مطلق مي كند. خب اين فرصتي است تا ما كه دسترسي نداريم به آقاي احمدي نژاد، حداقل اين ديدگاه ها شنيده شود.

اما آيا اصلاح طلبي واقعاً فرصت را تبديل به تهديد كرد يا نكرد؟ يكي از بهترين فرصت هايي كه براي كشور به وجود آمد، دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد بود. البته من موافق نيستم كه جامعه ايشان را به صورت خود جوش به رياست جمهوري رساند معتقدم كه يك تصادف ايشان را رييس جمهور كرد نه خواست عمومي مردم. دلايلي از جمله اينكه اختلاف راي كانديداهاي اصلاح طلبان كه 4 نفر بودند، رقيب احمدي نژاد در مرحله دوم كسي بود كه هر كس در برابرش قرار مي گرفت، رأي مي آورد. جريانات غيبي كه همه گرايش به احمدي نژاد داشتند. البته آقاي كلهر گفته كه 4 ميليون راي احمدي نژاد خوانده نشده، اگر اينطور است، پس رأي بقيه چقدر خوانده نشده است؟!در غياب چنين فضاي مطمئني ايشان به دور دوم رسيدند با اختلاف سيصد هزار راي با آقاي كروبي با لحاظ اين تصادف ها ايشان رئيس جمهور شدند و آقاي رسايي بايد واقع بين باشند و نفرمايند كه واقعا تفاوت عمده در جريان افكار جامعه ايجاد شد و ايشان رئيس جمهور شدند.

بالاخره ايشان به رياست جمهوري رسيد، و شد يك فرصت. خب شانس هاي زيادي به ايشان رو كرد. اولاً همه بدنه حاكميت يكپارچه از ايشان حمايت مي كند. مجلس هفتم همسو با احمدي نژاد بود، در جو جامعه آن برخوردها و سركوب ها صورت گرفته بود و همه چيز آماده بود، در سطح اقتصادي دوراني كه احمدي نژاد آمده بود، تاريخي ترين وضعيت اقتصادي ومنابع در آمدي ايران داشته و در اختيار ايشان بوده. در شرايطي ايشان آمد كه 3 جريان خطرناك منطقه از بين رفته بود طالبان، صدام و منافقين. اتحاديه اروپا تا پشت مرزهاي ما آمده بود. شرايط جهاني مي توانست به صورتي باشد كه از همه امكانات جهاني ايشان بتواند استفاده كند. ايشان هم شعارهاي عدالت مدارانه اشان را رساندند به كوره دهات ها كه در همه جا مردم هم چنان در انتظار نفت سر سفره بودند تا شعار ها تحقق پيدا كند. خب از اين فرصت ها چه استفاده اي شد؟

من از يك فرصت عملي مي گويم نه مثل شما كه از فرصت نظري صحبت مي كنيد واقعا بهترين فرصت چرا به بدترين تهديد تبديل شده است.امروز صندوق ذخيره ارزي ما خالي هست امروز در شرايطي هستيم كه بودجه را با چه سختي بالاي50 دلار تنظيم كرده اند و اكنون كه به زير 50 دلار رسيده است دوباره بايد بودجه را تغيير دهند با ذكر اين نكته كه آقاي احمدي نژاد گفته بودند نفت به زير صد دلار نخواهد رسيد. مجلس در مورد تورم قيمت ها -به جز چند محله خاص كه ذكر شده است-چند نفر را بفرستد و قيمت ها را بررسي كنند ببينند تورم در چه وضعيتي است (تشويق دانشجويان) وضعيت سياسي و اقتصادي مردم را برويد بررسي كنيد،بي حرمتي اي كه الآن به مردم ايران در سطح بين الملي مي شود، همه آن به خاطر مقاومت نيست، چرا با مردم ما صريح حرف نمي زنيم .

بله انرژي هسته اي حق ماست ولي مي شود اين حق را با ادبيات بسيارخوبي لااقل با غير دشمنان مان مطرح كنيم. ادبيات رييس جمهور باعث نمي شود تا منافع دنيا به سمت ما جذب شود. قطعنامه دان شان پاره شود ادبياتي نيست كه دنيا را به سمت ما جلب كند من واقعا اين ها را از روي دل سوزي مي گويم؛ اين هنر يك رييس جمهور نيست كه اين گونه بگويد اين فرصت نيست هنر اين است كه با ديپلماسي قدرتمند عزتمان را حفظ كنيم وجايگاهي را براي ايران بسازيم كه با افتخار روي مباني، منافع ،ديدگاه ها و اصول خود تاكيد كنيم.

من خو شحالم كه از زبان آقاي رسايي مي شنوم كه اصلاح طلبي را يك فرصت مي دانند ولي بسياري از دوستان شما، اصلاحات را از ابتدا يك تهديد دانستند و نگذاشتند كار كند، و از هيچ تلاشي فروگذار نكردند تا مانع از اين شوند كه اصلاح طلبي در درون جامعه فرصت باشد. ولي شما كه فرصت مي دانستيد، وبه قول خو دتان محور اين فضا ها بوديد و در قم بوديد ودر سخنراني تان گفتيد كه آن موقع بايد كفن پوشان وارد مي شدند ولي الان به خاطر اطميناني كه به دولت هست كفن پوشان نبايد وارد شوند،چقدركمكش كرديد؟ شما چقدر به اين فرصت كمك كرديد؟ شما چند تا بيانيه داديد عليه كساني كه دينداران را عليه ما بسيج كرده بودند؟ شما چند تا بيانيه عليه كفن پوشان قم داديد؟شما چند تا بيانيه عليه آن كارهايي داديد كه اين روز ها با تشويق و تقدير دارد صورت مي گيرد و آن روزها همه جريان مذهبي را عليه اصلاحات بسيج كرده بوديد و همه فشارها و بولتن ها و مراكز مختلف داشت بسيج مي شد عليه آن ها اگر واقعا ريشه اصلاح طلبي را ديني مي دانيد چرا واقعا همه كمك نكرديد؟ من چقدر ايميل دارم كه مي گويند اگر اين اتفاقات الآن، در دوره خاتمي بود، چند تا كفن پوش در جامعه را مي افتاد؟ چند تا كفن پوش در جامعه راه مي افتاد اگر اين قدر فضاي دروغ در جامعه رواج پيدا مي كرد؟چند تا كفن پوش در جامعه راه مي افتاد اگر يك مرد 160 ميليارد توماني را خاتمي وزير كشور مي كرد ؟ آيا اين عدالت خواهي و اصول گرايي است؟ اگر اين عدالت خواهي هست اين عدالت خواهي را در جامعه بسط بدهيد .آقاي رسايي اين بچه ها همه بچه هاي توانمندي هستند بياييد و آقاي محصولي را دعوت كنيد تا به اين بچه ها ياد بدهد كه چطور مي توانند در 10 سال ميلياردر شوند (تشويق دانشجويان) و اگر كساني با اين همه ثروت ميلياردي ا در جايگاه وزارت كشور يك دولت عدالت خواه اصول گرا قرار مي گيرند شما آقاي رسايي به عنوان مدافع اين دولت جاي دارد پاسخ گو باشيد. (تشويق دانشجويان)

مجري: آقاي ابطحي وقت شما تمام است. آقاي رسايي بفرماييد.

رسايي: من درخواستم از آقاي ابطحي اين است كه درفضاي مناظرها مباحثه، بايد مستند صحبت كرد والا در فضاي مطبوعاتي و مقاله اي مي شود، هرطور حرف زد ولي تأثيرگذاري آن خيلي كم است.

اما بنده تعريف مشخصي از اصلاح طلبي و اصولگرايي دارم. اصلاح طلبي يعني همان كه رهبري در نماز جمعه فرمودند: اصلاحات يعني مبارزه با فقر و فساد و تبعيض و ظاهراً اصلاح طلبان اين تعريف را قبول ندارند و دنبال اصلاح چيز ديگري هستند، چون هنوز هم مي گويند ما بايد اصلاحات را تعريف كنيم! و اين ما را به شك وا مي دارد.

اصولگرايي را هم من تعريف كردم و نحوه برخورد 3 تشكل دانشجويي را در اينجا يادآور شدم. ما نبايد مطلق گرا باشيم نه نسبت به اصول گرايي و نه نسبت به احمدي نژاد ، چه من، چه شما، چه كسي گفته كه ما به صورت مطلق آقاي احمدي نژاد را تأييد مي كنيم، ايشان هم خطاها و اشتباهاتي دارد، معصوم كه نيست. مثلاً در جريان اظهارات آقاي مشايي در موردمردم اسراييل، بنده چند مصاحبه و انتقاد جدي كردم تا اين كه رهبري در نماز جمعه با آن ادبيات بيان فرمودندكه اين قضيه دنبال نشود.

اما اصولگرايي يعني چه؟ يعني پيروي از اصولي كه مبتني بر آرمان هايي است كه امام بر آنها تصريح كرده. رهبري اصولگرايي را تعريف كردند: اصولگرايي يعني پايبندي به ايمان، عدالت طلبي، محافظت از استقلال سياسي، فرهنگي واقتصادي، معتقد به خودباوري و اهل جهاد علمي، معتقد به آزاد انديشي البته نه به معناي براندازي و در نهايت هم يكي از لوازم اصولگرايي، اصلاح طلب بودن است. اصولگرا بايد ملزم و معتقد به اصلاح روش ها باشد.

حالا اين ادبيات طعنه اي آقاي ابطحي كه آيا اصولگرا ها جبهه متحد شدند، اختلافاتشان حل شده نه و...؟ اينطور اگر بخواهيم حرف بزنيم، من هم خواهم گفت شما خودتان جواب خودتان را داديد، چون ايشان گفت يك دليل پيروزي احمدي نژاد، اختلاف 4 اصلاح طلب باهم بود كه ما هم مي پرسيم آقاي ابطحي چرا اصلاح طلبان اين قدر قدرت طلبند؟ (تشويق دانشجويان) من از حضار محترم خواهشم اين است كه اجازه دهيد از وقت استفاده كنيم و حرف هايمان را بزنيم تشويق ان شاءالله آخرش.

اين كه فرموديد حاميان مطلق دولت نادرالوجودند، بله ما چنين چيزي در اصولگرايي نداريم، بنده هم حامي مطلق دولت نيستم، من هم انتقاداتي دارم ولي انتقاداتم را با چنگ و دندان و گاز گرفتن نشان نمي دهم. احمدي نژاد هم مديري است كه اشتباهاتي دارد، بله من معتقدم كه احمدي نژاد در پايبندي به اصول و مباني مشكلي ندارد ولي در روش ها اشتباهات واشكالاتي دارد و براي همين بايد اصلاح شود. هرجا ببينيم كه احمدي نژاد از اصول منحرف شده و قدم كج برداشته، بنده اگر خودم سالم باشم، به نمايندگي از اين ملت مي زنم روي پايش ولي من نديدم (تشويق دانشجويان)

بله، ايشان در روش ها اشتباهاتي دارد، من جمله در همين موضوع كردان يا مشايي. البته ايشان در اين موضوعات هم حرف هايي براي گفتن دارد كه شنيدني است، هر چند من خودم قانع نشدم، براي همين روز اول رأي ندادم. اما آقاي ابطحي، اشتباهات آقاي احمدي نژاد در روش ها قابل مقايسه نيست با اشتباهات اصلاح طلبان .

اين كه مي گويند: احمدي نژاد حامي ندارد، پس اين جمعيتي كه در رشت و خراسان و ديگر استان ها مي آيند، چه كساني هستند. البته همين مردم در انتخابات سال بعد بهتر خودشان را نشان خواهند داد (تشويق دانشجويان) ولي دوستان شما در روزنامه هاي اصلاح طلب اين مردم را دلفين ناميدند كه بالا و پايين مي پرند!

آقاي ابطحي اصولگرايي يعني اين روايت امام معصوم كه در سفر حج بود -امام باقر يا امام صادق عليه السلام بودند- كه معلي بن خنيس از ياران ايشان گفت: يابن رسوالله! اي كاش نعمت هاي بني العباس در اختيار شما بود تا ما هم با شما در عيش و خوشي بوديم. امام فرمود: هيهات اي معلي، والله اگر چنين بود، براي ما جز برنامه ريزي و دعا در شب و تلاش در روز و پوشاك زبر و درشت و خوراك سخت و بي خورشت چيزي نبود! اصولگرايي يعني اين شيوه مديريتي. آيا واقعاً احمدي نژاد اين گونه براي مردم كار نمي كند؟ آيا واقعاً احمدي نژاد اينطور نبوده و نيست؟ يعني برنامه ريزي در شب و تلاش در روز يعني پركاري ندارد؟ آيا واقعاً خوراك سخت و بي خورشت و پوشاك زبر و درشت ندارد؟

شما عزيزان دانشجو هستيد و به فوتبال علاقمند. برويد در سايت آقاي ابطحي واژه هاي سوئد يا فوتبال را سرچ كنيد، ببينيد چه پيدا مي كنيد. همين آقاي ابطحي در سايتش نوشته كه امروز صبح آقاي خاتمي آمد نهاد رياست جمهوري، ديدم كه چشمانش ورم كرده و قرمزاست، با خودم گفتم كه احتمالاً ايشان هم مثل من ديشب فينال آرژانتين و سوئد را تماشا مي كرده و بي خوابي كشيده، چشماش پف كرده، پرسيدم ديدم درست است، خب حالا مقايسه كنيد اين چشمان را با چشم آقاي احمدي نژاد (تشويق دانشجويان) كه به خاطر طرح هاي نيمه كاره، به خاطر سفرهاي استاني و مشكلات مردم قرمز مي شود و بي خوابي مي كشد. برخي از اين طرح ها كه در اين دولت تكميل شده، 16 سال نيمه كاره بوده.جلو گيري از نفوذ ليبراليسم و غربزدگي كه رهبري در بياناتشان بود كه فرمود اين دولت جلوي آن را گرفت من نمي خواهم بگويم آقاي خاتمي چون من ايشان را يك شخصيت مثبتي مي بينم ضمن اين كه از نظر روان شناختي انتقادات مديريتي به ايشان دارم.

ولي مي خواهم بگويم كه ما يك جاهايي اعتماد كرديم به دشمن. زنده كردن ارزش هاي انقلاب و آرمان هاي امامي كه شما پيرو خط او هستيد به استناد حرف مقام معظم رهبري و حرف مردم. فرمودند كه هر كس در برابر هاشمي قرار مي گرفت، رأي مي آورد! من اين را قبول ندارم چون در انتخابات نهم گزينه هاي مختلفي بودند كه مردم مي توانستند آن طعم ها را انتخاب كنند، چرا اعتماد نكردند؟!

ايشان درباره رأي غيبي فرمودند كه شنيده شده كه اطرفيان احمدي نژاد مي گويند 4 ميليون رأي آقاي احمدي نژاد شمارش نشده، اگر اين راست است، پس رأي رقيبش چقدر شمرده نشده؟ در پاسخ به ايشان بايد بگويم كه برادر من، مجري انتخابات شما بوديد، اگر خوانديد شما خوانديد، اگر هم نخوانديد باز هم شما بوديد! شما بايد جواب بدهيد، ما كه نبايد جواب بدهيم (تشويق دانشجويان) ايشان گفتند كه احمدي نژاد در دوره اي سر كار آمد كه برخي مشكلات مثل حضور طالبان در منطقه را نداشت، خب مگر ما يادمان رفته كه همين سازمان مجاهدين بيانيه دادند در حمايت از طالبان! آن وقت شما اين رامي نويسيد به نام خودتان؟نمي خواهم بگويم همه اصلاح طلبان حداقل بخشي از اصلاح طلبان.

گفتند كه چرا ديگر كسي براي اهانت به مقدسات كفن نمي پوشد، جناب آقاي ابطحي دليل روشن است: به خاطر اين كه در دوره اصلاح طلبان، عليه يك عده اهانت كننده بيانيه داده مي شد وآن وقت يك عده مي آمدند از آن ها دفاع مي كردند شما برويد ملاحظه كنيد اعتراضات به دوم خرداد و اصلاح طلبان عمدتاً از پايان سال 77 و اوايل 78 شروع شد. به خاطر اين كه خود دوستان داشتند بند را آب مي دادند.

مجري: آقاي رسايي وقت شما تمام است.

رسايي: اميدوارم آقاي ابطحي مستند سخن بگويد.

ابطحي: از سخنان مستند آقاي رسايي خيلي تشكر مي كنم. چون ايشان يك سري برگه هايي را خودش نوشته بود و از رويش مي خواند (تشويق دانشجويان)

رسايي: اينها نوشته هاي من نيست، پرينت هايي است كه از سايت شما گرفتم (تشويق دانشجويان)

ابطحي: اين كه ايشان يك سري عبارات و مفاهيم عالي را ليست كردند و روايتي را هم ضميمه كردند كه اصولگرايي يعني اين، خب بنده هم مي توانم اين كار را انجام دهم. مثلاً بگوييم كه آن روايت تعريف اصلاح طلبي است. واقعيت آن است كه وقتي ما در باره جرياني صحبت مي كنيم، آن جريان پرونده دارد، عملكرد دارد، سابقه دارد.مدافع دارد منتقد دارد. اصولگرايي را بر اساس اين ها بايد تعريف بكنيم. الآن وجود آقاي محصولي با اين همه ثروت در كابينه، و آن لباس خشن كه گفتند،اصولگرايي است يا نه؟ چرا رييس جمهور به اين همه نيروهاي موجود در بسيج و سپاه كه با آقاي محصولي در جنگ بودند، نمي تواند اعتماد كند ولي ايشان را يكبار براي وزارت نفت و يك بار هم براي وزارت كشور معرفي مي كند؟ اين كه بازي با الفاظ است. سال ها مديريت كشور در اختيار جريان اصولگرايي بوده،شكلش مشخص بوده، سازمانش مشخص بوده،مباني اش مشخص بوده ،همين طور نبوده كه مثل دوم خرداد يك باره و يا بدون پيش بيني قبلي در اختيار آمده باشد، آقاي احمدي نژاد بسياري از اين امورو آن مباني مشخص را تغيير داده و بسياري از مخالفت ها كه بسيار بيشتر از درون جريان اصلاح طلبي از سوي جريان اصولگرايي متوجه آقاي احمدي نژاد است و البته همه اينها براي در اختيار گرفتن قدرت است.چطور در جبهه اصلاحات اين دعوا ها قدرت طلبي بوده ولي اين همه دعواها در بين اصول گرايان فقط به خاطر خداست (تشويق دانشجويان)چرا اين اختلافات در سال اول رياست جمهوري نبود خوب به خاطر اختلاف در مباني قدرت بود كه در اين سال هاي آخر خودش را نشان داده است. بله من هم معتقدم كه بايد اصولگرايي روشن شود، الآن ما نمي دانيم مفهوم رايج اصولگرايي چيست؟ همه اين چيزهايي كه شما مي گوييد موارد نقض دارد.

آيا شما كه در جريان كردان مخالفت كرديد، در جريان محصولي هم مخالفت كرديد؟آيا آن سه ساعت مذاكره كه در مورد كردان كرديد در مورد محصولي هم مذاكره كرديد؟ آياحساسيت هايي كه در روايت خوانديد را براي آقاي احمدي نژاددر مورد وزارت آقاي محصولي كرديد؟ آيا گفتيد كه با اين شعارهاي عدالت طلبانه كه مي دهند اين انتخاب نقض غرض است؟ آيا پوشاك آقاي محصولي همان پوشاك زبر و درشت است؟ با اين همه سرمايه چطور مي شود؟

در مسئله كردان هم شما شخص خودتان را مي خواهيد تبرئه كنيد، بله درست، ما هم قبول داريم، در سايت ها هم ديديم. بالاخره آبروي يك نفر، آبروي يك كشور، يك تاريخ را نجات داديد، ولي آقاي رييس جمهور باز هم از ايشان دفاع كرد (تشويق دانشجويان) آقاي رسايي حالا شما بهتر خبر داريد، من شنيدم كه آقاي احمدي نژاد غذايش را از خانه اش مي آورد، ولي آقاي رسايي ملت ما ايشان را انتخاب نكرد تا غذايش را از خانه بياورد يا من شنيدم و در روز نامه خواندم كه آن اوايل آن قدر در جلسات از دادن ميوه و قند و چاي پرهيز كردند كه حال برخي از آنها بد شده، بردند سرم زدند!ولي آقاي رسايي رييس جمهور انتخاب شده است كه از منابع كشور در جهت رفاه مردم استفاده كند. برنامه ريزي براي يك كشور كند. اگر روزي صدها نوع غذا بخورد رييس جمهور نوش جانش ولي يك سخنراني نكند كه ده ها قطعنامه عليه اين مملكت صادر شود (تشويق دانشجويان) حالا شما مي چسبيد به اين كه خاتمي فوتبال ديده چشمش پف كرده! اما آقاي رسايي شما كه مي گوييد مستند حرف بزنيد استناد شما اين است كه آقاي خاتمي در طول هشت ساله يك روز فوتبال نگاه مي كرده و اين نشانه اين است كه كارنمي كرده و آقاي احمدي نژاد كه همه اش كار مي كند و اين طرف و آن طرف مي رود،روز كار مي كند شب فكر مي كند و روز فكر مي كند وشب كار مي كند (تشويق دانشجويان) اين واقعا دارد جامعه را اداره مي كند ؟به عنوان يك شهروند از شما به عنوان نماينده مجلس مي پرسم بر اسا س آن روايتي كه شما فرموديد آيا معناي روايت اين است كه اگر كسي لباسش خشن باشد ولي هر نوع از سرمايه هاي كشور را نابود كند اشكالي ندارد؟واقعا اين برنامه ريزي در سطح ملي در سطح اقتصادي در سطح اجتماعي واعتقادي مردم است؟ واقعا شما نگران بوديد در سال 78 براي اين كه داشت ارزش ها نابودمي شد ومي گوييد كه از آن موقع تظاهرات وكفن پوشي شروع شد و دفاع هم از آن مي كنيد ، در حالي كه از همان ابتدا از سال 76 نگذاشتند دولت كار كند، از همان مصاحبه اي كه آقاي خاتمي با خبرنگار CNN خانم كريستين امانپور كرد و باعث آبرو براي ما شد تا جايي كه خانم امانپور مي گفت: همه من را مي شناسند، من با شخصيت هاي زيادي مصاحبه كرده ام اما بعد از مصاحبه با خاتمي، وقتي مردم من را در فرودگاه مي بينند، مي گويند خاتمي خاتمي! اين يك تاثير هست و يك تاثير هم دانشگاه كلمبياست و سخنراني هاي مختلفي است كه دارد انجام مي شود (تشويق دانشجويان)

آقاي رسايي فرمودند كه مردم حامي دولتند و در انتخابات سال آينده معلوم مي شود. من شماره ام را مي دهم به آقاي رسايي تا روز انتخابات زنگ بزنند فقط از ايشان مي خواهم يك كاري بكنند و گروهي را معلوم كنند تا انتخابات خوب وسالمي برگزار شود تا آراي مردم صيانت شود ،تا سلامت انتخابات تضمين شده باشد كه وجدان خود شما به آن رضايت دهد. (تشويق دانشجويان) شما گفتيد كه مردم در انتخابات دهم به احمدي نژاد رأي مي دهند، خب اگر اين طور شد، ما مخلص ايشان هستيم، اما من در نمايشگاه مطبوعات كه رفته بودم همه مي آمدند براي مصاحبه، در غرفه رجانيوز كه مال هواداران دولت و دوستان آقاي رسايي است، آمدند گفتند كه آقا مردم به احمدي نژاد رأي مي دهند، شما چرا بي خود خاتمي را مطرح مي كنيد! گفتم در پايان دور اول هيچ رياست جمهوري به غير از بني صدر و شهيد رجايي هيچ كس سوال از رياست جمهوري نمي كرد،در پايان دوره اول رياست جمهوري خاتمي 9 تا رقيب براي ايشان ايجاد كرده بودند، هيچ كس نمي پرسيد كه رقيب خاتمي چه كسي است، چون نگراني نبود ولي الآن از غرفه اول تا آخر همه مي پرسند آيا خاتمي مي آيد؟ پس معلوم مي شود كه مردم انتظارتشان برآورده نشده و يك نگراني عمومي وجود دارد اين نشان مي دهد كه پس از چهار سال وضعيت امروز نتيجه اي نيست كه مردم انتظار داشتند و مردم به دنبال تغيير هستند.(تشويق دانشجويان)

مجري: آقاي ابطحي وقت شما تمام است.

رسايي: البته ما با آقاي ابطحي مزاح مي كنيم، براي همين مي گويم اين نكته كه فرموديد خانم كريستين امانپور گفته كه مردم در فرودگاه ها من را كه مي بينند مي گويند خاتمي خاتمي، اين مدح شبيه به ذم است، جاي ديگر نگوييد. (تشويق دانشجويان)

ابطحي:البته همه چيز را ممكن است شما از آن منظر ببينيد ولي خانم امانپور از آن منظر نمي ديد(تشويق دانشجويان)

رسايي: ببينيد بنده با نگاهي كه شما به اصلاح طلبي و اصولگرايي داريد، به اين مفاهيم نگاه نمي كنم. براي همين هم درگير تعيين مصاديق و افراد نمي شوم بلكه تعريف مشخص دارم و بر همين اساس ما اصلاح طلباني را مي بينيم كه اصولگرا هستند و اصولگراياني هم داريم كه شايد حتي بدتر از اصلاح طلبان باشند مسير اصلاح طلبي حركت مي كنند. بعضي ها از نظر فكري چپ هستند ولي در عمل راست مي زنند و برخي هم به عكس هستند. بنابراين تعريف ما از اصولگرايي و اصلاح طلبي همان نكاتي است كه نقل كردم كه هر دوي اين تعاريف راهم از بيانات رهبري داريم. اگر مشخص تر مي خواهيد، بايد بگويم كه اصولگرايي يعني تكليف گرايي، تكليف را هم هيچ كس براي اصولگرايان واقعي تبيين نمي كند الا در زمان حضور امام معصوم توسط ايشان است و در زمان غيبت امام معصوم با همان متد تعريف شده توسط امام راحل.، تكليف توسط رهبري تبيين مي شود و البته رهبري يك فرد نيست، مجموعه اي از شرايط مانند عدالت، اجتهاد، عدم تمايل به دنيا و سياستمدار بودن است. فكر مي كنم آقاي ابطحي هم اين را قبول دارد.

در باره بحث ثروت آقاي محصولي يا دروغ و برخي نكات ديگر، ببينيد آقاي احمدي نژاد كردان را به عنوان دكتر معرفي نكرد. مباحث حاشيه اي كردان هم كامل در صحن مطرح شد، نمايندگان محترم بايد حواسشان را جمع مي كردند، رأي نمي دادند، كما اين كه يكي مثل من و برخي ديگر رأي ندادند، اما همين نمايندگان وقتي فهميدند اينجا اشكالي است، استيضاح كردند، اصولگرايي يعني همين. مخالفين روز رأي اعتماد كردان چه كساني بودند؟ نمايندگان طيف منصوب به دولت، در حالي كه شما مي بينيد آقاي حاجي دكتراي خود را از دانشگاه جعلي هاوايي داشت، در كدام مجلس سؤال شد، آيا كسي استيضاح كرد؟ رييس جمهور وقت يا رييس دفترش چه كردند؟

در مورد آقاي محصولي اينطور كه شما مي گوييد، نيست! اولاً آقاي ابطحي ما بايد مستند حرف بزنيم. اين رقم 160 ميليارد سرمايه آقاي محصولي را شما از كجا آورديد؟ به نقل از روزنامه ها مي گوييد، آخر اين معيار است كه شما خودتان يك چيز را بنويسيد، بعد به همان استناد كنيد؟ آقاي محصولي در دوره اي كه كار دولتي داشته، فعاليت اقتصادي نداشته، الآن هم كه در كار وزارت است، نه خودش كار اقتصادي مي كند و نه رييس دولت و نه ما چنين اجازه اي را مي دهيم. ايشان در مجلس هم توضيح داد، حتي در جلسه فراكسيون براي اولين بار نحوه هزينه كرد مالش را هم توضيح داد كه چه بخش هايي در كارهاي افراد بي سرپرست و يا كمك به نيروهاي انقلاب و يا امور ديگر است. به قول امام برخي افراد به يك تسبيحشان آن قدر وابسته اند كه مي بينيد يك نفر ديگر به چند ميلياردش آن قدر وابسته نيست.

آقاي ابطحي آن كاري كه بد است و بايد جلويش گرفته شود، اين است كه يك عده در كشور ما در اين سال ها در مسئوليت ها بوده اند و از رانت اطلاعاتي و قدرت استفاده كرده اند و هفت پشت خودشان را بسته اند كه اين طور آدم ها هم توي چپ هستند و هم در راست، هم در اصولگرايان پيدا مي شوند هم در اصلاح طلبان. براي همين هم برخي در جبهه اصولگرايي زيرآب احمدي نژاد را مي زنند و شعار دولت وحدت ملي را كوك مي كنند ومعتقدند هر كس باشد جز احمدي نژاد.

در موضوع آقاي كردان هم آقاي احمدي نژاد منطقي براي دفاع خودش داشت و مي گفت من ايشان را به خاطر مدركش معرفي نكردم، مجلس رأي داده، رأي خود را پس بگيرد. در باره موضوع كردان زياده روي هايي شد كه سخنان رهبري را هم به دنبال داشت. كردان تقصيري داشت، بايد مجازات مي شد كه همان استيضاح بود ولي نبايد بي انصافانه هم سخن گفت.

اين كه با طعنه مي فرماييد كه ملت رييس جمهور انتخاب نكرد تا غذايش را از خانه بياورد، خب بله ولي رييس جمهور هم انتخاب نكرده تا خودش و هفت پشت جد و آبادش را ببندد و تمام احزاب و گروه هاي منسوب به خودش را سير كند (تشويق دانشجويان) آقاي ابطحي اين منصفانه نيست كه ما با فرهنگ سازي سالم در اين امور كه برگرفته از همان بيانات اهل بيت است كه مقام را طعمه نبينيد، اين طور برخورد تخريبي داشته باشيم.

من از آقاي احمدي نژاد پرسيدم كه چرا اين قدر سخت مي گيريد؟ گفت به دليل اين كه متأسفانه درجه انحراف در اين امور آن قدر زياد شده كه اگر ما سخت نگيريم، به اين راحتي به همان مسير خودش يعني مدل مديريتي دولت مكتبي شهيد رجايي برنمي گردد.

بله، ايشان گفتند كه رييس جمهور نبايد طوري حرف بزند كه 10 تا قطعنامه عليه ما صادر شود، خب آقاي ابطحي چطور حرف بزند؟ اين طور حرف بزند كه دوستان شما زدند: تمام كساني كه با حمله امريكا به هر نقطه جهان مخالفند، در صورت رخداد آن از هر كاري عاجزند. در واقع هيچ عقل سليمي حكم نمي كند كه يك كشور جهان سومي حتي اگر همه ملت پشتيبان حكومتش باشد و آن ملت مسلح هم باشد، به جنگ با امريكا برود. اين سخنان را كه مي گويم، شايد جبهه بگيرند كه فلاني از امريكا مي ترسد، بله به خاطر كشورم از امريكاي تا بن دندان مسلح مي ترسم. كيست كه از امريكاي تا بن دندان مسلح در عراق كه خودش را چنين نشان داد، نترسد. اينها سخنان نايب رييس مجلس ششم، آقاي بهزاد نبوي است كه در روزنامه هاي شما هم چاپ شده!؟ بله با اين ادبيات كشورهاي استكباري براي ما خم هم مي شوند (تشويق دانشجويان) همين افراد نامه نوشتند به رهبري كه جام زهر رابطه با امريكا را سر بكشيد!

عزيزان امروز اگر شما مي بينيد كه احمدي نژاد يقه بوش را مي گيرد و به اوباما نامه مي نويسد، ، از موضع بازخواست وعزت و تهاجم است (تشويق دانشجويان) البته رهبري هم در ديدار با مجلس ششم جوابشان را داد و فرمود كه با آدم ترسو نبايد مشورت كرد. آقاي ابطحي متأسفانه دوستان اصلاح طلب ذائقه شان عوض شده.

يك سند ديگر: من بيانيه اي را مي خوانم دررابطه با توقيف حدود 40 نشريه كه ادبيات اين بيانيه شبيه به ادبيات و مواضع اصولگرايان امروز است. در اين بيانيه آمده كه عده اي مي خواهند قانون را بهانه كنند براي استبداد جديد خودشان! اين بيانيه توسط 36 نفر از نمايندگان مجلس اول صادر شده در كيهان 26 ارديبهشت سال 60 آمده و آقايان خاتمي، مهاجراني، موسوي لاري، خوئيني ها و... آن را امضا كرده اند.

آقاي ابطحي! چرا بوش از اصلاح طلبان حمايت مي كند؟ چرا بسياري از آنها اعلام برائت نمي كنند از مواضعي كه بوش و مثل بوش روي آن سرمايه گذاري كرده اند! نتيجه اين مي شود كه جبهه گشادي به نام اصلاح طلبي شكل مي گيرد.

من فكر مي كنم ما بايد براي اصولگرايي و اصلاح طلبي تعريف مشخص داشته باشيم و روي آن هم محكم بمانيم وفقط هم بايد پشت سر ولايت فقيه بود، چون دشمن هدف اصلي اش ولايت فقيه است نه احمدي نژاد (تشويق دانشجويان) ببينيد استانلي روم معاون امنيت ملي امريكا در سال1380 چه مي گويد: «آنچه تا كنون همه تحركات ما را براي براندازي جمهوري اسلامي با ناكامي مواجه كرده، اعتقاد مردم ايران به ولايت فقيه است. ولايت فقيه و ميزان برد احكام آن براي ما و گنجينه هاي اطلاعاتي ما ناشناخته مانده! ما نا اميد نيستيم، خوشبختانه احزاب و آدم هاي تازه نفسي در ايران در يك حركت جمعي با ظرافت اين خار را از چشم ما بيرون مي كشند.»

در جاي ديگري اينها مي گويند كه از اين پس نبايد از براندازي حرف زد. بايد از تشكيل جبهه ضد ديكتاتوري و ضد ولايت فقيه استقبال كنيم. يعني تلاش براي جذب نيروهايي كه جمهوري اسلامي را مي خواهند اما ولايت فقيه را نمي خواهند.

خب اين همان طرح حاكميت دوگانه بود كه اص





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن