واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: سينما - رقابت در سينما سخت است
سينما - رقابت در سينما سخت است
نوشين جعفري:با شهاب حسيني در حالي به گفتوگو نشستم كه به دليل مشغله كاري زمان مصاحبه را براي بعد از اجراي «كرگدن» به كارگرداني فرهاد آئيش در تئاتر شهر هماهنگ كرد. اينروزها بايد او را جزء پركارترين بازيگران به حساب آورد. بازي در چند فيلم سينمايي و تلهفيلم و تئاتر باعث شده تصور همه درباره كمكاري شهاب حسيني از بين برود. بازيگري كه از گويندگي تلويزيون كارش را آغاز كرد، با بازي در سريالهاي تلويزيوني مشهور شد و حالا هم سينما و تئاتر را تجربه ميكند. شهاب حسيني فيلم «محيا» را ـ كه با آن ديپلم افتخار بهترين بازيگر نقش مرد از جشنواره بيست و ششم فيلم فجر بهدست آورد ـ در اكران سينماها دارد و هماكنون مشغول كار در پروژه سينمايي «حوالي اتوبان» است. او آذر و دي ماه امسال هرشب با نمايش «كرگدن» به كارگرداني فرهاد آئيش در سالن اصلي تئاتر شهر روي صحنه ميرود.
شما طي حدود هشت سالي كه به صورت حرفهاي كار ميكنيد، شش سريال تلويزيوني و 27 فيلم سينمايي بازي كرديد. با وجود اينكه فيلمهاي سينمايي چند برابر كارهاي تلويزيوني شماست اما بيشتر به عنوان بازيگر تلويزيون شناخته ميشويد. فكر ميكنيد دليل اين موضوع چيست؟
به تأثيرگذاري بيشتر كارهايي كه در تلويزيون انجام ميدهم برميگردد.
تنها همين؟
بله، كارهاي تلويزيوني براي تماشاچي و مخاطب قطعا تأثيرگذارتر و برجستهتر از كارهاي سينماييام بوده است.
خودتان چقدر به اين موضوع اهميت ميدهيد كه به عنوان بازيگر سريال تلويزيوني شناخته شويد؟ اصلا برايتان اهميت دارد شناختهشدنتان بهعنوان بازيگر تلويزيون باشد يا بازيگر سينما يا تئاتر؟
نه، عرصهاي كه كار ميكنم خيلي براي من تفاوت خاصي ندارد. فقط دلم ميخواهد هرجايي كه هستم بتوانم كارم را خوب انجام بدهم.
فكر نميكنيد با وجود اين تعداد بازي در فيلمهاي سينمايي، شناخته شدن به عنوان بازيگر تلويزيون به ناديده گرفتن كارتان در سينما برگردد؟
نه، من به هر حال در سينما هم سعي خودم را ميكنم، سعي ميكنم كارم را خوب انجام بدهم. حالا اينكه تماشاگر چقدر ارتباط برقرار ميكند به نگرش شخصياش برميگردد اما در مجموع سينما عرصه بسيار حساس و سختي است. رقابت در سينما خيلي سختتر است و من هم به اندازه توانم تلاش خودم را ميكنم. جز تلاش بيشتر كاري از دستم بر نميآيد.
شما با فيلم سينمايي «محيا» ديپلم افتخار بهترين بازيگر مرد بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر را دريافت كرديد. فكر ميكنيد بعد از اين اتفاق جايگاه شما در سينما تغيير كرده است؟
من متناوبا كار كردهام. يعني پشت سر هم در آثار سينمايي حضور داشتم و مشغول بودم. به هر حال تصور ميكنم آنجايي كه حضورم لازم بود حضور داشتم.
شما كارتان را با راديو و تجربه مجريگري آغاز كرديد. هنوز هم به كار اجرا گرايش داريد؟
البته در اصل كارم را با تئاتر دانشجويي آغاز كردم اما در خصوص كار اجرا بستگي دارد چه پيش بيايد. چه سوالات عجيب غريبي ميپرسي!
خب به هر حال سوالي است كه وجود دارد و بهتر از سوالهاي تكراري است كه هميشه پرسيده شده.
واقعا من نميتوانم آينده را پيشبيني كنم. نميدانم! شايد يك كاري پيش بيايد كه بخواهم انجام دهم.
منظور من از اين سوال اين بود كه آن گرايش شخصي و دروني خودتان به سمت كار اجرا وجود دارد و در اولويت كاريتان هست؟
نه، ترجيح ميدهم كه انجام ندهم. يعني در اولويت اولم نيست، كار اجرا در اولويت چندم قرار دارد اما سعي ميكنم بيشتر در زمينه بازيگري فعاليت كنم.
همانطور كه خودتان اشاره كرديد دو تجربه كار تئاتر «بر كرانه باد» و «افسانه» (به كارگرداني مينا ابراهيمزاده) براي جشنواره دانشجويي در سالهاي 74 و 75 در پروندهتان داشتيد.
بله، اما در واقع آن كارها غيرحرفهاي بود.
حالا بعد از مدتها فاصله چطور شده و چه چيزي در تئاتر ميبينيد كه با وجود اينكه درگير كارهاي سينمايي هستيد بازي در نمايش «كرگدن» (كار آقاي آئيش) را پذيرفتيد و خواستيد به صورت حرفهاي وارد عرصه تئاتر شويد؟
تجربه، عشق تجربه. به هر حال بودن در يك كست خيلي خوب، اساتيد اين حوزه و كساني كه از بودن در كنارشان لذت ميبرم، آزمايش خودم و اينكه ببينم كي هستم؟ كجا و در چه جايگاهي هستم؟ نقطه ضعفهايم چيست؟ چهكارهايي بايد انجام بدهم؟ ميبيني! همهاش تجربهاست. كار در تئاتر براي من يك جور خودآزمايي است و قطعا هدفم هم براي بهتر شدن است. فكر ميكنم در مرحله آزمايش هستم.
حالا از كارتان در اين نمايش راضي هستيد؟
قطعا كليت كار را خيلي دوست دارم اما هنوز از كار خودم چندان راضي نيستم.
گويا كمتر از بقيه در تمرينات نمايش «كرگدن» حضور داشتيد اما بازي قابل قبولي ارائه كرديد. چه مدت زماني براي اين كار تمرين كرديد؟
بله، به علت مشغله كمتر در تمرينات حضور داشتم. مدت زمان تمريناتم كم بود. كل تايم تمرين حدود يك ماه و نيم بود و من دو هفتهاش را حضور داشتم.
شما تجربه كار با كارگردانهاي سينما را داريد. تجربه كار با آقاي آئيش به عنوان يك كارگردان تئاتر را هم كسب كرديد. فكر ميكنيد تفاوت كارگردانهاي سينما و تئاتر چيست؟
اگر تفاوتي بين متخصصان و اساسا انسانها وجود داشتهباشد، تفاوت هوشمندي است. خيليها در جايگاهي كه قرار دارند سعي ميكنند هوشمندانه رفتار كنند و ثمره رفتار هوشمندانهشان خوب است. قلبا از همه چيز احساس رضايت ميكنند ولي بعضي وقتها متأسفانه هوشمندي در مرحله ديگري قرار ميگيرد و آن كار براي شما ناراحتكننده و تلخ ميشود. كار كردن با آقاي آئيش براي من واقعا جذاب و دوستداشتني بود و خب البته ضمن اينكه دلم ميخواست يك ذره خستگي در كنم، دلم ميخواست كه در اين عرصه خودم را بسپرم به يك جريان و رها باشم.
بهطور كلي تفاوت كار در سينما يا تلويزيون با كار در تئاتر را در چه ميبينيد؟ آيا اين جو صميمانه كه هميشه در عرصه تئاتر از آن ياد ميكنند، وجود داره؟
لزوما نبايد جو صميمانه را تئاتري ـ سينمايي كرد. جو صميمانه به حضور آدمهاي صميمي برميگردد. آدمهايي كه قلبا آدمهاي صميمياي هستند و در ذاتشان آدمهاي دوستداشتني هستند، سعي ميكنند به راحتي ديگران را دوست داشتهباشند. اين افراد صميمي هر جا كه جمع شوند جوشان صميمانه است. ربطي به عرصهاش ندارد.
در حوزه موسيقي سال 1383 با گروه «سون» كار كرديد و دكلمه بعضي از ترانههاي اين گروه را بر عهده داشتيد.
آن تجربه هم يك تجربه كاملا تفريحي و تفنني بود. اين جوري به آن نگاه كنيد. كاري براي خستگي در كردن و سرگرمي.
فكر نميكنيد دليل اين گرايش و گريز زدن به كارهاي ديگر از جمله موسيقي، بازي در تئاتر و... به بحث ناديده گرفته شدن در سينما برگردد؟
نه، به هيچ عنوان. من سعي ميكنم در هر عرصهاي كه فعاليت ميكنم نااميد نباشم. به هرحال در سينما هم متناوبا و به طور موازي كار كردم. فكر ميكنم تعداد كارهايي كه در آنها حضور داشتم ديگر دورقمي شده است، اين نشان ميدهد به هر حال تقاضا وجود داشته و من هم سعي كردم بهتر و بهتر عمل كنم. اصلا خودم اينجور قياسها را نميكنم. ترجيح ميدهم كه هر جايي كه لازم است حضور داشتهباشم، تلاشم را بكنم كه به بهترين شكل حضور داشتهباشم. اصلا هم مهم نيست كجا باشد.
خودتان را در بازيگري چطور ارزيابي ميكنيد؟ در واقع ميخواهم بدانم دوران بازيگريتان را به چند مرحله تقسيم ميكنيد؟ نقطه عطف پرونده كاريتان را چه ميدانيد؟
معلوم نيست اين نقطه عطف كي اتفاق بيفتد. اصلا مشخص نيست.
يعني فكر ميكنيد تا حالا پيش نيامده؟
واقعيت اين است كه بستگي دارد تعريف ما از نقطه عطف چه باشد. اگر معناي عمومي را در نظر بگيريم هيچوقت نشان نميدهد كه كي اين اتفاق ممكن است بيفتد. من اگر بخواهم يك تخلص براي روند هنري خودم انتخاب كنم اين تخلص را «رهرو» ميگذارم. شايد بهترين چيزي كه ما ميتوانيم به خودمان اطلاق كنيم «رهرو» هست. ما يك مسيري را در حال رفتنيم. ايستگاه به ايستگاه در اين مسير تجربههاي جديدي به دست ميآوريم. در اين مسير چيزهايي را ميبينيم كه قبلا راجع به آنها فكر نكرديم و اين چالشهاست كه زيباست. بعضي وقتها همين چالشهاست كه منتج به يك نتيجه چشمگير ميشود و البته بعضي وقتها هم نه، شكست ميخورد. هر دوي اينها در كنار هم زيباست، فلسفه زندگي است. من اينطوري بيشتر به حرفه خودم نگاه ميكنم، براي اينكه بتوانم بيشتر مسووليت خودم را به عنوان يك بشر انجام بدهم. ببينم اصلا كي هستم، براي چه آمدم و چه كار بايد بكنم. اگر تشخيص دادم يا حس كردم اين كاري كه الان به من پيشنهاد شده بايد انجام بدهم سعي ميكنم به بهترين شكل آن را انجام بدهم. يعني كار ديگري از دستم بر نميآيد.
شما با كارگردانهاي مرد كار كرديد با كارگردانهاي خانم از جمله تهمينه ميلاني در فيلمهاي «واكنش پنجم» و «سوپراستار» و پوران درخشنده در فيلم «بچههاي ابدي» هم كار كرديد. فكر ميكنيد بين كارگرداني خانمها و آقايان فرقي وجود دارد و آيا اينكه بخواهيم نحوه كارگرداني را هم زنانه، مردانه كنيم صحيح است؟
به نظر من نه، درايت جنسيت نميشناسد. درايت در هر آدمي ميتواند وجود داشتهباشد. عدمدرايت هم همينطور ولي خوشبختانه من با كارگردانهايي مثل خانم ميلاني و درخشنده كه كار كردم از فضاي كار كاملا راضي بودم و لذت بردم.
الان چه پروژهاي در دست داريد؟
الان مشغول فيلمبرداري «حوالي اتوبان» هستيم.
«پري دريايي» چطور؟
«پري دريايي» فعلا معلوم نيست. حضورم قطعي نيست.
«پسر آدم، دختر حوا» در چه مرحلهاي قرار دارد؟
متأسفانه حضورم در اين پروژه به علت عدمهمخواني شرايطم منتفي شد. يعني شرايط كاريام را نتوانستم به لحاظ زماني هماهنگ كنم وگرنه دوست داشتم كار كنم و براي عوامل اين فيلم آرزوي موفقيت ميكنم. «پسر آدم، دختر حوا» قطعا كار خوبي ميشود.
به غير از فيلمهايي كه به آنها اشاره كرديم چه كاري در دست داريد؟
تئاتر «كرگدن» به كارگرداني فرهاد آئيش.
تجربه كار با اصغر فرهادي و تيم حرفهاي «درباره الي...» چطور بود؟
بسيار آموزنده و عالي و دوست داشتني... واقعا تجربه خيلي خوبي بود.
چه مدت زماني را درگير پروژه سينمايي «درباره الي...» بوديد؟
فكر ميكنم تقريبا حدود 75-70 روز.
فكر ميكنيد «درباره الي...» به جشنواره فيلم فجر ميرسد؟
بله، انشاءالله.
سال گذشته «پرچمهاي قلعه كاوه» و «محيا» را در جشنواره داشتيد. آيا امسال كاري از شما براي حضور در جشنواره قطعي شده؟
فكر ميكنم «سوپراستار» (به كارگرداني تهمينه ميلاني) و «درباره الي...» (به كارگرداني اصغر فرهادي) در جشنواره حضور داشته باشد. «سايه وحشت» (به كارگرداني عماد اسدي) را هم قرار است به جشنواره برسانند.
پس با اين حساب جزء بازيگرهاي پركار جشنواره امسال خواهيد بود.
من اين دستهبنديها را نميدانم. اگر به نظرتان اين پركاري است طبيعتا بله. در جشنواره امسال جزء بازيگران پركار خواهم بود.
يك بازيگر پركار كه به دنبال تجربه است...
تقريبا. من فقط ميخواهم بگويم سراسر زندگي آدم تجربه است، كه از دست زدن به تجربههاي متفاوت و مهيج در طول زندگي در صورتي كه در يك مسير درست باشد نبايد وحشت داشت. هميشه اتفاقات بزرگ به خاطر شجاعت و پذيرفتن يك تجربه جديد در مسير درست بوده كه اتفاق افتاده. اميدوارم همه ما بتوانيم تجربه كنيم و چيزهاي خوب و مثبت را ياد بگيريم و از همه مهمتر رفاقت و عشق و انسانيت و با هم بودن را تمرين كنيم.
سيدشهابالدين حسيني در سال 1352 در تهران متولد شد. تحصيلات دانشگاهي او در رشته روانشناسي دانشگاه تهران بود كه آن را ناتمام گذاشت. كار خود را با گويندگي در راديو آغاز كرد. سپس در برنامهاي براي نوجوانان به نام «اكسيژن» كه از شبكه ۲ سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش ميشد در تلويزيون ظاهر شد. وي بازيگري در تلويزيون را با سريال پس از باران (سعيد سلطاني، ۱۳۷۹) آغاز كرد و با پليس جوان (سيروس مقدم، 1380) بيش از پيش شناخته شد. او در سال 1380 با حضور در فيلم «رخساره» به كارگرداني امير قويدل اولين تجربه سينمايياش را كسب كرد و وارد سينما شد و تاكنون حدود 25 كار سينمايي در پروندهاش ثبت كرده است. ساير كارهاي تلويزيوني حسيني كه جزء سريالهاي پرمخاطب بودهاند عبارتند از: دو اپيزود از سريال «همسفر»، «تب سرد» (عليرضا افخمي)، «مدار صفر درجه» (حسن فتحي) و «رقص پرواز» (احمد مرادپور). در كارنامه هنري شهاب حسيني تئاترهاي «بركرانه باد» و «افسانه» (كه در سالهاي 74 و 75 در جشنواره تئاتر دانشجويي حضور داشتند)، 3 برنامه راديويي به نامهاي «دو نيمه سيب، صداي ما، گلبانگ شادي» و برنامههاي تلويزيوني «باشما، زنگ صبح، آفتابگردان، تعطيلات، سايه روشن، آب» به چشم ميخورد. او همچنين به عنوان مجري در مراسم هشتمين و نهمين سالگرد جشن شبكه 3 سيما و مراسم افتتاحيه جشنواره بيستم فيلم فجر حضور يافت.
دوشنبه 18 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]