واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: بايد كمي فداكار باشي...
«عصر بخير آقاي قطبي! امروز سرحالتر به نظر ميرسيد.» صاحب رستوران ايراني منطقه مارينا حالا ديگر عادت دارد كه هر روز در همين ساعت ميهمان ويژهاش را ملاقات كند.
به نوشته كارگزاران، مرد آرام و خوشلباسي كه در آخرين ساعتهاي بعدازظهر به رستوران او ميآيد، پشت ميز كنار پنجره مينشيند و بعد از سفارش يك غذاي سبك، آخرين اخبار را لابهلاي صفحات لپتاپش چك ميكند. مشتري ثابت اين روزها كه بعد از يك سرماخوردگي شديد دوباره به روزهاي آرام گذشته برگشته.
كسي كه نامش با وجود گذشت سه هفته از استعفاي ناگهاني هنوز هم ميتواند اتفاق مهم روزنامهها باشد: «بله! امروز واقعا بهترم. بازي پرسپوليس - راهآهن همين چند دقيقه پيش تمام شد. بازي را كامل نگاه كردم. پرسپوليس خيلي خوب بازي كرد و امتياز كامل را گرفت. اين از هر چيز ديگري مهمتر است.» پرسپوليس، پرسپوليس و باز هم پرسپوليس. انگار قرار نيست اين اسم هيچ جاي كار متوقف شود. چند هزار كيلومتر آنطرفتر، جايي كه شايد كمترين فاصله را با سرزمين مادري دارد از پشت پنجره ميشود خيلي راحت خاطرهها را مرور كرد. ايران، پرسپوليس، خيابان وليعصر و ترافيك وحشتناكاش و...
حالا بخشي از همين خاطرههاست كه يكييكي مقابل چشمانات رژه ميرود و تو تنها ميتواني به همه چيز لبخند بزني: «ميدانيد! براي همه آنهايي كه اول نوجواني ايران را ترك ميكنند هميشه يك احساس ويژهاي وجود دارد كه فقط خودشان ميتوانند آن را درك كنند. يك دلتنگي كه خيلي هم بزرگ است. بهخاطر همين حال و هواي ايران هميشه هست. اينجا، در خيابانها، موقع رانندگي موسيقي ايراني ميگذارم و يك وقتهايي چشمهايم خيس ميشود. فقط خودم ميدانم كه چرا اين اتفاق ميافتد.» و برنامه هميشگي هر روز مثل روزهاي قبل بدون تغيير خاصي پيش ميرود. اينجا البته ديگر نه خبري از روزهاي سخت گذشته است و نه ميشود سراغي از جار و جنجالهاي رسانهاي گرفت.
حتي اگر اخبار مطرح شده روي جلد روزنامهها چيز ديگري باشد: «نه! هيچ مذاكرهاي نبوده من و «ادووكات» سالهاست كه همديگر را ميشناسيم و هميشه با هم در تماسيم. بعد از اينكه فهميد از پرسپوليس بيرون آمدم تماس گرفت تا پيگير وضعيتام باشد. گفت حالا كه زمان بيشتري دارم برنامهاي بگذارم تا همديگر را از نزديك ببينيم. درباره تيمهاي اماراتي هم بايد بگويم هيچ صحبتي نبوده البته اينجا همه چيز خوب است ولي شرايط كار با بقيه ليگها خيلي فرق ميكند. ضمن اينكه من عجلهاي براي برداشتن كار ندارم.»
در حال حاضر انتظارها براي رسيدن وسايل شخصي از ايران است؛ اتفاقي كه بعد از آن ميتواند به تصميمگيري براي آينده سرعت بيشتري ببخشد. برنامه بعدي هم سفر چند روزه به استراليا براي سر زدن به دوستي است كه در تمام اين روزها نگران وضعيت آشناي قديمي بوده. پيم وربيك منتظر است تا براي تعطيلات سال نو ميزبان دستيار دوستداشتنياش باشد.
كسي كه حالا و بعد از گذشت چند هفته از آن سهشنبه تلخ با آرامش بيشتري ميتواند پاسخ اين سوال را بدهد؛ آقاي قطبي! از تصميمي كه گرفتيد پشيمان نيستيد؟: «ديروز داشتم عكسهاي ايران را تماشا ميكردم. نميدانم چرا اما مطمئنم بهترين تصميم را گرفتم. نميدانيد با چه آرامشي بازيهاي پرسپوليس را تماشا ميكنم و لذت ميبرم. من وقتي تصميم گرفتم بيايم كه فهميدم با رفتنم همه چيز درست ميشود. خب! وقتي تو بداني كه وقتي نيستي حاشيهها دست از سر تيمات برميدارند چرا كه نه؟ فقط بايد كمي فداكار باشي...»
يکشنبه 17 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 135]