واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پرواز سياه را به خاطر سپرديم...
3 سال از روزي كه پرنده جانسخت آسمان ايران سقوط كرد، ميگذرد؛ روزي كه دهها تن از دوستان خبرنگار و عكاس ما به آسمان پريدند و...

3 سال از روزي كه پرنده جانسخت آسمان ايران سقوط كرد، ميگذرد؛ روزي كه دهها تن از دوستان خبرنگار و عكاس ما به آسمان پريدند و خود «تيتر يك» شدند.
(اين را پيش از اين نيز نوشته بودم) و ما امروز دوباره يادمان ميآيد كه مرگ پايان كبوتر نيست، هرچند كه پرنده مردني است.
۱۵ آذر 1384كمياز ظهر گذشته بود كه شنيديم نوبت سقوط هواپيماي نظامي غول پيكر130- C با 35 سال عمر -كه براي هواپيما سن جوانمرگي نيست- سر رسيد و خيلي از دوستان ما را كه براي پوشش رسانهاي يك رزمايش نظاميعازم جنوب ايران بودند از ما گرفت. اينبار خبرسازان سوار بر پرنده آهنين مرگ، سفر ابدي خود را آغاز كردند و دوستانشان را اندوهگين. هنوز چشمان روشن «مهدي اناري» هنگام آخرين خداحافظيمان در راهروي دانشكده يادم هست يا اخم «محمد كربلايي احمد» در اولين و آخرين ديدارمان كه با خنده پايان يافت.
كارشناسان ايمني هوايي گفتند كه ايران بهدليل تحريمهاي آمريكا از دهه 1990 كه مانع از خريد هواپيماها يا قطعات ساخت اين كشور ميشود، با مشكل حفظ و نگهداري هواپيماها روبهروست؛ اين اظهارنظر خبرنگار خبرگزاري رويترز بود كه پس از سقوط هواپيماي ۱۳۰–C روي سايتهاي خبري جهان رفت.
با مرگ آخرين خبرنگار يا عكاس در اين سانحه هوايي تعداد كشتههاي سوانح هوايي ايران از سال 1359 خورشيدي به يكهزار و 450 نفر رسيد. بعد از اين جريان تقريباً بهمدت 11 ماه، هيچ خبري از نحوه رسيدگي به اين پرونده در دادسراي نظاميو دادگاه، در روزنامهها انتشار نيافت.
آخرين بار كه مهدي اناري را ديدم چند روز قبل از پرواز بود كه از آخرين مهلت براي تحويل پايان نامهاش پرسيد؛ پايان نامهاي كه پاياني خونبار داشت. ديگر سقوط براي ما ايرانيها تكراري شده بود، اما بنا نبود تيتر يك روزنامهها در16 آذر- سالروز نخستين ورود نظاميان به دانشگاه- خبر جان باختن خبرنگاران باشد.
براي من هم اينكه يادداشت 16آذر را اين بار نه براي قندچي، شريعت رضوي و بزرگ نيا آن 3يار دبستاني، بلكه براي 3دوست همكلاسي و يك همكار بنويسم، غيرقابل تصور بود و چه تقارن نامباركي. «ميرافضلي»، «بقايي» و «اناري» دوستاني كه 4 سال با هم در يك دانشگاه درس خوانديم، با هم عكس گرفتيم و بحث كرديم، خيلي زود از ميان ما رفتند. يا «كربلايي احمد» كه هنوز چند روزي از آشنايي من با او در روزنامه همشهري نگذشته بود.
براي من، همه دانشجويان دانشكده خبر و بچههاي روزنامه، 16 آذر ديگر تنها روز به خون نشستن دانشگاه نيست؛ روزي است كه قلم و دوربين از آسمان بر زمين افتاد؛ روز اندوه آناني كه با افسوس از گذشته بيداري و پويش را ميخواهند و آگاهي را براي زيستن با سربلندي.
پيش از اين هر يكي- دو سال خبر سقوط را ميشنيديم؛ يك بار هواپيماي فرمانده نيروي هوايي، يك بار هواپيماي رئيس سازمان هواپيمايي كشوري، ديگر روز خبر سقوط هواپيماي وزير راه و ترابري و جمعي از مجلسيان در جنگل اعلام ميشود و روز ديگر برخورد هواپيماي توپولوف با 117مسافر به كوههاي خرم آباد و اين بار خبر مرگ خبرنگار. انگار عادي شده برايمان اخبار و وقايع تلخ. صداي دادخواهي بازماندگان اين سوانح هم كه به مرور زمان، گرد و غبار فراموشي روي آن را ميپوشاند و تنها ميماند يادي، نامي يا خاطرهاي براي ما.
سنديكاها و سازمانهاي بينالمللي روزنامه نگاري حادثه سقوط هواپيماي ۱۳۰–C حامل خبرنگاران را بدترين فاجعهاي كه تاكنون براي رسانهها پيش آمده توصيف كردهاند و 15 آذر سال 1384(ششم دسامبر 2005) را روز اندوه و استيصال روزنامهنگاران ناميدهاند.
در اين حادثه علاوه بر 97 سرنشين هواپيما كه 68 تن از آنان از اصحاب رسانه بودند، چندين رهگذر نيز روي زمين كشته شدند.
رئيس وقت كميته دفاعي مجلس ايران در مورد علل سقوط هواپيماي خبرنگاران از احتمالات مختلف سخن گفت؛ از جمله اينكه اين هواپيما نقص فني داشته و به همين دليل پرواز آن با حدود 6 ساعت تأخير انجام شده و همچنين وجود ابهاماتي در مورد چگونگي هدايت هواپيما از جانب برج مراقبت و امكان فرود اضطراري آن در خارج از باند فرودگاه. او وعده داد كه مجلس با سرعت و دقت و بدون هيچگونه ملاحظهاي دلايل و ابعاد حادثه را بررسي و اعلام ميكند.
كميته تحقيق مجلس سرانجام پس از چند ماه بررسي گزارش خود را آماده كرد اما با وجود وعده قبلي از مطرح شدن نتيجه تحقيقات اين كميته در صحن علني مجلس جلوگيري شد.
اين موضوع اعتراض خانواده قربانيان را موجب شد تا جايي كه با انتشار نامه سرگشاده، از رئيس مجلس خواستند تا با انتشار نتيجه تحقيقات مجلس براي روشنسازي افكار عمومي ارسال گزارش تحقيقات كميته دفاعي مجلس به دستگاه قضائي را تسريع كند. بالاخره سازمان قضائي نيروهاي مسلح در 24خرداد سال 1385 با صدور اطلاعيهاي نتايج تحقيقات خود درباره علل سقوط هواپيماي 130 -C خبرنگاران را اعلام كرد.
در گزارش سازمان قضائي نيروهاي مسلح كه 11 ماه پس از واقعه در اختيار افكار عموميقرار گرفت آمده بود كه ستوان «بابك گوهري» كه خلبان هواپيماي 130 –C بود در روز حادثه اشكالاتي فني در سيستم ناوبري (هدايت) هواپيما گزارش ميكند و حاضر نميشود با اين هواپيما پرواز كند.
اما مسئولان ترابري خلبان ديگري به نام «نادري» را مامور پرواز با هواپيما ميكنند و از آنجا كه او نيز اشكال در سيستم ناوبري هواپيما را اساسي ميدانسته، با اصرار او، گروه تعمير و نگهداري فرودگاه سيستم ناوبري هواپيما را با سيستم ناوبري هواپيماي ديگري تعويض ميكنند.
با تعويض سيستم ناوبري هواپيما، هدايت هواپيما دوباره به ستوان گوهري خلبان اصلي سپرده ميشود و در نهايت هواپيما با بيش از 5 ساعت تأخير و با ديد كم به پرواز در ميآيد.
اما 10 دقيقه پس از پرواز، خلبان با تشخيص نقص فني در يكي از موتورهاي چهارگانه هواپيما اعلام وضعيت اضطراري ميكند و ميخواهد به فرودگاه باز گردد، اما در فاصله 7/6 كيلومتري باندقصد فرود آمدن داشت و در حالي كه ارتفاع پرواز هواپيما براي فرود كاهش يافته بوده، هواپيما از مسير اصلي به سمت چپ منحرف ميشود.
در اين گزارش همچنين آمده كه خلبان هواپيما متوجه انحراف به چپ هواپيما نشده، چرا كه در فاصله 6/5كيلومتري وضعيت خود را به بخش كنترل پروازهاي نظامي، طبيعي اعلام ميكند اما با ادامه پرواز و نزديك شدن به زمين، خلبان متوجه انحراف مسير ميشود و با سرعت كم بهمنظور تصحيح مسير، اقدام به گردش بيشازحد به سمت راست ميكند كه اين عمل او موجب واماندگي هواپيما ميشود كه در نتيجه هواپيما به سمت چپ برميگردد و به سوي زمين شيرجه شديد ميرود. بدين ترتيب، هواپيما در كنار بلوك 52 شهرك توحيد كه منطقهاي مسكوني در نزديكي فرودگاه مهرآباد است به زمين ميخورد و منفجر ميشود.
براساس اين گزارش انحراف هواپيما از مسير خود در هنگام فرود، ناشي از سهلانگاري كاركنان پايگاه هوايي مبدا در تعويض سيستم ناوبري هواپيما بوده و فرماندهان مربوطه نيز بر عملكرد آنان نظارت صحيحي نداشتهاند.
همچنين ماموران كنترل رادار و برج مراقبت و مسئولان اداره مراقبت پرواز فرودگاه مهرآباد نيز به سهل انگاري متهم شدند، چرا كه وظيفه داشتند هواپيماي داراي نقص فني را كه حين فرود اضطراري بوده تا زمان نشستن بر باند فرودگاه، تحت نظارت و مراقبت دقيق قرار دهند و هرگونه انحرافي را به خلبان اعلام كنند، اما اين افراد به وظايف قانوني خود به درستي عمل نكردند و مسئولان اداره مراقبت پرواز نيز مديريت صحيحي بر كاركنان اين اداره نداشتهاند.
دادسراي نظاميتهران 4 نفر از مسئولان و كاركنان ترابري و 4نفر از مسئولان و كاركنان بخش مراقبت پرواز فرودگاه مهرآباد را در وقوع حادثه مقصر دانست و آنان را به قتل غيرعمد و ايراد صدمه بدني متهم كرد.
بنابر اطلاعيه سازمان قضائي نيروهاي مسلح، سقوط اين هواپيما به 36 واحد مسكوني و 20 دستگاه خودرو هم خسارت وارد كرد.
به اين ترتيب پرونده سقوط هواپيماي خبرنگاران بسته شد. آيا روزي فرا ميرسد كه پرونده سهلانگاري و بي مبالاتي نيز بسته شود؟ آيا پرونده هدردادن جان سرمايه ملي نيز براي هميشه بسته خواهد شد؟
خاطرهاي از يك همكار
خاطرهاي كه من از شهيد كربلايي احمد، همكار و همراه ديروزدارم، در رابطه با مراسم تشييع پيكرحضرت آيتالله اراكي است كه از طرف روزنامه، من به اتفاق شهيد كربلايي احمد و يكي ديگر از همكارانمان با وسيله نقليه روزنامه عازم شهر قم شديم و قرار شد شب را در يك ميهمانسرا سپري كنيم. بعد از صرف شام در بيرون از اقامتگاه، شهيد كربلايي احمد به اتفاق آقاي نجفي راننده گروه، براي استراحت به محل اقامت رفتند و من نيز به اتفاق اميد پارسانژاد، خبرنگار و عكاس سابق روزنامه براي گشت وگذار در شهر قم و بازديد از محل تشييع يعني مسجد امام حسن عسكري به طرف مركز شهر رفتيم و پس از ساعاتي براي خواب به ميهمانسرا برگشتيم.
با كمال تعجب ديديم كه مرحوم كربلايي احمد و آقاي نجفي طوري خوابيدهاند كه تقريبا تمام فضاي آن اتاق كوچك را اشغال كردهاند. ما بدون اينكه آنها متوجه شوند بهصورت چمباتمه تا صبح در دو گوشه اتاق به سر برديم و صبح آنها پس از خواب شيرين و با خنده گفتند:« هر كي خربزه ميخوره پاي لرزش هم ميشينه» و پس از صرف صبحانه براي پوشش تصويري مراسم، هر كدام در نقطهاي از شهر مستقر شديم و مرحوم كربلايياحمد براي عكاسي مراسم مستقر شدن در محل مسجد امام حسن عسكري، محل آغاز تشييع و حركت به سمت حرم مطهر را انتخاب كرد. من و آقاي پارسانژاد نيز در طول مسير از محل مسجد تا حرم مطهر حضرت معصومه و مزار عكاسي كرديم و در محلي كه قرار گذاشته بوديم، پس از پايان مراسم همديگر را ديديم.
نكته اين بود كه او (چون خيلي كم طاقت بود) در آن روز به قول خودش حسابي خسته شده بود، اما در آن روز سياه حتي تأخير شش ساعته هواپيماي 130- cرا تحمل كرد و با ما خداحافظي، براي هميشه.
جمعه 15 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]