محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845848824
سال 2025 از نگاه شوراي اطلاعات ملي آمريكا (11) جنگ ميان دولتها و گروههاي غيردولتي، رسانهاي خواهد بود
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سال 2025 از نگاه شوراي اطلاعات ملي آمريكا (11) جنگ ميان دولتها و گروههاي غيردولتي، "رسانهاي" خواهد بود
خبرگزاري فارس: گزارش يك نهاد اصلي اطلاعاتي آمريكا از جهان در سال 2025 با اشاره به اهميت يافتن جنبههاي غيرنظامي جنگهاي آتي، حاكي است كه جنگ ميان دولتها و گروههاي غيردولتي در آينده "رسانهاي" خواهد بود.
به گزارش فارس، اين گزارش شوراي اطلاعات آمريكا (NIC) با عنوان "روندهاي جهاني 2025: دنيايي تغييريافته" نام دارد.
***خبرگزاري فارس نظر به اهميت و جامعيت اين گزارش و با توجه به كاربرد آن براي محافل علمي و مطالعاتي كشور اقدام به ترجمه مطلب كرده و درج آن نشاندهنده تاييد محتواي آن نيست. ضمن اينكه مواضع جمهوري اسلامي ايران درباره اتهامات مطرحشده در اين گزارش روشن است و توسط مقامات كشورمان بارها مورد تبيين قرار گرفته است.***
(بخش 11 گزارش)
تروريسم: خبرهاي خوب و بد
به نظر ميرسد تروريسم تا سال 2025 از بين برود ولي اگر رشد اقتصادي در خاورميانه ادامه يابد و ميزان بيكاري جوانان كاهش يابد، اين امر ميتواند به از بين رفتن و كاهش گرايشات تروريستي كمك كند. فرصتهاي اقتصادي براي جوانان و كثرتگرايي سياسي بيشتر احتمالا باعث انصراف برخيها از تمايلات به گروههاي تروريستي شود اما برخي ديگر ( به دلايل متعدد از جمله شوق دستيابي به انتقام و «شهادت») به خشونت روي خواهند آورند تا از طريق آن اهداف خود را دنبال نمايند.
* در صورت عدم وجود فرصتهاي شغلي و ابزارهاي حقوقي براي ابراز خواستههاي سياسي، شرايط براي عدم رغبت و عدم مشاركت سياسي مهيا خواهد شد و راديكاليزم [افراطگرايي] رشد خواهد كرد و گروههاي تروريستي خواهند توانست جوانان را به استخدام خود درآورند.
* گروههاي تروريستي و آشوبگر در سال 2025 احتمالا تركيبي از جايگزينهاي گروههاي سابقهدار (كه ساختار سازماني، سيستم فرماندهي و كنترل و روش هاي آموزش را براي حملات موثر ضروري است را به ارث بردهاند) و مجموعههاي نوظهور ناراضي و محروم از حقوق خويش خواهد بود كه به همين دليل به افراطگرايي رو آوردهاند.
تا زماني كه آشوبها و آشفتگي هاي اجتماعي ناشي از كمبود منابع، حكومت ضعيف و رقابتهاي قومي در خاورميانه افزايش يابد، شرايط براي گسترش تروريسم و راديكاليسم و ناآراميها مساعد خواهد بود. راديكاليسم در آينده مي تواند توسط رسانههاي جمعي و ارتباطي جهاني تقويت شود. در هم تنيدگيهاي فزاينده، افراد را قادر خواهد ساخت كه در مورد يك موضوع مشترك در درون مرزهاي يك كشور با هم متحد شوند و گروههاي جديدي از ناراضيان، منكوب شدگان و محروم شدگان از حقوق خويش را تشكيل دهند.
در شرايط خاصي اين شبكهها و گروههاي جديد ميتوانند از طريق اعمال فشارهاي غيرخشونت آميز بر دولت، باني خير شوند و از دولت بخواهند به مسائل مربوط به عدالت ، فقر، تاثير ناشي از تغييرات آب و هوايي و ساير مسائل اجتماعي بپردازد. اگر چه ساير گروهها ميتوانند از شبكهها و ارتباطات جهاني براي جذب و آموزش اعضاي جديد ،اشاعه ايدئولوژيهاي افراطگرايانه، مديريت مسائل مالي خود، تحريك افكار عمومي و هماهنگي حملات استفاده نمايند.
از ديدگاهي مثبت، حمايت از شبكههاي تروريستي در دنياي اسلام در حال كاهش است. گروههاي تروريستي براي اينكه موفق عمل نمايند، نياز به حمايت تعداد زيادي از حاميان منفعلي دارند كه با اهداف تروريستها همسو هستند. كاستن از تعداد اين حاميان عنصر كليدي براي كاهش جذابيت تروريستها در جوامع است. تجزيه و تحليل ارتباطات تروريستها در ميان خودشان نشان ميدهد كه آنان خود را در برابر ارزشهاي مادي غربي يك بازنده ميدانند. بررسيها و تحليلهاي انجام شده روي وب سايتهاي جهادي حاكي از افزايش نارضايتيهاي عمومي از تلفات غيرنظاميها ( مخصوصا غيرنظاميان مسلمان) است كه در طي اقدامات تروريستي كشته شدهاند.
گروههاي تروريستي كه در سال 2025 فعال خواهند بود، با گسترش فناوريها و دانش علمي باعث خواهد شد كه برخي از توانائيها و قابليتهاي فوقالعاده مخرب در دسترس آنها قرار بگيرد. جهاني شدن منابع بيوتكنولوژي باعث گسترش تخصصها و تواناييها و افزايش قابليت دسترسي به عوامل بيماريهاي بيولوژيك خواهد شد كه براي استفاده در حملات تخريبي مفيد خواهند بود.
سلاحهاي شيميايي و راديولوژيك ممكن است توسط گروههاي تروريستي يا آشوبگر جهت بدست آوردن برتري در مقابل نيروهاي امنيتي و نظامي و براي ايجاد تلفات سنگين مورد استفاده قرار گيرد. توليد و گسترش سلاحهاي تاكتيكي پيشرفته اين احتمال را در پي دارد كه تروريستها از آنها استفاده كنند. بهبود سيستمهاي موشكي هدايت شونده ضدتانك و ساير سيستم هاي تسليحاتي قابل حمل، مواد منفجره پيشرفته و گسترش حسگرها و روباتهاي ارزان قيمت كه ميتواند جهت توليد مواد منفجره قوي و بهتر مورد استفاده قرار گيرند، نشان دهنده اين خطر است.
احتمالا برخي از دولتها با استفاده از گسترش نيروهاي امنيت داخلي ، تواناييهاي نظارتي و بكارگيري نيروهاي عمليات ويژه درصدد پاسخگويي به موج فزاينده تروريسم و تهديدات داخلي باشند.
در نتيجه رشد شهرنشيني، عملياتهاي ضد تروريستي و ضد آشوب به شكل فزاينده در برگيرنده عملياتهاي شهري نيز خواهد شد. دولتها ( با اعلام نياز به امنيت داخلي بيشتر و بنا به تمايلشان به كنترل موجهاي ناخواسته پناهندگان و مهاجران ) احتملا بدور مرز سرزميني خود حصارهاي فراواني احداث كنند تا مانع ورود فزاينده غيرقانوني شوند.
با تلاش و كوشش نخبگان براي دور ماندن از تهديدات داخلي، جوامع بسته در اغلب كشورها به سمت فعال شدن و باز شدن پيش خواهد رفت.
چرا «موج تروريستي » القاعده ممكن است از بين برود؟
در حالي كه القاعده بيستمين سالگرد شكلگيري خود را جشن گرفته، اغلب كارشناسان اظهار مي دارند كه مبارزه و مقابله با آن كه «جنگ طولاني» ناميده شود، قطعا ادامه خواهد يافت. ساير كارشناساني كه موجهاي قديمي تروريسم را مورد مطالعه قرار دادهاند، معتقدند كه از نظر استانداردهاي تروريستي، القاعده يك گروه پا به سن گذاشته است و از ضعف استراتژيكي رنج ميبرد كه ميتواند آن را به حاشيه رانده و يا ممكن است طول عمر موج تروريستي اسلامي را كوتاهتر نمايد.
يك موج از ترور به چرخهاي از فعاليتي گفته ميشود -كه حداكثر تا 40 سال ادامه مييابد- كه داراي ويژگيهاي اشاعه، گسترش، تمركز ، اوجگيري، امواج سنگيني از خشونت و سپس زوال و نابودي است.
مفهوم «موج ترور» توسط "ديويد سي. راپوپورت" استاد دانشگاه UCLA ايالت كاليفرنياي آمريكا مطرح شد و پايه و اساسي شد براي تجزيه و تحليل مقايسهاي جنبشهاي تروريستي. در هر موج، فعاليتهاي تروريستي مشابه در اغلب كشورهاي برگرفته از ديدگاه يا انگيزهاي مشترك نظير هرج و مرج طلبي، ماركسيسم ، مليگرايي و يا بنيادگرايي اسلامي بوده است. گروههاي تروريستي كه در بالاترين قسمت موج قرار دارند، قبل از اين كه كل موج از بين رود، آنها از ميان ميروند و سقوط آنها به از بين رفتن كل موج كمك ميكند. ضعف القاعده ( اهداف استراتژيكي غير قابل حصول، ناتواني در جذب حمايتهاي همه جانبه و اقدامهاي خود مخرب) ممكن است باعث شود كه خيلي زودتر از چيزي كه مردم فكر ميكنند القاعده از هم بپاشد.
تحقيقات نشان ميدهد اهداف استراتژيك تروريستها در دو جبهه ناكام ميماند. اهدافي كه تهديداتي را متوجه اقدامات ضدتروريستي نظم سياسي جاري مينمايند، در حالي كه اهدافي كه غير قابل دستيابي هستند و در زمينه حل مشكلات موجود كارايي ندارند، جذابيت چنداني براي نخبگان و عموم مردم ندارند. 2 هدف استراتژيك عمده القاعده ( استقرار حكومت اسلامي جهاني و از بين رفتن نفوذ آمريكا و كشورهاي غربي به گونهاي است كه «رژيمهاي مرتد» سرنگون شوند) تهديدات آشكاري عليه اغلب حكومتهاي اسلامي است و منجر به اتخاذ اقدامات ضد تروريستي قويتر ميشود.
شاخصها و آمارها نشان ميدهد كه از ديد اغلب مسلمانان ،اين اهداف واقعگرايانه نيست و حتي اگر حاصل شوند اميدي چنداني براي حل مشكلات بيكاري، فقر، سيستم آموزشي ضعيف و حكمراني ناكارآمد توسط آنها متصور نيست.
عليرغم ديدگاههاي نسبتا مشترك درباره برخي از ايدههاي القاعده و خيزش گروههاي منتسب به القاعده در جاهايي مثل مراكش، القاعده نتوانسته است حمايتهاي همه جانبه جهان اسلام را جلب نمايد. ايدئولوژيها و سياستهاي تند اسلام گرايانه آنها تنها براي اقليت ناچيزي از مسلمانان جذابيت دارد.
طبق يافتههاي يك نظرسنجي درباره ديدگاههاي عمومي در مورد خشونتهاي بنيادگرايان ، در كشورهاي مورد مطالعه (الجزاير، مصر، اردن، كويت، لبنان، مراكش، قطر، عربستان سعودي، امارات متحده عربي و يمن) ، حمايتهاي چنداني از القاعده نمي شود. برحسب يافتههاي اين گزارش، اغلب مردم كشورهاي عربي مخالف خشونت هاي جهادي در خاك كشور خود توسط هر گروهي هستند. القاعده با كشتن مسلمانان در حملات خود، از حاميان مسلمان قبلي خود فاصله ميگيرد. تحقيقات علمي اخير نشان ميدهد كه گروههاي تروريستي كه شهروندان غير نظامي را ميكشند خيلي به ندرت ميتوانند به اهداف استراتژيك خويش دست يابند. هر چند اعلام دقيق كشتهشدگان مسلمان در سراسر جهان طي حملات القاعده مشكل است ولي بررسي شواهد موجود نشان ميدهد كه حداقل 40 درصد قربانيان حملات القاعده ، مسلمان بودهاند.
سيكل 40 ساله موج تروريستي بيان كننده اين امر است كه روياهايي كه باعث ميشود تروريستهاي پدر ( اوليه) به گروههاي خاصي بپيوندند ديگر براي نسل جديد جذابيتي ندارد. احتمال اين كه القاعده در ميان تعدادي از گروههاي كوچكي كه قادر به فائق آمدن بر مدت زمان عمومي مربوط به امواج تروريستي هستند، باشد خيلي زياد نيست بدليل ايدئولوژي تند، اهداف استراتژيك غير قابل دستيابي و عدم توانايي براي تبديل شدن به جنبش عمومي.
تمركز صرف و انحصاري القاعده روي تروريسم به عنوان وسيلهاي براي دستيابي به اهداف استراتژيك به جاي تبديل آن به جنبش سياسي مثل حزب الله يا حماس، باعث شده كه القاعده مسيري را در پيش بگيرد كه احتمال موفقيت آن خيلي كم است. تحقيقات آكادميك اخير نشان ميدهد كه تنها 6 درصد از گروههاي تروريستي فعال در طي 40 سال گذشته موفق به دستيابي به اهداف اعلام شده خويش شدهاند.
عدم موفقيت القاعده در حمله به «دشمن دور» ميتواند حاكي از بيهودگي عملياتي اين گروه باشد كه منجر به زوال بيشتر، كاهش جذب سازماني و ناتواني در جذب اعضاي جديد ميشود.
چون كه سابقه نشان ميدهد جنبش جهاني تروريست اسلامي پايدارتر از گروه القاعده خواهد بود، ضروري است كه اقدامات ضد تروريستي استراتژيك روي اين امر متمركز شود كه گروههاي تروريستي جايگزين، چگونه و چرا در ادامه حيات «موج تروريستي اسلامي » دچار تغيير و تحول ميشوند.
منشور متغير منازعه
منازعات به شكل روزافزوني طي20 ساله آينده تغيير خواهند كرد چون كه همواره طرفين نزاع سعي خواهند نمود خود را با پيشرفت دانش و تكنولوژي ، قابليتهاي تسليحاتي پيشرفتهتر و تغييرات محط امنيتي وفق دهند. جنگ در سال 2025 داراي مشخصات استراتژيك زير خواهد بود:
- اهميت فزاينده اطلاعات: پيشرفتهاي حاصله در تكنولوژيهاي اطلاعاتي منجر به شكلگيري سلاحهاي جنگي پيشرفته با دقت بالا، بهبود تواناييهاي هدفگيري و نظارت و ديدهباني، فرماندهي و كنترل بهتر و استفاده فزاينده از روباتهاي اطلاعاتي ميشود. توليد و گسترش سلاحهاي دوربرد با دقت بالا اغلب كشورها را قادر خواهد ساخت كه بتوانند كشورهاي متخاصم خود را تهديد به نابودي سريع زيرساختهاي مهم اقتصادي، انرژي، سياسي، نظامي و اطلاعاتي نمايند. اهميت فزاينده فناوريهاي اطلاعاتي به عنوان ايجاد كننده قابليتهاي جنگي مدرن باعث خواهد شد كه خود اطلاعات، هدف عمده منازعات آينده باشد. تا سال 2025، برخي كشورها احتمالا از سلاحهايي استفاده كنند كه جهت تخريب و نابودي سيستمها و شبكهها اطلاعاتي، حسگرها و سيستمهاي ارتباطي طراحي شدهاند مثل سلاحهاي ضد ماهواره، ضد راديوفركانس و سلاحهاي ليزري.
- تغيير و تكامل تواناييها و قابليتهاي جنگي غيرمتعارف:
استفاده از تاكتيكهاي جنگي غير معمول توسط دولتها و هم توسط بازيگران غيردولتي به عنوان راهكار جنگي در مقابله با نيروهاي نظامي پيشرفته، ويژگي مهم و اساسي منازعات در سال 2025 خواهد بود. گسترش سلاحهاي سبك مثل سيستمهاي تسليحاتي تاكتيكي با دقت بالا و قابل حمل و گسترش تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي به شكل چشمگيري طي 20- 15 سال آينده تهديدا ت استفاده از شكل هاي غير معمول جنگي را افزايش ميدهد.
تكنولوژيهاي ارتباطي مدرن مثل ماهواره و تلفن همراه، اينترنت، روشهاي جديد تجاري همراه با وسيلههاي سفر و سيستمهاي اطلاعاتي با ظرفيت بالا كه حجم وسيعي از متون، نقشه و تصاوير ديجيتالي و فيلم را در خود ميتوانند جاي دهند، به شكل وسيعي نيروهاي غيرمتعارف را قادر ميسازد تا بتوانند عملياتهاي مخرب خويش را سازماندهي نمايند و با همكاري و هماهنگي بيشتر آنها را اجرا نمايند.
- اهميت يافتن جنبههاي غيرنظامي جنگ:
ابزارهاي جنگي غير نظامي كه بر اساس اقتصاد، منابع، روان شناختي و اطلاعات شكل گرفتهاند، طي 2 دهه آينده در منازعات به شكلي فزاينده مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در آينده تخاصم دولتها و گروههاي غيردولتي به شكل «جنگ رسانهاي» نيز خواهد بود تا با ارائه اخبار به شكل 24 ساعته بتواند با تحريك افكار عمومي، موفق شوند كه حمايت عمومي را به سمت اهداف خويش جلب نمايند.
- گسترش منازعات به فراسوي ميادين جنگي سنتي: جلوگيري از گسترش منازعات در آينده خيلي مشكل و مسالهساز خواهد بود. پيشرفت و گسترش توانمنديهاي تسليحاتي (مثل سلاحهاي دوربرد با دقت بالا) و توليد مداوم سلاحهاي كشتار جمعي و بكارگيري اشكال جديد جنگي مثل جنگ مجازي يا جنگ فضايي، ابزارهايي را در اختيار نظاميان كشورها و گروههاي غير دولتي قرار ميدهد كه ميتوانند منازعات آينده را به فراتر از مرزهاي جنگي سنتي گسترش دهند.
افغانستان، پاكستان و عراق: خط سير محلي و منافع خارجي
تحولات افغانستان، پاكستان و عراق اگر نگوييم روي نظم جهاني، قطعا روي ثبات منطقهاي تاثير چشمگيري خواهد داشت. تا سال 2025 ، خط سير اين 3 كشور احتمالا متفاوتتر از همديگر خواهد بود.
در سال 2025، افغانستان هنوز هم شاهد الگوهايي از تعاملات و منازعات مهم قبيلهاي خواهد بود. به استثناء دوران طالبان، افغانستان هيچ گاه حكومت مركزي مقتدر را تجربه نكرده است. حتي اگر كابل بتواند نفوذ و سلطه خود را افزايش دهد، باز هم نيروهاي گريز از مركز قدرتمند خواهند بود.
زيرساختهاي غربي، كمكهاي اقتصادي و ساخت و سازها ممكن است باعث شكلگيري رقابتهاي محلي شود به جاي اين كه اين امر پايهاي براي داشتن اقتصاد منسجم و جامعه متحد از نوع غربي آن باشد.
جهاني شدن باعث شده مواد مخدر به عنوان منبع درآمد افغانستان درآيد، اين كشور براي جايگزين ساختن ساير محصولات به جاي مواد مخدر با مشكلاتي مواجه خواهد شد، خصوصا تا زماني كه پيوندهاي اقتصادي و تجاري افغانستان با آسياي مركزي، پاكستان و هند پيشرفت نكرده باشد. تنشهاي قومي و فرقهاي احتمالا باز هم افزايش خواهد يافت و همزمان با جبههگيريها و صفآراييهاي بازيگران متعدد تغيير و تحول خواهد يافت. خارجيها اتحادهاي موقتي را براي نابودي تروريستها، دستيابي به منابع محلي و برآوردن ساير اهداف فوري و جاه طلبيهاي (پرهزينه) خود انتخاب خواهند كرد.
آينده پاكستان در مقايسه با خط سير افغانستان متفاوتتر خواهد بود. استان شمال غربي پاكستان و مناطق قبيلهاي احتمالا از حكومت و حاكميت قوي برخوردار نخواهند بود و منابع و حامي مهمي براي بيثباتيهاي ميان مرزي خواهند بود. اگر پاكستان نتواند تا 2025 اتحاد خويش را بدست آورد، ائتلاف وسيع طوايف پشتون احتمالا شكل خواهد گرفت تا با همكاري همديگر مرزهاي خود را گسترش داده و فضاي طوايف پشتون را به حداكثر رسانند آن هم به هزينه پنجابيها در پاكستان و تاجيكها و ديگران در افغانستان. در عوض، طالبان و ساير فعالان اسلامي ديگر ممكن است حداقل سياستهاي برخي از طوايف را تحت تاثير خويش قرار دهند.
در عراق، شخصيتهاي متعدد نژادي، فرقهاي، قبيلهاي و محلي براي ايجاد و گسترش حكمراني سياسي و اجتماعي، دسترسي به منابع و كنترل و توزيع اين منابع از طريق شبكههاي حمايتي خودشان، با يكديگر رقابت خواهند كرد. تا سال 2025 دولت بغداد هنوز دستخوش رقابت ميان طوايف و فرقههاي گوناگوني خواهد بود كه بيشتر به دنبال كمكهاي خارجي و حكومت محلي هستند تا اينكه يك شخصيت خود ساختهاي براي حكومت سياسي، مشروعيت و سياستهاي اقتصادي داشته باشند. آنچه كه در عراق اتفاق ميافتد، به همان نسبت رقيبان داخلي، روي همسايگان آن نيز تاثير خواهد گذاشت. ايران، سوريه، تركيه و عربستان سعودي مشكل خواهند توانست خود را از قضيه دور نگه دارند. عراقي كه نتواند ثبات داخلي خود را حفظ نمايد منطقه را هم بيثبات خواهد كرد. اگر منازعات داخل عراق تبديل به جنگ داخلي شود آن وقت عراق منبعي براي صدور نتايج مخرب فرقهگرايي به كشورهاي منطقه خواهد شد. در عرض، يك عراق با ثبات ميتواند الگويي از يك كشور با رشد اقتصادي بالا و پيشرفته سياسي باشد.
* همه كشورها براي تضمين ثبات، چشم به آمريكا خواهند داشت ولي تهران همچنان از طرحهاي آمريكا در مورد حاكميت و رژيم خود در هراس خواهد ماند. بررسي نظرسنجيهاي عمومي همچنان نشان دهنده علاقمندي مردم به هويت «عراقي» خود خواهد بود، اما تداوم رقابت سيستم هاي امنيتي، سازمانهاي اجتماعي و شبكههاي اقتصادي باعث تحريك هويتهاي محلي و فرقهاي خواهد شد.
پايان ايدئولوژي؟
ما معتقديم كه منازعات ايدئولوژيكي نظير جنگ سرد غيرمتحمل است كه دوباره در دنيا شكل بگيرد. دنيايي كه در آن اغلب كشورها با چالشهاي عملي ناشي از جهاني شدن و تغيير صفآرايي قدرت جهاني مواجه هستند. به نظر ميرسد قدرت ايدئولوژي در ميان كشورهاي مسلمان قويتر است (مخصوصا در كشورهاي عربي كه قرائتهاي متعددي از اسلام دارند كه همچنان هنجارهاي اجتماعي و سياسي را به شدت تحت تاثير خود قرار داده و به عنوان منشوري عمل ميكند كه از طريق آن افرد تاثيرات اقتصادي و فرهنگي جهاني شدن را پذيرا ميشوند). نظارت مذهبي فزاينده و شكست ناسيوناليسم عربي سكولار باعث شده، جنبش سياسي و اجتماعي اسلامي از بهترين موقعيت براي تاثيرگذاري روي دولتها و اغلب مسلمانان جهان طي 20-15سال آينده برخوردار باشد. گفتمان اسلامي در آينده به شكل فزايندهاي سيالتر و روانتر خواهد بود چرا كه رهبران مذهبي خود را از آموزههاي سنتي فقه جدا كرده و تعبيرهاي شخصي خويش را از قرآن و حديث ارائه خواهند داد. اين گرايش به سمت پس زدن سنتها همراه با گسترش تكنولوژيهاي رسانهاي، باعث گسترش سلفيگري (تكريم دوران آغازين اسلام) در افراطيترين شكل خود خواهد شد كه خطر نابودي متحدان غربي در جهان اسلام مخصوصا در خاورميانه را در پي دارد. با اين وجود، پراكندگي و تبديل شدن حكومت مذهبي به شبكهاي از انديشمندان متجانس ميتواند موجب شكلگيري ديدگاه بديعي درباره رابطه اسلام و جهان مدرن شود و وزنهاي در برابر گرايشات راديكال باشد.
شرايط محلي، تعيينكننده مسير و خط سير منازعات ايدئولوژيكي داخلي اسلام خواهد بود. در كشورهايي كه اقتصاد و اوضاع مردم مطلوب است و مردم و حكومتها منافع ناشي از جهاني شدن را انتخاب ميكنند، در آنجا انگيزه زيادي براي احياء و گسترش آموزههاي اسلامي و ارتقاء فرهنگ ابداع و نوآوري، آموزش علمي، تجربه سياسي،و احترام به تكثر مذهبي خواهد بود. در كشورهايي (مثل افغانستان، نيجريه،پاكستان و يمن) كه با ميزان زياد جوانان و ضعف اقتصادي روبرو هستند، احتمال آن وجود دارد كه سلفيگري راديكال شيوع پيدا كند.
سنيها تنها زماني حامي دولت مركزي خواهند بود كه اين دولت شرايطي را فراهم آورد كه از نظر سنيها - مقدار مناسبي از منابع موجود را كه اغلب خارج از كنترل آنها هستند، در اختيارشان قرار بگيرد. عدم وجود اين رضايت، باعث ميشود كه تحريك جهاديون سني، رهبران طوايف و ساير شخصيتها موجب بيثباتي شوند.
علاوه بر اين ، هرگونه افزايش چشمگير مهاجران سني عراقي به اردن و سوريه ميتواند ثبات اين كشورها را در معرض خطر قرار دهد. شيعه (همراه با اوجگيري جديد خود) از لحاظ تاريخي تفكيك شده و رقابتهاي شخصي ميان صدر، حكيم و ساير شخصيتهاي شيعي به نظر ميرسد كه به سياستهاي رنگارنگ در درون جامعه شيعه منجر شود. قبايلي كه مركب از قوميتهاي سني- شيعه هستند ميتوانند به عنوان وسيلهاي جهت همگرايي درون جامعهاي باشند، به شرطي كه تحولات و پيشرفتهاي اقتصادي منجر به ايجاد سيستم حكومتي و ملي مركزي شفاف و قابل اعتماد جهت توليد و توزيع مواد و منابع شود. ايجاد يك ارتش ملي منسجم فاكتور مهمي جهت ايجاد يك عراق قوي و قدرتمند خواهد بود. اين كار نياز به جانشيني وفاداريهاي قبيلهاي و فرقهاي جاري افسران و نيروها با يك احساس قوي در زمينه همكاريها واهداف ملي دارد.
احتمال ظهور بالقوه بيماري واگيردار جهاني
ظهور يك بيماري خطرناك جديد با قابليت انتقال بالا و از راه استنشاق كه درمان مناسبي هم ندارد ميتواند باعث ايجاد همهگيري جهاني شود. اگر يك بيماري واگيردار تا سال2025 ظهور كند، تنش ها و منازعات درون و برون مرزي ميتواند به عنوان مبارزه ملي (با تواناييهاي كمتر) جهت كنترل تحركات مردمي درآيد كه تلاش ميكنند از سرايت بيماري دور بمانند و يا دسترسي خود به منابع را حفظ نمايند.
ظهور بيماري واگيردار در اثر بروز جهش ژني طبيعي و يا در اثر بيماريهاي شايع جاري و يا ظهور عامل بيماري جديد در بين مردم بوجود خواهد آمد. كارشناسان معتقدند كه عامل بيماري آنفلوانزاي پرندگان (HPAI)نظير H5N1 كانديداي ايجاد چنين بيماريهايي هستند ولي ساير عوامل بيماريزا مثل "كورناويروس سارس" (SARS) و ساير گونههاي بيماريهاي آنفلوانزا نيز از اين پتانسيل برخوردارند.
اگر يك بيماري واگيردار جديد ظهور پيدا كند، احتمالا در مناطقي بروز پيدا خواهد كرد كه داراي تراكم جمعيتي بالا و رابطه نزديك ميان انسان و حيوان باشد مثل اغلب نقاط چين و آسياي جنوب شرقي كه در آنجا مردم با احشام رابطه نزديكي دارند.
روشهاي دامپروري غيرمعمول و مراقبت نشده ميتواند باعث گسترش بيماري دامي نظير H5N1 در ميان حيوانات شود اين بيماري براي اين كه به شكل موثري تكثير پيدا كند بايد مناطقي كه داراي تراكم بالاي جمعيتي هستند، شيوع پيدا كند.
در اين سناريو، قابليتهاي بهداشتي و نظارتي ناكافي در محل شيوع بيماري احتمالا باعث خواهد شد كه بيماري در مراحل اوليه شناسايي نشود. ارائه خدمات بهداشتي عمومي در سطحي پايين باعث عدم شناسايي به موقع و تكثير فوقالعاده زياد عامل بيماري خواهد شد. احتمالا هفتهها طول خواهد كشيد تا آزمايشهاي انجام شده وجود عامل بيماري با خاصيت واگيري را تاييد نمايد.
در اين حين، بيماريهاي گوناگوني ممكن است در شهرها و روستاهاي آسياي جنوب شرقي شيوع پيدا كند. عليرغم محدوديتهاي اعمال شده در برابر مسافرتهاي بينالمللي، مسافراني كه داراي نشانههاي خفيف بيماري هستند يا نشانه اي از بيماري ندارند ميتوانند بيماري را به ساير قارهها نيز انتقال دهند.
امواجي از موارد جديد بيماري هر از چند ماه ظهور خواهد كرد. عدم واكسيناسيون موثر و عدم وجود ايمني جهاني، مردم را در معرض ابتلا به بيماري قرار خواهد داد. در بدترين حالت، دهها تا صدها ميليون نفر از شهروندان آمريكا به بيماري مبتلا خواهند شد و آمار مردگان به دهها ميليون نفر خواهد رسيد. در خارج از آمريكا نيز، كاهش منابع و زيرساختهاي حياتي و فقر اقتصادي در سطح جهاني باعث خواهد شد حدود يك سوم جمعيت جهان بيمار شده و صدها ميليون نفر بيمرند.
سناريوي جهاني سوم:
در اين سناريوي تخيلي، واهمه چينيها از عدم دسترسي به انرژي مورد نياز چين باعث شروع نزاع با هند خواهد شد. با وجود محدويدتهاي دسترسي به منابع تا سال2025، از نظر ما تنش بر سر منابع، منبع بالقوهاي براي شروع منازعات است. با كاهش فزاينده منابع توليدكنندگان انرژي و تجمع منابع انرژي در منطقه بيثباتي مثل خاورميانه، احساس آسيبپذري كشورها افزايش يافته است. در جهاني كه تقابلات زيادي بر سر ساير موضوعات ( مثل موانع جديد تجارت) وجود دارد، به نظر ميرسد كه پتانسيل تبديل شدن و گسترش تنشها به درگيري و منازعه افزايش يافته است. همانطور كه در اين سناريو مطرح شد، تصورات اشتباه و همينطور ارتباطات ضعيف و اشتباه ميتواند نقش مهمي در بروز هرگونه تهديدات واقعي داشته باشند. چيزي كه در اين سناريو مطرح ميشود رقابت قدرتهاي در حال ظهوربراي دسترسي به منابع است. هم چين و هم هند (با اين كه غني از منابع ذغال سنگ هستند) داراي ذخاير نفت و گاز محدود و در حال كاهش هستند و مجبورند روي منابع خارجي تكيه نمايند. در بحث مربوط به پتانسيل فزاينده منازعات در اين جهان چند قطبي، بايد حوزه و دامه برخورد و نزاع قدرتهاي در حال ظهور با همديگر را هم در نظر بگيريم. پيش شرط هاي موجد اين سناريو عبارتند از اينكه:
* به تبع تلاش و تقلاي كشورها براي تطبيق دادن خود با كمبود انرژي و منابع، كه مخصوصا در اقتصادهاي آسيايي اين مساله حادتر است، رشد متداوم و فزاينده اقتصادي نيز آرامتر شده است.
* در دنياي بازي با حاصل جمع صفر، به دنبال شدت گرفتن رقابت بر سر انرژي ، احساسات ناسيوناليستي نيز اوج ميگيرد.
* ظهور سياست موازنه قوا تداعي كننده سالهاي قبل از 1914 در قرون بيست و يكم است.
انتهاي پيام/+
جمعه 15 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]
-
گوناگون
پربازدیدترینها