تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سه چيز است كه اگر مردم آثار آن را مى‏دانستند، به جهت حريص بودن به خير و بركتى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804821136




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: عبداله شهبازي جنبش دانشجويي در ايران و جهان


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: عبداله شهبازي جنبش دانشجويي در ايران و جهان
خبرگزاري فارس: جنبش دانشجويي در ايران به شكل وسيع ‏پس از شهريور 1320 و سقوط ديكتاتوري رضا شاه شكل گرفت. در اين دوران سه ‏جريان عمده سياسي- نظري معترض و تحول‌طلب دانشجويي در ايران ظهور كردند.


در دهه 1960 ميلادي پديده‌اي ‏به‌نام "جنبش دانشجويي" در سراسر جهان، از جمله در اروپاي غربي و ژاپن و ايالات ‏متحده آمريكا، بسيار گسترش يافت و حوادثي بزرگ مانند شورش مه- ژوئن 1968 ‏پاريس را پديد آورد. دانشجويان پاريسي حتي اسم اين شورش را "انقلاب 1968 ‏فرانسه" گذاشتند. از درون همين موج بود كه جنبش موسوم به "چپ نو" زائيده شد. ولي در واقع، در ‏هيچ جاي جهان، به‌جز ايران، جنبش دانشجويي به انقلاب نينجاميد. نه در فرانسه كه ‏شورش مه 1968 دانشجويان پاريس الهام‌بخش جنبش دانشجويي در سراسر جهان شد ‏و نه در ايالات متحده امريكا كه جنبش دانشجويي در حول مبارزه با جنگ ويتنام ‏ابعادي بسيار گسترده و عظيم يافت. در ايران جنبش دانشجويي، در اثر يك تصادف و ‏تقارن تاريخي، به انقلاب اسلامي گره خورد و در پيامد آن بخشي از اعضاي جنبش ‏دانشجويي، يعني دانشجويان مسلمان، به مديران نظام انقلابي بدل شدند. بنابراين، ‏انقلاب ايران مولود جنبش دانشجويي نبود بلكه اين جنبش دانشجويي بود كه به دليل ‏وقوع انقلاب اسلامي به نيروي سياسي مقتدري در جامعه بدل شد. انقلاب اسلامي علل ‏ديگري داشت. البته جنبش دانشجويي در پيروزي اين انقلاب سهيم بود و يكي از ‏نيروهاي محركه آن به‌شمار مي‌رفت ولي بالاستقلال نمي‌توانست موفق به تغيير نظام ‏سياسي قدرتمندي چون حكومت پهلوي شود. اين امر، تأثيرات خاصي بر نظام سياسي ‏برخاسته از انقلاب اسلامي داشت. به اين معنا كه برخي از هنجارها و ارزش‌هاي خاص ‏جنبش دانشجويي را به ايستارها و ارزش‌هاي حاكم بر مديريت حكومتي بدل كرد. ‏

‏اگر حوزه‌هاي علميه را دانشگاه‌هاي سنتي ايراني و طلاب را دانشجويان اين مراكز ‏علمي تلقي كنيم، پيشينه جنبش دانشجويي جديد در ايران به جنبش‌هاي اعتراضي ‏دوران قاجاريه، مانند شورش عليه قرارداد رژي و انقلاب مشروطه، مي‌رسد. مي‌دانيم كه ‏در انقلاب مشروطه طلاب بسيار مؤثر و فعال بودند. اين رويّه‌اي است كه غربي‌ها در ‏بررسي تاريخ جنبش دانشجويي دارند و مثلاً دائرة‌المعارف كلمبيا (ويرايش ششم، 2001) ‏پيشينه جنبش دانشجويي در غرب را به شورش‌هاي سياسي طلاب در حوزه‌هاي كهن ‏سوربن و بولونيا مي‌رساند. ولي در ايران رسم شده پيشينه دانشگاه به دانشگاه‌هاي ‏جديد محدود شود.

به اين معناي خاص، جنبش دانشجويي در ايران به شكل وسيع ‏پس از شهريور 1320 و سقوط ديكتاتوري رضا شاه شكل گرفت. در اين دوران سه ‏جريان عمده سياسي- نظري معترض و تحول‌طلب دانشجويي در ايران ظهور كردند: ‏دانشجويان هوادار جبهه ملّي ايران و احزاب وابسته به آن، جريان دانشجويان مسلمان ‏كه در پيرامون انجمن‌هاي اسلامي متشكل شده بود، و "سازمان دانشجويان دانشگاه ‏تهران" كه به‌وسيله حزب توده هدايت مي‌شد. به عبارت ديگر، تمامي احزاب و گروه‌ها ‏و جريان‌هاي سياسي جامعه در محيط دانشگاه هواداراني داشتند و دانشجويان بخش ‏فعال و مؤثر احزاب سياسي بودند. در تمامي حوادث مهم سياسي آن زمان دانشجويان ‏نقش جدّي داشتند مثلاً موج اعتراض عليه دولت هژير در خرداد 1327 با راهپيمايي ‏دانشجويان دانشكده‌هاي حقوق و فني دانشگاه تهران به سمت مجلس و اجتماع‌ آنها ‏در ميدان بهارستان شروع شد و سپس ساير مردم به ايشان پيوستند. از اين زمان جنبش ‏دانشجويي اوج گرفت و در بهمن 1327 به تظاهرات براي لغو قرارداد نفت با انگليس ‏و تعطيلي بانك شاهي انجاميد. در تمامي سال‌هاي جنبش ملّي شدن صنعت نفت ‏دانشجويان نقش فعال و برجسته داشتند. ولي نكته‌اي كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين ‏است كه جنبش دانشجويي مستقل از جنبش سياسي در جامعه نبود. به عبارت ديگر، ‏جنبش دانشجويي تابعي بود از جريان‌هاي سياسي در جامعه و همان تقسيم‌بندي ‏فكري- سياسي جامعه در فضاي دانشگاه نيز دانشجويان سياسي را به گروه‌هاي مختلف ‏وابسته به احزاب و جريان‌هاي سياسي مختلف تقسيم مي‌كرد.

پس از كودتاي 28 مرداد 1332 دانشجويان وابسته به احزاب سياسي معارض با ‏حكومت پهلوي فعاليت خود را ادامه دادند كه اوج آن حادثه 16 آذر 1332 بود كه به ‏قتل سه دانشجو و زخمي شدن ده‌ها نفر انجاميد. در اين زمان دو جريان سياسي در ‏محيط دانشگاه متنفذ بود: يكي نهضت مقاومت ملّي بود و ديگري حزب توده. از آن ‏پس 16 آذر به نماد جنبش دانشجويي بدل شد و هر ساله به اين مناسبت كم و بيش ‏محيط دانشگاه‌ها به فضاي اعتراض عليه حكومت پهلوي و قدرت‌هاي امپرياليستي ‏حامي آن بدل مي‌گرديد. يكي از جدّي‌ترين تظاهرات دانشجويي پس از كودتا در سال ‏‏1335 است كه طي آن همبستگي دانشجويان ايران با مبارزات مردم الجزيره و مصر و ‏فلسطين ابراز شد. يكي از رهبران اصلي اين تظاهرات عباس شيباني بود. شيباني (دكتر ‏عباس شيباني كنوني) و سه تن ديگر دستگير شدند. در اين زمان نفوذ حزب توده در ‏دانشگاه به شدت كاسته و رهبري جنبش دانشجويي با كميته نهضت مقاومت ملّي ‏دانشگاه بود.

از سال 1339 جنبش دانشجويي بار ديگر اوج گرفت. در تير 1339 جبهه ملّي دوّم ‏تشكيل شد و در محيط دانشگاه هواداران قابل توجهي يافت. ولي جبهه ملّي دوّم عملاً ‏نيروي جنبش دانشجويي را در جهتي هدايت كرد كه دربار خواستار آن بود يعني عليه ‏دولت دكتر علي اميني. در آن زمان رياست كميته دانشجويان جبهه ملّي با دكتر شاپور ‏بختيار بود كه، طبق اسناد متقن، از سال 1336 با ساواك، يعني سازمان اطلاعاتي و ‏امنيتي حكومت پهلوي، همكاري نزديك داشت. يكي از جنجالي‌ترين حوادث اين زمان ‏ماجراي 6 اسفند 1339 است كه اتومبيل دكتر منوچهر اقبال رئيس دانشگاه تهران، به ‏آتش كشيده شد. در اين زمان دانشجويان عضو نهضت آزادي ايران بخش راديكال ‏جبهه ملّي به‌شمار مي‌رفتند و رهبران محافظه‌كار جبهه ملّي را به حركت‌هاي ضد دربار ‏و ضد امپرياليستي تحريك مي‌كردند. مثلاً، به علت فشار آن‌ها بود كه رهبران جبهه ملي ‏به انجام تظاهرات در ميدان جلاليه (28 ارديبهشت 1340) تن دادند. ولي همانطور كه ‏گفتم، برخي عناصر مشكوك در جبهه ملّي عملاً جنبش دانشجويي را به سمتي كه دربار ‏مي‌خواست هدايت كردند و با اعتصاب اوّل بهمن 1340 سبب سقوط دولت اميني ‏شدند كه رقيب اصلي شاه به شمار مي‌رفت. حادثه اوّل بهمن 1340 بزرگ‌ترين حركت ‏دانشجويي پس از آذر 1332 و آذر 1335 بود. برخي شخصيت‌هاي برجسته جبهه ملّي ‏دوّم، مانند مرحوم دكتر مهدي آذر، به صراحت اين حادثه را توطئه دربار عليه دولت ‏دكتر اميني دانسته‌اند و گروهي از محققين، مانند دكتر محمدعلي همايون كاتوزيان و ‏آقاي كاوه بيات، نيز همين نظر را ابراز داشته‌اند. سال‌ها پيش بيژن جزني، كه خود از ‏فعالين دانشجويي آن دوره بود، در تاريخ سي ساله همين نظر را بيان كرده بود. من نيز ‏در جلد دوّم ظهور و سقوط سلطنت پهلوي و تك‌نگاري مفصلي كه درباره زندگي ‏دكتر شاپور بختيار نگاشته‌ام بر اساس برخي اسناد حادثه اوّل بهمن 1340 دانشگاه را به ‏عنوان توطئه دربار عليه دولت اميني ارزيابي كرده‌ام.

در دهه چهل شمسي براي اوّلين بار جنبش دانشجويي از احزاب و جريان‌هاي ‏سياسي جامعه استقلال نسبي يافت و به يك حركت مستقل سياسي- فرهنگي بدل شد. ‏به عبارت ديگر، شايد بتوان از اين مقطع از "جنبش دانشجويي" به معناي واقعي كلمه ‏سخن گفت. همانطور كه گفتم، تا پيش از آن زمان جنبش دانشجويي تابعي از احزاب ‏و جريان‌هاي سياسي جامعه بود و گروه‌هاي سياسي دانشجويي كميته‌هاي احزاب ‏گوناگون در دانشگاه‌ها بودند. اين وضع جنبش دانشجويي مختص ايران نبود و در ‏سراسر جهان دهه 1960 ميلادي، كه برابر است با دهه 1340 شمسي، به عنوان دوران شكوفايي جنبش دانشجويي به عنوان يك حركت مستقل شناخته مي‌شود. يعني در اين ‏دهه حركت‌هاي دانشجويي به مركز ثقل جنبش‌هاي سياسي بدل مي‌ شود. در اين دوران ‏مفاهيم نظري جديدي در جهان خلق ‌شد از جمله اين‌كه دانشجو "پيشتاز" جنبش ‏انقلابي و "آگاه‌ترين و پيشروترين بخش جامعه" است. نسل ما اين تلقي را از جنبش ‏دانشجويي داشت. من اكنون اين تلقي را ندارم و با رجوع به فضاي آن زمان تصوّر ‏مي‌كنم كه ما دانشجويان "پيشتاز" نبوديم ولي فعالين احساسي و پرشور و ‏جنجال‌برانگيزي بوديم. در واقع، فقدان احزاب سياسي و فضاي ديكتاتوري دهه 1340 ‏ش. سبب شد كه مركز ثقل فعاليت‌هاي سياسي از احزاب سياسي به دانشگاه‌ها منتقل ‏شود و دانشجويان را به مركز اصلي گرايش‌هاي سياسي بدل كند. ولي فقط اين عامل ‏داخلي مؤثر نبود. همانطور كه گفتم، پديده جنبش دانشجويي در دهه شصت ميلادي ‏يك پديده جهاني بود.

به اين ترتيب، در دهه چهل شمسي جنبش دانشجويي ايران به يك نيروي سياسي ‏فعال بدل شد و در فضاي خلاء احزاب سياسي نقش يك جنبش سياسي مستقل را ‏يافت. از درون اين موج بود كه هم در پي نقد عملكرد احزاب سياسي گذشته، به‌ويژه ‏حزب توده و جبهه ملّي و نهضت آزادي ايران، هم به تأثير از موج جهاني جنبش ‏دانشجويي و حركت موسوم به "چپ نو" و انديشه‌پردازان جديدي چون چه گوارا و ‏رژي دبره و ماريگلا و ديگران گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي جديدي پديد آمدند كه ‏خاستگاه و بستر اصلي آن‌ها دانشگاه بود. به عبارت ديگر، دانشگاه به محيط تكوين‏ و ظهور انديشه‌ها و گروه‌هاي چريكي بدل شد. مهم‌ترين اين گروه‌ها دو سازمان ‏چريك‌هاي فدائي خلق و مجاهدين خلق ايران بودند كه مشي مبارزه مسلحانه فردي و ‏تروريسم انقلابي را در جامعه ايران رواج دادند.

از اوائل دهه 1350 شمسي تحول ديگري در فضاي دانشگاه شكل گرفت و به تأثير ‏از موج نوزايي اسلامي در جامعه، انجمن‌هاي اسلامي، به شكل جديد آن كه با ‏انجمن‌هاي اسلامي دهه 1320 تفاوت فرهنگي و نظري بارز داشت، شكل گرفتند و از ‏حوالي سال 1354 به نيروي اصلي در جنبش دانشجويي ايران بدل شدند. ‏
از مجموع مطالب فوق مي توان چنين نتيجه‌گيري كرد كه:

‏‏1- جنبش دانشجويي در ايران به‌جز دهه 1340 شمسي تابعي از جريان‌هاي سياسي ‏جامعه بود. در دهه 1340 ش./ 1960 م. اين جنبش هم به تأثير از موج جهاني جنبش ‏دانشجويي و هم به دليل فضاي سياسي بسته در ايران و عدم فعاليت احزاب سياسي ‏استقلال نسبي خود را يافت. در اين دهه مفاهيم نظري جديدي رواج يافت كه دانشجو ‏را به عنوان "پيشاهنگ" جنبش سياسي معرفي مي‌كرد. با پيدايش اوّلين امواج انقلاب ‏اسلامي از حوالي سال 1354 بار ديگر جنبش دانشجويي به تابعي از جنبش عمومي ‏جامعه بدل شد‏.

2- جنبش دانشجويي را مانند هر پديده اجتماعي ديگر نمي‌توان في‌نفسه و بالذاته ‏تقديس يا تكذيب كرد. بررسي جنبش دانشجويي به عملكرد آن در بستر تاريخي ‏بستگي دارد. در مقاطعي اين جنبش نقشي برجسته و مثبت در تاريخ معاصر ايران ايفا ‏كرده و در مقاطعي، مانند اعتصاب بهمن 1340، نقش منفي و عملاً، علي‌رغم ‏خواست دانشجويان، به تحكيم ديكتاتوري ياري رسانيده است. حتي حادثه اهانت به ‏دكتر منوچهر اقبال و آتش زدن اتومبيل وي نيز، به‌نظر من، حادثه‌اي مشكوك است كه ‏دست دشمنان و رقباي دكتر اقبال، به‌ويژه اميراسدالله علم، را در آن مي‌توان پيگيري ‏كرد.
.....................................................................................
منبع :shahbazi.org
انتهاي پيام/
 جمعه 15 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن